بعضی شبهه وارد می کنند و با چند حدیث از باب خروج در علایم آخر الزمان قیام حضرت امام(ره) را زیر سؤال می برند ... مثلا در مقدمه صحیفه سجادیه آمده که هر کس که در زمان غیبت قیام کند غیر از آزار و اذیت ما
بعضی شبهه وارد می کنند و با چند حدیث از باب خروج در علایم آخر الزمان قیام حضرت امام(ره) را زیر سؤال می برند ... مثلا در مقدمه صحیفه سجادیه آمده که هر کس که در زمان غیبت قیام کند غیر از آزار و اذیت ما بیشتر روایات به سه قیام اشاره دارند نه نفی تشکیل حکومت پیش از ظهور. پاسخی که می توان در مقابل این روایات داده چنین است: 1- این روایات چنانچه از محتوا و علت هایی که در روایات آمده است روشن می شود، نظر به خلافت بنی امیه و بنی عباس و دیگر فتنه ها و مصیبت هایی که در آن زمان اتفاق می افتاده دارند. 2- در آن زمان - و حتی زمان های بعدی - افرادی در مقابل حکومت های ظالم و باطل مردم را به اطاعت خویش فرا می خوانند، ائمه شیعیان را از پیوستن به این گروه نهی فرمودند تا به ظلم کمک نشود. اما در مقابل کسانی که مردم را به اقامه حق و بازگرداندن حکومت به اهلش دعوت می کردند مورد حمایت ائمه بوده اند. 3- بسیاری از روایات در قضایای مشخص و شخصی بیان شده است و فرد یا افراد خاصی را از قیام منع می کردند که نشان می دهد که در آن زمان خصوصیت و ویژگی ای بوده است که قیام آن افراد به ثمر نمی رسیده با این که قیام او دعوت به خود بوده نه حق. در مقابل دلیل عقلی و نقلی قائم است که قیام و تشکیل حکومت در هر زمانی مطلوب است. اما دلیل عقلی: احکام اسلام، برای یک زمانی خاص نیست. اسلام دین جهانی است که در همه زمان ها و مکان ها - برنامه برای هدایت و رستگاری و اقامه عدل دارد. در عین حال از ضروری ترین امور زندگانی بشر، وجود نظام اجتماعی و حکومتی است که پاسدار حقوق جامعه باشد. هیچ جامعه ای نمی تواند از تشکیل حکومت بی نیاز باشد. حال یا حکومت ظالمانه باشد یا عادلانه. اما روشن است که حکومت عادلانه هدف اصلی زندگی بشری است و انسان ها باید تلاش کنند که حکومت عادلانه تشکیل دهند. پس اولا: احکام اسلامی برای همه زمان ها و همه مکان هاست، حتی در زمان غیبت نیز جاری و قابل اجرا است. ثانیا: اسلام دارای احکام حکومتی است، چنانچه دارای احکام عبادی است و چنانچه لازم است احکام عبادی آن - چون نماز و روزه - پیاده شود و در هیچ زمان تعطیل نمی شود احکام حکومتی آن نیز در هیچ زمانی تعطیل بردار نیست. ثالثا: در زمان حضور امام (ع) احکام حکومتی را او اجرا می کند. اما در زمان غیبت کسانی که از جانب امام اجازه دارند باید جامعه را اداره کنند (مگر این که زمینه تشکیل حکومت موجود نباشد). اما دلیل نقلی: روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی(عج) در ایران و یمن حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات بر قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. آقای علی کورانی از علمای لبنانی مقیم ایران، روایات مربوطه را جمع آوری و دسته بندی کرده اند و توضیحاتی جامع درباره این روایات داده است. (کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 217 - 275، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1379، تهران). پس نه تنها حکومت جمهوری اسلامی، مصداق روایاتی که نهی از قیام و احیانا تشکیل حکومت می کند نیست، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعی حکومت زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) است و خداوند به ما و شما روزی فرماید که شایستگی این را داشته باشیم تا ظهورش را درک کنیم و در رکاب و خدمت آن حضرت باشیم، زیرا روایات متعددی از نقش سازنده ایرانیان پیش و در عصر ظهور برای زمینه سازی و قیام آن حضرت حکایت دارند و خداوند توفیق دهد که ما نیز جزء این گروه باشیم، انشاءالله. پاسخ اجلاس دوسالانه امام زمان (عج) پرسش: در کتاب (یاد مهدی) از انتشارات مسجد مقدس جمکران، در یکی از احادیث نوشته شده بود هر حکومتی قبل از امام زمان (عج) ظهور کند و بوجود بیاید حکومت طاغوت است. می‌توانید این حدیث را با نظام فعلی ما توضیح دهید؟ پاسخ: برای پاسخ به این پرسش مقدمه‌ای لازم می‌نماید و آن این است که درکلام هر متکلم حکیم و عاقلی ابتدا باید همه کلام وی را شنید و پس از آن درباره‌اش قضاوت نمود. زیرا ممکن است حکیم سخن را با (عام) یعنی مفهومی که دارای شمول و وسعت و گسترش بوده و مصادیق و افراد بسیاری را شامل می‌شود آغاز کند ولی در لابلای کلام و سخن خویش مراد خویش را با (خاص) توضیح دهد. مانند اینکه در ابتدا بگوید: (از همه عالمان پیروی کرده و دین خود را از آنها بگیرید.) سپس در لابلای گفتگو و سخن بگوید: (از عالمان دنیامدار و هواپرست پیروی نکنید و در دین خود به آنها تکیه نکنید.) بدیهی است در چنین مواردی نمی‌توان به جمله اول تکیه کرد و به سراغ امثال ابوهریره و شریح قاضی، ابوموسی اشعری و... رفت چرا که مراد اصلی گوینده در جمله دوم به وضوح هر چه تمام‌تر بیان شده است. با ذکر این مقدمه پرسش بالا را پاسخ می‌گوییم. روایتی که شما ذکر کرده‌اید این است که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: (کُلُّ رایَةٍ ترفع قَبل قیامِ القائمِ فَصاحِبُها طاغوتَ یعبد من دون الله عزوجل)(1) هر پرچمی پیش از نهضت (قائم) برافراشته شود، صاحب آن (طاغوتی) است که در برابر خداپرستش می‌شود. در این روایت چند مطلب باید روشن شود: 1 . مقصود از پرچم برافراشته درگیری با نظام‌های حاکم و به وجود آوردن حکومت جدید است. 2 . (قبل از قیام قائم) قطعاً شامل عصر غیبت می‌شود. البته زمان صدور روایت به بعد را نیز شامل می‌شود. 3 . طاغوت عبارت است از هر متجاوز و هر معبود جز خدا،(2) مرحوم علامه طباطبایی (ره) می‌فرماید: (طاغوت) یعنی طغیان و تجاوز ازحد، و معنای آن مانند ملکوت و جبروت خالی از مبالغه نیست، طاغوت بر چیزهایی که سبب حصول طغیان می‌شود مانند چیزهایی که به جای خداپرستش می‌شود نیز اطلاق می‌گردد مثل بت‌ها و شیاطین و جن و رهبران ضلال، و همچنین هر کس برخلاف رضای الهی از او پیروی شود طاغوت نامیده می‌شود.(3) با توجه به صدر و ذیل روایت روشن می‌شود پرچمی که پیش از قیام حضرت حجت (عج) برافراشته می‌شود آن‌گاه طاغوت به شمار می‌رود که ستمگر و جباری آن را برافراشته سازد و مقصودش تجاوز و تعدی به احکام الهی و در مقابل خدا و رسول الله (ص) و امام معصوم (ع) باشد نه عادل و پرهیزکاری که جزء برگزیدگان از مردم به شمار آید و علم و تقوی و توحید در تمام زندگانیش نورافشانی کرده باشد و هرگز از عدالت خارج نشده باشد، برافراشتن پرچم به وسیله چنین شخص صالح و مصلحی برای حاکمیت دین و برچیدن بساط طاغوت و در مسیر تحقق آرمان‌های الهی است. پس با قراین داخلیِ روایت، مقصود حدیث روشن شد. شاهد بیرونی نیز وجود دارد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: (هیچ کس مردم را تا خروج دجّال فرا نمی‌خواند، جز اینکه افرادی یافت می‌شوند که با او بیعت کنند. هر کس پرچم گمراهی برافراشت، صاحب آن طاغوت است). (5) به قید (مَنْ رَفَعَ رایةَ ضَلالِةِ) توجه کنید قیام کننده‌ای طاغوت شمرده شده که پرچم گمراهی برافرازد نه کسی که مردمان را به سوی نور، روشنایی، احکام الهی و توحید فرا می‌خواند. در روایت معتبر دیگری امام صادق علیه‌السلام قیام‌ها را دو دسته می‌کنند و می‌فرمایند: هرگاه شخصی برای قیام به سوی شما آمد، توجه کنید که انگیزه و هدفش چیست و برای چه چیز قیام می‌کند. نگویید که (زید) (بن علی) هم خروج کرد، زید مردی عالم و آگاه و بسیار راستگو بود و به سوی خودش شما را فرا نمی‌خواند بلکه به خشنودی و رضای آل محمد دعوت می‌کرد و اگر موفق می‌شد به عهد خود وفا می‌کرد وی برای نابودی سلطان ستمگر (بنی‌امیه) قیام کرد، اما شخصی که امروز قیام کرده است (محمد بن عبدالله) شما را به چه چیزی می‌خواند؟ به رضای آل محمد (ص)؟ ما شهادت می‌دهیم که به دعوت او راضی نیستیم. او امروز که کسی با او نیست، از ما سرپیچی می‌کند، چه رسد به روزی که پرچمها برای او بسته شود (و دارای امکانات و افراد شود)... پس می‌توان نتیجه گرفت که هرگاه قیام کننده داعی به حق و در پی رضایت آل محمد (ص) و اجرای احکام الهی باشد و اراده‌ای جز اراده آنها نداشته باشد، چنین شخص صالحی گرچه در دوره غیبت باشد مشمول این روایت نمی‌شود. یکی از بهترین دلیل‌ها روایتی است که نعیم بن عبدالله به سند خود از ابراهیم بن علقمه از عبدالله نقل می‌کند که ما روزی نزد پیامبر اسلام (ص) نشسته بودیم. گروهی از بنی‌هاشم نزد ما آمدند. تا چشم پیامبر (ص) به آنان افتاد، رنگش دگرگون و آثار ناراحتی در چهره‌اش نمایان شد. اصحاب علت ناراحتی را پرسیدند، حضرت چنین توضیح دادند: (ما خاندانی هستیم که خدا برای ما، آخرت را بر دنیا برگزیده، و اینان که خاندان من هستند، پس از من دچار بلا و آوارگی و دوری و تبعید از وطن می‌گردند و این سختی‌ها، ادامه می‌یابد، تا زمانی که مردمی از مشرق زمین قیام می‌کنند. آنان که اصحاب پرچم‌های سیاه هستند. در آغاز قیام، خواستة مردم از حکومت حق است، ولی سردمداران حکومت، زیر بار نمی‌روند، 2 یا 3 بار قیام با این انگیزه صورت می‌گیرد، تا این که مردم به مبارزه خود ادامه داده و حکومت تسلیم خواسته‌های آنان می‌گردد، ولی این بار، مردم نمی‌پذیرند. و حکومت جدیدی بر اساس حق تشکیل می‌دهند، این حکومت تداوم می‌یابد تا این که مردم آن را به مردی از خاندان من تحویل می‌دهند و او زمین را پر از عدل می‌کند، همان‌گونه که پر از ظلم کرده‌اند. پس اگر کسی از شما آن زمان را درک کنید، باید به آن مردم بپیوندد، هر چند سینه‌خیز روی برف برود، چون او مهدی (عج) است.) (6) برای روشن شدن بیشتر مطلب به آیه استبدال سوره محمد آیه 38 و مائده 56 51 و توبه 38 و 39 مراجعه کنید و همین‌طور به تفسیر نمونه و المیزان در ذیل آیات مذکور. نتیجه اینکه با توجه به شخصیت کاروان‌سالار این نهضت که آرمان‌های خود را به طور خلاصه در وصیت‌نامه سیاسی الهی خویش آورده و تأکید ایشان و رهبر معظم انقلاب بر بیزاری از هر آن‌چه مخالفت با خدای سبحان و تلاش برای کسب رضایت آل‌رسول علیهم‌السلام است و با قبول کمبودهای موجود و رسالت همه برای برطرف کردن آن در محدوده احکام الهی به این نتیجه می‌رسیم که چون نظام فعلی ما با همه کمبودها، دشمنی‌ها، محکم و استوار برای پیاده کردن احکام الهی در صدد برطرف کردن همه موانع است نمی‌تواند مصداق (طاغوت) باشد، وقتی بزرگترین آرزوی سردمداران این نظام تحویل آن به وجود مقدس ولی عصر (عج) است، چگونه ممکن است با این انگیزه آن را طاغوت دانست. * (این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمند لازم می‌داند نیست. بلکه در روایت اول دو احتمال است: یکی آنکه راجع به خبرهای ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید‌، علمهایی که به عنوان امامت قبل از قیام قائم برپا می‌شود باطل است. چنانچه در ضمن همین روایات علامتهای ظهور هم ذکر شده است و احتمال دیگر آنکه از قبیل پیشگویی باشد از این حکومت‌هایی که در جهان تشکیل می‌شود تا زمان ظهور که هیچکدام به وظیفه خود عمل نمی‌کنند و همین طور هم تا کنون بوده...).(7) (آن روایات ]اشاره دارد[ که هر کس علم بلند کند علم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند، ]باطل است[).(8) ------------------ پی‌نوشت‌ها: 1. شیخ محمد بن الحسن الحرالعاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج 11، ص 37 و همینطور مراجعه کنید به الحاج میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل‌البیت علیهم‌السلام لاحیاء التراث، بیروت، لبنان، الطبعة الثانیه، 1408 هجری قمری، ج 11، ص 34. 2. ابی‌القاسم الحسین بن محمد المعروف الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، المکتبه المرتضویه، تهران، ص304 305، درک قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، ج 4، ص 224، این کلمه 8 بار در قرآن آمده است و مراد از آن خدایان دروغین و مردمان متجاوز و طاغی است. 3. سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه استاد محمد تقی مصباح، بنیاد، علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء، ج 2، ص 485. 4. پیشین، ترجمه استاد سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 17، ص 396 و 400. 5. محمد باقر المجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، دارالکتب الاسلامیه، ج 26، ص 258. 6. مجله حوزه چاپ دوم، شماره 71-70‌، 1374 ص 192-193 و ترجمه ملاحم و فتن سید بن طاووس کتابفروشی اسلامیه تهران، ترجمه محمد جواد نجفی، باب 93، ص 35 (با کمی تفاوت در ترجمه). 7. کشف‌الاسرار، ص 225؛ به همین مضمون در صحیفه نور، جلد 20، ص 197. 8. صحیفه نور، جلد 20، ص 197. .*به بیان فنی هم‌چنان که وقتی حاکم حکیمی دستور دهد عالمان را بزرگ بدارید، شخص جاهل تخصّصاً و موضوعاً حقیقتاً از آن خارج است، قیام هم به دو انگیزه می‌تواند صورت گیرد: برای خدا و بسط عدالت چونان پیامبران و برای نفس و ستمگری چونان فرعونیان؛ و یک شیء نمی‌تواند مصداق ضد و مخالف خود باشد، اطاعت خدا چگونه می‌‌تواند مصداق عصیان خدا و تجاوز به حدود الهی (طاغوت) قرار گیرد؟ و در نهایت اگر تخصص را کسی قبول نکند ولی حکم طاغوت بر آن با توجه به دلیل‌های دیگر بار نمی‌شود که به آن در اصطلاح خروج حُکمی و تخصیص گفته می‌شود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100105714)
عنوان سوال:

بعضی شبهه وارد می کنند و با چند حدیث از باب خروج در علایم آخر الزمان قیام حضرت امام(ره) را زیر سؤال می برند ... مثلا در مقدمه صحیفه سجادیه آمده که هر کس که در زمان غیبت قیام کند غیر از آزار و اذیت ما


پاسخ:

بعضی شبهه وارد می کنند و با چند حدیث از باب خروج در علایم آخر الزمان قیام حضرت امام(ره) را زیر سؤال می برند ... مثلا در مقدمه صحیفه سجادیه آمده که هر کس که در زمان غیبت قیام کند غیر از آزار و اذیت ما

بیشتر روایات به سه قیام اشاره دارند نه نفی تشکیل حکومت پیش از ظهور. پاسخی که می توان در مقابل این روایات داده چنین است:
1- این روایات چنانچه از محتوا و علت هایی که در روایات آمده است روشن می شود، نظر به خلافت بنی امیه و بنی عباس و دیگر فتنه ها و مصیبت هایی که در آن زمان اتفاق می افتاده دارند.
2- در آن زمان - و حتی زمان های بعدی - افرادی در مقابل حکومت های ظالم و باطل مردم را به اطاعت خویش فرا می خوانند، ائمه شیعیان را از پیوستن به این گروه نهی فرمودند تا به ظلم کمک نشود. اما در مقابل کسانی که مردم را به اقامه حق و بازگرداندن حکومت به اهلش دعوت می کردند مورد حمایت ائمه بوده اند.
3- بسیاری از روایات در قضایای مشخص و شخصی بیان شده است و فرد یا افراد خاصی را از قیام منع می کردند که نشان می دهد که در آن زمان خصوصیت و ویژگی ای بوده است که قیام آن افراد به ثمر نمی رسیده با این که قیام او دعوت به خود بوده نه حق. در مقابل دلیل عقلی و نقلی قائم است که قیام و تشکیل حکومت در هر زمانی مطلوب است.
اما دلیل عقلی: احکام اسلام، برای یک زمانی خاص نیست. اسلام دین جهانی است که در همه زمان ها و مکان ها - برنامه برای هدایت و رستگاری و اقامه عدل دارد. در عین حال از ضروری ترین امور زندگانی بشر، وجود نظام اجتماعی و حکومتی است که پاسدار حقوق جامعه باشد. هیچ جامعه ای نمی تواند از تشکیل حکومت بی نیاز باشد. حال یا حکومت ظالمانه باشد یا عادلانه.
اما روشن است که حکومت عادلانه هدف اصلی زندگی بشری است و انسان ها باید تلاش کنند که حکومت عادلانه تشکیل دهند.
پس اولا: احکام اسلامی برای همه زمان ها و همه مکان هاست، حتی در زمان غیبت نیز جاری و قابل اجرا است.
ثانیا: اسلام دارای احکام حکومتی است، چنانچه دارای احکام عبادی است و چنانچه لازم است احکام عبادی آن - چون نماز و روزه - پیاده شود و در هیچ زمان تعطیل نمی شود احکام حکومتی آن نیز در هیچ زمانی تعطیل بردار نیست.
ثالثا: در زمان حضور امام (ع) احکام حکومتی را او اجرا می کند. اما در زمان غیبت کسانی که از جانب امام اجازه دارند باید جامعه را اداره کنند (مگر این که زمینه تشکیل حکومت موجود نباشد).
اما دلیل نقلی: روایات متعددی درباره آخر الزمان و علائم ظهور است که اشاره دارد پیش از قیام و ظهور مقدس حضرت مهدی(عج) در ایران و یمن حکومت های شیعی و مورد تأیید امام تشکیل می شود و در دنیای پر از ظلم و جور آن زمان، مردم را به حق و عدالت دعوت می کنند. در این روایات بر قیام ایرانیان و حکومت آنها تأیید بسیاری شده است. آقای علی کورانی از علمای لبنانی مقیم ایران، روایات مربوطه را جمع آوری و دسته بندی کرده اند و توضیحاتی جامع درباره این روایات داده است. (کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه عباس جلالی، ص 217 - 275، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم 1379، تهران).
پس نه تنها حکومت جمهوری اسلامی، مصداق روایاتی که نهی از قیام و احیانا تشکیل حکومت می کند نیست، بلکه به دلیل عقل و نقل مصداق واقعی حکومت زمینه ساز حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) است و خداوند به ما و شما روزی فرماید که شایستگی این را داشته باشیم تا ظهورش را درک کنیم و در رکاب و خدمت آن حضرت باشیم، زیرا روایات متعددی از نقش سازنده ایرانیان پیش و در عصر ظهور برای زمینه سازی و قیام آن حضرت حکایت دارند و خداوند توفیق دهد که ما نیز جزء این گروه باشیم، انشاءالله.
پاسخ اجلاس دوسالانه امام زمان (عج)
پرسش: در کتاب (یاد مهدی) از انتشارات مسجد مقدس جمکران، در یکی از احادیث نوشته شده بود هر حکومتی قبل از امام زمان (عج) ظهور کند و بوجود بیاید حکومت طاغوت است. می‌توانید این حدیث را با نظام فعلی ما توضیح دهید؟
پاسخ: برای پاسخ به این پرسش مقدمه‌ای لازم می‌نماید و آن این است که درکلام هر متکلم حکیم و عاقلی ابتدا باید همه کلام وی را شنید و پس از آن درباره‌اش قضاوت نمود. زیرا ممکن است حکیم سخن را با (عام) یعنی مفهومی که دارای شمول و وسعت و گسترش بوده و مصادیق و افراد بسیاری را شامل می‌شود آغاز کند ولی در لابلای کلام و سخن خویش مراد خویش را با (خاص) توضیح دهد. مانند اینکه در ابتدا بگوید: (از همه عالمان پیروی کرده و دین خود را از آنها بگیرید.) سپس در لابلای گفتگو و سخن بگوید: (از عالمان دنیامدار و هواپرست پیروی نکنید و در دین خود به آنها تکیه نکنید.) بدیهی است در چنین مواردی نمی‌توان به جمله اول تکیه کرد و به سراغ امثال ابوهریره و شریح قاضی، ابوموسی اشعری و... رفت چرا که مراد اصلی گوینده در جمله دوم به وضوح هر چه تمام‌تر بیان شده است. با ذکر این مقدمه پرسش بالا را پاسخ می‌گوییم. روایتی که شما ذکر کرده‌اید این است که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: (کُلُّ رایَةٍ ترفع قَبل قیامِ القائمِ فَصاحِبُها طاغوتَ یعبد من دون الله عزوجل)(1) هر پرچمی پیش از نهضت (قائم) برافراشته شود، صاحب آن (طاغوتی) است که در برابر خداپرستش می‌شود.
در این روایت چند مطلب باید روشن شود:
1 . مقصود از پرچم برافراشته درگیری با نظام‌های حاکم و به وجود آوردن حکومت جدید است.
2 . (قبل از قیام قائم) قطعاً شامل عصر غیبت می‌شود. البته زمان صدور روایت به بعد را نیز شامل می‌شود.
3 . طاغوت عبارت است از هر متجاوز و هر معبود جز خدا،(2) مرحوم علامه طباطبایی (ره) می‌فرماید: (طاغوت) یعنی طغیان و تجاوز ازحد، و معنای آن مانند ملکوت و جبروت خالی از مبالغه نیست، طاغوت بر چیزهایی که سبب حصول طغیان می‌شود مانند چیزهایی که به جای خداپرستش می‌شود نیز اطلاق می‌گردد مثل بت‌ها و شیاطین و جن و رهبران ضلال، و همچنین هر کس برخلاف رضای الهی از او پیروی شود طاغوت نامیده می‌شود.(3)
با توجه به صدر و ذیل روایت روشن می‌شود پرچمی که پیش از قیام حضرت حجت (عج) برافراشته می‌شود آن‌گاه طاغوت به شمار می‌رود که ستمگر و جباری آن را برافراشته سازد و مقصودش تجاوز و تعدی به احکام الهی و در مقابل خدا و رسول الله (ص) و امام معصوم (ع) باشد نه عادل و پرهیزکاری که جزء برگزیدگان از مردم به شمار آید و علم و تقوی و توحید در تمام زندگانیش نورافشانی کرده باشد و هرگز از عدالت خارج نشده باشد، برافراشتن پرچم به وسیله چنین شخص صالح و مصلحی برای حاکمیت دین و برچیدن بساط طاغوت و در مسیر تحقق آرمان‌های الهی است. پس با قراین داخلیِ روایت، مقصود حدیث روشن شد. شاهد بیرونی نیز وجود دارد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: (هیچ کس مردم را تا خروج دجّال فرا نمی‌خواند، جز اینکه افرادی یافت می‌شوند که با او بیعت کنند. هر کس پرچم گمراهی برافراشت، صاحب آن طاغوت است).
(5) به قید (مَنْ رَفَعَ رایةَ ضَلالِةِ) توجه کنید قیام کننده‌ای طاغوت شمرده شده که پرچم گمراهی برافرازد نه کسی که مردمان را به سوی نور، روشنایی، احکام الهی و توحید فرا می‌خواند. در روایت معتبر دیگری امام صادق علیه‌السلام قیام‌ها را دو دسته می‌کنند و می‌فرمایند: هرگاه شخصی برای قیام به سوی شما آمد، توجه کنید که انگیزه و هدفش چیست و برای چه چیز قیام می‌کند. نگویید که (زید) (بن علی) هم خروج کرد، زید مردی عالم و آگاه و بسیار راستگو بود و به سوی خودش شما را فرا نمی‌خواند بلکه به خشنودی و رضای آل محمد دعوت می‌کرد و اگر موفق می‌شد به عهد خود وفا می‌کرد وی برای نابودی سلطان ستمگر (بنی‌امیه) قیام کرد، اما شخصی که امروز قیام کرده است (محمد بن عبدالله) شما را به چه چیزی می‌خواند؟ به رضای آل محمد (ص)؟ ما شهادت می‌دهیم که به دعوت او راضی نیستیم. او امروز که کسی با او نیست، از ما سرپیچی می‌کند، چه رسد به روزی که پرچمها برای او بسته شود (و دارای امکانات و افراد شود)... پس می‌توان نتیجه گرفت که هرگاه قیام کننده داعی به حق و در پی رضایت آل محمد (ص) و اجرای احکام الهی باشد و اراده‌ای جز اراده آنها نداشته باشد، چنین شخص صالحی گرچه در دوره غیبت باشد مشمول این روایت نمی‌شود.
یکی از بهترین دلیل‌ها روایتی است که نعیم بن عبدالله به سند خود از ابراهیم بن علقمه از عبدالله نقل می‌کند که ما روزی نزد پیامبر اسلام (ص) نشسته بودیم. گروهی از بنی‌هاشم نزد ما آمدند. تا چشم پیامبر (ص) به آنان افتاد، رنگش دگرگون و آثار ناراحتی در چهره‌اش نمایان شد. اصحاب علت ناراحتی را پرسیدند، حضرت چنین توضیح دادند: (ما خاندانی هستیم که خدا برای ما، آخرت را بر دنیا برگزیده، و اینان که خاندان من هستند، پس از من دچار بلا و آوارگی و دوری و تبعید از وطن می‌گردند و این سختی‌ها، ادامه می‌یابد، تا زمانی که مردمی از مشرق زمین قیام می‌کنند. آنان که اصحاب پرچم‌های سیاه هستند. در آغاز قیام، خواستة مردم از حکومت حق است، ولی سردمداران حکومت، زیر بار نمی‌روند، 2 یا 3 بار قیام با این انگیزه صورت می‌گیرد، تا این که مردم به مبارزه خود ادامه داده و حکومت تسلیم خواسته‌های آنان می‌گردد، ولی این بار، مردم نمی‌پذیرند. و حکومت جدیدی بر اساس حق تشکیل می‌دهند، این حکومت تداوم می‌یابد تا این که مردم آن را به مردی از خاندان من تحویل می‌دهند و او زمین را پر از عدل می‌کند، همان‌گونه که پر از ظلم کرده‌اند. پس اگر کسی از شما آن زمان را درک کنید، باید به آن مردم بپیوندد، هر چند سینه‌خیز روی برف برود، چون او مهدی (عج) است.) (6) برای روشن شدن بیشتر مطلب به آیه استبدال سوره محمد آیه 38 و مائده 56 51 و توبه 38 و 39 مراجعه کنید و همین‌طور به تفسیر نمونه و المیزان در ذیل آیات مذکور.
نتیجه اینکه با توجه به شخصیت کاروان‌سالار این نهضت که آرمان‌های خود را به طور خلاصه در وصیت‌نامه سیاسی الهی خویش آورده و تأکید ایشان و رهبر معظم انقلاب بر بیزاری از هر آن‌چه مخالفت با خدای سبحان و تلاش برای کسب رضایت آل‌رسول علیهم‌السلام است و با قبول کمبودهای موجود و رسالت همه برای برطرف کردن آن در محدوده احکام الهی به این نتیجه می‌رسیم که چون نظام فعلی ما با همه کمبودها، دشمنی‌ها، محکم و استوار برای پیاده کردن احکام الهی در صدد برطرف کردن همه موانع است نمی‌تواند مصداق (طاغوت) باشد، وقتی بزرگترین آرزوی سردمداران این نظام تحویل آن به وجود مقدس ولی عصر (عج) است، چگونه ممکن است با این انگیزه آن را طاغوت دانست. *
(این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمند لازم می‌داند نیست.
بلکه در روایت اول دو احتمال است: یکی آنکه راجع به خبرهای ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید‌، علمهایی که به عنوان امامت قبل از قیام قائم برپا می‌شود باطل است.
چنانچه در ضمن همین روایات علامتهای ظهور هم ذکر شده است و احتمال دیگر آنکه از قبیل پیشگویی باشد از این حکومت‌هایی که در جهان تشکیل می‌شود تا زمان ظهور که هیچکدام به وظیفه خود عمل نمی‌کنند و همین طور هم تا کنون بوده...).(7)
(آن روایات ]اشاره دارد[ که هر کس علم بلند کند علم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند، ]باطل است[).(8)
------------------
پی‌نوشت‌ها:
1. شیخ محمد بن الحسن الحرالعاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج 11، ص 37 و همینطور مراجعه کنید به الحاج میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل‌البیت علیهم‌السلام لاحیاء التراث، بیروت، لبنان، الطبعة الثانیه، 1408 هجری قمری، ج 11، ص 34.
2. ابی‌القاسم الحسین بن محمد المعروف الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، المکتبه المرتضویه، تهران، ص304 305، درک قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، ج 4، ص 224، این کلمه 8 بار در قرآن آمده است و مراد از آن خدایان دروغین و مردمان متجاوز و طاغی است.
3. سید محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه استاد محمد تقی مصباح، بنیاد، علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء، ج 2، ص 485.
4. پیشین، ترجمه استاد سید محمد باقر موسوی همدانی، ج 17، ص 396 و 400.
5. محمد باقر المجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، دارالکتب الاسلامیه، ج 26، ص 258.
6. مجله حوزه چاپ دوم، شماره 71-70‌، 1374 ص 192-193 و ترجمه ملاحم و فتن سید بن طاووس کتابفروشی اسلامیه تهران، ترجمه محمد جواد نجفی، باب 93، ص 35 (با کمی تفاوت در ترجمه).
7. کشف‌الاسرار، ص 225؛ به همین مضمون در صحیفه نور، جلد 20، ص 197.
8. صحیفه نور، جلد 20، ص 197.
.*به بیان فنی هم‌چنان که وقتی حاکم حکیمی دستور دهد عالمان را بزرگ بدارید، شخص جاهل تخصّصاً و موضوعاً حقیقتاً از آن خارج است، قیام هم به دو انگیزه می‌تواند صورت گیرد: برای خدا و بسط عدالت چونان پیامبران و برای نفس و ستمگری چونان فرعونیان؛ و یک شیء نمی‌تواند مصداق ضد و مخالف خود باشد، اطاعت خدا چگونه می‌‌تواند مصداق عصیان خدا و تجاوز به حدود الهی (طاغوت) قرار گیرد؟ و در نهایت اگر تخصص را کسی قبول نکند ولی حکم طاغوت بر آن با توجه به دلیل‌های دیگر بار نمی‌شود که به آن در اصطلاح خروج حُکمی و تخصیص گفته می‌شود. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100105714)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین