کشورهای اسلامی بیشماری که نام اسلام را یه یدک می کشند چرا حجاب را الزامی ننموده اند؟مگر نه اینکه هر کسی را در ان دنیا به جای خودش به پرونده اش رسیدگی می کنند؟!
کشورهای اسلامی بیشماری که نام اسلام را یه یدک می کشند چرا حجاب را الزامی ننموده اند؟مگر نه اینکه هر کسی را در ان دنیا به جای خودش به پرونده اش رسیدگی می کنند؟! دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد با این مرکز ، اینکه کشوری نام اسلامی را یدک می کشد و حتی ادعای اسلام گرایی را هم دارد ولی حجاب اسلامی را الزامی نکرده است مساله ای است که حتی اگر وجود خارجی داشته باشد ، دلیل بر این نمی شود که ما از آنان تبعیت نماییم . چرا که اصل حجاب و لزوم رعایت آن در جامعه دلایلی دارد که به برخی از آنها در نامه های قبلی اشاره شده است و دیگر نیازی به تکرار نمی بینیم . از طرفی همانگونه که شما هم بهتر می دانید حجاب یکی از ضروریات دین اسلامی می باشد و ضروریات دین چیزهایی نیستند که کسی در وجود و وجوب آن اختلافی داشته باشد همچون نماز و روزه و ... و بنابر این اگر کشوری ادعای اسلامگرایی داشته باشد اما در برابر مساله حجاب بی تفاوت باشد اساسا ادعای اسلامگرایی آن کشور زیر سوال خواهد رفت نه اینکه رفتار آن کشور مبنای عمل ما قرار بگیرد . البته ای کاش شما منظور خود از این کشورها را بیان می کردید چرا که ظاهرا کشوری که هم ادعای اسلامگرایی داشته باشد یعنی حکومت و نظامش ادعا داشته باشد که نظام سیاسی اش مبتنی بر اسلام و اجرای آموزه های دینی است ولی در مورد حجاب بی تفاوت باشد وجود ندارد و برخی کشورهایی که در آنها مسلمانها زیادند و ادعای مسلمانی مسلمانانشان هم بالاست اما بی حجابی نیز بی داد می کند به این دلیل است که اساسا حکومت و نظام سیاسی این کشورها غیر دینی هستند همچون کشور ترکیه و آذربایجان که علیرغم داشتن اکثریت مسلمان ، نظام سیاسی لائیک بر این کشورها حکومت می کند که با مساله حجاب به شدت مشکل دارد و در آن بی حجابی الزامی است و البته نتیجه آن هم فساد و فحشایی است که در این کشورها به شدت به چشم می خورد و به فروپاشی بنیان خانواده ها و بی خانمانی هزاران زن و کودک و دهها آسیب اجتماعی دیگر منجر شده است که در نهایت به نا امنی های گسترده اجتماعی منتهی خواهد شد . اما کشوری که ادعای اسلام داشته باشد اما نسبت به مساله حجاب بی تفاوت باشد ظاهرا وجود خارجی ندارد . در مورد این سخن شما که فرموده بودید : (مگر نه اینکه هر کسی را در ان دنیا به جای خودش به پرونده اش رسیدگی می کنند؟) نیز باید بگوییم که اصل این سخن صحیح است و ریشه در اعتقادات دینی ما دارد از جمله این آیه قرآنی که ( وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی )(انعام/164) که بر اساس آن هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید و هر کس مسئول عمل خویش می باشد . اما در مورد اموری همچون حجاب باید بگوییم که برخی از واجبات شرعی از دو بعد قابل بررسی می باشد : یکی بعد فردی آن و دیگری بعد اجتماعی . از بعد فردی ، هر کسی مسئول انجام وظایف شرعی خود بوده و هیچ کس نمی تواند وی را به خاطر عدم انجام آن وظیفه پیگیری نماید به عنوان مثال هرگز فرد بی نماز را به خاطر عدم به جای اوردن نماز دستگیر و مجازات نمی کنند . اما برخی واجبات علاوه بر بعد فردی بعد اجتماعی هم دارند و به همین خاطر نظام اسلامی که ناظر تنظیم صحیح روابط اجتماعی می باشد در این مساله ورود پیدا کرده و به وضع و اجرای قانون می پردازد . به عنوان مثال در موضوع حجاب ، ممکن است فردی در خانه خود و پیش نامحرمان حجاب را رعایت نکند که این مساله طبق همین سخنی که شما بیان نمودید به خودش مربوط بوده و باید پاسخگوی عمل خود در روز قیامت باشد . اما همین فرد وقتی در جامعه به کشف حجاب بپردازد اقدام به شکستن هنجارهای اجتماعی کرده واقدام او باعث بروز مفاسدی می شود که به بعضی از آنهادر نامه های قبلی اشاره شده بود و در واقع جلوگیری از بروز این ناهنجاری های اجتماعی دلیل الزام و اجبار حجاب در جامعه می باشد و بنابر این از آنجایی که دولت اسلامی مسئول جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی می باشد موظف است دست به اقدامات پیشگیرانه بزند که از جمله آنها الزامی کردن حجاب می باشد که ارتباطی با تکلیف فرد نسبت به حجاب در پیشگاه خداوند ندارد و ممکن است فردی که اعتقادی به ضرورت و وجوب حجاب ندارد با وجود رعایت حجاب در جامعه در قیامت و در پیشگاه خداوند به دلیل عدم اعتقاد به ضرورت حجاب معاقب شود که همین مساله نشان می دهد که دلیل الزام ، بعد اجتماعی مساله حجاب می باشد و نه بعد اخروی و تکلیفی آن . در مورد بخش آخر نامه شما مبنی بر اینکه ( همیشه هرچیزی که اجباری بوده است مردم به ویژه جوانان به ان کمتر عمل نموده اند ) اگر چه اصل مطلب به دلیل تمایل انسان به انجام آزادانه و بدون وجود فشار خارجی ، ممکن است تا حدودی درست باشد اما نتیجه گیری آن صحیح نمی باشد . چرا که در جامعه همواره مواردی وجود دارد که از سویی نیاز به رعایت آنها وجود دارد و به همین خاطر الزام هم نسبت به آنها صورت می گیرد اما در عین حال مردم هم آنها را رعایت می کنند و در مواردی هم مصلحت هایی وجود دارد که علیرغم بی میلی مردم نسبت به انجام آنها باید الزام برای اجرای آن وجود داشته باشد همچون بستن کمربند ایمنی که یک نوع الزام در راهنمایی و رانندگی است که به منظور کاهش مرگ ومیرها ، این الزام و قانون وضع شده است و البته بسیاری از مردم در ابتدا از بستن آن راضی نبوده و در صورت امکان از آن فرار می کردند اما حتی اگر همه افراد جامعه از این کار ناراضی می بودند باز هم به دلیل مصلحت های بالاتر باید دولت ، بستن آن را الزامی می نمود و البته همین الزامات قانونی نیز سبب شده است تا امروزه بستن کمر بند ایمنی به یک فرهنگ تبدیل شود . التبه قصد ما از ذکر این مثال این نیست که مساله حجاب هم مثل قوانین الزام آور راهنمایی و رانندگی است چرا که قوانین راهنمایی و رانندگی الزاماتی کاملا یکطرفانه می باشد و حال آنکه قوانینی همچون حجاب الزاماتی هستند که از سوی مردم نیز مورد درخواست قرار میگیرد . به عنوان مثال در جریان انقلاب اسلامی ایران یکی از درخواست های مردم اجرای احکام اسلامی از جمله رعایت حجاب اسلامی در جامعه و جلوگیری از فساد و فحشای ناشی از بی توجهی به آن بود . لذا قصد ما صرفا بیان این نکته بود که دولت تنها به خاطر عدم تمایل قلبی افراد برای اجرای یک فانون نمی تواند از وضع و اجرای قانون سرباز بزند بلکه باید در وضع و اجرای قوانین ، مصلحت عمومی جامعه را در نظر گرفته و به وضع قوانین اقدام نماید که از جمله این مصلحت ها ، مصلحت هایی است که در رعایت حجاب اسلامی در جامعه وجود دارد هر چند برخی افراد از آن خوششان نیاید. در پایان تذکر این نکته هم ضروری است که به اعتقاد ما رعایت حجاب درجامعه اسلامی ایران ، نه صرفا به خاطر اجبارها و الزام های دولتی است بلکه به دلیل اعتقاد مستحکم مردم به دین مبین اسلام و احکام شرعی مرتبط با آن می باشد فلذا برای اکثریت مردم ایران تفاوتی ندارد که برای رعایت حجاب ، قانونی وجود داشته باشد و یاوجود نداشته باشد و عمده بحث وضع قانون برای کسانی است که اعتقادی به رعایت حجاب ندارند (یا اساسا اعتقادی به حجاب ندارند و یا اعتقاد دارند ولی بی توجهی می کنند) و با بی حجابی شان به ناهنجاری های اجتماعی دامن می زنند که هدف اصلی قانونگذار ، عمدتا این قشر می باشد که طبیعتا نمی توان به خاطر بی میلی قلبی این افراد به رعایت حجاب اجباری ، از مصلحت بزرگ جامعه یعنی تامین محیط سالم و پاک از نظر اخلاقی و اجتماعی ، چشم پوشی نمود . دوست عزیز امیدواریم این مطالب پاسخگوی ذهن پرسشگر شما بوده باشد . در هر صورت منتظر تماسهای بعدی شما هستیم .
عنوان سوال:

کشورهای اسلامی بیشماری که نام اسلام را یه یدک می کشند چرا حجاب را الزامی ننموده اند؟مگر نه اینکه هر کسی را در ان دنیا به جای خودش به پرونده اش رسیدگی می کنند؟!


پاسخ:

کشورهای اسلامی بیشماری که نام اسلام را یه یدک می کشند چرا حجاب را الزامی ننموده اند؟مگر نه اینکه هر کسی را در ان دنیا به جای خودش به پرونده اش رسیدگی می کنند؟!

دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس مجدد با این مرکز ، اینکه کشوری نام اسلامی را یدک می کشد و حتی ادعای اسلام گرایی را هم دارد ولی حجاب اسلامی را الزامی نکرده است مساله ای است که حتی اگر وجود خارجی داشته باشد ، دلیل بر این نمی شود که ما از آنان تبعیت نماییم . چرا که اصل حجاب و لزوم رعایت آن در جامعه دلایلی دارد که به برخی از آنها در نامه های قبلی اشاره شده است و دیگر نیازی به تکرار نمی بینیم . از طرفی همانگونه که شما هم بهتر می دانید حجاب یکی از ضروریات دین اسلامی می باشد و ضروریات دین چیزهایی نیستند که کسی در وجود و وجوب آن اختلافی داشته باشد همچون نماز و روزه و ... و بنابر این اگر کشوری ادعای اسلامگرایی داشته باشد اما در برابر مساله حجاب بی تفاوت باشد اساسا ادعای اسلامگرایی آن کشور زیر سوال خواهد رفت نه اینکه رفتار آن کشور مبنای عمل ما قرار بگیرد . البته ای کاش شما منظور خود از این کشورها را بیان می کردید چرا که ظاهرا کشوری که هم ادعای اسلامگرایی داشته باشد یعنی حکومت و نظامش ادعا داشته باشد که نظام سیاسی اش مبتنی بر اسلام و اجرای آموزه های دینی است ولی در مورد حجاب بی تفاوت باشد وجود ندارد و برخی کشورهایی که در آنها مسلمانها زیادند و ادعای مسلمانی مسلمانانشان هم بالاست اما بی حجابی نیز بی داد می کند به این دلیل است که اساسا حکومت و نظام سیاسی این کشورها غیر دینی هستند همچون کشور ترکیه و آذربایجان که علیرغم داشتن اکثریت مسلمان ، نظام سیاسی لائیک بر این کشورها حکومت می کند که با مساله حجاب به شدت مشکل دارد و در آن بی حجابی الزامی است و البته نتیجه آن هم فساد و فحشایی است که در این کشورها به شدت به چشم می خورد و به فروپاشی بنیان خانواده ها و بی خانمانی هزاران زن و کودک و دهها آسیب اجتماعی دیگر منجر شده است که در نهایت به نا امنی های گسترده اجتماعی منتهی خواهد شد . اما کشوری که ادعای اسلام داشته باشد اما نسبت به مساله حجاب بی تفاوت باشد ظاهرا وجود خارجی ندارد .
در مورد این سخن شما که فرموده بودید : (مگر نه اینکه هر کسی را در ان دنیا به جای خودش به پرونده اش رسیدگی می کنند؟) نیز باید بگوییم که اصل این سخن صحیح است و ریشه در اعتقادات دینی ما دارد از جمله این آیه قرآنی که ( وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی )(انعام/164) که بر اساس آن هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید و هر کس مسئول عمل خویش می باشد . اما در مورد اموری همچون حجاب باید بگوییم که برخی از واجبات شرعی از دو بعد قابل بررسی می باشد : یکی بعد فردی آن و دیگری بعد اجتماعی .
از بعد فردی ، هر کسی مسئول انجام وظایف شرعی خود بوده و هیچ کس نمی تواند وی را به خاطر عدم انجام آن وظیفه پیگیری نماید به عنوان مثال هرگز فرد بی نماز را به خاطر عدم به جای اوردن نماز دستگیر و مجازات نمی کنند . اما برخی واجبات علاوه بر بعد فردی بعد اجتماعی هم دارند و به همین خاطر نظام اسلامی که ناظر تنظیم صحیح روابط اجتماعی می باشد در این مساله ورود پیدا کرده و به وضع و اجرای قانون می پردازد . به عنوان مثال در موضوع حجاب ، ممکن است فردی در خانه خود و پیش نامحرمان حجاب را رعایت نکند که این مساله طبق همین سخنی که شما بیان نمودید به خودش مربوط بوده و باید پاسخگوی عمل خود در روز قیامت باشد . اما همین فرد وقتی در جامعه به کشف حجاب بپردازد اقدام به شکستن هنجارهای اجتماعی کرده واقدام او باعث بروز مفاسدی می شود که به بعضی از آنهادر نامه های قبلی اشاره شده بود و در واقع جلوگیری از بروز این ناهنجاری های اجتماعی دلیل الزام و اجبار حجاب در جامعه می باشد و بنابر این از آنجایی که دولت اسلامی مسئول جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی می باشد موظف است دست به اقدامات پیشگیرانه بزند که از جمله آنها الزامی کردن حجاب می باشد که ارتباطی با تکلیف فرد نسبت به حجاب در پیشگاه خداوند ندارد و ممکن است فردی که اعتقادی به ضرورت و وجوب حجاب ندارد با وجود رعایت حجاب در جامعه در قیامت و در پیشگاه خداوند به دلیل عدم اعتقاد به ضرورت حجاب معاقب شود که همین مساله نشان می دهد که دلیل الزام ، بعد اجتماعی مساله حجاب می باشد و نه بعد اخروی و تکلیفی آن .
در مورد بخش آخر نامه شما مبنی بر اینکه ( همیشه هرچیزی که اجباری بوده است مردم به ویژه جوانان به ان کمتر عمل نموده اند ) اگر چه اصل مطلب به دلیل تمایل انسان به انجام آزادانه و بدون وجود فشار خارجی ، ممکن است تا حدودی درست باشد اما نتیجه گیری آن صحیح نمی باشد . چرا که در جامعه همواره مواردی وجود دارد که از سویی نیاز به رعایت آنها وجود دارد و به همین خاطر الزام هم نسبت به آنها صورت می گیرد اما در عین حال مردم هم آنها را رعایت می کنند و در مواردی هم مصلحت هایی وجود دارد که علیرغم بی میلی مردم نسبت به انجام آنها باید الزام برای اجرای آن وجود داشته باشد همچون بستن کمربند ایمنی که یک نوع الزام در راهنمایی و رانندگی است که به منظور کاهش مرگ ومیرها ، این الزام و قانون وضع شده است و البته بسیاری از مردم در ابتدا از بستن آن راضی نبوده و در صورت امکان از آن فرار می کردند اما حتی اگر همه افراد جامعه از این کار ناراضی می بودند باز هم به دلیل مصلحت های بالاتر باید دولت ، بستن آن را الزامی می نمود و البته همین الزامات قانونی نیز سبب شده است تا امروزه بستن کمر بند ایمنی به یک فرهنگ تبدیل شود . التبه قصد ما از ذکر این مثال این نیست که مساله حجاب هم مثل قوانین الزام آور راهنمایی و رانندگی است چرا که قوانین راهنمایی و رانندگی الزاماتی کاملا یکطرفانه می باشد و حال آنکه قوانینی همچون حجاب الزاماتی هستند که از سوی مردم نیز مورد درخواست قرار میگیرد . به عنوان مثال در جریان انقلاب اسلامی ایران یکی از درخواست های مردم اجرای احکام اسلامی از جمله رعایت حجاب اسلامی در جامعه و جلوگیری از فساد و فحشای ناشی از بی توجهی به آن بود . لذا قصد ما صرفا بیان این نکته بود که دولت تنها به خاطر عدم تمایل قلبی افراد برای اجرای یک فانون نمی تواند از وضع و اجرای قانون سرباز بزند بلکه باید در وضع و اجرای قوانین ، مصلحت عمومی جامعه را در نظر گرفته و به وضع قوانین اقدام نماید که از جمله این مصلحت ها ، مصلحت هایی است که در رعایت حجاب اسلامی در جامعه وجود دارد هر چند برخی افراد از آن خوششان نیاید. در پایان تذکر این نکته هم ضروری است که به اعتقاد ما رعایت حجاب درجامعه اسلامی ایران ، نه صرفا به خاطر اجبارها و الزام های دولتی است بلکه به دلیل اعتقاد مستحکم مردم به دین مبین اسلام و احکام شرعی مرتبط با آن می باشد فلذا برای اکثریت مردم ایران تفاوتی ندارد که برای رعایت حجاب ، قانونی وجود داشته باشد و یاوجود نداشته باشد و عمده بحث وضع قانون برای کسانی است که اعتقادی به رعایت حجاب ندارند (یا اساسا اعتقادی به حجاب ندارند و یا اعتقاد دارند ولی بی توجهی می کنند) و با بی حجابی شان به ناهنجاری های اجتماعی دامن می زنند که هدف اصلی قانونگذار ، عمدتا این قشر می باشد که طبیعتا نمی توان به خاطر بی میلی قلبی این افراد به رعایت حجاب اجباری ، از مصلحت بزرگ جامعه یعنی تامین محیط سالم و پاک از نظر اخلاقی و اجتماعی ، چشم پوشی نمود .
دوست عزیز امیدواریم این مطالب پاسخگوی ذهن پرسشگر شما بوده باشد . در هر صورت منتظر تماسهای بعدی شما هستیم .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین