فرهنگ جهادی چیست؟چه ویژگیهایی دارد؟چگونه میشود هم عناصر اساسی فرهنگ جهادی را حفظ نمود و هم جهت گیریهای اعتقادی و اجرایی آن را جامه عمل پوشاند؟ شاخصههای فرهنگ جهادی کدام است؟ فرهنگ و ارزشهای جهادی برخاسته از اندیشه و باورهای مذهبی و ایمانی افراد انقلابی و با الهام از سیره و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده است.شناخت این اندیشه به ما کمک خواهد کرد که با فرهنگ جهادی انقلاب و نظام اسلامی از گردنه های سخت و صعب العبوری که بسیاری از ملتها در عبور از آن ناامید شده اند به سلامت عبور نماید و نظام مقدس جمهوری اسلامی را به اهداف مبارکش برساند. 1. مفهوم فرهنگ جهادی منظور از مفهوم فرهنگ جهادی مجموعهای از مایههای فکری و ارزشی است که در رفتار اختیاری و اجتماعی انسان اثر میگذارد و دارای عناصر متعددی از شناختها، باورها، ارزشها، گرایشها، رفتارها و کردارها می باشد. بر این مبنا، بدون تردید فرهنگ جهادی همان فرهنگ دین و مکتب اسلام است؛ همان فرهنگ خدا باوران است؛ همان فرهنگ ولایت و امامت و خلاصه فرهنگ محمد و علی و فرزندان پاکشان( ع) است و باید توجه داشت که در تحلیلها و بررسیها هرگز نباید فرهنگ جهادی را از فرهنگ اسلام ناب محمدی جدا نمود. فرهنگ جهادی یک نهاد است که با مدیریت متعهد با هویت مشخّص و هدف معین در خدمت تلاش فردی مشارکت کنندگانش اداره میشود. 2. پیدایش و شکلگیری فرهنگ جهادی فرهنگ و ارزشهای جهادی برخاسته از اندیشه و باورهای مذهبی و ایمانی افراد انقلابی و با الهام از سیره و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده است. چرا که عمده ارزشهای جهادی به عبارتی ارزشهای دینی نیز شناخته میشدند مثل؛ اخلاص، ایثار، تعاون و تلاش، تعهد، سادگی، پرهیز از اسراف، مشورت، مشارکت و ... یا پارهای از این ویژگیها برخاسته از شرایط خاص انقلاب و روحیات انقلابی میباشد از جمله؛ سخت کوشی، حضور در مناطق محروم، جسارت، خطر پذیری و خطشکنی. بنابراین میتوا ن گفت : پیدایش و رشد فرهنگ جهادی به صورت طبیعی و خودجوش و با تاثیر جمعی و متقابل پس از انقلاب اسلامی بوده است و البته توجه، تاکید و ترغیب امام خمینی معمار بزرگ انقلاب اسلامی که به همان سان که پیامبر خدا در مقابل مشرکان جهاد فرهنگی و فرهنگ جهادی را روش خود قرار داد، امام راحل نیز با دستمایه قرار دادن کتاب خدا یعنی قرآن کریم در این جهاد، فرهنگ جهادی را به پیروان خود آموخت تا ره صد ساله را یک شبه پیمودند. امام راحل در اعماق جانهای تشنه و خسته به ویژه جوانان روح امید دمید و تا آن جا که فرصت داشت و واقعیت ها و مشکلات و محدودیت ها اجازه میداد اندیشه قرآنی را میان مردمگسترانید و جوانان با روحیه جهادی پا به میدان نهادند و برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی و عینی ساختن آرمانهای بلند خود از هیچ ایثاری دریغ نورزیدند و هرگز از کمی بودجه، امکانات و نبود شرایط مساعد شکوه نکردند بلکه با همتهای بلند، عزمهای استوار و کوششهای خستگیناپذیر و با آغوش باز به استقبال مشکلات شتافتند و بدین سان فرهنگ جهادی از انقلاب اسلامی و اندیشههای امام راحل نشأت گرفت و به سرعت میان مردم رواج یافت. رهبر معظم انقلاب در این باره چنین فرمودهاند: (...آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد فرهنگ جهادی بود؛ فرهنگ جهادی در همه صحنهها و عرصهها به کار میآید. و همین فرهنگ جهادی است که از امتیازات و ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی به شمار میآید.) 3. جهتگیریهای بنیادی فرهنگ جهادی براساس رهنمودهای حضرت امام دو جهت گیری اساسی برای فرهنگ جهادی وجود دارد که میبایست همه فعالیتها و برنامههای خود را معطوف به آن دو نماییم. 1-2. جهتگیری فرهنگی و اعتقادی: در عرصه اعتقادی فرهنگ جهادی در مسیر استوار کردن و ترویج و تحکیم اسلام ناب محمدی(ص) پیش می رود. تا آنجا که حضرت امام خطاب به فرزندان انقلابی خود میفرمایند به تنها چیزیکه باید فکر کنید استواری پایههای اسلام ناب محمدی(ص) است. به همین علت امام بزرگوار کرارا حاملان فرهنگ جهادی را توصیه به خودسازی، اخلاص در کارها، جهاد با نفس و پرهیز از انحراف نمودهاند. بنابراین جهت گیری اعتقادی مهمترین نوع جهت گیری در فرهنگ جهادی است و معیار اصلی سنجش ارزشی بودن و قداست فعالیتها و هر نوع رفتار سازمانی به حساب میآید. 2-2. استقلال واقعی: حضرت امام همواره بر بریدن رگههای وابستگی به خارج و خودکفا کردن کشور که همان استقلال واقعی است تاکید نموده اند. در حقیقت امام راحل سمت و سوی همه سیاستها و برنامههای فرهنگ جهادی را از بعد اجراییتنها و تنها نیل به خودکفایی و استقلال می داند نه چیز دیگر. چنانکه در یکی از پیامهای خود فرموده اند: (امیدوارم که از سیاست صحنههای سخت نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی عبورکنید که اگر ایران را بر پایه استقلال واقعی پایه ریزی نکنیم هیچ کاری نکردهایم) در جای دیگر میفرمایند: (ما باید خودکفا بشویم در همه چیز منجمله در قضیه کشاورزی). 4. شاخصههای فرهنگ جهادی الف) دین مداری در مدیریت برای خدا ضمن این که دو اصل عد م تقدم و پیشی نگرفتن بر خدا و رسول در کلیه امور و هم چنین ایمان به آخرت محور اندیشهها و کارها قرار میگیرد، رفتارهای مدیر جهادی در کلیه شئون با یکدیگر تزاحمی نداشته و در کلیه وضعیتها با هم هماهنگ بوده و حرکات با یکدیگر تعامل مثبت دارند. یک مدیر الهی مسئولیت را به عنوان امانت الهی میداند و به دنبال رضایت اوست. حضرت امام راحل در جمع مسئولان جهادی میفرماید:( برای خدا به بندگان خدا خدمت کنید و ثنا و اجر را از او طلب کنید که او جزای شما را و اجر شما را اعطا می فرماید.آن چیزیکه حجم عمل را زیاد میکند ولو حجم مادیش کم است و آن الهی بودن و اخلاص است). لذا یکی از خصوصیات مدیر جهادی، اعتقادیکار کردن و کار برای خدا کردن مخلصانه است. ب) ولایت محوری اطاعت از ولایت فقیه و التزام عملی به آن از اولین و مهمترین خصوصیت مدیریت جهادی است. این اعتقاد از طریق دفتر نمایندگی ولایت فقیه نهادینه شد و مدیریت ولایتی در کل بدنه آن حاکمگردید. ج) انعطاف پذیری تغییرات متناسب در دورههای زمانی مختلف با توجه به وظایف و شرایط خاص زمانی نشان دهنده انعطاف پذیری مدیریت جهادی در دورههایگوناگون است. در این زمینه مدیران جهادی در هر زمان متناست با نیازهای آن زمان سازمانهای زیر مجموعه خود، آیین نامههایی را طراحی و اجرایی میسازند. د) پویایی استقبال مدیریت جهادی از پذیرفتن مسئولیتهای خطیر در هر دوره با توجه به نیاز انقلاب از ویژگیهای بارز پویایی این نوع مدیریت است. ه) خود باوری خود باوری یکی از اصول مورد استفاده در مدیریت جهادی بوده و این ویژگی با خون و فرهنگ انقلاب و رویکرد جهادی عجین شده است. پیشتاز بودن مدیریت جهادی در خصوص انجام طرح هایکلان و زیر بنایی و به وجود آوردن ساختار تشکیلاتی متناسب با آن نیازها از صفات بارز این نوع مدیریت و در واقع محصول نگاه جهادی است. و) مردمگرایی مردم و مردمگرایی از پایه های اصلی مدیریت جهادی و فرهنگ متناسب با آن است. جلب مشارکت مردمی در انجام همه امور انقلابی سرلوحه فرهنگ جهادی بوده است. لبیک اقشار گوناگون مردم اعم از روحانی، دانشجو، کارمند، بازاری، کارگر و کشاورز، به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در خصوص حضور در نهاد جهاد سازندگی در دهه60 را میتوان مصداق موفق این نوع مدیریت دانست. ز) نهادینه کردن اخلاق و ارزشهای دینی در محیط کار رعایت شئونات اسلامی و اخلاقی در رفتار با ارباب رجوع، حساسیت به مسایل و حفظ شعائر و ظواهر اسلامی در محیط کار از ویژگیهای دیگر فرهنگ و مدیریت جهادی است. ح) نوآوری و ابتکار مطالعات نشان دادهاند در سازمانهاییکه گرایش سلسله مراتبی شدید وجود دارد، روحیه ابتکار و نوآوری از حد پایینی برخوردار است و بالعکس، هر قدر مسئولیت و اختیار در افراد افزایش یابد، آن ها بر عملکرد خود، بیشتر می افزایند. در مدیریت جهادی خلاقیت و ابتکار برای عمق بخشی به کارها و تسهیل در انجام آنها برای مردم به بخشی از هویت آنها تبدیل شده است. بنابراین، محیطیکه توسط مدیران جهادی باید اداره شود، بیانگر فضایی است که در آن به استقلال فردی و نوآوری تأکید میگردد، به طوریکه افراد، مسئولیت و تبعات تصمیمات خود را به عهده میگیرند، به کسب کمال بیشتر، علاقه مند میگردند و تواناییها و مهارت های لازم را در خود به وجود میآورند. 4. بایستههای فرهنگ جهادی چگونه میشود هم عناصر اساسی فرهنگ جهادی را حفظ نمود و هم جهت گیریهای اعتقادی و اجرایی آن را جامه عمل پوشاند؟ به این منظور میتوان با غور در گلشن اندیشههای امام راحل بایستههای زیادی را استخراج و به عنوان ملزومات فرهنگ جهادی ارائه نمود که بیتردید حاملان این فرهنگ تنها با تمسک به این بایستهها میتوانند هم بر توفیقات اعتقادی خود، یعنی استواری پایههای اسلام ناب محمدی بیفزایند و هم توفیقات اجرایی خود را که نیل به استقلال و خودکفایی است افزایش دهند. برخی از این بایستهها از منظر امام عبارتند از: 1 توجه داشتن به خدا و اخلاص در کارها 2 خودسازی و جهاد با نفس یا جهاد اکبر در کنار تلاش و سازندگی 3 پرهیز از انحراف، تخریب، شلوغ کاری و امور خلاف مصلحت اسلام و انقلاب 4 داشتن روحیه اخوت اسلامی و همه با هم برای پیشبرد امور (به عبارت دیگر توجه به اصل مشارکت و مردمگرایی دینی) 5 رعایت قانون و انجام وظیفه و اجتناب از تداخل در سایر امور 6 تلاش بیوقفه و مستمر در کارها 7 داشتن روحیه گذشت، ایثار و فداکاری 8 سنگرساز بیسنگر بودن در عرصه جنگ و دفاع (متناسب با شرایط و در عرصههایگوناگون) 9 اشتیاق خدمت به اسلام و مسلمین به خصوص محرومان جامعه 10 داشتن روحیه شجاعت و دلیری در انجام کارها 11 تلاش و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت 12 کوشش برای نیل به آزادی، استقلال و خودکفایی واقعی در همه حوزهها 13 داشتن روحیه شور و نشاط اسلامی در کارها 14 آشنایی با علوم جدیدیکه برای خدمت به مردم و آبادانی مملکت مفید است 16 الگو و نمونه شدن مدیران جهادی برای سایر جوانان مسلمان و متعهد 17 انجام بیشترین خدمات با کمترین امکانات (خدمت بیشتر توام با صرفه جویی در بیت المال) 18 اطلاع رسانی اقدامات ارزنده فرهنگی و عمرانی از طریق صدا و سیما 19 بهره مندی از جمیع عوامل تاثیرگذار از جمله رسانهها و نفوذ روحانیون برای جلب توجه و اعتماد مردم 20 تقویت روح ایمان در میان مخاطبان 21 اجتناب از دلسردی در هنگام بروز کسری بودجه یا مشکل در امور 22 نجات مظلومین از ظلم و گرفتاری 23 کوشش جهت انجام کارهای بسیار خوب و عالی برای اسلام و مسلمین 24 عبادت شمردن خدمت به مستمندان و محرومان جامعه (منبع:دوشنبه 05 خرداد 1393)
فرهنگ جهادی چیست؟چه ویژگیهایی دارد؟چگونه میشود هم عناصر اساسی فرهنگ جهادی را حفظ نمود و هم جهت گیریهای اعتقادی و اجرایی آن را جامه عمل پوشاند؟ شاخصههای فرهنگ جهادی کدام است؟
فرهنگ جهادی چیست؟چه ویژگیهایی دارد؟چگونه میشود هم عناصر اساسی فرهنگ جهادی را حفظ نمود و هم جهت گیریهای اعتقادی و اجرایی آن را جامه عمل پوشاند؟ شاخصههای فرهنگ جهادی کدام است؟
فرهنگ و ارزشهای جهادی برخاسته از اندیشه و باورهای مذهبی و ایمانی افراد انقلابی و با الهام از سیره و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده است.شناخت این اندیشه به ما کمک خواهد کرد که با فرهنگ جهادی انقلاب و نظام اسلامی از گردنه های سخت و صعب العبوری که بسیاری از ملتها در عبور از آن ناامید شده اند به سلامت عبور نماید و نظام مقدس جمهوری اسلامی را به اهداف مبارکش برساند.
1. مفهوم فرهنگ جهادی
منظور از مفهوم فرهنگ جهادی مجموعهای از مایههای فکری و ارزشی است که در رفتار اختیاری و اجتماعی انسان اثر میگذارد و دارای عناصر متعددی از شناختها، باورها، ارزشها، گرایشها، رفتارها و کردارها می باشد. بر این مبنا، بدون تردید فرهنگ جهادی همان فرهنگ دین و مکتب اسلام است؛ همان فرهنگ خدا باوران است؛ همان فرهنگ ولایت و امامت و خلاصه فرهنگ محمد و علی و فرزندان پاکشان( ع) است و باید توجه داشت که در تحلیلها و بررسیها هرگز نباید فرهنگ جهادی را از فرهنگ اسلام ناب محمدی جدا نمود. فرهنگ جهادی یک نهاد است که با مدیریت متعهد با هویت مشخّص و هدف معین در خدمت تلاش فردی مشارکت کنندگانش اداره میشود.
2. پیدایش و شکلگیری فرهنگ جهادی
فرهنگ و ارزشهای جهادی برخاسته از اندیشه و باورهای مذهبی و ایمانی افراد انقلابی و با الهام از سیره و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده است. چرا که عمده ارزشهای جهادی به عبارتی ارزشهای دینی نیز شناخته میشدند مثل؛ اخلاص، ایثار، تعاون و تلاش، تعهد، سادگی، پرهیز از اسراف، مشورت، مشارکت و ... یا پارهای از این ویژگیها برخاسته از شرایط خاص انقلاب و روحیات انقلابی میباشد از جمله؛ سخت کوشی، حضور در مناطق محروم، جسارت، خطر پذیری و خطشکنی. بنابراین میتوا ن گفت : پیدایش و رشد فرهنگ جهادی به صورت طبیعی و خودجوش و با تاثیر جمعی و متقابل پس از انقلاب اسلامی بوده است و البته توجه، تاکید و ترغیب امام خمینی معمار بزرگ انقلاب اسلامی که به همان سان که پیامبر خدا در مقابل مشرکان جهاد فرهنگی و فرهنگ جهادی را روش خود قرار داد، امام راحل نیز با دستمایه قرار دادن کتاب خدا یعنی قرآن کریم در این جهاد، فرهنگ جهادی را به پیروان خود آموخت تا ره صد ساله را یک شبه پیمودند. امام راحل در اعماق جانهای تشنه و خسته به ویژه جوانان روح امید دمید و تا آن جا که فرصت داشت و واقعیت ها و مشکلات و محدودیت ها اجازه میداد اندیشه قرآنی را میان مردمگسترانید و جوانان با روحیه جهادی پا به میدان نهادند و برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی و عینی ساختن آرمانهای بلند خود از هیچ ایثاری دریغ نورزیدند و هرگز از کمی بودجه، امکانات و نبود شرایط مساعد شکوه نکردند بلکه با همتهای بلند، عزمهای استوار و کوششهای خستگیناپذیر و با آغوش باز به استقبال مشکلات شتافتند و بدین سان فرهنگ جهادی از انقلاب اسلامی و اندیشههای امام راحل نشأت گرفت و به سرعت میان مردم رواج یافت.
رهبر معظم انقلاب در این باره چنین فرمودهاند: (...آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد فرهنگ جهادی بود؛ فرهنگ جهادی در همه صحنهها و عرصهها به کار میآید. و همین فرهنگ جهادی است که از امتیازات و ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی به شمار میآید.)
3. جهتگیریهای بنیادی فرهنگ جهادی
براساس رهنمودهای حضرت امام دو جهت گیری اساسی برای فرهنگ جهادی وجود دارد که میبایست همه فعالیتها و برنامههای خود را معطوف به آن دو نماییم.
1-2. جهتگیری فرهنگی و اعتقادی: در عرصه اعتقادی فرهنگ جهادی در مسیر استوار کردن و ترویج و تحکیم اسلام ناب محمدی(ص) پیش می رود. تا آنجا که حضرت امام خطاب به فرزندان انقلابی خود میفرمایند به تنها چیزیکه باید فکر کنید استواری پایههای اسلام ناب محمدی(ص) است.
به همین علت امام بزرگوار کرارا حاملان فرهنگ جهادی را توصیه به خودسازی، اخلاص در کارها، جهاد با نفس و پرهیز از انحراف نمودهاند. بنابراین جهت گیری اعتقادی مهمترین نوع جهت گیری در فرهنگ جهادی است و معیار اصلی سنجش ارزشی بودن و قداست فعالیتها و هر نوع رفتار سازمانی به حساب میآید.
2-2. استقلال واقعی: حضرت امام همواره بر بریدن رگههای وابستگی به خارج و خودکفا کردن کشور که همان استقلال واقعی است تاکید نموده اند. در حقیقت امام راحل سمت و سوی همه سیاستها و برنامههای فرهنگ جهادی را از بعد اجراییتنها و تنها نیل به خودکفایی و استقلال می داند نه چیز دیگر. چنانکه در یکی از پیامهای خود فرموده اند: (امیدوارم که از سیاست صحنههای سخت نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی عبورکنید که اگر ایران را بر پایه استقلال واقعی پایه ریزی نکنیم هیچ کاری نکردهایم) در جای دیگر میفرمایند: (ما باید خودکفا بشویم در همه چیز منجمله در قضیه کشاورزی).
4. شاخصههای فرهنگ جهادی
الف) دین مداری
در مدیریت برای خدا ضمن این که دو اصل عد م تقدم و پیشی نگرفتن بر خدا و رسول در کلیه امور و هم چنین ایمان به آخرت محور اندیشهها و کارها قرار میگیرد، رفتارهای مدیر جهادی در کلیه شئون با یکدیگر تزاحمی نداشته و در کلیه وضعیتها با هم هماهنگ بوده و حرکات با یکدیگر تعامل مثبت دارند. یک مدیر الهی مسئولیت را به عنوان امانت الهی میداند و به دنبال رضایت اوست. حضرت امام راحل در جمع مسئولان جهادی میفرماید:( برای خدا به بندگان خدا خدمت کنید و ثنا و اجر را از او طلب کنید که او جزای شما را و اجر شما را اعطا می فرماید.آن چیزیکه حجم عمل را زیاد میکند ولو حجم مادیش کم است و آن الهی بودن و اخلاص است). لذا یکی از خصوصیات مدیر جهادی، اعتقادیکار کردن و کار برای خدا کردن مخلصانه است.
ب) ولایت محوری
اطاعت از ولایت فقیه و التزام عملی به آن از اولین و مهمترین خصوصیت مدیریت جهادی است. این اعتقاد از طریق دفتر نمایندگی ولایت فقیه نهادینه شد و مدیریت ولایتی در کل بدنه آن حاکمگردید.
ج) انعطاف پذیری
تغییرات متناسب در دورههای زمانی مختلف با توجه به وظایف و شرایط خاص زمانی نشان دهنده انعطاف پذیری مدیریت جهادی در دورههایگوناگون است. در این زمینه مدیران جهادی در هر زمان متناست با نیازهای آن زمان سازمانهای زیر مجموعه خود، آیین نامههایی را طراحی و اجرایی میسازند.
د) پویایی
استقبال مدیریت جهادی از پذیرفتن مسئولیتهای خطیر در هر دوره با توجه به نیاز انقلاب از ویژگیهای بارز پویایی این نوع مدیریت است.
ه) خود باوری
خود باوری یکی از اصول مورد استفاده در مدیریت جهادی بوده و این ویژگی با خون و فرهنگ انقلاب و رویکرد جهادی عجین شده است. پیشتاز بودن مدیریت جهادی در خصوص انجام طرح هایکلان و زیر بنایی و به وجود آوردن ساختار تشکیلاتی متناسب با آن نیازها از صفات بارز این نوع مدیریت و در واقع محصول نگاه جهادی است.
و) مردمگرایی
مردم و مردمگرایی از پایه های اصلی مدیریت جهادی و فرهنگ متناسب با آن است. جلب مشارکت مردمی در انجام همه امور انقلابی سرلوحه فرهنگ جهادی بوده است. لبیک اقشار گوناگون مردم اعم از روحانی، دانشجو، کارمند، بازاری، کارگر و کشاورز، به فرمان حضرت امام خمینی(ره) در خصوص حضور در نهاد جهاد سازندگی در دهه60 را میتوان مصداق موفق این نوع مدیریت دانست.
ز) نهادینه کردن اخلاق و ارزشهای دینی در محیط کار
رعایت شئونات اسلامی و اخلاقی در رفتار با ارباب رجوع، حساسیت به مسایل و حفظ شعائر و ظواهر اسلامی در محیط کار از ویژگیهای دیگر فرهنگ و مدیریت جهادی است.
ح) نوآوری و ابتکار
مطالعات نشان دادهاند در سازمانهاییکه گرایش سلسله مراتبی شدید وجود دارد، روحیه ابتکار و نوآوری از حد پایینی برخوردار است و بالعکس، هر قدر مسئولیت و اختیار در افراد افزایش یابد، آن ها بر عملکرد خود، بیشتر می افزایند. در مدیریت جهادی خلاقیت و ابتکار برای عمق بخشی به کارها و تسهیل در انجام آنها برای مردم به بخشی از هویت آنها تبدیل شده است. بنابراین، محیطیکه توسط مدیران جهادی باید اداره شود، بیانگر فضایی است که در آن به استقلال فردی و نوآوری تأکید میگردد، به طوریکه افراد، مسئولیت و تبعات تصمیمات خود را به عهده میگیرند، به کسب کمال بیشتر، علاقه مند میگردند و تواناییها و مهارت های لازم را در خود به وجود میآورند.
4. بایستههای فرهنگ جهادی
چگونه میشود هم عناصر اساسی فرهنگ جهادی را حفظ نمود و هم جهت گیریهای اعتقادی و اجرایی آن را جامه عمل پوشاند؟ به این منظور میتوان با غور در گلشن اندیشههای امام راحل بایستههای زیادی را استخراج و به عنوان ملزومات فرهنگ جهادی ارائه نمود که بیتردید حاملان این فرهنگ تنها با تمسک به این بایستهها میتوانند هم بر توفیقات اعتقادی خود، یعنی استواری پایههای اسلام ناب محمدی بیفزایند و هم توفیقات اجرایی خود را که نیل به استقلال و خودکفایی است افزایش دهند. برخی از این بایستهها از منظر امام عبارتند از:
1 توجه داشتن به خدا و اخلاص در کارها
2 خودسازی و جهاد با نفس یا جهاد اکبر در کنار تلاش و سازندگی
3 پرهیز از انحراف، تخریب، شلوغ کاری و امور خلاف مصلحت اسلام و انقلاب
4 داشتن روحیه اخوت اسلامی و همه با هم برای پیشبرد امور (به عبارت دیگر توجه به اصل مشارکت و مردمگرایی دینی)
5 رعایت قانون و انجام وظیفه و اجتناب از تداخل در سایر امور
6 تلاش بیوقفه و مستمر در کارها
7 داشتن روحیه گذشت، ایثار و فداکاری
8 سنگرساز بیسنگر بودن در عرصه جنگ و دفاع (متناسب با شرایط و در عرصههایگوناگون)
9 اشتیاق خدمت به اسلام و مسلمین به خصوص محرومان جامعه
10 داشتن روحیه شجاعت و دلیری در انجام کارها
11 تلاش و پیکار علیه فقر و تنگدستی و رذالت و ذلت
12 کوشش برای نیل به آزادی، استقلال و خودکفایی واقعی در همه حوزهها
13 داشتن روحیه شور و نشاط اسلامی در کارها
14 آشنایی با علوم جدیدیکه برای خدمت به مردم و آبادانی مملکت مفید است
16 الگو و نمونه شدن مدیران جهادی برای سایر جوانان مسلمان و متعهد
17 انجام بیشترین خدمات با کمترین امکانات (خدمت بیشتر توام با صرفه جویی در بیت المال)
18 اطلاع رسانی اقدامات ارزنده فرهنگی و عمرانی از طریق صدا و سیما
19 بهره مندی از جمیع عوامل تاثیرگذار از جمله رسانهها و نفوذ روحانیون برای جلب توجه و اعتماد مردم
20 تقویت روح ایمان در میان مخاطبان
21 اجتناب از دلسردی در هنگام بروز کسری بودجه یا مشکل در امور
22 نجات مظلومین از ظلم و گرفتاری
23 کوشش جهت انجام کارهای بسیار خوب و عالی برای اسلام و مسلمین
24 عبادت شمردن خدمت به مستمندان و محرومان جامعه
(منبع:دوشنبه 05 خرداد 1393)
- [آیت الله بهجت] آیا پول هایی که مردم برای امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و یا به عنوان بیمه ی امام زمان علیه السّلام پرداخت می نمایند، می توان در برگزاری مسابقات فرهنگی اعتقادی، جهت ترویج فرهنگ مهدویت مصرف نمود؟
- [سایر] چند روز آینده عروسی یکی از بستگانم است؛ عروس خانم با توجه به فرهنگ امروزه از صبح به آرایشگاه می روند و تا آخر شب نیز باید آرایش بر روی صورتشان باشد، معمولاً نیز نگه داشتن وضو در این زمان طولانی بعید است؛ حالا آیا می توان تیمم نمود؟ یا اینکه نماز را آنقدر به تاخیر بیاندازد که دیگر فرصت وضو نداشته باشد و تیمم نماید؟ کلا چه راهکار عملی و قابل اجرایی پیشنهاد می نمایید.
- [سایر] سلام لطفا به این مقاله که در سایت ایرانیکا درج شده بود و توسط رهام برکچی زاده نوشته شده است پاسخ بدهید که به نوعی فلسفه اسلامی را ( به قول نویسنده مقاله ) زیر سؤال می برد. متن مقاله: برهان نظم از منظر شهید مطهری: مقدمه: عمومی ترین و ساده ترین طریقت در اثبات وجود خداوند برهانی است که از آن به برهان نظم یا غایت شناختی یاد می کنند. معمول ترین ادله بر وجود خداوند در تمامی ادیان و مذاهب الهی در طول تاریخ همواره برهان نظم بوده است. از این رو چه در تفکر اسلامی و چه در تفکر غربی مناظرات و جدلهای فراوانی حول این برهان شده است. بسیاری بر این اعتقادند که برهان نظم اساسا یک برهان فلسفی نیست بلکه ریشه و پایه ی تجربی دارد. زیرا اساس شکل گیری برهان نظم را روش تمثیل می دانند. از اینرو ادله ی نظم را دارای استحکام کمتری نسبت به سایر براهین خداشناختی می دانند. ویلیام پالی معاون اسقف کارلیسل و فیلسوف برجسته ی قرن هجدهم برهان نظم را در کتاب " الاهیات طبیعی " اینگونه تقریر کرده است: " فرض کنید در حال عبور از صحرایی پای من به سنگی برخورد کند و با این سوال رو برو شوم که چگونه این سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممکن است پاسخ دهم که تا آنجا که من می دانم، این سنگ همواره اینجا بوده است. احتمالا اثبات نامعقول بودن این پاسخ چندان آسان نخواهد بود. اما فرض کنید که بر روی زمین ساعتی یافته ام و باید بررسی شود که بودن ساعت در آن مکان چگونه اتفاق افتاده است. بسیار بعید است که پاسخ قبلی به ذهن من خطور کند. یعنی اینکه تا آنجا که می دانم این ساعت همواره اینجا بوده است. اما چرا این جواب نباید آنگونه که برای سنگ مفید بود برای ساعت مفید باشد؟ چرا جواب مذکور آنگونه که در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذیرفتنی نیست؟ تنها دلیل آن است که وقتی ساعت را وارسی می کنیم می بینیم اجزای گوناگون آن برای هدفی پرداخته و به یکدیگر مرتبط شده اند. ( چیزی که در مورد سنگ نمی توان کشف نمود. ) مثلا این هدف که اجزای مذکور آنگونه طرح ریزی و به هم پیوند داه شده اند که تولید حرکت کنند و حرکت مذکور چنان تنظیم شده است که زمان را در شبانه روز نشان دهد. یعنی اگر اجزای مختلف به گونه ای متفاوت از آنچه هستند ساخته می شدند، مثلا در اندازه ای متفاوت با آنچه که دارند یا به هر روش یا ترتیب دیگری غیر از وضعیت کنونی تعبیه شده بودند، در این صورت یا اساسا هیچ حرکتی در ساعت به وقوع نمی پیوست و یا هیچ حرکتی که تامین کننده ی کاربرد کنونی آن باشد، واقع نمی شد. " در حقیقت پالی برهان خود را اینگونه مطرح می کند: او می پرسد اگر ساعتی را در بیابان ببینید در مورد آن چه فکری می کنید؟ مسلما هیچوقت فکر شما به این سمت سوق پیدا نمی کند که به طور اتفاقی این ساعت در بیابان و با کمک پدیده های طبیعی ساخته شده است. بلکه تصور می کنید این ساعت با این نظم و هماهنگی بین اعضایش باید صانعی آگاه و مدبر داشته باشد. زیرا عوامل طبیعی دارای خصیصه و ابزار مناسبی برای ایجاد این تدبیر نیستند. مهمترین عاملی که وجود صانع را تایید می کند وجود هدف و غایت به خصوصی ( نمایش زمان ) برای این شئ است که تعیین آن تنها از عهده ی شعوری آگاه بر می آید و امکان شکل گیری تصادفی این ساعت را منتفی می کند. بدین سبب حتی اگر هماهنگی و نظم موجود در شئ تصادفی و وابسته به خصائل ذاتی طبیعت باشد غایتمندی آن تنها می تواند معلول شعوری مدبر باشد. بنابراین هماهنگی ای که غایتمند باشد دلالت بر وجود ناظمی آگاه دارد و این هماهنگی متناسب با نوع و میزان آگاهی و تدبیر ناظم است. در نتیجه نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم آگاه تر است. با توجه به این دانسته ها پیلی به اقامه ی برهانی می پردازد: 1- هر نظمی (هماهنگی غایتمندی ) دال بر وجود ناظمی است و نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم بزرگتر است. 2- با توجه و دقت به ساختار اجزای عالم به این نتیجه می رسیم که نظمی بس عظیم و سترگ در عالم موجوداست. 3- بنابراین وجود عالم حاکی از وجود ناظم بزرگی است. روش تمثیل در تفکر غربی دست مایه ی انتقادات محکم بسیاری از فیلسوفان برجسته ی اروپایی شد و این باعث شد تا از قدرت برهان نظم به مرور زمان بیشتر و بیشتر کاسته شود. بسیاری از فلاسفه از هیوم گرفته تا میل و راسل معتقد بودند که تمثیل مورد استفاده در برهان نظم از لحاظ منطقی، قیاس معتبری نیست و مسلما نمی تواند ضامن یک نتیجه ی یقینی و الزامی باشد. آنها معتقد هستند استفاده از روش تمثیل تنها در شرایطی مقدور است که بتوان از منظر موضوع مورد بحث شباهتی اساسی بین مثال مطرح شده و شئ مورد بررسی پیدا کرد و اگر شباهت اساسی و مبتنی بر موضوع مورد بحث یافت نشود کارآمد نخواهد بود. نظر آنها این است که در برهان نظم این شباهت اساسی میان ساختار عالم و اشیاء مورد بررسی، مانند ساعت مصداق پیدا نمی کند.آنها این عدم شباهت را در نوع تجربه ای می داند که ما از عالم و اشیای مثال زده شده (مثلا ساعت ) داریم. در نگاه این دسته از فلاسفه، تجربه ی ما نسبت به ساعت و دیگر ابزار و مصنوعات انسان ساز پیشینی است اما مسلما ما چنین تجربه ای نسبت به عالم نداریم. مقصود از تجربه ی پیشینی حافظه ی ما درباره ی منشا شئ مورد نظر است. مثلا ما به خوبی می دانیم که ساعت شئی انسان ساز است زیرا واجد این تجربه هستیم که همیشه ساعتها به دست انسان ساخته شده اند و هیچ وقت خلاف این، مشاهده یا گزارش نشده است. بنابراین ذهن ما به روش استقراء و با تکیه بر تجربیات قبلی نتیجه می گیرد که ساعت شئی انسان ساز است و این می تواند ناشی از نظم ذاتی موجود در ساعت نباشد و فقط تجربه ی پیشینیمان ما را به این نتیجه برساند. اما ما هیچ وقت ناظر پیدایش جهان نبوده ایم که چنین تجربه ی پیشینی ای داشته باشیم. در نتیجه دلیلی وجود ندارد که بر مبنای آن نتیجه بگیریم در جهان نوعی نظم ذاتی غایتمند وجود دارد که مصنوع شعور آگاه و مدبر است. از اینرو این عدم مشابهت ضعف بزرگی در برهان نظم به حساب می آید. این دیدگاه خدشه ای به روش استقرائی برهان نظم وارد نمی کند و تنها روش تمثیل را از لحاظ منطقی نامعتبر می شمارد. در نتیجه می توان پذیرفت که احتمال شکل گیری تصادفی عالم بعید است و این هماهنگی و دقت موجود در پدیده ها باید هدفمند باشد. این انتقاد موجب می شود که دیگر دلیلی برای قائل شدن به علت فاعلی برای پدیده های عالم نداشته باشیم و احتمال قائم به ذات بودن پدیده ها را منتفی نشماریم در حالی که فلسفه ی الهی علت غایی را متضمن وجود علت فاعلی قائم به غیر می داند. برای مثال دیوید هیوم، فیلسوف تجربه گرای انگلیسی در کتاب " محاورات درباره ی دین طبیعی " از زبان فیلون شکاک که مظهر دیدگاههای شک گرایانه ی خود هیوم است نظریه ی کلئانتس، شخصیت دیگر داستان را که به برهان نظم معتقد است، چنین نقد می کند: " اگر ما خانه ای ببینیم، کلئانتس! با بزرگترین یقین و اطمینان نتیجه می گیریم که آن خانه معمار یا بنایی داشته، زیرا این دقیقا آن نوع معلولی است که تجربه کرده ایم که از آن نوع علت ناشی و صادر می شود. اما مطمانا تصدیق نخواهیم کرد که جهان چنین شباهتی به یک خانه دارد که ما بتوانیم با همان یقین و اطمینان، یک علت مشابه استنباط کنیم. یا بگوییم شباهت در اینجا تمام و کامل است. این عدم شباهت طوری روشن است که بیشترین ادعایی که می توانی بکنی فقط یک حدس و ظن و فرضی درباره ی یک علت مشابه است. ممکن است ماده، علاوه بر روح، در اصل منشا یا سرچشمه ی نظم در درون خود باشد و تصور اینکه چندین عنصر به واسطه ی یک علت درونی ناشناخته ممکن است به عالی ترین نظم و ترتیب در آید، از تصور اینکه صور و معانی آنها در روح بزرگ جهانی به واسطه ی یک علت درونی ناشناخته ی همانند به نظم و ترتیب درآِید مشکل تر نیست. آیا کسی جدا به من خواهد گفت که یک جهان منظم باید ناشی از فکر و صنعتی انسان وار باشد، زیرا که ما آن را تجربه کرده ایم؟ برای محقق ساختن این استدلال لازم است که درباره ی مبدا جهانها تجربه داشته باشیم و مطمانا این کافی نیست که دیده باشیم که کشتی ها و شهرها ناشی از صنعت و اختراع انسانی است. ...آیا می توانی ادعا کنی که چنین شباهتی را میان ساخت یک خانه و پیدایش یک جهان نشان دهی؟ آیا طبیعت را در چنان وضعی همانند نخستین نظم و ترتیب عناصر دیده ای؟ آیا جهانها زیر چشم تو صورت پذیرفته اند وآیا فرصت و مجال آن را داشته ای که تمام پیشرفت ( فنومن ) را از نخستین ظهور نظم تا کمال نهایی آن مشاهده کنی؟ اگر داشته ای پس تجربه ی خود را ذکر کن و نظریه ی خویش را ارائه ده. ثانیا تو بنا به نظریه ی خودت دلیلی نداری برای اسناد کمال به خدا، یا برای این فرض که او از هر خطا و اشتباه یا بی نظمی در افعال خود منزه و مبرا است... لااقل باید اعتراف کنی که برای ما غیر ممکن است که با افکار و انظار محدود خود بگوییم که آیا این نظام اگر با سایر نظامهای ممکن و حتی واقعی مقایسه شود، شامل اشتباهات و خطاهای بزرگ است یا شایسته ی تحسین و تقدیری شگرف؟ آیا یک روستایی اگر " انئید " ( شعر حماسی ویرژیل ) برای او خوانده شود می تواند اظهار نظر کند که آن شعر مطلقا بی عیب است، یا مقام شایسته ی آن را در میان محصولات هوش انسانی تعیین کند در حالی که وی هیچ محصول دیگری هرگز ندیده است؟ اما اگر این عالم محصول کاملی باشد باز هم نامعلوم و مشکوک است که همه ی خوبی های آن اثر را بتوان به حق به سازنده ی آن نسبت داد. اگر یک کشتی را بررسی کنی، البته اندیشه ی عالی و بلند درباره ی هوشمندی سازنده ی چنین ماشین پیچیده و سودمند و زیبایی پیدا خواهیم کرد، اما وقتی دانستیم که آن مکانیک دان کودنی است که به دیگران تاسی کرده و از صنعتی تقلید نموده که طی ادوار و اعصار متوالی پس از بسی آزمایشها و اشتباهات و تصحیحات و سنجشها و گفتگوها تدریجا اصلاح شده و پیشرفت کرده است، آیا باز نسبت به او همان احساس را خواهیم داشت؟ پیش از اینکه نظام موجود رقم زده شود، ممکن است عوالم بسیار در سراسر ازل سرهم بندی شده باشد و پیشرفت و بهبود، آهسته اما مداوم در طی ادوار و اعصار نامتناهی، صنعت ساخت جهان را پیش برده باشد. در چنین مسائلی چه کسی می تواند تعیین کند که حقیقت چیست و حتی که می تواند حدس بزند که در میان بسی فرضها که ممکن است پیشنهاد یا تصور شود، فرضی که بیشتر احتمال وقوع دارد کدام است؟ ما هیچ معلوماتی برای اظهار نظر درباره ی تکوین جهان ( نظر درباره ی مبادی جهان ) نداریم. تجربه ی ما که خود، هم از جهت قلمرو و هم از حیث دوام و استمرار، این قدر ناقص و محدود است نمی تواند هیچ فرضیه ای درباره ی کل اشیا به ما تلقین کند. اما اگر ما ناگزیر و لزوما باید فرضیه ای برگزینیم، بر حسب چه قاعده ای بایستی انتخاب خود را معیین کنیم؟ آیا قاعده ی دیگری غیر از بیشتر بودن شباهت میان اشیای مورد مقایسه وجود دارد؟ و آیا یک گیاه یا یک حیوان که با رویش و زایش بوجود می آید بیش از یک ماشین مصنوعی که از عقل و تدبیر ناشی می شود، شباهت قوی تری به عالم ندارد؟ استدلال تمثیلی که در آن برهان بکار رفته، به فرض اینکه وجود ناظمی را ثابت کند به هیچ وجه مشعر بر صفات پسندیده ای که به آن ناظم نسبت می دهند نیست. تصور خداوندی نیکوکار و عادل و مهربان از مقایسه ی آثار طبیعی با اعمال انسان نتیجه نمی شود. اگر آن ناظم فرض شود که مانند انسان است، دیگر دلیل نداریم برای این فرض که صفت اخلاقی خاصی وجود دارد که متعلق به خالق طبیعت است. وقتی کسی محصول ( یعنی طبیعت )