با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟
با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟ با سلام به شما دانشجوی گرامی از این‌که این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نموده‌اید قدردانیم . در پاسخ به مسئله فکری شما، مطالب زیر قابل طرح است : همان‌گونه که مورد اشاره شما نیز قرار گرفته شرایط حاکم شده بر جهان چندان همسو با نگرش‌های الهی و مبتنی بر کرامت انسان‌ها نیست از این رو جریان‌های الهی هماره با دشمنی‌های فراوانی از سوی این شرایط و کارگزاران آن مواجه هستند. دشمنی‌هایی که با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد، نیز از این فضای کلی خارج نبوده هماره از ابتدای انقلاب با این هجمه‌ها مواجه است. این هجمه‌ها زمانی اثربخشی بیشتری پیدا می‌کنند که برخی جریان‌های داخلی نیز آگاهانه یا ناآگاهانه با آن هم‌صدا و هم‌سو می‌شوند. در مقابل طیف‌ها و نهادهای گوناگون و متنوعی بایستی در مقابل این هجمه‌ها مقابله داشته باشند. از جمله این نهادها، حوزه‌های علمیه هستند. حوزه‌های علمیه در طول تاریخ تشیع به خصوص در طول تاریخ معاصر، هماره به عنوان سدی در برابر جریان‌های فکری ضددینی قرارداشته‌اند. که با توجه به منابع و امکانات خود توانسته‌اند بسیاری از چالش‌ها را پاسخ‌گو باشند. از جمله این چالش‌ها، نفوذ جریان‌های فرهنگی و فکری استعمار بوده است. نقش عالمان شیعی در ایران در مقابله با فرقه‌های انحرافی و ضاله، مانند بابیت، بهائیت و نیز وهابیت، نمونه‌ای از این امر در بخش دینی و مذهبی است. این نقش محدود به مسائل مذهبی صرف نیز نیست. طول تاریخ ایران پس از صفوی هماره شاهد مقابله عالمان شیعی با جریان‌های سیاسی فرهنگی وابسته به اجانب و نیز مجاهدت بر سر حفظ استقلال ایران از تعرض قدرت‌های بیگانه بوده است. صدور فتاوی جهادیه علیه مهاجمان روس در زمان فتحعلی‌شاه قاجار، قیام مردم تهران علیه سفیر متکبر روس به رهبری میرزا مسیح مجتهد، اقدامات مرحوم کنی علیه امتیازنامه‌های استعماری، مهم‌تر از همه قیام سراسری ایران علیه استعمار انگلیس به رهبری مرحوم آیت‌الله میرزا حسن شیرازی، و ... صدها قیام و اقدام علیه استعمار و نگرش‌های وابسته به آن نشان از مقابله جدی حوزه‌های علمیه علیه تهاجمات دارد. این روند از دوره مشروطه حالت متفاوت‌تری پیدا می‌کند. پس از تغییرات اساسی حاکمیت در ایران که در جریان نهضت مشروطه به وجود آمد، جامعه ایران با چالشی مواجه شد به نام جریان غرب‌زدگی، اولین مقاومت عملی علیه این جریان توسط مرحوم شیخ فضل‌الله نوری صورت گرفت که منجر به اعدام ایشان شد. در کنار ایشان علمای دیگری نیز در حفظ و حراست از هویت دینی و فرهنگی جامعه ایران فعالیت داشتند ولی اقتدار رقیب باعث شکل‌گیری حاکمیتی شد به نام پهلوی. حکومت پهلوی که می‌توان آن‌را به حق استبداد روشنفکری غرب‌زده در ایران نامید، به دنبال بود تمامی مبانی هویت ملی، دینی و فرهنگی جامعه ایران را به چالش بکشد، و ایران اسلامی را به مانند ترکیه تبدیل به یک کشور سکولار نماید. به این معنی که این‌بار دست استعمار خارجی از آستین دست‌نشانده‌های داخلی بیرون آمده به مقابله با هویت فرهنگی شیعی می‌پرداخت. اقدامات فرهنگی حوزه‌های علمیه در این دوران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از جمله مهمترین اقدامی که در این دوره صورت می‌گیرد، تأسیس حوزه علمیه در مرکز ایران یعنی شهر قم بود که با دوراندیشی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری پایه‌گذاری شد. تأسیس این مرکز فرهنگی و فکری در قلب ایران باعث می‌شد، جریان روحانیت شیعه نسبت به تحولات ایران و نیز مقابله‌هایی که با فرهنگ شیعه می‌شد، از اثربخشی بیشتر برخوردار شود. از جمله مهمترین ثمره این تأسیس، شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ایران و پیروزی آن در بهمن 1357 به رهبری امام خمینی (ره) بود که باعث تأسیس نظامی مبتنی بر آموزه‌های دینی و اسلامی شد. ایران پس از انقلاب ویژگی‌های منحصر به فردی را داراست. این ویژگی‌های منحصر به فرد به طور طبیعی اقدامات منحصر به فردی را نیز لازم دارد. از این رو تمامی نهادهای فرهنگی و فکری جامعه ایران بایستی، برای دست‌یابی به اهداف این نظام و حفاظت از مبانی فکری و فرهنگی آن، زیرساخت‌های فکری و فرهنگی لازم را نیز تدارک دیده باشد. از جمله کارکردهای مهم حوزه‌های علمیه در زمان حاضر مقابله با این تهاجمات است. حوزه‌های علمیه همان‌گونه که در ذکر تاریخچه آن نیز مورد اشاره واقع شد، بیش از هر چیز متکفل کارهای فکری و فرهنگی در این زمینه هستند تا کارهای عملی و اجرایی. اهم این فعالیت‌های را می‌توان به شرح زیر برشمرد؛ 1. تشکیل مراکز تخصصی فقه و مبانی دینی که به صورت ویژه و متمرکز موضوعات خاصی که مورد نیاز جامعه فکری و دینی است را عهده‌دار شود. 2. تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متکفل تحقیق در زمینه‌های علوم انسان متعالی؛ تشکیل این مراکز را شاید یکی از مهمترین فعالیت‌های حوزه‌های علمیه در برخورد با تهاجمات در نظر آورد. چراکه هدف آن‌ها مقابله با تهاجم فکری غرب به مبانی هویتی جامعه ایران از طریق علوم انسانی غربی است. 3. تأسیس مراکز تبلیغی مناسب که به صورت تخصصی به تبلیغ آموزه‌های دینی بپردازد. این مراکز در دو حوزه درون مرزی و برون مرزی عمل می‌کند. 4. تشکیل مراکز پاسخ‌گویی به مسائل و شبهات دینی و فکری که با استفاده از امکانات روز به پاسخ‌گویی مسائل فکری قشرهای گوناگون جامعه می‌پردازد. 5. تأسیس حوزه‌های علمیه برون مرزی با هدف جذب و تربیت نیروهایی که دغدغه مسائل اسلامی و شیعی را دارند ولی به دلیل محدودیت‌های مختلف نمی‌توانند به این دغدغه خود جامه عمل بپوشانند. 6. تأسیس مراکز اسلامی در مناطق مهم جهان مانند هامبورگ، نیویورک و ... به منظور تبلیغ و اشاعه آموزه‌های دینی و اسلامی. 7. تأسیس مراکز حوزوی تخصصی، ویژه داوطلبان غیر ایرانی که به صورت تخصصی‌تر به آموزش ویژه ایشان برای کارآیی بهتر در خارج از کشور بپردازند. و ... بسیار اقدامات دیگر که در این مجال اندک نمی‌توان به تمامی آن‌ها اشاره داشت. نکته مهم در این رابطه این است که اگرچه میزان موفقیت حوزه‌های علمیه در این زمینه‌ها نسبی است، یعنی با توجه به منابع و امکانات و موانع ، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، اما همین اقدامات صورت گرفته بر اساس امکانات موجود بسیار ارزشمند و قابل قبول است. ولیکن، اگر نسبت به آن‌چه که باید باشد در نظر بگیریم، فاصله‌ها تا آرمان بسیار خواهد بود. از سوی دیگر باید خاطر نشان کرد که مقابله با هجمه‌های دیگران علیه اندیشه و نظام اسلامی به گونه‌‌ای است که از عهده یک نهاد خاص خارج است و مجموعه‌ای از نهادهای مختلف لازم است در این خصوص فعالیت هماهنگ داشته باشد. این نهادها اعم است از نهادهای قانون‌گذار، اجرایی، فرهنگی و مهم‌تر از همه دستگاه سیاست خارجی. کم‌کاری در هر یک از این نهادها چه بسا، باعث کم‌اثر شدن فعالیت دیگران خواهد شد. به این معنی که به عنوان نمونه اگر حوزه‌ها تولیدات ارزشمندی در خصوص مقابله با تهاجمات ارائه دهند ولی دستگاه سیاست خارجی یا رسانه ای نتواند این تولیدات را به نحو مطلوب ارائه دهد، فعالیت بی‌اثر خواهد بود. در مقابل اگر سیاست خارجی منابع و خوراک تبلیغاتی مناسب و عمیقی نداشته باشد، عملکردی بی‌نتیجه خواهد داشت. نکته پایانی که در سؤال شما نیز اشاره شده؛ مسائل پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم است. در خصوص این مطلب شاید مباحث بسیاری از طریق روزنامه‌ها، مجلات، صداوسیما و ... مطرح شده که تا حدی پاسخ‌گو نیز بوده است. تنها نکته‌ای که به نظر می‌رسد در این بحث قابل بیان باشد، نقش حوزه‌های علمیه در زمینه مقابله با این فتنه و نیز حراست از دستاوردهای فرهنگی نظام اسلامی است. اگرچه عمق فتنه سال 88 به حدی بود که پای برخی از حوزویان نیز به لرزه درآمد، ولی بدنه اصلی حوزه و بزرگان آن خصوصاً مراجع عظام تقلید و تشکل های اصیل حوزوی توانستند با روشنگری خود در قالب بیانیه ها ، اظهارات و بیانات و... مانع به هدف رسیدن فتنه‌گران شوند و به صورت مطلوبی با عناصر نفوذی جریان فتنه در حوزه‌های علمیه مقابله نمودند. راز این موفقیت را در دو نکته می‌توان ارزیابی نمود. اول؛ تجهیز فکری جریان حوزه به آموزه‌های اصیل دینی و سیاسی اسلام. دوم؛ تبعیت از نظریه ولایت‌ فقیه به عنوان مهمترین نظریه سیاسی شیعه و ستون اصلی نظام اسلامی. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130547)
عنوان سوال:

با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟


پاسخ:

با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟

با سلام به شما دانشجوی گرامی از این‌که این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نموده‌اید قدردانیم . در پاسخ به مسئله فکری شما، مطالب زیر قابل طرح است : همان‌گونه که مورد اشاره شما نیز قرار گرفته شرایط حاکم شده بر جهان چندان همسو با نگرش‌های الهی و مبتنی بر کرامت انسان‌ها نیست از این رو جریان‌های الهی هماره با دشمنی‌های فراوانی از سوی این شرایط و کارگزاران آن مواجه هستند. دشمنی‌هایی که با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت می‌گیرد، نیز از این فضای کلی خارج نبوده هماره از ابتدای انقلاب با این هجمه‌ها مواجه است. این هجمه‌ها زمانی اثربخشی بیشتری پیدا می‌کنند که برخی جریان‌های داخلی نیز آگاهانه یا ناآگاهانه با آن هم‌صدا و هم‌سو می‌شوند. در مقابل طیف‌ها و نهادهای گوناگون و متنوعی بایستی در مقابل این هجمه‌ها مقابله داشته باشند. از جمله این نهادها، حوزه‌های علمیه هستند. حوزه‌های علمیه در طول تاریخ تشیع به خصوص در طول تاریخ معاصر، هماره به عنوان سدی در برابر جریان‌های فکری ضددینی قرارداشته‌اند. که با توجه به منابع و امکانات خود توانسته‌اند بسیاری از چالش‌ها را پاسخ‌گو باشند. از جمله این چالش‌ها، نفوذ جریان‌های فرهنگی و فکری استعمار بوده است. نقش عالمان شیعی در ایران در مقابله با فرقه‌های انحرافی و ضاله، مانند بابیت، بهائیت و نیز وهابیت، نمونه‌ای از این امر در بخش دینی و مذهبی است. این نقش محدود به مسائل مذهبی صرف نیز نیست. طول تاریخ ایران پس از صفوی هماره شاهد مقابله عالمان شیعی با جریان‌های سیاسی فرهنگی وابسته به اجانب و نیز مجاهدت بر سر حفظ استقلال ایران از تعرض قدرت‌های بیگانه بوده است. صدور فتاوی جهادیه علیه مهاجمان روس در زمان فتحعلی‌شاه قاجار، قیام مردم تهران علیه سفیر متکبر روس به رهبری میرزا مسیح مجتهد، اقدامات مرحوم کنی علیه امتیازنامه‌های استعماری، مهم‌تر از همه قیام سراسری ایران علیه استعمار انگلیس به رهبری مرحوم آیت‌الله میرزا حسن شیرازی، و ... صدها قیام و اقدام علیه استعمار و نگرش‌های وابسته به آن نشان از مقابله جدی حوزه‌های علمیه علیه تهاجمات دارد. این روند از دوره مشروطه حالت متفاوت‌تری پیدا می‌کند. پس از تغییرات اساسی حاکمیت در ایران که در جریان نهضت مشروطه به وجود آمد، جامعه ایران با چالشی مواجه شد به نام جریان غرب‌زدگی، اولین مقاومت عملی علیه این جریان توسط مرحوم شیخ فضل‌الله نوری صورت گرفت که منجر به اعدام ایشان شد. در کنار ایشان علمای دیگری نیز در حفظ و حراست از هویت دینی و فرهنگی جامعه ایران فعالیت داشتند ولی اقتدار رقیب باعث شکل‌گیری حاکمیتی شد به نام پهلوی. حکومت پهلوی که می‌توان آن‌را به حق استبداد روشنفکری غرب‌زده در ایران نامید، به دنبال بود تمامی مبانی هویت ملی، دینی و فرهنگی جامعه ایران را به چالش بکشد، و ایران اسلامی را به مانند ترکیه تبدیل به یک کشور سکولار نماید. به این معنی که این‌بار دست استعمار خارجی از آستین دست‌نشانده‌های داخلی بیرون آمده به مقابله با هویت فرهنگی شیعی می‌پرداخت. اقدامات فرهنگی حوزه‌های علمیه در این دوران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از جمله مهمترین اقدامی که در این دوره صورت می‌گیرد، تأسیس حوزه علمیه در مرکز ایران یعنی شهر قم بود که با دوراندیشی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری پایه‌گذاری شد. تأسیس این مرکز فرهنگی و فکری در قلب ایران باعث می‌شد، جریان روحانیت شیعه نسبت به تحولات ایران و نیز مقابله‌هایی که با فرهنگ شیعه می‌شد، از اثربخشی بیشتر برخوردار شود. از جمله مهمترین ثمره این تأسیس، شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ایران و پیروزی آن در بهمن 1357 به رهبری امام خمینی (ره) بود که باعث تأسیس نظامی مبتنی بر آموزه‌های دینی و اسلامی شد. ایران پس از انقلاب ویژگی‌های منحصر به فردی را داراست. این ویژگی‌های منحصر به فرد به طور طبیعی اقدامات منحصر به فردی را نیز لازم دارد. از این رو تمامی نهادهای فرهنگی و فکری جامعه ایران بایستی، برای دست‌یابی به اهداف این نظام و حفاظت از مبانی فکری و فرهنگی آن، زیرساخت‌های فکری و فرهنگی لازم را نیز تدارک دیده باشد. از جمله کارکردهای مهم حوزه‌های علمیه در زمان حاضر مقابله با این تهاجمات است. حوزه‌های علمیه همان‌گونه که در ذکر تاریخچه آن نیز مورد اشاره واقع شد، بیش از هر چیز متکفل کارهای فکری و فرهنگی در این زمینه هستند تا کارهای عملی و اجرایی. اهم این فعالیت‌های را می‌توان به شرح زیر برشمرد؛ 1. تشکیل مراکز تخصصی فقه و مبانی دینی که به صورت ویژه و متمرکز موضوعات خاصی که مورد نیاز جامعه فکری و دینی است را عهده‌دار شود. 2. تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متکفل تحقیق در زمینه‌های علوم انسان متعالی؛ تشکیل این مراکز را شاید یکی از مهمترین فعالیت‌های حوزه‌های علمیه در برخورد با تهاجمات در نظر آورد. چراکه هدف آن‌ها مقابله با تهاجم فکری غرب به مبانی هویتی جامعه ایران از طریق علوم انسانی غربی است. 3. تأسیس مراکز تبلیغی مناسب که به صورت تخصصی به تبلیغ آموزه‌های دینی بپردازد. این مراکز در دو حوزه درون مرزی و برون مرزی عمل می‌کند. 4. تشکیل مراکز پاسخ‌گویی به مسائل و شبهات دینی و فکری که با استفاده از امکانات روز به پاسخ‌گویی مسائل فکری قشرهای گوناگون جامعه می‌پردازد. 5. تأسیس حوزه‌های علمیه برون مرزی با هدف جذب و تربیت نیروهایی که دغدغه مسائل اسلامی و شیعی را دارند ولی به دلیل محدودیت‌های مختلف نمی‌توانند به این دغدغه خود جامه عمل بپوشانند. 6. تأسیس مراکز اسلامی در مناطق مهم جهان مانند هامبورگ، نیویورک و ... به منظور تبلیغ و اشاعه آموزه‌های دینی و اسلامی. 7. تأسیس مراکز حوزوی تخصصی، ویژه داوطلبان غیر ایرانی که به صورت تخصصی‌تر به آموزش ویژه ایشان برای کارآیی بهتر در خارج از کشور بپردازند. و ... بسیار اقدامات دیگر که در این مجال اندک نمی‌توان به تمامی آن‌ها اشاره داشت. نکته مهم در این رابطه این است که اگرچه میزان موفقیت حوزه‌های علمیه در این زمینه‌ها نسبی است، یعنی با توجه به منابع و امکانات و موانع ، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، اما همین اقدامات صورت گرفته بر اساس امکانات موجود بسیار ارزشمند و قابل قبول است. ولیکن، اگر نسبت به آن‌چه که باید باشد در نظر بگیریم، فاصله‌ها تا آرمان بسیار خواهد بود. از سوی دیگر باید خاطر نشان کرد که مقابله با هجمه‌های دیگران علیه اندیشه و نظام اسلامی به گونه‌‌ای است که از عهده یک نهاد خاص خارج است و مجموعه‌ای از نهادهای مختلف لازم است در این خصوص فعالیت هماهنگ داشته باشد. این نهادها اعم است از نهادهای قانون‌گذار، اجرایی، فرهنگی و مهم‌تر از همه دستگاه سیاست خارجی. کم‌کاری در هر یک از این نهادها چه بسا، باعث کم‌اثر شدن فعالیت دیگران خواهد شد. به این معنی که به عنوان نمونه اگر حوزه‌ها تولیدات ارزشمندی در خصوص مقابله با تهاجمات ارائه دهند ولی دستگاه سیاست خارجی یا رسانه ای نتواند این تولیدات را به نحو مطلوب ارائه دهد، فعالیت بی‌اثر خواهد بود. در مقابل اگر سیاست خارجی منابع و خوراک تبلیغاتی مناسب و عمیقی نداشته باشد، عملکردی بی‌نتیجه خواهد داشت. نکته پایانی که در سؤال شما نیز اشاره شده؛ مسائل پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم است. در خصوص این مطلب شاید مباحث بسیاری از طریق روزنامه‌ها، مجلات، صداوسیما و ... مطرح شده که تا حدی پاسخ‌گو نیز بوده است. تنها نکته‌ای که به نظر می‌رسد در این بحث قابل بیان باشد، نقش حوزه‌های علمیه در زمینه مقابله با این فتنه و نیز حراست از دستاوردهای فرهنگی نظام اسلامی است. اگرچه عمق فتنه سال 88 به حدی بود که پای برخی از حوزویان نیز به لرزه درآمد، ولی بدنه اصلی حوزه و بزرگان آن خصوصاً مراجع عظام تقلید و تشکل های اصیل حوزوی توانستند با روشنگری خود در قالب بیانیه ها ، اظهارات و بیانات و... مانع به هدف رسیدن فتنه‌گران شوند و به صورت مطلوبی با عناصر نفوذی جریان فتنه در حوزه‌های علمیه مقابله نمودند. راز این موفقیت را در دو نکته می‌توان ارزیابی نمود. اول؛ تجهیز فکری جریان حوزه به آموزه‌های اصیل دینی و سیاسی اسلام. دوم؛ تبعیت از نظریه ولایت‌ فقیه به عنوان مهمترین نظریه سیاسی شیعه و ستون اصلی نظام اسلامی. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130547)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین