با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟ با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نمودهاید قدردانیم . در پاسخ به مسئله فکری شما، مطالب زیر قابل طرح است : همانگونه که مورد اشاره شما نیز قرار گرفته شرایط حاکم شده بر جهان چندان همسو با نگرشهای الهی و مبتنی بر کرامت انسانها نیست از این رو جریانهای الهی هماره با دشمنیهای فراوانی از سوی این شرایط و کارگزاران آن مواجه هستند. دشمنیهایی که با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد، نیز از این فضای کلی خارج نبوده هماره از ابتدای انقلاب با این هجمهها مواجه است. این هجمهها زمانی اثربخشی بیشتری پیدا میکنند که برخی جریانهای داخلی نیز آگاهانه یا ناآگاهانه با آن همصدا و همسو میشوند. در مقابل طیفها و نهادهای گوناگون و متنوعی بایستی در مقابل این هجمهها مقابله داشته باشند. از جمله این نهادها، حوزههای علمیه هستند. حوزههای علمیه در طول تاریخ تشیع به خصوص در طول تاریخ معاصر، هماره به عنوان سدی در برابر جریانهای فکری ضددینی قرارداشتهاند. که با توجه به منابع و امکانات خود توانستهاند بسیاری از چالشها را پاسخگو باشند. از جمله این چالشها، نفوذ جریانهای فرهنگی و فکری استعمار بوده است. نقش عالمان شیعی در ایران در مقابله با فرقههای انحرافی و ضاله، مانند بابیت، بهائیت و نیز وهابیت، نمونهای از این امر در بخش دینی و مذهبی است. این نقش محدود به مسائل مذهبی صرف نیز نیست. طول تاریخ ایران پس از صفوی هماره شاهد مقابله عالمان شیعی با جریانهای سیاسی فرهنگی وابسته به اجانب و نیز مجاهدت بر سر حفظ استقلال ایران از تعرض قدرتهای بیگانه بوده است. صدور فتاوی جهادیه علیه مهاجمان روس در زمان فتحعلیشاه قاجار، قیام مردم تهران علیه سفیر متکبر روس به رهبری میرزا مسیح مجتهد، اقدامات مرحوم کنی علیه امتیازنامههای استعماری، مهمتر از همه قیام سراسری ایران علیه استعمار انگلیس به رهبری مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی، و ... صدها قیام و اقدام علیه استعمار و نگرشهای وابسته به آن نشان از مقابله جدی حوزههای علمیه علیه تهاجمات دارد. این روند از دوره مشروطه حالت متفاوتتری پیدا میکند. پس از تغییرات اساسی حاکمیت در ایران که در جریان نهضت مشروطه به وجود آمد، جامعه ایران با چالشی مواجه شد به نام جریان غربزدگی، اولین مقاومت عملی علیه این جریان توسط مرحوم شیخ فضلالله نوری صورت گرفت که منجر به اعدام ایشان شد. در کنار ایشان علمای دیگری نیز در حفظ و حراست از هویت دینی و فرهنگی جامعه ایران فعالیت داشتند ولی اقتدار رقیب باعث شکلگیری حاکمیتی شد به نام پهلوی. حکومت پهلوی که میتوان آنرا به حق استبداد روشنفکری غربزده در ایران نامید، به دنبال بود تمامی مبانی هویت ملی، دینی و فرهنگی جامعه ایران را به چالش بکشد، و ایران اسلامی را به مانند ترکیه تبدیل به یک کشور سکولار نماید. به این معنی که اینبار دست استعمار خارجی از آستین دستنشاندههای داخلی بیرون آمده به مقابله با هویت فرهنگی شیعی میپرداخت. اقدامات فرهنگی حوزههای علمیه در این دوران از اهمیت ویژهای برخوردار است. از جمله مهمترین اقدامی که در این دوره صورت میگیرد، تأسیس حوزه علمیه در مرکز ایران یعنی شهر قم بود که با دوراندیشی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری پایهگذاری شد. تأسیس این مرکز فرهنگی و فکری در قلب ایران باعث میشد، جریان روحانیت شیعه نسبت به تحولات ایران و نیز مقابلههایی که با فرهنگ شیعه میشد، از اثربخشی بیشتر برخوردار شود. از جمله مهمترین ثمره این تأسیس، شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران و پیروزی آن در بهمن 1357 به رهبری امام خمینی (ره) بود که باعث تأسیس نظامی مبتنی بر آموزههای دینی و اسلامی شد. ایران پس از انقلاب ویژگیهای منحصر به فردی را داراست. این ویژگیهای منحصر به فرد به طور طبیعی اقدامات منحصر به فردی را نیز لازم دارد. از این رو تمامی نهادهای فرهنگی و فکری جامعه ایران بایستی، برای دستیابی به اهداف این نظام و حفاظت از مبانی فکری و فرهنگی آن، زیرساختهای فکری و فرهنگی لازم را نیز تدارک دیده باشد. از جمله کارکردهای مهم حوزههای علمیه در زمان حاضر مقابله با این تهاجمات است. حوزههای علمیه همانگونه که در ذکر تاریخچه آن نیز مورد اشاره واقع شد، بیش از هر چیز متکفل کارهای فکری و فرهنگی در این زمینه هستند تا کارهای عملی و اجرایی. اهم این فعالیتهای را میتوان به شرح زیر برشمرد؛ 1. تشکیل مراکز تخصصی فقه و مبانی دینی که به صورت ویژه و متمرکز موضوعات خاصی که مورد نیاز جامعه فکری و دینی است را عهدهدار شود. 2. تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متکفل تحقیق در زمینههای علوم انسان متعالی؛ تشکیل این مراکز را شاید یکی از مهمترین فعالیتهای حوزههای علمیه در برخورد با تهاجمات در نظر آورد. چراکه هدف آنها مقابله با تهاجم فکری غرب به مبانی هویتی جامعه ایران از طریق علوم انسانی غربی است. 3. تأسیس مراکز تبلیغی مناسب که به صورت تخصصی به تبلیغ آموزههای دینی بپردازد. این مراکز در دو حوزه درون مرزی و برون مرزی عمل میکند. 4. تشکیل مراکز پاسخگویی به مسائل و شبهات دینی و فکری که با استفاده از امکانات روز به پاسخگویی مسائل فکری قشرهای گوناگون جامعه میپردازد. 5. تأسیس حوزههای علمیه برون مرزی با هدف جذب و تربیت نیروهایی که دغدغه مسائل اسلامی و شیعی را دارند ولی به دلیل محدودیتهای مختلف نمیتوانند به این دغدغه خود جامه عمل بپوشانند. 6. تأسیس مراکز اسلامی در مناطق مهم جهان مانند هامبورگ، نیویورک و ... به منظور تبلیغ و اشاعه آموزههای دینی و اسلامی. 7. تأسیس مراکز حوزوی تخصصی، ویژه داوطلبان غیر ایرانی که به صورت تخصصیتر به آموزش ویژه ایشان برای کارآیی بهتر در خارج از کشور بپردازند. و ... بسیار اقدامات دیگر که در این مجال اندک نمیتوان به تمامی آنها اشاره داشت. نکته مهم در این رابطه این است که اگرچه میزان موفقیت حوزههای علمیه در این زمینهها نسبی است، یعنی با توجه به منابع و امکانات و موانع ، مورد ارزیابی قرار میگیرد، اما همین اقدامات صورت گرفته بر اساس امکانات موجود بسیار ارزشمند و قابل قبول است. ولیکن، اگر نسبت به آنچه که باید باشد در نظر بگیریم، فاصلهها تا آرمان بسیار خواهد بود. از سوی دیگر باید خاطر نشان کرد که مقابله با هجمههای دیگران علیه اندیشه و نظام اسلامی به گونهای است که از عهده یک نهاد خاص خارج است و مجموعهای از نهادهای مختلف لازم است در این خصوص فعالیت هماهنگ داشته باشد. این نهادها اعم است از نهادهای قانونگذار، اجرایی، فرهنگی و مهمتر از همه دستگاه سیاست خارجی. کمکاری در هر یک از این نهادها چه بسا، باعث کماثر شدن فعالیت دیگران خواهد شد. به این معنی که به عنوان نمونه اگر حوزهها تولیدات ارزشمندی در خصوص مقابله با تهاجمات ارائه دهند ولی دستگاه سیاست خارجی یا رسانه ای نتواند این تولیدات را به نحو مطلوب ارائه دهد، فعالیت بیاثر خواهد بود. در مقابل اگر سیاست خارجی منابع و خوراک تبلیغاتی مناسب و عمیقی نداشته باشد، عملکردی بینتیجه خواهد داشت. نکته پایانی که در سؤال شما نیز اشاره شده؛ مسائل پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم است. در خصوص این مطلب شاید مباحث بسیاری از طریق روزنامهها، مجلات، صداوسیما و ... مطرح شده که تا حدی پاسخگو نیز بوده است. تنها نکتهای که به نظر میرسد در این بحث قابل بیان باشد، نقش حوزههای علمیه در زمینه مقابله با این فتنه و نیز حراست از دستاوردهای فرهنگی نظام اسلامی است. اگرچه عمق فتنه سال 88 به حدی بود که پای برخی از حوزویان نیز به لرزه درآمد، ولی بدنه اصلی حوزه و بزرگان آن خصوصاً مراجع عظام تقلید و تشکل های اصیل حوزوی توانستند با روشنگری خود در قالب بیانیه ها ، اظهارات و بیانات و... مانع به هدف رسیدن فتنهگران شوند و به صورت مطلوبی با عناصر نفوذی جریان فتنه در حوزههای علمیه مقابله نمودند. راز این موفقیت را در دو نکته میتوان ارزیابی نمود. اول؛ تجهیز فکری جریان حوزه به آموزههای اصیل دینی و سیاسی اسلام. دوم؛ تبعیت از نظریه ولایت فقیه به عنوان مهمترین نظریه سیاسی شیعه و ستون اصلی نظام اسلامی. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130547)
با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟
با توجه به شرایط حاکم بر جهان و تبلیغات سوء علیه اسلام به خصوص شیعه و دامن زدن برخی سیاسیون به همین مسائل در داخل کشور حال سوال این است که نقش حوزه علمیه در مقابله با این فتنه ها چه بوده است ؟
با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نمودهاید قدردانیم . در پاسخ به مسئله فکری شما، مطالب زیر قابل طرح است : همانگونه که مورد اشاره شما نیز قرار گرفته شرایط حاکم شده بر جهان چندان همسو با نگرشهای الهی و مبتنی بر کرامت انسانها نیست از این رو جریانهای الهی هماره با دشمنیهای فراوانی از سوی این شرایط و کارگزاران آن مواجه هستند. دشمنیهایی که با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد، نیز از این فضای کلی خارج نبوده هماره از ابتدای انقلاب با این هجمهها مواجه است. این هجمهها زمانی اثربخشی بیشتری پیدا میکنند که برخی جریانهای داخلی نیز آگاهانه یا ناآگاهانه با آن همصدا و همسو میشوند. در مقابل طیفها و نهادهای گوناگون و متنوعی بایستی در مقابل این هجمهها مقابله داشته باشند. از جمله این نهادها، حوزههای علمیه هستند. حوزههای علمیه در طول تاریخ تشیع به خصوص در طول تاریخ معاصر، هماره به عنوان سدی در برابر جریانهای فکری ضددینی قرارداشتهاند. که با توجه به منابع و امکانات خود توانستهاند بسیاری از چالشها را پاسخگو باشند. از جمله این چالشها، نفوذ جریانهای فرهنگی و فکری استعمار بوده است. نقش عالمان شیعی در ایران در مقابله با فرقههای انحرافی و ضاله، مانند بابیت، بهائیت و نیز وهابیت، نمونهای از این امر در بخش دینی و مذهبی است. این نقش محدود به مسائل مذهبی صرف نیز نیست. طول تاریخ ایران پس از صفوی هماره شاهد مقابله عالمان شیعی با جریانهای سیاسی فرهنگی وابسته به اجانب و نیز مجاهدت بر سر حفظ استقلال ایران از تعرض قدرتهای بیگانه بوده است. صدور فتاوی جهادیه علیه مهاجمان روس در زمان فتحعلیشاه قاجار، قیام مردم تهران علیه سفیر متکبر روس به رهبری میرزا مسیح مجتهد، اقدامات مرحوم کنی علیه امتیازنامههای استعماری، مهمتر از همه قیام سراسری ایران علیه استعمار انگلیس به رهبری مرحوم آیتالله میرزا حسن شیرازی، و ... صدها قیام و اقدام علیه استعمار و نگرشهای وابسته به آن نشان از مقابله جدی حوزههای علمیه علیه تهاجمات دارد. این روند از دوره مشروطه حالت متفاوتتری پیدا میکند. پس از تغییرات اساسی حاکمیت در ایران که در جریان نهضت مشروطه به وجود آمد، جامعه ایران با چالشی مواجه شد به نام جریان غربزدگی، اولین مقاومت عملی علیه این جریان توسط مرحوم شیخ فضلالله نوری صورت گرفت که منجر به اعدام ایشان شد. در کنار ایشان علمای دیگری نیز در حفظ و حراست از هویت دینی و فرهنگی جامعه ایران فعالیت داشتند ولی اقتدار رقیب باعث شکلگیری حاکمیتی شد به نام پهلوی. حکومت پهلوی که میتوان آنرا به حق استبداد روشنفکری غربزده در ایران نامید، به دنبال بود تمامی مبانی هویت ملی، دینی و فرهنگی جامعه ایران را به چالش بکشد، و ایران اسلامی را به مانند ترکیه تبدیل به یک کشور سکولار نماید. به این معنی که اینبار دست استعمار خارجی از آستین دستنشاندههای داخلی بیرون آمده به مقابله با هویت فرهنگی شیعی میپرداخت. اقدامات فرهنگی حوزههای علمیه در این دوران از اهمیت ویژهای برخوردار است. از جمله مهمترین اقدامی که در این دوره صورت میگیرد، تأسیس حوزه علمیه در مرکز ایران یعنی شهر قم بود که با دوراندیشی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری پایهگذاری شد. تأسیس این مرکز فرهنگی و فکری در قلب ایران باعث میشد، جریان روحانیت شیعه نسبت به تحولات ایران و نیز مقابلههایی که با فرهنگ شیعه میشد، از اثربخشی بیشتر برخوردار شود. از جمله مهمترین ثمره این تأسیس، شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران و پیروزی آن در بهمن 1357 به رهبری امام خمینی (ره) بود که باعث تأسیس نظامی مبتنی بر آموزههای دینی و اسلامی شد. ایران پس از انقلاب ویژگیهای منحصر به فردی را داراست. این ویژگیهای منحصر به فرد به طور طبیعی اقدامات منحصر به فردی را نیز لازم دارد. از این رو تمامی نهادهای فرهنگی و فکری جامعه ایران بایستی، برای دستیابی به اهداف این نظام و حفاظت از مبانی فکری و فرهنگی آن، زیرساختهای فکری و فرهنگی لازم را نیز تدارک دیده باشد. از جمله کارکردهای مهم حوزههای علمیه در زمان حاضر مقابله با این تهاجمات است. حوزههای علمیه همانگونه که در ذکر تاریخچه آن نیز مورد اشاره واقع شد، بیش از هر چیز متکفل کارهای فکری و فرهنگی در این زمینه هستند تا کارهای عملی و اجرایی. اهم این فعالیتهای را میتوان به شرح زیر برشمرد؛ 1. تشکیل مراکز تخصصی فقه و مبانی دینی که به صورت ویژه و متمرکز موضوعات خاصی که مورد نیاز جامعه فکری و دینی است را عهدهدار شود. 2. تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متکفل تحقیق در زمینههای علوم انسان متعالی؛ تشکیل این مراکز را شاید یکی از مهمترین فعالیتهای حوزههای علمیه در برخورد با تهاجمات در نظر آورد. چراکه هدف آنها مقابله با تهاجم فکری غرب به مبانی هویتی جامعه ایران از طریق علوم انسانی غربی است. 3. تأسیس مراکز تبلیغی مناسب که به صورت تخصصی به تبلیغ آموزههای دینی بپردازد. این مراکز در دو حوزه درون مرزی و برون مرزی عمل میکند. 4. تشکیل مراکز پاسخگویی به مسائل و شبهات دینی و فکری که با استفاده از امکانات روز به پاسخگویی مسائل فکری قشرهای گوناگون جامعه میپردازد. 5. تأسیس حوزههای علمیه برون مرزی با هدف جذب و تربیت نیروهایی که دغدغه مسائل اسلامی و شیعی را دارند ولی به دلیل محدودیتهای مختلف نمیتوانند به این دغدغه خود جامه عمل بپوشانند. 6. تأسیس مراکز اسلامی در مناطق مهم جهان مانند هامبورگ، نیویورک و ... به منظور تبلیغ و اشاعه آموزههای دینی و اسلامی. 7. تأسیس مراکز حوزوی تخصصی، ویژه داوطلبان غیر ایرانی که به صورت تخصصیتر به آموزش ویژه ایشان برای کارآیی بهتر در خارج از کشور بپردازند. و ... بسیار اقدامات دیگر که در این مجال اندک نمیتوان به تمامی آنها اشاره داشت. نکته مهم در این رابطه این است که اگرچه میزان موفقیت حوزههای علمیه در این زمینهها نسبی است، یعنی با توجه به منابع و امکانات و موانع ، مورد ارزیابی قرار میگیرد، اما همین اقدامات صورت گرفته بر اساس امکانات موجود بسیار ارزشمند و قابل قبول است. ولیکن، اگر نسبت به آنچه که باید باشد در نظر بگیریم، فاصلهها تا آرمان بسیار خواهد بود. از سوی دیگر باید خاطر نشان کرد که مقابله با هجمههای دیگران علیه اندیشه و نظام اسلامی به گونهای است که از عهده یک نهاد خاص خارج است و مجموعهای از نهادهای مختلف لازم است در این خصوص فعالیت هماهنگ داشته باشد. این نهادها اعم است از نهادهای قانونگذار، اجرایی، فرهنگی و مهمتر از همه دستگاه سیاست خارجی. کمکاری در هر یک از این نهادها چه بسا، باعث کماثر شدن فعالیت دیگران خواهد شد. به این معنی که به عنوان نمونه اگر حوزهها تولیدات ارزشمندی در خصوص مقابله با تهاجمات ارائه دهند ولی دستگاه سیاست خارجی یا رسانه ای نتواند این تولیدات را به نحو مطلوب ارائه دهد، فعالیت بیاثر خواهد بود. در مقابل اگر سیاست خارجی منابع و خوراک تبلیغاتی مناسب و عمیقی نداشته باشد، عملکردی بینتیجه خواهد داشت. نکته پایانی که در سؤال شما نیز اشاره شده؛ مسائل پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم است. در خصوص این مطلب شاید مباحث بسیاری از طریق روزنامهها، مجلات، صداوسیما و ... مطرح شده که تا حدی پاسخگو نیز بوده است. تنها نکتهای که به نظر میرسد در این بحث قابل بیان باشد، نقش حوزههای علمیه در زمینه مقابله با این فتنه و نیز حراست از دستاوردهای فرهنگی نظام اسلامی است. اگرچه عمق فتنه سال 88 به حدی بود که پای برخی از حوزویان نیز به لرزه درآمد، ولی بدنه اصلی حوزه و بزرگان آن خصوصاً مراجع عظام تقلید و تشکل های اصیل حوزوی توانستند با روشنگری خود در قالب بیانیه ها ، اظهارات و بیانات و... مانع به هدف رسیدن فتنهگران شوند و به صورت مطلوبی با عناصر نفوذی جریان فتنه در حوزههای علمیه مقابله نمودند. راز این موفقیت را در دو نکته میتوان ارزیابی نمود. اول؛ تجهیز فکری جریان حوزه به آموزههای اصیل دینی و سیاسی اسلام. دوم؛ تبعیت از نظریه ولایت فقیه به عنوان مهمترین نظریه سیاسی شیعه و ستون اصلی نظام اسلامی. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130547)
- [آیت الله اردبیلی] با توجه به این که اینجانب اخیراً برای زندگی به کشور اتریش در اروپای مرکزی آمدهام و با توجه به این که مردم اینجا بطور کلی هیچ گونه توجه و اصولاً اطلاع یا تقیّدی نسبت به نجسی و پاکی ندارند و مسائل مبتلابه در خصوص نجسی و پاکی برای مسلمانان مقیم در این کشور بسیار زیاد میباشد، مایل بودم سه سؤال در این خصوص بپرسم:1 با توجه به بیتوجهی مردم این کشور به پاکی و نجسی، تحویل دادن لباس پاک به خشکشوئیهای عمومی چه حکمی دارد؟ با توجه به این که احتمال مرطوب شدن لباس و تماس آن با لباسهای دیگر وجود دارد، آیا لباسی که تحویل میگیریم پاک است؟2 خرید و فروش و استفاده از اجناس چرمی مانند کفش و لباس در کشورهای اروپایی چه حکمی دارد؟3 نشستن بر روی توالتهای فرنگی در کشورهای غیر مسلمان با توجه به این که مردم اصولاً طهارت نمیگیرند، چه حکمی دارد؟
- [سایر] به نام او آقای مرادی سلام،سوالی داشتم امیدوارم هرچه سریع تر به سوالم جواب بدین چون عین خوره افتاده به جونم احساس می کنم یه کمبودی توی دینم وجود داره و نمی تونم اونو بپذیرم ما شیعیان معتقدیم که حضرت مهدی ظهور می کنه و اسلام رو یه دین جهانی می کنه و همه ی قوانین اسلام در کل جهان حاکم میشه روزه هم یکی از اصولات مهم دین ما به شمار میره وباید در ماه مبارک رمضان روزه گرفت مگه نه؟!!!!!!و این ماه با حلول ماه در آسمان تشخیص داده میشه و با توجه به ماه های قمری حساب میشه در منطقه ی قطب شمال وقطب جنوب که شش ماه از سال روز و شش ماه لز سال شبه چه طور میشه روزه گرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگه جواب این سوال رو نمی دونین به ایمیلم بفرستین تا من دنبال فرد دیگری برای پاسخ دادن به این سوال بگردم از لطف شما ممنونم
- [سایر] آقای مرادی سلام علیکم خدا قوت من 22 اردیبهشت بعد از اینکه از جلسه ی شما در دانشگاه فردوسی برگشتم منزل برایتان یک پیام گذاشتم. در این پیام من از روش جدید و خلاقانه ی شما تشکر کردم که انصافا مناسب با فطرت بنده بود و طبع سرکش و درون پرسشگرم را تا حدود زیادی آرام کرد. در این پیام بنده اصطلاح قالب شکن را به کار برده ام. شما در پاسخ از کلمه ی ساختار شکن استفاده کرده اید. جهت رفع سوء تفاهم بر خود واجب می دانم بگویم که اصطلاحی که من استفاده کردم با آنچه شما به کار برده اید متفاوت است و البته منظور من از روش قالب شکنانه همان خلاقیت، نوآوری و جدید بودن روش حضرتعالی بود و نه توهین خدایی نکرده. ان شاء الله که سوء تفاهمی به وجود نیامده است. وقتی دیدم شما نوشته اید که این روش همان روش پیامبر (ص) است خیلی خوشحال شدم چون من در تمام مدت که در خیمه داخل جلسه پای منبر شما بودم دقیقا همین درک را داشتم و دائم با خود می گفتم این روش مناسب با فطرت من است و بی شک همان روش انبیاء و رسول معظم اسلام است. در ضمن جلسه ای که در دفتر تبلیغات داشتید نیز خوب بود. ان شاء الله خدا به شما در یاری رساندن به دینش قوت و توانایی عطا فرماید. التماس دعا. یا علی
- [سایر] سلام چندین روز قبل از شما گله ای کردم که چرا بدون توجه به شرایط کنونی جامعه به دفاع از میراث رضا خان که همان سربازی است پرداختهاید و گفتم که من وبلاگی دارم و در آن به بیست و پنج دلیل ثابت کردهام که سربازی اجباری باید حذف شود و همچنین اسامی 77 کشور که سربازی اجباری را حذف کرده بودند ذکر کردم. اما اکنون می بینم که به سوال من هنوز پاسخ نداده اید. می دانم سرتان شلوغ است ولی اگر برای جوانان ایرانی ارزش قایل هستید وبلاگ من را دیده و اگر قانع شدید به حق حضرت زهرا قسمتان می دهم که دردهای ما جوانان را ... برسانید. با تشکر ------------ ما زیاران چشم یاری داشتیم؟ متاسفانه شنیدم که چند ماه قبل شما در تلویزیون از یک پدیده رضاخانی دفاع کرده اید. بله سربازی را می گویم. من در وبلاگم اسامی 77 کشور جهان که سربازی اجباری را لغو کرده اند را آورده ام . اولین مطلب وبلاگ من هم بیست و پنج دلیل برای حذف سربازی اجباری است که در آنجا به تاریخچه سربازی و مخالفت علمای بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی با آن و نیز نامه علمای تهران که سربازی را ریشه کن و خانمان سوز دانسته اند اشاره کرده ام. همچنین تاثیر منفی سربازی بر ازدواج را ذکر کرده ام. خواهشمندم اکنون که خود را متخصص سربازی هم دانسته اید حتما مطالب وبلاگ من و به خصوص بیست و پنج دلیل را بخوانید و اگر قانع شدید در تلویزیون از ما جوانان عذر خواهی کنید و اگر هم نشدید لااقل نمک روی زخم ما نریزید و اگر هم از جمله آخوندهای درباری هستید که به هر نحوی می خواهند همه چیز را توجیه کنند خوب با شما حرفی ندارم. البته این را هم بگویم من خودم و خانواده ام کاملا مذهبی و ولایتی و انقلابی هستیم ولی سربازی را نقض اسلام و حقوق جوانان در جمهوری اسلامی می دانم و با آن شدیدا مخالفم.
- [سایر] علاوه در کتاب (واقدی)؛ (ابن هشام) در السیرة النبویّه، (دارالقلم، بیروت، ج 3، ص 352)، (طبری) در تاریخ خود (دارالکتب العلمیة، ج 2، ص 138) و (ابن اثیر) (الکامل فی التاریخ، دار الاحیاء التراث العربی، ج 1، ص 598 – 599) آمده است: چون رسول خدا(ص) خیبر را گشود و آرام گرفت، زینب، دختر حارث شروع به پرسوجو کرد که محمد کدام قسمت گوسفند را بیشتر دوست دارد؟ گفتند: شانه و سردست را، زینب گوسفندی را کشت، و سپس زهر کشنده تبآوری را که با مشورت یهود فراهم آورده بود به تمام گوشت و مخصوصاً شانه و سردست آن زد و آنرا مسموم کرد. چون غروب شد و رسول خدا(ص) به منزل خود آمد پس متوجّه زینب شد از او پرسید، کاری داری؟ او گفت: ای ابوالقاسم! هدیهای برایت آوردهام (اگر چیزی را به پیامبر(ص) هدیه میکردند از آن میخوردند و اگر صدقه بود از آن نمیخوردند) پیامبر(ص) دستور فرمود تا هدیه او را گرفتند و در برابر آنحضرت نهادند. آنگاه فرمود: نزدیک بیایید و شام بخورید! یاران آنحضرت که حاضر بودند نشستند و شروع به خوردن کردند. پیامبر(ص)از گوشت بازو خوردند و (بُشْر بن براء) هم لرزید و... . در کتاب (فروغ ابدیت) نیز بعد از نقل این واقعه در پاورقی آمده است: (معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود میفرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح برای من آورد؛ زیرا اگرچه پیامبر(ص) اولین لقمه را بیرون انداخت، ولی آن زهر خطرناک با آب دهان پیامبر(ص) کمی مخلوط شد و روی دستگاههای بدن آنحضرت اثر خود را گذاشت. (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 2، ص 664) سؤال: 1. این حدیث که در منابع معتبر شیعه هم هست آیا درست هست یا سندش ضعیف هست؟ 2. مگر گوشتی که در دست یهودی باشد نجس نیست؟ چنانچه در این حدیث هم قید شده که او گوسفند را ذبح کرد. پس چرا پیامبر ص این گوشت نجس را قبول کرد. 3. اگر سند حدیث ضعیف هست پس چرا علمای ما به این نکته در نقل این حدیث دقت نمیکنند که در فقه اسلام ذبح یهودی که نجس است. و ... لطفاً به سؤالم پاسخ جامع بدهید که در جوابش ماندم. متشکرم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خدمت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته با سلام و احترام فروان اپراتور جدیدی در زمینه تلفن همراه در حال فراگیر شدن در کشور می باشد. این اپراتور علاوه بر ارتباط صوتی، امکان ایجاد ارتباط تصویری را بین طرفین مکالمه فراهم می سازد. همچنین به واسطه این اپراتور، مشترکین می توانند انواع تصاویر و فیلم ها را برای همدیگر ارسال کنند. راه اندازی این اپراتور مزایا و معایبی را به همراه دارد که در ذیل به برخی از آن مزایا و معایب اشاره می شود. مزایا: 1) امکان دریافت تصاویر تلویزیونی بر روی گوشی های تلفن همراه. 2) امکان دریافت کلیپ های تصویری بر روی گوشی تلفن همراه. 3) برقراری تماس تصویری ( به عنوان مثال با استفاده از این قابلیت، مادری که مدتهاست از فرزند خود دور است می تواند با او تماس تصویری بر قرار کند.) معایب: یکی از تفاوت های این اپراتور با اپراتور های قبلی، قابلیت تماس تصویری است که معایب عظیمی را در پی دارد. برخی از آن معایب عبارتنداز: 1) با توجه به اهمیت حریم بین زن و مرد نا محرم در اسلام، با آمدن این اپراتور بسیاری از مرزها و حریم ها مفهوم خود را از دست می دهند. 2) این اپراتور، زمینه دسترسی به گناه را برای فاسدان هموار می نماید. علاوه بر این، وسیله وسوسه انگیزی برای به فساد کشیده شدن دختران و پسران می باشد. و درنتیجه نگرانی ها و استرس های پدران و مادران صد چندان می شود. و در برخی موارد باعث سست شدن بنیان خانواده ها می گردد. 3) از آنجا که با برقراری تماس تصویری علاوه بر فرد مکالمه کننده، امکان رؤیت محیط و افراد دیگری که در اطراف فرد مکالمه کننده هستند وجود دارد جامعه زنان خصوصا زنان متدین احساس آرامش و امنیت نداشته و در هر جا که استفاده کننده از این اپراتور حضور داشته باشد باید با پوشش کامل باشند. 4) امکان ارسال فیلم به وسیله این اپراتور، بهترین موقعیت را برای فعالیت مخالفین فکری تشیع همچون وهابیت، مسیحیت، بهائیت و ... فراهم می سازد. آنها که تا به حال راه نفوذ جدّی غیر از ماهواره و اینترنت در کشور را نداشتند، با آمدن این اپراتور ، راه را برای فعالیت های خود هموار دیده و قطعا کمر همّت می بندند و تولیدات و فعالیت های خود را گسترش می دهند. 5) در آخر لازم به ذکر است که در صورت راه اندازی این اپراتور، به دلیل وجود فضای رقابتی اپراتور های دیگر نیز به احتمال قریب به یقین ، خود را به این امکانات تجهیز کنند، در این صورت تمام اپراتور ها مجهز به ارتباط صوتی تصویری خواهند شد. حال سؤال از آن مرجع عظیم الشأن این است که : با توجه به مفاسدی که برای این اپراتور ذکر شد و با توجه به اینکه اپراتور های قبلی نیاز های ضروری مشترکین را رفع می کنند، آیا جایز است شرکت های خصوصی یا نیمه دولتی اقدام به راه اندازی این اپراتور کنند؟ حکم مساعدت و معاونت در راه اندازی چنین اپراتوری چیست؟
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.