آیا تظاهرات برائت از مشرکین در سال های بعد از انقلاب و حوادث مترتب بر آن بر خلاف قوانین کشور عربستان و مغایر با اصل احترام به قوانین کشور نبود؟ دوست عزیز در پاسخ به سوال شما لازم است دو مساله از هم تفکیک شوند : احترام به قوانین کشورهای دیگر و دومی موضوع برائت از مشرکان ؛ یکم . احترام به قوانین کشورهای دیگر : موضوع قانون واحترام به قانون امروزه یکی از مهمترین مسائلی است که در رعایت اصل آن تقریبا هیچ کس جز دیکتاتورها و خلافکارانی که قانون بر خلاف منافع آنان می باشد شکی ندارند اما در جزئیات آن با توجه به موارد مختلف رعایت آن جای بحث و بررسی دارد از جمله رعایت قوانین و مقرررات کشورهای دیگر برای کسی که به آن کشور سفر می کند . در این زمینه نیز می توان گفت اصل رعایت قوانین و مقررات کشورهای دیگر توسط مسافران آن کشور امری بدیهی و مورد قبول می باشد و بر همین اساس نیز هر کشوری مجازاتهای مختلفی برای مسافرانی که به نقض قوانین و مقررات کشور میزبان می پردازند مقرر داشته است اما آنچه جای بحث دارد تعارضی است که برخی از قوانین ممکن است با برخی حقوق دیگر از جمله حقوق اساسی داشته باشند از جمله به عنوان مثال کشوری قوانینی را تصویب می کند که آزادی مذهبی فردی را محدود می کند همچون برخی کشورهای اروپایی که در این صورت با توجه به اینکه آزادی در مذهب یکی از حقوق اساسی فرد می باشد که حتی در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز انعکاس یافته است (ماده 18: هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود) لذا در این شرایط می توانیم بگوییم که لزومی به احترام به قوانین مخالف حقوق اساسی و اولیه وجود ندارد و تا جایی که امکان دارد باید در مقابل چنین قوانینی ایستادگی نماید و یا به شیوه های دیگری مثل هجرت و ... تمسک بجوید . لذا اصل موضوع احترام به قوانین کشورهای دیگر هر چند بر خلاف نظر و منافع شخصی وی باشد مورد پذیرش همگان استو این مساله مبنای عقلی دارد چرا که همانگونه که در دلایل لزوم وجود حکومت در جامعه گفته می شود وجود حکومت برای ایجاد نظم و امنیت جوامع بشری و قوام ودوام آن ضروری میباشد وجود قوانین نیز در راستای همین مساله ضروری می باشد و وجود قوانین بدون رعایت آن و نیز قوه ای که رعایت آن را تضمین نماید بی فایده خواهد بود و در این زمینه فرقی بین رعایت قوانین کشور خود و قوانین کشور های دیگر نخواهد بود چرا که مطلوبیت قانون و نظم در همه جای دنیا امری بدیهی است و یکی از عوامل ضمانت رعایت قوانین در همه جای دنیا احترام متقابل ملتها به قوانین همدیگر می باشد . موضوع رعایت و احترام به قوانین کشور میزبان به اندازه ای حائز اهمیت است که حتی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی که بر اساس مبانی دینی خویش نظامهای جهان و قوانین بر آمده از آن را نظام طاغوتی می دانستند اما آنجا که مساله قوانین مربوط به نظام اجتماعی که مرتبط با حقوق اجتماعی انسانها می باشد مطرح می شد خود را ملزم به رعایت این قوانین می دانستند کما اینکه در سفر فرانسه همانگونه که مشهور است زمانی که برخی از یاران حضرت امام خمینی به مناسبتی گوسفندی را ذبح می کنند از آنجایی که ذبح گوسفند در منزل طبق قوانین فرانسه ممنوع می باشد ایشان به منظور احترام به این قوانین از گوشت گوسفند ذبح شده نمی خورند . دوم . مراسم برائت از مشرکین : برای پرداختن به بخش دوم سوال ابتدا لازم است با مراسم برائت از مشرکان ، پیشینه تاریخی آن و سرگذشت آن در تاریخ معاصر آشنا شویم . بر این اساس می گوییم برائت از مشرکان تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنهابوده و با توسعه معنا اصطلاحاً به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود. در آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید (شرک ) و مشرکان ، و بیان عاقبتِ شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیة جدّی به مقابله با آنان (نساء: 48، 116؛ انعام : 79، 106؛ یونس : 105؛ حجر: 94؛ قصص : 87؛ روم : 31؛ فصلت : 60؛ توبه : 5، 36؛ بیّنه : 6؛ احزاب : 73؛ فتح : 6) و به برائت انبیاء از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از (شرک ) و (موضوع له شرک ) تصریح شده است (انعام : 19، 78؛ توبه : 3، 114؛ هود: 35، 54؛ یونس : 41؛ شعرا: 216؛ زحرف : 26). نمونة بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین ، بنابر قرآن (ممتحنه : 4) حضرت ابراهیم (ع ) و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در این آیات به پیامبران ، بیانگر این نکته است که این عمل علاوه بر صبغة اعتقادی ، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین مشی و رفتار بیرونی مؤمنان ، موحّدان را از مشرکان و کافران متمایز می کند. بویژه آنکه در کتب لغت نیز (برائت ) را به معنای بیزاری و اجتناب ، و گسستن پیوند و ارتباط دانسته اند (راغب اصفهانی ، ص 45؛ المعجم الوسیط ، ج 1، ص 46؛ طبرسی ، ج 5، ص 5؛ لسان التنزیل ، ص 166؛ قرطبی ، ج 8، ص 63). اعلان عمومی (برائت از مشرکین ) و اَحکام الحاقی آن ، در تاریخ اسلام برای نخستین بار ، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (8 ه ق ) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. آیات نخست سورة توبه متکفّل این اعلان بود. (ده آیة اول رجوع کنید به ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 287293) حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اکرم (ص ) در مراسم حج سال نهم هجرت ابلاغ کرد آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشرکانِ پیمان شکن ، تمامی مشرکان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیة سوم سورة برائت ، تکرار آیة اول نیست ؛ آیة اول اعلام برائت و بیزاری از مشرکینِ پیمان شکن ، و خطاب آیة سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن (اذان[اعلام] برائت ) متوجه تمامی مردم است ، نه خاصّ مشرکین ، تا همه بدانند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری ، پس از سپری شدن ماههای حرام ، آماده سازند (طباطبایی ، ج 9، ص 149؛ زحیلی ، ج 10، ص 103؛ قطب ، ج 4، ص 115139؛ فخر رازی ، ج 15، ص 222؛ زمخشری ، ج 2، ص 244). به نظر برخی مفسران ، حج سال نهم را از آنرو (حج اکبر) می نامند که عزتِ کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد (آلوسی ، ج 10، ص 46). در ابلاغ (برائت از مشرکین )، حضرت علی علیه السلام ، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی ، با شمشیر برهنه ، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سورة برائت ، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد (حویزی ، ج 2، ص 179؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 289 290؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج 3، ص 209210؛ طبرسی ، ج 5، ص 67) مضمون (اذان برائت ) - با توجه به تعبیر (اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ) و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سورة توبه دربارة مشرکان (11 28)، ذمیّان مشرک و کافر (2932)، زراندوزان (3435) و منافقان (5057) - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابلة مقطعیِ رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست ، بلکه این مضمون و نحوة ابلاغ ، بیان کنندة یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان ، روشن سازد (فخر رازی ، ج 15، ص 220221؛ آلوسی ، همانجا؛ زمخشری ، همانجا) در واقع ، اعلان برائت ، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعة اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و (ولایت ) (نساء: 89)، (رکون ) (هود: 113)، (تولّی ) (مائده : 51)، (سبیل ) (نساء: 141) و (حُبّ) (آل عمران : 119) نسبت به آنها نفی و با اذان برائت ، جنبة سلبی و بیرونی توحید تبیین و تبلیغ شده است (عبده ، ج 10، ص 182). تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و اهل کتاب ، بویژه پس از پیوستن طلقا و طوایف نومسلمان ثقیف و هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری مهاجرین و انصار نبود و القای روحیة تولی و تبری کاملاً از آیات سورة برائت مستفاد می شود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری می شود (قطب ، ج 4، ص 91109). شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب ، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن ، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی ، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانة و مشی ستمگرانه و تجاوز کارانة آنهاست (امام خمینی ره ، ج 20، ص 112). بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است (ممتحنه : 8). از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت ، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت ، مناسبت حکم و موضوع ایجاب می کند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان ، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیة سوم سورة توبه نیز می توان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطة میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می کند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج ، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حرکتی فردی نیست . آیات قرآنی دربارة کعبه و مکه ، با تعابیری چون قیاماً للناس (مائده :97)؛ مثابةً للناسِ و اَمْناً (بقره : 125)؛ وُضِعَ للناس (آل عمران : 96) و مُبارکاً و هدیً للعالمین (آل عمران : 96)، ماهیت اجتماعی بیت الله الحرام ، و به تبع آن حج را بیان می کند. روایات نیز اثر حج را در حفظ و تقویت دین ( نهج البلاغه ، حکمت 244)، و معرفی اسلام (همانجا) تقویت پیوند و استحکام جوامع اسلامی ، آشنایی مسلمانان با یکدیگر، و شناخت آثار پیامبر و یاد آوردن و فراموش نکردن آنها، متذکر می شود (حرعاملی ، 1403، ج 8، ص 9؛ابن بابویه ، 1385، ص 405، حدیث 6). همچنانکه روایات دیگری ، ارتباط حج با ولایت و رهبری (کلینی ، ج 1، 392؛ مجلسی ، ج 99، ص 374)، اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن ولو به اهتمام حکومت (کلینی ، ج 4، ص 272؛ ابن بابویه ، 1393، ج 2، ص 420؛ حرّ عاملی ، ج 8، ص 16) را بیان می دارد، و گواه آن است که حج فریضه ای است با جنبه های گوناگون توحیدی ، و آمیزه ای است از عبادات و اجتماعیات ؛ حتی برخی مفسران ، منافع یاد شده در آیة 32 سورة حج را اعم از منافع معنوی و مادی ، مانند سیاست ، ولایت ، تعاون و همبستگی ، رفاه عمومی ، تدبیر و توسعة تجارت ، و رفع دیگر حوایج می دانند. (طباطبائی ، ج 14، ص 369) که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر می کند (قطب ، ج 5، ص 592). نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و ائمة اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم : 1) در سال هفتم هجرت ، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامة حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسک عمره (عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوة آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان از جمله اشعار عبدالله بن رواحه برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند (طبرسی ، ج 9، ص 127؛ ابن هشام ، ج 4، ص 13؛ مجلسی ، ج 99، ص 95؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 13، ص 352؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 221) شخص رسول اکرم ، پس از طواف و سعی ، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد (ابن حنبل ، ج 4، ص 381). 2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد. 3) در سال دهم ، حجة الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود (طبری ، جامع البیان ، ج 2، ص 205 206؛ یعقوبی ، ج 2، ص 109112؛ ابن هشام ، ج 4، ص 250؛ امینی ، ج 1، ص 910). 4) در سال 58، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت (طبرسی ، ج 2، ص 396؛ ابن شعبة ، ص 269؛ عامری ، ص 206207). 5) در سال 60، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهرة حکومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطرة خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حرکت کرد (مقرم ، ص 72؛ یعقوبی ، ج 2، ص 249؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 399؛ مجلسی ، ج 44، ص 365؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 14، ص 310311). 6) عبدالملک ، خلیفة اموی (حک : 6586)، در موسم حج ، با امام سجاد علیه السلام مواجه شد. امام در نشستی ، مواضع پدر خویش و فساد حکومت وقت را مطرح کرد (مجلسی ، ج 46، ص 120؛ حرّعاملی ، 1357 ش ، ج 7،ص 32). 7) زمانی که هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد علیه السلام را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد، فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد علیه السلام ، قصیدة معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول ، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد (مجلسی ، ج 46، ص 124؛ ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 169172؛ شوشتری ، ج 12، ص 136). 8) دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد علیه السلام در عرفه و منی ( صحیفة سجادیه ، ص 298 347). 9) در روایت حبابة الوالبیه و ابی بصیر آمده است که امام سجاد علیه السلام در ایام حج مشکلات مردم را حل می فرمود و در یکی از آن روزها امام باقر علیه السلام را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد (ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 182؛ مجلسی ، ج 46، ص 259). 10) تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر علیه السلام در جوار حرم و کعبه (مجلسی ، ج 11، ص 241، ج 46، ص 281، 354) و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین (همان ، ج 23، ص 214). از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر علیه السلام با هشام بن عبدالملک و نافع مولی ابن عمر، در مراسم حج (همان ، ج 18، ص 308؛ کلینی ، ج 8، ص 120). 11) معرفی کردن امام جعفر صادق ، امام موسی کاظم علیهماالسلام را به ولایت در راه مکه (ابن بابویه ، 1363 ش ، ج 1، ص 23؛ مجلسی ، ج 48، ص 12، ج 49، ص 11). 12) مباحثات امام جعفر صادق علیه السلام با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه (مجلسی ، ج 10، ص 209، ج 3، ص 33، ج 99، ص 28؛ کلینی ، ج 4، ص 197) و مجادلات علمی ایشان با معتزله (کلینی ، ج 5، ص 23؛ حر عاملی ، 1403، ج 15، ص 41؛ مجلسی ، ج 47، ص 213214)؛ 13) ماجرای طالبیان در زمان هادی ، خلیفة عباسی (حک : 169170)، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند (ابن کثیر، البدایة ، ج 10، ذیل حوادث سال 169) تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز ترویه بر اثر حملة سپاهیان هادی در فخّ، نزدیکی مکه ، به شهادت رسیدند (یعقوبی ، ج 2، ص 405). 14) اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام (سیوطی ، الحاوی ، ج 2، ص 230231؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 3، ص 517؛ ابن ماجه ، ج 2، ص 1366؛ ابوداود، ج 2، ص 43؛ مجلسی ، ج 13، ص 179،ج 52، ص 222، 237). غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. (ناصف ، ج 2، ص 132؛ ابن اسحاق ، ص 97، 101102؛ شهرستانی ، ج 2، ص 232 34، 247؛ یعقوبی ، ج 1، ص 254 257؛ ابن هشام ، ج 1، ص 85، 211216) و با بعثت پیامبر اکرم ، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد (شلتوت ، ص 113115). پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای کنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره گیری ، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشکلات جهان اسلام شد. امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (30 آبان 1358)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست . تأکید او بر این نکته بود که کعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی (حج : 27) تطهیر آن از همة ناپاکیها و پلیدیها (ارجاس ؛ بقره : 125) که بالاترین آنها شرک است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین (توبه : 1، 3) و قیام مهدی موعود علیه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همة بت شکنیها از کعبه سر چشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند . وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغة اصلی و تأکید عمدة او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و توکل به غیر خدا بود، که می تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگرة عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر ارادة خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود (صحیفه امام ، ج 9، ص 225). موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامة بت شکنیهای انبیاء حق (همان ، ج 20، ص 18)، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوتها (همان ، ج 19، ص 201) و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آنها (همان ، ج 15، ص 123) می توان سراغ گرفت . خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی در برائت از مشرکان ، همان اصول تولّی و تبرّی بوده است (همان ، ج 20، ص 111) از نظر ایشان فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود (همان ، ج 20،ص 21) و دفاع از مسلمانان نوعی برائت از مشرکین است (همان ، ج 20، ص 10). بدین ترتیب ، بهره گیری صحیح از حج و برائت از مشرکان ، رهایی از مرزهای اعتباری قومیت و ملیت و رسیدن آنها به وحدت ایمانی است (همان ، ج 19، ص 197) و رهایی از اختلافهای درونی و جنگهای مذهبی ، و عطف نفرتها و دشمنیها به دشمن مشترک را در پی دارد (همان ، ج 13، ص 18). با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط الید و مصلح دینی ، همه ساله مراسمی به نام (برائت از مشرکین ) در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی ، به همراه حجاج غیر ایرانی ، پس از پیمودن مسیرهایی ، در محل معینی تجمع می کردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محکوم کردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند این روال تا 1366 ش ادامه داشت ، اما در این سال ، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه ، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمة مراسم در بعدازظهر ششم ذیحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مکه برگزار شود (میردامادی ، 1369 ش ، ص 476)، اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضة مغرب ، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت ، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 443446) به آنان حمله کردند. درنتیجة این حمله و نجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند (ظفر بنگاش ؛ میردامادی ، 1367 ش ؛ قحطانی ، صراع ؛ صاحب تقی ؛ مکتب المندوب الامام فی الحج ). میان سالهای 1358 تا 1366 ش دربارة اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (ره )، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامة ملک خالدبن عبدالعزیز در 18/7/60، ج 15، ص 186) و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنّت انبیا و رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و ائمه علیهم السّلام و حتی نظر علمای معاصر (شلتوت ، ص 130137؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 277 285) مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون (... ولاجدال فی الحج ) (بقره : 197)، یا اجتناب از سبّ و لعن دشمنان حق (انعام : 108) دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند (هیئة الکبار العلماء، ش 23، ص 389394). دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است (مملکة العربیة السعودیة . وزارة الداخلة ، ص 67، 1406). پس از حادثة ذیحجة 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 6577). و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم کردند ( عکاظ ، ش 7699، مورخ 8/12/1407؛ الشرق الاوسط ، ش 3168، مورخ 7/12/1407) در بیانیة رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه ، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 کشته که 275 تن آنان ایرانی نیمی از کشته شدگان زنان بوده اند و 649 زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابلة شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد ( عکاظ ، همانجا). به رغم پوشش خبری یکسویة حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمة آن ، از جزئیات نحوة قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت ( لارپوبلیکا ، مورخ ، 4/8/1987؛ اکونومیست ، ص 4445). همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می کرد ( وال استریت ژورنال ، مورخ 5/8/1987؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 641؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 231235). اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده ای از علمای برجستة لبنان در بازگشت از حج ، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج ، حملة نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع ، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند ( النهار العربی ، مورخ 25/8/1987؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 141 155). همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی : 325 نفر 203 زن و 122 مرد؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 679 691) توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن ، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل ، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به (جنگ تحمیلی ) (آغاز 1358 ش ) طی مقالات ، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 301338، 401414، 439444؛ آلوارو رانزونی ، ص 108112؛ صاحب تقی ، ص 2334؛ ظفر بنگاش ، ص 50 55؛ (الحلمة الاعلامیة ...)، ص 1617؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 570 620؛ مفتی اوغلو آتاسوی ، (خادم الحرمین ...)؛ الوحدة الاسلامیه ، میردامادی ، 1367 ش ، ص 302321؛ عبدالکریم ابونصر، ص 17؛ کمال قهرمان ، (بیرفاجعه مین )؛ سعید شعبان ، (البراته ...). چندی بعد رئیس جمهور ایران ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثة مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی کرد (میردامادی ، 1369 ش ، ص 534( کمی پس از کشتار مکه ، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثة ششم ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشکیل شد. اولین کنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان (قداست و امنیت حرم ) با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعة ششم ذیحجه 1407 در کمیسیونهای چهارگانة آن ، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب ، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره ، حجاج شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. کنگره ، روز ششم ذیحجة هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان ، حرمین شریفین را اداره کنند (ظفر بنگاش ، ص 100101؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 517 519). کنفرانس بین المللی دیگری در لندن ، از ششم تا نهم ژانویة 1988 تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئلة آیندة حرمین و فاجعة مکه بررسی شد. در قطعنامة پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم ، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین ، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و ادارة حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید. (صدیقی ، ص 97 99،118122؛ ظفر بنگاش ، ص 101 108). شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعة ششم ذیحجه 1407، دارای سوابق و نمونه های دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای ادارة حرمین و امنیت آن و استفادة واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در قرآن و روایات و نظرات فقهی ، دربارة رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأکید بسیار شده است (جوادی آملی ، 1372 ش ، ص 17 33؛ خامنه ای ، ص 175 212؛ جوادی آملی ، 1367 ش ؛ (امن الحرمین ...) ص 588 592؛ امام خمینی ، ج 20، ص 134). از جمله حملة سپاهیان یزیدبن معاویه به مکه و تخریب خانه کعبه (طبری ، تاریخ ، ج 2، ص 427؛ یعقوبی ، ج 2، ص 299)؛ هجوم سپاهیان عبدالملک بن مروان به مکه (دینوری ، ص 314315)؛ فتنة قرامطه در مکه (جعفری ، ص 71 87 ؛ مسکویه ، ج 1، ص 201؛ ابن اثیر، ج 8، ص 207-208). کشتن حجاج و علمای شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت دولت عثمانی با آن سلسله به بهانه های واهی (رجوع کنید به جعفریان )؛ حمله وهابیان به مکه و مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در /1802 (ظفر بنگاش ، ص 57)؛ وقعة الجلالیه در 1401 حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی ، مستقر در یمن به مکه (رجوع کنید به بهوتی حنبلی )؛ سرکوب قیام حرم در 1358 ش / نوامبر 1979 و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام (سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان ؛ ظفر بنگاش ، ص 95 96). همچنین نظریات منحرفانة وهابیّت ، (مذهب رسمی آل سعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام (رضوی ، ص 113136؛ امین )؛ و فاجعة تونل منی در 1367 ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید (خامنه ای ، ص 253)؛ حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم (ناصف ،ج 2، ص 172)، نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست (خامنه ای ، ص 215 250)؛ و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف نصّ صریح رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است (بخاری جعفی ، ج 4، ص 66؛ ابوداود، همانجا؛ نوری ، ج 2، ص 262؛ طوسی ، ج 2، ص 47) ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است (هیئة الکبارالعلماء، ش 29، ص 349 350) و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطرة مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیة مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان ، منافات دارد (خامنه ای ، ص 210). بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحی به عنوان ادارة حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد. مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای 1367 ش / 1369 ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از 1370 ش مجدداً، در مکه انجام شد: در 1370 ش ، ششم ذیحجه 1411، در مقابل بعثة آیة الله خامنه ای (سرهنگی ، گیویان ، و بهبودی ، ص 212 222)؛ 1371 ش ، ششم ذیحجه 1412 در اطراف بعثة آیة الله خامنه ای (جعفریان و خسروی ، ص 113 145). و از 1372 ش / 1413 به بعد، به رغم توافق سال 1370 با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت ، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی ، در منی و عرفات (مهدوی راد و جعفریان ، ص 143 167). (کل توضیحات درباره مراسم برائت از مشرکین به نقل از مقاله ای با همین عنوان به قلم محمد دشتی به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی بنیاد دائره المعارف اسلامی با اندکی تغییر ذکر شده است) بنابر این همانگونه که با خواندن این مقاله متوجه می شویم اولا موضوع برائت از مشرکین موضوعی است که ریشه در آموزه های دین اسلام دارد و آنچه امام خمینی ره انجام دادند صرفا زنده کردن سنتی بود که در اثر مرور زمان و غفلت های جهان اسلام به فراموشی سپرده شده بود لذا اصل این کار عملی مشروع و در راستای مناسک حج ابراهیمی بود و همانگونه که نمی توان مانع از اعمال و مناسک حج شد دولت سعودی نیز حق ممانعت از این عمل مهم که روح حج بوده و حداقل مستحب موکد می باشد نداشت چرا که این دولت به عنوان دولتی که بر مقدس ترین اماکن اسلامی حاکمیت سیاسی پیدا کرده است موظف است زمینه های لازم برای برگزاری کامل مراسم و آداب دینی موافق با فرق مختلف اسلامی را تا زمانی که مخالف با نص صریح اسلام نباشد فراهم آورد وهمانگونه که گفته شد عمل به مراسم برائت از مشرکین به دلیل اینکه جزء سنت پیامبر بوده و طبق فتوای امام خمینی به عنوان رهبر صاحب فتوای شیعی به عنوان بخشی از عمل عبادی حج محسوب می شود لذا به هیچ وجه خلاف قوانین نبوده است به ویژه که با توجه به ماهیت بین المللی حرمین شریفین قوانین این کشور قاعدتا بایستی چنان برنامه ریزی شود که منافع جامعه اسلامی تامین شود و نه منافع داخلی عده ای خاص با عقایدی خاص . اما با این وجود با توجه به اینکه واقعیت های زمانه برخلاف مقتضیات دینی بوده و به همین دلیل انجام همین کارهای دینی بدون دردسر و زحمت میسر و مقدور نبوده و در صورت عدم هماهنگی دولت سعودی برای زوار ایرانی مشکل آفرینی می کرد لذا انجام مراسم برائت از مشرکین در همان سالهای اولیه با هماهنگی دولت سعودی از نظر محل مراسم و تامین امنیت و ... انجام می شد درست مثل هر تجمعی که در داخل هر کشوری برگزار شده و برگزار کننده تجمع با نهادهای دولتی و انتظامی از نظر مکان تجمع و مسئولیت نظم و انتظامات آن هماهنگی های لازم را به عمل می آورد در نتیجه هرچند خوددولت عربستان به دلیل فشارهایی که از جانب سلفی های تندرو مواجه بود و در بالا نیز بدان اشاره شد قلبا راضی به برگزاری مراسم نبود اما به دلیل پافشاری های جمهوری اسلامی ایران و فشارهایی که از سوی طرفداران اسلام انقلابی در نقاط مختلف جهان به او وارد می شد مجبور به پذیرش برگزاری این تجمع کرده بود ضمن اینکه حتی اگر هماهنگی نیز با دولت عربستان صورت نمی گفت و به اصطلاح قانون شکنی از سوی جمهوری اسلامی ایران در عربستان صورت می گرفت برخورد با آن راهکارهای خاص خود را دارد و این دولت حق کشتار زوار بی پناه که فاقد هر گونه وسیله دفاعی بودند را نداشت . نتیجه اینکه برگزاری مراسم برائت از مشرکان نه به لحاظ اصل اولیه (اصلی که با توجه به ماهیت دینی مراسم و فتوای مراجع صاحب حق فتوا آن را جزء مناسک حج قرار می دهد و در نتیجه نیازی به اخذ مجوزی بیش از مجوز اصلی ورورد به سرزمین حجاز نمی بیند ) و نه به لحاظ اصل ثانویه (اصلی که به دلیل واقعیتهای خارجی برگزاری هر گونه تجمعی را نیازمند مجوز قانونی از دولت عربستان می داند ) به هیچ وجه مغایر با قوانین داخلی دولت عربستان نبوده است . این مساله به ویژه در زمان حاضر و پس از از سر گرفتن مراسم در سال 70 که در پی مذاکرات میان دولتهای ایران و عربستان و توافق برسرمسائل مختلف از جمله حق برگزاری مراسم توسط جمهوری اسلامی ایران حاصل شد پررنگ تر بوده و همانگونه که در مقاله بالا نیز اشاره شد در حال حاضر این مراسم کاملا با هماهنگی و مجوز دولت عربستان سعودی انجام می پذیرد و هیچ ایراد حقوقی نمی توان به آن گرفت . دوست عزیز در پایان امیدوارم این پاسخ ذهن حقیقت یاب شمارا قانع نموده باشد . در هر صورت باز هم این مرکز منتظر تماسهای بعدی شما برای رفع شبهات احتمالی شما می باشد . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 5/100132820)
آیا تظاهرات برائت از مشرکین در سال های بعد از انقلاب و حوادث مترتب بر آن بر خلاف قوانین کشور عربستان و مغایر با اصل احترام به قوانین کشور نبود؟
آیا تظاهرات برائت از مشرکین در سال های بعد از انقلاب و حوادث مترتب بر آن بر خلاف قوانین کشور عربستان و مغایر با اصل احترام به قوانین کشور نبود؟
دوست عزیز در پاسخ به سوال شما لازم است دو مساله از هم تفکیک شوند : احترام به قوانین کشورهای دیگر و دومی موضوع برائت از مشرکان ؛
یکم . احترام به قوانین کشورهای دیگر : موضوع قانون واحترام به قانون امروزه یکی از مهمترین مسائلی است که در رعایت اصل آن تقریبا هیچ کس جز دیکتاتورها و خلافکارانی که قانون بر خلاف منافع آنان می باشد شکی ندارند اما در جزئیات آن با توجه به موارد مختلف رعایت آن جای بحث و بررسی دارد از جمله رعایت قوانین و مقرررات کشورهای دیگر برای کسی که به آن کشور سفر می کند . در این زمینه نیز می توان گفت اصل رعایت قوانین و مقررات کشورهای دیگر توسط مسافران آن کشور امری بدیهی و مورد قبول می باشد و بر همین اساس نیز هر کشوری مجازاتهای مختلفی برای مسافرانی که به نقض قوانین و مقررات کشور میزبان می پردازند مقرر داشته است اما آنچه جای بحث دارد تعارضی است که برخی از قوانین ممکن است با برخی حقوق دیگر از جمله حقوق اساسی داشته باشند از جمله به عنوان مثال کشوری قوانینی را تصویب می کند که آزادی مذهبی فردی را محدود می کند همچون برخی کشورهای اروپایی که در این صورت با توجه به اینکه آزادی در مذهب یکی از حقوق اساسی فرد می باشد که حتی در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز انعکاس یافته است (ماده 18: هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود) لذا در این شرایط می توانیم بگوییم که لزومی به احترام به قوانین مخالف حقوق اساسی و اولیه وجود ندارد و تا جایی که امکان دارد باید در مقابل چنین قوانینی ایستادگی نماید و یا به شیوه های دیگری مثل هجرت و ... تمسک بجوید . لذا اصل موضوع احترام به قوانین کشورهای دیگر هر چند بر خلاف نظر و منافع شخصی وی باشد مورد پذیرش همگان استو این مساله مبنای عقلی دارد چرا که همانگونه که در دلایل لزوم وجود حکومت در جامعه گفته می شود وجود حکومت برای ایجاد نظم و امنیت جوامع بشری و قوام ودوام آن ضروری میباشد وجود قوانین نیز در راستای همین مساله ضروری می باشد و وجود قوانین بدون رعایت آن و نیز قوه ای که رعایت آن را تضمین نماید بی فایده خواهد بود و در این زمینه فرقی بین رعایت قوانین کشور خود و قوانین کشور های دیگر نخواهد بود چرا که مطلوبیت قانون و نظم در همه جای دنیا امری بدیهی است و یکی از عوامل ضمانت رعایت قوانین در همه جای دنیا احترام متقابل ملتها به قوانین همدیگر می باشد . موضوع رعایت و احترام به قوانین کشور میزبان به اندازه ای حائز اهمیت است که حتی امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی که بر اساس مبانی دینی خویش نظامهای جهان و قوانین بر آمده از آن را نظام طاغوتی می دانستند اما آنجا که مساله قوانین مربوط به نظام اجتماعی که مرتبط با حقوق اجتماعی انسانها می باشد مطرح می شد خود را ملزم به رعایت این قوانین می دانستند کما اینکه در سفر فرانسه همانگونه که مشهور است زمانی که برخی از یاران حضرت امام خمینی به مناسبتی گوسفندی را ذبح می کنند از آنجایی که ذبح گوسفند در منزل طبق قوانین فرانسه ممنوع می باشد ایشان به منظور احترام به این قوانین از گوشت گوسفند ذبح شده نمی خورند .
دوم . مراسم برائت از مشرکین : برای پرداختن به بخش دوم سوال ابتدا لازم است با مراسم برائت از مشرکان ، پیشینه تاریخی آن و سرگذشت آن در تاریخ معاصر آشنا شویم . بر این اساس می گوییم برائت از مشرکان تعبیری قرآنی به مفهوم بیزاری و اجتناب از مشرکین و دشمنان مسلمانان و قطع پیوند با آنهابوده و با توسعه معنا اصطلاحاً به فعالیتهایی که در بُعد سیاسی حج به صورت اجتماعی انجام می گیرد نیز اطلاق می شود.
در آیات مختلف قرآن گذشته از نکوهش شدید (شرک ) و مشرکان ، و بیان عاقبتِ شوم آنها، تأکید بر ضرورت گسستن پیوند از مشرکان و توصیة جدّی به مقابله با آنان (نساء: 48، 116؛ انعام : 79، 106؛ یونس : 105؛ حجر: 94؛ قصص : 87؛ روم : 31؛ فصلت : 60؛ توبه : 5، 36؛ بیّنه : 6؛ احزاب : 73؛ فتح : 6) و به برائت انبیاء از مشرکان و اعلان بیزاری آنها از (شرک ) و (موضوع له شرک ) تصریح شده است (انعام : 19، 78؛ توبه : 3، 114؛ هود: 35، 54؛ یونس : 41؛ شعرا: 216؛ زحرف : 26). نمونة بارز اعلام برائت از مشرکان در امتهای پیشین ، بنابر قرآن (ممتحنه : 4) حضرت ابراهیم (ع ) و یارانش بودند که قاطعانه برائت خود را از مشرکان و بتهای آنها اعلام داشتند. اِسناد عمل برائت در این آیات به پیامبران ، بیانگر این نکته است که این عمل علاوه بر صبغة اعتقادی ، جنبه سیاسی و حقوقی و اجتماعی نیز دارد و با تعیین مشی و رفتار بیرونی مؤمنان ، موحّدان را از مشرکان و کافران متمایز می کند. بویژه آنکه در کتب لغت نیز (برائت ) را به معنای بیزاری و اجتناب ، و گسستن پیوند و ارتباط دانسته اند (راغب اصفهانی ، ص 45؛ المعجم الوسیط ، ج 1، ص 46؛ طبرسی ، ج 5، ص 5؛ لسان التنزیل ، ص 166؛ قرطبی ، ج 8، ص 63).
اعلان عمومی (برائت از مشرکین ) و اَحکام الحاقی آن ، در تاریخ اسلام برای نخستین بار ، پس از نقض عهد مشرکینی بود که پس از فتح مکه (8 ه ق ) با پیامبر اسلام پیمان عدم تهاجم و دشمنی بسته بودند. آیات نخست سورة توبه متکفّل این اعلان بود. (ده آیة اول رجوع کنید به ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 287293) حضرت علی علیه السلام این آیات را به دستور رسول اکرم (ص ) در مراسم حج سال نهم هجرت ابلاغ کرد آیات مزبور، علاوه بر برائت از مشرکانِ پیمان شکن ، تمامی مشرکان ، اعم از پیمان بستگان و غیر آنان ، را شامل می شود؛ زیرا به نظر برخی از مفسّران ، آیة سوم سورة برائت ، تکرار آیة اول نیست ؛ آیة اول اعلام برائت و بیزاری از مشرکینِ پیمان شکن ، و خطاب آیة سوم به صورت اعلام برائت یا به تعبیر قرآن (اذان[اعلام] برائت ) متوجه تمامی مردم است ، نه خاصّ مشرکین ، تا همه بدانند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند و مردم خود را برای چنین امری ، پس از سپری شدن ماههای حرام ، آماده سازند (طباطبایی ، ج 9، ص 149؛ زحیلی ، ج 10، ص 103؛ قطب ، ج 4، ص 115139؛ فخر رازی ، ج 15، ص 222؛ زمخشری ، ج 2، ص 244). به نظر برخی مفسران ، حج سال نهم را از آنرو (حج اکبر) می نامند که عزتِ کامل مسلمانان و ذلّت مشرکان در آن سال ظاهر شد (آلوسی ، ج 10، ص 46).
در ابلاغ (برائت از مشرکین )، حضرت علی علیه السلام ، در بعدازظهر دهم ذیحجه در مِنی ، با شمشیر برهنه ، به خطبه ایستاد و پس از تلاوت آیات نخست سورة برائت ، چهار حکم الحاقی رسول اکرم را ابلاغ کرد (حویزی ، ج 2، ص 179؛ ابن کثیر، تفسیر ، ج 2، ص 289 290؛ سیوطی ، الدرالمنثور ، ج 3، ص 209210؛ طبرسی ، ج 5، ص 67) مضمون (اذان برائت ) - با توجه به تعبیر (اَنَّ اللّه بَریٌ مِنَ المشرکین و رسولُهُ) و مفاد آیات تفصیلیِ بعدی سورة توبه دربارة مشرکان (11 28)، ذمیّان مشرک و کافر (2932)، زراندوزان (3435) و منافقان (5057) - اشاره به آن دارد که این اعلامیه را نباید مقابلة مقطعیِ رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم با رفتار مشرکان پیمان شکن دانست ، بلکه این مضمون و نحوة ابلاغ ، بیان کنندة یک اصل اسلامی و همیشگی است که خداوند آن را مقرر کرده تا روش سیاسی اسلام و مسلمانان را در مقابل مخالفانِ اصل توحید و ناقضان حقوق انسانی و مشروع مسلمانان ، روشن سازد (فخر رازی ، ج 15، ص 220221؛ آلوسی ، همانجا؛ زمخشری ، همانجا) در واقع ، اعلان برائت ، در ردیف آیاتی است که در آنها برخورد عمومی جامعة اسلامی با کافران و مشرکان بیان شده و (ولایت ) (نساء: 89)، (رکون ) (هود: 113)، (تولّی ) (مائده : 51)، (سبیل ) (نساء: 141) و (حُبّ) (آل عمران : 119) نسبت به آنها نفی و با اذان برائت ، جنبة سلبی و بیرونی توحید تبیین و تبلیغ شده است (عبده ، ج 10، ص 182).
تفکیک خطوط اعتقادی و عملی مسلمانان از مشرکان و کافران و منافقان و اهل کتاب ، بویژه پس از پیوستن طلقا و طوایف نومسلمان ثقیف و هوازن به صفوف مسلمانان که ایمانشان به استواری مهاجرین و انصار نبود و القای روحیة تولی و تبری کاملاً از آیات سورة برائت مستفاد می شود. از همین وجهه نظر نیز تداوم موضوع در سالهای بعد و برای همیشه ضروری می شود (قطب ، ج 4، ص 91109).
شیوه های اعلام برائت می تواند به گونه های مختلف و مناسب ، در قالب رعایت اصول دیگر اسلام و شرایط زمان انجام شود، اما آنچه به عنوان رکن ، در اجرای آن باید ملحوظ شود، اصلِ معنا و مفهوم اعتقادی و سیاسیِ طرد بت و بت پرستی ، و اعلان انزجار از مشرکان و دشمنان اسلام و محکوم کردن سیاستهای خصمانه و توطئه گرانة و مشی ستمگرانه و تجاوز کارانة آنهاست (امام خمینی ره ، ج 20، ص 112). بر همین پایه است که برقراری مناسبات با غیر مسلمانانی که چنین روشی را ندارند، منع نشده است (ممتحنه : 8).
از سوی دیگر با توجه به محتوای برائت ، و نیز ارزش تأسی به پیامبر صلی الله علیه وآله در انتخاب زمان و مکان اعلان برائت ، مناسبت حکم و موضوع ایجاب می کند که بهترین و کارآمدترین شکل اعلان برائت از مشرکان ، در حرم و در ایام حج انجام گیرد. از آیة سوم سورة توبه نیز می توان چنین استنباط کرد که اعلان برائت با اعمال و مناسک حج منافات ندارد، بلکه رابطة میان آن دو، در هدف و ماهیت و نتایج ایجاب می کند که برای تکمیل آثار و برکات هر یک از آنها، این دو عمل عبادی و سیاسی همراه یکدیگر انجام پذیرند؛ زیرا حج ، در مفهوم جامع خود بسیاری از شعائر توحیدی را دربر می گیرد و عبادتی اجتماعی سیاسی به شمار می رود، و صرفاً حرکتی فردی نیست .
آیات قرآنی دربارة کعبه و مکه ، با تعابیری چون قیاماً للناس (مائده :97)؛ مثابةً للناسِ و اَمْناً (بقره : 125)؛ وُضِعَ للناس (آل عمران : 96) و مُبارکاً و هدیً للعالمین (آل عمران : 96)، ماهیت اجتماعی بیت الله الحرام ، و به تبع آن حج را بیان می کند. روایات نیز اثر حج را در حفظ و تقویت دین ( نهج البلاغه ، حکمت 244)، و معرفی اسلام (همانجا) تقویت پیوند و استحکام جوامع اسلامی ، آشنایی مسلمانان با یکدیگر، و شناخت آثار پیامبر و یاد آوردن و فراموش نکردن آنها، متذکر می شود (حرعاملی ، 1403، ج 8، ص 9؛ابن بابویه ، 1385، ص 405، حدیث 6).
همچنانکه روایات دیگری ، ارتباط حج با ولایت و رهبری (کلینی ، ج 1، 392؛ مجلسی ، ج 99، ص 374)، اجتناب مؤکد از تعطیلی و ترک آن ولو به اهتمام حکومت (کلینی ، ج 4، ص 272؛ ابن بابویه ، 1393، ج 2، ص 420؛ حرّ عاملی ، ج 8، ص 16) را بیان می دارد، و گواه آن است که حج فریضه ای است با جنبه های گوناگون توحیدی ، و آمیزه ای است از عبادات و اجتماعیات ؛ حتی برخی مفسران ، منافع یاد شده در آیة 32 سورة حج را اعم از منافع معنوی و مادی ، مانند سیاست ، ولایت ، تعاون و همبستگی ، رفاه عمومی ، تدبیر و توسعة تجارت ، و رفع دیگر حوایج می دانند. (طباطبائی ، ج 14، ص 369) که به حسب شرایط و احوال جوامع اسلامی و نیازهای روز، تغییر می کند (قطب ، ج 5، ص 592).
نمونه های بهره گیری سیاسی و اجتماعی از موقعیت بیت الله الحرام و حج که حرم امن الهی بشمار رفته و همگان در آن مصون هستند، در سنت رسول اکرم و ائمة اطهار علیهم السلام و مسلمانان متعدد است و ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم : 1) در سال هفتم هجرت ، پیامبر اکرم بر اساس توافقنامة حدیبیه ، همراه دو هزار تن از مسلمانان ، برای مناسک عمره (عمرة القضاء) به مکه رفتند و از نحوة آرایش شکوهمند مسلمانان به هنگام طواف و شعارهای آنان از جمله اشعار عبدالله بن رواحه برای نمایش قدرت مسلمانان در برابر مشرکان بهره بردند (طبرسی ، ج 9، ص 127؛ ابن هشام ، ج 4، ص 13؛ مجلسی ، ج 99، ص 95؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 13، ص 352؛ ابن حنبل ، ج 1، ص 221) شخص رسول اکرم ، پس از طواف و سعی ، بوضوح شکست مشرکان و نابودی آنها را از خدا مسئلت کرد (ابن حنبل ، ج 4، ص 381). 2) در سال نهم ، با ابلاغ برائت ، صفوف مسلمانان از کفار و مشرکان کاملاً متمایز شد. 3) در سال دهم ، حجة الوداع ، با تأثیرات عمیق در مسائل اعتقادی ، احکام و اجتماعیاتِ اسلامی برگزار شد و حج مظهر عظمت اسلام و مسلمین و استعلای آن بر کفار و مشرکین معرفی گردید، چنانکه خطبه های منی و عرفه و غدیر خم رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلّم متضمن مسائل مهم و اساسی جهان اسلام بود (طبری ، جامع البیان ، ج 2، ص 205 206؛ یعقوبی ، ج 2، ص 109112؛ ابن هشام ، ج 4، ص 250؛ امینی ، ج 1، ص 910). 4) در سال 58، امام حسین علیه السلام در مراسم حج ، بسیاری از صحابه و مؤمنین و انصار برجسته را در منی گرد آورد و از طغیانگری معاویه و ستمهای او سخن گفت و از ایشان خواست که هنگام بازگشت از حج ، پیام او را به مردم دیگر ابلاغ کنند تا از دین حق دفاع شود؛ و همگان را بر صدق گفتار خود گواه گرفت (طبرسی ، ج 2، ص 396؛ ابن شعبة ، ص 269؛ عامری ، ص 206207). 5) در سال 60، امام حسین علیه السلام با استفاده از موقعیت حج ، به افشای چهرة حکومتِ یزیدبن معاویه پرداخت ، و چون شنید که عوامل حکومتی قصد جانش را دارند، برای حفظ حرمت حج و حرم ، در روز هشتم ذیحجه با اظهار وضع پر مخاطرة خود همراه خانواده و تعدادی از یاران به سمت عراق حرکت کرد (مقرم ، ص 72؛ یعقوبی ، ج 2، ص 249؛ حسن ابراهیم حسن ، ج 1، ص 399؛ مجلسی ، ج 44، ص 365؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 14، ص 310311). 6) عبدالملک ، خلیفة اموی (حک : 6586)، در موسم حج ، با امام سجاد علیه السلام مواجه شد. امام در نشستی ، مواضع پدر خویش و فساد حکومت وقت را مطرح کرد (مجلسی ، ج 46، ص 120؛ حرّعاملی ، 1357 ش ، ج 7،ص 32). 7) زمانی که هشام بن عبدالملک عظمت امام سجاد علیه السلام را در مراسم حج دید و به تغافل از بردن نام ایشان خودداری کرد، فرزدق شاعر نامدار، در معرفی بلیغ امام سجاد علیه السلام ، قصیدة معروف و پر محتوای خود را سرود و به رغم مخاطرات معمول ، از موقعیت حساس حج برای معرفی مقام ولایت بهره برد (مجلسی ، ج 46، ص 124؛ ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 169172؛ شوشتری ، ج 12، ص 136). 8) دعاهای پرمحتوا و جامع حضرت امام سجاد علیه السلام در عرفه و منی ( صحیفة سجادیه ، ص 298 347). 9) در روایت حبابة الوالبیه و ابی بصیر آمده است که امام سجاد علیه السلام در ایام حج مشکلات مردم را حل می فرمود و در یکی از آن روزها امام باقر علیه السلام را به عنوان ولیّ خدا پس از خود، معرفی کرد (ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 182؛ مجلسی ، ج 46، ص 259). 10) تشکیل جلسات بحث علمی و سیاسی با شرکت و نظارت امام باقر علیه السلام در جوار حرم و کعبه (مجلسی ، ج 11، ص 241، ج 46، ص 281، 354) و تحذیرات صریح ایشان در عدم متابعت از ظالمین و فاسقین (همان ، ج 23، ص 214). از همین قبیل است برخورد علمی و سیاسی امام باقر علیه السلام با هشام بن عبدالملک و نافع مولی ابن عمر، در مراسم حج (همان ، ج 18، ص 308؛ کلینی ، ج 8، ص 120). 11) معرفی کردن امام جعفر صادق ، امام موسی کاظم علیهماالسلام را به ولایت در راه مکه (ابن بابویه ، 1363 ش ، ج 1، ص 23؛ مجلسی ، ج 48، ص 12، ج 49، ص 11). 12) مباحثات امام جعفر صادق علیه السلام با زنادقه در موسم حج و در کنار کعبه (مجلسی ، ج 10، ص 209، ج 3، ص 33، ج 99، ص 28؛ کلینی ، ج 4، ص 197) و مجادلات علمی ایشان با معتزله (کلینی ، ج 5، ص 23؛ حر عاملی ، 1403، ج 15، ص 41؛ مجلسی ، ج 47، ص 213214)؛ 13) ماجرای طالبیان در زمان هادی ، خلیفة عباسی (حک : 169170)، که در آن حسین بن علی بن حسن و یارانش عازم مکه شدند و تا زمان حج در آنجا ماندند (ابن کثیر، البدایة ، ج 10، ذیل حوادث سال 169) تا ندای مظلومیت خود را در مقابل ستمگری خلیفه سر دهند، اما در روز ترویه بر اثر حملة سپاهیان هادی در فخّ، نزدیکی مکه ، به شهادت رسیدند (یعقوبی ، ج 2، ص 405). 14) اعتقاد اسلامی مبنی بر آغاز شدنِ قیام مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه از کنار کعبه و بیعت مردم با ایشان در میان رکن و مقام (سیوطی ، الحاوی ، ج 2، ص 230231؛ حرّ عاملی ، 1403، ج 3، ص 517؛ ابن ماجه ، ج 2، ص 1366؛ ابوداود، ج 2، ص 43؛ مجلسی ، ج 13، ص 179،ج 52، ص 222، 237).
غفلتهای تاریخی در مقاطع مختلف ، باعث نقصان توجه به مقصود اصلی و ماهیت ذاتی حج شده است ، همچنانکه پس از بنای کعبه و آغاز حج ابراهیمی نیز بتدریج خرافات و اوهام بر حج اصیل تأثیر نهاد و آن را به صورت حج جاهلی درآورد. (ناصف ، ج 2، ص 132؛ ابن اسحاق ، ص 97، 101102؛ شهرستانی ، ج 2، ص 232 34، 247؛ یعقوبی ، ج 1، ص 254 257؛ ابن هشام ، ج 1، ص 85، 211216) و با بعثت پیامبر اکرم ، بار دیگر زنگار شرک و خرافه از آن زدوده شد (شلتوت ، ص 113115).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1357 ش )، امام خمینی نیز با توجه به موقعیت خطیر جهان اسلام در دنیای کنونی ، بار دیگر جنبه های اعتقادی و اجتماعی حج را متذکر و خواستار بهره گیری ، از این همایش بزرگ سال برای بیان مسائل و حلّ مشکلات جهان اسلام شد.
امام خمینی (ره ) در عید قربانِ نخستین حج پس از پیروزی انقلاب اسلامی (30 آبان 1358)، در پیامی به حجاج به تحلیل جامعی از کعبه و حج مبادرت کرد و آن را محل نشر توحید و نفی شرک دانست . تأکید او بر این نکته بود که کعبه خاستگاه اصلی ندای توحید و مرکز شکستن بتها در سراسر جهان است و بنابر آیات قرآنی (حج : 27) تطهیر آن از همة ناپاکیها و پلیدیها (ارجاس ؛ بقره : 125) که بالاترین آنها شرک است ، واجب است ، و سپس با اشاره به اعلان برائت از مشرکین (توبه : 1، 3) و قیام مهدی موعود علیه السلام از کنار کعبه و دعوت مردم به توحید، نتیجه گرفت که همة بت شکنیها از کعبه سر چشمه گرفته و خواهد گرفت و امت اسلام نیز باید از این امر تأسی نمایند .
وی حج اجتماعی و برائت از مشرکان را به یک روش خاص محدود نکرد، بلکه دغدغة اصلی و تأکید عمدة او بر محتوای عمیق حج و استفاده از آن با اتکا بر توحید ناب و اجتناب از تمامی مظاهر شرک و تعلق و توکل به غیر خدا بود، که می تواند منشأ حرکات و برکات بسیاری در جوامع اسلامی و همسویی و تلاش آنان برای احیای میراث و تمدن اسلامی شود. از نظر ایشان ، مسلمانان باید در حج به صِرف صورت قناعت نکنند و از چنین کنگرة عظیمی که امکان برپاییش برای هیچ مقام و دولتی ممکن نیست مگر ارادة خدا، به نفع اسلام و مسلمین استفاده شود (صحیفه امام ، ج 9، ص 225). موارد این استفاده را در قیام به قسط برای ادامة بت شکنیهای انبیاء حق (همان ، ج 20، ص 18)، به هم پیوستن مسلمانان جهان و تحکیم وحدت آنها در مقابل طاغوتها (همان ، ج 19، ص 201) و بررسی مشکلات مسلمانان و مشورت برای حل و فصل آنها (همان ، ج 15، ص 123) می توان سراغ گرفت .
خاستگاه اصلی دیدگاه امام خمینی در برائت از مشرکان ، همان اصول تولّی و تبرّی بوده است (همان ، ج 20، ص 111) از نظر ایشان فریاد برائت از مشرکان مخصوص به زمانی خاص نیست و در هر سال باید تکرار شود (همان ، ج 20،ص 21) و دفاع از مسلمانان نوعی برائت از مشرکین است (همان ، ج 20، ص 10). بدین ترتیب ، بهره گیری صحیح از حج و برائت از مشرکان ، رهایی از مرزهای اعتباری قومیت و ملیت و رسیدن آنها به وحدت ایمانی است (همان ، ج 19، ص 197) و رهایی از اختلافهای درونی و جنگهای مذهبی ، و عطف نفرتها و دشمنیها به دشمن مشترک را در پی دارد (همان ، ج 13، ص 18).
با نظر امام خمینی (ره ) به عنوان صاحب فتوا و حاکم شرع مبسوط الید و مصلح دینی ، همه ساله مراسمی به نام (برائت از مشرکین ) در مکه و پیش از شروع مناسک حج برگزار می شد و طی آن هزاران تن از حجاج ایرانی ، به همراه حجاج غیر ایرانی ، پس از پیمودن مسیرهایی ، در محل معینی تجمع می کردند و ضمن شنیدن سخنرانیها و بیانیه هایی مبنی بر تحلیل اوضاع جهان اسلام و صدماتی که از سوی دشمنان بر ملل مسلمان وارد می آید به محکوم کردن آنها می پرداختند، و سپس آرام متفرّق می شدند و به فعالیتهای عادی می پرداختند این روال تا 1366 ش ادامه داشت ، اما در این سال ، پس از برگزاری تظاهرات آرام و با شکوه وحدت در مدینه ، مقرر شده بود که مراسم برائت از مشرکین پس از توافق و هماهنگیِ مقامات ایرانی و مسئولان سعودی در مورد محل برگزاری مراسم و مبدأ و مقصد راهپیمایان و زمان شروع و خاتمة مراسم در بعدازظهر ششم ذیحجه 1407/ 10 مرداد 1367 در مکه برگزار شود (میردامادی ، 1369 ش ، ص 476)، اما پس از پایان مراسم و به دنبال حرکت مردم به سوی مسجدالحرام برای ادای فریضة مغرب ، نیروهای امنیتی و پلیس و گارد سلطنتی سعودی به سوی مردم (بویژه زنان و معلولان و جانبازان ) هجوم بردند با گازهای خفه کننده و تیراندازی مستقیم و ایجاد رعب و وحشت ، و با قصد کشتار و نه متفرق کردن مردم (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 443446) به آنان حمله کردند. درنتیجة این حمله و نجوم ، بیش از پانصد تن از حجاج بیدفاع و هراسان ایرانی و غیرایرانی کشته و حدود هفتصد تن زخمی شدند (ظفر بنگاش ؛ میردامادی ، 1367 ش ؛ قحطانی ، صراع ؛ صاحب تقی ؛ مکتب المندوب الامام فی الحج ).
میان سالهای 1358 تا 1366 ش دربارة اجتماعی بودن حج و فتاوی علمای حجاز و نظریات و فتاوی امام خمینی (ره )، بحثهای گوناگونی پیش آمد که در آن دولت سعودی (پاسخ امام خمینی به نامة ملک خالدبن عبدالعزیز در 18/7/60، ج 15، ص 186) و برخی روحانیون حجاز، حج را برخلاف سنّت انبیا و رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و ائمه علیهم السّلام و حتی نظر علمای معاصر (شلتوت ، ص 130137؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 277 285) مراسم و مناسکی صرفاً فردی خواندند و توجه به مسائل اجتماعی و برپایی تظاهرات در حج را مزاحم حاجیان و حتی بدعت معرفی کردند و مشمول آیاتی چون (... ولاجدال فی الحج ) (بقره : 197)، یا اجتناب از سبّ و لعن دشمنان حق (انعام : 108) دانستند و آن را انحراف از دین و جسارت به مکه و کعبه مطرح کردند (هیئة الکبار العلماء، ش 23، ص 389394). دولت سعودی بر این معنی تأکید داشت که از رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در مراسم حج جز تلبیه و دعا و نیایش روایتی وارد نشده و شعار دادن بر ضد دشمنان و فریاد زدن مغایر اهداف حج و معصیت است (مملکة العربیة السعودیة . وزارة الداخلة ، ص 67، 1406).
پس از حادثة ذیحجة 1407/ مرداد 1366، با توجه به عظمت واقعه و میزان تلفات مردم عادی و بیدفاع (بیشتر زنان و جانبازان ) و همچنین سوابق مراسم برائت از مشرکین که به آرامی برگزار شده بود، مرتکبین حادثه خود را مجبور به توضیح دیدند (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 6577). و حجاج را به اخلالگری و ایجاد آشوب متهم کردند ( عکاظ ، ش 7699، مورخ 8/12/1407؛ الشرق الاوسط ، ش 3168، مورخ 7/12/1407) در بیانیة رسمی وزارت کشور سعودی در هشتم ذیحجه ، جزئیات بیشتری شامل آمار تلفات (402 کشته که 275 تن آنان ایرانی نیمی از کشته شدگان زنان بوده اند و 649 زخمی ) همراه اتهامِ اخلال در مراسم حج ، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم ، و ادعای عدم تیراندازی به زوّار حرم با تأکید بر مقابلة شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد ( عکاظ ، همانجا). به رغم پوشش خبری یکسویة حادثه و پخش تصاویر و فیلمهایی از تظاهرات و شروع و خاتمة آن ، از جزئیات نحوة قتل عام حجاج تصویر و فیلم در اختیار هیچ کشوری قرار نگرفت ( لارپوبلیکا ، مورخ ، 4/8/1987؛ اکونومیست ، ص 4445). همچنین دولت سعودی از پذیرش هیئت تحقیق اعزامی دولت جمهوری اسلامی ایران جلوگیری نمود و تا مدتها از تحویل اجساد حجاج ایرانی و انتقال مجروحان نیز خودداری می کرد ( وال استریت ژورنال ، مورخ 5/8/1987؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 641؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 231235).
اطلاعات حجاج و علمای کشورهای مختلف که در مراسم حج شرکت داشتند، در افشای جزئیات ماجرا مؤثر شد. عده ای از علمای برجستة لبنان در بازگشت از حج ، و با ذکر مشروعیت مراسم برائت در حج ، حملة نیروهای مسلح به تظاهرات آرام مردم و تیراندازی به سوی حجاج و کشتار مردم بیدفاع ، و شکستن حرمتِ حرم را محکوم کردند ( النهار العربی ، مورخ 25/8/1987؛ قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 141 155). همچنین جزئیات بیشتری از برگزاری آرام تظاهرات و مراسم حجاج ایرانی و تعداد دقیق شهدای ایرانی (جمع شهدای ایرانی : 325 نفر 203 زن و 122 مرد؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 679 691) توافقهای قبلی مقامات ایرانی و سعودی برای انجام مراسم و توافق بر سر مبدأ و مقصد آن ، آمادگی کامل پلیس و ارتش سعودی برای سرکوب مردم از قبل ، به رگبار بسته شدن حجاج و تعرّض به حقوق انسانی و مشروع آنها، علل و زمینه های سیاسی این ماجرا و ارتباط آن با منافع امریکا و اسرائیل در منطقه و واداشتن ایران به صلح با عراق در جنگ هشت ساله عراق با ایران (معروف به (جنگ تحمیلی ) (آغاز 1358 ش ) طی مقالات ، مصاحبه ها، سخنرانیها، راهپیماییها و برپایی مراسم بزرگداشت شهدای فاجعه در کشورهای مسلمان و حتی غربی و همراه با ابراز همدردی علمای جهان اسلام مطرح و منعکس شد (قحطانی ، مجزرة مکه ، ص 301338، 401414، 439444؛ آلوارو رانزونی ، ص 108112؛ صاحب تقی ، ص 2334؛ ظفر بنگاش ، ص 50 55؛ (الحلمة الاعلامیة ...)، ص 1617؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 570 620؛ مفتی اوغلو آتاسوی ، (خادم الحرمین ...)؛ الوحدة الاسلامیه ، میردامادی ، 1367 ش ، ص 302321؛ عبدالکریم ابونصر، ص 17؛ کمال قهرمان ، (بیرفاجعه مین )؛ سعید شعبان ، (البراته ...). چندی بعد رئیس جمهور ایران ، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به حادثة مکه اشاره و آن را از مصادیق جنایات بین المللی معرفی کرد (میردامادی ، 1369 ش ، ص 534(
کمی پس از کشتار مکه ، دو کنفرانس بین المللی و چندین کنفرانس کوچک در اقصی نقاط جهان برای بررسی حادثة ششم ذیحجه 1407 و وضعیت حرمین شریفین تشکیل شد. اولین کنگره در آذر 1366 (23 تا 27 نوامبر 1987) با عنوان (قداست و امنیت حرم ) با حضور علمای اهل سنت و تشیع از 43 کشور در تهران تشکیل شد که پس از بحث و بررسی مسائل مختلف حج و واقعة ششم ذیحجه 1407 در کمیسیونهای چهارگانة آن ، قطعنامه ای در 12 ماده تصویب ، و طی آن اعلام شد: با بررسی اسناد منتشره ، حجاج شرکت کننده در مراسم برائت از مشرکین ، اعم از ایرانی و غیرایرانی ابتدا محاصره شده و سپس با گلوله و گاز سمّی به شهادت رسیده اند. کنگره ، روز ششم ذیحجة هر سال را روز برائت از مشرکین اعلام داشت و تأکید کرد که باید علمای صالح جهان ، حرمین شریفین را اداره کنند (ظفر بنگاش ، ص 100101؛ میردامادی ، 1369 ش ، ص 517 519).
کنفرانس بین المللی دیگری در لندن ، از ششم تا نهم ژانویة 1988 تشکیل یافت و در آن با حضور پانصد تن از علما و صاحبنظران جهان اسلام از چهل کشور دنیا، مسئلة آیندة حرمین و فاجعة مکه بررسی شد. در قطعنامة پایانی قتل عام حجاج در ششم ذیحجه محکوم ، و با تأکید بر وقوع آن به خواست آمریکا، بر این نظر تأکید شد که حرمین ، میراث مشترک تمامی مسلمانان بوده است و ادارة حرمین باید زیرنظر شورای عالی علمای صالح جهان اسلام باشد. این سمینار (ششم ذیحجه ) را روز اعلام برائت از مشرکین نامید. (صدیقی ، ص 97 99،118122؛ ظفر بنگاش ، ص 101 108).
شکسته شدن حرمت و نقض امنیت حرم ، علاوه بر واقعة ششم ذیحجه 1407، دارای سوابق و نمونه های دیگری است که زمینه نگرانی مسلمانان برای ادارة حرمین و امنیت آن و استفادة واقعی از مراسم حج را فراهم ساخته است و این به رغم آن است که در قرآن و روایات و نظرات فقهی ، دربارة رعایت حرمت و امنیت حرم و حجاج بیت الله الحرام تأکید بسیار شده است (جوادی آملی ، 1372 ش ، ص 17 33؛ خامنه ای ، ص 175 212؛ جوادی آملی ، 1367 ش ؛ (امن الحرمین ...) ص 588 592؛ امام خمینی ، ج 20، ص 134). از جمله حملة سپاهیان یزیدبن معاویه به مکه و تخریب خانه کعبه (طبری ، تاریخ ، ج 2، ص 427؛ یعقوبی ، ج 2، ص 299)؛ هجوم سپاهیان عبدالملک بن مروان به مکه (دینوری ، ص 314315)؛ فتنة قرامطه در مکه (جعفری ، ص 71 87 ؛ مسکویه ، ج 1، ص 201؛ ابن اثیر، ج 8، ص 207-208). کشتن حجاج و علمای شیعه در مکه در عصر صفوی در دوران رقابت دولت عثمانی با آن سلسله به بهانه های واهی (رجوع کنید به جعفریان )؛ حمله وهابیان به مکه و مدینه و غارت و تخریب این دو شهر در /1802 (ظفر بنگاش ، ص 57)؛ وقعة الجلالیه در 1401 حمله لشکری یاغی از ترکان عثمانی ، مستقر در یمن به مکه (رجوع کنید به بهوتی حنبلی )؛ سرکوب قیام حرم در 1358 ش / نوامبر 1979 و قتل عام گروه اخوان و زنان و فرزندان آنها در مسجدالحرام (سازمان انقلاب اسلامی در شبه جزیره عربستان ؛ ظفر بنگاش ، ص 95 96). همچنین نظریات منحرفانة وهابیّت ، (مذهب رسمی آل سعود) و طرد آن از سوی علمای اسلام (رضوی ، ص 113136؛ امین )؛ و فاجعة تونل منی در 1367 ش که به کشته شدن تعداد بسیاری از حجاج انجامید (خامنه ای ، ص 253)؛ حضور وسیع نیروهای مسلح در مکه و اطراف مسجدالحرام ، به رغم حرمت حمل سلاح در حرم (ناصف ،ج 2، ص 172)، نحوه حاکمیت حرم که منحصراً در اختیار حکومت سعودی قرار دارد و جهان اسلام از حضور و مشارکت در آن برخوردار نیست (خامنه ای ، ص 215 250)؛ و بویژه حضور و استقرار نیروهای اجنبی و غیرمسلمان در شبه جزیره عربستان در نزدیکی مکه در سالهای اخیر که برخلاف نصّ صریح رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بوده و اتفاق فرق اسلامی است (بخاری جعفی ، ج 4، ص 66؛ ابوداود، همانجا؛ نوری ، ج 2، ص 262؛ طوسی ، ج 2، ص 47) ولی از سوی هیئت علمای وهابی حجاز مورد تأیید قرار گرفته است (هیئة الکبارالعلماء، ش 29، ص 349 350) و همچنین تفوق دادن قوانین و مقررات داخلی دولت عربستان که بر مقررات اسلامی حج با سیطرة مقررات اسلامی حج و حرم امن بر کلیة مقررات عرفی و حتی قوانینِ کشور میزبان ، منافات دارد (خامنه ای ، ص 210). بر اساس همین سوابق و نگرانیهای ناشی از آن بود که در کنفرانسهای تهران و لندن (هر دو در 1987 م ) طرحی به عنوان ادارة حرمین شریفین توسط علمای برگزیده کشورهای اسلامی مطرح شد.
مراسم برائت از مشرکین پس از توقف در سالهای 1367 ش / 1369 ش و علیرغم تضییقات و تحریمها، از 1370 ش مجدداً، در مکه انجام شد: در 1370 ش ، ششم ذیحجه 1411، در مقابل بعثة آیة الله خامنه ای (سرهنگی ، گیویان ، و بهبودی ، ص 212 222)؛ 1371 ش ، ششم ذیحجه 1412 در اطراف بعثة آیة الله خامنه ای (جعفریان و خسروی ، ص 113 145). و از 1372 ش / 1413 به بعد، به رغم توافق سال 1370 با دولت سعودی برای برگزاری مراسم برائت ، به علت تضییقات و اجتناب از خونریزی ، در منی و عرفات (مهدوی راد و جعفریان ، ص 143 167). (کل توضیحات درباره مراسم برائت از مشرکین به نقل از مقاله ای با همین عنوان به قلم محمد دشتی به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی بنیاد دائره المعارف اسلامی با اندکی تغییر ذکر شده است)
بنابر این همانگونه که با خواندن این مقاله متوجه می شویم اولا موضوع برائت از مشرکین موضوعی است که ریشه در آموزه های دین اسلام دارد و آنچه امام خمینی ره انجام دادند صرفا زنده کردن سنتی بود که در اثر مرور زمان و غفلت های جهان اسلام به فراموشی سپرده شده بود لذا اصل این کار عملی مشروع و در راستای مناسک حج ابراهیمی بود و همانگونه که نمی توان مانع از اعمال و مناسک حج شد دولت سعودی نیز حق ممانعت از این عمل مهم که روح حج بوده و حداقل مستحب موکد می باشد نداشت چرا که این دولت به عنوان دولتی که بر مقدس ترین اماکن اسلامی حاکمیت سیاسی پیدا کرده است موظف است زمینه های لازم برای برگزاری کامل مراسم و آداب دینی موافق با فرق مختلف اسلامی را تا زمانی که مخالف با نص صریح اسلام نباشد فراهم آورد وهمانگونه که گفته شد عمل به مراسم برائت از مشرکین به دلیل اینکه جزء سنت پیامبر بوده و طبق فتوای امام خمینی به عنوان رهبر صاحب فتوای شیعی به عنوان بخشی از عمل عبادی حج محسوب می شود لذا به هیچ وجه خلاف قوانین نبوده است به ویژه که با توجه به ماهیت بین المللی حرمین شریفین قوانین این کشور قاعدتا بایستی چنان برنامه ریزی شود که منافع جامعه اسلامی تامین شود و نه منافع داخلی عده ای خاص با عقایدی خاص . اما با این وجود با توجه به اینکه واقعیت های زمانه برخلاف مقتضیات دینی بوده و به همین دلیل انجام همین کارهای دینی بدون دردسر و زحمت میسر و مقدور نبوده و در صورت عدم هماهنگی دولت سعودی برای زوار ایرانی مشکل آفرینی می کرد لذا انجام مراسم برائت از مشرکین در همان سالهای اولیه با هماهنگی دولت سعودی از نظر محل مراسم و تامین امنیت و ... انجام می شد درست مثل هر تجمعی که در داخل هر کشوری برگزار شده و برگزار کننده تجمع با نهادهای دولتی و انتظامی از نظر مکان تجمع و مسئولیت نظم و انتظامات آن هماهنگی های لازم را به عمل می آورد در نتیجه هرچند خوددولت عربستان به دلیل فشارهایی که از جانب سلفی های تندرو مواجه بود و در بالا نیز بدان اشاره شد قلبا راضی به برگزاری مراسم نبود اما به دلیل پافشاری های جمهوری اسلامی ایران و فشارهایی که از سوی طرفداران اسلام انقلابی در نقاط مختلف جهان به او وارد می شد مجبور به پذیرش برگزاری این تجمع کرده بود ضمن اینکه حتی اگر هماهنگی نیز با دولت عربستان صورت نمی گفت و به اصطلاح قانون شکنی از سوی جمهوری اسلامی ایران در عربستان صورت می گرفت برخورد با آن راهکارهای خاص خود را دارد و این دولت حق کشتار زوار بی پناه که فاقد هر گونه وسیله دفاعی بودند را نداشت .
نتیجه اینکه برگزاری مراسم برائت از مشرکان نه به لحاظ اصل اولیه (اصلی که با توجه به ماهیت دینی مراسم و فتوای مراجع صاحب حق فتوا آن را جزء مناسک حج قرار می دهد و در نتیجه نیازی به اخذ مجوزی بیش از مجوز اصلی ورورد به سرزمین حجاز نمی بیند ) و نه به لحاظ اصل ثانویه (اصلی که به دلیل واقعیتهای خارجی برگزاری هر گونه تجمعی را نیازمند مجوز قانونی از دولت عربستان می داند ) به هیچ وجه مغایر با قوانین داخلی دولت عربستان نبوده است . این مساله به ویژه در زمان حاضر و پس از از سر گرفتن مراسم در سال 70 که در پی مذاکرات میان دولتهای ایران و عربستان و توافق برسرمسائل مختلف از جمله حق برگزاری مراسم توسط جمهوری اسلامی ایران حاصل شد پررنگ تر بوده و همانگونه که در مقاله بالا نیز اشاره شد در حال حاضر این مراسم کاملا با هماهنگی و مجوز دولت عربستان سعودی انجام می پذیرد و هیچ ایراد حقوقی نمی توان به آن گرفت .
دوست عزیز در پایان امیدوارم این پاسخ ذهن حقیقت یاب شمارا قانع نموده باشد . در هر صورت باز هم این مرکز منتظر تماسهای بعدی شما برای رفع شبهات احتمالی شما می باشد . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 5/100132820)
- [سایر] با توجه به مطلبی که در زیر می آورم بهتر نیست که تا زمان ظهور حضرت ولی عصر از رفتن به مکه مکرمه خودداری کنیم ؟ طبق آمار بانک جهانی در سال 2008 درآمد کشور عربستان از توریسم یا به زبان ساده از : دکان زیارت مسلمین خانه کعبه معادل مبلغ 29865000000 دلار یا قریب سی میلیارد دلار بوده است. زائرین ایرانی که بصورت تمتع ویا عمره در همان سال به مکه رفته اند 1937000 نفر ( تقریبا2 میلیون نفر) بوده اند که مجموعا مبلغ 487000000 دلار یا بعبارتی قریب به مبلغ پنج میلیارد دلار درآمد تقدیم اقتصاد پادشاهان عربستان کرده اند و در میان تمام کشورهای اسلامی مقام اول را به خود اختصاص داده اند. نظر باینکه هواپیمائی جمهوری اسلامی قدرت جابجائی اینهمه زائر را نداشته است شرکت هواپیمائی عربستان قریب به 54 درصد از زائران ایرانی را به خود اختصاص داده است....طبق گزارش مقامات دیپلماتیک ایران در سال 2008 ماموران کشور عربستان بدترین و توهین آمیز ترین رفتار را با زوار ایرانی داشته اند و ایران از لحاظ توهین ماموران عربستان مقام اول را به خود اختصاص داده است. علمای عربستان در همان سال فتوی صادر کرده اند که ایرانیان شیعه کافر هستند. طبق یک گزارش دیپلماتیک دیگر زائران ایرانی ناخواسته ترین و منفورترین خارجی ها در عربستان محسوب می شده اند. با حسابی سرانگشتی با پولی که ایرانیان سالانه به عربستان (دشمن شیعه ایرانی) تقدیم می کنند می توان تعداد 170,000 مسکن روستائی احداث کرد. می توان 714.286 فرصت شغلی کشاورزی یا 200.000 فرصت شغلی صنعتی برای جوانان ایجاد کرد. می توان10.000.000.000 متر مربع ساختمان مدرسه و ورزشی در کشور ایجاد کرد. یا می توان با پول حجاج دوسال یک پالایشگاه سوپر مدرن با ظرفیت 75000 بشکه احداث کرد. یا با پول پنج سال حجاج می توان ایران را به صادر کننده بنزین مبدل ساخت و دیگر برای واردات بنزین محتاج اعراب نبود.... اما افسوس که با پول حجاج ایرانی قمارخانه های فرانسه توسط شاهزادگان عربستان که انحصار تجارت حج را در اختیار دارند آباد می شود.
- [سایر] این جانب اهل پاکستانم، اما از چند ماه پیش (یعنی از فوریه سال 2011) در کشور عربستان سعودی (در ریاض) مشغول به کار هستم. این جا موقع نماز -چه در مسجد محل کار و یا در جلوی همگان- جهت انجام این فریضه به روش یک مسلمان شیعه احساس خطر می کنم. با این توضیح بفرمایید که آیا می توانم در هنگام نماز دستانم را به صورت بسته بر روی هم بگذارم؟
- [سایر] با سلام بنده اهل کشور عربستان سعودی شهر قطیف هستم مدرک لیسانس حسابداری دارم ودر یک شرکت کار میکنم از هفت سال گذشته درسهای حوزه پیش روحانیون مقیم عربستان شروع کردم کلیه کتابهای مقدماتی (ادبیات ومنطق) وسطح تا شرح لمعة وأصول مظفر را إتمام کردم همینطور زبان فارسی را یاد گرفتم قصد دارم در فرصت نزدیک (سال تحصیلی جدید) به شهر مقدس قم سفر واقامت بکنم تا به حوزه علمیه ملتحق بشوم وادامه تحصیل بدم 1- چه شرطهای لازم هست وچه مدارک باید تقدیم کنم؟ 2-چه کار باید بکنم تا از جایی که رسیدم (لمعه وأصول مظفر) إدامه تحصیل بدم وچه امتحانات باید داده بشم؟ 3-ایا برای پذیرش در حوزه علمیه قم محدودیت سنی هست؟ خیلی متشکرم احمد
- [آیت الله نوری همدانی] نظر به اینکه ایران اسلامی با صرف هزینههای هنگفت از بودجه بیت المال مسلمین و تقدیم شهدای گرانقدر در راه مبارزه با مواد مخدر از این پدیده خانمانسوز جلوگیری میکند ولی با کمال تأسف انتقا این مواد توسط اندکی از زائرین و دستگیر شدن آنها توسط پلیس سعودی، به همراه تبلیغات مسمومی که در کنار این قضیه به راه میاندازند تمام زحمات فرزندان رشید این مرز و بوم و هزینههای فراوانی که صرف این کار شده به هدر میرود، از طرف دیگر قوانین سخت کشور عربستان که هرچند ماه یکبار در میادین شهرهای بزرگ تعدادی از مردم ملیتهای مختلف را به جرم حم مواد مخدر گردن میزنند اقدامهای پیشگیرانه برای حفظ آبرو و حیثیت تشیّع و کشور امام زمان (عج) در اجتنابناپذیر مینماید: اولاً: عمل این دسته از زائرین از نظر شرع اسلام چه حکمی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] نظر به اینکه ایران اسلامی با صرف هزینههای هنگفت از بودجه بیت المال مسلمین و تقدیم شهدای گرانقدر در راه مبارزه با مواد مخدر از این پدیده خانمانسوز جلوگیری میکند ولی با کمال تأسف انتقا این مواد توسط اندکی از زائرین و دستگیر شدن آنها توسط پلیس سعودی، به همراه تبلیغات مسمومی که در کنار این قضیه به راه میاندازند تمام زحمات فرزندان رشید این مرز و بوم و هزینههای فراوانی که صرف این کار شده به هدر میرود، از طرف دیگر قوانین سخت کشور عربستان که هرچند ماه یکبار در میادین شهرهای بزرگ تعدادی از مردم ملیتهای مختلف را به جرم حم مواد مخدر گردن میزنند اقدامهای پیشگیرانه برای حفظ آبرو و حیثیت تشیّع و کشور امام زمان (عج) در اجتنابناپذیر مینماید: اولاً: عمل این دسته از زائرین از نظر شرع اسلام چه حکمی دارد؟
- [سایر] همان طور که می دانید شعار مرگ بر آمریکا در مراسم برائت از مشرکین و راهپیمائی ها و در تکبیر گفتن ها مرسوم است. اما می دانیم که آمریکا یک کشور 400 میلیونی با مردمی بعضاً مسلمان، مسیحی، مؤمن و دوست دار کشور خود است که وقتی این شعار را می شنوند قطعاً ناراحت می شوند؛ چون به کشور خود عشق می ورزند. آیا دادن شعار مذکور باعث هتک حرمت و ناراحتی حداقّل تعدادی مسلمان و با ایمان در این کشور نمی شود. احتمالا جواب شما این است که هدف و منظور سردمداران و مسئولین این کشور است که از صهیونیست ها و خوی استکباری حمایت می کنند. بدین ترتیب نمی توان به خاطر تعدادی، افراد بی گناه و بی آزار را نفرین کرد و ناراحت کرد آیا بهتر نیست به جای این شعار، شعار مرگ بر استکبار و مرگ بر صهیونیسم جایگزین شود. اگر جواب شما مثبت است پس پاسخ گوی نفرین های نابه جا که تابه حال گفته شده چه می شود. و آیا مردم ایران مشمول آن روایت می شوند که اگر نفرین نابه جایی گفته شود آن نفرین بالا می رود چون مستحق فرود را نمی بیند بر سر خود گوینده نفرین فرود می آید یا خیر. از طرفی ما در تعالیم دینی می خوانیم که اکثر گروندگان به دین اسلام به خاطر خلق و خوی پیامبر جذب اسلام شدند! آیا بهتر نیست برای صدور انقلاب از سیره نبوی استفاده شود؟ متشکرم
- [سایر] باسلام و عرض ادب و احترام . سوالات که به دور از هر تکلفی به شرح زیر به حضورتان عرضه می دارم 1- بنا به اصل چهارم قانون اساسی تمامی قوانین باید منطبق با اصول اسلامی باشند و مرجع تشخیص مطابقت نیز شش فقیه شورای نگهبان که منتخب رهبر می باشند هستند ؛حال پرسش اینجاست که این شش فقیه که منتخب رهبر هستند و بالاتر از مجلس شورای اسلامی و نه مجلس که بالاتر از رای اگثریت مردم در رفراندوم ها هستند چطور می توانند حافظ جمهوریت نظام باشند ؟ ایا به گفته و اعتراف اقای جنتی که در مصاحبه برنامه شناسنامه گفت دلیل باقی ماندن من در این پست از اول انقلاب تاکنون بخاطر این بوده که منویات رهبری در زمان امام و اقای خامنه ای را براورده نمودم
- [سایر] جناب حجه الاسلام نقدی بر یادداشت \"پیامک؟!\" ضمن تبریک سال نو مطابق درخواست کوتاه به استحضار میرساند که 1-فرهنگ استفاده از یک کالا یا یک خدمت همانند موبایل در تار پود آن کالا تنیده شده جزء لاینفک آن است. فرهنگ عارضی نیست که بتوان از بیرون آن را شکل داد از درون می جوشد بارور می شود و رشد می کند. آن کشورهایی که میلیون ها نفر ساعت در حوزه موبایل وقت و سرمایه گذاری کرده اند و آن را از هیچ ساخته اند حتما مطابق با یک سری نیازهایی که خود تشخیص داده اند آن را درست کرده اند. ما هم در این طرف مرزها به پشتوانه در آمد های نفتی و به حکم اینکه \"ایرانی شایسته بهترین هاست\" نظاره گر تولید کالا ها و خدمات آنها هستیم تا در اسرع وقت مسئولین در قالب خدمت خالصانه و بی مزد و منت آنها را برای ما هم فراهم نمایند.-البته نه با عرق جبین بلکه با درآمدهای باد آورده نفتی- بدانید که موبایل خود پرداز خودرو اینترنت و .. که به نادرستی از آن استفاده می کنیم زاییده یک فکر دیگر یک اندیشه دیگر یک جهان بینی دیگر است. این موبایل خود فرهنگ است خود شعور است خود تعالی فکری و ذهنی است خود خلاقیت نبوغ و شکوفایی است فرهنگش در تار و پودش تنیده شده فرهنگ را نمی شود از بیرون به آن پیچ کرد. راستی چقدر خوب بود اگر می توانستیم 2000 کیلو فرهنگ استفاده از خودرو را با گمرک 4% از کشور ژاپن وارد و با یارانه بین مردم توزیع می کردیم. بدانید اگر بودجه فرهنگی را 10 برابر هم که کنیم نمی توانیم فرهنگی را که شکل گرفته اصلاح کنیم و مثل یک سفال سفت شده ای می باشد که اگر بخواهید کمی به آن فشار بیاورید می شکند. و جمله آخر اینکه یک سری کالاهای آن ور آبی عمدتا بدون پیشتوانه و ما به ازاء در قالب نیاز های ضروری و حیاتی به کشور های جهان سومی مثل ما تحمیل می شود و ما خود بی خبریم. ما باید بهای توسعه یافتگی خودمان را پرداخت کنیم. 2- بر خلاف نظر شما در عدم استفاده از زبان انگلیسی بایستی به زبان انگلیسی مسلط شویم تا بتوانیم مستقیم و بدون واسطه با جهان خارج در ارتباط شویم حرف هایمان را به گوش جهانیان مستقیم برسانیم و در ضمن عقب ماندگی های علمی یمان را جبران هم جبران نماییم. با احترام