در قرن بیست و یکم چند کشور اروپایی پادشاهی اداره می شوند؟ آیا با ادعاهای حقوق بشر و آزادی انسانی در سایه تفکرات انسان گرایانه آنان در تناقض نیست؟
در قرن بیست و یکم چند کشور اروپایی پادشاهی اداره می شوند؟ آیا با ادعاهای حقوق بشر و آزادی انسانی در سایه تفکرات انسان گرایانه آنان در تناقض نیست؟ در سال 2013 میلادی عینی ترین اجتماع سلاطین و پادشاهان غرب مدعی آزادی را می توان در اتحادیه اروپا مشاهده کرد.در این جهان انسان محور که کرنای حقوق بشر و آزادی انسانی در سایه تفکرات انسان گرایانه وسعتی به قاعده زمین پیدا نموده، هنوز کشورهایی در گوشه و کنار جهان یافت می شوند که حاکمان و حکمرانی موروثی داشته. این کشورها در دنیای مدعی آزادی، ذیل سایه پیامبران امانیست که رسالتشان شادمانی، بشارتشان آزادی و معجزه شان خنده است، همچنان تاج و تخت سلطنت را چون ارث پدران نسل اندر نسل منتقل می سازند. بر این اساس شاید تصور عمومی این باشد که موضوع پادشاهی یا سلطنت (Monarchism) برای مدعیان امانیست و کشورهای مترقی غربی از ظاهری لطیفه مانند برخوردار بوده و مردم این کشورها تنها برخی از مظاهر امروزی آن را گهگاه در ممالک بدوی دسته سومی جستجو می نمایند. مبتنی بر این تصور عناوینی چون "پادشاه" (monarch) یا "ملکه" (queen regnant) در غرب امروز، تنها دست مایه هایی از برای نقل داستان های کودکانه فهم گشته و یا مروری تاریخی قلمداد می شود. در این تصور، انسان مدرن که در دنیای آزاد غرب بدور از هر قید و بندی زمان را سپری می کند، فارغ از هر استبداد مبتنی بر قاعده "لسه فر" زیست می نماید. زنان و مردان سرخوش و شاد، بسیار منطقی و مهربان، با حکومت هایی بری از هر گونه زورگویی و سلطه گری!!! اما واقع امر خلاف این تصور رایج و عمومی بوده و این ظاهر دموکرات و آزادی طلب روی دیگری نیز دارد.روی دیگری منطبق با استبداد و خودکامگی. بر این اساس با کمی مطالعه در وضعیت برخی کشورهای به ظاهر آزاد و مترقی جهان غرب و برخی سردمداران منافی سلطه و سلطه گری، همچنان نوع حکومت پادشاهی و سلطنت (Monarchism) را در قرن بیست و یکم می توان یافت. کشورهایی که همچنان حکومت ارث پدارانشان بوده و "پادشاه" (monarch) یا "ملکه" (queen regnant) القاب رایج و الفاظ مستعمل روزانه و جاری میان مردمشان می باشد. امروزه در سال 2013 میلادی عینی ترین اجتماع سلاطین و پادشاهان غرب مدعی آزادی را می توان در اتحادیه اروپا (European Union (EU)) مشاهده نمود. اتحادیه ای متشکل از کشورهای به ظاهر قدرتمند و مترقی، با داعیه آزادی و برقراری دموکراسی در جهان. اتحادیه اروپا که در سال 1993 میلادی و مبتنی بر توافق ماستریخت پایه‌گذاری گردید، امروزه با عضوت 27 کشور مدعی آزادی در غرب مدرن! بیشترین حکومت های سلطنتی و پادشاهی را در درون خود جای داده است. در این دنیای آزاد که رسانه ها انگ آزادی را چون شمشیر داموکلس حقوق بشر، بر گردن جوامع اصیل به ویژه جوامع اسلام (البته نه اسلام آمریکایی) استوار نموده اند؛ سلاطین و پادشاهان غربی به دنبال سلطه و نفوذ بیش از پیش خود بر سایر جوامع می باشند. منبع: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/209941/چند-کشور-اروپایی-پادشاهی-اداره-می-شوندعکس
عنوان سوال:

در قرن بیست و یکم چند کشور اروپایی پادشاهی اداره می شوند؟ آیا با ادعاهای حقوق بشر و آزادی انسانی در سایه تفکرات انسان گرایانه آنان در تناقض نیست؟


پاسخ:

در قرن بیست و یکم چند کشور اروپایی پادشاهی اداره می شوند؟ آیا با ادعاهای حقوق بشر و آزادی انسانی در سایه تفکرات انسان گرایانه آنان در تناقض نیست؟

در سال 2013 میلادی عینی ترین اجتماع سلاطین و پادشاهان غرب مدعی آزادی را می توان در اتحادیه اروپا مشاهده کرد.در این جهان انسان محور که کرنای حقوق بشر و آزادی انسانی در سایه تفکرات انسان گرایانه وسعتی به قاعده زمین پیدا نموده، هنوز کشورهایی در گوشه و کنار جهان یافت می شوند که حاکمان و حکمرانی موروثی داشته.
این کشورها در دنیای مدعی آزادی، ذیل سایه پیامبران امانیست که رسالتشان شادمانی، بشارتشان آزادی و معجزه شان خنده است، همچنان تاج و تخت سلطنت را چون ارث پدران نسل اندر نسل منتقل می سازند.

بر این اساس شاید تصور عمومی این باشد که موضوع پادشاهی یا سلطنت (Monarchism) برای مدعیان امانیست و کشورهای مترقی غربی از ظاهری لطیفه مانند برخوردار بوده و مردم این کشورها تنها برخی از مظاهر امروزی آن را گهگاه در ممالک بدوی دسته سومی جستجو می نمایند.
مبتنی بر این تصور عناوینی چون "پادشاه" (monarch) یا "ملکه" (queen regnant) در غرب امروز، تنها دست مایه هایی از برای نقل داستان های کودکانه فهم گشته و یا مروری تاریخی قلمداد می شود.
در این تصور، انسان مدرن که در دنیای آزاد غرب بدور از هر قید و بندی زمان را سپری می کند، فارغ از هر استبداد مبتنی بر قاعده "لسه فر" زیست می نماید.

زنان و مردان سرخوش و شاد، بسیار منطقی و مهربان، با حکومت هایی بری از هر گونه زورگویی و سلطه گری!!!

اما واقع امر خلاف این تصور رایج و عمومی بوده و این ظاهر دموکرات و آزادی طلب روی دیگری نیز دارد.روی دیگری منطبق با استبداد و خودکامگی.

بر این اساس با کمی مطالعه در وضعیت برخی کشورهای به ظاهر آزاد و مترقی جهان غرب و برخی سردمداران منافی سلطه و سلطه گری، همچنان نوع حکومت پادشاهی و سلطنت (Monarchism) را در قرن بیست و یکم می توان یافت.

کشورهایی که همچنان حکومت ارث پدارانشان بوده و "پادشاه" (monarch) یا "ملکه" (queen regnant) القاب رایج و الفاظ مستعمل روزانه و جاری میان مردمشان می باشد.

امروزه در سال 2013 میلادی عینی ترین اجتماع سلاطین و پادشاهان غرب مدعی آزادی را می توان در اتحادیه اروپا (European Union (EU)) مشاهده نمود.

اتحادیه ای متشکل از کشورهای به ظاهر قدرتمند و مترقی، با داعیه آزادی و برقراری دموکراسی در جهان.

اتحادیه اروپا که در سال 1993 میلادی و مبتنی بر توافق ماستریخت پایه‌گذاری گردید، امروزه با عضوت 27 کشور مدعی آزادی در غرب مدرن! بیشترین حکومت های سلطنتی و پادشاهی را در درون خود جای داده است.

در این دنیای آزاد که رسانه ها انگ آزادی را چون شمشیر داموکلس حقوق بشر، بر گردن جوامع اصیل به ویژه جوامع اسلام (البته نه اسلام آمریکایی) استوار نموده اند؛ سلاطین و پادشاهان غربی به دنبال سلطه و نفوذ بیش از پیش خود بر سایر جوامع می باشند.
منبع:

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/209941/چند-کشور-اروپایی-پادشاهی-اداره-می-شوندعکس





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین