وجه تشابه و فرق شافعی و حنبلی، جعفری و مالکی و زیدی در چیست؟برای شناخت فرقه ها چه منابع مطالعاتی را پیشنهاد می کنید؟
وجه تشابه و فرق شافعی و حنبلی، جعفری و مالکی و زیدی در چیست؟برای شناخت فرقه ها چه منابع مطالعاتی را پیشنهاد می کنید؟ زیدی و جعفری از فِرَق تشیع محسوب می شوند اما شافعی، حنبلی و مالکی از مذاهب فقهی اهل سنت هستند و در نقطه مقابل تشیع قرار دارند. اختلافات خود این مذاهب در مسائل عقیدتی و احکام زیاد است برای اطلاع از آنها می توانید به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده رجوع نمایید. به صورت گذرا اشاره ای به این مذاهب می نماییم و منابع موثق برای مطالعه بیشتر را خدمتتان معرفی می کنیم. اولا معرّف مذهب شیعه مسأله خلافت بلافصل علی(ع) و فرزندان اوست و ملاک انشعابات اصلی در فِرَق شیعه نیز باید همین امر دانسته شود ؛ و دیگر اختلافات را نمی توان ملاک انشعاب اصلی فِرق شیعه دانست ؛ بلکه دیگر اختلافات ، اگر تعیین کننده باشند ، موجب پیدایش فِرق فرعی می شوند. بر این اساس می توان گفت که فرقه های اصلی شیعه عبارتند از: زیدیه ، کیسانیه ، امامیّه(شیعه دوازده امامی) ، اسماعیلیه ، فطحیه و ناووسیه. ولی از این فرقه های شش گانه تنها سه فرقه باقی مانده اند که عبارتند از: زیدیه ، اسماعیلیه و امامیه و سه فرقه ی دیگر منقرض شده اند. فرقه های دیگری نیز در مسأله امامت در تاریخ پدید آمده اند که چند صباحی بیش نپاییده و خیلی زود منقرض شده اند ؛ لذا علمای ملل و نحل هنگام پرداختن به فرق شیعه به آنها اعتناء نمی کنند. ثانیا نخستین فرقه ای که از مذهب شیعه منشعب شد کیسانیه است ؛ که پیروان مختار ثقفی هستند و از آنجا که مختار در آغاز کیسان نام داشت ، کیسانیه نامیده شدند. اینها معتقدند که محمد بن حنفیه(فرزند امام علی(ع)) نیز امام است. گروهی از آنها او را امام بعد از علی(ع) می دانند و برخی دیگر او را امام بعد از امام حسین(ع) می شناسند. برخی از آنها نیز محمد بن حنفیه را مهدی موعود می پندارند و معتقدند که وی در کوه رضوی در نزدیک مدینه پنهان شده و روزی ظهور خواهد کرد. کیسانیه خود دارای سه فرقه ی فرعی به نامهای مختاریه(کیسانیه خالص) ، حارثیه و عبّاسیه می باشد. زمان پیدایش این فرقه زمان امامت حضرت زین العابدین (ع) می باشد. زیدیّه: اینها زید بن علی(فرزند امام سجاد(ع) ) را امام چهارم می دانند و امام سجاد را تنها به عنوان پیشوای علم و معرفت می شناسند ؛ چون به نظر اینها یکی از شرایط امام ، قیام مسلّحانه است و چون امام سجاد (ع) قیام مسلحانه نکرده است ، لذا از نظر اینان امام محسوب نمی شود. پیدایش این فرقه مصادف با امامت حضرت باقر (ع) و بعد از قیام زید بن علی بوده است. فِرق فرعی زیدیه عبارتند از: جارودیّه ، سلمانیّه یا جریریّه ، صالحیّه و ابتریّه. اسماعیلیه: اینها کسانی هستند که اسماعیل ، فرزند بزرگ امام صادق(ع) را امام می دانستند. لازم به ذکر است که اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) از دنیا رفته بود. اسماعیلیّه نیز فرقه های فرعی زیادی دارد که عبارتند از: 1 اسماعیلیه خالص: اینها گفتند اسماعیل نمرده بلکه غایب شده است و روزی ظهور خواهد کرد. 2 مبارکیّه: اینها به مرگ اسماعیل اعتراف دارند ولی معتقدند که امامت بعد از امام صادق(ع) از اسماعیل به فرزندش محمّد منتقل شده و در نسل او ادامه یافته است. 3 قرمطیّه: اینها از مبارکیه منشعب شده و معتقدند که در مورد امامت اسماعیل بداء حاصل شده و امامت او به فرزندش رسیده است و محمد بن اسماعیل نمرده بلکه او هفتمین و آخرین امام است. اسماعیلیه را باطنیه ، سبعیه ، تعلیمیه ، مُلحده و مزدکیّه نیز گفته اند. فاطمیان ، نزاریّه ، مستعلیه و آقاخانیّه نیز از فرقه های اسماعیلیه به شمار می روند. اسماعیلیه تاریخ مبسوطی دارد که جهت آگاهی از آن باید به کتب مفصل رجوع شود. مشهورترین و پرطرفدارترین و مدلّل ترین مذهب شیعه ، شیعه امامیّه یا اثنا عشریّه است که به دوازده امام معصوم اعتقاد دارند و امروزه لفظ شیعه به نحو مطلق به این فرقه ی حقّه اطلاق می شود. برخی از اصحاب ملل و نحل فرقه های غلات(فرقه هایی که در مورد اهل بیت(ع) غلو می کنند) را هم از فِرق شیعه شمرده اند؛ ولی حقّ این است که اینها کافر بوده از جرگه ی مسلمین خارجند ؛ لذا آنها را نمی توان جزء فرقه های مسلمین شمرد. ثالثا: شیعیان حدود 16 درصد از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند. بزرگترین فرقه ی شیعه ، شیعه جعفری یا شیعه اثناعشری یا شیعه امامیّه است که در اغلب کشورها کما بیش حضور دارند ولی بیشتر جمعیّت آن در کشورهای جمهوری اسلامی ایران ، عراق ، جمهوری آذربایجان ، لبنان ، افغانستان ، پاکستان و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس زندگی می‌کنند. جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به: فرق و مذاهب کلامی ، استاد علی ربانی گلپایگانی. تاریخ شیعه و فرقه های اسلام ، دکتر محمّد جواد مشکور تاریخ شیعه ، علامه محمد حسین مظفّر تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام ، عبدالرحمن بدوی بنیادهای کیش اسماعیلیان ، برنارد لوئیس مذاهب و فرقه های اهل سنت: مذاهب اهل سنت از نظر فقهی عبارتنداز : حنفیه که مقلدان نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه (متولد سال 80 و متوفّای سال 151ه ق) می‌باشند. ابوحنیفه فردی ایرانی است که امام اعظم اهل سنت به شمار می‌رود. درجامعه تسنن، بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و خلفای راشدین و حسنین علیهما السلام هیچ‌کس به اندازه ابوحنیفه محترم نیست. پیروانش در ایران بسیار اندکند. مالکیه که پیروان مالک بن انس (متولد سال 95 و متوفّای سال 179ه ق) می‌باشند. مالک، عرب قحطانی است. بلاد مغرب غالباً پیرو مالک بن انس می‌باشند. شافعیه که پیروان محمدبن ادریس شافعی (متولد سال 151 و متوفای سال 204 ه ق) می‌باشند. شافعی عرب قرشی است و از نظر کثرت پیروان مانند ابوحنیفه است و شاید بیش از او پیرو داشته باشد. حنابله که پیروان احمدبن حنبل (متوفای سال 241 ه ق) می‌باشند. احمد از لحاظ نژاد عرب است، ولی ظاهراً خاندانش در ایران (مرو) می‌زیسته‌اند. باورها و اعتقادات در مذاهب چهار گانه فقهی اهل سنت متفاوت است و هر کدام از این مذاهب فقهی از اعتقاد های متفاوتی نسبت به دیگر مذهب فقهی، تبعیت می کنند مذاهب اربعه در اعتقادات به سه دسته ماتریدی، اشاعره و اصحاب حدیث تقسیم بندی می شوند. اعتقادات اشاعره و مالکی ها : مالکی ها از لحاظ مسائل کلامی و اعتقادی اشعری مذهب هستند برخی از اعتقادات آنها از این قرار است : یک :اعتقاد به اینکه صفات خدا بر دو گونه است :صفات فعل که حادثند مثل : خالقیت و رزاقیت صفات ذات که قدیم ان- مثل : حی ،علیم و قادر. دو :اشاعره خدا را قابل رویت می دانند . سه : ایشان قایل به قدیم بودن قرآن هستند. چهار : اشاعره منکر حسن و قبح ذاتی اشیاء هستند . اعتقادات حنیفی ها و ماتریدی ها : اکثر حنفی ها از نظر کلامی از ابومنصور ماتریدی پیروی می کنند. در حال حاضر نزدیک به 350 میلیون نفر از حنفی ها ماتریدی هستند ، برخی از اعتقادات آنها از این قرار است : یک : ایشان منکر رویت خدا هستند. دو: قایلند که قرآن حادث است. سه : ایشان اعتقاد به حسن و قبح ذاتی اشیاء دارند ، یعنی میگویند عقلا محال است خداوند ظلم کند، و همچنین افعال الهی را مبتنی بر مصالح می دانند چهار : حنفی ها آزادی انسان را در کارها معتقد می باشند .. برخی ازاعتقادات اهل حدیث و حنابله حنابله نیز در اعتقادات ، اهل حدیث به شمار می آیند، برخی از اعتقادات آنها از این قرار است : یک: کلام خدا که همان حروف و اصوات است قدیم می­باشند(علامه مجلسی، محمد باقر ؛ بحار الأنوارج4 صفحه 150 و الإیجی ،عضد الدین عبد الرحمن بن أحمد ؛المواقف ، بیروت، دار الجیل، الطبعة الأولی ، 1997، 3 مجلد ، ج3 ص 128) دو: خدا در جهت فوق است و روز قیامت دیده می­شود.( معتزلی، ابن ابی الحدید ؛شرح نهج البلاغة، قم،انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی ، 1404 هجری قمری‌20 جلد در 10 مجلد،ج3 ،ص 234 ) سه:خدا جسم است و بر عرش نشسته و از هر طرف عرش به مقدار شش وجب از وجبهای دست او زیاد آمده است. در هر شب جمعه بر الاغی سوار می­شود و تا صبح ندا می­کند: آیا توبه کننده­ای هست. آیا استغفار کننده­ای هست؟( علامه حلی، حسن بن یوسف ؛ نهج الحق و کشف الصدق ، قم، مؤسسه دار الهجرة ، 1407 هجری قمری، یک جلدی، ص55 ) چهار: آیات متشابه را بر ظاهر خود حمل می­کنند بدون تأویل.(همان) پنج: معتقد است که علماء کلام، زندیق (فرقه­ای از کفار) هستند و هرگز اهل کلام روی رستگاری را نمی­بینند.( نباطی بیاضی، علی بن یونس ؛الصراط المستقیم، نجف، چاپ کتابخانه حیدریه ، 1384 هجری قمری‌، 3 جلد در یک مجلد،ج : 3 ص : 223) شش : خدا جوارحی از دست و پا و چشم دارد و هر شب به آسمان می­آید. هفت: افعال بندگان از خداست.( پیشین؛ ص 224) اعتقادات شافعی ها: می توان عقاید شافعی را به صورت فهرست وار اینگونه بیان کرد: یک :اعتقاد به قدیم بودن خداوند، با تمام صفاتش و عدم تشبیه خداوند در اوصاف. دو :غیر مخلوق بودن قرآن و معتقد به آفریده شدن بهشت و دوزخ، قبول عذاب قبر و سؤال نکر و منکر سه : اعتقاد به شفاعت پیامبر و رفتن آن حضرت به معراج. چهار: مختار دانستن انسان در اعمال و رفتار. پنج :اهتمام بیشتر به حدیث و رد عمل به رأی، مخالفت با علم کلام. شش:اعتقاد به سه شرط برای درستی ایمان که عبارت باشد از اقرار به زبان، تصدیق به جنان (قلب)‌ و عمل به ارکان. شافعی در الهیات، اخباری و ظاهری بود، یعنی ظواهر آیات و سنت پیامبر را ملاک عقیده می دانست. او در اصول دین تا حدودی مذاق و مشرب مکتب اشاعره داشت.( فضائی، یوسف، مذاهب اهل سنت و فرقه اسماعیلیه، تهران، آشیانه کتاب، چاپ اول، 1383، ص 152 و . ابوالمعالی محمد الحسینی العلوی، بیان الادیان، به اهتمام سید محمد دبیر سیاقی، تهران، انتشارات روزنه، چاپ اول، 1376، ص 46.) همچنین در مکتب شافعی برای حدیث اهمیت بیشتری قائل هستند، طوری که اگر تعارضی بین حدیث و قرآن حاصل می شد، حدیث را مقدم می دانستند. هر چند شافعی در زمینة حدیث آزادترند، در عین حال عمل به رأی را به هر شکل آن رد می کند و تحقیق و بحث در اصول دین (بحث کلام) را به طور کلی مردود می داند.( بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1380، ص 754) نتیجه اینکه از نظر فقهی و اعتقادی بین مذاهب اهل سنت تفاوتها و اختلاف های زیادی وجود دارد که منجر شده اهل سنت هم در فقه و هم درمباحث کلامی و اعتقادی با هم اختلاف پیدا کنند و لذا نام فرقه به آنها صحیح بوده و درست می باشد. برای تحقیق بیشتر در موضوع فوق این کتاب را برایتانمعرفی می کنیم البته از این نکته غافل نباشید که مولف کتاب از اهل سنت بوده و گرایش های سلفی دارد .(اعتقاد امامان چهار گانه اهل سنت. ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد) تألیف: دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس
عنوان سوال:

وجه تشابه و فرق شافعی و حنبلی، جعفری و مالکی و زیدی در چیست؟برای شناخت فرقه ها چه منابع مطالعاتی را پیشنهاد می کنید؟


پاسخ:

وجه تشابه و فرق شافعی و حنبلی، جعفری و مالکی و زیدی در چیست؟برای شناخت فرقه ها چه منابع مطالعاتی را پیشنهاد می کنید؟

زیدی و جعفری از فِرَق تشیع محسوب می شوند اما شافعی، حنبلی و مالکی از مذاهب فقهی اهل سنت هستند و در نقطه مقابل تشیع قرار دارند. اختلافات خود این مذاهب در مسائل عقیدتی و احکام زیاد است برای اطلاع از آنها می توانید به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده رجوع نمایید. به صورت گذرا اشاره ای به این مذاهب می نماییم و منابع موثق برای مطالعه بیشتر را خدمتتان معرفی می کنیم.

اولا معرّف مذهب شیعه مسأله خلافت بلافصل علی(ع) و فرزندان اوست و ملاک انشعابات اصلی در فِرَق شیعه نیز باید همین امر دانسته شود ؛ و دیگر اختلافات را نمی توان ملاک انشعاب اصلی فِرق شیعه دانست ؛ بلکه دیگر اختلافات ، اگر تعیین کننده باشند ، موجب پیدایش فِرق فرعی می شوند.
بر این اساس می توان گفت که فرقه های اصلی شیعه عبارتند از: زیدیه ، کیسانیه ، امامیّه(شیعه دوازده امامی) ، اسماعیلیه ، فطحیه و ناووسیه. ولی از این فرقه های شش گانه تنها سه فرقه باقی مانده اند که عبارتند از: زیدیه ، اسماعیلیه و امامیه و سه فرقه ی دیگر منقرض شده اند. فرقه های دیگری نیز در مسأله امامت در تاریخ پدید آمده اند که چند صباحی بیش نپاییده و خیلی زود منقرض شده اند ؛ لذا علمای ملل و نحل هنگام پرداختن به فرق شیعه به آنها اعتناء نمی کنند.
ثانیا نخستین فرقه ای که از مذهب شیعه منشعب شد کیسانیه است ؛ که پیروان مختار ثقفی هستند و از آنجا که مختار در آغاز کیسان نام داشت ، کیسانیه نامیده شدند. اینها معتقدند که محمد بن حنفیه(فرزند امام علی(ع)) نیز امام است. گروهی از آنها او را امام بعد از علی(ع) می دانند و برخی دیگر او را امام بعد از امام حسین(ع) می شناسند. برخی از آنها نیز محمد بن حنفیه را مهدی موعود می پندارند و معتقدند که وی در کوه رضوی در نزدیک مدینه پنهان شده و روزی ظهور خواهد کرد. کیسانیه خود دارای سه فرقه ی فرعی به نامهای مختاریه(کیسانیه خالص) ، حارثیه و عبّاسیه می باشد. زمان پیدایش این فرقه زمان امامت حضرت زین العابدین (ع) می باشد.

زیدیّه: اینها زید بن علی(فرزند امام سجاد(ع) ) را امام چهارم می دانند و امام سجاد را تنها به عنوان پیشوای علم و معرفت می شناسند ؛ چون به نظر اینها یکی از شرایط امام ، قیام مسلّحانه است و چون امام سجاد (ع) قیام مسلحانه نکرده است ، لذا از نظر اینان امام محسوب نمی شود. پیدایش این فرقه مصادف با امامت حضرت باقر (ع) و بعد از قیام زید بن علی بوده است.
فِرق فرعی زیدیه عبارتند از: جارودیّه ، سلمانیّه یا جریریّه ، صالحیّه و ابتریّه.

اسماعیلیه: اینها کسانی هستند که اسماعیل ، فرزند بزرگ امام صادق(ع) را امام می دانستند. لازم به ذکر است که اسماعیل در زمان حیات امام صادق (ع) از دنیا رفته بود.
اسماعیلیّه نیز فرقه های فرعی زیادی دارد که عبارتند از:
1 اسماعیلیه خالص: اینها گفتند اسماعیل نمرده بلکه غایب شده است و روزی ظهور خواهد کرد.
2 مبارکیّه: اینها به مرگ اسماعیل اعتراف دارند ولی معتقدند که امامت بعد از امام صادق(ع) از اسماعیل به فرزندش محمّد منتقل شده و در نسل او ادامه یافته است.
3 قرمطیّه: اینها از مبارکیه منشعب شده و معتقدند که در مورد امامت اسماعیل بداء حاصل شده و امامت او به فرزندش رسیده است و محمد بن اسماعیل نمرده بلکه او هفتمین و آخرین امام است.
اسماعیلیه را باطنیه ، سبعیه ، تعلیمیه ، مُلحده و مزدکیّه نیز گفته اند. فاطمیان ، نزاریّه ، مستعلیه و آقاخانیّه نیز از فرقه های اسماعیلیه به شمار می روند. اسماعیلیه تاریخ مبسوطی دارد که جهت آگاهی از آن باید به کتب مفصل رجوع شود.
مشهورترین و پرطرفدارترین و مدلّل ترین مذهب شیعه ، شیعه امامیّه یا اثنا عشریّه است که به دوازده امام معصوم اعتقاد دارند و امروزه لفظ شیعه به نحو مطلق به این فرقه ی حقّه اطلاق می شود.
برخی از اصحاب ملل و نحل فرقه های غلات(فرقه هایی که در مورد اهل بیت(ع) غلو می کنند) را هم از فِرق شیعه شمرده اند؛ ولی حقّ این است که اینها کافر بوده از جرگه ی مسلمین خارجند ؛ لذا آنها را نمی توان جزء فرقه های مسلمین شمرد.

ثالثا: شیعیان حدود 16 درصد از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند. بزرگترین فرقه ی شیعه ، شیعه جعفری یا شیعه اثناعشری یا شیعه امامیّه است که در اغلب کشورها کما بیش حضور دارند ولی بیشتر جمعیّت آن در کشورهای جمهوری اسلامی ایران ، عراق ، جمهوری آذربایجان ، لبنان ، افغانستان ، پاکستان و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس زندگی می‌کنند.

جهت مطالعه بیشتر رجوع شود به:
فرق و مذاهب کلامی ، استاد علی ربانی گلپایگانی.
تاریخ شیعه و فرقه های اسلام ، دکتر محمّد جواد مشکور
تاریخ شیعه ، علامه محمد حسین مظفّر
تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام ، عبدالرحمن بدوی
بنیادهای کیش اسماعیلیان ، برنارد لوئیس

مذاهب و فرقه های اهل سنت:

مذاهب اهل سنت از نظر فقهی عبارتنداز :
حنفیه که مقلدان نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه (متولد سال 80 و متوفّای سال 151ه ق) می‌باشند. ابوحنیفه فردی ایرانی است که امام اعظم اهل سنت به شمار می‌رود. درجامعه تسنن، بعد از پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و خلفای راشدین و حسنین علیهما السلام هیچ‌کس به اندازه ابوحنیفه محترم نیست. پیروانش در ایران بسیار اندکند.
مالکیه که پیروان مالک بن انس (متولد سال 95 و متوفّای سال 179ه ق) می‌باشند. مالک، عرب قحطانی است. بلاد مغرب غالباً پیرو مالک بن انس می‌باشند.
شافعیه که پیروان محمدبن ادریس شافعی (متولد سال 151 و متوفای سال 204 ه ق) می‌باشند. شافعی عرب قرشی است و از نظر کثرت پیروان مانند ابوحنیفه است و شاید بیش از او پیرو داشته باشد.
حنابله که پیروان احمدبن حنبل (متوفای سال 241 ه ق) می‌باشند. احمد از لحاظ نژاد عرب است، ولی ظاهراً خاندانش در ایران (مرو) می‌زیسته‌اند.

باورها و اعتقادات در مذاهب چهار گانه فقهی اهل سنت متفاوت است و هر کدام از این مذاهب فقهی از اعتقاد های متفاوتی نسبت به دیگر مذهب فقهی، تبعیت می کنند
مذاهب اربعه در اعتقادات به سه دسته ماتریدی، اشاعره و اصحاب حدیث تقسیم بندی می شوند.
اعتقادات اشاعره و مالکی ها :
مالکی ها از لحاظ مسائل کلامی و اعتقادی اشعری مذهب هستند برخی از اعتقادات آنها از این قرار است :
یک :اعتقاد به اینکه صفات خدا بر دو گونه است :صفات فعل که حادثند مثل : خالقیت و رزاقیت صفات ذات که قدیم ان- مثل : حی ،علیم و قادر.
دو :اشاعره خدا را قابل رویت می دانند .
سه : ایشان قایل به قدیم بودن قرآن هستند.
چهار : اشاعره منکر حسن و قبح ذاتی اشیاء هستند .
اعتقادات حنیفی ها و ماتریدی ها :
اکثر حنفی ها از نظر کلامی از ابومنصور ماتریدی پیروی می کنند. در حال حاضر نزدیک به 350 میلیون نفر از حنفی ها ماتریدی هستند ، برخی از اعتقادات آنها از این قرار است :
یک : ایشان منکر رویت خدا هستند.
دو: قایلند که قرآن حادث است.
سه : ایشان اعتقاد به حسن و قبح ذاتی اشیاء دارند ، یعنی میگویند عقلا محال است خداوند ظلم کند، و همچنین افعال الهی را مبتنی بر مصالح می دانند
چهار : حنفی ها آزادی انسان را در کارها معتقد می باشند ..
برخی ازاعتقادات اهل حدیث و حنابله
حنابله نیز در اعتقادات ، اهل حدیث به شمار می آیند، برخی از اعتقادات آنها از این قرار است :
یک: کلام خدا که همان حروف و اصوات است قدیم می­باشند(علامه مجلسی، محمد باقر ؛ بحار الأنوارج4 صفحه 150 و الإیجی ،عضد الدین عبد الرحمن بن أحمد ؛المواقف ، بیروت، دار الجیل، الطبعة الأولی ، 1997، 3 مجلد ، ج3 ص 128)
دو: خدا در جهت فوق است و روز قیامت دیده می­شود.( معتزلی، ابن ابی الحدید ؛شرح نهج البلاغة، قم،انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی ، 1404 هجری قمری‌20 جلد در 10 مجلد،ج3 ،ص 234 )
سه:خدا جسم است و بر عرش نشسته و از هر طرف عرش به مقدار شش وجب از وجبهای دست او زیاد آمده است. در هر شب جمعه بر الاغی سوار می­شود و تا صبح ندا می­کند: آیا توبه کننده­ای هست. آیا استغفار کننده­ای هست؟( علامه حلی، حسن بن یوسف ؛ نهج الحق و کشف الصدق ، قم، مؤسسه دار الهجرة ، 1407 هجری قمری، یک جلدی، ص55 )
چهار: آیات متشابه را بر ظاهر خود حمل می­کنند بدون تأویل.(همان)
پنج: معتقد است که علماء کلام، زندیق (فرقه­ای از کفار) هستند و هرگز اهل کلام روی رستگاری را نمی­بینند.( نباطی بیاضی، علی بن یونس ؛الصراط المستقیم، نجف، چاپ کتابخانه حیدریه ، 1384 هجری قمری‌، 3 جلد در یک مجلد،ج : 3 ص : 223)
شش : خدا جوارحی از دست و پا و چشم دارد و هر شب به آسمان می­آید.
هفت: افعال بندگان از خداست.( پیشین؛ ص 224)

اعتقادات شافعی ها:
می توان عقاید شافعی را به صورت فهرست وار اینگونه بیان کرد:
یک :اعتقاد به قدیم بودن خداوند، با تمام صفاتش و عدم تشبیه خداوند در اوصاف.
دو :غیر مخلوق بودن قرآن و معتقد به آفریده شدن بهشت و دوزخ، قبول عذاب قبر و سؤال نکر و منکر
سه : اعتقاد به شفاعت پیامبر و رفتن آن حضرت به معراج.
چهار: مختار دانستن انسان در اعمال و رفتار.
پنج :اهتمام بیشتر به حدیث و رد عمل به رأی، مخالفت با علم کلام.
شش:اعتقاد به سه شرط برای درستی ایمان که عبارت باشد از اقرار به زبان، تصدیق به جنان (قلب)‌ و عمل به ارکان.
شافعی در الهیات، اخباری و ظاهری بود، یعنی ظواهر آیات و سنت پیامبر را ملاک عقیده می دانست. او در اصول دین تا حدودی مذاق و مشرب مکتب اشاعره داشت.( فضائی، یوسف، مذاهب اهل سنت و فرقه اسماعیلیه، تهران، آشیانه کتاب، چاپ اول، 1383، ص 152 و . ابوالمعالی محمد الحسینی العلوی، بیان الادیان، به اهتمام سید محمد دبیر سیاقی، تهران، انتشارات روزنه، چاپ اول، 1376، ص 46.)
همچنین در مکتب شافعی برای حدیث اهمیت بیشتری قائل هستند، طوری که اگر تعارضی بین حدیث و قرآن حاصل می شد، حدیث را مقدم می دانستند. هر چند شافعی در زمینة حدیث آزادترند، در عین حال عمل به رأی را به هر شکل آن رد می کند و تحقیق و بحث در اصول دین (بحث کلام) را به طور کلی مردود می داند.( بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1380، ص 754)

نتیجه اینکه از نظر فقهی و اعتقادی بین مذاهب اهل سنت تفاوتها و اختلاف های زیادی وجود دارد که منجر شده اهل سنت هم در فقه و هم درمباحث کلامی و اعتقادی با هم اختلاف پیدا کنند و لذا نام فرقه به آنها صحیح بوده و درست می باشد.

برای تحقیق بیشتر در موضوع فوق این کتاب را برایتانمعرفی می کنیم البته از این نکته غافل نباشید که مولف کتاب از اهل سنت بوده و گرایش های سلفی دارد .(اعتقاد امامان چهار گانه اهل سنت. ابوحنیفه، مالک، شافعی و احمد) تألیف: دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین