مصادیق و مفهومشناسی اعتدالگرایی در بیانات رهبر معظم انقلاب؟ (اعتدال) به عنوان اصلیترین و پربسامدترین شعار دولت یازدهم، کلیدواژهای است که این روزها در ادبیات رسانهای و سیاسی کشور به صورت مکرر به چشم میخورد.با این حال،هنوز تعریف مشخصی از اعتدالگرایی در حوزههای مختلف توسط رئیسجمهور منتخب ارائه نشده و وی از تحلیلگران درخواست کرده است برای تبیین واژهی اعتدال به کمکش بشتابند.1این یادداشت به بررسی جایگاه مفهوم اعتدال از منظر روایی و در بیانات رهبر معظم انقلاب،به عنوان شاخص فکر و عمل سیاسی در جامعهی اسلامی، پرداخته است. الف) تعریف اعتدال و تمایز آن از مفاهیم مرتبط اعتدال در لغت از دو ریشهی (عَدلٌ) از عدالت (به معنای قرار دادن شیء در موضع خودش و به دور از افراط و تفریط) و (عِدل) به معنای توازن و تعادل آمده است. در فرهنگ فارسی، اعتدال به معنای میانهروی به کار میرود و به رفتار و حالتی میگویند که به دور از هر گونه افراط و تفریطی باشد. این مفهوم در آیات قرآنی و روایات با استفاده از واژههایی چون (عفو)، (قصد)، (وزن)، (وسط)، (احق)، (بین ذلک)، (حنیف)، (سوی) و مشتقات آنها به کار رفته است. در کلام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نیز اعتدال با مفهوم دوری از افراط و تفریط آمده است. امام علی (علیه السلام) بارها سیرهی رسولالله را میانهروی و معتدل در امور معرفی میکردند؛ به گونهای که هیچ گاه از ایشان افراط یا تفریط مشاهده نمیشد.2 حضرت آنان را که از راه اعتدال به سوی افراط و تفریط کشانده میشوند، جاهل میخواند و میفرماید: (لا تَرَی الجاهِلَ إِلّا مُفرِطا او مُفرِّطاً؛ همیشه جاهل را نمیبینی جز اینکه یا زیادهروی میکند و یا کم میآورد.)3 تأکید علمای شیعه نیز عمدتاً بر آن بوده است که اعتدال را بایست از ریشهی عدل به معنای عدالت برشمرد. لذا (اعتدال) به عنوان اخلاقی شخصی یا راهبردی سیاسی-اجتماعی،ضرورتی مبتنی بر حقمحوری و تعالیم اسلامی است تا در پناه آن، بتوان به گسترش عدالت در حوزههای فردی و اجتماعی همت گماشت. در این معنا، اعتدال، ادای حق است و تنها سیاستی، سیاست اعتدالگرا نامیده میشود که نتیجهی آن، گسترش عدالت در جامعه باشد. بنابراین آنچه از مفهوم اعتدال برداشت میشود، نه به معنای (تذبذب) و حرکت وسط حق و باطل، بلکه به معنای روش و رفتار میانه و عادلانه بدون زیادهروی و کندروی از مسیر حق است. اینجاست که تفاوت مفهوم اعتدال از مفهوم نفاق و حرکت بین دو موضع روشن میشود. همان گونه که قرآن کریم در توصیف دوگانگی اهل نفاق میفرماید: (مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ إِلَی هَؤُلاء وَلاَ إِلَی هَؤُلاء وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً)4 آنها در این میان (میان مؤمنان و کافران قلباً یا عملاً) متردّدند، نه (یکسره) به سوی اینان و نه (یکسره) به سوی آناناند و کسی را که خدا در گمراهیاش رها کند هرگز برای او راهی نخواهی یافت. لذا نفاق، رفتار کردن به منظور کسب رضایت هم اهل حق و هم اهل باطل است؛ ولی اعتدال، روش و مشی حرکت در مسیر حق است. ب) مصادیق و مفهومشناسی اعتدالگرایی در بیانات رهبر معظم انقلاب رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی نیز اعتدال را هممعنای عدالت دانسته و در تاریخ 20 آبان83 در دیدار با اعضای هیئت دولت آقای خاتمی در این خصوص میفرمایند: (عدل یعنی هر چیزی در جای خود قرار گرفتن. معنای لغوی عدل هم یعنی میانه. اعتدال هم که میگویند از این واژه است؛ یعنی در جای خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپروی و بدون راستروی. این هم که میگویند عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود، به خاطر همین است؛ یعنی وقتی هر چیز در جای خود قرار گرفت، همان تعادلی که در نظام طبیعت بر مبنای عدل و حق آفریده شده، به وجود میآید. در رفتار انسان، عدل لازم است. برای حکمران، عدل لازم است. در موضعگیری، عدل لازم است. در اظهار محبت و نفرت، عدل لازم است.)5 میتوان یکی از بهترین تفاسیر و تبیینها از معنای اعتدال و میانهروی را در تشریح فرازی از نامهی 53 امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر از زبان مقام معظم رهبری بیان کرد. ایشان در توضیح فرمان علی (علیه السلام) مبنی بر اولویت قرار دادن اوسط حق در کارها میفرمایند: (حضرت میفرماید: محبوبترین کاری که میخواهی انتخاب کنی، اولاً اوسطها فی الحق، یعنی وسطتر باشد. وسط، یعنی میانهی افراط و تفریط؛ نه در آن افراط وجود داشته باشد، نه تفریط. حق هم درست همین است؛ هیچ گاه نه در جهت افراط است، نه در جهت تفریط. اوسطها فی الحق، یعنی به طور کامل در آن رعایتِ حق بشود؛ یعنی دقیقاً در حد وسط بین افراط و تفریط باشد. ثانیاً، و اعمها فی العدل باشد؛ عدالتی که از آن ناشی میشود، سطح وسیعتری از مردم را فرابگیرد.)6 این تعبیر از حد وسط در ادای حق، دقیقترین تعریفی است که از معنای حد وسط و میانهروی مد نظر امیرمؤمنان (علیه السلام) ارائه شده است. با همین مبنای فکری، معظمله اسلام را دین انسانیت و اعتدال و خردورزی و تسلیم در برابر حق متعال میدانند.7 و محیط اسلامی را محیط اعتدال و بروز عواطف انسانی برمیشمرند: (محیط اسلامی، محیط رحمت، اعتدال، حاکمیت معنویت و تقواست که خودِ معنویت و تقوا، یعنی آغوش بازی برای همهی عواطف انسانی، همهی احساسات صحیح بشری، همزیستی و آسایش معنوی انسانها و آرامش دلها.)8 رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر حرکت در مسیر عدالت و اعتدال، افراط و تفریط، تندروی و کندروی، چپروی و راستروی را رد کرده و بر روی خط میانه، به عنوان یک شاخص در موضوعات مختلف تأکید میورزند. ایشان، اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط را در عرصههای گوناگون اجتماعی بیان نمودهاند و به ویژه در تخاطب با دانشجویان و جوانان، آنان را از افراط و تفریط در مواضع و اقدامات تحذیر نمودهاند. به عنوان نمونه، به مواردی از این رویکردها و جهتگیریها از منظر معظمله اشاره میشود: حفظ اعتدال و میانهروی در بحث فعالیت اجتماعی زنان (نه منع حضور اجتماعی زن و نه بیبندوباری زن در محیط اجتماعی)، حفظ اعتدال و نگاه جامع در تصمیمگیریهای کلان در حوزهی مدیریت کشور، اعتدال در نقدها و انتقادها (نه تقدس دادن به مسئولین و نه تخریب و بیانصافی)، قضاوتی متعادل و به دور از بدبینی یا خوشبینی مفرط در مورد هویت و مشکلات جوانان، اعتدال در معیشت و اقتصاد (نه اسراف و نه بخل) مصادیقی از مفهوم مهم اعتدال است که در بیانات مقام معظم رهبری به کار رفته است. همچنین رهبر معظم انقلاب در بزنگاههای حساس نظام، به تبیین شاخص و معیار برای اعتدال و عدلورزی در کشور پرداختهاند. از نگاه ایشان، قانون معیار اصلی برای سنجش حرکتها و جهتگیریها بر مسیر اعتدال است. در بسیاری از بیانات حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری، این مفهوم برداشت میشود که اعتدالگرایی به معنی حرکت بر مبنای مرّ قانون و پرهیز از افراط و تفریط است و چه افراطیها و چه کسانی که دچار تفریط میشوند، عمدتاً هر دو از مسیر قانون خارج شده و بر خلاف قانون حرکت میکنند. در بیان رهبر انقلاب، اعتدالگرایی حرکتی پسندیده و ممدوح است. مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعهی 29 خرداد 88 و در پی بروز فتنه فرمودند: (افراط وقتی در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطی به افراطیگری دیگران دامن میزند. اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرجومرج، آنهایند.)9 دقیقاً بر مبنای همین شاخص است که رهبر انقلاب، برخی نیروهای انقلاب را نیز از اقدامات خودسرانه و فراقانونی در برخورد با فتنهگران تحذیر و تنها قانون را معیار حرکت و اقدام معرفی نمودند. رهبر معظم انقلاب به عنوان بهترین راهنمای عمل سیاسی در جامعه، معنای اعتدال و سنجش آن با واژههای مرتبط را نیز در بیانات خویش تبیین نمودهاند. نسبتسنجی اعتدال با (عقلانیت محافظهکار) از سویی و نسبتسنجی اعتدال با (انقلابیگری) به عنوان دو مفهوم مرتبط و دارای همپوشانی معنایی با اعتدال از این جملهاند. گاه به اشتباه واژهی اعتدالگرایی در برابر واژهی انقلابیگری قرار میگیرد که با نگاهی به سخنان رهبری مشخص میشود اعتدال به معنایعدول از اصول نیست و در حقیقت انقلابیگری و اعتدالگرایی بر هم منطبقاند و این دو از هم تفکیکپذیر نیستند. ایشان در این خصوص فرمودهاند: (بعضیها به نام عقلانیت با نام اعتدال با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند. این نمیشود، این نشانهی بیصبری و نشانهی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را (که خودشان خسته شدهاند) به مردم نسبت میدهند. مردم خسته نشدهاند، نه خیر، مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند، خوشوقت میشوند، خوشحال میشوند، این مردم مسلماناند.)10 از سویی، در نظام اندیشگی رهبر انقلاب، اعتدالگرایی، محاسبهی محافظهکارانه (Conservative Ratoinalism) و وادادگی در برابر فشارها و زورگوییها وجود ندارد: (تا میگوییم محاسبه و عقلانیت، عدهای میگویند مواظب باشید دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آنچنانی بزنید که در دنیا آنطوری بشود؛ نبادا یک کارِ آنچنانی بکنید که دنیا صفآرایی کند. اینها عقلانیتِ محافظهکارانه است؛ من به این اصلاً اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت را به درستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبهی عقلانی و به کار گرفتن خرد و علم در بخشهای مختلف.)11 بر این اساس، سلطهجویی و سلطهپذیری هر دو مسیر افراط و تفریطی هستند که راه میانه و اعتدال بین آنها، داشتن روحیهی انقلابی برای ایستادن در برابر استعمار و استبداد و در عین حال رعایت عدالت در منصب قدرت است. لذا مشی سیاسی حضرت امام (رحمت الله علیه) و رهبر انقلاب را باید بهترین روش اعتدال و اعتدالگرایی دانست. به طور کلی، در اندیشهی سیاسی رهبر انقلاب، عدل و اعتدال، به همراه دو رکن (عقلانیت) (نقطهی مقابل تصلب و افراط) و (ارزشگرایی و معنویت) (نقطهی مقابل وادادگی و تفریط)، به عنوان دو دال اصلی و غیرقابل انفکاک گفتمان عدالت و اعتدال بیان شده است. ایشان بر این باورند که هر رویکرد فکری و عملی اگر سه رکن عقلانیت، اعتدال و ارزشگرایی را توأمان به همراه داشته باشد، حاصلی که به بار خواهد آمد کارآمدی است. معظمله میفرمایند: (اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا باشد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید نخواهد بود. اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود. خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست. بنابراین عقلانیت یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است.)12(*) پینوشتها: 1. 5 و 6 شهریور، همایش ملی تبیین مفهوم اعتدال: http://www.donya-e-eqtesad.com/news/735590/ 2. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج 1، ص 318 و نهجالبلاغه، کلمات قصار 67. 3. نهجالبلاغه، حکمت 70. 4. النساء، آیهی 143. 5. farsi.khamenei.ir/sp 6. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3313 7. http://farsi.khamenei.ir/FA/Speech/detail.jsp?id=760918A 8. http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=20711 9. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=7184 10. بیانات مقام معظم رهبری، دیدار با رؤسای سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهای مختلف نظام، 19 شهریور 1387. 11. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3304 12. همان. *الهه خانی؛ کارشناس ارشد علوم سیاسی/برهان/1392/10/4
مصادیق و مفهومشناسی اعتدالگرایی در بیانات رهبر معظم انقلاب؟
مصادیق و مفهومشناسی اعتدالگرایی در بیانات رهبر معظم انقلاب؟
(اعتدال) به عنوان اصلیترین و پربسامدترین شعار دولت یازدهم، کلیدواژهای است که این روزها در ادبیات رسانهای و سیاسی کشور به صورت مکرر به چشم میخورد.با این حال،هنوز تعریف مشخصی از اعتدالگرایی در حوزههای مختلف توسط رئیسجمهور منتخب ارائه نشده و وی از تحلیلگران درخواست کرده است برای تبیین واژهی اعتدال به کمکش بشتابند.1این یادداشت به بررسی جایگاه مفهوم اعتدال از منظر روایی و در بیانات رهبر معظم انقلاب،به عنوان شاخص فکر و عمل سیاسی در جامعهی اسلامی، پرداخته است.
الف) تعریف اعتدال و تمایز آن از مفاهیم مرتبط
اعتدال در لغت از دو ریشهی (عَدلٌ) از عدالت (به معنای قرار دادن شیء در موضع خودش و به دور از افراط و تفریط) و (عِدل) به معنای توازن و تعادل آمده است. در فرهنگ فارسی، اعتدال به معنای میانهروی به کار میرود و به رفتار و حالتی میگویند که به دور از هر گونه افراط و تفریطی باشد. این مفهوم در آیات قرآنی و روایات با استفاده از واژههایی چون (عفو)، (قصد)، (وزن)، (وسط)، (احق)، (بین ذلک)، (حنیف)، (سوی) و مشتقات آنها به کار رفته است.
در کلام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نیز اعتدال با مفهوم دوری از افراط و تفریط آمده است. امام علی (علیه السلام) بارها سیرهی رسولالله را میانهروی و معتدل در امور معرفی میکردند؛ به گونهای که هیچ گاه از ایشان افراط یا تفریط مشاهده نمیشد.2 حضرت آنان را که از راه اعتدال به سوی افراط و تفریط کشانده میشوند، جاهل میخواند و میفرماید: (لا تَرَی الجاهِلَ إِلّا مُفرِطا او مُفرِّطاً؛ همیشه جاهل را نمیبینی جز اینکه یا زیادهروی میکند و یا کم میآورد.)3
تأکید علمای شیعه نیز عمدتاً بر آن بوده است که اعتدال را بایست از ریشهی عدل به معنای عدالت برشمرد. لذا (اعتدال) به عنوان اخلاقی شخصی یا راهبردی سیاسی-اجتماعی،ضرورتی مبتنی بر حقمحوری و تعالیم اسلامی است تا در پناه آن، بتوان به گسترش عدالت در حوزههای فردی و اجتماعی همت گماشت. در این معنا، اعتدال، ادای حق است و تنها سیاستی، سیاست اعتدالگرا نامیده میشود که نتیجهی آن، گسترش عدالت در جامعه باشد.
بنابراین آنچه از مفهوم اعتدال برداشت میشود، نه به معنای (تذبذب) و حرکت وسط حق و باطل، بلکه به معنای روش و رفتار میانه و عادلانه بدون زیادهروی و کندروی از مسیر حق است. اینجاست که تفاوت مفهوم اعتدال از مفهوم نفاق و حرکت بین دو موضع روشن میشود. همان گونه که قرآن کریم در توصیف دوگانگی اهل نفاق میفرماید: (مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَلِکَ لاَ إِلَی هَؤُلاء وَلاَ إِلَی هَؤُلاء وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً)4 آنها در این میان (میان مؤمنان و کافران قلباً یا عملاً) متردّدند، نه (یکسره) به سوی اینان و نه (یکسره) به سوی آناناند و کسی را که خدا در گمراهیاش رها کند هرگز برای او راهی نخواهی یافت.
لذا نفاق، رفتار کردن به منظور کسب رضایت هم اهل حق و هم اهل باطل است؛ ولی اعتدال، روش و مشی حرکت در مسیر حق است.
ب) مصادیق و مفهومشناسی اعتدالگرایی در بیانات رهبر معظم انقلاب
رهبر فرزانهی انقلاب اسلامی نیز اعتدال را هممعنای عدالت دانسته و در تاریخ 20 آبان83 در دیدار با اعضای هیئت دولت آقای خاتمی در این خصوص میفرمایند: (عدل یعنی هر چیزی در جای خود قرار گرفتن. معنای لغوی عدل هم یعنی میانه. اعتدال هم که میگویند از این واژه است؛ یعنی در جای خود، بدون افراط و بدون تفریط؛ بدون چپروی و بدون راستروی. این هم که میگویند عدل یعنی قرار دادن هر چیزی در جای خود، به خاطر همین است؛ یعنی وقتی هر چیز در جای خود قرار گرفت، همان تعادلی که در نظام طبیعت بر مبنای عدل و حق آفریده شده، به وجود میآید. در رفتار انسان، عدل لازم است. برای حکمران، عدل لازم است. در موضعگیری، عدل لازم است. در اظهار محبت و نفرت، عدل لازم است.)5
میتوان یکی از بهترین تفاسیر و تبیینها از معنای اعتدال و میانهروی را در تشریح فرازی از نامهی 53 امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر از زبان مقام معظم رهبری بیان کرد. ایشان در توضیح فرمان علی (علیه السلام) مبنی بر اولویت قرار دادن اوسط حق در کارها میفرمایند: (حضرت میفرماید: محبوبترین کاری که میخواهی انتخاب کنی، اولاً اوسطها فی الحق، یعنی وسطتر باشد. وسط، یعنی میانهی افراط و تفریط؛ نه در آن افراط وجود داشته باشد، نه تفریط. حق هم درست همین است؛ هیچ گاه نه در جهت افراط است، نه در جهت تفریط. اوسطها فی الحق، یعنی به طور کامل در آن رعایتِ حق بشود؛ یعنی دقیقاً در حد وسط بین افراط و تفریط باشد. ثانیاً، و اعمها فی العدل باشد؛ عدالتی که از آن ناشی میشود، سطح وسیعتری از مردم را فرابگیرد.)6
این تعبیر از حد وسط در ادای حق، دقیقترین تعریفی است که از معنای حد وسط و میانهروی مد نظر امیرمؤمنان (علیه السلام) ارائه شده است. با همین مبنای فکری، معظمله اسلام را دین انسانیت و اعتدال و خردورزی و تسلیم در برابر حق متعال میدانند.7
و محیط اسلامی را محیط اعتدال و بروز عواطف انسانی برمیشمرند: (محیط اسلامی، محیط رحمت، اعتدال، حاکمیت معنویت و تقواست که خودِ معنویت و تقوا، یعنی آغوش بازی برای همهی عواطف انسانی، همهی احساسات صحیح بشری، همزیستی و آسایش معنوی انسانها و آرامش دلها.)8
رهبر معظم انقلاب اسلامی با تأکید بر حرکت در مسیر عدالت و اعتدال، افراط و تفریط، تندروی و کندروی، چپروی و راستروی را رد کرده و بر روی خط میانه، به عنوان یک شاخص در موضوعات مختلف تأکید میورزند. ایشان، اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط را در عرصههای گوناگون اجتماعی بیان نمودهاند و به ویژه در تخاطب با دانشجویان و جوانان، آنان را از افراط و تفریط در مواضع و اقدامات تحذیر نمودهاند. به عنوان نمونه، به مواردی از این رویکردها و جهتگیریها از منظر معظمله اشاره میشود:
حفظ اعتدال و میانهروی در بحث فعالیت اجتماعی زنان (نه منع حضور اجتماعی زن و نه بیبندوباری زن در محیط اجتماعی)، حفظ اعتدال و نگاه جامع در تصمیمگیریهای کلان در حوزهی مدیریت کشور، اعتدال در نقدها و انتقادها (نه تقدس دادن به مسئولین و نه تخریب و بیانصافی)، قضاوتی متعادل و به دور از بدبینی یا خوشبینی مفرط در مورد هویت و مشکلات جوانان، اعتدال در معیشت و اقتصاد (نه اسراف و نه بخل) مصادیقی از مفهوم مهم اعتدال است که در بیانات مقام معظم رهبری به کار رفته است.
همچنین رهبر معظم انقلاب در بزنگاههای حساس نظام، به تبیین شاخص و معیار برای اعتدال و عدلورزی در کشور پرداختهاند. از نگاه ایشان، قانون معیار اصلی برای سنجش حرکتها و جهتگیریها بر مسیر اعتدال است. در بسیاری از بیانات حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و مقام معظم رهبری، این مفهوم برداشت میشود که اعتدالگرایی به معنی حرکت بر مبنای مرّ قانون و پرهیز از افراط و تفریط است و چه افراطیها و چه کسانی که دچار تفریط میشوند، عمدتاً هر دو از مسیر قانون خارج شده و بر خلاف قانون حرکت میکنند. در بیان رهبر انقلاب، اعتدالگرایی حرکتی پسندیده و ممدوح است. مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعهی 29 خرداد 88 و در پی بروز فتنه فرمودند: (افراط وقتی در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطی به افراطیگری دیگران دامن میزند. اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرجومرج، آنهایند.)9
دقیقاً بر مبنای همین شاخص است که رهبر انقلاب، برخی نیروهای انقلاب را نیز از اقدامات خودسرانه و فراقانونی در برخورد با فتنهگران تحذیر و تنها قانون را معیار حرکت و اقدام معرفی نمودند.
رهبر معظم انقلاب به عنوان بهترین راهنمای عمل سیاسی در جامعه، معنای اعتدال و سنجش آن با واژههای مرتبط را نیز در بیانات خویش تبیین نمودهاند. نسبتسنجی اعتدال با (عقلانیت محافظهکار) از سویی و نسبتسنجی اعتدال با (انقلابیگری) به عنوان دو مفهوم مرتبط و دارای همپوشانی معنایی با اعتدال از این جملهاند.
گاه به اشتباه واژهی اعتدالگرایی در برابر واژهی انقلابیگری قرار میگیرد که با نگاهی به سخنان رهبری مشخص میشود اعتدال به معنایعدول از اصول نیست و در حقیقت انقلابیگری و اعتدالگرایی بر هم منطبقاند و این دو از هم تفکیکپذیر نیستند. ایشان در این خصوص فرمودهاند: (بعضیها به نام عقلانیت با نام اعتدال با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند. این نمیشود، این نشانهی بیصبری و نشانهی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را (که خودشان خسته شدهاند) به مردم نسبت میدهند. مردم خسته نشدهاند، نه خیر، مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند، خوشوقت میشوند، خوشحال میشوند، این مردم مسلماناند.)10
از سویی، در نظام اندیشگی رهبر انقلاب، اعتدالگرایی، محاسبهی محافظهکارانه (Conservative Ratoinalism) و وادادگی در برابر فشارها و زورگوییها وجود ندارد: (تا میگوییم محاسبه و عقلانیت، عدهای میگویند مواظب باشید دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرفِ آنچنانی بزنید که در دنیا آنطوری بشود؛ نبادا یک کارِ آنچنانی بکنید که دنیا صفآرایی کند. اینها عقلانیتِ محافظهکارانه است؛ من به این اصلاً اعتقاد ندارم. بنابراین اگر بخواهید عدالت را به درستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبهی عقلانی و به کار گرفتن خرد و علم در بخشهای مختلف.)11
بر این اساس، سلطهجویی و سلطهپذیری هر دو مسیر افراط و تفریطی هستند که راه میانه و اعتدال بین آنها، داشتن روحیهی انقلابی برای ایستادن در برابر استعمار و استبداد و در عین حال رعایت عدالت در منصب قدرت است. لذا مشی سیاسی حضرت امام (رحمت الله علیه) و رهبر انقلاب را باید بهترین روش اعتدال و اعتدالگرایی دانست.
به طور کلی، در اندیشهی سیاسی رهبر انقلاب، عدل و اعتدال، به همراه دو رکن (عقلانیت) (نقطهی مقابل تصلب و افراط) و (ارزشگرایی و معنویت) (نقطهی مقابل وادادگی و تفریط)، به عنوان دو دال اصلی و غیرقابل انفکاک گفتمان عدالت و اعتدال بیان شده است.
ایشان بر این باورند که هر رویکرد فکری و عملی اگر سه رکن عقلانیت، اعتدال و ارزشگرایی را توأمان به همراه داشته باشد، حاصلی که به بار خواهد آمد کارآمدی است. معظمله میفرمایند: (اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا باشد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید نخواهد بود. اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود. خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست. بنابراین عقلانیت یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است.)12(*)
پینوشتها:
1. 5 و 6 شهریور، همایش ملی تبیین مفهوم اعتدال: http://www.donya-e-eqtesad.com/news/735590/
2. عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج 1، ص 318 و نهجالبلاغه، کلمات قصار 67.
3. نهجالبلاغه، حکمت 70.
4. النساء، آیهی 143.
5. farsi.khamenei.ir/sp
6. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3313
7. http://farsi.khamenei.ir/FA/Speech/detail.jsp?id=760918A
8. http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=20711
9. http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=7184
10. بیانات مقام معظم رهبری، دیدار با رؤسای سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهای مختلف نظام، 19 شهریور 1387.
11. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3304
12. همان.
*الهه خانی؛ کارشناس ارشد علوم سیاسی/برهان/1392/10/4
- [سایر] موضع رهبر معظم انقلاب درباره مذاکرات لوزان چیست؟
- [سایر] رهبر معظم انقلاب از نگاه بزرگان و علما؟
- [سایر] زمینههای طرح حماسهی سیاسی با رویکرد جهادی چیست؟ بسترهای زمینهساز حماسهی سیاسی در بیانات رهبر انقلاب کدامند؟
- [سایر] ویژگیها و امتیازات یک شهر اسلامی در طراز انقلاب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب کدام است؟
- [سایر] لطفا علت اختلاف رهبر معظم انقلاب با آقای موسوی را در اوایل انقلاب بگویید؟
- [سایر] آیا جزئیّات مذاکرات هستهای تحت نظر رهبر معظم انقلاب است؟
- [سایر] جریان ترور رهبر معظم انقلاب را در اویل انقلاب توضیح دهید؟
- [سایر] مسیر حل مشکلات اقتصادی مردم در نگاه رهبر معظم انقلاب چیست؟
- [سایر] رهبر معظم انقلاب موافق «توافق هستهای» هستند یا مخالف آن؟
- [سایر] چرا رهبر معظم انقلاب با انجام «مذاکرات هستهای» موافقت کردهاند؟
- [آیت الله بهجت] سرکه ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه ، تأمل است .
- [آیت الله جوادی آملی] .نصاب گنج , بیست دینار طلا یا دویست درهم نقره است که قیمت هر کدام کمتر باشد , معیار نصاب خواهد بود , بنابراین اگر ارزش بیست دینار طلا بیشتر از قیمت دویست درهم نقره بود، معیارِ نصاب س نجی، قیمت دویست درهم است و اگر ارزش بیست دینار طلا کمتر از قیمت دویست درهم نقره بود، معیار نصاب، قیمت بیست دینار طلا خواهد بود. مصادیق گنج اشیای با ارزشی؛ مانند طلا و نقره خواه مسکوک و خواه غیر مسکوک و جواهرات و سنگ های قیمتی , همچنین اشیای عتیقه و آثار باستانی و مانند آنها، از مصادیق گنجاند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام ظلم است و عقلًا و شرعاً گناهی بزرگتر از ظلم نداریم، و از نظر قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) ظلم اقسامی دارد: الف) ظلم به خداوند متعال، و کفر و شرک و کفران نعمت از مصادیق بارز این قسم است، چنانکه مخالفت با خدای متعال و ظلم به بندگان او از مصادیق خفیّه این قسم است. ب) ظلم به بندگان خدای متعال بلکه به مخلوقات او، و از مصادیق بارز آن تجاوز به جان و مال دیگران است که به آن حقّالنّاس گفته میشود و پروردگار عالم از ذرّهای از آن نخواهد گذشت. ج) ظلم به بندگان در جهت آبروی آنها، و از مصادیق بارز آن غیبت، تهمت، استهزا و سرزنش است و در روایات آن را از رباخواری بدتر دانسته است، در حالی که رباخواری در اسلام جنگ با خداست. د) ظلم به دیگران در جهت عرض و ناموس آنها، و در اسلام و نزد متشرّعه بلکه نزد همه مردم، این قسم قبیحتر از اقسام گذشته است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر کسی شک داشته باشد که سرود یا آهنگی عرفا مناسب با مجالس فساد و از مصادیق غنای حرام میباشد یا نه، لازم نیست از آن اجتناب نماید، اگرچه احتیاط خوب است، اما اگر از آن آثار سوء مشاهده شود، این احتیاط واجب است.
- [آیت الله علوی گرگانی] آنچه از احکام مسائلی که در گذشته گفته شد ودارای حالت خاصّ ووضعیّت مخصوصی بودند، بین بانکهای شخصی ودولتی و یا مشترک بین اشخاص ودولت فرق نمیکند و در تمام آنها بستگی به آن وضعیّت وحالت خاصّ دارد، در هر موردی که از مصادیق آن وضعیّت بوده باشد، حکم او همان است که گفته شد.
- [آیت الله سیستانی] اگر از بدن زنده یا مردهای که غسلش ندادهاند ، قسمتی جدا شود ، پیش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند ، انسان آن را مسّ نماید ، لازم نیست غسل مسّ میّت کند ، هر چند که آن قسمت دارای استخوان باشد . ولی اگر میتی قطعه قطعه شده باشد و کسی همه یا معظم آنها را مسّ کند غسل واجب است .
- [آیت الله اردبیلی] اگر قرض دهنده انجام کاری را که ارزش مالی ندارد شرط کند، مثل این که شرط کند بدهکار برای او یا پدر و مادر او دعا کند، اشکال ندارد؛ ولی اگر مثلاً شرط کند علاوه بر پرداخت بدهی، یک سال نماز و روزه برای پدر یا مادر او بجا آورد، چون برای این کار معمولاً اجرت میگیرند، از مصادیق ربا محسوب میشود و حرام است.
- [آیت الله علوی گرگانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را مطهرات گویند: اول آب، دوم زمین، سوم آفتاب، چهارم استحاله، پنجم کم شدن دو سوم آب انگور، ششم انتقال، هفتم اسلام، هشتم تبعیّت، نهم بر طرف شدن عین نجاست، دهم استبرأ حیوان نجاستخوار، یازدهم غائب شدن مسلمان، دوازدهم انقلاب واحکام اینها بطور تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] دوازده چیز نجاست را پاک میکند و آنها را مطهّرات میگویند: اوّل: آب، دوّم: زمین، سوّم: آفتاب، چهارم: استحاله، پنجم: انقلاب، ششم: کم شدن دوسوم آب انگور، هفتم: انتقال، هشتم: اسلام، نهم: تبعیت، دهم: برطرف شدن عین نجاست، یازدهم: استبراء حیوان نجاستخوار، دوازدهم: خارج شدن خون متعارف از ذبیحه و احکام اینها به تفصیل در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] دوازده چیز نجاست را پاک می کند و انها را مطهرات گویند اول اب دوم زمین سوم افتاب چهارم استحاله پنجم انقلاب ششم انتقال هفتم اسلام هشتم تبعیت نهم برطرف شدن عین نجاست دهم استبراء حیوان نجاست خوار یازدهم غایب شدن مسلمان دوازدهم خارج شدن خون متعارف از ذبیحه و احکام اینها به طور تفصیل در مسایل اینده خواهد امد