می خواستم در مورد حادته تسخیر لانه جاسوسی (سفارت) آمریکا توسط دانشجویان اطلاعات کاملی به من بدهید. آیا این کار به دستور امام خمینی(ره) بوده است؟ و آیا ما شروع کننده نبودیم که به تمامیت عرضی آمریکا آ
می خواستم در مورد حادته تسخیر لانه جاسوسی (سفارت) آمریکا توسط دانشجویان اطلاعات کاملی به من بدهید. آیا این کار به دستور امام خمینی(ره) بوده است؟ و آیا ما شروع کننده نبودیم که به تمامیت عرضی آمریکا آ تسخیر لانه جاسوسی آمریکا از زوایای مختلفی قابل بحث و بررسی است که در ادامه به صورت مختصر مطالبی بیان می گردد: یکم . اشغال سفارت ناشی از زمینه ها و دلایل متعددی بود : الف) تسخیر سفارت واکنش طبیعی به 25 سال توهین و تحقیر ملت ایران توسط آمریکا و دست نشانده آن شاه بود. ب) تسخیر سفارت آمریکا اقدامی تلافی جویانه و دفاعی در مقابل توطئه های آشکار و غیر آشکار و مداخله جویانه دولت آمریکا از طریق سفارت خویش برای ایجاد اخلال در تثبیت انقلاب اسلامی بود . ج) تسخیر سفارت برای مقابله با توطئه گریهای آمریکا در برابر انقلاب اسلامی اقدامی پیشگیرانه بود. د) سفر شاه به آمریکا و حمایت آمریکا از او خاطره کودتای 28 مرداد سال 1332 ه.ش در ذهن مردم ایران را یادآوری می کرد. و) عملکرد دولت موقت سبب شد تا عده ای با هدف در تنگنا قرار دادن و استعفای آن سفارت را تسخیر کنند. دوم. مواضع حضرت امام (ره) ، مردم و گروههای سیاسی حضرت امام (ره) و نیروهای انقلابی پس از اطلاع ، این عمل را به شدت مورد تأیید و تمجید قرار دادند و از آن حمایت کردند. این حرکت شجاعانه و انقلابی دانشجویان از سوی امام راحل (انقلاب دوم) لقب گرفت ؛ در واقع با پیروزی انقلاب اسلامی استبداد داخلی و با تسخیر سفارت آمریکا استعمار از ایران ریشه کن شد.مردم ایران نیز که سالها در زیر چکمه های دژخیمان آمریکایی خود را لگدمال شده می دیدند با شنیدن این خبر گروه گروه به سوی آن شتافتند و با راهپیمایی که تا ماهها جلوی سفارت ادامه یافت، این اقدام را تأیید کردند. اما سران دولت موقت از این عمل انقلابی انتقاد کردند و کار به آنجا رسید که دولت موقت استعفا داد. امام خمینی(ره) در تاریخ 11 آبان 1385پیرامون فتح لانه جاسوسی می فرمایند : ( سفارتخانه ها حق ندارند که جاسوسی کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسی می‌کردند. ملتی که برای خدا قیام کرده و شهادت طلب می‌کند از هیچ نمی‌ترسد. ما مدعی هستیم که اینجا سفارتخانه نیست، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعی هستیم که این آدم هایی که در اینجا بودند، اینها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما یک چیزی درست کردید که لانه جاسوسی است و بیایند ببینند که آیا این چیزهایی که در این سفارتخانه هست، اینها اسباب دست جاسوس هاست‌یا وسایلی است که سفارتخانه لازم دارد؟ ما که مرکز جاسوسی را گرفتیم نه سفارتخانه را، اینها اگر هم یک وقت‌بی عقلی کنند و فرض کنید بریزند به ایران، این جوانهای ما آنها را با چنگ و دندان از بین می‌برند، نمی‌گذارند اینها یکیشان هم بروند. اگر هم این کاری که کرده بود رسیده بود به آنجایی که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسی آن وقت می‌فهمیدند که با چه اشخاصی طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشکر می‌کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسی وادارتان بکند (این چیزی است که از مبدأ الهی جوشش پیدا کرده) خودتان وارد این میدان شدید. دانشجویان مسلمان و مبارزی که لانه جاسوسی را اشغال کرده‌اند با عمل انقلابی خودشان ضربه‌ای بزرگ بر پیکر امریکای جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند.) سوم. آثار و پیامدهای داخلی این حادثه عبارت بود از : 1. شفاف شدن مواضع گروهها و نیروهای داخلی انقلاب و سقوط دولت موقت 2. گامی به سوی تثبیت خط امام و جوانگرایی در انقلاب 3. تقویت همگرایی و وحدت ملی و روحیه خودباوری 4. قرارداد الجزایر . در بعد خارجی نیز آثار و پیامدهای این موضوع عبارت بود از : 1. شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس 2. کودتای نوژه و جنگ تحمیلی 3. مسدود کردن دارایی ها و تحریم اقتصادی ایران . حجه الاسلام حاج احمد خمینی در تحلیل بیان کرد: (از مهم ترین دستاوردهای داخلی و خارجی انقلاب دوم، شکست ابهت دیرینه ی قدرت افسانه ای آمریکا بود. حقیقت این است که بعد از جنگ ویتنام، آمریکا در هیج صحنه ای به اندازه ی این اقدام انقلابی فرزندان امام، به رسوایی و ضعف و زبونی کشیده نشد. اعترافات مسئولین آمریکا بهترین گواه بر این مدعاست. این اقدام باعث رسوایی چهره و اهداف لیبرال ها شد و انقلاب اسلامی که می رفت به دست آنان مسخ شود و زمینه ی حضور دوباره ی آمریکا در ایران فراهم آید، نجات یافت و حاکمیت جناح انقلابی و پیرو خط امام، در کشور تقویت شد. بعد از پیروزی 22 بهمن، در بی سابقه ترین شکل ممکن وحدت ملی متجلی شد و تمام اقشار مردم یکپارچه به حمایت از این اقدام برخاستند و دوباره شور انقلاب در سطوح مختلف احیا شد. نقشه ها و طرح های سری آمریکا در ایران و جهان برای حفظ آنها سرمایه گذاری زیادی شده بود افشا گردید، مجهزترین مرکز توطئه علیه نظام و انقلاب برچیده شد، به مبارزین مسلمان در کشورهای دیگر و نهضت های آزادیبخش ثابت شد که می توانند با حرکت های ابتکاری مورد حمایت ملت، رودرروی آمریکا بایستند و منافع نامشروع آن را در سطح جهان به خطر اندازند، در پهنه جهانی ثابت کرد که ایران بر سر اصول و آرمانهایش ثابت قدم ایستاده و به حق، پرچمدار نهضت های ضد استعماری است و قاطعیت رهبری امام در مبارزه اش با شرق و غرب بر جهانیان بیش از پیش روشن شد. ) (بحران 444 روزه در تهران، موسسه نشر و تحقیقات ذکر سال 1379 .) چهارم . بررسی حقوقی ؛ از منظر عرف و حقوق بین‌الملل، سفارت یک کشور در حکم خاک آن کشور است و اشغال آن خلاف مقررات و حقوق بین‌الملل می‌باشد. اما بررسی واقعیات آن زمان ، شرایط انقلابی و عملکرد سفارت در قبال انقلاب و اسنادی که بدست امد مبین سوئ استفاده سفارت آمریکا ازمصونیت حقوقی خویش بوده و بر این اساس دیگر نمی توانست از این حق قانونی برخوردار باشد چنانکه فرانسیس آنتونی بویل استاد حقوق دانشگاه ایلینویز آمریکا که از لحاظ حقوقی این موضوع را بررسی نموده به اصل دفاع مشروع پیشگیرانه برای تبیین تسخیر سفارت آمریکا توسط مردم ایران استناد می نماید . (ر.ک : انقلاب‌ دوم، تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ آمریکا، آثار و پیامدها ، شاه علی، احمد رضا ، تهران : انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1385.) در ادامه جهت تبین بیشتر موضوع متن پرسش و پاسخی را از آقای دکتر منوچهر محمدی ارائه می نماییم : س _مسئله‌ی سفارت و تسخیرلانه‌ی جاسوسی در بعد حقوقی سؤالی را در ذهن حقوق‌دانان مطرح می‌کند که این کار یک عمل خلاف دیپلماسی و حقوق بین‌الملل است؛ لذا جایگاهی در حقوق ندارد و نباید به رسمیت شناخته شود. اگر شما از لحاظ حقوقی نسبت به این مسئله نظری دارید بفرمایید؟ اولا حقوق بین‌الملل ساخته و پرداخته‌ی غربی‌ها است و طوری حقوق بین‌الملل را تدوین کرده‌اند که تداوم حاکمیت آن‌ها را بر سراسر جهان حفظ کند؛ به عنوان مثال، سفارت یک کشور در کشور دیگر به عنوان سرزمین آن کشوراست؛ بنابراین نیروهای ملی آن کشور حق داخل شدن در آن سرزمین را ندارند. این قانون برای سفارت یک کشورِ جهان سومی در امریکا و واشنگتن چه خاصیتی دارد؟ هیچ؛ امّا برای یک کشور ابرقدرتی مثل امریکا که سفارتش در یک کشور جهان سوم است، فوق‌العاده اهمیت دارد؛ زیرا عدم دخول مردم آن کشور در سفارت، به آن کشور این امکان را می‌دهد که علیه آن کشورِ جهانِ سومی هر کاری که بخواهد انجام دهد. در حقوق بین‌الملل، سفارت‌خانه برای انجام کارهای دیپلماتیک است، نه اَعمال جنایت کارانه و توطئه‌آمیز و کودتایی در یک کشور. وقتی که محرز و مسلم شد که امریکا از این محل و روابط دیپلماتیک سوء استفاده کرده، در حقیقت نقض حقوق بین‌الملل کرده است؛ پس اگر دولتی در یک کشور دیگر از امتیازاتی که در اختیار او قرار داده‌اند سوء استفاده کند، مثلا در آن کشور قاچاق مواد مخدر کند و یا علیه آن دولت کودتا کند، کار خلافی انجام داده است؛ و این مسئله در حقوق بین‌الملل جواب داده شده است؛ یعنی سفارتی که مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد، دیگر مصونیت قبلی را از لحاظ بین‌المللی دارا نیست. س - در حقوق بین‌الملل به آن کشوری که در آن کشور، سفارت کشور دیگر مورد سوء استفاده قرار گرفته است، این اجازه را نداده‌اند که آن را تسخیر کنند؛ بلکه می‌توانند از راه‌های قانونی تقاضای تعطیل کردن سفارت را بدهند ؟ این درست است؛ امّا بحث بنده در این‌جا این است که اول چه کسی نقض کرده است که این نقض را اول امریکایی‌ها انجام دادند و همه‌ی دولت‌های امپریالیستی معمولا، در کشورهای جهان سوم این سوء استفاده را در سفارت خود دارند؛ مثلا در گذشته‌ی دور، لیست نمایندگان مجلس که می‌بایست انتخاب می‌شدند، از سفارت امریکا و انگلیس در می‌آمد. مسئله‌ی بعد این است که ما مسئله‌ی تسخیر سفارت امریکا را جدای از خود انقلاب نمی‌دانیم؛ بلکه جزء لاینفک انقلاب است. حال باید پرسید آیا انقلاب در حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته شده است؟ در صورتی که این چنین نیست؛ چون خود انقلاب یک حرکت غیر قانونی است و این قانون درست است؛ زیرا هیچ دولتی و نظامی یک انقلاب را در قاموس ملی و بین المللی به رسمیت نمی‌شناسد. بدین ترتیب، ما اشغال سفارت را جزء لاینفک انقلاب می‌دانیم. همان‌طور که انقلاب به ثمر رسید و جا افتاد، اشغال سفارت هم یک انقلاب دوم بود و در قاموس بین‌الملل و روابط بین کشورها این حرکت قابل تجزیه و تحلیل نیست؛ بلکه این را باید در قالب کل انقلاب دید؛ یعنی انقلاب ما یک عصیان و طغیان بود علیه نظام استکباری و تسخیر سفارت هم در همین راستا انجام گرفت. آیا کشتن یک امریکایی در کشور دیگر در قاموس بین‌الملل پذیرفته شده است؟ خیر. امّا در کشور ما، به دلیل بغض و کینه‌ای که مردم نسبت به این‌ها داشتند، چندین امریکایی ترور شدند. حرکت خود جوش مردمی را نمی‌شود در قالب موازیین بین‌المللی تجزیه و تحلیل کرد؛ بلکه باید در قالب خود انقلاب تحلیل شود؛ یعنی انقلاب حرکتی بود برای براندازی استکبار وظلم که تسخیر سفارت را هم باید در همین قالب تحلیل کرد. ( رابطه‌ ایران و امریکا ، مصاحبه با دکتر منوچهر محمدی‌ ، حلقه‌ نقد کانون اندیشه جوان ) در پایان لازم به ذکر است در آدرس ذیل مقالات متعددی پیرامون این موضوع وجود دارد : www.irdc.ir (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100100632)
عنوان سوال:

می خواستم در مورد حادته تسخیر لانه جاسوسی (سفارت) آمریکا توسط دانشجویان اطلاعات کاملی به من بدهید. آیا این کار به دستور امام خمینی(ره) بوده است؟ و آیا ما شروع کننده نبودیم که به تمامیت عرضی آمریکا آ


پاسخ:

می خواستم در مورد حادته تسخیر لانه جاسوسی (سفارت) آمریکا توسط دانشجویان اطلاعات کاملی به من بدهید. آیا این کار به دستور امام خمینی(ره) بوده است؟ و آیا ما شروع کننده نبودیم که به تمامیت عرضی آمریکا آ

تسخیر لانه جاسوسی آمریکا از زوایای مختلفی قابل بحث و بررسی است که در ادامه به صورت مختصر مطالبی بیان می گردد:
یکم . اشغال سفارت ناشی از زمینه ها و دلایل متعددی بود :
الف) تسخیر سفارت واکنش طبیعی به 25 سال توهین و تحقیر ملت ایران توسط آمریکا و دست نشانده آن شاه بود.
ب) تسخیر سفارت آمریکا اقدامی تلافی جویانه و دفاعی در مقابل توطئه های آشکار و غیر آشکار و مداخله جویانه دولت آمریکا از طریق سفارت خویش برای ایجاد اخلال در تثبیت انقلاب اسلامی بود .
ج) تسخیر سفارت برای مقابله با توطئه گریهای آمریکا در برابر انقلاب اسلامی اقدامی پیشگیرانه بود.
د) سفر شاه به آمریکا و حمایت آمریکا از او خاطره کودتای 28 مرداد سال 1332 ه.ش در ذهن مردم ایران را یادآوری می کرد.
و) عملکرد دولت موقت سبب شد تا عده ای با هدف در تنگنا قرار دادن و استعفای آن سفارت را تسخیر کنند.
دوم. مواضع حضرت امام (ره) ، مردم و گروههای سیاسی
حضرت امام (ره) و نیروهای انقلابی پس از اطلاع ، این عمل را به شدت مورد تأیید و تمجید قرار دادند و از آن حمایت کردند. این حرکت شجاعانه و انقلابی دانشجویان از سوی امام راحل (انقلاب دوم) لقب گرفت ؛ در واقع با پیروزی انقلاب اسلامی استبداد داخلی و با تسخیر سفارت آمریکا استعمار از ایران ریشه کن شد.مردم ایران نیز که سالها در زیر چکمه های دژخیمان آمریکایی خود را لگدمال شده می دیدند با شنیدن این خبر گروه گروه به سوی آن شتافتند و با راهپیمایی که تا ماهها جلوی سفارت ادامه یافت، این اقدام را تأیید کردند. اما سران دولت موقت از این عمل انقلابی انتقاد کردند و کار به آنجا رسید که دولت موقت استعفا داد.
امام خمینی(ره) در تاریخ 11 آبان 1385پیرامون فتح لانه جاسوسی می فرمایند : ( سفارتخانه ها حق ندارند که جاسوسی کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسی می‌کردند. ملتی که برای خدا قیام کرده و شهادت طلب می‌کند از هیچ نمی‌ترسد. ما مدعی هستیم که اینجا سفارتخانه نیست، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعی هستیم که این آدم هایی که در اینجا بودند، اینها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما یک چیزی درست کردید که لانه جاسوسی است و بیایند ببینند که آیا این چیزهایی که در این سفارتخانه هست، اینها اسباب دست جاسوس هاست‌یا وسایلی است که سفارتخانه لازم دارد؟ ما که مرکز جاسوسی را گرفتیم نه سفارتخانه را، اینها اگر هم یک وقت‌بی عقلی کنند و فرض کنید بریزند به ایران، این جوانهای ما آنها را با چنگ و دندان از بین می‌برند، نمی‌گذارند اینها یکیشان هم بروند. اگر هم این کاری که کرده بود رسیده بود به آنجایی که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسی آن وقت می‌فهمیدند که با چه اشخاصی طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشکر می‌کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسی وادارتان بکند (این چیزی است که از مبدأ الهی جوشش پیدا کرده) خودتان وارد این میدان شدید. دانشجویان مسلمان و مبارزی که لانه جاسوسی را اشغال کرده‌اند با عمل انقلابی خودشان ضربه‌ای بزرگ بر پیکر امریکای جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند.)
سوم. آثار و پیامدهای داخلی این حادثه عبارت بود از : 1. شفاف شدن مواضع گروهها و نیروهای داخلی انقلاب و سقوط دولت موقت 2. گامی به سوی تثبیت خط امام و جوانگرایی در انقلاب 3. تقویت همگرایی و وحدت ملی و روحیه خودباوری 4. قرارداد الجزایر .
در بعد خارجی نیز آثار و پیامدهای این موضوع عبارت بود از : 1. شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس 2. کودتای نوژه و جنگ تحمیلی 3. مسدود کردن دارایی ها و تحریم اقتصادی ایران . حجه الاسلام حاج احمد خمینی در تحلیل بیان کرد: (از مهم ترین دستاوردهای داخلی و خارجی انقلاب دوم، شکست ابهت دیرینه ی قدرت افسانه ای آمریکا بود. حقیقت این است که بعد از جنگ ویتنام، آمریکا در هیج صحنه ای به اندازه ی این اقدام انقلابی فرزندان امام، به رسوایی و ضعف و زبونی کشیده نشد. اعترافات مسئولین آمریکا بهترین گواه بر این مدعاست. این اقدام باعث رسوایی چهره و اهداف لیبرال ها شد و انقلاب اسلامی که می رفت به دست آنان مسخ شود و زمینه ی حضور دوباره ی آمریکا در ایران فراهم آید، نجات یافت و حاکمیت جناح انقلابی و پیرو خط امام، در کشور تقویت شد.
بعد از پیروزی 22 بهمن، در بی سابقه ترین شکل ممکن وحدت ملی متجلی شد و تمام اقشار مردم یکپارچه به حمایت از این اقدام برخاستند و دوباره شور انقلاب در سطوح مختلف احیا شد. نقشه ها و طرح های سری آمریکا در ایران و جهان برای حفظ آنها سرمایه گذاری زیادی شده بود افشا گردید، مجهزترین مرکز توطئه علیه نظام و انقلاب برچیده شد، به مبارزین مسلمان در کشورهای دیگر و نهضت های آزادیبخش ثابت شد که می توانند با حرکت های ابتکاری مورد حمایت ملت، رودرروی آمریکا بایستند و منافع نامشروع آن را در سطح جهان به خطر اندازند، در پهنه جهانی ثابت کرد که ایران بر سر اصول و آرمانهایش ثابت قدم ایستاده و به حق، پرچمدار نهضت های ضد استعماری است و قاطعیت رهبری امام در مبارزه اش با شرق و غرب بر جهانیان بیش از پیش روشن شد. ) (بحران 444 روزه در تهران، موسسه نشر و تحقیقات ذکر سال 1379 .)
چهارم . بررسی حقوقی ؛ از منظر عرف و حقوق بین‌الملل، سفارت یک کشور در حکم خاک آن کشور است و اشغال آن خلاف مقررات و حقوق بین‌الملل می‌باشد. اما بررسی واقعیات آن زمان ، شرایط انقلابی و عملکرد سفارت در قبال انقلاب و اسنادی که بدست امد مبین سوئ استفاده سفارت آمریکا ازمصونیت حقوقی خویش بوده و بر این اساس دیگر نمی توانست از این حق قانونی برخوردار باشد چنانکه فرانسیس آنتونی بویل استاد حقوق دانشگاه ایلینویز آمریکا که از لحاظ حقوقی این موضوع را بررسی نموده به اصل دفاع مشروع پیشگیرانه برای تبیین تسخیر سفارت آمریکا توسط مردم ایران استناد می نماید . (ر.ک : انقلاب‌ دوم، تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ آمریکا، آثار و پیامدها ، شاه علی، احمد رضا ، تهران : انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1385.) در ادامه جهت تبین بیشتر موضوع متن پرسش و پاسخی را از آقای دکتر منوچهر محمدی ارائه می نماییم :
س _مسئله‌ی سفارت و تسخیرلانه‌ی جاسوسی در بعد حقوقی سؤالی را در ذهن حقوق‌دانان مطرح می‌کند که این کار یک عمل خلاف دیپلماسی و حقوق بین‌الملل است؛ لذا جایگاهی در حقوق ندارد و نباید به رسمیت شناخته شود. اگر شما از لحاظ حقوقی نسبت به این مسئله نظری دارید بفرمایید؟
اولا حقوق بین‌الملل ساخته و پرداخته‌ی غربی‌ها است و طوری حقوق بین‌الملل را تدوین کرده‌اند که تداوم حاکمیت آن‌ها را بر سراسر جهان حفظ کند؛ به عنوان مثال، سفارت یک کشور در کشور دیگر به عنوان سرزمین آن کشوراست؛ بنابراین نیروهای ملی آن کشور حق داخل شدن در آن سرزمین را ندارند.
این قانون برای سفارت یک کشورِ جهان سومی در امریکا و واشنگتن چه خاصیتی دارد؟ هیچ؛ امّا برای یک کشور ابرقدرتی مثل امریکا که سفارتش در یک کشور جهان سوم است، فوق‌العاده اهمیت دارد؛ زیرا عدم دخول مردم آن کشور در سفارت، به آن کشور این امکان را می‌دهد که علیه آن کشورِ جهانِ سومی هر کاری که بخواهد انجام دهد. در حقوق بین‌الملل، سفارت‌خانه برای انجام کارهای دیپلماتیک است، نه اَعمال جنایت کارانه و توطئه‌آمیز و کودتایی در یک کشور. وقتی که محرز و مسلم شد که امریکا از این محل و روابط دیپلماتیک سوء استفاده کرده، در حقیقت نقض حقوق بین‌الملل کرده است؛ پس اگر دولتی در یک کشور دیگر از امتیازاتی که در اختیار او قرار داده‌اند سوء استفاده کند، مثلا در آن کشور قاچاق مواد مخدر کند و یا علیه آن دولت کودتا کند، کار خلافی انجام داده است؛ و این مسئله در حقوق بین‌الملل جواب داده شده است؛ یعنی سفارتی که مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد، دیگر مصونیت قبلی را از لحاظ بین‌المللی دارا نیست.
س - در حقوق بین‌الملل به آن کشوری که در آن کشور، سفارت کشور دیگر مورد سوء استفاده قرار گرفته است، این اجازه را نداده‌اند که آن را تسخیر کنند؛ بلکه می‌توانند از راه‌های قانونی تقاضای تعطیل کردن سفارت را بدهند ؟
این درست است؛ امّا بحث بنده در این‌جا این است که اول چه کسی نقض کرده است که این نقض را اول امریکایی‌ها انجام دادند و همه‌ی دولت‌های امپریالیستی معمولا، در کشورهای جهان سوم این سوء استفاده را در سفارت خود دارند؛ مثلا در گذشته‌ی دور، لیست نمایندگان مجلس که می‌بایست انتخاب می‌شدند، از سفارت امریکا و انگلیس در می‌آمد. مسئله‌ی بعد این است که ما مسئله‌ی تسخیر سفارت امریکا را جدای از خود انقلاب نمی‌دانیم؛ بلکه جزء لاینفک انقلاب است. حال باید پرسید آیا انقلاب در حقوق بین‌الملل به رسمیت شناخته شده است؟ در صورتی که این چنین نیست؛ چون خود انقلاب یک حرکت غیر قانونی است و این قانون درست است؛ زیرا هیچ دولتی و نظامی یک انقلاب را در قاموس ملی و بین المللی به رسمیت نمی‌شناسد. بدین ترتیب، ما اشغال سفارت را جزء لاینفک انقلاب می‌دانیم.
همان‌طور که انقلاب به ثمر رسید و جا افتاد، اشغال سفارت هم یک انقلاب دوم بود و در قاموس بین‌الملل و روابط بین کشورها این حرکت قابل تجزیه و تحلیل نیست؛ بلکه این را باید در قالب کل انقلاب دید؛ یعنی انقلاب ما یک عصیان و طغیان بود علیه نظام استکباری و تسخیر سفارت هم در همین راستا انجام گرفت. آیا کشتن یک امریکایی در کشور دیگر در قاموس بین‌الملل پذیرفته شده است؟ خیر. امّا در کشور ما، به دلیل بغض و کینه‌ای که مردم نسبت به این‌ها داشتند، چندین امریکایی ترور شدند. حرکت خود جوش مردمی را نمی‌شود در قالب موازیین بین‌المللی تجزیه و تحلیل کرد؛ بلکه باید در قالب خود انقلاب تحلیل شود؛ یعنی انقلاب حرکتی بود برای براندازی استکبار وظلم که تسخیر سفارت را هم باید در همین قالب تحلیل کرد. ( رابطه‌ ایران و امریکا ، مصاحبه با دکتر منوچهر محمدی‌ ، حلقه‌ نقد کانون اندیشه جوان )
در پایان لازم به ذکر است در آدرس ذیل مقالات متعددی پیرامون این موضوع وجود دارد : www.irdc.ir (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100100632)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین