سلام بدون مقدمه میگم درباره شهدای غواص که اخیرا واردکشورشده اند متنی اومده تو شبکه های اجتماعی که میگه اقای محسن رضایی زمان جنگ خبرداشته که عملیات لورفته وازروی عمد دستور ادامه عملیات وداده ایا این حرف درسته؟؟؟؟ با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز. پس از انتشار خبر تفحص پیکر 175 شهید غواص که بعضی از آنها با دستان بسته و بدون هیچگونه جراحتی زندهبهگور شده به شهادت رسیده بودند، موج گستردهای از واکنشهای رسانهای به این اقدام در داخل و خارج از کشور ایجاد شد.در نگاه اول، این موج رسانهای با رویکرد ابراز احساسات و علاقه به ساحت شهدای مظلوم انقلاب اسلامی است و نشان از عمق عشق و ارادت مردم در هر سلیقه و گرایش سیاسی و اعتقادی به شهدا دارد. اما در این میان، ردپای خباثتها و شیطنتهای پیادهنظام رسانهای وابسته به نظام سلطه و حامیان صدام در جنگ تحمیلی دیده میشود که تلاش میکنند با سوار شدن بر موج احساسات پاک مردم، اهداف شوم خود در ایجاد تفرقه و شکاف بین آحاد ملت و ایجاد حس بدبینی نسبت به فرماندهان نظامی کشور را دنبال کنند. یکی از خطوط خبری که رسانههای وابسته به جریان معاند انقلاب در خصوص شهدای مظلوم غواص دنبال کردند، تمرکز بر عملکرد فرماندهان عالیرتبه جنگ در ادامه این عملیات پس از آگاهی از لو رفتن این عملیات بود. فعالان این خط خبری، تلاش میکند تا با پنهان کردن نقش حامیان بینالمللی صدام، صرفاً بر نقش فرماندهان در شهادت رزمندگان تأکید کند و هیچ اشارهای به پشتیبانیهای اطلاعاتی دولتهای غربی بهویژه آمریکا در این زمینه ننماید. این در حالی است که اسناد متقن و معتبر بینالمللی، یکی از دلایل اصلی لو رفتن عملیات کربلای 4 را انتقال اطلاعات مربوط به عملیات توسط سرویس جاسوسی آمریکا به عراق و همچنین همکاری جریانهای سیاسی معاند داخلی برای جاسوسی نظامی و جمع آوری اطلاعات از تحرکات نیروهای ایرانی عنوان میکند. در سطور پیشرو، تلاش میشود تا برخی از اسناد و ارجاعات به نقش آمریکا و ستون پنجم داخلی در لو رفتن عملیات کربلای 4، مرور شود. گزارشی مختصر از عملیات کربلای 4 عملیات کربلای چهار در دی ماه 1365 در شرایطی انجام شد که از نظر اجتماعی مردم ایران منتظر یک پیروزی بزرگ و سرنوشتساز و نهایتاً پایان جنگ بودند. این جو عمومی که بهویژه بعد از عملیات بزرگ والفجر 8 و فتح فاو ابعاد روانی ویژهای پیداکرد، سبب هجوم بینظیر نیروهای مردمی به سمت جبههها شد که در تاریخ 8 ساله جنگ تحمیلی تنها در برهه عملیات فتحالمبین در سال 61 نمونه داشت. از سوی دیگر، بعد از عملیات والفجر 8، عراق با بهرهگیری از نظرات کارشناسان نظامی آمریکایی و اروپایی دست به اجرای سلسله عملیاتهای دفاع متحرک زد تا هم دستاوردهای پیروزی ایران در فاو را خدشهدار کند و هم توان نظامی ایران را در نبردهای فرسایشی و پراکنده رو به تحلیل برده تا در نهایت با ضربهای کاری، مسئله جنگ را به نفع خود تمام کند. این دو مسئله بهعلاوه شرایط خاص اقتصادی و سیاسی ایران در سال 65 و فشارهای بینالمللی برای پایان جنگ و همچنین حضور مستقیم آمریکا در جنگ با ایران(چه در خلیج فارس و جنگ دریایی و چه در جنگ اطلاعاتی) فرماندهان و متولیان جنگ در ایران را برآن داشت تا بههرنحو ممکن، با اجرای عملیات کربلای 4، هم از ظرفیت حضور بالای مردم در جبهه بهره بگیرند و هم با تصرف بصره(ضمن در اختیار داشتن فاو) دست بالا را در پایان جنگ و مذاکرات پس از آن، داشته باشند. در این عملیات قرار بود حدود 15000 غواص خط شکن با عبور از طول رودخانه اروند و گذر از روبروی خطوط عراقیها، در مقابل چند نقطه حساس از ساحل بصره وارد خطوط عراقیها شده و پس از شکستن استحکامات خط اول دفاعی عراق، موج دوم نیروها در تک اصلی پیشروی را به سمت بصره ادامه داده و عملیات سرنوشت را به سرانجامی نیکو برسانند. به عبارت دیگر عملیات کربلای 4 از جمله عملیات های گسترده دفاع مقدس است که توسط نیروهای سپاه پاسداران در سوم دی سال 1365 در جنوبی ترین محور جنگ به اجرا درآمد. عملیات کربلای 4 با راهبرد نظامی سپاه پاسداران و با هدف تصرف بندر مهم بصره در عراق طراحی شد. یکی از اهداف تصرف بصره نیز قطع کامل صدور نفت به خارج و ضربه زدن به عراق بود که لازم بود سه محور برای این عملیات در نظر گرفته می شد اما پاره ای مشکلات سبب شد تنها یک محور برای انجام چنین عملیاتی انتحاب شود. به عبارت دیگر، پس از حذف دو محور هور و فاو، منطقه شلمچه و ابوالخصیب که دارای ویژگی های مهم سیاسی و نظامی بودند در جبهه جنوب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد. در این عملیات دشمن با دو لشکر، 23 یگان پیاده، یگان های زرهی، یگان های مکانیزه، تیپ های 16، 30 و یک گردان مستقل ، تیپ های 25 و 8 ، گارد ریاست جمهوری، تیپ های 2 و 4 از لشکر1 کماندویی و تیپ های 7 و 8 از لشکر 2 پیاده تجهیز کامل شد و هدایت فرماندهی عملیات نیروهای خودی نیز بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) سپاه پاسداران بود و چهار قرارگاه عملیاتی نیز اجرای آن را بر عهده داشتند. بعد از آغاز این عملیات، نیروهای خودی متوجه هوشیاری بسیار زیاد و کامل نیروهای دشمن در مقابله با این عملیات گردیدند. ، عراقی ها با هوشیاری و آمادگی کامل، ضمن استفاده از منور با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک می کردند. در چنین شرایطی امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد خودداری شد و تنها به فاصله ی 24 ساعت پس از شروع عملیات، به دلیل وضعیت جدیدی که در خطوط درگیری به وجود آمد ، فرمانده سپاه دستور توقف عملیات را صادر کرد. ( سیری در جنگ ایران و عراق، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، فصل هشتم، 1379) در حقیقت عملیات کربلای 4 با کمک مستقیم آمریکاییها در انتقال اطلاعات مربوط به تحرکات نظامی ایرانیها که توسط هواپیماهای جاسوسی آواکس و تصاویر ماهوارهای به دست آمده بود، در همان ساعات ابتدایی و با تلفات سنگین نیروهای خودی، عملیات متوقف شد. در خصوص کمکهای اطلاعاتی آمریکا به عراق در مورد عملیات کربلای 4، میتوان به اظهارات (عدنان خیرالله) وزیر دفاع وقت عراق پس از عملیات کربلای 4 اشاره کرد که مکرراً از آمریکاییها برای دادن اطلاعات تشکر میکند. وفیق السامرایی، رییس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ نیز، طی مصاحبهای با نشریه الحیات اعلام کرد: (اگر حمایت غرب نبود، صدام نمیتوانست جنگ علیه ایران را آغاز کند و ادامه دهد. وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین بر می شمارد: ارایه اطلاعات کامل به عراق در مورد آرایش نظامی نیروهای ایران. تشویق متحدین خود در اروپا و منطقه به اعطای کمک مالی به عراق. تحریم ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن.) مارک پری نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در زمینه حمایتهای اطلاعاتی آمریکا از صدام، در کتاب (کسوف؛ آخرین روزهای سیا) مینویسد: (وزارت دفاع آمریکا اطلاعات و مشخصات دیپلماتهای ایرانی و برنامههای تدوین شده برای حمله به ایران، با ذکر نقاط حساس برای بمباران نقاط مختلف ایران را دراختیار دولت عراق قرار میداد.) مارک پری همچنین مینویسد: (در ماه اوت 1986 سازمان سیا یک سیستم بسیار پیچیده و امن ایجاد کرد که واشنگتن را مستقیماً به عراق وصل می کرد. برای دو ماه متوالی صدام حسین از طریق ایستگاه بغداد اطلاعات مستقیمی در باره آرایش های نظامی ایران دریافت می داشت. این مرکز هم چنین قادر بود اطلاعات بسیار دقیقی را برای فرماندهان عراق تهیه کند. این اطلاعات برای آن ارائه میشدند که فعالانه به رژیم عراق علیه ایران برتری و امتیاز بدهد.) در این خصوص، براساس گزارش نشریه آمریکایی فارین پالیسی، آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق با وجود اطلاع از تصمیم عراق برای استفاده از سلاحهای شیمیایی، کمکهای اطلاعاتی در اختیار عراق گذاشت. این کمکها پس از پیشبینی پیروزیهایی استراتژیک ایران در جبهههای نبرد و برای جلوگیری از پیروزی ایران در اختیار عراق گذاشته شد. البته حمایتهای اطلاعاتی آمریکا از رژیم بعث صدام، نه در برهه زمانی عملیات کربلای 4 که حتی پیش از آغاز جنگ نیز صورت پذیرفته است. که در همین زمینه براساس اسناد منتشره، آمریکا اطلاعات حساس نظامی ایران را که از طریق ملاقات با رجال سیاسی و نظامی مخالف انقلاب جمهآوری میکرد، از طریق عربستان سعودی به دست سازمان اطلاعات عراق میرساند. در این زمینه در گزارشی که 1997 توسط دانشگاه فلوریدای آمریکا منتشر شد، نیروی هوایی آمریکا، در سپتامبر 1980 تعداد 5 فروند هواپیمای شناسایی آواکس را جهت شناسایی عملیاتهای هوایی نیروی هوایی ایران و اطلاعرسانی آنها به ارتش عراق، به عربستان سعودی منتقل کرد. در خصوص علت لو رفتن عملیات کربلای 4، نباید از نقش ستون پنچم داخلی نیز چشم پوشید. بررسیها نشان میدهد نیروهای سازمان منافقین برای جمعآوری و انتقال اطلاعات به ارتش بعثی به صورت گسترده فعالیت میکردهاند و این اقدامات نقش مهمی در تصمیمگیری و اجرای طرحهای نظامی دشمن داشته است. براساس اظهارات محمدحسین سبحانی که در گذشته از مسئولان اطلاعات و امنیت سازمان مجاهدین خلق بوده، استخبارات عراق از طریق مهدی ابریشمچی، پرسشهای اطلاعاتی ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پلها، تأسیسات آب و برق، کارخانهها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران با سازمان مطرح میکرده و ستاد اطلاعات سازمان پس از انجام دادن کار اطلاعاتی، پاسخها را تهیه کرده و در اختیار آنان میگذاشته است. یکی از بارزترین مصادیق کارکرد ویژه سازمان پلید منافقین در جاسوسی از فعالیتهای نظامی ایران، در عملیات کربلای 4 صورت گرفت تا جایی که یک روز قبل از آغاز عملیات، دو تیم شناسایی و جاسوسی وابسته به منافقین در اطراف پرشین هتل آبادان دستگیر شدند که اطلاعات بهدستآمده از این نفرات، حاکی از جاسوسی گسترده منافقین از تحرکات عملیاتی ایران بود. همچنین میبایست به نقش سایر سازمانهای سیاسی معاند انقلاب همچون جبهه ملی و نهضت آزادی نیز اشاره کرد که بنا بر اظهارات فرماندهی کل سپاه، لو رفتن عملیات از ردههای بالای سیاسی کشور صورت گرفته است که در همین زمینه سردار محمد اسماعیل کوثری، فرمانده وقت لشگر 27 محمد رسولالله(ص)، در مصاحبهای از نقش نهضت آزادی در جمعآوری اطلاعات مربوط به عملیات کربلای 4 و انتقال این اطلاعات به سرویسهای جاسوسی غربی (آمریکا) و در نهایت دستگاه امنیتی عراق پرده برداشت. گام دوم: در این گام به بررسی اجمالی دروغ ها و تحربفات متن فوق پیرامون عملیات کربلای چهار می پردازیم: پیش از هر سخنی لازم است به این نکته توجه نایید که کل شانتاژ متن فوق مبتنی بر این فرضیه است که مسوولین نظامی کشور قبل از عملیات از لو رفتن کامل عملیات کربلای چهار اطلاع داشته اند ولی علی رغم این بازهم دستور شروع عملیات را داده اند،اما باید عرض نماییم،ادعای اطلاع فرماندهان نظامی ارشد از لو رفتن کامل عملیات ، ادعای بی دلیلی است که بدون هیچ مستندی و مانند سایر مطالب دروغ و بی پایه ی مندرج در این متن مانند تعداد شهدای این عملیات!! و یا شهادت شهیدان باکری در این عملیات!!! آورده شده است. بر طبق گفته ی فرماندهان وقت سپاه، تا پیش از شروع این عملیات، به هیچ وجه از لو رفتن کامل عملیات اطلاعی در دست نبوده است. یقینا قصد ایران از انجام یک عملیات بزرگ بر همگان معلوم بود اما اینکه منطقه ی عملیات، تعداد نیروها ، کیفیت درگیری، اهداف ، روش ها، نوع پشتیبانی و سایر مسائل مرتبط، لو رفته، معلوم نبود. سردار سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا و فرمانده سابق سپاه پاسداران در این باره می گوید: (عملیات کربلای 4 در همان نیم روز مجبور به توقف شد. زیرا بررسی ما در همان چند ساعت شروع عملیات نشان داد که نیروهای عراقی به تمام محورهای مورد نظر عملیاتی ما آگاهی کاملی داشتند) ( مندرج در پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان به آدرس http://mfpa.ir )در مجموع می توان گفت تا قبل از شروع عملیات هیچ دلیل روشنی که مبنی بر لو رفتن کامل برنامه ی اصلی عملیات در دست نبوده است و به همین دلیل بعد از شروع عملیات و به محض اطلاع از لو رفتن عملیات، بدون فوت وقت ، عملیات در کمتر از یک نیمروز – به تعبیر سرلشگر صفوی – متوقف گردید. باید از نویسندگان متن مذکور پرسید که اساسا چرا باید فرماندهان ارشد با وجود علم به لو رفتن عملیات ، بازهم دستور به شروع عملیات بدهند؟ در ادامه به بیان نکاتی پیرامون متن فوق می پردازیم: یک. درباره ی آمار شهدای این عملیات باید بگوییم، ادعای شهادت 12 هزار نفر در طی این عملیات به هیچ وجه از سوی منابع معتبر مربوطه مطرح نگردیده و تایید نشده است. دو. اینگونه نبوده است که در طی این عملیات تمام متصرفات ایران طی هشت سال جنگ از دست رفته باشد. اساسا چگونه این امر ممکن است در حالی که جنگ تحمیلی در خطوط وسیعی از مرزهای ایران در جریان بوده است و حال چگونه بواسطه ی یک عملیات در یک منطقه ی خاص تمام متصرفات ایران!!! در طول هشت سال جنگ و در گستره ی صدها کیلومتر مرز از دست برود؟! سه. شهیدان بزرگوار مهدی و حمید باکری سال ها پیش از عملیات کربلای چهار ، و هر یک در عملیاتی جداگانه و با فاصله ی یکسال به شهادت رسیدند. شهید حمید باکری در تاریخ 6/12/1362 در جزیره مجنون در عملیات خیبر به شهادت رسید و شهید آقا مهدی باکری در عملیات بدر در تاریخ 25/11/63،در شرق دجله به شهادت رسیدند. در حالی که همانگونه که گذشت کربلای چهار در سوم دی سال 1365 برگزار گردید. از همین دروغ به این واضحی و با این صراحت می توان به عمق تحریفات واغراض پلید نهان در تالیف این متن پی برد. چهار. اساسا این عملیات برای تعیین سرنوشت جنگ، در طول شش ماه تلاش و سرمایه گذاری شده بود و اینگونه نبود که ایران پیش از این عملیات، دست بالای جنگ تحمیلی باشد بلکه هر دو طرف در شرایط مساوی قرار داشتند و تحصیل یک پیروزی بزرگ برای هر یک از طرفین می توانست، تاثیر چشم گیری در تعیین وضعیت جنگ داشته باشد. و این اتفاق در عملیات کربلای 5 که با تکیه برتجارب کربلای 4 و با مدت بسیار کوتاهی بعد از آن انجام شد، محقق گردیدو برجسته ترین نتیجه ی پیروزی ایران در عملیات کربلای 5 و دستاورد استراتژیک آن، تثبیت توازن به سود ایران بود. پس اینگونه نبوده است که فزضا با ناکام ماندن این عملیات پیروزی بزرگی نصیب صرام شده باشد. پنج. این عملیات نه بعد از سه روز بلکه به فاصله ی 24 ساعت بعد از شروع و بعد از اطمینان از لو رفتن تمامی جنبه های عملیات متوقف گردید. شش. در این عملیات نه تنها تمام جانفشانی ها و ازخودگذشتگی ها و شهید دادن ها و هزینه دادن های مردم ایران بی ثمر نگردید بلکه این عملیات ، تجربه ای برای عملیات های بعدی از جمله عملیات کربلای 5 گردید که در نهایت منجر به پذیرش قدرتمندانه قطعنامه 598 و رسیدن جمهوری اسلامی به تمامی مطالبات از جمله حفظ کامل تمامیت ارضی کشور و معرفی عراق به عنوان متجاوز شد. هفت. جوانانی که در طول جنگ تحمیلی پر پر شدند ، نفوس پاکی بودند که تمام هستی خود را در طبق اخلاص به پروردگار خویش تقدیم نمودند. اما یقینا هیچ کدام از فرماندهان عالی جنگ هیچ گاه راضی به ریخته شدن خونپاک این جوانان نبوده اند، و خود نیز جان بر کف پابه پای رزمندگان و بسیجیان، در میدان های اصلی نبرد حضور داشتند ، اگر نگاهی به آمار فرماندهان نام آور شهید دفاع مقدس بیاندازید متوجه می شوید که فرماندهان ارشد، همواره پیشاپیش نیروهای خود، درگیر جبهه ی نبرد بوده اند. هشت . سخنان منقول از سردار رضایی در مراسم تشییع جنازه ی شهیدان نیز به مانند سایر مطالب این متن منطبق بر واقعیت نبوده و چنین سخنی از سوی ایشان در این مراسم زده نشده است. اما در پایان باید به نویسندگان متن مذکور بگوییم، ننگ و نفرین بر قدرت های سلطه گری که آتش این جنگ ناجوانمردانه را در این مملکت برافروختند. ننگ و نفرین ابدی خداوند نثار منافقانی که عزت و شرف خود را با دلار های آمریکایی معاوضه نموده و اینگونه با فروش اطلاعات، خون هم میهنان خویش را بر زمین ریختند. ننگ و نفرین و لعنت ابدی خداوند بر کسانی که برای زمین زدن نظام اسلامی این ملت کمر همت بستند و اما درود و رضوان الاهی بر امام عزیز راحلمان و شهیدان والامقام انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که لحظه ای جز به رضای دوست و عمل به تکلیف فکر نکردند و سلام خداوند بر رزمندگان و فرماندهانی که در طول 8 سال ، غیرتمندانه با تمام وجود در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده وفارغ از تمامی فشارهای داخلی و خارجی خم به ابرو نیاوردند. ضمن با تشکر مجدد از مکاتبه ی شما با این مرکز، منتظر سوالات بعدی شما هستیم. برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون دفاع مقدس به منابع زیر مراجعه نمایید : پایگاه اطلاع رسانی دانشنامه جامع ایثار و شهادت به آدرس اینترنتی http://www.isarnameh.ir پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس به آدرس اینترنتی http://dsrc.ir مجموعه ی 5 جلدی کتاب سیری در جنگ ایران و عراق، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، چاپ سوم، تهران،1379 .
سلام بدون مقدمه میگم درباره شهدای غواص که اخیرا واردکشورشده اند متنی اومده تو شبکه های اجتماعی که میگه اقای محسن رضایی زمان جنگ خبرداشته که عملیات لورفته وازروی عمد دستور ادامه عملیات وداده ایا این حرف درسته؟؟؟؟
سلام بدون مقدمه میگم درباره شهدای غواص که اخیرا واردکشورشده اند متنی اومده تو شبکه های اجتماعی که میگه اقای محسن رضایی زمان جنگ خبرداشته که عملیات لورفته وازروی عمد دستور ادامه عملیات وداده ایا این حرف درسته؟؟؟؟
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز. پس از انتشار خبر تفحص پیکر 175 شهید غواص که بعضی از آنها با دستان بسته و بدون هیچگونه جراحتی زندهبهگور شده به شهادت رسیده بودند، موج گستردهای از واکنشهای رسانهای به این اقدام در داخل و خارج از کشور ایجاد شد.در نگاه اول، این موج رسانهای با رویکرد ابراز احساسات و علاقه به ساحت شهدای مظلوم انقلاب اسلامی است و نشان از عمق عشق و ارادت مردم در هر سلیقه و گرایش سیاسی و اعتقادی به شهدا دارد. اما در این میان، ردپای خباثتها و شیطنتهای پیادهنظام رسانهای وابسته به نظام سلطه و حامیان صدام در جنگ تحمیلی دیده میشود که تلاش میکنند با سوار شدن بر موج احساسات پاک مردم، اهداف شوم خود در ایجاد تفرقه و شکاف بین آحاد ملت و ایجاد حس بدبینی نسبت به فرماندهان نظامی کشور را دنبال کنند.
یکی از خطوط خبری که رسانههای وابسته به جریان معاند انقلاب در خصوص شهدای مظلوم غواص دنبال کردند، تمرکز بر عملکرد فرماندهان عالیرتبه جنگ در ادامه این عملیات پس از آگاهی از لو رفتن این عملیات بود. فعالان این خط خبری، تلاش میکند تا با پنهان کردن نقش حامیان بینالمللی صدام، صرفاً بر نقش فرماندهان در شهادت رزمندگان تأکید کند و هیچ اشارهای به پشتیبانیهای اطلاعاتی دولتهای غربی بهویژه آمریکا در این زمینه ننماید.
این در حالی است که اسناد متقن و معتبر بینالمللی، یکی از دلایل اصلی لو رفتن عملیات کربلای 4 را انتقال اطلاعات مربوط به عملیات توسط سرویس جاسوسی آمریکا به عراق و همچنین همکاری جریانهای سیاسی معاند داخلی برای جاسوسی نظامی و جمع آوری اطلاعات از تحرکات نیروهای ایرانی عنوان میکند.
در سطور پیشرو، تلاش میشود تا برخی از اسناد و ارجاعات به نقش آمریکا و ستون پنجم داخلی در لو رفتن عملیات کربلای 4، مرور شود.
گزارشی مختصر از عملیات کربلای 4
عملیات کربلای چهار در دی ماه 1365 در شرایطی انجام شد که از نظر اجتماعی مردم ایران منتظر یک پیروزی بزرگ و سرنوشتساز و نهایتاً پایان جنگ بودند. این جو عمومی که بهویژه بعد از عملیات بزرگ والفجر 8 و فتح فاو ابعاد روانی ویژهای پیداکرد، سبب هجوم بینظیر نیروهای مردمی به سمت جبههها شد که در تاریخ 8 ساله جنگ تحمیلی تنها در برهه عملیات فتحالمبین در سال 61 نمونه داشت.
از سوی دیگر، بعد از عملیات والفجر 8، عراق با بهرهگیری از نظرات کارشناسان نظامی آمریکایی و اروپایی دست به اجرای سلسله عملیاتهای دفاع متحرک زد تا هم دستاوردهای پیروزی ایران در فاو را خدشهدار کند و هم توان نظامی ایران را در نبردهای فرسایشی و پراکنده رو به تحلیل برده تا در نهایت با ضربهای کاری، مسئله جنگ را به نفع خود تمام کند.
این دو مسئله بهعلاوه شرایط خاص اقتصادی و سیاسی ایران در سال 65 و فشارهای بینالمللی برای پایان جنگ و همچنین حضور مستقیم آمریکا در جنگ با ایران(چه در خلیج فارس و جنگ دریایی و چه در جنگ اطلاعاتی) فرماندهان و متولیان جنگ در ایران را برآن داشت تا بههرنحو ممکن، با اجرای عملیات کربلای 4، هم از ظرفیت حضور بالای مردم در جبهه بهره بگیرند و هم با تصرف بصره(ضمن در اختیار داشتن فاو) دست بالا را در پایان جنگ و مذاکرات پس از آن، داشته باشند.
در این عملیات قرار بود حدود 15000 غواص خط شکن با عبور از طول رودخانه اروند و گذر از روبروی خطوط عراقیها، در مقابل چند نقطه حساس از ساحل بصره وارد خطوط عراقیها شده و پس از شکستن استحکامات خط اول دفاعی عراق، موج دوم نیروها در تک اصلی پیشروی را به سمت بصره ادامه داده و عملیات سرنوشت را به سرانجامی نیکو برسانند.
به عبارت دیگر عملیات کربلای 4 از جمله عملیات های گسترده دفاع مقدس است که توسط نیروهای سپاه پاسداران در سوم دی سال 1365 در جنوبی ترین محور جنگ به اجرا درآمد. عملیات کربلای 4 با راهبرد نظامی سپاه پاسداران و با هدف تصرف بندر مهم بصره در عراق طراحی شد.
یکی از اهداف تصرف بصره نیز قطع کامل صدور نفت به خارج و ضربه زدن به عراق بود که لازم بود سه محور برای این عملیات در نظر گرفته می شد اما پاره ای مشکلات سبب شد تنها یک محور برای انجام چنین عملیاتی انتحاب شود. به عبارت دیگر، پس از حذف دو محور هور و فاو، منطقه شلمچه و ابوالخصیب که دارای ویژگی های مهم سیاسی و نظامی بودند در جبهه جنوب به منظور انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشت ساز برگزیده شد.
در این عملیات دشمن با دو لشکر، 23 یگان پیاده، یگان های زرهی، یگان های مکانیزه، تیپ های 16، 30 و یک گردان مستقل ، تیپ های 25 و 8 ، گارد ریاست جمهوری، تیپ های 2 و 4 از لشکر1 کماندویی و تیپ های 7 و 8 از لشکر 2 پیاده تجهیز کامل شد و هدایت فرماندهی عملیات نیروهای خودی نیز بر عهده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) سپاه پاسداران بود و چهار قرارگاه عملیاتی نیز اجرای آن را بر عهده داشتند. بعد از آغاز این عملیات، نیروهای خودی متوجه هوشیاری بسیار زیاد و کامل نیروهای دشمن در مقابله با این عملیات گردیدند. ، عراقی ها با هوشیاری و آمادگی کامل، ضمن استفاده از منور با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای خودی شلیک می کردند. در چنین شرایطی امکان ادامه عملیات میسر نبود، لذا به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد خودداری شد و تنها به فاصله ی 24 ساعت پس از شروع عملیات، به دلیل وضعیت جدیدی که در خطوط درگیری به وجود آمد ، فرمانده سپاه دستور توقف عملیات را صادر کرد. ( سیری در جنگ ایران و عراق، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، فصل هشتم، 1379)
در حقیقت عملیات کربلای 4 با کمک مستقیم آمریکاییها در انتقال اطلاعات مربوط به تحرکات نظامی ایرانیها که توسط هواپیماهای جاسوسی آواکس و تصاویر ماهوارهای به دست آمده بود، در همان ساعات ابتدایی و با تلفات سنگین نیروهای خودی، عملیات متوقف شد. در خصوص کمکهای اطلاعاتی آمریکا به عراق در مورد عملیات کربلای 4، میتوان به اظهارات (عدنان خیرالله) وزیر دفاع وقت عراق پس از عملیات کربلای 4 اشاره کرد که مکرراً از آمریکاییها برای دادن اطلاعات تشکر میکند.
وفیق السامرایی، رییس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ نیز، طی مصاحبهای با نشریه الحیات اعلام کرد: (اگر حمایت غرب نبود، صدام نمیتوانست جنگ علیه ایران را آغاز کند و ادامه دهد. وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین بر می شمارد:
ارایه اطلاعات کامل به عراق در مورد آرایش نظامی نیروهای ایران.
تشویق متحدین خود در اروپا و منطقه به اعطای کمک مالی به عراق.
تحریم ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن.)
مارک پری نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در زمینه حمایتهای اطلاعاتی آمریکا از صدام، در کتاب (کسوف؛ آخرین روزهای سیا) مینویسد: (وزارت دفاع آمریکا اطلاعات و مشخصات دیپلماتهای ایرانی و برنامههای تدوین شده برای حمله به ایران، با ذکر نقاط حساس برای بمباران نقاط مختلف ایران را دراختیار دولت عراق قرار میداد.)
مارک پری همچنین مینویسد: (در ماه اوت 1986 سازمان سیا یک سیستم بسیار پیچیده و امن ایجاد کرد که واشنگتن را مستقیماً به عراق وصل می کرد. برای دو ماه متوالی صدام حسین از طریق ایستگاه بغداد اطلاعات مستقیمی در باره آرایش های نظامی ایران دریافت می داشت. این مرکز هم چنین قادر بود اطلاعات بسیار دقیقی را برای فرماندهان عراق تهیه کند. این اطلاعات برای آن ارائه میشدند که فعالانه به رژیم عراق علیه ایران برتری و امتیاز بدهد.)
در این خصوص، براساس گزارش نشریه آمریکایی فارین پالیسی، آمریکا در جریان جنگ ایران و عراق با وجود اطلاع از تصمیم عراق برای استفاده از سلاحهای شیمیایی، کمکهای اطلاعاتی در اختیار عراق گذاشت. این کمکها پس از پیشبینی پیروزیهایی استراتژیک ایران در جبهههای نبرد و برای جلوگیری از پیروزی ایران در اختیار عراق گذاشته شد.
البته حمایتهای اطلاعاتی آمریکا از رژیم بعث صدام، نه در برهه زمانی عملیات کربلای 4 که حتی پیش از آغاز جنگ نیز صورت پذیرفته است. که در همین زمینه براساس اسناد منتشره، آمریکا اطلاعات حساس نظامی ایران را که از طریق ملاقات با رجال سیاسی و نظامی مخالف انقلاب جمهآوری میکرد، از طریق عربستان سعودی به دست سازمان اطلاعات عراق میرساند.
در این زمینه در گزارشی که 1997 توسط دانشگاه فلوریدای آمریکا منتشر شد، نیروی هوایی آمریکا، در سپتامبر 1980 تعداد 5 فروند هواپیمای شناسایی آواکس را جهت شناسایی عملیاتهای هوایی نیروی هوایی ایران و اطلاعرسانی آنها به ارتش عراق، به عربستان سعودی منتقل کرد.
در خصوص علت لو رفتن عملیات کربلای 4، نباید از نقش ستون پنچم داخلی نیز چشم پوشید. بررسیها نشان میدهد نیروهای سازمان منافقین برای جمعآوری و انتقال اطلاعات به ارتش بعثی به صورت گسترده فعالیت میکردهاند و این اقدامات نقش مهمی در تصمیمگیری و اجرای طرحهای نظامی دشمن داشته است. براساس اظهارات محمدحسین سبحانی که در گذشته از مسئولان اطلاعات و امنیت سازمان مجاهدین خلق بوده، استخبارات عراق از طریق مهدی ابریشمچی، پرسشهای اطلاعاتی ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پلها، تأسیسات آب و برق، کارخانهها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران با سازمان مطرح میکرده و ستاد اطلاعات سازمان پس از انجام دادن کار اطلاعاتی، پاسخها را تهیه کرده و در اختیار آنان میگذاشته است.
یکی از بارزترین مصادیق کارکرد ویژه سازمان پلید منافقین در جاسوسی از فعالیتهای نظامی ایران، در عملیات کربلای 4 صورت گرفت تا جایی که یک روز قبل از آغاز عملیات، دو تیم شناسایی و جاسوسی وابسته به منافقین در اطراف پرشین هتل آبادان دستگیر شدند که اطلاعات بهدستآمده از این نفرات، حاکی از جاسوسی گسترده منافقین از تحرکات عملیاتی ایران بود.
همچنین میبایست به نقش سایر سازمانهای سیاسی معاند انقلاب همچون جبهه ملی و نهضت آزادی نیز اشاره کرد که بنا بر اظهارات فرماندهی کل سپاه، لو رفتن عملیات از ردههای بالای سیاسی کشور صورت گرفته است که در همین زمینه سردار محمد اسماعیل کوثری، فرمانده وقت لشگر 27 محمد رسولالله(ص)، در مصاحبهای از نقش نهضت آزادی در جمعآوری اطلاعات مربوط به عملیات کربلای 4 و انتقال این اطلاعات به سرویسهای جاسوسی غربی (آمریکا) و در نهایت دستگاه امنیتی عراق پرده برداشت.
گام دوم: در این گام به بررسی اجمالی دروغ ها و تحربفات متن فوق پیرامون عملیات کربلای چهار می پردازیم: پیش از هر سخنی لازم است به این نکته توجه نایید که کل شانتاژ متن فوق مبتنی بر این فرضیه است که مسوولین نظامی کشور قبل از عملیات از لو رفتن کامل عملیات کربلای چهار اطلاع داشته اند ولی علی رغم این بازهم دستور شروع عملیات را داده اند،اما باید عرض نماییم،ادعای اطلاع فرماندهان نظامی ارشد از لو رفتن کامل عملیات ، ادعای بی دلیلی است که بدون هیچ مستندی و مانند سایر مطالب دروغ و بی پایه ی مندرج در این متن مانند تعداد شهدای این عملیات!! و یا شهادت شهیدان باکری در این عملیات!!! آورده شده است.
بر طبق گفته ی فرماندهان وقت سپاه، تا پیش از شروع این عملیات، به هیچ وجه از لو رفتن کامل عملیات اطلاعی در دست نبوده است. یقینا قصد ایران از انجام یک عملیات بزرگ بر همگان معلوم بود اما اینکه منطقه ی عملیات، تعداد نیروها ، کیفیت درگیری، اهداف ، روش ها، نوع پشتیبانی و سایر مسائل مرتبط، لو رفته، معلوم نبود. سردار سرلشکر سیدیحیی رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا و فرمانده سابق سپاه پاسداران در این باره می گوید: (عملیات کربلای 4 در همان نیم روز مجبور به توقف شد. زیرا بررسی ما در همان چند ساعت شروع عملیات نشان داد که نیروهای عراقی به تمام محورهای مورد نظر عملیاتی ما آگاهی کاملی داشتند) ( مندرج در پایگاه اطلاع رسانی موسسه فرهنگی هنری پیام آزادگان به آدرس http://mfpa.ir )در مجموع می توان گفت تا قبل از شروع عملیات هیچ دلیل روشنی که مبنی بر لو رفتن کامل برنامه ی اصلی عملیات در دست نبوده است و به همین دلیل بعد از شروع عملیات و به محض اطلاع از لو رفتن عملیات، بدون فوت وقت ، عملیات در کمتر از یک نیمروز – به تعبیر سرلشگر صفوی – متوقف گردید. باید از نویسندگان متن مذکور پرسید که اساسا چرا باید فرماندهان ارشد با وجود علم به لو رفتن عملیات ، بازهم دستور به شروع عملیات بدهند؟
در ادامه به بیان نکاتی پیرامون متن فوق می پردازیم:
یک. درباره ی آمار شهدای این عملیات باید بگوییم، ادعای شهادت 12 هزار نفر در طی این عملیات به هیچ وجه از سوی منابع معتبر مربوطه مطرح نگردیده و تایید نشده است.
دو. اینگونه نبوده است که در طی این عملیات تمام متصرفات ایران طی هشت سال جنگ از دست رفته باشد. اساسا چگونه این امر ممکن است در حالی که جنگ تحمیلی در خطوط وسیعی از مرزهای ایران در جریان بوده است و حال چگونه بواسطه ی یک عملیات در یک منطقه ی خاص تمام متصرفات ایران!!! در طول هشت سال جنگ و در گستره ی صدها کیلومتر مرز از دست برود؟!
سه. شهیدان بزرگوار مهدی و حمید باکری سال ها پیش از عملیات کربلای چهار ، و هر یک در عملیاتی جداگانه و با فاصله ی یکسال به شهادت رسیدند. شهید حمید باکری در تاریخ 6/12/1362 در جزیره مجنون در عملیات خیبر به شهادت رسید و شهید آقا مهدی باکری در عملیات بدر در تاریخ 25/11/63،در شرق دجله به شهادت رسیدند. در حالی که همانگونه که گذشت کربلای چهار در سوم دی سال 1365 برگزار گردید. از همین دروغ به این واضحی و با این صراحت می توان به عمق تحریفات واغراض پلید نهان در تالیف این متن پی برد.
چهار. اساسا این عملیات برای تعیین سرنوشت جنگ، در طول شش ماه تلاش و سرمایه گذاری شده بود و اینگونه نبود که ایران پیش از این عملیات، دست بالای جنگ تحمیلی باشد بلکه هر دو طرف در شرایط مساوی قرار داشتند و تحصیل یک پیروزی بزرگ برای هر یک از طرفین می توانست، تاثیر چشم گیری در تعیین وضعیت جنگ داشته باشد. و این اتفاق در عملیات کربلای 5 که با تکیه برتجارب کربلای 4 و با مدت بسیار کوتاهی بعد از آن انجام شد، محقق گردیدو برجسته ترین نتیجه ی پیروزی ایران در عملیات کربلای 5 و دستاورد استراتژیک آن، تثبیت توازن به سود ایران بود. پس اینگونه نبوده است که فزضا با ناکام ماندن این عملیات پیروزی بزرگی نصیب صرام شده باشد.
پنج. این عملیات نه بعد از سه روز بلکه به فاصله ی 24 ساعت بعد از شروع و بعد از اطمینان از لو رفتن تمامی جنبه های عملیات متوقف گردید.
شش. در این عملیات نه تنها تمام جانفشانی ها و ازخودگذشتگی ها و شهید دادن ها و هزینه دادن های مردم ایران بی ثمر نگردید بلکه این عملیات ، تجربه ای برای عملیات های بعدی از جمله عملیات کربلای 5 گردید که در نهایت منجر به پذیرش قدرتمندانه قطعنامه 598 و رسیدن جمهوری اسلامی به تمامی مطالبات از جمله حفظ کامل تمامیت ارضی کشور و معرفی عراق به عنوان متجاوز شد.
هفت. جوانانی که در طول جنگ تحمیلی پر پر شدند ، نفوس پاکی بودند که تمام هستی خود را در طبق اخلاص به پروردگار خویش تقدیم نمودند. اما یقینا هیچ کدام از فرماندهان عالی جنگ هیچ گاه راضی به ریخته شدن خونپاک این جوانان نبوده اند، و خود نیز جان بر کف پابه پای رزمندگان و بسیجیان، در میدان های اصلی نبرد حضور داشتند ، اگر نگاهی به آمار فرماندهان نام آور شهید دفاع مقدس بیاندازید متوجه می شوید که فرماندهان ارشد، همواره پیشاپیش نیروهای خود، درگیر جبهه ی نبرد بوده اند.
هشت . سخنان منقول از سردار رضایی در مراسم تشییع جنازه ی شهیدان نیز به مانند سایر مطالب این متن منطبق بر واقعیت نبوده و چنین سخنی از سوی ایشان در این مراسم زده نشده است.
اما در پایان باید به نویسندگان متن مذکور بگوییم، ننگ و نفرین بر قدرت های سلطه گری که آتش این جنگ ناجوانمردانه را در این مملکت برافروختند. ننگ و نفرین ابدی خداوند نثار منافقانی که عزت و شرف خود را با دلار های آمریکایی معاوضه نموده و اینگونه با فروش اطلاعات، خون هم میهنان خویش را بر زمین ریختند. ننگ و نفرین و لعنت ابدی خداوند بر کسانی که برای زمین زدن نظام اسلامی این ملت کمر همت بستند و اما درود و رضوان الاهی بر امام عزیز راحلمان و شهیدان والامقام انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که لحظه ای جز به رضای دوست و عمل به تکلیف فکر نکردند و سلام خداوند بر رزمندگان و فرماندهانی که در طول 8 سال ، غیرتمندانه با تمام وجود در برابر هجوم نظام سلطه ایستادگی کرده وفارغ از تمامی فشارهای داخلی و خارجی خم به ابرو نیاوردند.
ضمن با تشکر مجدد از مکاتبه ی شما با این مرکز، منتظر سوالات بعدی شما هستیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون دفاع مقدس به منابع زیر مراجعه نمایید :
پایگاه اطلاع رسانی دانشنامه جامع ایثار و شهادت به آدرس اینترنتی http://www.isarnameh.ir
پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس به آدرس اینترنتی http://dsrc.ir
مجموعه ی 5 جلدی کتاب سیری در جنگ ایران و عراق، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، چاپ سوم، تهران،1379 .
- [سایر] به نام خدا با سلام و عرض ادب و احترام من 29 سالمه. حدود 10 روز میشه که نمیتونم درمورد یه قضیه ای درست تصمیم گیری کنم و یه شک و دودلی عجیب منو رها نمیکنه. قضیه از این قراره که: من با اقایی توی فضای مجازی اشنا شدم. اولش همه چی رو شوخی گرفتیم هر دومون. فقط برای سرگرمی گاهی باهم حرف میزدیم. میگم گاهی واقعا به ندرت بود چون هم ایشون سرکار میرفتن و هم من درس میوندم وقت نداشتیم بیایم تو دنیای مجازی. هر از گاهی اخر شبا پیش میومد که هر دو انلاین میشیدیم. این اشنایی اولیه به چندماه پیش برمیگرده. بعد از چندبار حرف زدن ایشون از خودشون گفتن. اینکه مهندس هستن، دانشگاه هم تدریس میکنن و خیلی چیزای دیگه. و حین صحبت کردن باهم اصلا وارد مسائل انحرافی و جنسی نمیشدیمو همش حرفای عادی و معمولی. تا اینکه بعد از چندماه ایشون از من شماره خواستن. منم مخالفت کردم. خیلی اصرار کردن. اصرار که میگم خودش باور کنید یه ماه بیشتر طول کشید و من نمیدادم. بالاخره بعداز کلی شرط گذاشتن از طرف من و قبولش از طرف ایشون من شماره دادم. تماس تلفنی مون بیشتر از ارتباط اینترنتی مون شد. ولی باز هم بهش اجازه نمیدادم فراتر از صحبت های عادی بره. خداییش پسر خوبی هست. یعنی اینجور که میگه و حرف میزنه. حتی قران و تفسیراش رو هم بلده اینو من با چندسوال ازش متوجه شدم. نماز و روزه اش هم به جاست. از نوع حرف زدنش معلومه که دروغ نمیگه. البته این از نظر منه. بعد از کلی حرف زدن خط فکریمون در یک راستا هست و ایشون خیلی محترمانه از من خواستگاری کردند. الان من دو دلم. من خودم دختر معتقدی ام. به یه اصول خاصی پایبندم که نمیخوام ازش تخطی کنم. دوس ندارم پایه زندگی ام بر اساس اشنایی اینترنتی باشه. خانواده ام هم چنین چیزی قبول نمیکنه.از طرفی من تا حالا حرکتی، حرفی یا حتی اشاره غیر اخلاقی از این اقا ندیدم. چندبار استخاره انلاین هم زدم( البته اگه درست بوده باشه) که هر بار من رو نهی کردن. نمیدونم تصمیم درست چیه و نمیدونم چطور با این اقا قطع ارتباط کنم یعنی دلیلی نمیتونم واسش بیارم. خیلی از خدا خواستم که راه درست رو بهم نشون بده. من دنبال یه بخت سبز و بی پشیمونی هستم. نمیخوام با تصمیم نا بجام موقعیتم رو از دست بدم. شرایط و موقعیت اجتماعی این اقا هم که خوبه. حتی ادرس محل کار و دانشگاهش رو هم داده که من پرس و جو کنم.ولی یه شک بدی دارم خاصه اینکه تمام استخاره های انلاینم هم جواب منفی داشته. سعی کردم کامل براتون توضیح بدم باز اگه سوالی داشتین بپرسین وخواهش میکنم یه راهنمایی دقیق و منطقی کنید. یه حرف رک بهم بزنید. من هیچ وقت اعتقاداتم رو فدای ظواهر نمیکنم چون برای رسیدن به اونا که میدونم درسته زحمت کشیدم. با تشکر و سپاس فراوان
- [سایر] آقای مرادی سلام خسته نباشید من دختری 23 ساله هستم و عاشق زندگی هستم در زندگی 23 ساله ام خیلی از پسرها به من ابراز محبت کردند و عاشقم شدن ولی غرور بیش از حد من باعث شد هیچکدوم از حرفهایه اونارو جدی نگیرم و خیلی راحت از نه گفتنم لذت می بردم در کنار این قضیه یه چیز دیگه هم هست اونم اینه که 1 بار در نوجوانی ناخواسته وارد عشقی شدم که با دوستی و گفتگوی تلفنی به ظاهر بچه گانه شروع شد و خلاصه سرنوشت بدی پیدا نکردیم جز اینکه هر دو خیلی عقلمون زیاد بود و فقط همدیگر و در زندگی نصیحت می کردیم اون با نصیحت های من سیگار کشیدن و ترک کرد سر کار رفت و بعد خیلی راحت منو ترک کرد و ازدواج کرد و نمیدونم چرا هر پسری به من میرسه عاشقانه دوستم دارن و به من محبت می کنن و در آخر که باید حرف از ازدواج بزنیم با رویی نگران میگن ترانه به خدا با من بدبخت میشی بذار رابطه ما تو همینجا خاتمه پیدا کنه و من از این بیشتر عذاب وجدان نداشته باشم با همه ی وابستگی های عاطفی ام به آنها 2 تا از پسرها را اینگونه فراموش کردم و حالا باز هم این داستانها همچنان ادامه دارد و من خوب می دانم نتیجه ی اینهمه عشق اینها هم به این موضوع جدایی به خاطر نداشتن عذاب وجدان ختم می شود جالبه حاج اقا بدونید من فقط عاشق مادر شدنم و هیچ چیزی جز بغل کردن بچه و تربیت بچه و محبت کردن به شوهر از خدا نخواستم نمی دانم چرا همه دلشان نمی یاد با من باشن و منو بزرگتر از خودشون می بینن میشه منو راهنمایی کنید گرچه همگان آینده ای بسیار روشن را برایم دیده اند اما من احساس می کنم هرگز شاهد آن آینده نخواهم بود خیلی حرفها دارم بازم می یام به دیدن وب سایت شما راستی من یکی از وبلاگ نویسان تقریبا فعال هستم که در کافی نت کار می کنم دانشجو هم هستم و برنامه شما را زمانی که می خواهم تند تند آماده بشم برای رفتن سرکار فقط گوش می کنم هر وقت آهنگ پایانی برنامه مردم ایران سلام بین حرفهاتون می یاد به خودم می گم وای ترانه بدو لباس هنوز نپوشیدی یه خوش به حال هم به مجری این برنامه میگم که می تونه راحت جلوتون بشینه و گوش کنه به حرفهای زیبای شما منه بیچاره که در حال دویدن به حرفهاتون گوش می دم تا این حد از شما خوشم اومد که دنبال سایت تون اومدم نمی دونم اونایی که لم میدن تماشا می کنن چه حالی دارن تنها روحانیه محبوب من هستید البته بعد از آقای محسن قرائتی یک ایول هم دارید چون خوب تو دل جوونها میرین شکر خدا از این روحانی های سربالا یا سرپایین نیستید که همش از مردم فراری هستن خوشم میاد مخصوصا زمانیکه عین مردم عادی صحبت می کنید و لفظ قلم نمی یاین من خیلی رک هستم و راحت حرفامو میزنم هرجا بی احترامی بود شرمنده.