اخیرا از سوی گزارشگران بدون مرز گزارشی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران از بین 178کشور جهان از نظر آزادی مطبوعات رتبه 175را کسب کرده است.این گزارش با دیدگاه اسلام در باره آزادی بیان چگونه سازگارست؟ با سلام در پاسخ سوال شما باید بگوییم برای ارزیابی وضعیت آزادی بیان و آزادی مطبوعات در کشور نمی توان به گزارش جانبدارانه و مغرضانه برخی از سازمان های وابسته به غرب از جمله سازمان گزارشگران بدون مرز و سازمان دیده بان حقوق بشر که افرادی همچون شیرین عبادی و اله شریف پور ( هیکس) از فعالان آن می باشند و از روزنامه نگاران و خبرنگارانی حمایت می کنند که برعلیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت نموده و به تخریب ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی پرداخته اند اعتماد نمود نمونه ای از عملکرد این سازمان را می توان به خوبی در حمایت از دو خبرنگار آلمانی که متهم به جاسوسی علیه نظام نموده اند مشاهده نمود . به نظر می رسد بهترین معیار و ملاک برای ارزیابی وضعیت آزادی بیان در کشور ، توجه به وضعیت آزادی رسانه ها و مطبوعات در کشور است هر چند ما ادعا نمی کنیم که آزادی بیان در این مجموعه ها به شکل مطلوب وجود دارد ولی از انصاف هم نباید گذشت که مطبوعات کشور امروز آزادانه مطالب خود را طرح می کنند و نسبت به عملکرد نهادها و سازمان های مختلف کشور انتقاداتی را مطرح می کنند و تا زمانی که آنچه که بیان می کنند از محدوده انتقاد خارج نشده و به تخریب علیه نظام منجر نشود کسی متعرض آنها نمی شود البته روشن است که اگر مطبوعات یا رسانه ها بخواهند با سوء استفاده از آزادی بیان ، ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی را زیر سوال برده و اساس نظام را هدف قرار بدهند به آنان چنین اجازه ای داده نمی شود و این مخصوص کشور ما نیست بلکه در تمام نظام های سیاسی دنیا برای آزادی بیان و آزادی مطبوعات حدود و مرز هایی مشخص شده است که باید آنها را رعایت نمایند و هیچ کشوری اجازه نمی دهد که مطبوعات و رسانه های آن کشور به بهانه آزادی بیان ، بنیان های فکری و مبانی آن راهدف قرار داده و به تخریب آنها به پردازد. در کشور ما قانون اساسی و قانون مطبوعات محدوده آزادی مطبوعات را مشخص نموده است . براساس قانون اساسی ( نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند )( اصل بیست و پنجم ) و مطابق ماده ششم قانون مطبوعات ( نشریات جز درمورد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی و خصوصی که دراین فصل مشخص می شوند آزادند: 1. نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند. 2. اشاعه فحشا ومنکرات و انتشار عکس ها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی. 3. تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر. 4. ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، به ویژه ازطریق طرح مسائل نژادی و قومی. 5. تحریض و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج . 6. فاش نمودن وانتشار اسناد و دستورها و مسایل محرمانه، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحکامات نظامی، انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی ومحاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی. 7. اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید. 8. افترابه مقامات، نهادها، ارگانها و هریک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگر چه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد. 9. سرقتهای ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروههای منحرف و مخالف اسلام( داخلی و خارجی) بنحوی که تبلیغ از آنها باشد.(حدود موارد فوق را آیین نامه مشخص می کند) تبصره سرقت ادبی عبارت است از نسبت دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشته های دیگران به خود یا غیر، ولو بصورت ترجمه. 10. استفاده ابزاری از افراد (اعم از زن و مرد) درتصاویر ومحتوا، تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات وتجملات نامشروع و غیرقانونی، طرح مطالب موجب تضاد میان زن و مرد از طریق دفاع غیر شرعی از حقوق آنان. تبصره متخلف از موارد مندرج دراین ماده مستوجب مجازاتهای مقرر درماده 698 قانون مجازات اسلامی خواهد بود و درصورت اصرار مستوجب تشدید مجازات و لغو پروانه می باشد. 11. پخش شایعات و مطالب خلاف واقع ویا تحریف مطالب دیگران. 12. انتشار مطلب علیه اصول قانون اساسی.)(مطبوعات و اجرای قانون مطبوعات، به همراه: متن کامل قانون مطبوعات (با آخرین اصلاحات سال 1379)،نشر کلک دیرین ، 1384) همین طور که ملاحظه می شود معیارها و ملاک های در نظر گرفته شده برای فعالیت مطبوعات ، محدوده هایی است که بر خلاف مبانی اسلام و حقوق عمومی مردم می باشد و در غیر این موارد مطبوعات کشور آزادانه می توانند به فعالیت به پردازند . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100139546)
اخیرا از سوی گزارشگران بدون مرز گزارشی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران از بین 178کشور جهان از نظر آزادی مطبوعات رتبه 175را کسب کرده است.این گزارش با دیدگاه اسلام در باره آزادی بیان چگونه سازگارست؟
اخیرا از سوی گزارشگران بدون مرز گزارشی منتشر شد مبنی بر اینکه ایران از بین 178کشور جهان از نظر آزادی مطبوعات رتبه 175را کسب کرده است.این گزارش با دیدگاه اسلام در باره آزادی بیان چگونه سازگارست؟
با سلام در پاسخ سوال شما باید بگوییم برای ارزیابی وضعیت آزادی بیان و آزادی مطبوعات در کشور نمی توان به گزارش جانبدارانه و مغرضانه برخی از سازمان های وابسته به غرب از جمله سازمان گزارشگران بدون مرز و سازمان دیده بان حقوق بشر که افرادی همچون شیرین عبادی و اله شریف پور ( هیکس) از فعالان آن می باشند و از روزنامه نگاران و خبرنگارانی حمایت می کنند که برعلیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت نموده و به تخریب ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی پرداخته اند اعتماد نمود نمونه ای از عملکرد این سازمان را می توان به خوبی در حمایت از دو خبرنگار آلمانی که متهم به جاسوسی علیه نظام نموده اند مشاهده نمود . به نظر می رسد بهترین معیار و ملاک برای ارزیابی وضعیت آزادی بیان در کشور ، توجه به وضعیت آزادی رسانه ها و مطبوعات در کشور است هر چند ما ادعا نمی کنیم که آزادی بیان در این مجموعه ها به شکل مطلوب وجود دارد ولی از انصاف هم نباید گذشت که مطبوعات کشور امروز آزادانه مطالب خود را طرح می کنند و نسبت به عملکرد نهادها و سازمان های مختلف کشور انتقاداتی را مطرح می کنند و تا زمانی که آنچه که بیان می کنند از محدوده انتقاد خارج نشده و به تخریب علیه نظام منجر نشود کسی متعرض آنها نمی شود البته روشن است که اگر مطبوعات یا رسانه ها بخواهند با سوء استفاده از آزادی بیان ، ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی را زیر سوال برده و اساس نظام را هدف قرار بدهند به آنان چنین اجازه ای داده نمی شود و این مخصوص کشور ما نیست بلکه در تمام نظام های سیاسی دنیا برای آزادی بیان و آزادی مطبوعات حدود و مرز هایی مشخص شده است که باید آنها را رعایت نمایند و هیچ کشوری اجازه نمی دهد که مطبوعات و رسانه های آن کشور به بهانه آزادی بیان ، بنیان های فکری و مبانی آن راهدف قرار داده و به تخریب آنها به پردازد. در کشور ما قانون اساسی و قانون مطبوعات محدوده آزادی مطبوعات را مشخص نموده است . براساس قانون اساسی ( نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند )( اصل بیست و پنجم ) و مطابق ماده ششم قانون مطبوعات ( نشریات جز درمورد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی و خصوصی که دراین فصل مشخص می شوند آزادند:
1. نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند.
2. اشاعه فحشا ومنکرات و انتشار عکس ها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی.
3. تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر.
4. ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، به ویژه ازطریق طرح مسائل نژادی و قومی.
5. تحریض و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج .
6. فاش نمودن وانتشار اسناد و دستورها و مسایل محرمانه، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحکامات نظامی، انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی ومحاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی.
7. اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید.
8. افترابه مقامات، نهادها، ارگانها و هریک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگر چه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد.
9. سرقتهای ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروههای منحرف و مخالف اسلام( داخلی و خارجی) بنحوی که تبلیغ از آنها باشد.(حدود موارد فوق را آیین نامه مشخص می کند)
تبصره سرقت ادبی عبارت است از نسبت دادن عمدی تمام یا بخش قابل توجهی از آثار و نوشته های دیگران به خود یا غیر، ولو بصورت ترجمه.
10. استفاده ابزاری از افراد (اعم از زن و مرد) درتصاویر ومحتوا، تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات وتجملات نامشروع و غیرقانونی، طرح مطالب موجب تضاد میان زن و مرد از طریق دفاع غیر شرعی از حقوق آنان.
تبصره متخلف از موارد مندرج دراین ماده مستوجب مجازاتهای مقرر درماده 698 قانون مجازات اسلامی خواهد بود و درصورت اصرار مستوجب تشدید مجازات و لغو پروانه می باشد.
11. پخش شایعات و مطالب خلاف واقع ویا تحریف مطالب دیگران.
12. انتشار مطلب علیه اصول قانون اساسی.)(مطبوعات و اجرای قانون مطبوعات، به همراه: متن کامل قانون مطبوعات (با آخرین اصلاحات سال 1379)،نشر کلک دیرین ، 1384)
همین طور که ملاحظه می شود معیارها و ملاک های در نظر گرفته شده برای فعالیت مطبوعات ، محدوده هایی است که بر خلاف مبانی اسلام و حقوق عمومی مردم می باشد و در غیر این موارد مطبوعات کشور آزادانه می توانند به فعالیت به پردازند . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100139546)
- [سایر] به نظر شما انقلاب اسلامی در تحولات بین الملل و جهان اسلام چه بازتابی داشته است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با کمال تأسف چندی است در محیط های مجازی، معاندان اسلام و بالأخص معاندان شیعه که پیشترفتهای اسلام و تشیع آنها را خشمگین و زبون ساخته، طرح های شوم خود را با توهین به امامان بزرگوار جهان اسلام و ائمه اطهار (علیهم السلام) شروع و هر روز دامنه های بیشتری را ایجاد میکنند! اخیراً قطعه ای موسیقی در فضای مجازی منتشر شده که خواننده مزدور و شناخته شده ای در آن اقدام به توهین و ناسزا به محضر مبارک امام بزرگوار حضرت امام علی النقی (علیه السلام نموده است. لطفا نظر مبارکتان را درباره چنین شخص و چنین کاری را مرقوم دارید.
- [سایر] خبردار شدم که گفتار ذیل توسط امام خمینی بیان گردیده است: (ما ایران را ستایش نمی کنیم، ما خدا را ستایش و عبادت می کنیم؛ چرا که میهن پرستی نام دیگری است برای الحاد. من می گویم بگذارید تا این سرزمین (ایران) بسوزد. من می گویم تا این سرزمین ناپدید شود. در صورتی که اسلام فاتحانه در باقی جهان پدیدار خواهد شد). (روزنامه آمریکا، بخش فاجعه در ایران -سال 1989-، توسط امیر طاهری، ص 269 -به نقل از لانه جاسوسی، قم، سال 1980). 1. آیا مطلب فوق توسط امام خمینی -در طی یک سخنرانی در قم و در سال 1980- ایراد گردیده است؟ 2. نظر امام خمینی در خصوص ناسیونالیسم (ملت گرایی) چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با توجّه به این که ورزش نیمی از جمعیّت دنیا را به خود جذب کرده، وگاه در سیاست و حکومت نقش مهمّی ایفا می کند، و در کشور ما نیز از مهمترین ابزارهای مقابله با تهاجم فرهنگی به شمار می رود، استدعا دارم نظر مبارک خود را پیرامون سؤالات ذیل بیان فرمایید: 1 دیدگاه شرع مقدّس درباره ورزش چیست؟ 2 اسلام درباره ورزش حرفه ای چه می گوید؟ 3 نظر اسلام در مورد کسی که شغل و کسب خود را ورزش قرار می دهد چیست؟ 4 شرع مقدّس پیرامون ورزش قهرمانی چه نظری دارد؟ 5 مسابقات ورزشی با تعیین عوض (پولی که برای بنده در نظر می گیرند) چه حکمی دارد؟ 6 آیا پخش مستقیم مسابقات ورزشی با لباس مخصوص، و نگاه آن برای عموم (زن و مرد) جایز است؟ 7 شرط بندی در مورد پیش بینی نتیجه، توسّط بازیکنان یا شخص ثالث چه حکمی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] نظر به اینکه ایران اسلامی با صرف هزینههای هنگفت از بودجه بیت المال مسلمین و تقدیم شهدای گرانقدر در راه مبارزه با مواد مخدر از این پدیده خانمانسوز جلوگیری میکند ولی با کمال تأسف انتقا این مواد توسط اندکی از زائرین و دستگیر شدن آنها توسط پلیس سعودی، به همراه تبلیغات مسمومی که در کنار این قضیه به راه میاندازند تمام زحمات فرزندان رشید این مرز و بوم و هزینههای فراوانی که صرف این کار شده به هدر میرود، از طرف دیگر قوانین سخت کشور عربستان که هرچند ماه یکبار در میادین شهرهای بزرگ تعدادی از مردم ملیتهای مختلف را به جرم حم مواد مخدر گردن میزنند اقدامهای پیشگیرانه برای حفظ آبرو و حیثیت تشیّع و کشور امام زمان (عج) در اجتنابناپذیر مینماید: اولاً: عمل این دسته از زائرین از نظر شرع اسلام چه حکمی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] مهریه عروس من به تعداد 124 عدد سکه بهار آزادی توافق و در سند ازدواج هم صداق 124 عدد سکه بهار آزادی قید شده است. پس از گذشت قریب شش سال عروسم و خانوادهاش فرزندم را با لطائف الحیل تحت فشار اخلاقی و رفتاری قرار داده فرزندم برای بقای اساس زندگی و جلوگیری از انهدام ارکان خانواده و ارزشهای آن، در شرایط اضطرار حاکم بر زندگی، علی رغم میل باطنی اجباراً با تنظیم قرارنامه ثبتی (بدون امضای خانمش) مهریه همسرش را به 1000 عدد سکه بهار آزادی افزایش داده و اکنون همسرش 1000 عدد سکه مذکور را به اجرا گذاشته و فرزندم را تحت فشار قرار داده است، چون توانی برای پرداخت ندارد. با عرض این مطلب که مهریه از فروعات عقد بوده و بر اساس قوانین شرع مقدس اسلام هر گونه افزایش در میزان مهریه مستلزم فسخ نکاح و جاری شدن مجد صیغه عقد دائم و تحقق ایجاب و قبول طرفین میباشد، استدعا دارد نظر مبارک شرعی آن عالم بزرگوار را مبنی بر شرعی و یا غیر شرعی بودن افزایش مهریه با اقرارنامه ثبتی بدون ایجاب و قبول و فسخ نکاح و عقد مجدد به اینجانب اعلام فرمائید.
- [آیت الله علوی گرگانی] نظر شما درباره برگزاری نحوه مسابقات زیر چیست که نحوه مسابقات به این صورت است که: هر هفته تعداد 20 مسابقه از مسابقات فوتبال در کشورهای آلمان، ایتالیا انگلیس و اسپانیا که قرار است در هفته آینده برگزار شود اعلام و علاقهمندان میبایست با تحقیق و بررسی و مطالعه و پیگیری مسابقات آن کشورها از طریق مطبوعات، تلویزیون و اینترنت نتیجه مسابقات مربوطه را بصورت برد، باخت و یا مساوی پیش بینی نمایند. بطور مثال بازی پرسپولیس، استقلال از باشگاههای ایران را باید به سه صورت پیش بینی نمایند. استقلال پرسپولیس اگر برد استقلال را پیش بینی نمائیم میبایست مربع سمت استقلال را با علامت ضربدر مشخص نمود و اگر برد تیم پرسپولیس را پیش بینی نمائیم میبایست مربع سمت پرسپولیس را با علامت ضربدر مشخص نمائیم و اگر نتیجه بازی را مساوی پیش بینی نمائیم میبایست هر دو مربع را با علامت ضربدر مشخص نمائیم و به همین ترتیب هر 20 بازی را پیش بینی مینمائیم و برای هر پیش بینی صحیح یک امتیاز تعلّق میگیرد. اگر در برگهها توجّه نمائیم میبینیم که برگهها از دو قسمت تشکیل شده که پس از تکمیل و ارائه به کانون از همدیگر جدا و ممهور به مهر کانون میگردد و یک نسخه در اختیار خود شرکت کننده بعنوان رسید و قسمت دیگر در اختیار کانون جهت بررسی نمرات قرار میگیرد و این برگه میبایست یک روز به شروع مسابقات به کانون تحویل داده شود و پس از اتمام مسابقات به افرادی که بیشترین امتیاز را کسب نمایند بعنوان برنده تعیین و جوایز خودشان را از دفتر کانون تحویل میگیرند؟
- [سایر] روزگاری تصور می شد زمین در مرکز عالم قرار دارد و تخت است بعضی ها آنرا بر شاخ گاوی تصور می کردند و برای طول و عرض آن چه اوهامی که از خود نبافته بودند. روزگاری تصور می شد هنگامی که قطره بارانی در دهان یک صدف فرو افتد مروارید تشکیل می گردد. زمانی مردم عقیده داشتند سنگهای عالم در اثر سختیهائی که متحمل می شوند تبدیل به طلا می گردنند و در زمانی دیگر.... و عده ای اینها را به عنوان علوم حفظ می کردنند و کتابها درباره آن می نوشتند و اباطیل دیگری به آنها می افزودند. اما وقتی حقیقت روشن شد تمامی علم آنها تبدیل به جهل شد و معلوم گردید آنها در ظلماتی سخت به سر می بردند. پس حفظ اباطیل و انباشتن آنها در مغز علم نیست. اینکه عالم با قوانینی تغییر ناپذیر اداره می شود و برای وجود هر شئ بدنبال طرف مقابلی پیش از آن شئ می گردیم اثبات گر حاکمیت اصلی واحد بر جهان است . اصلی که همه اشیاء در دایره آن قرار دارند و خروج از آن ناممکن می باشد و آن اصل چیزی جز عدل نیست. پس عالم عدل محور است و در واقع عدل (اصل ما سوی الله) است و به خاطر وجود همین اصل بزرگ است که ما می توانیم صاحب علم باشیم چرا که هر اتفاقی در جهان بر اساس قانونی ثابت به وقوع می پیوندد که بر اشیاء مختلف در موقعیت های یکسان بصورت یکسان اعمال می شود. و وقتی ما از قوانین مطلع شدیم می فهمیم در گذشته برای اشیا چه پیش آمده و چه شیئی چه مسیری را چگونه طی کرده در کجا هست و به کجا و چگونه خواهد رفت و از برخورد اشیاع مختلف در آینده چه پیش خواهد آمد . و با استفاده از این دانش می توانیم دست به ساخت وسائل مختلف بزنیم و اشیا را در اختیار خود گرفته و آینده آنها را آنگونه که می خواهیم رقم بزنیم ودر نهایت می توانیم راه درست را برای رسیدن به موقعیت بهتر پیدا کنیم. و اگر اصول ثابت عالم نبودند و هر اتفاقی بر اثر یک قانون منحصر به فرد و یا بدون قانون به وقوع می پیوست ما هرگز قادر به جمع آوری علم نبودیم و هیچگاه نمی توانستیم وسیله ای بسازیم و هرگز برای آینده خود نمی توانستیم تصمیمی بگیریم. چرا که در آن صورت هیچ واقعه ای با واقعهٌ دیگر تشابهی نداشت و هرگز این همه موجودات همگون وجود نداشتند و ما هم اگر وجود داشتیم هرگز قادر به درک چیزی نبودیم و نمی توانستیم علوم را گردآوری کنیم چون دانسته های ما به درد دیگران نمی خورد چون برای آنها اتفاقات به گونه ای دیگر به وقوع می پیوست پس به واسطه اصل عدل است که عالم استوار گردیده و علوم شکل می گیرند. اما قوانین عالم به دو بخش عمده تقسیم می شوند که عبارتند از قوانین حاکم بین اشیاء عالم که بشر قدرت دخل و تصرف و تغیر آن را ندارد مانند ریاضیات و معادلات آن و قوانین فیزیک شیمی و....که می توان به آن قوانین تکوینی اطلاق کرد. و دیگر قوانین تشریعی که تنظیم کننده رفتار بشر در مورد خود و سایر اشیاء عالم وروابط بین آنهاست.و مجموعه ای است از دستوراتی مبنی بر بایدها و نبایدها که برسر راه حرکت بشر مانند تابلوهای راهنمائی نصب شده اند و پرتگاهها ومسیرهای انحرافی و پرخطر را نشان می دهند و مانع از گم شدن و سقوط و هلاکت او می شوند و آزادی او را تداوم می بخشند. که اتفاقا این قوانین نیز به طور ثابت در جهان وجود دارد وخالق هستی با اشراف کاملی که بر بشر داشته آن را برای سعادت آدمی وضع نموده و به بشر ارئه داشته. اما انسان از روی بی اطلاعی و عدم علم کافی برای ارتباط دهی خود با دیگران دست به وضع قوانینی ناقص زده که موجبات رنج ودر نهایت شقاوت خود را فراهم کرده. قوانین تشریعی قابل نقض شدن ورعایت نکردن می باشند و برای اینکه اصل کلی عالم یعنی عدل به هم نریزد، قوانین دیگری در ادامه قوانین تشریعی به وجود آمده که می توان به آنها قوانین کیفری اطلاق کرد. به عبارت دیگر می توان قوانین تشریعی را به صورت دوتائی در نظر گرفت که یکی به انسان می گوید چه کاری باید بکند ویا انجام ندهد ودیگری می گوید در صورتی که آن قانون اولی شکسته شود برای انسان چه اتفاقی خواهد افتاد. پس علم انسان در مورد قوانین عالم همانگونه که حضرت امام صادق می فرمایند به دو بخش تقسیم می گردد. العلم علمان علم الادیان و علم الابدان و می توان شرافت علم الادیان را بر دیگری بدون ورود خدشه به اهمیت علم الابدان به راحتی فهمید چرا که این متضمن سلامت و سعادت انسان است و انسان را به سوی رستگاری هدایت می کند و از سقوط و هلاکت او جلو گیری می کند. اما دانستن آن یکی هم به انسان توانائی و قدرت می بخشد و یقین او را می افزاید و عطش اورا برای دانستن سیراب می سازد و کمک می کند تا آسان تر به مقصد برسد.
- [سایر] با سلام من موضوع حجاب رو در متون مختلف بررسی کردم اخیرا مقاله دیدم که بسیار متفاوت می باشد دوست دارم نظر خود را با دلیل بیان کنید توسعهی عورت به سراپای زنان در متون قدیمی ادبیات فارسی از اصطلاح عورت علاوه بر معنی رایج آن برای اشاره به زن نیز استفاده شده است: 1. چون زنی از کار بد شد روی زرد مسخ کرد او را خدا و زُهره کرد عورتی را زُهره کردن مسخ بود خاک و گل گشتن نه مسخ است ای عنود؟ روح میبُردت سوی چرخ برین سوی آب و گل شدی در اسفلین (مثنوی، دفتر اول) شاید از ابیات فوق استنباط شود که عورت کلمهای تحقیرآمیز است و برای اشاره به زنی بدکاره به کار رفته است، اما شواهد دیگر نشان میدهد که اطلاق عورت به زن مفهومی منفی ندارد و از این کلمه حتی به معنی ناموس نیز استفاده شده است: گفت حق زَ اهل نفاق ناسدید بَأسُهُم ما بَینَهُم بَأسٌ شَدید در میان همدگر مردانهاند در غزا چون عورتان خانهاند گفت پیغمبر سپهدار غیوب لا شجاعه یا فتی قبل الحروب (مثنوی، دفتر سوم) آنکه دزدد مال تو، گویی بگیر دست و پایش را ببُر، سازَش اسیر وآنکه قصد عورت تو میکند صد هزاران خشم از تو سر زند گر بیاید سیل و رخت تو برد هیچ با سیل آورد کینی خرد؟ (مثنوی، دفتر پنجم) کاربرد عادی عورات به معنی زنان در متون زیر بیشتر مشخص است. در زبان فارسی قدیم اهل شهر شامل اطفال و عورات بودهاند و اگر مردی میمرده است اطفال او یتیم و عورات او بیوه میشدهاند: تمامت اهل اصفهان از صغیر و کبیر و وضیع و شریف و اطفال و عورات،… (ترجمهی محاسن اصفهان) …و بر دل اطفال و عورات او که یتیم و بیوه شوند نمیبخشاید، … (سندباد نامه) عورتانه و عورتینه نیز از اصطلاحات مرتبط به زنان در زبان فارسی قدیم است و نگرش فرهنگی نیاکان ما را به زن منعکس میکند. در لغتنامهی دهخدا آمده است: عورتانه: منسوب و متعلق به زن و متشابه و مانند آن, زنانه. عورتینه: جنس زن و دختر. در مقابل مردینه و پسرینه. …و باقی آنچه عورتینه بودند از بنات و اخوات و خواتین که با ترکان به هم بودند. (جهانگشای جوینی) بنات و اخوات و خواتین به معنی دختران و خواهران و بانوان (خاتونها) است. علاوه بر متون فارسی قدیم، زن در روایاتی منسوب به پیامبر و اصحاب و نزدیکان او نیز عورت خوانده شده است. این روایات را در اینجا نقل میکنیم و پس از مقایسه با قرآن اعتبار و اصالت آنها را بررسی میکنیم. 1. رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه باشد. (بحار الأنوار, ج 43, ص 92) 2. رسول خدا گفت: زنان عورتند، آنها را در خانه حبس کنید. (بحار الأنوار, ج 100, ص 250) در فقه به تمام مواضعی از بدن زن که باید پوشیده شود عورت میگویند که تقریباً تمام بدن زن را در بر میگیرد. مرتضی مطهری در کتاب مسألهی حجاب از قول ابن رشد میگوید: (عقیدهی اکثر علما بر این است که بدن زن -جز چهره و دو دست تا مچ- عورت است. ابوحنیفه معتقد است که قدمین نیز عورت شمرده نمیشود، و ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام معتقد است که تمام بدن زن بلا استثنا عورت است.)[1] عورت کلمهای عربی است. در فرهنگ عربی منجد الطلاب معانی زیر برای این کلمه بیان شده است: -رخنهگاهی که موجب نگرانی است -شکاف کوه -جای طلوع و غروب خورشید -کمینگاهی که در آن پنهان شوند -آنچه موجب شرم است -اعضایی از بدن که انسان به سبب شرم میپوشاند. در قرآن از اصطلاح عورت برای اشاره به زنان استفاده نشده است، اما عورت علاوه بر معنای رایج آن در معانی دیگری نیز به کار رفته است: 1. "ای کسانی که ایمان آوردید، باید مملوکان شما و کسانی که به بلوغ نرسیدهاند سه بار از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، و هنگام ظهر که لباستان را در میآورید، و بعد از نماز عشا که سه عورت برای شماست. بعد از این بر شما و آنها گناهی نیست که گرد یکدیگر بگردید. خدا این گونه آیات را برای شما تبیین میکند. و خدا علیم و حکیم است." (نور 58) 2. "و آنگاه که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب، شما را جای ماندن نیست،برگردید. و گروهی از آنها از پیامبر اجازه میخواستند و میگفتند خانههای ما عورت است با اینکه عورت نبود. فقط میخواستند فرار کنند." (احزاب 13) 3. در آیهی 31 سورهی نور که آیهای مهم در تعیین حدود پوشش زنان است، عورت در مفهومی نزدیک یا منطبق بر معنی رایج امروزی آن به کار رفته است: "به زنان مؤمن بگو که غض بصر کنند و فروج خود را حفظ کنند و زینت خود را جز آنچه از آن پیداست آشکار نکنند، و خِمارشان را بر جیوبشان بزنند، و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا مملوکانشان یا مردان تابعی که اِربه ندارند یا کودکانی که بر عورتهای زنان اظهار ندارند، و پایشان را نزنند که آنچه از زینتشان پنهان میکنند دانسته شود. و ای مؤمنان همگی به سوی خدا بازگردید تا رستگار شوید." در این آیه عورات از نظر دستوری به زنان اضافه شده است, بنا بر این عورات در اصطلاح قرآن بخش یا بخشهایی از اندام زنان است، نه تمام بدن آنان. علاوه بر این اندام هایی همچون سر و صورت و دست و پای زن نمیتواند مصداق عورت زن در اصطلاح قرآن باشد, چرا که اینها مواضعی نیستند که کودکان بر آن (اظهار) نداشته باشند. عورات زنان را در این آیه میتوان به اندام های جنسی یا شرم گاه های زنان ترجمه کرد. دیده میشود که زن در ادبیات فارسی، فقه سنتی، و روایات عورت خوانده شده است و در قرآن از چنین اصطلاحی استفاده نشده است. در اعتبار و اصالت روایاتی که زن را عورت میخوانند به دلایل زیر میتوان تردید کرد: 1. زن از موضوعات مهم در قرآن است. قرآن سورهای به نام زنان (نسا) دارد و سورهای از قرآن نیز به نام مریم نامگذاری شده است. کلمات بنت, بنات, امرأه, نساء, زوج, أزواج، أخت، أخوات و دیگر کلمات مترادف نزدیک به صد و پنجاه بار در قرآن تکرار شده است. قرآن اصطلاح عورت را برای اشاره به زن به کار نبرده است. بنا به روایات فوق پیامبر و اصحاب متفقالقولند که زن عورت است و باید بپذیریم که اطلاق اصطلاح عورت به زنان در عصر پیامبر رایج بوده است. چگونه ممکن است که با وجود اشارهی مکرر قرآن به زنان، این اصطلاح هیچ انعکاسی در قرآن نداشته باشد؟ 2. قرآن در توصیف زنان تعبیرات خاصی دارد: الف ." زنان لباس شمایند و شما لباس آنهایید (بقره 178) -زنان شما حرث شمایند (بقره 223) ب."-از آیاتش آن است که برایتان از خودتان زنانی آفرید که با آنان آرام گیرید (روم 21) پیامبر در مقام معلم به اصحاب آموخته است که زن لباس است، حرث است و مایهی آرامش است. قرآن مرجع اصلی در تعالیم پیامبر است. با این حال بنا به روایات فوق وقتی پیامبر از اصحاب میپرسد زن چیست، میگویند عورت است. گویا اصحاب با قرآن و تعالیم و اصطلاحات آن آشنا نیستند، یا آن را در درجهی دوم اهمیت قرار میدهند. 3. لحن روایاتی که زن را عورت میخواند و به حبس آنان در خانه تشویق میکند فراتر از یک توصیهی اخلاقی است و از عقلانیت و انسانیت فاصله دارد. چرا به جای ماندن زن در خانه، از ماندن زن در قعر خانه سخن گفته میشود؟ و چرا حبس در خانه؟ تأمل در لحن و کلماتی که در این روایات به کار رفته است نشان میدهد که سازندهی این روایات با هر گونه حضور اجتماعی زن به شدت مخالف بوده است و به مخفی کردن زن در خانه میاندیشیده است. مرتضی مطهری در بخشی از کتاب مسألهی حجاب تحت عنوان (نه حبس و نه اختلاط) میگوید: از آنچه مجموعاً بیان شد معلوم گشت آنچه اسلام میگوید نه آن چیزی است که مخالفان اسلام، اسلام را بدان متهم میکنند، یعنی محبوسیت زن در خانه و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته است و عواقب شوم آن را میبیند، یعنی اختلاط زن و مرد در جوامع.[2] سخن فوق در حالی بیان میشود که در کتب حدیث روایاتی به پیامبر و دیگر پیشوایان دینی نسبت داده شده است که مردان را به حبس کردن زنان در خانه فرامیخواند. وقتی کتب حدیث ما حاوی چنین روایاتی است، مخالفان اسلام سخن بیجایی نگفتهاند. عورت خواندن زن و حبس او در خانه را نمیتوان مستقل از فرهنگ ایران باستان تحلیل کرد. مورخان و باستانشناسان در تحلیل جایگاه زن در مقاطعی از تاریخ ایران باستان به نقوش به جا مانده در آثار باستانی استناد میکنند. در این نقوش زنان دیده نمیشوند. بخش زیر از کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت نقل شده است و در کتاب مسألهی حجاب نیز به آن اشاره شده است: پس از داریوش مقام زن مخضوصاً در طبقهی ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشهنشینی زمان حیض که برایشان واجب بود رفتهرفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت، و این امر خود مبنای پردهپوشی در میان مسلمانان به شمار میرود. زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنها اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.[3] حتی در میان ایرانیان امروز سنتی وجود دارد که میتوان آن را ناشی از عورتانگاری زنان در ایران قدیم دانست. این سنت مبنای عقلی و شرعی ندارد، اما همچنان وجود دارد. در این فرهنگ مرد از ذکر مستقیم نام زن خود نزد دیگران شرم میکند و از او با تعابیر غیرمستقیمی همچون خانواده و بچهها نام میبرد،پ همان گونه که معمولاً برای رعایت ادب، از ذکر مستقیم نام اعضایی از بدن پرهیز میشود و عبارات غیرمستقیمی به کار میرود. لغتنامهی فارسی دهخدا اصطلاح ستر عورت را پوشاندن موضع های مستقبح الذکر معنی کرده است. زن نیز در فرهنگ سنتی مستقبح الذکر است و جایگاهی همچون عورت دارد. اگر زن عورت باشد پوشاندن او معقول و نمایاندنش شرمآور است. از اقلیتی ناچیز که بگذریم، عموم مردم جهان بنا به عقل عرفی در زندگی اجتماعی عورت را میپوشانند و از نمایاندن آن شرم میکنند. یکی از انتقادات مکرر قرآن به اهل کتاب این است که آنان کلمات را از مواضع خود تحریف میکنند. با تحریف کلمات از مواضع آنها میتوان حکمی را تغییر داد. تحریف کلمات از مواضع آنها لزوماً این نیست که در متنی دست ببریم، بلکه میتوانیم معنی کلمهای را عوض کنیم یا آن را نابجا به کار ببریم. اطلاق عورت به سرتاپای زن، در حالی که نه عقل به آن حکم میکند نه از قرآن برداشت میشود، مصداق بارزی از تحریف کلمات از مواضع آن است. حجاب و حدود پوشش زنان در فقه سنتی بر بستر کلمات و اصطلاحاتی تحریف شده به قرآن نسبت داده میشود. اگر اولین منبع فقه اسلامی قرآن است، لازم است که اصطلاحات فقهی با محوریت قرآن پالایش شود.1 اکثر مثالها از لغتنامه فارسی دهخدا نقل شده است. [1] مسأله حجاب، ص 225. [2] مسأله حجاب، ص 218 [3] تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، جلد اول، ص 552