من ساعات خوابم طی روز زیاده، و از طرفی درس هم می خوانم و با اینکه کلا آدم سحرخیز و سحردوستی ام اما در زمستان نمی توانم زودتر از 8 یا 9 صبح بیدار شوم. بعد بیداری هم باز یک ساعت بعدش خوابم می گیره و خیلی خواب زمستان شیرینه اما به درس و زندگیم لطمه میزنه. بگویید با این مشکل احساس خواب آلودگی و پرخوابی چکار کنم؟ از مکاتبه تان با این مرکز حق شناسی کرده و سپاسگزاریم؛ امیدواریم همراه و راهنمای خوبی برایتان باشیم. *** پرسشگر گرامی؛ خواب آلودگی و پر خوابی علل مختلفی می تواند داشته باشد که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم : 1. یکی از علل خواب آلودگی در روز، تأمین نشدن مقدار خواب لازم برای بدن است. سیستم بدن انسان به گونه ای است که به خواب کافی در طول روز نیاز دارد و اگر این مقدار خواب به شکل مناسبی تامین نشود بر روی عملکردهای فرد تأثیر منفی می گذارد. اگر فردی تا دیر وقت بیدار باشد، طبیعی است که صبح زود نمی تواند به راحتی بیدار شود، چون هنوز خواب مورد نیاز بدن تامین نشده است. مقدار خواب طبیعی برای بدن یک فرد تقریباً 8 ساعت در روز است. پس سعی کنید این مقدار خواب را همواره رعایت کنید. 2. پر خوری ( به خصوص در شب) و تغذیه نامناسب هم می تواند یکی از عواملی باشد که باعث پر خوابی در فرد می شود. اگر طبع شما سرد است، از خوردن بعضی غذاها (مثل ماست و دوغ، بادمجان، ترشی و...) طبیعتاً سرد بوده و موجب تشدید خواب آلودگی می شوند، بپرهیزید. اگر طبیعت شما گرم است، از غذایی که طبیعت گرم دارند نیز اجتناب کنید برای این که موجب پرخوابی می گردد. 3. برخی اوقات بی علاقگی نسبت به کاری که آن را انجام می دهیم باعث خستگی و خواب آلودگی ما می شود که باید به شکلی آن هارا رفع و یا مدیریت کنید. با ایجاد علاقه در خود و ... 4. برخی خواب آلودگی ها هم به خاطر شرایط آب و هوایی فصول است و گذراست و جای نگرانی ندارد چون بدن به تدریج خود را با آن شرایط تطبیق می دهد و باید آن روزها را مدیریت کرد ( با تغذیه مناسب، ورزش، خواب کافی و ...). اغلب افراد در فصل زمستان ترجیح میدهند در محیطهای گرم بمانند و همین موضوع موجب ایجاد کسالت زمستانی میشود؛ یا فصل بهار را فصل خواب می نامند؛ در فصل بهار برخی افراد دچار کسالت، بی حوصلگی و خواب آلودگی فراوان می شوند. از آنجائی که طول روز در این ایام بیشتر است استراحت در افراد کمتر می شود و میزان فعالیت گسترش پیدا می کند و خستگی در افراد دو چندان می شود. در فصل بهار گردش خون در اندام ها بیشتر می شود و خون کمتری به مغز می رود؛ به این ترتیب به دلیل نرسیدن اکسیژن کافی به مغز، فرد احساس خواب آلودگی بیشتری می کند. در فصل بهار مویرگ ها گشاد می شود و خون بیشتری را از خود عبور می دهد. از سوی دیگر سوخت و ساز بدن در فصل بهار بیشتر و مصرف اکسیژن توسط اندام ها باعث می شود مغز اکسیژن کمتری دریافت کند. اگر بدن فرد نتواند با تغییرات فصلی همراه شود، انرژی اش به سرعت تحلیل می رود و حتی با وجود خواب و استراحت طولانی، کسل می ماند. خوب است بدانید تغییرات فصلی، زندگی دسته ای از افراد را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. سالمندان، افراد سفیدپوست، افرادی که دچار خستگی مزمن هستند، افرادی که مشکل قلبی، عروقی و مغزی دارند، افرادی که کار فکری می کنند و تحرک کافی بدنی ندارند، به علت گردش خون ضعیف در بدن و نرسیدن اکسیژن کافی به مغز در معرض کسالت و خواب آلودگی بهاره قرار دارند. 5. استفاده از برخی داروها و شرایط محیطی ( محیط گرم و ...) هم می تواند عاملی برای احساس خواب آلودگی باشد. *** اگر هیچ کدام از موارد بالا درباره شما صدق نکند، و این مشکل به مدت طولانی (حداقل 6 ماه) ادامه داشته باشد، باید احتمال مشکل فیزیولوژیکی (بیماری های خاصی که می تواند باعث ایجاد کسالت و پر خوابی شود از جمله دیابت، چاقی، سردرد، کمردرد، ، بیماریهای قلبی، کمکاری تیروئید و ...) یا روانی را داد، که باید به متخصصین مربوط (پزشک، روان شناس و ...) مراجعه کنید تا با معاینه و گرفتن اطلاعات دقیق از شما، وضعیت جسمی و روانی تان را مورد بررسی قرار دهند تا علل این نوع خوابی که مطرح کردید مشخص گردد و بر اساس آن، گام های درمانی پیاده شود. البته نباید تصور کرد هر کسی که زیاد میخوابد دچار ناهنجاری و بیماری است. *** شما پس از بررسی موارد بالا، سعی کنید راهکارهای زیر را نیز پیاده نمایید تا ان شا الله این مشکل حل گردد : 1. شب ها زود بخوابید و به اندازه کافی و منظم استراحت کنید. 2. هنگام خوابآلودگی، برخیزید و در حال راه رفتن به مطالعه بپردازید. 3. شیرینی و شکلات و خرما میل کنید. 4. از مطالعه در رختخواب و دراز کشیدن هنگام مطالعه بپرهیزید. 5. حتماً هوا در اتاق جریان داشته باشد. 6. دمای اتاق معتدل (گرمای زیاد خواب آور است) و نور به اندازه کافی و مناسب وجود داشته باشد. 7. اتاقی که شبیه اتاق خواب است برای مطالعه و نشستن انتخاب نکنید. 8. از خوردن غذاهایی مثل ماست، دوغ، بادمجان، ترشیجات و غیره که طبیعتا سرد هستند و موجب تشدید خوابآلودگی میشود بپرهیزید 9. هر روز 15 دقیقه ورزش کنید. 10. در صورت امکان از خواب متعادل میان روز نیز بهرهمند باشید. موفق باشید؛ باز هم با ما مکاتبه کنید.
من ساعات خوابم طی روز زیاده، و از طرفی درس هم می خوانم و با اینکه کلا آدم سحرخیز و سحردوستی ام اما در زمستان نمی توانم زودتر از 8 یا 9 صبح بیدار شوم. بعد بیداری هم باز یک ساعت بعدش خوابم می گیره و خیلی خواب زمستان شیرینه اما به درس و زندگیم لطمه میزنه. بگویید با این مشکل احساس خواب آلودگی و پرخوابی چکار کنم؟
من ساعات خوابم طی روز زیاده، و از طرفی درس هم می خوانم و با اینکه کلا آدم سحرخیز و سحردوستی ام اما در زمستان نمی توانم زودتر از 8 یا 9 صبح بیدار شوم. بعد بیداری هم باز یک ساعت بعدش خوابم می گیره و خیلی خواب زمستان شیرینه اما به درس و زندگیم لطمه میزنه. بگویید با این مشکل احساس خواب آلودگی و پرخوابی چکار کنم؟
از مکاتبه تان با این مرکز حق شناسی کرده و سپاسگزاریم؛ امیدواریم همراه و راهنمای خوبی برایتان باشیم.
*** پرسشگر گرامی؛ خواب آلودگی و پر خوابی علل مختلفی می تواند داشته باشد که در ادامه به بررسی آن ها می پردازیم :
1. یکی از علل خواب آلودگی در روز، تأمین نشدن مقدار خواب لازم برای بدن است. سیستم بدن انسان به گونه ای است که به خواب کافی در طول روز نیاز دارد و اگر این مقدار خواب به شکل مناسبی تامین نشود بر روی عملکردهای فرد تأثیر منفی می گذارد. اگر فردی تا دیر وقت بیدار باشد، طبیعی است که صبح زود نمی تواند به راحتی بیدار شود، چون هنوز خواب مورد نیاز بدن تامین نشده است. مقدار خواب طبیعی برای بدن یک فرد تقریباً 8 ساعت در روز است. پس سعی کنید این مقدار خواب را همواره رعایت کنید.
2. پر خوری ( به خصوص در شب) و تغذیه نامناسب هم می تواند یکی از عواملی باشد که باعث پر خوابی در فرد می شود. اگر طبع شما سرد است، از خوردن بعضی غذاها (مثل ماست و دوغ، بادمجان، ترشی و...) طبیعتاً سرد بوده و موجب تشدید خواب آلودگی می شوند، بپرهیزید. اگر طبیعت شما گرم است، از غذایی که طبیعت گرم دارند نیز اجتناب کنید برای این که موجب پرخوابی می گردد.
3. برخی اوقات بی علاقگی نسبت به کاری که آن را انجام می دهیم باعث خستگی و خواب آلودگی ما می شود که باید به شکلی آن هارا رفع و یا مدیریت کنید. با ایجاد علاقه در خود و ...
4. برخی خواب آلودگی ها هم به خاطر شرایط آب و هوایی فصول است و گذراست و جای نگرانی ندارد چون بدن به تدریج خود را با آن شرایط تطبیق می دهد و باید آن روزها را مدیریت کرد ( با تغذیه مناسب، ورزش، خواب کافی و ...). اغلب افراد در فصل زمستان ترجیح میدهند در محیطهای گرم بمانند و همین موضوع موجب ایجاد کسالت زمستانی میشود؛ یا فصل بهار را فصل خواب می نامند؛ در فصل بهار برخی افراد دچار کسالت، بی حوصلگی و خواب آلودگی فراوان می شوند. از آنجائی که طول روز در این ایام بیشتر است استراحت در افراد کمتر می شود و میزان فعالیت گسترش پیدا می کند و خستگی در افراد دو چندان می شود. در فصل بهار گردش خون در اندام ها بیشتر می شود و خون کمتری به مغز می رود؛ به این ترتیب به دلیل نرسیدن اکسیژن کافی به مغز، فرد احساس خواب آلودگی بیشتری می کند. در فصل بهار مویرگ ها گشاد می شود و خون بیشتری را از خود عبور می دهد. از سوی دیگر سوخت و ساز بدن در فصل بهار بیشتر و مصرف اکسیژن توسط اندام ها باعث می شود مغز اکسیژن کمتری دریافت کند. اگر بدن فرد نتواند با تغییرات فصلی همراه شود، انرژی اش به سرعت تحلیل می رود و حتی با وجود خواب و استراحت طولانی، کسل می ماند. خوب است بدانید تغییرات فصلی، زندگی دسته ای از افراد را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. سالمندان، افراد سفیدپوست، افرادی که دچار خستگی مزمن هستند، افرادی که مشکل قلبی، عروقی و مغزی دارند، افرادی که کار فکری می کنند و تحرک کافی بدنی ندارند، به علت گردش خون ضعیف در بدن و نرسیدن اکسیژن کافی به مغز در معرض کسالت و خواب آلودگی بهاره قرار دارند.
5. استفاده از برخی داروها و شرایط محیطی ( محیط گرم و ...) هم می تواند عاملی برای احساس خواب آلودگی باشد.
*** اگر هیچ کدام از موارد بالا درباره شما صدق نکند، و این مشکل به مدت طولانی (حداقل 6 ماه) ادامه داشته باشد، باید احتمال مشکل فیزیولوژیکی (بیماری های خاصی که می تواند باعث ایجاد کسالت و پر خوابی شود از جمله دیابت، چاقی، سردرد، کمردرد، ، بیماریهای قلبی، کمکاری تیروئید و ...) یا روانی را داد، که باید به متخصصین مربوط (پزشک، روان شناس و ...) مراجعه کنید تا با معاینه و گرفتن اطلاعات دقیق از شما، وضعیت جسمی و روانی تان را مورد بررسی قرار دهند تا علل این نوع خوابی که مطرح کردید مشخص گردد و بر اساس آن، گام های درمانی پیاده شود. البته نباید تصور کرد هر کسی که زیاد میخوابد دچار ناهنجاری و بیماری است.
*** شما پس از بررسی موارد بالا، سعی کنید راهکارهای زیر را نیز پیاده نمایید تا ان شا الله این مشکل حل گردد :
1. شب ها زود بخوابید و به اندازه کافی و منظم استراحت کنید.
2. هنگام خوابآلودگی، برخیزید و در حال راه رفتن به مطالعه بپردازید.
3. شیرینی و شکلات و خرما میل کنید.
4. از مطالعه در رختخواب و دراز کشیدن هنگام مطالعه بپرهیزید.
5. حتماً هوا در اتاق جریان داشته باشد.
6. دمای اتاق معتدل (گرمای زیاد خواب آور است) و نور به اندازه کافی و مناسب وجود داشته باشد.
7. اتاقی که شبیه اتاق خواب است برای مطالعه و نشستن انتخاب نکنید.
8. از خوردن غذاهایی مثل ماست، دوغ، بادمجان، ترشیجات و غیره که طبیعتا سرد هستند و موجب تشدید خوابآلودگی میشود بپرهیزید
9. هر روز 15 دقیقه ورزش کنید.
10. در صورت امکان از خواب متعادل میان روز نیز بهرهمند باشید.
موفق باشید؛ باز هم با ما مکاتبه کنید.
- [سایر] سلام.من دختری هستم 18 ساله که 3 ساله ازدواج کردم الانم یه دختر 9 ماهه دارم.از زندگیم راضی ام و هرگز احساس پشیمونی نمیکنم.من و شوهرم اولا خیلی خوب بودیم شوهرم تو کار خونه کمکم میکرد مهربون و با برنامه بود ولی الان عوض شده و به نظرمن مشکل مادرشه چون ما با مادر شوهرم اینا زندگی میکنیم اونا طبقه سومن وما دوم.دخالتاشون زیاد شده.شوهرم به حرفام گوش نمیده و بی برنامه شده مثلا 6 صبح میره سرکار تا 3 .3که اومد ناهارشو میخوره و تا 8 میخوابه تازه وقتی از خواب پامیشه همیشه بد اخلاقه و میگه نتونستم بخوابم بعد شام میخوریم و فیلم میبینیم بعدش شوهرم میره بالا پیش مامانش اینا تا 1 شب بعدشم که میاد باز وقت خوابه و اینا.مادرشوهرمم میگه خب بچه ام سرکار خسته اس دیگه!خسته شدم منم.شوهرم میگه هرروز برم بالا و بهشون سر بزنم منم دوس ندارم چون اون موقع هم بیشتر دخالت میکنن وهم هروقت برم بالا یا باید دروغ بگم بیام پایین یا برا شامو ناهارو صبحانه بالا باشم و تمام کاراشو بکنم.کمکم کنین.ممنونم.درضمن جواب سوالای منو تو قسمت عمومی بذارین.مرسی
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند