کسانی که مسیحی یا دینی غیر از اسلام داشته و پدران و مادرانشان نیز همانگونه بوده اند و هیچ روزنه ای برای اسلام آوردن ندارند چطور با یک انسان شیعه مقید به اعمالشان رسیدگی میشود؟
کسانی که مسیحی یا دینی غیر از اسلام داشته و پدران و مادرانشان نیز همانگونه بوده اند و هیچ روزنه ای برای اسلام آوردن ندارند چطور با یک انسان شیعه مقید به اعمالشان رسیدگی میشود؟ اسلام رستگاری را در جوهر خود انسان جستجو می کند و می‌فرماید: اگر این انسان روابط خود را باخدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفای به عهد و امانتداری و با خود از طریق کنترل غرایز و هوس رانی ‌ها حفظ کند، به رستگاری رسیده است. رستگاران چه کسانی هستند: با یک نگاه اجمالی به اوصاف رستگاران در قرآن می فهمیم که: آنان اهل عبادت و کار خیرند. (وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) (حج، 77)از بخل دوری می‌کنند. (وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) (حشر،9) غافل نیستند و خدا را زیاد یاد می‌کنند. (وَاذْکُرُواْ اللّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلَحُونَ ) (انفال، 45) در راه او جهادگرند. (وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) (مائده، 35) اهل توبه و استغفارند. (وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُوْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) (نور، 31) و در جامعه، اصلاح گر و آمر به معروف و ناهی از منکرند. (آل عمران، 104) و به پیامبران خدا ایمان دارند و آنان را احترام و یاری می‌کنند. (اعراف، 157) کوتاه سخن آنکه اگر می ‌بینیم همیشه در طول تاریخ گروهی به دنبال مکتب‌های مختلف و دانشمندان و عُرفا و مصلحان و فیلسوفان و حاکمان و شاعران می ‌روند، آرزوی همه آنها رسیدن به رستگاری است که هرکسی آن را در چیزی و کسی می ‌جوید؛ یکی رستگاری را (همچون فرعون) در زور و قدرت‌ می ‌پندارد و می ‌گوید: (قد أفلح الیوم من استعلی) آن‌کس که پیروز است، رستگار است که این تفکّر هنوز در ابرقدرت‌ها وجود دارد. یکی رستگاری را در هنر و صنعت و جمعیت و داشتن منابع طبیعی و پیشرفت تکنولوژی، توسعه سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و ... می‌داند. امّا اسلام رستگاری را در جوهر خود انسان جستجو می‌کند و می‌فرماید: اگر این انسان روابط خود را با خدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفای به عهد و امانتداری و با خود از طریق کنترل غرایز و هوسرانی‌ها حفظ کند، به رستگاری رسیده است. با نگاهی گذرا به جوامع بشری به خوبی می ‌توان دریافت که پیشرفت‌ها و توسعه‌ های گوناگون، ابزار رفاه و آسایش را فراهم کرده؛ ولی از آمار خیانت‌ها و جنایت‌ها و تجاوزها، هوس‌بازی ‌ها و حق‌کشیی ها چیزی نکاسته و سردمداران حرکت غیرالهی تمام فکر و قدرت پیروان خود را در راه رسیدن به هوس های پوچ و بیهوده صرف کرده‌اند. بزرگ‌ترین نعمت کدام است: گرچه از نگاه و دیدگاه بعضی، بزرگ‌ترین نعمت، زندگی همراه با رفاه و امکانات و مقام و ثروت و قدرت و محبوبیّت است؛ امّا حقیقت این است که بزرگ‌ترین نعمت آن است که انسان را به هدف واقعی برساند. کسی که انواع نعمت‌ها را داشته باشد؛ ولی به هدف نرسد، مثل کسی می‌ ماند که انواع ماشین‌ها را دارد، ولی خود در خیابان‌ها سرگردان است. بنابراین، بزرگ‌ترین نعمت، هدایت الهی و معرفت و اطاعت کامل و داشتن هادیان معصوم و نجات از هوسهای درونی و طاغوت‌های بیرونی است. قرآن می ‌فرماید: (وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ) (مائده، 3) یعنی با آمدن قرآن و پیامبر اسلام و تعیین رهبری معصوم برای بعد از پیامبر نعمت بر مردم تمام و دین کامل و خدا راضی شد و در ذیل آیه (ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) (تکاثر، 8) همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: مراد از نعمت، ولایت ما اهل بیت است، خواه در رفاه و زندگی باشد یا در تلخی و شهادت. با این نگاه است که فرزند 13 ساله‌ی امام حسن مجتبی علیه السلام (حضرت قاسم) در کربلا در پاسخ به عموی خود می‌گوید: مرگ برای من از عسل شیرین‌تر است؛ زیرا حق را فهمیدم و رهبرم امام معصوم است و هدفم مبارزه با ظلم و جانم را با خدا معامله می‌کنم. پیروان دیگر ادیان آسمانی اهل دوزخ اند: به گواهی آیه‌ ی 62 سوره ‌ی بقره، اجر هر کدام که در زمان پیامبر خود ایمان به خدا و معاد داشته و اهل عمل صالح بوده ‌اند، محفوظ است و نگرانی وجود ندارند؛ امّا با آمدن پیامبر اسلام و دعوت او از اهل کتاب، (یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَی فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ ...) (مائده، 19) آنان مأمور به پذیرش اسلام شدند. بنابراین از پیروان دیگر ادیان، کسانی که آگاهانه اسلام را قبول نکرده و آن را رد می ‌کنند و همچنان بر مکتب ناکامل خود باقی بمانند، گرفتار قهر الهی خواهند شد. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ فِی نارِ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها؛[بینه/6] کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخند، جاودانه در آن می‌‌مانند. در این آیه اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان) را از اهل دوزخ و جاودانه در آن می خواند. اما در آیه 4 همین سوره، این اهل کتاب را این چنین توصیف کرده است: وَ ما تَفَرَّقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ؛[بینه/4] و اهل کتاب پراکنده نشدند مگر از آن پس که برایشان برهانی روشن آمد. پس روشن می شود که همه اهل کتاب، محکوم به دوزخ ابدی نیستند. و حکم مسیحیان و یهودیانی که با جهل بر دین خود مانده اند، فرق می کند. و حکم دوزخ ابدی برای تمام کسانی است که مسیر عناد را می پیمایند و علیرغم فهم واقعیت با آن دشمنی می کنند: مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛[بقره/81] آنان که مرتکب کاری زشت شدند و گناهشان گرد بر گردشان بگرفت، اهل جهنمند و جاودانه در آن. آیت الله تهرانی در کتاب معاد شناسی می گوید: افرادی از کافران که دنبال حق بوده و در جستجو و تفحّص بر آمده‌اند، ولی‌ بواسطه استضعاف، طبقه حاکم راه وصول آنها را به حقیقت و اسلام و ایمان به محمّد مصطفی حبیبُ الله مسدود کرده‌اند؛ آنها جزء مستضعفین محسوب، و طبق آیه ای که در این باره داریم با آنان رفتار می شود. و امّا کسانی که هیچگونه تحت ظلم و ستمی قرار نگرفته‌‌اند، و با اراده و اختیار، دینی را غیر از اسلام اختیار می‌کنند، و در تفحّص و تجسّس بر نمی‌آیند و یا به مقدار کافی تفحّص نمی‌‌کنند و بالنّتیجه دستشان از نور اسلام خالی می‌ماند؛ آنان در راه‌های عالم آخرت نیز نور ندارند، و گرفتار کجرویها و انحرافات و سرگشتگی‌‌ها شده، و بالاخره غیر از راه دوزخ نمی‌‌توانند راه دیگری را بپیمایند.[1] این عده از اهل کتاب که نتوانسته اند، حق را بیابند، مشمول این آیه هستند که : فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً * إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً؛[نساء،آیات 97و98 ] منزلگاهشان جهنم است که چه بد سر انجامی است * مگر آن مستضعفینی از مردان و زنان و کودکان که نه می‌‌توانند استضعاف کفار را از خود دور سازند، و نه می ‌توانند از آن سرزمین به جایی دیگر مهاجرت کنند. این عده که حقیقتا دلشان در مقابل حق خاضع است، در قرآن مورد مدح نیز قرار گرفته اند: لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَی‌ ذَالِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبرِونَ؛[مائده/82] هر آینه می‌یابی آنان که گفتند ما نصارائیم دوست‌ترین مردم نسبت به مؤمنین و این برای این جهت است که ملت نصارا قسیسین و رهبان دارند و اصولا مردمی هستند که تکبر نمی‌‌ورزند. و روز قیامت نسبت به سعی و تلاش آنها، قضاوت عادلانه ای برایشان خواهد بود: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی‌؛[نجم/39] برای مردم پاداشی جز آنچه خود کرده‌‌اند نیست. منابع: پرسش و پاسخ های قرآنی (ج‌1) محسن قرائتی قرآن کریم، سور: مائده، تکاثر، اعراف، آل عمران، نور، انفال، حشر، حج
عنوان سوال:

کسانی که مسیحی یا دینی غیر از اسلام داشته و پدران و مادرانشان نیز همانگونه بوده اند و هیچ روزنه ای برای اسلام آوردن ندارند چطور با یک انسان شیعه مقید به اعمالشان رسیدگی میشود؟


پاسخ:

کسانی که مسیحی یا دینی غیر از اسلام داشته و پدران و مادرانشان نیز همانگونه بوده اند و هیچ روزنه ای برای اسلام آوردن ندارند چطور با یک انسان شیعه مقید به اعمالشان رسیدگی میشود؟

اسلام رستگاری را در جوهر خود انسان جستجو می کند و می‌فرماید: اگر این انسان روابط خود را باخدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفای به عهد و امانتداری و با خود از طریق کنترل غرایز و هوس رانی ‌ها حفظ کند، به رستگاری رسیده است.
رستگاران چه کسانی هستند:
با یک نگاه اجمالی به اوصاف رستگاران در قرآن می فهمیم که: آنان اهل عبادت و کار خیرند. (وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) (حج، 77)از بخل دوری می‌کنند. (وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) (حشر،9) غافل نیستند و خدا را زیاد یاد می‌کنند. (وَاذْکُرُواْ اللّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلَحُونَ ) (انفال، 45) در راه او جهادگرند. (وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ) (مائده، 35) اهل توبه و استغفارند. (وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُوْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) (نور، 31) و در جامعه، اصلاح گر و آمر به معروف و ناهی از منکرند. (آل عمران، 104) و به پیامبران خدا ایمان دارند و آنان را احترام و یاری می‌کنند. (اعراف، 157)
کوتاه سخن آنکه اگر می ‌بینیم همیشه در طول تاریخ گروهی به دنبال مکتب‌های مختلف و دانشمندان و عُرفا و مصلحان و فیلسوفان و حاکمان و شاعران می ‌روند، آرزوی همه آنها رسیدن به رستگاری است که هرکسی آن را در چیزی و کسی می ‌جوید؛ یکی رستگاری را (همچون فرعون) در زور و قدرت‌ می ‌پندارد و می ‌گوید: (قد أفلح الیوم من استعلی) آن‌کس که پیروز است، رستگار است که این تفکّر هنوز در ابرقدرت‌ها وجود دارد.
یکی رستگاری را در هنر و صنعت و جمعیت و داشتن منابع طبیعی و پیشرفت تکنولوژی، توسعه سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و ... می‌داند.
امّا اسلام رستگاری را در جوهر خود انسان جستجو می‌کند و می‌فرماید: اگر این انسان روابط خود را با خدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفای به عهد و امانتداری و با خود از طریق کنترل غرایز و هوسرانی‌ها حفظ کند، به رستگاری رسیده است.
با نگاهی گذرا به جوامع بشری به خوبی می ‌توان دریافت که پیشرفت‌ها و توسعه‌ های گوناگون، ابزار رفاه و آسایش را فراهم کرده؛ ولی از آمار خیانت‌ها و جنایت‌ها و تجاوزها، هوس‌بازی ‌ها و حق‌کشیی ها چیزی نکاسته و سردمداران حرکت غیرالهی تمام فکر و قدرت پیروان خود را در راه رسیدن به هوس های پوچ و بیهوده صرف کرده‌اند.

بزرگ‌ترین نعمت کدام است:
گرچه از نگاه و دیدگاه بعضی، بزرگ‌ترین نعمت، زندگی همراه با رفاه و امکانات و مقام و ثروت و قدرت و محبوبیّت است؛ امّا حقیقت این است که بزرگ‌ترین نعمت آن است که انسان را به هدف واقعی برساند.
کسی که انواع نعمت‌ها را داشته باشد؛ ولی به هدف نرسد، مثل کسی می‌ ماند که انواع ماشین‌ها را دارد، ولی خود در خیابان‌ها سرگردان است.
بنابراین، بزرگ‌ترین نعمت، هدایت الهی و معرفت و اطاعت کامل و داشتن هادیان معصوم و نجات از هوسهای درونی و طاغوت‌های بیرونی است.
قرآن می ‌فرماید: (وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ) (مائده، 3) یعنی با آمدن قرآن و پیامبر اسلام و تعیین رهبری معصوم برای بعد از پیامبر نعمت بر مردم تمام و دین کامل و خدا راضی شد و در ذیل آیه (ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) (تکاثر، 8) همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: مراد از نعمت، ولایت ما اهل بیت است، خواه در رفاه و زندگی باشد یا در تلخی و شهادت.
با این نگاه است که فرزند 13 ساله‌ی امام حسن مجتبی علیه السلام (حضرت قاسم) در کربلا در پاسخ به عموی خود می‌گوید: مرگ برای من از عسل شیرین‌تر است؛ زیرا حق را فهمیدم و رهبرم امام معصوم است و هدفم مبارزه با ظلم و جانم را با خدا معامله می‌کنم.
پیروان دیگر ادیان آسمانی اهل دوزخ اند:
به گواهی آیه‌ ی 62 سوره ‌ی بقره، اجر هر کدام که در زمان پیامبر خود ایمان به خدا و معاد داشته و اهل عمل صالح بوده ‌اند، محفوظ است و نگرانی وجود ندارند؛ امّا با آمدن پیامبر اسلام و دعوت او از اهل کتاب، (یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَی فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ ...) (مائده، 19) آنان مأمور به پذیرش اسلام شدند.
بنابراین از پیروان دیگر ادیان، کسانی که آگاهانه اسلام را قبول نکرده و آن را رد می ‌کنند و همچنان بر مکتب ناکامل خود باقی بمانند، گرفتار قهر الهی خواهند شد. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ فِی نارِ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها؛[بینه/6] کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخند، جاودانه در آن می‌‌مانند. در این آیه اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان) را از اهل دوزخ و جاودانه در آن می خواند. اما در آیه 4 همین سوره، این اهل کتاب را این چنین توصیف کرده است: وَ ما تَفَرَّقَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّنَةُ؛[بینه/4] و اهل کتاب پراکنده نشدند مگر از آن پس که برایشان برهانی روشن آمد.
پس روشن می شود که همه اهل کتاب، محکوم به دوزخ ابدی نیستند. و حکم مسیحیان و یهودیانی که با جهل بر دین خود مانده اند، فرق می کند. و حکم دوزخ ابدی برای تمام کسانی است که مسیر عناد را می پیمایند و علیرغم فهم واقعیت با آن دشمنی می کنند: مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛[بقره/81] آنان که مرتکب کاری زشت شدند و گناهشان گرد بر گردشان بگرفت، اهل جهنمند و جاودانه در آن.
آیت الله تهرانی در کتاب معاد شناسی می گوید:
افرادی از کافران که دنبال حق بوده و در جستجو و تفحّص بر آمده‌اند، ولی‌ بواسطه استضعاف، طبقه حاکم راه وصول آنها را به حقیقت و اسلام و ایمان به محمّد مصطفی حبیبُ الله مسدود کرده‌اند؛ آنها جزء مستضعفین محسوب، و طبق آیه ای که در این باره داریم با آنان رفتار می شود. و امّا کسانی که هیچگونه تحت ظلم و ستمی قرار نگرفته‌‌اند، و با اراده و اختیار، دینی را غیر از اسلام اختیار می‌کنند، و در تفحّص و تجسّس بر نمی‌آیند و یا به مقدار کافی تفحّص نمی‌‌کنند و بالنّتیجه دستشان از نور اسلام خالی می‌ماند؛ آنان در راه‌های عالم آخرت نیز نور ندارند، و گرفتار کجرویها و انحرافات و سرگشتگی‌‌ها شده، و بالاخره غیر از راه دوزخ نمی‌‌توانند راه دیگری را بپیمایند.[1]
این عده از اهل کتاب که نتوانسته اند، حق را بیابند، مشمول این آیه هستند که : فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً * إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً؛[نساء،آیات 97و98 ] منزلگاهشان جهنم است که چه بد سر انجامی است * مگر آن مستضعفینی از مردان و زنان و کودکان که نه می‌‌توانند استضعاف کفار را از خود دور سازند، و نه می ‌توانند از آن سرزمین به جایی دیگر مهاجرت کنند.
این عده که حقیقتا دلشان در مقابل حق خاضع است، در قرآن مورد مدح نیز قرار گرفته اند: لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَی‌ ذَالِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبرِونَ؛[مائده/82] هر آینه می‌یابی آنان که گفتند ما نصارائیم دوست‌ترین مردم نسبت به مؤمنین و این برای این جهت است که ملت نصارا قسیسین و رهبان دارند و اصولا مردمی هستند که تکبر نمی‌‌ورزند.
و روز قیامت نسبت به سعی و تلاش آنها، قضاوت عادلانه ای برایشان خواهد بود: وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی‌؛[نجم/39] برای مردم پاداشی جز آنچه خود کرده‌‌اند نیست.
منابع:
پرسش و پاسخ های قرآنی (ج‌1) محسن قرائتی
قرآن کریم، سور: مائده، تکاثر، اعراف، آل عمران، نور، انفال، حشر، حج





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین