دختری 20 ساله و مقید و معتقد به اصول نظام و شریعت اسلام (شیعه) هستم. تا چه حد باید ازدواج را در راس امورم قرار دهم.احساس می کنم ازدواج برای من خیلی زود است و به شدت به ادامه تحصیل علاقه مندم. چه طور باید فکر کنم و در مورد خواستگارهای خوبی که گاهی پیدا می شوند جواب بدهم؟ پرسشگر محترم، ارتباط با این نهاد و بیان سوال در مورد مهمترین مسائل زندگیتان، گویای توفیقی است که در جلب اعتماد شما داریم. امیدواریم مطالب ارائه شده، پاسخ مناسبی به این اعتماد باشد. قبل از هر چیز به این نکته توجه داشته باشید که این خود شما هستید که باید با در نظر گرفتن همه جوانب تصمیم بگیرید و ما فقط می توانیم برای تصمیم گیری صحیح شما را راهنمایی کنیم. آنچه مهم است این است که زندگی در درس خلاصه نمی شود و اگر چه درس خواندن مهم و سرنوشت ساز است اما ازدواج مهمتر است و انسان با درس زندگی نمی کند بلکه با همسر خود زندگی می کند. خواهر محترم! تحصیل کردن تا مدارج بالا بسیار خوب است اما به شرطی که باعث نشود اصل ازدواج به خطر بیفتد. بنابراین شما باید بررسی کنید که اگر بخواهید تا مدارج بالا تحصیل کنید و تا آن زمان از ازدواج خودداری کنید، آیا بعد از فراغت از تحصیل، با توجه به سن و تحصیلاتتان خواستگار مناسب خواهید داشت یا نه؟ چون وقتی سن دختر بالا برود خصوصا که تحصیلاتش هم بالا باشد خواستگارانش کم می شوند. به دلیل اینکه بسیاری از پسران آماده ازدواج، دختران با سن پایین تر را می پسندند و همچنین بسیاری از آنها - بخاطر اینکه به دنبال سربازی و شغل بوده اند- از نظر تحصیلی بالا نیستند، در نتیجه احتمال اینکه به ازدواجتان لطمه بخورد هست و اگر این طور باشد بعد از چند سال که شور تحصیل خوابید به شدت احساس تنهایی خواهید کرد و بالطبع مورد مناسب هم به خواستگاریتان نخواهد آمد و در نتیجه یا باید خیلی کوتاه بیایید تا ازدواج کنید یا اینکه - مثل بسیاری از دختران تحصیل کرده سن بالا- تجرد تا آخر عمر را انتخاب کنید. البته تذکر یک نکته هم خالی از لطف نیست و آن اینکه آنچه که در مورد ازدواج دارای اهمیت است، ازدواج (بهنگام) است، نه لزوما (زودهنگام). آنچه در درجه اول اهمیت نیازهاست، برآورده نمودن نیازهای فطری و الهی است که خدا در وجود ما قرار داده است که بیتردید اهتمام به آنها، سطح سلامت و پویایی فردی و اجتماعی را در عالیترین رتبه قرار خواهد داد. آیا در اندیشه جوان هوشمند و مؤمنی چون شما، جز این است؟ تردیدی نیست که افزایش آگاهی و تحصیل، کمک شایانی به رساندن فرد به ایدهالهای فکری و رفتاری مناسب فردی و اجتماعی خواهد نمود. به ویژه اگر این توشه تحصیلی در فضای شغلی متناسب با بانوان در خدمت افراد جامعه اسلامی قرار گیرد، اما از این حقیقت همیشگی نیز نمی توان چشم پوشید که میل به داشتن یک همراه و حضور در آشیانه مقدس خانواده و در ادامه پرورش فرزند، از نیازهای فطری زن است. این، مطلبی نیست که تنها از آموزههای دینی بدست آمده باشد؛ تحقیقات روز روانشناسی غرب که اکنون در ماتم از هم پاشیدگی خانواده به سر میبرند و تلاش مجدانهای برای بازگشت از این خطای فاحش دارند، این نیاز و ویژگی ذاتی زنان را به اثبات رسانده است. ای کاش می شد حجم مکاتبات زنانی را تقدیم تان میکردم که به نیت تحصیل از ازدواج سر باز زدهاند و اکنون در حسرت نقش همسری و مادری هستند؛ زنانی که اکنون از مدارج بالای علمی و شغلی برخوردارند و اما دست به گریبان این خلأ درونی و احساس محرومیت روانی هستند. به نظر می رسد بسیاری از موارد که به عنوان مانع ازدواج مطرح می گردند، نمی توانند دلیل مناسبی برای تأخیر ازدواج باشند. موفقیت همزمان در تحصیل و ازدواج، بستگی به شرایط و ویژگیهای فردی و شخصیتی زوجین و امکانات موجود دارد. مطمئنا فردی که با ازدواج توانسته است نیازهای روحی و روانی خود را تامین نماید با خیالی آسوده می تواند مسیر تحصیل را طی نماید. البته به شرط اینکه در انتخاب خود دقت کرده و سعی کند همسری را انتخاب نماید که برای او همراهی خوب و همیشگی در زندگی و تحصیل باشد. ازدواج در صورتی مانع تحصیل خواهد بود که : 1- فرد مورد نظر همراهی نکند. 2- برنامه ریزی نباشد. اما شما می توانید با برنامه ریزی صحیح و حساب شده مشغول به ادامه تحصیل باشید به شرطی که تمام جوانب یک برنامه ریزی درست را بدانید. بنابراین توصیه ما این است که با دقت بیشتری در مورد خواستگارانتان فکر کنید و اگر خواستگار مناسبی داشتید که دارای معیارهای یک همسر مناسب بود به بهانه ادامه تحصیل او را رد نکنید. نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
دختری 20 ساله و مقید و معتقد به اصول نظام و شریعت اسلام (شیعه) هستم. تا چه حد باید ازدواج را در راس امورم قرار دهم.احساس می کنم ازدواج برای من خیلی زود است و به شدت به ادامه تحصیل علاقه مندم. چه طور باید فکر کنم و در مورد خواستگارهای خوبی که گاهی پیدا می شوند جواب بدهم؟
دختری 20 ساله و مقید و معتقد به اصول نظام و شریعت اسلام (شیعه) هستم. تا چه حد باید ازدواج را در راس امورم قرار دهم.احساس می کنم ازدواج برای من خیلی زود است و به شدت به ادامه تحصیل علاقه مندم. چه طور باید فکر کنم و در مورد خواستگارهای خوبی که گاهی پیدا می شوند جواب بدهم؟
پرسشگر محترم، ارتباط با این نهاد و بیان سوال در مورد مهمترین مسائل زندگیتان، گویای توفیقی است که در جلب اعتماد شما داریم. امیدواریم مطالب ارائه شده، پاسخ مناسبی به این اعتماد باشد.
قبل از هر چیز به این نکته توجه داشته باشید که این خود شما هستید که باید با در نظر گرفتن همه جوانب تصمیم بگیرید و ما فقط می توانیم برای تصمیم گیری صحیح شما را راهنمایی کنیم.
آنچه مهم است این است که زندگی در درس خلاصه نمی شود و اگر چه درس خواندن مهم و سرنوشت ساز است اما ازدواج مهمتر است و انسان با درس زندگی نمی کند بلکه با همسر خود زندگی می کند.
خواهر محترم! تحصیل کردن تا مدارج بالا بسیار خوب است اما به شرطی که باعث نشود اصل ازدواج به خطر بیفتد. بنابراین شما باید بررسی کنید که اگر بخواهید تا مدارج بالا تحصیل کنید و تا آن زمان از ازدواج خودداری کنید، آیا بعد از فراغت از تحصیل، با توجه به سن و تحصیلاتتان خواستگار مناسب خواهید داشت یا نه؟ چون وقتی سن دختر بالا برود خصوصا که تحصیلاتش هم بالا باشد خواستگارانش کم می شوند. به دلیل اینکه بسیاری از پسران آماده ازدواج، دختران با سن پایین تر را می پسندند و همچنین بسیاری از آنها - بخاطر اینکه به دنبال سربازی و شغل بوده اند- از نظر تحصیلی بالا نیستند، در نتیجه احتمال اینکه به ازدواجتان لطمه بخورد هست و اگر این طور باشد بعد از چند سال که شور تحصیل خوابید به شدت احساس تنهایی خواهید کرد و بالطبع مورد مناسب هم به خواستگاریتان نخواهد آمد و در نتیجه یا باید خیلی کوتاه بیایید تا ازدواج کنید یا اینکه - مثل بسیاری از دختران تحصیل کرده سن بالا- تجرد تا آخر عمر را انتخاب کنید.
البته تذکر یک نکته هم خالی از لطف نیست و آن اینکه آنچه که در مورد ازدواج دارای اهمیت است، ازدواج (بهنگام) است، نه لزوما (زودهنگام). آنچه در درجه اول اهمیت نیازهاست، برآورده نمودن نیازهای فطری و الهی است که خدا در وجود ما قرار داده است که بیتردید اهتمام به آنها، سطح سلامت و پویایی فردی و اجتماعی را در عالیترین رتبه قرار خواهد داد. آیا در اندیشه جوان هوشمند و مؤمنی چون شما، جز این است؟
تردیدی نیست که افزایش آگاهی و تحصیل، کمک شایانی به رساندن فرد به ایدهالهای فکری و رفتاری مناسب فردی و اجتماعی خواهد نمود. به ویژه اگر این توشه تحصیلی در فضای شغلی متناسب با بانوان در خدمت افراد جامعه اسلامی قرار گیرد، اما از این حقیقت همیشگی نیز نمی توان چشم پوشید که میل به داشتن یک همراه و حضور در آشیانه مقدس خانواده و در ادامه پرورش فرزند، از نیازهای فطری زن است. این، مطلبی نیست که تنها از آموزههای دینی بدست آمده باشد؛ تحقیقات روز روانشناسی غرب که اکنون در ماتم از هم پاشیدگی خانواده به سر میبرند و تلاش مجدانهای برای بازگشت از این خطای فاحش دارند، این نیاز و ویژگی ذاتی زنان را به اثبات رسانده است. ای کاش می شد حجم مکاتبات زنانی را تقدیم تان میکردم که به نیت تحصیل از ازدواج سر باز زدهاند و اکنون در حسرت نقش همسری و مادری هستند؛ زنانی که اکنون از مدارج بالای علمی و شغلی برخوردارند و اما دست به گریبان این خلأ درونی و احساس محرومیت روانی هستند.
به نظر می رسد بسیاری از موارد که به عنوان مانع ازدواج مطرح می گردند، نمی توانند دلیل مناسبی برای تأخیر ازدواج باشند. موفقیت همزمان در تحصیل و ازدواج، بستگی به شرایط و ویژگیهای فردی و شخصیتی زوجین و امکانات موجود دارد. مطمئنا فردی که با ازدواج توانسته است نیازهای روحی و روانی خود را تامین نماید با خیالی آسوده می تواند مسیر تحصیل را طی نماید. البته به شرط اینکه در انتخاب خود دقت کرده و سعی کند همسری را انتخاب نماید که برای او همراهی خوب و همیشگی در زندگی و تحصیل باشد.
ازدواج در صورتی مانع تحصیل خواهد بود که :
1- فرد مورد نظر همراهی نکند.
2- برنامه ریزی نباشد.
اما شما می توانید با برنامه ریزی صحیح و حساب شده مشغول به ادامه تحصیل باشید به شرطی که تمام جوانب یک برنامه ریزی درست را بدانید.
بنابراین توصیه ما این است که با دقت بیشتری در مورد خواستگارانتان فکر کنید و اگر خواستگار مناسبی داشتید که دارای معیارهای یک همسر مناسب بود به بهانه ادامه تحصیل او را رد نکنید.
نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
- [سایر] با سلام و عرض خسته نباشید من جوانی 22 ساله هستم که فعلا دانشجوی رشته کارشناسی کامپیوترم. وضع مالی زندگیمان در حد متوسط است. به شدت مذهبی و معتقد هستیم و من نیز اینگونه ام. به نظر دیگران و خودم شخصیتی منطقی دارم و خیلی کم احساساتی می شوم . در دانشگاه خدارا شکر تا حالا که شاگرد اول بوده ام و امسال میخواهم برای ارشد بخوانم و کنکور ارشد بدهم. تحصیلات برایم خیلی مهم هست و معتقدم انسان تا هر جا که می تواند باید به تحصیل ادامه دهد.(دوست دارم همسرم نیز اینچنین باشد) با توجه به رشته ام مشکل زیادی از لحا
- [سایر] با عرض سلام و تبریک به مناسبت فرارسیدن ماه ذیحجه خدمت حاج آقا من دختری 24 ساله لیسانس آمار هستم. در دوران دبیرستان چند خواستگار داشتم که پدرو مادم برای اینکه من می خواستم درس بخوانم به آنها جواب رد گفتن (البته هیچ کدام مناسب نبودند و اهل شراب و .. بودند ) خواهر کوچکتر از من ازدواج کرد ولی من دیگر پس ازآن چون در محیط روستا زندگی می کینم خواستگار نداشتم . گاهی اوقات بسیاری از اعضای فامیل به من نیش و کنایه می زنند که چون دختری چادری و با حجاب هستی و چون به تحصیل ادامه دادی و ... تا حالا رو دست پدر و مادرت ماندی که خیلی درد آور است از چند وقت پیش یکی از آشنایان که از نظر ایمانی فرد چندان معتقد نمی باشد و همسن من است تحصیلات ندارد وضع مالی خوبی ندارد می خواهد از من خواستگاری کند نمی دانم چه جوابی به او بدهم می ترسم اگر جواب مثبت بدهم نتوانم با او زندگی خوب داشته باشم و اگر جواب منفی بدهم او آخرین خواستگارم باشد لطفا مرا راهنمایی کنید که بتوانم درسترین تصمیم را بگیرم در ضمن من دختری هستم که دلم می خواهد مهریه ام پایین باشد ولی بجای عروسی به سفره حج برویم ( چون عروسی های ما بدون گناه نیست ) که فکر نکنم آنها قبول کند
- [سایر] سلام. جواب سوالمو ندادین و من مجبور شدم دوباره بنویسم. من دانشجوی فقه و حقوق فردوسی ام و تو کلاس ما دختری هست که از اول ترم بهم علاقه مند شدیم. هر دو مشهدی هستیم و خانواده هامونم تقریبا یک سطحا فقط تنها مشکلم اینه که این خانم از من حدود 20 روز بزرگتره. آیا این میتونه مشکله بهم خوردن ازدواج بشه؟ در ضمن میخواستم بدونم این خانم که دوست نداره تا موقع عقد شرعی نه تلفنی حرف بزنه و نه ملاقاتی داشته باشه و تا اون موقع فقط در حد همکلاسی باشه میتونه دختره خوب و پاکی باشه؟؟؟ در ضمن از نظر حجاب هم شرایط ایده آل را داراست. و چون پدر من روحانی و پدر ایشون سپاهین بیشتر رو این قضیه تکیه کنند. نظر شما چیه؟؟ واسه آخرین سوال من الان سنم 20 ساله ازدواج در سن 22 سالگی زود نیست؟؟ ممنون از شما خواهشا زودتر و اورژانسی جوابمو بدین.
- [سایر] سلام حاج اقا خسته نباشید یه بار فرستادم جواب نگرفتم لطف کنید جواب بدید من پسری دانشجو 26 ساله هستم چند ماهی است با خانمی از اطراف شیراز اشنا شدم وبرای ازدواج با هم صحبت کردیم و فهمیدم که دختر خوبیه و دارای تفاهم خوبی هستیم و مشاوره هم رفتیم گفت که دختر واقعا خوبیه. اما یه مشکلی وجود داره واون زیبایی ایشونه , در اوایل اشنایی ایشون برایم زیبا بود اما وقتی مامانم ایشون را دید و گفت خیلی زیبا نیست خیلی رو من تاثیر گذاشت و هر چه گذشت زیبا نبودن این دختر بیشتر برام نمود پیدا کرد و حتی مشاوره هم گفت که در حد من زیبا نیست و الان در سر گمی هستم و خیلی برام سخت شده نمیدونم ادامه بدهم یا نه؟ در ضمن چیزه دیگه ای که هست این اولین باریه که من با یه خانم برا ازدواج صحبت میکنم ایا لازمه که باز هم خواستگاری برم؟ خیلی خیلی ممنونم از شما ,با ارزوی موفقیت
- [سایر] سلام.گفتین خلاصه بگیم.چشم. 1)انسان-دختر 2)26 ساله 3)کارمند نظام بانکی دولتی 4)دانشحوی رو هوای کارشناسی ارشد اقتصاد(واحد پایان نامه اخذ ولی ناتمام مانده) 5)خانواده3نفره.مادروپدرومن و داغ از دست دادن برادر بزرگترم-3ساله گذشته 6)ساکن تهران و از خانواده تقریبامتوسط رو به بالا. خصوصی-خصوصی خواهشا خصوصی و محرمانه 7)... 8) 9)خانواده ام مذهبی و خودم به خاطر ایجاد حریم چادری هستم.ولی خیلی مقید نیستم . به حجب و حیا در صحبت و رفتارونگاه معتقد وپایبندم .تلاوت قرآن رو واجب میدونموانجام میدم 10)از زمانی که معنای ازدواج رو فهمیدم(19-20سالگی) خواستگارجدی نداشتم .احتماعی بودمو اهل فعالیت های اجرایی و گروهی ... .البته هرکسی درسرراهم قرارگرفت بعد ازمدتی میفهمیدم که متعهد و متاهل است. 11)برادرم در29سالگی به علت بیماری ناشناس فوت شد.(زمستان86) 12)پول دارم.کاردارم وپدرومادرم به شدت بهم محبت میکنند. 13)هیچ هدف و انگیزه ای ندارم وووو 14)همه مرا به انرژتیک بودن میشناسن ولی راهی برای ابراز ندارم.پرازعشقم ولی کسی رو ندارم که بهش ابراز کنم. 15)اونقدر خالی ام{از انگیزه،وقت،ذوق ووووو} که تمام فعالیت های اجتماعی ام را لغو کرده ام.کوهنوردی،فرهنگسراوکلاس زبان وووو 16)نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن،تنهایی و بی حوصلگی به شدت حساسم کرده وحالوهوای گریه که تقریبا2سه ماهه روزمره ام شده خانواده ام رو کلافه کرده. 17)درسال جاری3خواستگار داشتم که هرسه درجلسه اول ودوم باخانواده کنسل شده.البته از طرف اونا. 18)حس پوچی و نداشتن آرزو وانگیزه تا حدی اعتقاداتم رو هم تحت تأثیر قرار داده 19)سوال اصلی :راه حل وتدبیر برای رهایی از این حالوهواوقرار گرفتن در مسیر درست-سرزنده بودن وشادابی حتی در عبادت-رهایی از حس افسردگی و ناامیدی 20)نا امیدم از ایجاد رابطه ای که به ازدواج ختم شود .تقریباهمه اطرافیانم هم درموردم اینگونه فکر میکنند.چه کار کنم؟ توروخداجوابموبدین .اساسی درموندم.درموندم و گمشدم.فکرنبودن بهتره تا ازبودن با هیچی ووووتوروبه خدا کمکم کنید.محتاج راهنماییتون
- [سایر] سلام آقای مرادی می خوام یه مشورت در رابطه با ازدواج باهاتون داشته باشم. من 21سالمه اهل شهرستان تنکابن از خدمت معاف شدم تحصیلاتم هنوز دیپلمه هنوز نتونستم وارد دانشگاه بشم ادامه تحصیل بدم به لحاظ شغلی الان مهارتی دارم و مشغول کار هستم که دآمدش نسبتا بد نیست حدود 11ماه پیش به وسیله اینترنت با خانومی از یزد از خانواده ای کاملا مذهبی که با شرایط خانواده ی ما هم سنخیت دارد آشنا شدم آشنایی من با ایشون به وسیله وبلاگش... شروع شد بعد از مدتی به خاطر همه ی ویژگی های مثبتی که داشت بهش علاقه پیدا کردم من در طول زندگیم سعی کردم با هیچ دختری رابطه ای نداشته باشم برای اینکه رابطه من با این خانم بیشتر از حد خاصی نباشه تصمیم داشتم در مورد ازدواج باهاش صحبت کنم ولی نتونستم به چند دلیل که فقط یکی از اینها برای جواب منفی گرفتن کافیه :1- سطح تحصیلاتم نسبت به ایشون پایین2-هنوز کار مناسب و درآمد مشخص ندارم یعنی به لحاظ مالی تامین نیستم3-هنوز سنم برای ازدواج کمه4-از اینکه جواب منفی بگیرم و ازشکست خوردن می ترسم5-هنوز نتونستم این خانوم رو از نزدیک ببینم. حالا با این شرایط من باید چه کار کنم نظر شما در مورد این مسئله چی است؟؟ لطفا منو راهنمایی کنید
- [سایر] سلام حاج اقا این هشتمین باریه که پیام میدم ولی جواب نمیگیرم من دختری 21 ساله ودانشجو هستم من تقریبا از 5/6 سال پیش به فکر ازدواج بودم چون هم محیط خانوادم اینو میپذیرفت هم خواستگار داشتم حاج اقا مشکل من اینه که یه مدت به کسی دل میبندم که یه موقعیت عالی داره با اون انس میگیرم باهاش تو خیالم زندگی میکنم ولی این قضیه خیلی ناراحتم میکنه وقتی میخوام از این اوضاع دست بر دارم انگار خدا نمیخواد من با ارامش زندگی کنم چون وقتی میخوام اون فردو فراموش کنم خدا یکیو سر راهم قرار میده که خیلی از فرد قبلی سرتره الان چند ساله که درگیره این موضوعم الان که ترم دوم هستم در مورد یکی از اساتیدم این احساس دوست داشتنو دارم از این موضوع میترسم لطفا کمکم کنید عجیب اینه که تمام کسایی که به اونا دل میبندم مذهبی . تحصیل کرده .از خانواده های با ایمان هستن یه جور به خودم اطمینان دارم که این علاقه ها از روی هوس نیستن حالا شما میگین چیکار کنم امیدوارم این دفعه جواب ببینم با تشکر
- [سایر] باسلام...دختری 27 ساله و محجبه ام (چادری)-ساکن شهریار-وضعیت مالی متوسط روبه ضعیف -فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی....دوره فوق لیسانس من بیش از حد معمول طول کشید حدود چهارسال و همین طولانی شدن بر روی اعصاب و اعتمادبنفسم تاثیر خیلی خیلی زیادی داشت به طوری که با اعضای خانواده برخوردهای خشنی داشتم و دارم.همکلاسی های من الان یا شاغلند با دوسال سابقه کار یا درحال تحصیل در مقطع دکتری ترم 6 هستند ...در واقع من از انها عقب تر ماندم...هنوز هم مدرکم دریافت نکردم...متاسفانه تاکنون شغلی مطابق با شان و مدرکم پیدا نکردم...اکنون برایم خواستگارهایی میاد موجه با مدرک تحصیلی نزدیک به من مثلا خواستگار جدیدم 33 ساله شاغل و فوق مدیریت بیمه است. ایشان ابتدا گفتند برام مهم نیست خانه دار باشید یا کارمند اکنون در جلسه سوم از طریق خانواده پیغام دادند می خواهم همسرم کارمند باشد...من نمی دوانم در جلسه بعدی اشناییت باید چه برخوردی نسبت به این قضیه داشته باشم چون وضعیت اشتغال یا ادامه تحصیلم در مقطع دکتری هنوز مشخص نیست...ضمنا خانواده خودم بسیار مایلند من زودتر ازدواج کنم اما از نظر خودم وقت زیادی هنوز برایم باقیست...نمی دانم دقیقا چه کاری انجام بدهم؟ لطفا راهنمایی کنید...باتشکر
- [سایر] با سلام خدمت شما من یک دختر کاملا مذهبی و بزرگ شده در خانواده مذهبی هستم..... اسفند سال 93 به طور اتفاقی با آقایی 28 ساله در اینترنت و صفحه اجتماعی آشنا شدم... بعد از مدتی صحبت کردن ایشون به نظر بنده انسان معقول با ویژگی های مشترک با بنده بودن.... باید بگم که قبلا هم با آقایون در دنیای مجازی صحبت کرده بودم ولی ایشون کاملا انسان مودب و معقولی بودن... به همین منوال رابطه ما ادامه داشت تا 15 فروردین.... البته در حد چت کردن.... ولی من ترسی از شروع رابطه جدی داشتم و براشون بهانه آوردم و تمام شد ولی دو هفته بعد ایشون دگباره پیام دادن و منم که بی نیل نبودم مخالفت نکزدم.... با گذشت زمان و شناخت بیشتر ایشون نظر منو به خودشون جلب کردن و ازشون خ.وشم اومد.... ایشون هم مثل من مذهبی... تحصیلکرده و اهل کار هستن..... ولی متاسفانه هیچ پیشنهاد جدی حتی در حد دوستی هم ندادن.... ما فقط دوستان معمولی خیلی خوبی هستیم و من دوست دارم از این حد فراتر بریم حتی برای ازدواج...... چون به نظر بنده ایشون جای فکر کردن دارن.... و می تونن برای من مناسب باشند.... اولین بار هم هست که با آقایی روابط اینچنینی دارم و بی تجربه ام.... در ضمن میدونم ایشون دختری در زندگیشون بودن که به هم علاقه داشتن ولی دختر رابطه خوبشون رو کات کرده و این آقا یه بی اعتمادی به دختر ها پیدا کردن.... از شما کمک میخوام برای ادامه این رابطه... اصلا به آینده اش میشه امیدوار بود؟ چجوری هدایت کنم به جهت درست و جلب نظر ایشون؟
- [سایر] من یک خانم 28 ساله ام در رشته مهندسی صنایع تحصیل کرده و کارشناس یک شرکت مهندسی می باشم. 8 ساله ازدواج کرده ام و 2 فرزند دارم. همسرم به هیچ وجه مرا راضی نمی کند هربار که با او صحبت می کنم و قصد شیرین نمودن زندگیم را دارم بی توجهی می کند. وقتی که توی خونه است یا فوتبال می بینه یا می خوابه. هیچ وقتی را برای من قرار نمیده. شب هم که میشه پشتشو به من میکنه و می خوابه به بهانه اینکه بچه ها بیدارند و صدای مارا می شنوند و همیشه زودتر از بچه هاش خوابش می بره و من می مونمو کلی خواسته و احساس بی جواب. شوهرم ظاهرا اهل هیچ خلافی نیست. نه معتاده نه بیکاره و نه هیز. ولی دردی که من در زندگیم دارم و مرا آزار میده از همه اونها بیشتره. من یک زن با احساس و حساسم که مسایل احساسی برام خیلی مهمه. من از بی تفاوتی خیلی بدم میاد و زندگی سرد نمی خوام ولی شوهرم خیلی سرد و بیحاله. من یک زن معتقد و مذهبیم ولی اسلام هیچ راهی برام قرار نداده جز طلاق و من یک مادرم نمیتونم بچه هامو بدبخت کنم. مردا راحت توی این موقعیت می تونند ازدواج موقت کنند و اجازه هر کاری را دارند. ولی ما خانوما چیکار کنیم. اسلام برای من چی در نظر گرفته من واقعا دارم دیوونه می شم. تازگیها من در محیط کارم واقعا نیاز پیدا کردم با آقایان همکارم صحبت کنم و حداقل خلا زندگیمو پوشش بدم و می ترسم به گناه آلوده شم. خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید.