نامزد اینجانب بدخلقی میکنه البته دوستم داره و من هم دوستش دارم. گاهی وقتها بی حوصله هست. باهام حرف نمیزنه مثل بچه ها اذیت میکنه بهانه های بی خودی میگیره، لطفا راهنماییم کنید. نمی خوام اختلافات سطحی موجب دلسردی هردومون بشه. چکار کنم بهم راه حل بدید نمیخوام از دستش بدم. دختر خوبیه با ایمان و معتقد هستش فقط ایرادهایی که گفتم را داره. لطفا به طور مفصل راهنماییم کنید. با سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گویید، خرسندیم و امیدواریم این ارتباط تداوم داشته باشد. پرسشگر گرامی گرچه مراحل انتخاب همسر در استحکام خانواده بسیار تاثیر گذار است، اما چگونگی تعامل زن و شوهر در شیرین شدن زندگی آنان تاثیر زیادی دارد. در این میان از آنجا که مرد نقش اساسی مدیریت خانواده را بر عهده دارد، رفتارهای مرد در جهت دهی روند خانواده به سوی تعالی یا افول غیر قابل انکار است، بنابراین مراقب باشید در برابر رفتارهای موقت، دلسرد کننده و سکوت همسر خود احساساتی نشوید و با درایت سعی کنید رفتارهای او را هدایت کنید. درباره سوال شما نکاتی به نظر می رسد که در زیر به بررسی آن می پردازیم: 1.از تفاوت های شخصیتی زن و مرد اطلاع کامل پیدا کنید. سعی کنید با ویژگی های خاص زنان آشنا شوید و رفتارهای خود را بر اساس آن تنظیم کنید. 2.با توجه به اینکه همسر شما فردی با ایمان و متدین است و دارای ملاک های اصلی انتخاب همسر می باشد و از سوی دیگر رفتارهای همسرتان دائمی نیست و فقط در برخی موارد با شما به صورت سرد رفتار می کند، جای هیچ نگرانی نیست و به مرور زمان مشکل شما حل می شود. 3.به یاد داشته باشید زنان در برخی مواقع مانند عادت ماهیانه، زمانی که با موضوعات استرس زا روبرو هستند حساس، گوشه گیر و گاها پرخاشگر می شوند، بنابراین وضعیت و شرایط او را در نظر بگیرید و در چنین زمان هایی از لحاظ روحی آمادگی رفتارهای نا مناسب را داشته باشید. 4.سعی کنید علت رفتارهای او شناسایی کنید و با تمام وجود برای رفع آن اقدام کنید. 5.برخی از مشاوران دوران عقد را به برزخ زن و شوهر تشبیه می کنند، چرا که زن و مرد نه به صورت کامل مستقل شده اند تا شرایط و قوانین زندگی مشترک بر روابط آنان حاکم باشد و نه اینکه مجرد هستند تا احساس رهایی و بی مسئولیتی دوران مجردی را داشته باشند، از اینرو برخی از رفتارهای زن و مرد مقتضای این دوران است و پس از سپری شدن این دوران و تشکیل زندگی مشترک خود به خود حل می شود. در ضمن از آنجا که دختر و پسر در ابتدای راه تشکیل زندگی مشترک هستند، هنوز در فضای دوران مجردی هستند و با بسیاری از وظایف یک فرد متاهل آشنا نیستند و به همین دلیل ممکن است در برخی مواقع رفتارهایی از زن و مرد سر بزند که موجب آزردگی شریک زندگی آنان شود. 6.کتاب هایی که در زمینه دوران عقد و زندگی مشترک نوشته شده است را با دقت مطالعه کنید و از همسر خود هم بخواهید تا این کتاب ها را مطالعه کند. 7.با توجه به مطالب گفته شده باید توجه داشته باشید که تجربه نشان داده زوج های جوان اوائل زندگی مشترکشان به خاطر عدم آشنایی از روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش می شوند. کمال خواهی، مطلق نگری و ایده آل گرایی آنها اگر به همراه حلم و بردباری و سعه صدر نباشد شیرینی زندگی را به تلخی تبدیل می کند. البته اختلاف و تنش در ابتدای زندگی برای دختر و پسری که از خانواده های مختلف بوده و از روحیات متفاوت برخوردارند زیاد دور از انتظار نیست و مشکل مهمی نیست به شرطی که زود حل شود و طولانی یا مکرر نشود؛ زیرا ازدواج نهال نو پایی است که اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگیری ها قرار گیرد امکان شکسته شدن دارد. پس باید هوشیار باشید و اجازه ندهید مسائل جزئی و سطحی خللی در زندگیتان ایجاد کند. 8.با یادگیری مهارتهای ارتباطی نظیر فعالانه به حرفهای یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعی و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید. 9.در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندی مخرب و پیشرونده تبدیل نشود. اگر رفتار خاصی برای شما مبهم است، سادهترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمتآمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید. احساسات خود را درباره رفتارهایی که موجب دلگیری شما می شود را برای او بیان کنید. 10.همیشه، در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روی آورید. 11.از داشتن نگرشهای آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویی و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید. 12.یکی از نیازهای اساسی زن، نیاز به محبت است. چنانچه مردی به خوبی این نیاز را بر آورده کند، خود به خود زن به طرف او جذب می شود و به تمام خواسته های مرد عمل می کند، بنابراین با تمام وجود سعی کنید این نیاز طبیعی و ذاتی همسر خود را بر طرف کنید. نکات بالا را با دقت به کارگیرید و روند تغییرات به وجود آمده در روابط با همسرتان را برای ما بازگو کنید تا بتوانیم شما را بهتر راهنمایی کنیم. محمد صادق آقاجانی
نامزد اینجانب بدخلقی میکنه البته دوستم داره و من هم دوستش دارم. گاهی وقتها بی حوصله هست. باهام حرف نمیزنه مثل بچه ها اذیت میکنه بهانه های بی خودی میگیره، لطفا راهنماییم کنید. نمی خوام اختلافات سطحی موجب دلسردی هردومون بشه. چکار کنم بهم راه حل بدید نمیخوام از دستش بدم. دختر خوبیه با ایمان و معتقد هستش فقط ایرادهایی که گفتم را داره. لطفا به طور مفصل راهنماییم کنید.
نامزد اینجانب بدخلقی میکنه البته دوستم داره و من هم دوستش دارم. گاهی وقتها بی حوصله هست. باهام حرف نمیزنه مثل بچه ها اذیت میکنه بهانه های بی خودی میگیره، لطفا راهنماییم کنید. نمی خوام اختلافات سطحی موجب دلسردی هردومون بشه. چکار کنم بهم راه حل بدید نمیخوام از دستش بدم. دختر خوبیه با ایمان و معتقد هستش فقط ایرادهایی که گفتم را داره. لطفا به طور مفصل راهنماییم کنید.
با سلام و عرض ادب خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با ما سخن می گویید، خرسندیم و امیدواریم این ارتباط تداوم داشته باشد.
پرسشگر گرامی گرچه مراحل انتخاب همسر در استحکام خانواده بسیار تاثیر گذار است، اما چگونگی تعامل زن و شوهر در شیرین شدن زندگی آنان تاثیر زیادی دارد. در این میان از آنجا که مرد نقش اساسی مدیریت خانواده را بر عهده دارد، رفتارهای مرد در جهت دهی روند خانواده به سوی تعالی یا افول غیر قابل انکار است، بنابراین مراقب باشید در برابر رفتارهای موقت، دلسرد کننده و سکوت همسر خود احساساتی نشوید و با درایت سعی کنید رفتارهای او را هدایت کنید. درباره سوال شما نکاتی به نظر می رسد که در زیر به بررسی آن می پردازیم:
1.از تفاوت های شخصیتی زن و مرد اطلاع کامل پیدا کنید. سعی کنید با ویژگی های خاص زنان آشنا شوید و رفتارهای خود را بر اساس آن تنظیم کنید.
2.با توجه به اینکه همسر شما فردی با ایمان و متدین است و دارای ملاک های اصلی انتخاب همسر می باشد و از سوی دیگر رفتارهای همسرتان دائمی نیست و فقط در برخی موارد با شما به صورت سرد رفتار می کند، جای هیچ نگرانی نیست و به مرور زمان مشکل شما حل می شود.
3.به یاد داشته باشید زنان در برخی مواقع مانند عادت ماهیانه، زمانی که با موضوعات استرس زا روبرو هستند حساس، گوشه گیر و گاها پرخاشگر می شوند، بنابراین وضعیت و شرایط او را در نظر بگیرید و در چنین زمان هایی از لحاظ روحی آمادگی رفتارهای نا مناسب را داشته باشید.
4.سعی کنید علت رفتارهای او شناسایی کنید و با تمام وجود برای رفع آن اقدام کنید.
5.برخی از مشاوران دوران عقد را به برزخ زن و شوهر تشبیه می کنند، چرا که زن و مرد نه به صورت کامل مستقل شده اند تا شرایط و قوانین زندگی مشترک بر روابط آنان حاکم باشد و نه اینکه مجرد هستند تا احساس رهایی و بی مسئولیتی دوران مجردی را داشته باشند، از اینرو برخی از رفتارهای زن و مرد مقتضای این دوران است و پس از سپری شدن این دوران و تشکیل زندگی مشترک خود به خود حل می شود. در ضمن از آنجا که دختر و پسر در ابتدای راه تشکیل زندگی مشترک هستند، هنوز در فضای دوران مجردی هستند و با بسیاری از وظایف یک فرد متاهل آشنا نیستند و به همین دلیل ممکن است در برخی مواقع رفتارهایی از زن و مرد سر بزند که موجب آزردگی شریک زندگی آنان شود.
6.کتاب هایی که در زمینه دوران عقد و زندگی مشترک نوشته شده است را با دقت مطالعه کنید و از همسر خود هم بخواهید تا این کتاب ها را مطالعه کند.
7.با توجه به مطالب گفته شده باید توجه داشته باشید که تجربه نشان داده زوج های جوان اوائل زندگی مشترکشان به خاطر عدم آشنایی از روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها در مسائل جزئی زندگی دچار تنش می شوند. کمال خواهی، مطلق نگری و ایده آل گرایی آنها اگر به همراه حلم و بردباری و سعه صدر نباشد شیرینی زندگی را به تلخی تبدیل می کند.
البته اختلاف و تنش در ابتدای زندگی برای دختر و پسری که از خانواده های مختلف بوده و از روحیات متفاوت برخوردارند زیاد دور از انتظار نیست و مشکل مهمی نیست به شرطی که زود حل شود و طولانی یا مکرر نشود؛ زیرا ازدواج نهال نو پایی است که اگر در معرض مداوم طوفان اختلاف و درگیری ها قرار گیرد امکان شکسته شدن دارد. پس باید هوشیار باشید و اجازه ندهید مسائل جزئی و سطحی خللی در زندگیتان ایجاد کند.
8.با یادگیری مهارتهای ارتباطی نظیر فعالانه به حرفهای یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعی و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید.
9.در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندی مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.
اگر رفتار خاصی برای شما مبهم است، سادهترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمتآمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید. احساسات خود را درباره رفتارهایی که موجب دلگیری شما می شود را برای او بیان کنید.
10.همیشه، در رویارویی با مسائل و مشکلات خانوادگی، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روی آورید.
11.از داشتن نگرشهای آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویی و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید.
12.یکی از نیازهای اساسی زن، نیاز به محبت است. چنانچه مردی به خوبی این نیاز را بر آورده کند، خود به خود زن به طرف او جذب می شود و به تمام خواسته های مرد عمل می کند، بنابراین با تمام وجود سعی کنید این نیاز طبیعی و ذاتی همسر خود را بر طرف کنید.
نکات بالا را با دقت به کارگیرید و روند تغییرات به وجود آمده در روابط با همسرتان را برای ما بازگو کنید تا بتوانیم شما را بهتر راهنمایی کنیم.
محمد صادق آقاجانی
- [سایر] با سلام من 19 سالمه و برای اولین بارعاشق شدم من در دانشگاه عاشق همکلاسیم شدم که اون هم همسن منه چون تا حالا عشق رو تجربه نکرده بودم متوجه احساسم نشده بودم و سعی کردم اونو فراموش کنم اما یکسال گذشت و من نتونستم این کار رو بکنم تا این که این مسئله رو با همکلاس پسر کلاسمون(دوست صمیمیم) در میون گذاشتم من خیلی خجالتی بودم و گفتم نمبتونم رودرو برم جلو و ازش خواستگاری گنم دوستمم سعی کرد شمارشو بگیره تا تلفنی بهش بگم که دوسش دارم اما به هر دری زد نشد دیگه داشتم نا امید میشدم و از خدا خواستم که به یاری من برسه تا اینکه دوستم مشکل منو به یکی از همکلاسی های دختر کلاس گفت و اونم رفت با دختری که من دوسش دارم صحبت کرد و گفت که فلانی بهت علاقه مند شده و اومد بهم گفت که اون فقط لبخند زده وهیچی نگفته که منو دوست داره یا نه(اینو فهمیدم که شاید اون با این لبخند بهم علاقه داره) بنابراین خودم دل به دریا زدم و رفتم جلو وازش خواستگاری کردم اون اول به من گفت دوسم داره وبه چشم برادر بهم نگاه میکنه منم بهش گفتم هیچ وقت به یه پسر نگو به چشم برادر تو رو نگاه میکنم بدجور اذیت میشه اون گفت نمیخواد با هیچ پسری دوست بشه چون این کار آخر عاقبت نداره و منم درجا بهش گفتم اصلا قصد دوستی با شما رو ندارم و واقعا هم نداشتم من بهش گفتم شما که بلاخره باید ازدواج کنی خوب چرا نمیخوای با کسی که دوستون داره ازدواج کنی اون گفت الان قصد ازدواج نداره و هر وقت وقتش که بشه میاد و به من میگه و اینم بگم که این خانوم تو کلاس تا حالا با هیچ پسری حرف نزده ودر طول این مدت تنها پسری که باهاش حرف زده من بودم حتی منم صحبتو شروع نکرده بودم باهاش خودش باهام حرف زده بود و درباره مسائل درسی باهم صحبت کرده بودیم حالا سوال من اینه اگه این خانوم مثلا یه دو سه سال دیگه بیاد به من بگه که آمادگی ازدواج دارم منی که کار فعلا ندارم و مادرم هم همیشه میگه تو تا 25 سالت نشه برات زن نمیگیرم چی باید جوابش بگم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم میترسم اگه بهش بگم که آمادگی ازدواج ندارم و مجبوریم صبر کنیم دیگه فراموشم کنه و با یکی دیگه ازدواج کنه لطفا کمکم کنید بذارید اینا رو هم بگم من یه آدمی هستم که نماز میخونم و روزه هامم میگیرم اونم همین و با حجابه و در کل بگم از نظر دینی و مذهبی و فرهنگی به هم میخوریم
- [سایر] با سلام من دختری 22 ساله هستم با پسر داییم چند ماهی هست که نامزد کردم . البته فعلا محرم هستیم تا شناختمون بیستر بشه و بعد عقد کنیم . حقیقتش اینه که من مشکلات زیادی دارم این مشکلات هم شامل ویزگی های شخصیتی خودم میشه و هم در ارتباط با نامزدم . خیلی فکر کردم اما به نتیجه ای نرسیدم و حالا از شما میخوام کمکم کنید تا وضعیتم خرابتر نشه و نامزدم ازم دلگیرتر نشه. با اجازتون شماره گذاری میکنم: 1-نامزدم از من محبت و مهربونی میخواد و من به خاطر اینکه ریاضی خوندم خشکم و بلد نیستم بهش مهربونی کنم وهمینطور اون در راه دوریه و کمتر همذیگرو میبینیم نمیدونم واقعا باهاش چطور برخورد کنم .روزی چندبار بهش اسمس میدم اما اون به خاطر کارش فقط شبها میتونه جوابمو بده من اینو میدونم اما کارمو بارها و بارها تکرار میکنمو اونم شاکی میشه و بعد از گذشت چند ماه انقدر که من بهش زنگ زدم دیگه بهم زنگ نمیزنه و منتظر میمونه تا من بهش زنگ بزنم و من از این بابت اصلا احساس خوبی نزارم و حس میکنم نسبت بهم کمی سرد شده . 2-من آدم کاملا منفی گرایی هستم خودم به این قضیه کاملا واقفم اما هر کاری میکنم تا درست شم نمیشه از این قضیه هم منو هم نامزدم کلی اذیت میشم .براتون مثال میزنم مثلا نامزدم در تهران به خاطر کارش تنهاست به محض اینکه شب جوابمو نده ذهنم شروع میکنه به منفی بافی و تند تند بهش اسمس میدم و هر چی توی ذهنمه بهش میگم و ..... در خالی که هیچی نبوده و نامزدم مثلا خواب بوده 3-ببخشین که من انقدرطولش میدم و سر و چشم شمارو به درد آوردم. ارادم تو انجام کارام ضعیفه، تنبلم ،زودرنجم،از نظر جسمی هم خیلی ضعیفم و کلی چیزای دیگه .شاید شما بگین چون منفی باف هستم مسلمه که خودمو اینطور تعریف کنم اما حقیقتش اینه که وقتی به گذشتم نگاه میکنم میبینم به خاطر حوادثی که تو دوره نوجوانیم و کودکیم اتفاق افتاده شخصیت کانمی از خودم ندارم و هر چی که دارم به خاطر تقلید از دیگران بوده .من ،شدم آدم دم دمی که چشمم به دهن دیگرانه و خودم از خودم چیزی ندارم. به محض این که هم چیز به خودم واگذار میشه خرابش میکنم حتی قدرت تصمیم گیری هم ندارم و هر لحظه یه جور حرف میزنم. بلاخره هر جوونی به سن من برای خودش ارزش هایی داره و به اونا پایبنده در حالی که من هیچی از خودم ندارم هیچی همیشه خواستم انسان کاملی باشم اما نشده و به خاطر همین اطرافیانم منو خوب شناختن و از اطرافم پراکنده شدن . من نمیخوام نامزدمو از دست بدم کمکم کنید.