چند هفته ای است که نامزد شده ام (عقد کرده ایم) ولی نمی دانم چگونه در ارتباط با روابط زناشویی (جماع و نزدیکی) با همسرم گفتگو کنم. ایشان نیز خجالتی هستش. چه اعمالی را در این دوران انجام می دهند. ببخشید رک سخن میگم، آیا میشه همدیگر را بغل کرد یا بوسید؟ این رابطه در چه حدی باید باشد؟ راستش می ترسم به اندام همسرم دست بزنم و او ناراحت شود. چگونه این مسائل را به ایشان بگویم که ناراحت نشود؟ لطفاً به طور کامل توضیح دهید. پرسشگر محترم؛ ارتباط شما با این نهاد، گویای افتخاریست که ما در جلب اعتماد ارزشمند شما داریم و پرسش مهم شما، نشان از ذهن منطقی و قلب آگاهتان در حفظ و ارتقاء سلامت جسمی و روانی ارتباط عاشقانه با همسرتان. هنگامیکه، دختر و پسر به ازدواج یکدیگر درمیآیند امکان بهره گیری هرگونه لذتی را از یکدیگر دارند. میزان آن را نیز تمایل و آمادگی طرفین تعیین میکند. البته با توجه به ویژگی دوران عقد، نکاتی را باید مد نظر قرار داد که در ادامه تقدیم مینماییم. خوب است بدانید زندگی مشترک شما هیچ گاه نمیتواند تنها بر اساس برقراری رابطه جنسی استوار بماند. رابطه جنسی بخش مهمی از زندگی زناشویی است اما کاملا تحت تأثیر جو روانی و عاطفی زندگی است. این اهمیت اساسی در دوران عقد و نامزدی دوچندان است زیرا این دوران تقویت و شکوفایی عاشق و احساسات عاطفی است. رابطه خفیف جنسی نیز، تنها نقش تسهیل نیل به این هدف را در این دوره بازی میکند. پس برای باقی ماندن در کنار هم، نیازمند پیوند روحی، روانی و احساسی هستید. در صورتیکه بگذارید عشق و علاقه باعث کشش گردد، روح شما سریعاً آماده میگردد. برای هردوی شما، رابطه جنسی باید نهایت میزان ابراز علاقه به یکدیگر باشد و نه فقط وظیفه زناشویی و یا عاملی برای ارضاء جسمی. باید برای پالایش روح و تعالی عشقتان، از رابطه جنسی استفاده کنید، نه برای خلاص شدن از یک حالت فیزیکی. در اینصورت شما و همسرتان همیشه در یک آرامش روحی قرار دارید و زندگی مشترک برایتان دلنشین است. هرچند رابطه جنسی، شما را در این راه یاری میرساند. (در صورت تمایل به دریافت راهکارهای ارتقاء ارتباط عاطفی همسران جوان، در مکاتبات بعدی ابراز تمایل خود را اعلام فرمایید). در ادامه کمی بیشتر در مورد رابطه جنسی این دوران خواهیم گفت. همانگونه که می دانید، از نظر آموزه های دینی، همبستر شدن زن و شوهر و ارضای غریزه جنسی از این راه، عبادت محسوب می شود و حتی در روایتی آمده است اگر کسی عمل نزدیکی با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد به یکی از سنت های پیامبران (صل الله علیه و آله) عمل کرده است. البته بهره بردن جنسی از همسر، مراتبی دارد. از دیدگاه عرفی و فرهنگ عمومی بهتر است، اوج آمیزش جنسی تا زمان ازدواج و شروع رسمی زندگی مشترک به تاخیر افتد. تجربه نیز نشان داده که این کار باعث تشدید علاقه زوجین نسبت به هم شده و از سوی دیگر انگیزه زوجین را در برداشتن موانع ازدواج و شروع زندگی مستقل تقویت می کند. ضمن اینکه عدم رعایت این آداب و نزدیکی جنسی، احتمال بارداری را فراهم می آورد که انعکاس خبر آن در فامیل و کم شدن فاصله بین عروسی و تولد، خود موجب بروز مشکلات دیگری می گردد. گاه برخی خانواده ها به این علت مخالف این موضوع هستند که شاهد شکست بعضی از ازدواج ها در دوران عقد بوده اند لذا می خواهند در این صورت آسیبهای وارد شده به دختر کاهش یابد. در دوران نامزدی، زن و شوهر می توانند از بازی و ملاعبه از لذایذ جنسی نسبت به همدیگر برخوردار شوند و در انجام کار اصلی (سکس کامل) خیلی عجله نکنند و اگر بتوانند انجام عمل اصلی را به عروسی موکول کنند خیلی مناسبتر و بهتر است زیرا در هر مرحله ای از ازدواج لذتهای ویژه و خاص خود را دارد و دوران عقد و نامزدی بهتر است به بازیهای عاشقانه و ملاعبه (لمس قسمتهای حسی و تحریک کننده و جنسی بدن، بوسیدن و عشق ورزیدن و ارتباط کلامی-عاطفی) اکتفا شود. پوشیدن لباسهای مناسب و استفاده از عطر و آرایش سبک هنگام حضور نزد همسرتان، مفید خواهد بود. در این میان، همسرتان نیز از لذت این معاشقه بهره خواهند برد و مطمئن باشید مشکلی پیش نخواهد آمد. خوب است بدانید در ضمن همین روابط عاطفی و ملاعبهها، میزان تمایل همسرتان به برقراری رابطه جنسی نیز مشخص خواهد شد. شما از حرکارت، حرفها و چهره او خواهید فهمید که امکان پیشروی بیشتر در امور جنسی هست یا خیر. عجله نکنید؛ ممکن است رسیدن به نقطه مطلوب شما چند جلسه ملاقات، زمان ببرد اما تردید نکنید که این آرامش و عدم تعجیل به نفع شما خواهد بود و شما را جذابتر نشان خواهد داد. کلمات سحرآمیزی وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید: (دوسِت دارم)، (عشق پاک منی)، (بزرگترین شانس زندگی من، آشنایی و ازدواج با توست)، (بهترین دوست من در تمام دوران زندگی من، تو هستی)، (در این دنیا هیچکسی برای من مثل تو نمیشه)، (بدون تو به هیچ و با تو به همه چیز میرسم)، (می خواهم همیشه با تو باشم)، (دنیای بدون تو را حتی تصور هم نمیتونم کنم)، (همیشه تو را از خدا می خواستم و به آرزویم رسیدم)، (رؤیاها و آرزوهای من با وجود تو تحقق پیدا میکند)، (تو خیلی خیلی برای من عزیزی)، (تو باعث شدی که ما در زندگی خوشبخت بشیم. تو زندگیمون را دگرگون کردی)، (بسیار خوشحال میشوم وقتی میبینم که اینطور دلسوزانه در زندگیمون تلاش میکنی)، (چقدر جذاب شدی)، (زیبا بودی، زیباتر شدی)، (دلم فقط تو رو میخواهد)، (قبلا هم گفتم بازم میگم که اندامت خیلی ناز و خواستنیه)، (دوست دارم با تو و نزدیک تو باشم)، (دلم برات تنگ میشه)، (بیا در آغوشم)، (گرمای بدنت رو دوست دارم) و ... دوره نامزدی موفق، سازنده یک زندگی موفق خواهد بود. این موفقیت را با آموختن مهارتهای زندگی و ارتقاء ارتباط عاطفی، تضمین نمایید. منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده : عباسعلی هراتیان
چند هفته ای است که نامزد شده ام (عقد کرده ایم) ولی نمی دانم چگونه در ارتباط با روابط زناشویی (جماع و نزدیکی) با همسرم گفتگو کنم. ایشان نیز خجالتی هستش. چه اعمالی را در این دوران انجام می دهند. ببخشید رک سخن میگم، آیا میشه همدیگر را بغل کرد یا بوسید؟ این رابطه در چه حدی باید باشد؟ راستش می ترسم به اندام همسرم دست بزنم و او ناراحت شود. چگونه این مسائل را به ایشان بگویم که ناراحت نشود؟ لطفاً به طور کامل توضیح دهید.
چند هفته ای است که نامزد شده ام (عقد کرده ایم) ولی نمی دانم چگونه در ارتباط با روابط زناشویی (جماع و نزدیکی) با همسرم گفتگو کنم. ایشان نیز خجالتی هستش. چه اعمالی را در این دوران انجام می دهند. ببخشید رک سخن میگم، آیا میشه همدیگر را بغل کرد یا بوسید؟ این رابطه در چه حدی باید باشد؟ راستش می ترسم به اندام همسرم دست بزنم و او ناراحت شود. چگونه این مسائل را به ایشان بگویم که ناراحت نشود؟ لطفاً به طور کامل توضیح دهید.
پرسشگر محترم؛ ارتباط شما با این نهاد، گویای افتخاریست که ما در جلب اعتماد ارزشمند شما داریم و پرسش مهم شما، نشان از ذهن منطقی و قلب آگاهتان در حفظ و ارتقاء سلامت جسمی و روانی ارتباط عاشقانه با همسرتان.
هنگامیکه، دختر و پسر به ازدواج یکدیگر درمیآیند امکان بهره گیری هرگونه لذتی را از یکدیگر دارند. میزان آن را نیز تمایل و آمادگی طرفین تعیین میکند. البته با توجه به ویژگی دوران عقد، نکاتی را باید مد نظر قرار داد که در ادامه تقدیم مینماییم.
خوب است بدانید زندگی مشترک شما هیچ گاه نمیتواند تنها بر اساس برقراری رابطه جنسی استوار بماند. رابطه جنسی بخش مهمی از زندگی زناشویی است اما کاملا تحت تأثیر جو روانی و عاطفی زندگی است. این اهمیت اساسی در دوران عقد و نامزدی دوچندان است زیرا این دوران تقویت و شکوفایی عاشق و احساسات عاطفی است. رابطه خفیف جنسی نیز، تنها نقش تسهیل نیل به این هدف را در این دوره بازی میکند. پس برای باقی ماندن در کنار هم، نیازمند پیوند روحی، روانی و احساسی هستید. در صورتیکه بگذارید عشق و علاقه باعث کشش گردد، روح شما سریعاً آماده میگردد. برای هردوی شما، رابطه جنسی باید نهایت میزان ابراز علاقه به یکدیگر باشد و نه فقط وظیفه زناشویی و یا عاملی برای ارضاء جسمی. باید برای پالایش روح و تعالی عشقتان، از رابطه جنسی استفاده کنید، نه برای خلاص شدن از یک حالت فیزیکی. در اینصورت شما و همسرتان همیشه در یک آرامش روحی قرار دارید و زندگی مشترک برایتان دلنشین است. هرچند رابطه جنسی، شما را در این راه یاری میرساند. (در صورت تمایل به دریافت راهکارهای ارتقاء ارتباط عاطفی همسران جوان، در مکاتبات بعدی ابراز تمایل خود را اعلام فرمایید). در ادامه کمی بیشتر در مورد رابطه جنسی این دوران خواهیم گفت.
همانگونه که می دانید، از نظر آموزه های دینی، همبستر شدن زن و شوهر و ارضای غریزه جنسی از این راه، عبادت محسوب می شود و حتی در روایتی آمده است اگر کسی عمل نزدیکی با همسرش را همراه با آداب و رسوم آن زود به زود انجام دهد به یکی از سنت های پیامبران (صل الله علیه و آله) عمل کرده است. البته بهره بردن جنسی از همسر، مراتبی دارد. از دیدگاه عرفی و فرهنگ عمومی بهتر است، اوج آمیزش جنسی تا زمان ازدواج و شروع رسمی زندگی مشترک به تاخیر افتد. تجربه نیز نشان داده که این کار باعث تشدید علاقه زوجین نسبت به هم شده و از سوی دیگر انگیزه زوجین را در برداشتن موانع ازدواج و شروع زندگی مستقل تقویت می کند. ضمن اینکه عدم رعایت این آداب و نزدیکی جنسی، احتمال بارداری را فراهم می آورد که انعکاس خبر آن در فامیل و کم شدن فاصله بین عروسی و تولد، خود موجب بروز مشکلات دیگری می گردد. گاه برخی خانواده ها به این علت مخالف این موضوع هستند که شاهد شکست بعضی از ازدواج ها در دوران عقد بوده اند لذا می خواهند در این صورت آسیبهای وارد شده به دختر کاهش یابد.
در دوران نامزدی، زن و شوهر می توانند از بازی و ملاعبه از لذایذ جنسی نسبت به همدیگر برخوردار شوند و در انجام کار اصلی (سکس کامل) خیلی عجله نکنند و اگر بتوانند انجام عمل اصلی را به عروسی موکول کنند خیلی مناسبتر و بهتر است زیرا در هر مرحله ای از ازدواج لذتهای ویژه و خاص خود را دارد و دوران عقد و نامزدی بهتر است به بازیهای عاشقانه و ملاعبه (لمس قسمتهای حسی و تحریک کننده و جنسی بدن، بوسیدن و عشق ورزیدن و ارتباط کلامی-عاطفی) اکتفا شود. پوشیدن لباسهای مناسب و استفاده از عطر و آرایش سبک هنگام حضور نزد همسرتان، مفید خواهد بود. در این میان، همسرتان نیز از لذت این معاشقه بهره خواهند برد و مطمئن باشید مشکلی پیش نخواهد آمد.
خوب است بدانید در ضمن همین روابط عاطفی و ملاعبهها، میزان تمایل همسرتان به برقراری رابطه جنسی نیز مشخص خواهد شد. شما از حرکارت، حرفها و چهره او خواهید فهمید که امکان پیشروی بیشتر در امور جنسی هست یا خیر. عجله نکنید؛ ممکن است رسیدن به نقطه مطلوب شما چند جلسه ملاقات، زمان ببرد اما تردید نکنید که این آرامش و عدم تعجیل به نفع شما خواهد بود و شما را جذابتر نشان خواهد داد.
کلمات سحرآمیزی وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید: (دوسِت دارم)، (عشق پاک منی)، (بزرگترین شانس زندگی من، آشنایی و ازدواج با توست)، (بهترین دوست من در تمام دوران زندگی من، تو هستی)، (در این دنیا هیچکسی برای من مثل تو نمیشه)، (بدون تو به هیچ و با تو به همه چیز میرسم)، (می خواهم همیشه با تو باشم)، (دنیای بدون تو را حتی تصور هم نمیتونم کنم)، (همیشه تو را از خدا می خواستم و به آرزویم رسیدم)، (رؤیاها و آرزوهای من با وجود تو تحقق پیدا میکند)، (تو خیلی خیلی برای من عزیزی)، (تو باعث شدی که ما در زندگی خوشبخت بشیم. تو زندگیمون را دگرگون کردی)، (بسیار خوشحال میشوم وقتی میبینم که اینطور دلسوزانه در زندگیمون تلاش میکنی)، (چقدر جذاب شدی)، (زیبا بودی، زیباتر شدی)، (دلم فقط تو رو میخواهد)، (قبلا هم گفتم بازم میگم که اندامت خیلی ناز و خواستنیه)، (دوست دارم با تو و نزدیک تو باشم)، (دلم برات تنگ میشه)، (بیا در آغوشم)، (گرمای بدنت رو دوست دارم) و ...
دوره نامزدی موفق، سازنده یک زندگی موفق خواهد بود. این موفقیت را با آموختن مهارتهای زندگی و ارتقاء ارتباط عاطفی، تضمین نمایید.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده : عباسعلی هراتیان
- [سایر] با سلام من یک سال و نیم هست که نامزد هستم دوران دانشگاه هم همسرم را میشناختم حدود شش سال که همدیگرو میشناسیم . الان من یک مشکلی برام پیش اومده دقیقا دو هفته مونده به عروسیم . اینکه من هر وقت طول این یکسال ونیم هر وقت از مادر شوهرم ناراحت شدم همسرم بهم اجازه حرف زدن نداده میگه تو به من نگو حرفی داری به مامانم بگو. من فقط میخوام در مورد اینکه از چه موردی از دست مامانش ناراحت شدم بهش بگم اون فقط گوش کنه اگه حق با من بود حمایتم کنه اصلا انتظار ندارم بره با مامانش حرف بزنه نه ، فقط میخوام من بهش بگم آروم شم اجازه نمیده همین باعث میشه خیلی حرفا تو دلم بمونه وقتی هم دلیل ناراحتمو میگم عصبی میشه( همسرم سر هر چی زود عصبی میشه ) همه چی بهم میریزه ترجیح میدم اصلا نگم ولی وقتی اون از دست مامان من ناراحته میگه من نباید چیزی بگم انتظار داره همیشه از همسرم دفاع کنم وقتی از مامانم دفاع میکنم یا حرفی میزنم که مربوط به چند ماهه پیشه میگم که کاره خانوادمو توجیه کنم چون میبینه حق با منه عصبی میشه تو حرف نگه میداری تودلت بهش میگم تو اجازه نمیدی حرف بزنم وقتی ناراحتم واسه همینه در ضمن هر وقتم از دست خانوادم یا من ناراحته تهدیدم میکنه که پامو خونتون نمیزارم پشت گوشتو دیدی منو دیدی من خیلی بهم میرزیم اینجور وقتا ، همسرم فرداش شاید جوری رفتار کنه که اصلا هیچی نشده یام چند روز یه جوری میشه منم سعی میکنم بیخیال شم کوتاه میام تا اینجوری پیش نره ظاهرم خوبه اونجور وقتا ولی دلم ناراحته بعضی وقتا یک هفته طول میکشه برگردم به حالت قبلی ،من میخام این مشکلو حل کنم چکار باید رفتار کنم همسرم به حرفایی که منو ناراحت کرده گوش کنه عصبی نشه راهنماییم کنین خواهش میکنم
- [سایر] با عرض سلام وخسته نباشید. من 3 ساله که ازدواج کردم تقریبا از زندگی و همسرم راضی هستم بسیار مهربان،دلسوز واز نظر روابط جنسی هم مشکلی نداریم و همیشه سعی کردم بهترین باشم با مهربانی به استقبالش میروم همیشه در ساعات اداری بهش زنگ میزنم و حالش رو می پرسم سعی کردم هیچ موقع چه از لحاظ مادی و معنوی بهش فشار نیارم ولی با وجود این حرفها از دوگانگی همسر خیلی ناراحت و افسره می شوم بعضی موقعها انقدر دوستم داره که بهم میگه اگه تو نبودی من هم نبودم و به من عشق می ورزه ولی بعضی موقعها میگه دیگه از دستت خسته شدم من دیگه نمی تونم باهات زنگی کنم ما باید از هم جداش شیم من همسرم خیلی دوست دارم و این حرف واقعا من و اذیت میکنه بطوری که مریض میشم.ولی بعد از 2 الی 3 روز دوباره باهام خوب میشه انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده احساس میکنم همسرم مشکل عاطفی داره چون توی دوران عقد و تا قبل از اینکه پسرم بدنیا بیاد علاقه بی اندازه بهم داشت همیشه بهم می گفت دوستت دارم دیونتم و از اینکه من به غیر از اون کس دیگه ای رو دوست داشته باشم (مادر وپدر)ناراحت می شد از اینکه دوستش نداشته باشم می ترسید زودرنجه ، اگه حرفمون بشه و من بگم خسته شدم چه اشتباهی کردم باهات ازدواج کردم گریه میکنه در ضمن ما روزی نیم ساعت بیشتر همدیگر رو نمی بینیم که باهم حرف بزنیم چون من شاغلم و همسرم درآژانس کار میکنه و ساعت کاریمون دقیقا مخالف همدیگر است و شبها موقع خواب پیش همدیگر هستیم از لحاظ مالی شدیدا در مضیغه هستیم 9 ماهه که آرزو دارم باهم به بیرون بریم و لی همسر شدیدا مخالفت میکنه میگه از کار و زندگی میافته خودش هم دیگه از این جور زندگی خسته شده هرجا سراغ کار میره دست خالی برمیگرده همین باعث شده ناامید بشه هی بهم میگه بهترین کار جداییه من تحمل این زندگی رو ندارم لطفا کمکم کنید چیکار کنم من دوست ندارم از همسرم جدا بشم دوستش دارم؟
- [سایر] سلام \"\"کاملا خصوصی\"\" آقای مرادی اینم هشتمی ! اگه این نامه رو دریافت کردید خواهش می کنم جواب بدید. گفتم به یه خانومی علاقه مند شدم.با این سنم باید چیکار کنم گفتید..... گفتم می خوام به نامزدی فکر کنم گفتید..... گفتم می خوام به خوانواده بگم می ترسم چطوری بگم گفتید..... گفتم حرف زدن با دختر ایراد داره؟ گفتید.... گفتم ارتباط حضوری با دختر مشکلی داره؟ گفتید.... گفتم هر چی فکر کردم به خوانوادم بگم نتونستم چون مطمئنم که از روی احساسات با من مخالفت می کنن/ اگه به خوانواده نگم تا آشنایی تقریبا کامل و حداقل ظرف مدت 2 یا 3 سال اشکال داره؟ گفتید ..... گفتم می خوام برم تهران و ایشونو ببینم و باهاشون حرف بزنم ایراد داره؟ گفتید.... وقتی شنبه دیدمشون، توی ایستگاه مترو ، از شدت جا خوردن داشتم می مردم. اولین تصمیمی که گرفتم قطع رابطه بود. حجابشون از نظر من خوب نبود. موهاشون یه کم بیرون بود با مانتو . به یه نحوی خودمو به پارک پشت استگاه مترو رسوندم. البته ایشونم همراه من بودن. دفعه اولم بود که داشتم کنار یه دختر راه می رفتم. نمی دونم اشکال داره یا نه. خلاصه توی پارک تا ظهر حرف زدیم. منتها آخر من طاقت نیاوردم گفتم اگه میشه حجابتونو یه لحظه درست کنید. خودم باورم نمی شد که با حجاب حداقل 2 یا 3 سال جوونتر و خیلی زیبا تر می شدن. وقتی بهشون گفتم فکر کردن خیلی معمولی دارم می گم. خلاصه اومدم شهر خودم. خیلی ناراحت بودم. توی ماشین همش سرم روی شیشه اتوبوس بود و فکر می کردم. شب که رسیدم یه کنایه هایی زدم که من شکه شدم از وضع حجابتون. ایشون فردی معتقد و مذهبی هستن. وقتی پرسیدم شما که منو شب نیمه شعبان تا اذون صبح نگه می دارید برای شب زنده داری شما که هزار بار تا حالا به من گفتید الان که بیکاری پاشون نماز به فلان نیت بخون چرا حجابتون اینطوریه؟ گفتن عادت کردم. وقتی بیش از صد بار بهشون گفتم که خیلی با حجاب ،متفاوت تر می شن . خودشونم متوجه شدن که این متفاوت شدن یه چیزی درونش هست و معمولی نیست، به فکر فرو رفتن. صبح یکشنبه یعنی روز بعد بهشون گفتم من از وضع حجاب شما خوشم نیومده. خیلی رک. و کلی حرف زدم. گذشت.... فردا شب یعنی شب دوشنبه که داشتیم با اس ام اس با هم حرف می زدیم گفتن: من با خانواده اومدم پارک همراه خاله اینا. اینا همشون به من می گن چقدر حجاب بهت میاد!!!! گفتم یعنی چی، شما ... گفت آره.. آقای مرادی به من بگید این چیه؟ شاید دروغ بگن. ولی چه دلیلی داره. وقتی من یه حرفی می زنم یا سئوالی می کنم خیلی راحت و پوسکنده جوابمو می دن. چه دلیلی داره به دروغ بگن من حجابمو درست کردم ؟!؟! آقای مرادی من 19 سالمه ایشون 18 سال هردومون خیلی کوچیک و کم تجربه ایم. خب شما به ما کمک کنید. دیشب توی فکر بودم. من یه مدتیه تمام وقتم شده این که با ایشون حرف بزنم یا اس ام اس بدم . از این رویه خوشحال نبودم. شبا ساعت 2 می خوابم. دیشب بعد از یه سال یکی از دوستامو دیدم. وقتی پرسید که چرا اینقده سیاه و لاغر شدم. گفتم بهش موضوعو. ایشون گفت کاملا در اشتباهی . شیوه کاملا اشتباهه. و خلاصه کلی ما رو برد توی فکر. /ایشون 25 سالشونه و تازه ازدواج کردن/ دیشب کلی فکر کردم . ایشون خیلی چیزا گفتن که من خلاصش کردم . گفت تو الان باید درس بخونی و بری سربازی و ... من قصد دارم برم سربازی درسم حتما می خوام بخونم. این وسط این جریان !!! آیا واقعا اشکالی داره؟ خلاصه تصمیم گرفتم صبح بیام شروع کنم به قطع رابطه. خدایا چطوری بگم. دیشب تا صبح فکر کردم. به خیلی از روشها فکر کردم . آخر گفتم می گم من یه بیماری لا علاج دارم./چه مسخره/ خلاصه کلی خودم ژس گرفتم و صبح بهشون گفتم که من بیماری دارم. البته نه به این راحتی !! ایشون مدام گریه می کردن و منم از این طرف گاهی گریه گاهی توی فکر بودم و داشتم حرف می زدم گاهی ... آخر طاقت نیاوردم و همه چیو بهشون گفتم که من دروغ گفتم و .... خلاصه هر چی توی دلم سنگینی می کرد مثلا اینکه می ترسم شما دروغ بگید/ خانواده من خیلی متفاوتن از خانواده تو/ من پول ندارم/هر دومون سن کمی داریم و نمی تونیم توی اولین عشق تصمیم بگیریم / و... قرار شد بیشتر مشورت کنیم. آقای مرادی شما بگید ما چیکار کنیم خیلی ممنونم. الان می گید : ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحت ما می داری شوخی کردم. ببخشید دستون درد نکنه. راستی \"یادم رفت\" حلول ماه رمضان مبارکتون باشه. من اهل آران و بیدگلم. امامزاده ای داریم که فرزند بلافصل امام علی (ع) هستند. امامزاده محمد هلال بن علی (ع). نمی دونم میشناسید یا نه. ولی شب اول ماه که امشب باشه تولدشونه. خوشحال میشیم که برای جشن مهمون بزرگواری چون شما داشته باشیم. آقای مرادی ممنون بفرمائید . من آماده شنیدنم.