آیا دین زرتشت آسمانی است؟ نام پیامبر و اسم کتاب او چیست؟ آیا ازدواج با محارم خود را جایز میدانند؟ آیا کورش دینش زرتشت بوده؟ آیا دلیلی برای رد آن هست؟ کسی که می خواهد در مورد آسمانی بودن دینی تحقیق کند باید از بنیادی ترین اعتقادات آن ( خداشناسی و نبوّت و کتاب آسمانی ) شروع نموده سپس به آموزه های اخلاقی و حقوقی و فردی و اجتماعی و امثال آنها بپردازد، لذا ما جهت اطلاع شما مطالبی از آیین زردشت موجود را ارائه می نماییم:1.نظر محققین امور ادیانقبل از ظهور زردشت ، یعنی پیش از پادشاهی مادها، بومیان غیر آریایی ایران دینی داشتند که آیین مغان نامیده می شد. کلمه مغ (مگوش ) در زبان قدیم ایران به معنای خادم بوده است . به نظر می رسد مغان سکنه بومی ایران بوده اند و مانند دراویدیان هندوستان ، پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کرده اند. واژه المجوس که در زبان عربی به زردشتیان اطلاق می شود، از همین کلمه مگوش گرفته شده است. هنگامی که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینی روی آوردند و این مساله در جهان بینی ایشان تاثیر گذاشت .در آن روزگار شخصی بر خاست و آریاییان را به آیین تازه ای دعوت کرد و آیین مغان را برانداخت . این شخص که خود را فرستاده خدای خوبی و روشنایی معرفی می کرد، زردشت نام داشت . وی مدعی بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگیها پاک کند و آن را به سوی نیکی و روشنایی رهنمون شود. بنا بر این کلمه مجوس در اصل اسم دین زرتشتیان نبوده است بلکه آیین مجوس قبل از آیین زرتشت وجود داشته است ؛ لکن از آن جهت که پیروان آیین مجوس به زرتشت گرویدند و عملاً آیین مجوس در آیین زرتشت منحلّ شد ، در میان اعراب و در روایات اهل بیت(ع) نیز از آیین زرتشت با نام آیین مجوس یاد شده است. البته این آیین بعد از زرتشت نیز دچار تحوّلات زیادی شده است. برخی محققین گفته اند: واژه زرتشت قبل از ظهور آیین زرتشت به عدّه ای از پیامبران اطاق می شده است ؛ لکن بعد از ظهور زرتشت معروف ، این اسم برای او عَلَم شده است. امروزه زردشتیان به نامهایی چون گبر ، مجوسی و پارسی خوانده می شوند. کلمه (گبر) در زبان سریانی به معنای کافر بوده از از جانب دیگران به آنان اطلاق گردیده.آیین زردشت حدود یک قرن قبل از میلاد تحول یافت و آن صورت تحول یافته را آیین مزدَیسنی می نامند. مزدیسنا در لغت به معنای ستایش مزداست . سرگذشت زردشت :دانشمندان در مورد وجود تاریخی زرتشت شک دارند، اما بیشتر آنان وجود وی را نفی نمی کنند. زردشت ، زرتشت ، زرادشت ، زراتشت ، زردهشت و کلماتی از این قبیل از واژه (زرثوشتر)(Zarathushtra) در گاتها (بخشی از کتاب آسمانی زردشت ) می آید که طبق نظریه صحیحتر معادل زرد اشتر یعنی دارنده شتر زرد است . نام پدرش پوروشسب یعنی دارنده اسب پیر، نام مادرش دغدو یعنی دوشنده گاو ماده و نام خاندان وی سپیتمه یعنی سپید نژاد بود. طبری مورخ مشهور اسلامی و پیروان او ، اصل زردشت را از فلسطین می دانند و می گویند وی از آنجا به ایران آمده است ، اما قول صحیح و معروف آن است که وی ایرانی و اهل آذربایجان بوده است و محل برانگیختگی او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه می دانند.درباره زمان زردشت نیز اختلاف است و زمان وی حتی به 6000 سال قبل از میلاد نیز برده شده است . امّا بر اساس نظریه مشهور، وی درسال 660 قبل از میلاد به دنیا آمد و در 630 قبل از میلاد (در سن 30 سالگی ) دعوی نبوّت نمود.گفته شده که وی در سال 583 ق .م . در سنن 77 سالگی در آتشکده ای در بلخ (افغانستان ) توسط لشکر قومی مهاجم کشته شد است. بعثت زردشت به نبوّت در شاهنامه فردوسی آمده است ، اما این جریان در قسمت افسانه ای شاهنامه مذکور است ، نه در قسمت تاریخی آن.تعالیم زردشت: درآیین زردشت سه اصل عملی گفتار نیک ، پندار نیک ، کردار نیک وجود دارد که مانند آن را در ادیان مختلف می یابیم . احترام به آتش به عنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی و افروخته نگه داشتن آن و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی به نام آتشکده مشخصترین ویژگی این آیین است . همچنین آبادانی ، کشاورزی دامداری و شهرنشینی مورد ستایش قرار گرفته است . احترام به حیوانات ، مخصوصا سگ و گاو، همچنین خوش رفتاری با مردم نیز جایگاهی ویژه دارد. برخی از آداب و رسوم سرزمین ایران از قبیل مراسم چهارشنبه سوری و سوگند خوردن به روشنایی چراغ و چیزهای دیگر با تعالیم زردشتی ارتباط دارد. همچنین برخی زندیقان قرون نخست اسلام گرایشهای زردشتی داشتند. اوستا کتاب آسمانی زردشتیان اوستا نام دارد که به معنای اساس و بنیان و متن است . این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوی و سانسکریت همریشه است . به عقیده بسیاری از محققان ، خط اوستایی در دوره ساسانیان (226 - 641 م .) پدید آمد و اوستا که قبلا در سینه ها بود، به آن خط کتابت شد و به قولی این کار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است . زردشتیان و پژوهشگران بر این مساله اتفاق دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر بوده است که به عقیده برخی روی 12000 پوست گاو نوشته بود. اوستای کنونی دارای 83000 کلمه است و احتمالا اصل آن دارای 345700 کلمه (یعنی چهار برابر) بوده است . اوستای اصلی به 21 نسک (کتاب یا بخش ) تقسیم می شد و اوستای کنونی نیز 21 نسک است .اوستا 5 بخش دارد:1. یسنا (یعنی جشن و پرستش )؛ قسمتی از این بخش گاتها نامیده می شود (به معنای سرود). این بخش که مشتمل بر ادعیه و معارف دینی و معروفترین قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده می شود، در حالی که سایر قسمتهای اوستا را به پیشوایان دین زردشت نسبت می دهند؛2. ویسپرد (یعنی همه سروران ) مشتمل بر نیایش ؛3.وندیداد (یعنی قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاک ؛4. یشتها (یعنی نیایش سرود و تسبیح )؛5. خرده اوستا (یعنی اوستای کوچک ) درباره اعیاد و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنها زردشتیان ، علاوه بر اوستا، تفسیری به نام زنداوستا و کتب مقدس دیگری به زبان پهلوی دارند. داستان خلقت و دو گانه پرستی کسی نمی داند گرایش زردشتیان به خدایان دو گانه (خدای نیکی و خدای بدی یا خدای روشنایی و خدای تاریکی ) در چه عصری آغاز شده است . در قسمت گاتها (از یسنای اوستا) که به خود زردشت نسبت داده می شود، اهریمن در برابر خرد مقدس صف آرایی می کند و نه در برابر آهورمزدا که خدای واحد و فوق پروردگاران روشنایی و تاریکی است . همچنین گروهی از زردشتیان به نام زروانیان در عصر ساسانی پدید آمدند که معتقد به خدای یکتا به نام زروان بودند و او را از خدای روشنایی و تاریکی برتر می شمردند. این فرقه پیروان بسیاری در ایران آن روز داشته است .در آیین زردشت ، آهور مزدا 6 دستیار دارد که به منزله فرشتگان ادیان ابراهیمی هستند. آن دستیاران را امشاسپندان یعنی جاویدان مقدس می نامند. آنها رهبری دارند به نام سپنتامئنیو یعنی خرد مقدس و نامهای خودشان از این قرار است :1. وهومن (Vohuman)؛2. اشه وهیشته (vahishta-Asha)؛3. خشتره وائیریه (vairya-Xshathra)؛4. سپنته ارمئیتی (armaiti-Spenta)؛5. هئورتات (Haurvartat)؛6. امرتات (Ameretat).پس از آنها یزتها قرار دارند که 30 عدد از آنها معروفند. اینها تشکیلات خرد مقدس هستند. در مقابل ، اهریمن هم تشکیلاتی دارد. طبق آیین زردشت دوره کهن کنونی جهان 12000 سال است . خدای نیکی مدت 3000 سال بر جهان حکمرانی می کرد و در این مدت خدای بدی در تاریکی به سر می برد. پس از این مدت خدای بدی از تاریکی بیرون آمد و با خدای نیکی روبرو شد. خدای نیکی به وی 9000سال مهلت داد که با او مقابله کند. وی اطمینان داشت که سرانجام خود او به پیروزی خواهد رسید. در این زمان هر دو به آفریدن نیک و بد آغاز کردند و بدین گونه با یکدیگر به مبارزه برخاستند. پس از 3000 سال زردشت آفریده شد و از این زمان به بعد توازن قوا به نفع خدای نیکی گرایید و به سیر صعودی خود ادامه داد.آخر الزماندر هزاره گرایی زردشتی (Millennialism Zoroastrean)انتظار ظهور سه منجی از نسل زردشت مطرح است . این منجیان یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.1. هوشیدر، 1000 سال پیش از زردشت ؛2. هوشیدرماه ، 2000 سال پس از زردشت ؛3. سوشیانس (یا سوشیانت )، 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان می یابد.بقای روح: زردشتیان به جاودانگی روح عقیده دارند. آنان می گویند روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ می ماند. همچنین آنان به صراط، میزان اعمال ، بهشت و دوزخ معتقدند. بهشت آیین زردشت چیزی مانند بهشت اسلام است ، ولی به خاطر مقدس بودن آتش ، دوزخ زردشتی جایی بسیار سرد و کثیف است که انواع جانوران در آن ، گناهکاران را آزار می دهند.وضع کنونی زرتشتیان: بیش از هزار سال است که زردشتیان ایران به بمبئی هندوستان کوچیده اند و اکنون حدود صد و پنجاه هزار نفر از آنان در آن سامان زندگی می کنند و پارسی نامیده می شوند. حدود پنجاه هزار نفر از ایشان نیز در یزد، کرمان و تهران سکونت دارند. (ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ، حسین توفیقی)2. تحقیقی در آیات و روایات اهل بیت(ع): خداوند متعال در آیه 17 سوره حج می فرماید:( إنِ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهید. مسلّماً کسانی که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئانو نصاری و مجوس و مشرکان ، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری میکند؛خداوند بر هر چیز گواه(و از همه چیز آگاه) است.)بسیاری از فقها و مفسّرین و از جمله علامه طباطبایی در المیزان از این آیه شریفه استفاده نموده اند که مجوسیان اهل کتابند. در روایات معصومین (ع) نیز تصریح شده که مجوسیان دارای پیامبر الهی و کتاب آسمانی بوده اند ؛ ولی دینشان به اصالت خود باقی نمانده است.( ر.ک:إرشاد القلوب إلی الصواب ؛ج2 ،ص375 و الإحتجاج علی أهل اللجاج ،ج2 ،ص346 ) امّا در مورد نام پیامبر و کتاب مجوسیان در روایات اهل بیت(ع) سخنی گفته نشده است. لکن در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که شخصی به نام زرتشت در میان مجوسیان ادّعای نبوّت نمود و عدّه ای را به دین خود درآورد ولی عدّه ای دیگر منکر او شده و وی را از شهر بیرون نمودند و درندگان بیابان او را خوردند. ( ... قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْمَجُوسِ أَ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ نَبِیّاً فَإِنِّی أَجِدُ لَهُمْ کُتُباً مُحْکَمَةً وَ مَوَاعِظَ بَلِیغَةً وَ أَمْثَالًا شَافِیَةً یُقِرُّونَ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ لَهُمْ شَرَائِعُ یَعْمَلُونَ بِهَا قَالَ ع مَا مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ- وَ قَدْ بُعِثَ إِلَیْهِمْ نَبِیٌّ بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَأَنْکَرُوهُ وَ جَحَدُوا کِتَابَهُ قَالَ وَ مَنْ هُوَ؟ فَإِنَّ النَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ خَالِدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ ع إِنَّ خَالِداًکَانَ عَرَبِیّاً بَدَوِیّاً مَا کَانَ نَبِیّاً وَ إِنَّمَا ذَلِکَ شَیْءٌ یَقُولُهُ النَّاسُ قَالَ أَ فَزَرْدُشْتُ؟ قَالَ إِنَّ زَرْدُشْتَ أَتَاهُمْ بِزَمْزَمَةٍ وَ ادَّعَی النُّبُوَّةَ فَآمَنَ مِنْهُمْ قَوْمٌ وَ جَحَدَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوهُ فَأَکَلَتْهُ السِّبَاعُ فِی بَرِّیَّةٍ مِنَ الْأَرْض . ... ... [سائل از امام صادق(ع)]پرسید: از مجوس بفرمایید که آیا خداوند بر ایشان پیامبری مبعوث فرمود؟ زیرا من در ایشان کتابی محکم و مواعظی رسا و مثالهایی شافی یافته ام، و نیز آنان به ثواب و عقاب معتقد و برخوردار از دستوراتی دینی بوده و همه آن را رعایت میکنند. امام(ع) فرمودند: هیچ امّتی نیست مگر اینکه در میانشان انذار دهندهای بوده است ؛ در میان مجوس نیز پیامبری با کتاب مبعوث شده ، ولی هر دو (آن پیامبر و کتابش) مورد انکار قوم واقع شدند. سائل پرسید: آن پیامبر چه کسی بود؟ زیرا مردم فکر میکنند او خالد بن سنان بوده. امام(ع) فرمودند: خالد ، عربی بدوی بوده ، نه پیامبر ، این چیزی است که مردم میگویند. سائل پرسید: آیا آن پیامبر زردشت بوده است؟ امام فرمودند: زردشت با زمزمه (کلامی نامفهوم) نزد ایشان آمد و ادّعای نبوّت کرد، گروهی به او ایمان آورده ، و گروهی منکرش شدند و او را از شهر بیرون کردند و در همان جا خوراک درندگان صحرا شد. ... )( الإحتجاج علی أهل اللجاج ،ج2 ،ص346) در این روایت گرچه به نبوّت یا عدم نبوّت زرتشت تصریح نشده است ، ولی از ظاهر کلام چنین بر می آید که پیامبر حقیقی مجوسیان زرتشت معروف نبوده است و زرتشت به دروغ دعوی نبوّت داشته است. شاهد این استنباط ، تعبیر (أَتَاهُمْ بِزَمْزَمَةٍ وَ ادَّعَی النُّبُوَّةَ ) و( فَأَکَلَتْهُ السِّبَاعُ ) است. چون اوّلاً نفرمود از جانب خدا ارسال شد بلکه فرمود پیش آنان آمد و ثانیاً فرمود: با زمزمه ای پیش آنان آمد ؛ و زمزمه در لغت صدای نهان غیر قابل فهم را گویند. در حالی که انبیاء (ع) ، همواره با سخن بیّن و روشن مبعوث می شوند. ثالثاً فرمود: زرتشت را درندگان خوردند. در حالی که طبق برخی روایات ، درندگان به اولیای (ع) آسیب نمی رسانند. در نتیجه، آیین زردشت موجود به دلیل تردید در وجود تاریخی بنیانگذارش(زردشت)، کتاب مقدسش (اوستا)، و تحریف در مبانی فکری اش نمی تواند دین حق باشد اگرچه بهره ای ازحق را دارد. -ازدواج با محارم : ظاهراً در خود آیین زرتشت، ازدواج با محارم وجود ندارد ولی از دوره ی ساسانی ازدواج با محارم بین زرتشتی ها رواج داشته است. آن گونه که گفته شده، این کار را یکی از پادشاهان ایران رواج داده و کم کم به آیین زرتشتی سرایت کرده است. - در رابطه با زرتشتی بودن کورش نیز هیچ سند معتبری وجود ندارد، همان طور که در رابطه با زرتشتی نبودن آن هیچ دلیل و مدرک معتبری وجود ندارد. مهمترین سند محکم تاریخی که بیانگر دیدگاه های کوروش شاه هخامنشیان باشد، مربوط به منشور کوروش است. در ادامه، متن منشور کورش را خدمتتان تقدیم می کنیم: منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان, پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شاه انشان، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ، شاه انشان , از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی اش را بل Bel (خدا) و نبو Nabu گرامی می دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم؛ همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید . وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد... من برای صلح کوشیدم. نبونید مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شان آنان نبود. من برده داری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند، فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مردوک از کردار نیک من خشنود شد. او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من وهمچنین بر همه سپاهیان من، برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوک همه شاهان براورنگ پادشاهی نشسته اند. همه پادشاهان سرزمین ها ، از دریای بالا تا دریای پایین (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمین های دور دست، همه پادشاهان آموری Amuri، همه چادرنشینان مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از ... تا آشور و شوش. من شهرهای آگاده Agadeh، اشنونا Eshnuna، زمبان Zamban، متورنو Meturnu، دیر Der، سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آن سوی دجله که ویران شده بود را از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه های خود برگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک به شادی و خرمی، به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم، باشد که دل ها شاد گردد. بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم ,هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود که سخنان پربرکت و نیکخواهانه برایم بیابند، بشود که آنان به خدای من مردوک بگویند: کورش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم. باروی بزرگ شهر بابل را استوار گردانیدم... دیوار آجری خندق شهر را، که هیچیک از شاهان پیشین با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند، به سرانجام رسانیدم. دروازه هایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب سدر و روکشی از مفرغ.
آیا دین زرتشت آسمانی است؟ نام پیامبر و اسم کتاب او چیست؟ آیا ازدواج با محارم خود را جایز میدانند؟ آیا کورش دینش زرتشت بوده؟ آیا دلیلی برای رد آن هست؟
آیا دین زرتشت آسمانی است؟ نام پیامبر و اسم کتاب او چیست؟ آیا ازدواج با محارم خود را جایز میدانند؟ آیا کورش دینش زرتشت بوده؟ آیا دلیلی برای رد آن هست؟
کسی که می خواهد در مورد آسمانی بودن دینی تحقیق کند باید از بنیادی ترین اعتقادات آن ( خداشناسی و نبوّت و کتاب آسمانی ) شروع نموده سپس به آموزه های اخلاقی و حقوقی و فردی و اجتماعی و امثال آنها بپردازد، لذا ما جهت اطلاع شما مطالبی از آیین زردشت موجود را ارائه می نماییم:1.نظر محققین امور ادیانقبل از ظهور زردشت ، یعنی پیش از پادشاهی مادها، بومیان غیر آریایی ایران دینی داشتند که آیین مغان نامیده می شد. کلمه مغ (مگوش ) در زبان قدیم ایران به معنای خادم بوده است . به نظر می رسد مغان سکنه بومی ایران بوده اند و مانند دراویدیان هندوستان ، پس از ورود آریاییان سرزمین خود را تسلیم آنان کرده اند. واژه المجوس که در زبان عربی به زردشتیان اطلاق می شود، از همین کلمه مگوش گرفته شده است. هنگامی که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینی روی آوردند و این مساله در جهان بینی ایشان تاثیر گذاشت .در آن روزگار شخصی بر خاست و آریاییان را به آیین تازه ای دعوت کرد و آیین مغان را برانداخت . این شخص که خود را فرستاده خدای خوبی و روشنایی معرفی می کرد، زردشت نام داشت . وی مدعی بود آیین خود را از آهورمزدا دریافت کرده تا جهان را از تیرگیها پاک کند و آن را به سوی نیکی و روشنایی رهنمون شود. بنا بر این کلمه مجوس در اصل اسم دین زرتشتیان نبوده است بلکه آیین مجوس قبل از آیین زرتشت وجود داشته است ؛ لکن از آن جهت که پیروان آیین مجوس به زرتشت گرویدند و عملاً آیین مجوس در آیین زرتشت منحلّ شد ، در میان اعراب و در روایات اهل بیت(ع) نیز از آیین زرتشت با نام آیین مجوس یاد شده است. البته این آیین بعد از زرتشت نیز دچار تحوّلات زیادی شده است. برخی محققین گفته اند: واژه زرتشت قبل از ظهور آیین زرتشت به عدّه ای از پیامبران اطاق می شده است ؛ لکن بعد از ظهور زرتشت معروف ، این اسم برای او عَلَم شده است. امروزه زردشتیان به نامهایی چون گبر ، مجوسی و پارسی خوانده می شوند. کلمه (گبر) در زبان سریانی به معنای کافر بوده از از جانب دیگران به آنان اطلاق گردیده.آیین زردشت حدود یک قرن قبل از میلاد تحول یافت و آن صورت تحول یافته را آیین مزدَیسنی می نامند. مزدیسنا در لغت به معنای ستایش مزداست . سرگذشت زردشت :دانشمندان در مورد وجود تاریخی زرتشت شک دارند، اما بیشتر آنان وجود وی را نفی نمی کنند. زردشت ، زرتشت ، زرادشت ، زراتشت ، زردهشت و کلماتی از این قبیل از واژه (زرثوشتر)(Zarathushtra) در گاتها (بخشی از کتاب آسمانی زردشت ) می آید که طبق نظریه صحیحتر معادل زرد اشتر یعنی دارنده شتر زرد است . نام پدرش پوروشسب یعنی دارنده اسب پیر، نام مادرش دغدو یعنی دوشنده گاو ماده و نام خاندان وی سپیتمه یعنی سپید نژاد بود. طبری مورخ مشهور اسلامی و پیروان او ، اصل زردشت را از فلسطین می دانند و می گویند وی از آنجا به ایران آمده است ، اما قول صحیح و معروف آن است که وی ایرانی و اهل آذربایجان بوده است و محل برانگیختگی او را کوهی نزدیک دریاچه ارومیه می دانند.درباره زمان زردشت نیز اختلاف است و زمان وی حتی به 6000 سال قبل از میلاد نیز برده شده است . امّا بر اساس نظریه مشهور، وی درسال 660 قبل از میلاد به دنیا آمد و در 630 قبل از میلاد (در سن 30 سالگی ) دعوی نبوّت نمود.گفته شده که وی در سال 583 ق .م . در سنن 77 سالگی در آتشکده ای در بلخ (افغانستان ) توسط لشکر قومی مهاجم کشته شد است. بعثت زردشت به نبوّت در شاهنامه فردوسی آمده است ، اما این جریان در قسمت افسانه ای شاهنامه مذکور است ، نه در قسمت تاریخی آن.تعالیم زردشت: درآیین زردشت سه اصل عملی گفتار نیک ، پندار نیک ، کردار نیک وجود دارد که مانند آن را در ادیان مختلف می یابیم . احترام به آتش به عنوان یکی از مظاهر خدای روشنایی و افروخته نگه داشتن آن و انجام مراسمی خاص در اطراف آن در معابدی به نام آتشکده مشخصترین ویژگی این آیین است . همچنین آبادانی ، کشاورزی دامداری و شهرنشینی مورد ستایش قرار گرفته است . احترام به حیوانات ، مخصوصا سگ و گاو، همچنین خوش رفتاری با مردم نیز جایگاهی ویژه دارد. برخی از آداب و رسوم سرزمین ایران از قبیل مراسم چهارشنبه سوری و سوگند خوردن به روشنایی چراغ و چیزهای دیگر با تعالیم زردشتی ارتباط دارد. همچنین برخی زندیقان قرون نخست اسلام گرایشهای زردشتی داشتند. اوستا کتاب آسمانی زردشتیان اوستا نام دارد که به معنای اساس و بنیان و متن است . این کتاب به خط و زبان اوستایی نوشته شده است که به ایران باستان تعلق دارد و با زبان پهلوی و سانسکریت همریشه است . به عقیده بسیاری از محققان ، خط اوستایی در دوره ساسانیان (226 - 641 م .) پدید آمد و اوستا که قبلا در سینه ها بود، به آن خط کتابت شد و به قولی این کار پس از ظهور اسلام صورت گرفته است . زردشتیان و پژوهشگران بر این مساله اتفاق دارند که اوستا در اصل بسیار بزرگتر بوده است که به عقیده برخی روی 12000 پوست گاو نوشته بود. اوستای کنونی دارای 83000 کلمه است و احتمالا اصل آن دارای 345700 کلمه (یعنی چهار برابر) بوده است . اوستای اصلی به 21 نسک (کتاب یا بخش ) تقسیم می شد و اوستای کنونی نیز 21 نسک است .اوستا 5 بخش دارد:1. یسنا (یعنی جشن و پرستش )؛ قسمتی از این بخش گاتها نامیده می شود (به معنای سرود). این بخش که مشتمل بر ادعیه و معارف دینی و معروفترین قسمت اوستاست ، به خود زردشت نسبت داده می شود، در حالی که سایر قسمتهای اوستا را به پیشوایان دین زردشت نسبت می دهند؛2. ویسپرد (یعنی همه سروران ) مشتمل بر نیایش ؛3.وندیداد (یعنی قانون ضد دیو) درباره حلال و حرام و نجس و پاک ؛4. یشتها (یعنی نیایش سرود و تسبیح )؛5. خرده اوستا (یعنی اوستای کوچک ) درباره اعیاد و مراسم مذهبی و تعیین سرودهای آنها زردشتیان ، علاوه بر اوستا، تفسیری به نام زنداوستا و کتب مقدس دیگری به زبان پهلوی دارند. داستان خلقت و دو گانه پرستی کسی نمی داند گرایش زردشتیان به خدایان دو گانه (خدای نیکی و خدای بدی یا خدای روشنایی و خدای تاریکی ) در چه عصری آغاز شده است . در قسمت گاتها (از یسنای اوستا) که به خود زردشت نسبت داده می شود، اهریمن در برابر خرد مقدس صف آرایی می کند و نه در برابر آهورمزدا که خدای واحد و فوق پروردگاران روشنایی و تاریکی است . همچنین گروهی از زردشتیان به نام زروانیان در عصر ساسانی پدید آمدند که معتقد به خدای یکتا به نام زروان بودند و او را از خدای روشنایی و تاریکی برتر می شمردند. این فرقه پیروان بسیاری در ایران آن روز داشته است .در آیین زردشت ، آهور مزدا 6 دستیار دارد که به منزله فرشتگان ادیان ابراهیمی هستند. آن دستیاران را امشاسپندان یعنی جاویدان مقدس می نامند. آنها رهبری دارند به نام سپنتامئنیو یعنی خرد مقدس و نامهای خودشان از این قرار است :1. وهومن (Vohuman)؛2. اشه وهیشته (vahishta-Asha)؛3. خشتره وائیریه (vairya-Xshathra)؛4. سپنته ارمئیتی (armaiti-Spenta)؛5. هئورتات (Haurvartat)؛6. امرتات (Ameretat).پس از آنها یزتها قرار دارند که 30 عدد از آنها معروفند. اینها تشکیلات خرد مقدس هستند. در مقابل ، اهریمن هم تشکیلاتی دارد. طبق آیین زردشت دوره کهن کنونی جهان 12000 سال است . خدای نیکی مدت 3000 سال بر جهان حکمرانی می کرد و در این مدت خدای بدی در تاریکی به سر می برد. پس از این مدت خدای بدی از تاریکی بیرون آمد و با خدای نیکی روبرو شد. خدای نیکی به وی 9000سال مهلت داد که با او مقابله کند. وی اطمینان داشت که سرانجام خود او به پیروزی خواهد رسید. در این زمان هر دو به آفریدن نیک و بد آغاز کردند و بدین گونه با یکدیگر به مبارزه برخاستند. پس از 3000 سال زردشت آفریده شد و از این زمان به بعد توازن قوا به نفع خدای نیکی گرایید و به سیر صعودی خود ادامه داد.آخر الزماندر هزاره گرایی زردشتی (Millennialism Zoroastrean)انتظار ظهور سه منجی از نسل زردشت مطرح است . این منجیان یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.1. هوشیدر، 1000 سال پیش از زردشت ؛2. هوشیدرماه ، 2000 سال پس از زردشت ؛3. سوشیانس (یا سوشیانت )، 3000 سال پس از زردشت که با ظهور او جهان پایان می یابد.بقای روح: زردشتیان به جاودانگی روح عقیده دارند. آنان می گویند روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ می ماند. همچنین آنان به صراط، میزان اعمال ، بهشت و دوزخ معتقدند. بهشت آیین زردشت چیزی مانند بهشت اسلام است ، ولی به خاطر مقدس بودن آتش ، دوزخ زردشتی جایی بسیار سرد و کثیف است که انواع جانوران در آن ، گناهکاران را آزار می دهند.وضع کنونی زرتشتیان: بیش از هزار سال است که زردشتیان ایران به بمبئی هندوستان کوچیده اند و اکنون حدود صد و پنجاه هزار نفر از آنان در آن سامان زندگی می کنند و پارسی نامیده می شوند. حدود پنجاه هزار نفر از ایشان نیز در یزد، کرمان و تهران سکونت دارند. (ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ، حسین توفیقی)2. تحقیقی در آیات و روایات اهل بیت(ع): خداوند متعال در آیه 17 سوره حج می فرماید:( إنِ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ هادُوا وَ الصَّابِئینَ وَ النَّصاری وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهید. مسلّماً کسانی که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئانو نصاری و مجوس و مشرکان ، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری میکند؛خداوند بر هر چیز گواه(و از همه چیز آگاه) است.)بسیاری از فقها و مفسّرین و از جمله علامه طباطبایی در المیزان از این آیه شریفه استفاده نموده اند که مجوسیان اهل کتابند. در روایات معصومین (ع) نیز تصریح شده که مجوسیان دارای پیامبر الهی و کتاب آسمانی بوده اند ؛ ولی دینشان به اصالت خود باقی نمانده است.( ر.ک:إرشاد القلوب إلی الصواب ؛ج2 ،ص375 و الإحتجاج علی أهل اللجاج ،ج2 ،ص346 ) امّا در مورد نام پیامبر و کتاب مجوسیان در روایات اهل بیت(ع) سخنی گفته نشده است. لکن در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که شخصی به نام زرتشت در میان مجوسیان ادّعای نبوّت نمود و عدّه ای را به دین خود درآورد ولی عدّه ای دیگر منکر او شده و وی را از شهر بیرون نمودند و درندگان بیابان او را خوردند. ( ... قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الْمَجُوسِ أَ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ نَبِیّاً فَإِنِّی أَجِدُ لَهُمْ کُتُباً مُحْکَمَةً وَ مَوَاعِظَ بَلِیغَةً وَ أَمْثَالًا شَافِیَةً یُقِرُّونَ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ لَهُمْ شَرَائِعُ یَعْمَلُونَ بِهَا قَالَ ع مَا مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ- وَ قَدْ بُعِثَ إِلَیْهِمْ نَبِیٌّ بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَأَنْکَرُوهُ وَ جَحَدُوا کِتَابَهُ قَالَ وَ مَنْ هُوَ؟ فَإِنَّ النَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ خَالِدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ ع إِنَّ خَالِداًکَانَ عَرَبِیّاً بَدَوِیّاً مَا کَانَ نَبِیّاً وَ إِنَّمَا ذَلِکَ شَیْءٌ یَقُولُهُ النَّاسُ قَالَ أَ فَزَرْدُشْتُ؟ قَالَ إِنَّ زَرْدُشْتَ أَتَاهُمْ بِزَمْزَمَةٍ وَ ادَّعَی النُّبُوَّةَ فَآمَنَ مِنْهُمْ قَوْمٌ وَ جَحَدَهُ قَوْمٌ فَأَخْرَجُوهُ فَأَکَلَتْهُ السِّبَاعُ فِی بَرِّیَّةٍ مِنَ الْأَرْض . ... ... [سائل از امام صادق(ع)]پرسید: از مجوس بفرمایید که آیا خداوند بر ایشان پیامبری مبعوث فرمود؟ زیرا من در ایشان کتابی محکم و مواعظی رسا و مثالهایی شافی یافته ام، و نیز آنان به ثواب و عقاب معتقد و برخوردار از دستوراتی دینی بوده و همه آن را رعایت میکنند. امام(ع) فرمودند: هیچ امّتی نیست مگر اینکه در میانشان انذار دهندهای بوده است ؛ در میان مجوس نیز پیامبری با کتاب مبعوث شده ، ولی هر دو (آن پیامبر و کتابش) مورد انکار قوم واقع شدند. سائل پرسید: آن پیامبر چه کسی بود؟ زیرا مردم فکر میکنند او خالد بن سنان بوده. امام(ع) فرمودند: خالد ، عربی بدوی بوده ، نه پیامبر ، این چیزی است که مردم میگویند. سائل پرسید: آیا آن پیامبر زردشت بوده است؟ امام فرمودند: زردشت با زمزمه (کلامی نامفهوم) نزد ایشان آمد و ادّعای نبوّت کرد، گروهی به او ایمان آورده ، و گروهی منکرش شدند و او را از شهر بیرون کردند و در همان جا خوراک درندگان صحرا شد. ... )( الإحتجاج علی أهل اللجاج ،ج2 ،ص346) در این روایت گرچه به نبوّت یا عدم نبوّت زرتشت تصریح نشده است ، ولی از ظاهر کلام چنین بر می آید که پیامبر حقیقی مجوسیان زرتشت معروف نبوده است و زرتشت به دروغ دعوی نبوّت داشته است. شاهد این استنباط ، تعبیر (أَتَاهُمْ بِزَمْزَمَةٍ وَ ادَّعَی النُّبُوَّةَ ) و( فَأَکَلَتْهُ السِّبَاعُ ) است. چون اوّلاً نفرمود از جانب خدا ارسال شد بلکه فرمود پیش آنان آمد و ثانیاً فرمود: با زمزمه ای پیش آنان آمد ؛ و زمزمه در لغت صدای نهان غیر قابل فهم را گویند. در حالی که انبیاء (ع) ، همواره با سخن بیّن و روشن مبعوث می شوند. ثالثاً فرمود: زرتشت را درندگان خوردند. در حالی که طبق برخی روایات ، درندگان به اولیای (ع) آسیب نمی رسانند. در نتیجه، آیین زردشت موجود به دلیل تردید در وجود تاریخی بنیانگذارش(زردشت)، کتاب مقدسش (اوستا)، و تحریف در مبانی فکری اش نمی تواند دین حق باشد اگرچه بهره ای ازحق را دارد. -ازدواج با محارم : ظاهراً در خود آیین زرتشت، ازدواج با محارم وجود ندارد ولی از دوره ی ساسانی ازدواج با محارم بین زرتشتی ها رواج داشته است. آن گونه که گفته شده، این کار را یکی از پادشاهان ایران رواج داده و کم کم به آیین زرتشتی سرایت کرده است. - در رابطه با زرتشتی بودن کورش نیز هیچ سند معتبری وجود ندارد، همان طور که در رابطه با زرتشتی نبودن آن هیچ دلیل و مدرک معتبری وجود ندارد. مهمترین سند محکم تاریخی که بیانگر دیدگاه های کوروش شاه هخامنشیان باشد، مربوط به منشور کوروش است. در ادامه، متن منشور کورش را خدمتتان تقدیم می کنیم: منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهارگوشه جهان, پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه انشان، نوه کورش، شاه بزرگ، شاه انشان، نبیره چیش پیش، شاه بزرگ، شاه انشان , از دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی اش را بل Bel (خدا) و نبو Nabu گرامی می دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم؛ همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید . وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد... من برای صلح کوشیدم. نبونید مردم درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شان آنان نبود. من برده داری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند، فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مردوک از کردار نیک من خشنود شد. او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من وهمچنین بر همه سپاهیان من، برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم. به فرمان مردوک همه شاهان براورنگ پادشاهی نشسته اند. همه پادشاهان سرزمین ها ، از دریای بالا تا دریای پایین (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمین های دور دست، همه پادشاهان آموری Amuri، همه چادرنشینان مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از ... تا آشور و شوش. من شهرهای آگاده Agadeh، اشنونا Eshnuna، زمبان Zamban، متورنو Meturnu، دیر Der، سرزمین گوتیان و همچنین شهرهای آن سوی دجله که ویران شده بود را از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به جایگاه های خود برگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد کردم. همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مردوک به شادی و خرمی، به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم، باشد که دل ها شاد گردد. بشود که خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم ,هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم خواستار زندگانی بلند باشند. بشود که سخنان پربرکت و نیکخواهانه برایم بیابند، بشود که آنان به خدای من مردوک بگویند: کورش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی می دارد و پسرش کمبوجیه. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم. باروی بزرگ شهر بابل را استوار گردانیدم... دیوار آجری خندق شهر را، که هیچیک از شاهان پیشین با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند، به سرانجام رسانیدم. دروازه هایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب سدر و روکشی از مفرغ.
- [سایر] آیا در دین زرتشت ازدواج با محارم وجود دارد یا خیر؟
- [سایر] چه دلیلی وجود دارد که ازدواج دائم با اهل کتاب باطل است؟ چرا ازدواج موقت با زنان اهل کتاب جائز است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج موقت با زنان اهل کتاب جایز است؟ و چه دین هایی اهل کتاب شمرده می شوند؟ آیا ازدواج موقت با زنان زرتشتی جایز است؟ آیا ازدواج موقت به مدت طولانی، مثلا دو یا سه سال جایز است؟
- [سایر] در آیین زرتشت، ازدواج با دختر و خواهر و مادر، جایز هست؟ احتمالا" این حکم، در بخش (وندیداد) کتاب اوستا، که مربوط به حلالها و حرامها هست، آمده؟ آیا در مقام عمل هم، زرتشتیان به این حکم، عمل میکنند؟ یا اینکه، این حکم را نیز، مانند دیگر احکام عجیب و غریبشان، از ترس رسوایی، پنهان میکنند؟
- [سایر] سلام خسته نباشید. با وجود امتحانام به عشق صحبتهاتون میام قائمیه. دختری 24 ساله ام.5سال پیش از دین شناسنامه ای بیرون شدم وعقلا وقلبا مسلمون شدم.باهمه چیزش کناراومدم وپذیرفتموحال میکنم بجز چادر.پوششم شأن دختر مسلمون ایرونی را حفظ کرده ولی با اصل چادر کنار نمیام. خواستگاری دارم بد نیست.با شرایطی کاملا معمولی و از من میخواد بین اقوامش چادربپوشم!کمک کنیدوراهنمایی حاج آقا. من چادر را با دلایل محکم خودم عقلا وقلبا نپذیرفتم. در ضمن من نگاهم به ازدواج رشدورشدورشد بوده.همه موارد ازدواج را رد کردم چون نمیتونستن به رشدم کمک کنند . این قضیه چقدر مهمه که از نظر فکری و پذیرش دینداری روشنفکر باشه!! خلاصه کنم تو دینش گلابی {شناسنامه ای}نباشه. این چند شب در موردش صحبت کنید لطفا.کمکمون کنیدخواهشا. کاش حضوری به ما جوونا فرصت حرف زدن میدادید.کاش.کاش.کاش اگر امکانش هست فراهم کنید. لطفا یا علی.
- [سایر] سلام آنقدر در سایتهای مراجع مختلف سوالم را مطرح کردم که دیگر از هر چه سایت و سوال است بیزار شده ام. این سوال چه بی جواب بماند و چه جواب بگیرد آخرین سوالم خواهد بود. و بعد از آن وجدانم را آسوده خواهم کرد که آنانی که وظیفه کمک داشتند کمک نکردند. خیلی ساده و مختصر بگویم. چند وقتیست این فکر در ذهنم ریشه دوانده و هر روز قوی تر می شود که تمام قضیه دین و ارسال پیامبری از سوی خداوند و کتاب آسمانی و معجزه بودن این کتاب و دنباله امامان راهنما همه و همه دروغهایی تاریخی هستند که برای افسار زدن به لجام گسیختگی انسانها ساخته شده اند. (حق هم بدهید با این دینی که تحویلمان داده اند چنین فکری کنم) از یک روحانی سوال کردم انگ مرتد بودن زد. سایتهای مراجع پاسخی ندادند. گفتند کتابهای استاد مطهری را بخوان خواندم و چیزی دستگیرم نشد. گفتند قرآن را بخوان خواندم و چیزی نفهمیدم. گفتند قرآن را با دلت بفهم گفتم چجوری نمی دانستند. خلاصه حالا نه نماز می خوانم نه روزه می گیرم. نه قرآن می خوانم. هر وقت سخنرانی حضرات روحانیان را گوش کردم آنقدر نکته مبهم و متضاد شنیدم که شکم را پر رنگ تر کرد.