سوال من این است که چرا صدا و سیما در پوشش کامل تر اخبار جهت کسب رضایت حداکثری مردم تغییر چندانی نکرده و باعث شده بسیاری از مردم برای کسب اخبار و اطلاعات به اینترنت و ماهواره روی آورند؟ با سلام . در ابتدا به عنوان مقدمه گفتنی است : موضوع تبلیغات رسانه ها از دیر زمان در میان بشر امری رایج و جاری بوده است با این تفاوت که هر چه انسان پیشرفت حاصل کرده است به تناسب آن، ابزارها و کاربرد آنها نیز متحول شده و تازه می گردیده است تا به امروز که به تعبیر مک لوهان در دهه 60 م،دنیا به یک دهکده جهانی بدل گشته و کوچکترین خبر و اتفاقی در کمترین زمان و با دقت فراوان به سراسر دنیا رسیده و جمله بشر از آن مطلع می گردند. به تعبیر دقیق می توان گفت امروز جنگ رسانه ها در دنیا جاری است و به عبارتی می توان از آن به عنوان ستون ششم یاد نمود که در درون ملل دنیا رخنه کرده و به ابزار و اهرمی برای استعمار آنلت تبدیل گشته است بگونه ای که از این طریق، ملت ها به استثمار کشیده می شوند و به نوعی بردگی نوین را تجربه می کنند که خطری بس جدی بوده و در کوتاه مدت و دراز مدت آثاری ویرانگر از خود بر جای خواهد نهاد. بدون شک تنها ابزار این استعمار جدید،تلویزیون نبوده و بطور گسترده از تنوع برخوردار می باشدکه می توان از اینترنت،روزنامه ها،مجلات و... نیز بعنوان رسانه تعیین کننده نیز یاد نمود که در این جنگ نابرابر بسیار کمک کار می افتند و گام های شوم مهاجمان به دیگر فرهنگ ها را تسریع و شدید می کنند که در ذیل امپراتوری خبری جهانی قابل تعریف خواهند بود. حال پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به اصل سخن می پردازیم. در این عصر که به واقع، عصر انفجار اطلاعات نامیده می شود کشور ما نیز از قافله استخدام رسانه های جمعی عقب نیافتاده و بحمدالله توانسته است دراین راستا از ابزراهای مختلفی برخوردار باشد که می توان از تلویزیون که رسانهای ملی است بعنوان بارزترین مظهرآن یاد نمود که تاکنون توانسته است برنامه های درخور توجه نیز ارائه نماید هر چند برخی برنامه های آن نیز قابل انتقاد می باشد اما هرگز نباید پا را از انصاف فراتر نهاده و تنها به نقاط ضعف توجه و نقاط قوت آن را از خاطر ببریم. در تمام دنیا یکی از اصول ثابت و مسلم حاکم بر رسانه ها این است که هر چیز و هرکسی را نمی توان در برنامه ها آورده و مورد تحلیل و بررسی قرار داد چرا که گاه ممکن است با هنجارهای اجتماعی در تضاد بوده، گاه مروج فرهنگ بیگانه ،گاه در راستای اهداف تعریف شده رسانه نباشد و... و این نیز امری منطقی و عقلائی است چرا که اگر غیر از این باشد اصولا نظامات اجتماعی شکل نخواهد گرفت و جامعه همیشه در تزلزل بسر خواهد برد و هیچ رشدی رخ نخواهد داد. بنابراین این امری طبیعی است که همواره عده ای از فراد در جامعه ناراضی باشند و هیچ گاه هم راضی نخواهند شد لذا در این گونه امور تاکید بر رضایت عمومی است نه اشخاص حقیقی یا حقوقی چرا که در غیر این صورت رسانه می بایست به تعداد افراد جامعه،برنامه تولید کند که هم ناممکن و هم نامعقول خواهد بود. گذشته از این، باید توجه داشت که نقش رسانه ها بیشتر آگاهی بخشی می باشد نه این که بخواهند چیزی را بر دیگران تحمیل کنند لذا در عرصه های مختلف تنها رسانه ها دارای مسولیت نمی باشند بلکه بر اساس برخی احادیث، همه افراد جامعه در برابر یکدیگر مسولیت دارند.(بحارالانوار ج 72 ص 38 ) که باید بدرستی آن را به انجام برسانند تا امور اجتماع به سرانجام مطلوبی برسد. نکته پایانی این که پوشش تمام موارد و مسایل از توان رسانه ملی خارج می باشد بعلاوه که ما نباید از دیگر کانالهای خبری مانند اینترنت و ... تنها بعنوان ابزرارهای تهدید آمیز یاد کنیم چرا که در بسیاری از موارد بهره گیری از این گونه منابع خبری،ضروری می نماید که طبعا مفید نیز خواهند بود. خلاصه این که رسانه ملی باید برای عامه مردم سخن بگوید نه این به منافع شخصی افرادی خاص توجه کند بعلاوه که این رسانه در حد مقدورات خود تا کنون مطلوب عمل کرده و بر اساس قواعد و هنجارهای حاکم برجامعه قدم برداشته است هر چند دارای نقاط ضعفی هم می باشد که می بایست مورد نقد منصفانه قرار بگیرد تا بتواند در آینده بهتر عمل نماید. چنانکه حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی ضمن تمدید دوره ریاست آقای سیدعزت الله ضرغامی در سازمان صدا و سیما تأکید کردند: ( باید با استفاده از برجستگیها و نقاط قوت کنونی صدا و سیما، و همت برای نقص زدایی، این رسانه فرهنگ ساز به طراز رسانه یی برسد که دین و اخلاق و امید و آگاهی بارزترین نمود آن باشد. ) (16/آبان/1388)منبع: ( علامه مجلسی. بحار الأنوار. مؤسسة الوفاء .بیروت . لبنان. 1404 ه.ق) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100123108)
سوال من این است که چرا صدا و سیما در پوشش کامل تر اخبار جهت کسب رضایت حداکثری مردم تغییر چندانی نکرده و باعث شده بسیاری از مردم برای کسب اخبار و اطلاعات به اینترنت و ماهواره روی آورند؟
سوال من این است که چرا صدا و سیما در پوشش کامل تر اخبار جهت کسب رضایت حداکثری مردم تغییر چندانی نکرده و باعث شده بسیاری از مردم برای کسب اخبار و اطلاعات به اینترنت و ماهواره روی آورند؟
با سلام . در ابتدا به عنوان مقدمه گفتنی است : موضوع تبلیغات رسانه ها از دیر زمان در میان بشر امری رایج و جاری بوده است با این تفاوت که هر چه انسان پیشرفت حاصل کرده است به تناسب آن، ابزارها و کاربرد آنها نیز متحول شده و تازه می گردیده است تا به امروز که به تعبیر مک لوهان در دهه 60 م،دنیا به یک دهکده جهانی بدل گشته و کوچکترین خبر و اتفاقی در کمترین زمان و با دقت فراوان به سراسر دنیا رسیده و جمله بشر از آن مطلع می گردند. به تعبیر دقیق می توان گفت امروز جنگ رسانه ها در دنیا جاری است و به عبارتی می توان از آن به عنوان ستون ششم یاد نمود که در درون ملل دنیا رخنه کرده و به ابزار و اهرمی برای استعمار آنلت تبدیل گشته است بگونه ای که از این طریق، ملت ها به استثمار کشیده می شوند و به نوعی بردگی نوین را تجربه می کنند که خطری بس جدی بوده و در کوتاه مدت و دراز مدت آثاری ویرانگر از خود بر جای خواهد نهاد. بدون شک تنها ابزار این استعمار جدید،تلویزیون نبوده و بطور گسترده از تنوع برخوردار می باشدکه می توان از اینترنت،روزنامه ها،مجلات و... نیز بعنوان رسانه تعیین کننده نیز یاد نمود که در این جنگ نابرابر بسیار کمک کار می افتند و گام های شوم مهاجمان به دیگر فرهنگ ها را تسریع و شدید می کنند که در ذیل امپراتوری خبری جهانی قابل تعریف خواهند بود. حال پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به اصل سخن می پردازیم. در این عصر که به واقع، عصر انفجار اطلاعات نامیده می شود کشور ما نیز از قافله استخدام رسانه های جمعی عقب نیافتاده و بحمدالله توانسته است دراین راستا از ابزراهای مختلفی برخوردار باشد که می توان از تلویزیون که رسانهای ملی است بعنوان بارزترین مظهرآن یاد نمود که تاکنون توانسته است برنامه های درخور توجه نیز ارائه نماید هر چند برخی برنامه های آن نیز قابل انتقاد می باشد اما هرگز نباید پا را از انصاف فراتر نهاده و تنها به نقاط ضعف توجه و نقاط قوت آن را از خاطر ببریم. در تمام دنیا یکی از اصول ثابت و مسلم حاکم بر رسانه ها این است که هر چیز و هرکسی را نمی توان در برنامه ها آورده و مورد تحلیل و بررسی قرار داد چرا که گاه ممکن است با هنجارهای اجتماعی در تضاد بوده، گاه مروج فرهنگ بیگانه ،گاه در راستای اهداف تعریف شده رسانه نباشد و... و این نیز امری منطقی و عقلائی است چرا که اگر غیر از این باشد اصولا نظامات اجتماعی شکل نخواهد گرفت و جامعه همیشه در تزلزل بسر خواهد برد و هیچ رشدی رخ نخواهد داد. بنابراین این امری طبیعی است که همواره عده ای از فراد در جامعه ناراضی باشند و هیچ گاه هم راضی نخواهند شد لذا در این گونه امور تاکید بر رضایت عمومی است نه اشخاص حقیقی یا حقوقی چرا که در غیر این صورت رسانه می بایست به تعداد افراد جامعه،برنامه تولید کند که هم ناممکن و هم نامعقول خواهد بود. گذشته از این، باید توجه داشت که نقش رسانه ها بیشتر آگاهی بخشی می باشد نه این که بخواهند چیزی را بر دیگران تحمیل کنند لذا در عرصه های مختلف تنها رسانه ها دارای مسولیت نمی باشند بلکه بر اساس برخی احادیث، همه افراد جامعه در برابر یکدیگر مسولیت دارند.(بحارالانوار ج 72 ص 38 ) که باید بدرستی آن را به انجام برسانند تا امور اجتماع به سرانجام مطلوبی برسد. نکته پایانی این که پوشش تمام موارد و مسایل از توان رسانه ملی خارج می باشد بعلاوه که ما نباید از دیگر کانالهای خبری مانند اینترنت و ... تنها بعنوان ابزرارهای تهدید آمیز یاد کنیم چرا که در بسیاری از موارد بهره گیری از این گونه منابع خبری،ضروری می نماید که طبعا مفید نیز خواهند بود. خلاصه این که رسانه ملی باید برای عامه مردم سخن بگوید نه این به منافع شخصی افرادی خاص توجه کند بعلاوه که این رسانه در حد مقدورات خود تا کنون مطلوب عمل کرده و بر اساس قواعد و هنجارهای حاکم برجامعه قدم برداشته است هر چند دارای نقاط ضعفی هم می باشد که می بایست مورد نقد منصفانه قرار بگیرد تا بتواند در آینده بهتر عمل نماید. چنانکه حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی ضمن تمدید دوره ریاست آقای سیدعزت الله ضرغامی در سازمان صدا و سیما تأکید کردند: ( باید با استفاده از برجستگیها و نقاط قوت کنونی صدا و سیما، و همت برای نقص زدایی، این رسانه فرهنگ ساز به طراز رسانه یی برسد که دین و اخلاق و امید و آگاهی بارزترین نمود آن باشد. ) (16/آبان/1388)منبع: ( علامه مجلسی. بحار الأنوار. مؤسسة الوفاء .بیروت . لبنان. 1404 ه.ق) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100123108)
- [سایر] سلام عید شما مبارک امروز صبح در برنامه اقای درستکار یک مطلبی رو فرمودید که 100% اشتباه بود و میخواهم متوجه اشتباهتان بشوید و دیگر تکرار نکنید در مورد تغییر خط ترکیه که اینکار باعث دور ماندن آنها از قران و دین است،من 4 سال در استانبول زندگی کردم(قطعا شما این مدت در آنجا نبودید) و شهادت میدهم مردم ترکیه 1000 برابر از ایرانیان(که به قول شما هنوز راه ارتباطیشان به واسطه خط همچنان باقی است)من از هر 10 خانمی که بطور تصادفی در خیابان میدیدم حداقل7 نفرشان حجاب کامل(تاکید میکنم حجاب کامل،نه حجابی که شما هر روز در تهران و دیگر شهرهای بزرگ میبینید) داشتند نمازگذاران آنها فقط برای عبادت میایند به نماز جماعت نه بخاطر فلان شخص و فلان چیز.به نظر شما اگه حجاب آزاد بشه یا اصلا ماهواره آزاد بشه وضع حجاب خانومهای ایرانی چطور خواهد بود. شاهد آن هستیم که پلیسها مسئول حجاب خانمها و بعضا آقایان !!!!!!!!!هستند آنها عبادتشان، نماز خواندنشان ،کمک به فقیران،ریش گذاشتن شان، روزه گرفتنشان، و ... فقط و تنها فقط بخاطر خداست نه برای بنده خدا__آنها خیلی بهتر از ما ها هستند در این شک نکنید. ضمنا کسانی که مسئول تبلیغ دین هستند( برخلاف بعضیها)وزنشان 3 رقمی نیست،آخه به فرمایش پیامبر در مورد غذا خوردن معتقدند.
- [آیت الله اردبیلی] اینجانب مدیر یک باشگاه فرهنگی ورزشی هستم که طرحی در مورد سنجش اطلاعات ورزشی دارم که مشابه طرح اینجانب در رسانهها و بعضی شرکتهای خصوصی با مجوز رسمی در حال برگزاری میباشد. حتی در صدا و سیما مشابه این طرح میباشد. شرح طرح به این صورت است که تعداد حدوداً ده سؤال مسابقات فوتبال لیگ برتر ایران و جام باشگاههای اروپا از طریق اساماس ارسال نمایند و هیچ گونه وجهی از شرکتکنندگان دریافت نمیشود و شرکت در مسابقات رایگان میباشد و هزینههای این طرح از درصدی که از شرکت مخابرات برای اساماسهای ارسال دریافت میشود پرداخت میشود و به بالاترین امتیاز هدیهای از طرف باشگاه تعلق خواهد گرفت و قرعهکشی شانس وجود ندارد. شرایط شرکت در مسابقات متقاضی با آگاهی کامل و نیت خیر و کمک به ورزش بدون پرداخت وجه (رایگان) ثبتنام مینماید. از کل درصدی که باشگاه از شرکت مخابرات دریافت مینماید مقداری به عنوان کمک هزینة باشگاه مردمی با هماهنگی ادارة تربیت بدنی و حقوق پرسنل مجری مسابقات و مقداری بابت امور عامالمنفعه با انجام تحقیقات لازم جهت مایحتاج افراد بیبضاعت و آزادی زندانیان و... پرداخت میگردد. 1- آیا برگزاری این طرح از نظر شرعی اشکال دارد؟ 2- پرداخت هدیه به شرکتکنندگان اگر به صورت هدیه بداعی عوض باشد چه حکمی دارد؟ 3- حکم پرداخت هدیه به برندگان چیست؟ 4- صرف درآمد حاصله در امور خیریه چگونه است؟
- [سایر] مادری هستم 39 ساله دارای 2 فرزند (یک پسر 19 ساله و یک دختر 17 ساله ) کارمند صدا و سیما و شوهرم بازنشسته است مشکل اساسی بنده پسرم است که در سال دوم دبیرستان از درس و مدرسه شکست خورده و نتوانست ادامه تحصیل دهد و در مغازه یکی از بستگان نزدیک (خواهر زاده ام ) مشغول کار می باشد ولی در این مدت به شدت نسبت به بازی های کامپیوتری اعتیاد پیدا کرده تا حدی که ساعتها پای کامپیوتر پای بازی اینترنتی می نشیند و از ساعت 9 شب تا 6 صبح یکریز پشت میز کامپیوتر بازی می کند تا من و پدرش اعتزاض می کنیم پرخاشگر می کند و یکبار تصمیم گرفتیم کامپیوتر را جمع کنیم که این عمل باعث شد به بازی در کیم نت ها پناه ببرد و تا ساعت 11 شب در گیم نت بسر ببرد و این نوع نیز خطر ناک است (در ضمن خودم نیز چنین بودم و بعد از دو فرزند ادامه تحصیل دادم و موفق به کسب کار و شغل شدم ) شما را به خداوندی که می پرستید مرا راهنمایی کنید خیلی خیلی تشکر
- [آیت الله نوری همدانی] از قرار معلوم کنوانسیون ( محو کلّیه اشکال تبعیض علیه زنان ) بزودی جهت بررسی در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار خواهد گرفت . از آنجا که این معاهده بین المللی متضمن مواردی است که از نظر فقهی قابل تأمل است ، مستدعی است نظر مبارک خود را نیبت به موارد زیر بیان فرمایید : 1 بر اساس ماده 1 این معاهده باید هر گونه تمایز ، استثناء و یا محدودیت بر اساس جنسیت در زمینه های ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، و یا هر زمینه دیگر لغو گردد . با توجه به این ماده تفاوت زن و مرد در مواردی چون ، میزان پوشش واجب بدن ، نظر و لمس بدن جنس مخالف ، قصاص ، شهادت ، ارث ، طلاق ، تعداد همسران ، امامت جماعت ، لزوم تمکین جنسی ، ولایت بر فرزندان ، سرپرستی خانواده ، حق حضانت ، عیوب موجب فسخ نکاح ، نشوز ، لزوم سپری شدن عده برای ازدواج بعدی ، مرجعیت و قضاوت تبعیض تلقی می گردد و باید از میان برداشته شود . آیا تساوی زن و مرد در موارد ذکر شده با احکام شرع مطابقت دارد ؟ 2 با توجه به اینکه ماده 15 بند 4 در مورد کسب ، تردد ، تغییر و یا حفظ تابعیت خود و فرزندان ، زن و مرد را مساوی میداند ، الف آیا زن بدون موافقت همسر می تواند برای فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی از منزل خارج شود ؟ ب آیا زن بدون رضایت همسر می تواند برای فعالیتهای اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی از منزل خارج شود ؟ 3 با توجه به ماده 14 بند 2 ب و ماده 16 بند ه که حق تصمیم گیری در مورد تعداد فرزندان ، فواصل بارداری و تنظیم خانواده را برای زنان مطرح می کند ، آیا زن بدون رضایت همسر می تواند اقدام به بستن لوله رحم ، استفاده از داروها و روشهای ضد بارداری و تنظیم فواصل بارداری کند ؟ 4 با توجه به ماده 16 بند الف و ج که ازدواج را فقط موکول به رضایت طرفین دانسته است : الف: آیا ازدواج با مردان غیر مسلمان جایز است ؟ ب : آیا ازدواج طرفین برای بار چهارم بدون وجود محلل جایز است ؟ ج : آیا پدر در امر ازدواج بر فرزند صغیر ولایت دارد؟ د : آیا زن در صورت یقین به عدم انعقاد نطفه می تواند قبل از سپری شدن ایام عادت اقدام به ازدواج کند ؟ 5 با توجه به اینکه بر طبق ماده 16 بند 2 ازدواج کودک غیر قانونی اعلام شده است و کودک در عرف بین الملل به افراد کمتر از 18 سال اطلاق می شود ، آیا ازدواج افراد بالغ کمتر از 18 سال نافذ است ؟ 6 با توجه به اینکه طبق ماده 15 بند 3 کلیه قراردادها و اسناد خصوصی که در جهت محدود کردن خیارات و اهلیت قانونی زنان است ملغی اعلام می شود ، آیا زن و مرد هنگام ازدواج می توانند شروطی را در ضمن عقد بگنجانند که مفاد آن محدود کردن اختیارات همسر باشد ؟ 7 با توجه به مفاد کنوانسیون ، آیا موارد تعارض این معاهده بین المللی با احکام اسلامی را به کونه ای ارزیابی می نمایید که با حذف برخی موارد جزیی آن به گونه ای که با روح کنوانسیون یعنی رفع هر گونه تمایز منافات نداشته باشد ، بتوان موارد تعارض آن را با احکام اسلامی از میان بر داشت و به این معاهده پیوست ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] خدمت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته با سلام و احترام فروان اپراتور جدیدی در زمینه تلفن همراه در حال فراگیر شدن در کشور می باشد. این اپراتور علاوه بر ارتباط صوتی، امکان ایجاد ارتباط تصویری را بین طرفین مکالمه فراهم می سازد. همچنین به واسطه این اپراتور، مشترکین می توانند انواع تصاویر و فیلم ها را برای همدیگر ارسال کنند. راه اندازی این اپراتور مزایا و معایبی را به همراه دارد که در ذیل به برخی از آن مزایا و معایب اشاره می شود. مزایا: 1) امکان دریافت تصاویر تلویزیونی بر روی گوشی های تلفن همراه. 2) امکان دریافت کلیپ های تصویری بر روی گوشی تلفن همراه. 3) برقراری تماس تصویری ( به عنوان مثال با استفاده از این قابلیت، مادری که مدتهاست از فرزند خود دور است می تواند با او تماس تصویری بر قرار کند.) معایب: یکی از تفاوت های این اپراتور با اپراتور های قبلی، قابلیت تماس تصویری است که معایب عظیمی را در پی دارد. برخی از آن معایب عبارتنداز: 1) با توجه به اهمیت حریم بین زن و مرد نا محرم در اسلام، با آمدن این اپراتور بسیاری از مرزها و حریم ها مفهوم خود را از دست می دهند. 2) این اپراتور، زمینه دسترسی به گناه را برای فاسدان هموار می نماید. علاوه بر این، وسیله وسوسه انگیزی برای به فساد کشیده شدن دختران و پسران می باشد. و درنتیجه نگرانی ها و استرس های پدران و مادران صد چندان می شود. و در برخی موارد باعث سست شدن بنیان خانواده ها می گردد. 3) از آنجا که با برقراری تماس تصویری علاوه بر فرد مکالمه کننده، امکان رؤیت محیط و افراد دیگری که در اطراف فرد مکالمه کننده هستند وجود دارد جامعه زنان خصوصا زنان متدین احساس آرامش و امنیت نداشته و در هر جا که استفاده کننده از این اپراتور حضور داشته باشد باید با پوشش کامل باشند. 4) امکان ارسال فیلم به وسیله این اپراتور، بهترین موقعیت را برای فعالیت مخالفین فکری تشیع همچون وهابیت، مسیحیت، بهائیت و ... فراهم می سازد. آنها که تا به حال راه نفوذ جدّی غیر از ماهواره و اینترنت در کشور را نداشتند، با آمدن این اپراتور ، راه را برای فعالیت های خود هموار دیده و قطعا کمر همّت می بندند و تولیدات و فعالیت های خود را گسترش می دهند. 5) در آخر لازم به ذکر است که در صورت راه اندازی این اپراتور، به دلیل وجود فضای رقابتی اپراتور های دیگر نیز به احتمال قریب به یقین ، خود را به این امکانات تجهیز کنند، در این صورت تمام اپراتور ها مجهز به ارتباط صوتی تصویری خواهند شد. حال سؤال از آن مرجع عظیم الشأن این است که : با توجه به مفاسدی که برای این اپراتور ذکر شد و با توجه به اینکه اپراتور های قبلی نیاز های ضروری مشترکین را رفع می کنند، آیا جایز است شرکت های خصوصی یا نیمه دولتی اقدام به راه اندازی این اپراتور کنند؟ حکم مساعدت و معاونت در راه اندازی چنین اپراتوری چیست؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.
- [سایر] بسمه تعالی برادر و استاد محترم ؛ جناب اقای مرادی سلام و خداقوت ... جوانی هستم که ماههای پایان 26 سالگی را پشت سر میگزارم ، در ایام نوروز سال 83 به گروه کاری گلد کوئست پیوستم ، چند ماهی بعد کار ما غیر قانونی شد و من هم بالطبع غیر فعال ، اما در همان زمان در جمع بچه های گروه دوستای زیادی همه از قشر تحصیلکرده پیدا کردم ، من در خانواده ای متدین اما ضعیف از نظر مالی رشد کردم ؛ نان حلال و پاک مرحوم پدرم و مهر بی پایان مادرم ، از ما فرزندان این خونواده بچه هائی ساخت که مورد احترام و افتخار همه ، پدر و مادر بی سواد من ، با قدرت ایمان و عشق ، شاید در فاسد ترین نقاط جنوب شهر، فرزندانی رو تربیت کردند که فکر میکنم خدا از اونها راضی باشه مثل مردم ... اینها رو گفتم تا وقتی به مسئله من پی بردین ، راه حل مناسبی برام پیشنهاد کنید ، من ه بچه هیئتی و مثبت و به قول بعضی ها پاستوریزه ، به خانمی در اون جمع دل بسته شدم ، یه دخترکه فرزند شهید بود ؛ تحصیل کرده و اگرچه با هم تفاوت داشتیم اما از نظر اعتقادی نزدیک تر از بقیه ، دختر خانم 2 سال از من بزرگتر بود و لیسانسه ، من هم دیپلم داشتم و علت اصلیش عدم بنیه مالی برای ادامه تحصیل ... اما موضوع دیگری هم در بین بود ، دختر خانم تجربه تلخ یک جدائی رو تو زندگیش داشت که من از اولین روزی که دیدمش در جریان بودم . با قرار گرفتن تو جمع خیلی پیشرفت کردم ، تو دانشگاه ثبت نام کردم و شدم آدمی اهل مطالعه ، دوستان با سواد انگیزه خوبی برام ایجاد کرده بود ... چند ماهی از این همکاری میگذشت و من نسبت به اون خانم علاقه ای رو در خودم حس میکردم که نه جراتی برای بروزش داشتم و نه توانی و نه عقل تایید میکرد، اوایل فکر میکردم یه جور عادت که تو همکاری پیش اومده و از اونجا که رابطه ما تبدیل به رابطه ای صمیمی و خانوادگی شده بود ، یه دلبستگی معمولی و گزراست ... دختر مورد علاقه من برای تحصیل از ایران رفت و با رفتنش تازه فهمیدم که دلی برای من نمونده ، من جوانی احساسی بودم و حالا ، احساس تنفر آمیز تنهائی من رو آزار میداد ، هیچوقت نفهمیده بودم که کی یا چه جوری عاشق شدم ، اما کارم به جائی رسیده بود که هر نمازم رو با چندتا شک میخوندم ، خواب و خور نداشتم ، و زمان چیزی از حدت قضیه کم نمی کرد ، هر چه از ندیدنش میگذشت ، بیشتر دلتنگ میشدم و منتظر تر ، تنها رابطه ما تو این مدت ایمیل بود ، اون هم جسته و گریخته ، بنا به رسم روزگار ، این فاصله داشت کار خودش رو میکرد و اون از من دلسرد میشد و من هر روز دلداده تر ، بین ترم ، چند روزی اومد ایران و دوباره ارتباط ... تو این مدت خیلی تلاش میکردم و خدا هم چیزی از لطف برام کم نگذاشت ، من رشد میکرد م و نگار هم ... بعد از اون سفر ، داغ دلم تازه تر شد ، اینبار جور دیگه ای با خدا حرف زدم ، نذر کردم که خدایا تو از راز دل من با خبری ، و از خواسته ام و از ترسی که از آن ناگزیرم ، دل خانه تو بود من غیر تو را در آن جا دادم ، تو فرمودی که \" علی به ذکر الله...\" و من ذکر میگیرم برای تو ، 40 روز و هر روز 100 بار تسبیحات اربعه ، و خواسته ام در پایان چهله این است که اگر به صلاح من است ، تو خود کارگزار و وکیل من باش و خودت مرا به مراد دل برسان و اگر نه ، دلم را از او خالی کن ... 40 روز گذشت و من روزانه شاید بیش از 1000 بار ذکر میگفتم ، و خدا خدا میکردم ،اما در پایان چیزی از مهر او کم که نشد ، که بیشتر شد ، باز هم با کسب اجازه از خدایم با یکی از معتبر ترین روانشناسان و مشاوران این امر که خدا را شکر از نظر مذهبی هم مورد وثوق بودند ( دکتر رضا پور حسین ) مشورت کردم ، داستان را گفتم و ایشان پس از پرسشهای معمولشان ، عشق من را تایید کردند و مرا برای رسیدن به او راهنمائی نمودند . با هزار مکافات و گذر از هفتصد خوان رستم ، نظر مساعد خانواده را برای خواستگاری گرفتم و در اولین سفر نگار به تهران توسط خانواده اقدام به خواستگاری نمودم ، جواب نگار ، علی رغم نظر مثبت خانواده اش منفی بود و اظهار کرد که من را مانند برادر دوست دارد اما در مورد ازدواج ... احساسم این بود که او نیز این ازدواج را عقلانی نمی داند و به واسطه تجربه تلخ زندگیش ، نمی خواهد این بار درگیر احساسات شود و مشاور هم احساسم را تائید کرد ، جواب اگرچه نه ، اما واقعیت چیز دیگری بود . من به تلاشهایم ادامه دادم ، و می دهم ، و خدا را شکر در زندگی آدم موفقی شدم ، خانه کوچکی تهیه کردم تا در پایان تحصیلش زندگیم را شروع کنیم ، اما او دانشجوی ممتاز دانشگاه شد و موفق به کسب بورسیه رایگان دکترا ، من حالا فوق دیپلم دارم و هنوز تلاش میکنم . امروز یک سال از خواستگاری من می گذرد ، ما هنوز با هم ارتباط داریم و نمی توانیم دل از هم بشوئیم ، اما نمی دانم چرا نمی توانم به او ثابت کنم که من ریسمانم نه مار ، که انتخابم اگرچه احساسی اما نا معقول نیست ... نگار من ، امروز مسائلی را مطرح میکند که هر چه تلاش میکنم راه حل موثری برایش نمی یابم ، او میگوید که از نظر اعتقادی تغییر کرده ، اما هنوز به ارزشهایش پایبند است ، نامه ام طولانی شده ، اما در پایان بگویم که رابطه ما به عنوان دو جوان ، یک رابطه کاملا انسانی ، و خدا را شکر خالی از انحراف ( ان شاالله ) بوده است و تحت نظر خانواده ها . من از او حجاب با چادر را خواسته ام و او این را نمی پذیرد . خانواده من حتی یک زن مانتوئی هم ندارد ... غیر از این ، او مسائلی را مطرح می کند که از دست من و خودش خارج است ... نه جوابی میگیرم که منفی کامل باشد و نه مثبت به آن حد که موجب کمال ، به نظر مشاور او با این بازی برای خودش زمان میسازد تا تصمیم بگیرد اگرچه نا خودآگاه ... و متاسفانه دود این آتش در چشم من میرود و البته خودش ، این همه تنش و فرسایش باعث ایجاد زمزه های مخالفتی در اطرافیان من گشته و از سوئی خودم نیز نیاز بیشتری نسبت به ازدواج احساس میکنم . باید گفت بدون احتساب سالهای قبل از خواستگاری رسمی ، یک سال است که بین هوا و زمین معلق مانده ام ، نه میتوان دست کشید و دل شست و نه میشود با این وضع ادامه داد ... شما میگوئید چه باید بکنم ؟ نمی دانم ... لطفا ضمن راهنمائی ، من را هم دعای خاص کنید ... برادر کوچک شما ( لطفا اندازه خط سایت را درشت تر کنید ، خیلی ریزه )
- [سایر] سلام آقای مرادی عزیز . صحبت های شما بسیار آموزنده و دلنشین هست . آگاهی بخشی به اقشار جامعه کار بزرگیه و شما در این امر مهم موفق بودین و از خدا می خوام همیشه به شما سلامتی و شادی عنایت کنه . آقای مرادی من دختر 24 ساله ای هستم در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کردم و مطالعات روان شناسی دارم و سعی بر بالا بردن سطح اطلاع و دانش خود دارم . پدر من فرد بدبین و خود رای هست . هیچگاه اجازه ی تصمیم گیری در مسائل مختلف زندگی رو به من ندادند . همیشه من رو از ارتباط با دوستانم و اقوام منع کرده . اجازه ی بیرون رفتن حتی کتابخونه رو به سختی به من می دند . تو خونه چندان رابطه ی صمیمی بین اعضای خانواده نیست . من 5 برادر دارم . مادرم همیشه از طرف پدرم تحقیر شده و در گذشته تمام خاطرات من با کتک های پدرم و دعواهایی به علت مشکلاتی که خانواده ی پدر و مادرم داشتند سرشار هست . پدرم در کودکی من به من تجاوز جنسی داشتند . به هیچ عنوان خواسته های ما براشون اهمیت نداره . خوب من در این شرایط بزرگ شدم و شاید تنها کسی که من رو تربیت کرده خودم بودم و تجربیاتم .در هر صورت زمانیکه من در سن 20 سالگی بودم روحیه ی شکننده ای داشتم . به هیچ عنوان شناختی بر مسئله ی ازدواج و زندگی زناشویی نداشتم . تعدادی خواستگار داشتم . اما پدرم به هیچکدوم رو قبول نکردند و نظر من رو هم نخواستند .حدود 2 سال من خواستگاری نداشتم تا اینکه چندی پیش پسر دایی ام که در ضمن پسر عمه ام هست به خواستگاری من اومدند . این پسر 28 سالشون هست . از نظر ژنتیکی قطعا مشکل وجود داره . ایشون از سربازی به دلیل سابقه ی بیماری روانی ( دو شخصیتی بودن ) معاف شدند. میون خانواده ی من و خانواده ی ایشون سال ها مجادله بوده و هست . من به این آقا جواب رد دادم .چون در این شرایط و ضمن اینکه در مورد مسائل فکری و اعتقادات مذهبی با هم اختلاف داریم و علاوه بر این من هیچ احساس علاقه ای نسبت به ایشون در خودم احساس نکردم به نظرم ازدواج موفقی نخواهد بود . اما پدرم بعد از این که من خواسته شون رو مبنی بر ازدواج با پسر دایی ام رد کردم هر روز به من سرکوفت می زنند که دیگه کسی نمیاد و ... علت اصلی اینکه برای من خواستگار نمیاد عدم معاشرت ما با آشنایان و اقوام هست . اما ایشون این دلیل رو نمی پذیرند و می گند خودت عیب و ایراد داری که کسی نمیاد . متاسفانه وقتی هم صحبت های شما و کارشناسان دیگه رو گوش می دند تنها اون چیزی که دوست دارند رو از صحبت های شما برداشت می کنند و پدر من شخصی نیست که اشتباهاتشون رو بپذیرند و به دیگران حق بدند و اهل گفتگوی منطقی نیستند . از طرفیd من می خوام در جامعه فعال باشم تا حتی اگر ازدواج نکردم روی پای خودم بایستم اما رفتار پدرم و محدودیت هایی که می گذارند باعث شده اعتماد به نفسم در برخورد با افراد جامعه پایین بیاد . با این حال پنهانی و دور از چشم پدرم ( البته مادر و بردارانم اطلاع دارند ) به کارهای مختلفی از جمله کارهای پژوهشی و مدیریت گروهی از دانشجویان برای فعالیت های مختلفی از جمله تشکیل گردهمایی و بازدید از مکان های تاریخی و علمی می پردازم . اما باز هم به خاطر محدودیت هام در بیرون رفتن از خونه تو این فعالیت هام اونطور که در توانم هست نمی تونم فعال باشم . گذشته از این مسائل که برای شما گفتم من در گروه دانشجویی که مدیریت و مسئولیتش رو بر عهده دارم با فردی آشنا شدم که البته بر حسب همکاری در گروه باهم در ارتباط بودیم و هستیم . ایشون فردی پاک دامن ، واقع بین ، متدین و متعهد ، مسئولیت پذیر ، باگذشت هستند . من و ایشون رابطه مون بیشتر از همکاری در گروه شده و به عنوان دو دوست مستقلا با هم در ارتباطیم . ما نسبت به هم شناخت پیدا کردیم تا حدودی در این مدت یک سال هم فکری ، رفتار و روحیه ی سازگار با هم رو در خودمون مشاهده کردیم . من و ایشون به هیچ عنوان علاقه ی شدید به هم نداریم اما همدیگه رو دوست داریم و این علاقه بعد از شناخت بیشتر شکل گرفته . ایشون 1 سال و نیم از من کوچکتر هستند اما فردی باهوش و آگاه و پخته هستند . خانواده ای مذهبی دارند . من و ایشون بعد از 1 سال آشنایی و شناخت 2 ماه پیش در مورد ازدواج با هم صحبت کردیم . من با مادرم صحبت کردم و مادرم نگران این بودند که ایشون چون دانشجو هستند سرمایه ای ندارند برای تشکیل زندگی . اما با توجه به شناختی که من از ایشون دارم ( ایشون مدیر هسته های علمی دانشگاهشون هستند و فعالیت های عمرانی هم داشتند با وجود اینکه سنشون 22 سال بیشتر نیست )و البته 1 سال دیگه فارغ التحصیل می شند مطمئن هستم با کمی قناعت و صبوری و همکاری من( شاغل بودنم)می تونیم زندگی مادی رو پیش ببریم . ایشون هم با مادرشون صحبت کردند . مادر ایشون لیسانس روان شناسی دارند اما با این حال به شدت مذهبی و سنتی فکر می کنند . مادر ایشون از نحوه ی آشنایی ما رضایت ندارند و بسیار با این مسئله که من از ایشون 1 سال و نیم بزرگتر هستم مخالفت می کنند . من و ایشون تصمیم داریم از راه منطقی و گفتگو خانواده ها رو راضی کنیم و عجولانه پیش نریم . با این حال مسئله ی سن من و ایشون بیشترین مشکل رو ایجاد کرده در حالیکه ما چون بر تصمیممون فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که می تونیم زندگی خوب و موفقی در کنار هم داشته باشیم و در طول این یک سال مسئله ی سن تاثیری بر رابطمون نداشته نمی تونیم استدلال مادر و پدرشون رو قبول کنیم با این حال رضایت خانواده ی ایشون شرط هست . حالا من سوالی داشتم خدمتتون ما با به کار بردن چه روش و راهکاری می تونیم ذهنیت خانواده ی ایشون رو نسبت به سن و همچنین نحوه ی آشناییمون که خانواده ی ایشون گمان می کنند دختری که با پسری رابطه ی دوستی داشت دختر پاک و متعهدی نیست ، تغییر بدیم . به هر حال اگر شما من رو راهنمایی کنید بسیار ممنونتون می شم . فقط از شما درخواست می کنم روش درستی رو به ما بگید تا در پیش بگیریم برای کسب حمایت خانواده ها. موفق باشید و در پناه خدا .