اگر انسانی که در اجتماع زندگی می کند ما بین شرع و عرف ناچار بشود یکی را انتخاب کند به نظر شما کدام یک ر ا باید انتخاب کند مثلا صیغه از نظر شرع جایز است ولی در خیلی از جوامع بشری کاری بر خلاف شئونات اجتماعی است و اگر انجام دهد از اجتماع رانده و یا ترک می شود در حالی که آن اجتماع مسلمان هم هستند؟
اگر انسانی که در اجتماع زندگی می کند ما بین شرع و عرف ناچار بشود یکی را انتخاب کند به نظر شما کدام یک ر ا باید انتخاب کند مثلا صیغه از نظر شرع جایز است ولی در خیلی از جوامع بشری کاری بر خلاف شئونات اجتماعی است و اگر انجام دهد از اجتماع رانده و یا ترک می شود در حالی که آن اجتماع مسلمان هم هستند؟ دوست عزیز، خوشحالیم با جوانی در ارتباطیم که دقت‌های منطقی و مراقبت‌های دینی خود را در موقعیت‌های مختلف از دست نمی‌هد. اعتماد مکررتان به این نهاد را قدر می‌دانیم. در پاسخ به سوالتان ابتدا باید به این نکته توجه نمایید که وظیفه فرد مسلمان، عمل به دستورات دین است؛ دین که برای کوچکترین رفتارها نیز دارای حکم و نظر است و گاه با احکام اخلاقی، این دقت را به حداکثر می‌رساند. پس هنگامیکه حکم شرعی وجود دارد، حکم ظاهری عقل و عرف بی‌اعتبارند. البته این نکته را نیز باید توجه داشت که تمام احکام عقل، منطقی و معقول است (هرچند عقل کم‌توان بشر در بسیاری موارد به درک این معنا نرسد) و در بسیاری موضوعات، عرف را نیز می‌پذیرد اما به این نکته باید توجه کرد که عرف و عقل، آنگاه مورد اعتناست که امضاء دین پای آن باشد. حال به سوال شما می‌پردازیم. براشت شما کاملا درست است. این تنافی بین واقعیت جامعه و حکم دین در این موضوع وجود دارد. البته خوب است بدانید که با توجه به درک نادرست از این حکم، اجرای ناقص و عدم توجه به شرایط آن در جامعه، دین را ساکت نگاه نمی‌دارد، بلکه خوف افتادن مومن به گرفتاریهای روانی و جسمی و تبعات منفی اجتماعی برای او، باعث شده است که دین دستور دقت بیشتر و توصیه (و نه حکم) به عدم انجام آن دهد. مگر شرایط بسیار حاد که آسیب‌های بزرگتری را درپی داشته باد؛ آنهم با رعایت شرایطی که تاوان اجتماعی آن را به حداقل برساند. چرا که دین برای سلامت (روانی و جسمی) و آبروی مومن ارزش زیادی قائل است. خوب است کمی بیشتر در این موضوع با شما سخن گوییم: بحث ازدواج موقت نیز از بحث‌ها چالش برانگیزیست که حساسیت آن فراتر از این سالهاست و به زمان معصومین بزرگوار (علیهم السلام) می‌رسد. بیانات مختلف و گاه به ظاهر متفاوت ایشان، ذهنی آشنا با مبانی عقلی و نقلی دین را می‌طلبد تا به جمع بندی مناسب و احصاء شرایط و محدودیت‌ها بینجامد. گفتنی است که اصل ازدواج موقت درجای خود لازم وستودنی است اما ازدواج موقت همانند هر قانون مترقی دیگر نیازمند فرهنگ سازی است وراهکار های اجرایی خاصی لازم دارد . ازدواج موقت از یک طرف چون مورد سوء استفاده های قرار گرفته و از سوی دیگر همانند هر قانون اسلامی دیگر از ناحیه دشمنان دین مورد هجمه واقع شده و تفسیر های منفی و ناروایی بران صورت گرفته است در جامعه اسلامی به طور مطلوب ترویج نشده است و گرنه اصل ازدواج موقت مشکلی ندارد چرا که بررسی و مطالعه ای دقیق در اطراف مسائل حقوقی اسلام , این حقیقت را روشن می سازد ,که قوانین اسلام بر پایه نیازمندیهای انسان در تمام شوون مختلف زندگی , وضع شده است و تناسب مستقیم با احتیاجات بشر دارد . احکام درخشان اسلام در عین اصالت و درستی , جوابگوی خواسته های طبیعی و فطری بشر در ادوار زندگی است . یکی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان، غریزه جنسی است. این غریزه به منظور تولید مثل و تکثیر نسل افراد در انسان آفریده شده است . تشریع قانون ازدواج در اسلام به منظور هدایت این غریزه اصیل در مجرای صحیح و ارضای آن بطور شایسته است . اما چون ازدواج دائم در عین حال که در جلوگیری ازآلودگیها و نگهداری عفت انسان نقش مؤثری به عهده دارد , در تمام شرایط نمی تواند پاسخگوی تمایلات جنسی انسان باشد . از این رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشریع شده است تا با استفاده از آن به خواسته های جنسی در تمام شرایط پاسخ مثبت داده شود . ازدواج موقت در حقوق اسلام ازدواج موقت و دائم در بیشتر احکام با هم یکسانند و در قسمتی اختلاف دارند . آنچه در مرحله اول , این دو را از یکدیگر ممتاز می سازد یکی این است که درازدواج موقت زن و مرد تصمیم می گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس ازپایان مدت اگر مایل باشند با قرارداد ثانوی طبق شرایطی که در کتابهای فقهی ذکرشده است پیمان ازدواج را تمدید می کنند . دیگر آنکه ازدواج موقت از لحاظ شرایط , آزادی بیشتری در بردارد از جمله مخارج زن بر مرد در این ازدواج لازم نیست مگر در ضمن عقد با یکدیگر قرارداد کنند و نیز زن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از یکدیگر ارث نمی برند. فرزندی که در این ازدواج بوجود می آید با فرزند ازدواج دائم یکسان است و هیچگونه تفاوتی با هم ندارند در سایر آثار حقوقی این دو نوع ازدواج نیز یکسان می باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نیز در هر دو ازدواج انسان نمی تواند با مادر و دختر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند و همانطور که درازدواج دائم زن باید پس از طلاق عده نگهدارد در این ازدواج نیز پس از پایان مدت باید عده نگهدارد با این تفاوت که عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه یا سه ماه ( در پاره ای از موارد ) می باشد و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روزاست. فلسفه ازدواج موقت ازدواج دائم نمی تواند به تنهائی پاسخگوی تمایلات جنسی انسان باشد زیرا در زندگی ضرورتهایی برای بیشتر مردان پیش می آید که معمولا برای مدتی امکان بهره برداری جنسی از همسر خویش از آنان سلب می گردد بدون تردید , در این مدت غریزه جنسی , آنان را در بحران شدیدی قرار می دهد که اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممکن است آلودگیهایی پیش آید . موضوع دیگری که جدا باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد مساله جوانانی است که به سن بلوغ می رسند . اینان با رسیدن به این سن , در آستانه بیدار شدن غریزه جنسی گام می گذارند و معمولا هم نمی توانند به زودی ازدواج کنند . در این سالهاست که جوانان به راههای حرام می افتند. برتراند راسل می نویسد در دنیای امروز ضرورتها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی بر خلاف تدبیر و میل ما ازدواج جوانان را به تأخیر افکنده است زیرا در صد یا دویست سال پیش مثلا یک دانشجو تحصیلات خود را هیجده و بیست سالگی خاتمه می داد و در آغاز فشار غریزه یااوائل بلوغ برای ازدواج آماده بود و بسیار اندک بودند کسانیکه تا سی و یا چهل سالگی برای رشته های علمی و تخصصی , زحمت می کشیدند . اما در عصر حاضر دانشجویان تازه بعد از بیست سالگی وارد رشته های تخصصی علمی و صنعتی می شوند و پس از فراغت از تحصیل مدتی نیز در جستجوی وسیله تامین معاش برمی آیند معمولا پس از سی و پنج سالگی قادر به ازدواج و تاسیس خانواده خواهند بود . پس جوانان امروز مدتی طولانی را در فاصله میان بلوغ و ازدواج که بخشی بسیار حساس و دوران نمو جنسی و طغیان غریزه و صعوبت مقاومت در برابر هوی و هوس و ظواهر فریبنده زندگی است , می گذارنند . ما نباید این بخش حساس را از حساب عمر و یا نظام اجتماع بشری ساقط کنیم و اگر ما بخواهیم حسابی برای این بخش طولانی و حساس عمر باز نکنیم و فکری در این باره ننماییم نتیجه آن شیوع فساد و بی اعتنایی نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درمیان مردان و زنان اجتماع خواهد بود . پس چه باید کرد؟ برتراند راسل دربرابر این سؤال می گوید: راه صحیح برای حل این مشکل این است که قوانین مدنی برای این بخش حساس از عمر یکنوع ازدواج موقتی را برای دختران و پسران روا دارند که موجب تحمیل بار مشکلات زندگی عائلی و ازدواج دائم نباشد و در عین حال ایشان را از مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحی بار گناه و تخلف از اصول و قوانین و نیز از امراض گوناگون محفوظ دارد این نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نامیده می شود آیا در این شرایط که استفاده از ازدواج دائم امکان پذیر نیست با طغیان غریزه جنسی چه باید کرد ؟ آیا در این زمینه ها باید ریاضت کشید و رهبانیت اختیار کرد؟ و آیا همه جوانان حاضرند تحمل کنند و عفت و پاکی خویش را حفظ کنند ؟ یا بایدفکر دیگری کرد ؟در این جا دو راه پیش روی ماست. یکی اینکه جوانان را بخود واگذاریم تا پسران ودختران با هم روابط نامشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخیم رانادیده بگیریم آیا این راه , راه صحیحی است ؟ آیا این دختران و پسران پس از این همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خویش , دیگر مرد زندگی و زن خانواده خواهند بود ؟راه دیگر اینکه ازدواج موقت را برای آنان تجویز کنیم تا بدین وسیله به غریزه جنسی خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خویش را حفظ کنند . بی شک راه صحیح همین راه دوم است چرا که در غیر این صورت جوانان راهی برای ارضای شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بی عفتی و گناه خواهند زد بهترین شاهد ما آمار فساد و بی عفتی است که در جرائد و مجلات به چشم می خورد: یکی از مجله های آمریکا به نام ویسپرد می نویسد: شماره اطفال غیر قانونی به ده میلیون می رسد و در فرانسه از هر صد کودک هفت نفر آنها غیر مشروع می باشد. بسیار تأسف انگیز است که عده ای در پندار خویش از همین راهها مشکلات جوانان رادر بحران های مذکور حل کرده و ارزشهای اخلاقی آنان را به کلی از نظر دورمی دارند . اینان تجویز می کنند که جوانان در گناه و بی عفتیها فرو روند اما اجازه نمی دهند که از قانون عالی ازدواج موقت استفاده کنند به یقین قضاوتهای بیجا و ایرادهایی هم که کرده اند از آنجا سرچشمه می گیرد که این مسأله مهم (ازدواج موقت) را از دیدگاه مذهب مطالعه ننموده و آن چنانکه باید و شاید از نظر حقوق واجتماعی آن را ارزیابی نکرده اند . لذا بجاست که اهم ادله موافقین ازدواج موقت را یاد آور شویم. ادله‌ی موافقین ازدواج موقت 1) عده‌ای از موافقین معتقدند که در اجتماعی که دسترسی به ازدواج دائم روز به روز مشکل‌تر می‌شود، ازدواج موقت راهکار مناسبی است تا افراد بتوانند در کنار یکدیگر به آرامش برسند و بدین ترتیب متعه مانع رواج فساد و فحشاء می‌شود. 2. اگر این نوع ازدواج در غیاب نکاح دائم تجویز نشود افراد برای ارضاء روحی و جنسی خویش به روابط آزاد و نامشروع روی می‌آورند و بدیهی است که این روابط آزاد از هیچ انضباط و نظم و تعهدی نمی‌تواند برخوردار باشد. در حالی که نکاح منقطع برای طرفین تعهد و مسؤولیت ایجاد می‌کند. بفرض زن از زوج می‌تواند طلب نفقه کند یا این که مشخص کند اگر فرزندی حاصل شد، تکلیف او چگونه باشد. که هر یک از این مسؤولیت‌ها می‌تواند ضمانت قانونی داشته باشد. اما در مقابل تصور کنید اگر این ضوابط موجود نباشد، فرزندی که حاصل می‌شود تکلیف‌اش چیست؟ در اینجا مرد می‌تواند این فرزند را به مرد دیگری نسبت دهد و از پذیرفتن مسؤولیت او شانه خالی کند. به همین جهت است که در کشورهای پیشرفته‌ی دنیا کانونهائی وجود دارد تا چنین فرزندانی را سرپرستی کند. آیا این وضع را می‌پسندید؟ 3. کسانی که نمی‌توانند بار مسؤولیت پیمان دائم را بر دوش بکشند، عقد منقطع بهترین راه برای ارضاء جنسی آن‌ها است. 4. دختر و پسری که می‌خواهند با یکدیگر ازدواج نمایند، لازم است که هر چه بیشتر و بهتر با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند در همین راستا نکاح منقطع می‌تواند یک دوره‌ی آزمایشی برای ازدواج دائم باشد که افراد سنتی و مذهبی خیلی خوب از این نهاد می‌توانند استفاده کنند. این نوع ازدواج موقت در بین مسیحیان آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفته است. (سید رضی شیرازی، بن بستهای اجتماعی، صفحه‌ 15) دوست گرامی؛ شما نیز به عنوان جوانی که سالها در این جامعه زندگی کرده اید به این مسأله اذعان می کنید که اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راه‌های انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمی‌توان از بین برد و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی و کمال بهره‌برداری کنیم. از سویی راه صحیح و مناسب ارضای غریزه سرکش جنسی ازدواج است. اکنون این مسأله پیش می‌آید که در بسیاری از شرایط و محیط‌ها، افرادی به دلایل مختلف موجّه یا غیر موجّه قادر به ازدواج دائم نیستند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی می‌تواند در سن پایین یعنی در داغ‌ترین دوران غریزه جنسی اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان‌ها و راهبه‌ها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بی‌بند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنه‌های زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بی‌بند و باری جنسی را؟ ازدواج موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است که اگر در غیاب نکاح دائم تجویز نشود، افراد برای ارضای روحی و جنسی خویش به روابط آزاد و نامشروع روی می‌آورند و بدیهی است که این روابط آزاد از هیچ انضباط و نظم و تعهدی برخوردار نیست. عدم وضع و تبیین قوانین کارآمد و در نتیجه عدم اطلاع کافی از مسئولیت ها و احکام از دواج موقت به طوری که برخی فکر می کنند با صرف خواندن یک صیغه کار تمام است ،باعث شده فرهنگ اجتماعی امروز جامعه ما هنوز پذیرای آن نباشد. از آنجا که مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترسی خواهد بود،اگر بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندی‌های لازم صورت پذیرد، بی‌شک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای فرد و جامعه در بر خواهد داشت. عدم آشنایی با احکام ازدواج موقت و فراهم نبودن شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز عوارضی را برای ازدواج موقت به دنبال دارد که ما در ادامه به آن اشاره می نماییم. الف- پیامدهاو عوارض نامطلوب فرهنگی – اجتماعی 1- متاسفانه وضعیت فرهنگی کنونی جامعه به گونه ای است که غالبا مردم به کسانی که مرتکب فحشا می گردند با دید اغماض نگاه می کنند ولی کسی را که ازدواج موقت کرده فرد بی بند وباری تلقی می کنند. درنتیجه متاسفانه ,این مساله عاملی خواهد بود برای ایجاد سوءظن نسبت به کسانی که این شیوه را انتخاب کرده‌اند و این باعث دشواریهایی در ازدواج دائمی آینده خواهد شد. 2- بروز برخی نابسامانی‌های اجتماعی (مثلا بلاتکلیفی اولادی که از این طریق به دنیا می آیند ). 3- عدم پذیرش این نوع ازدواج از سوی خانواده‌ها 4- ممکن است جوانان با عدم اطلاع مناسب از فلسفه چنین ازدواجی و با توجه به شرایط اقتصادی کنونی جامعه بخواهند از این راهکار برای گریز از زیر بار مسئولیت زندگی دائمی بهره جویند و در تشکیل خانواده(از طریق ازدواج دائم) که رکن اصلی جامعه است سست شوند که این اتفاق برای کسانی که غرق ازدواج موقت شده اند، فراوان رخ داده است و این تهدید کانون مهم خانواده است. 5- ممکن است مردانی که زندگانی خود را بر پایه هوی و هوس زود گذر بنا نهادند بخواهند با متعه‌ای که با دادن مهر بسیار اندک انجام می‌دهند، پایشان را از گلیم خود خارج نمایند و زندگی دائمی خود را به جهنمی سوزان و درگیری ها و نزاع ها تبدیل کنند. 6- مواردی زیادی نیز دیده شده که زنانی که به اصطلاح صیغه می شوند دارای شوهر بوده و یا اینکه ممکن است در میان دو ازدواج موقت، از نگه داشتن عده خودداری کرده باشند و این یعنی درگیر یک گناه کبیره شدن. 7- گاه نیز برخی از این زنان سعی می کنند از طرقی خود را به این مردان بچسبانند و آنها را مجبور به ازدواج دایم نموده و یا از آنان اخاذی نمایندالبته در مواردی که طرفین یکدیگر را میپسندند، ازدواج دائم، اتفاق درستی است که می افتد. ب-عوارض ازدواج موقت (صیغه) از نظر پزشکی 1-احتمال بالای انتقال ایدز و بیماری‌های تناسلی 2-چرخه‌ی پنهان انتقال بیماری‌ها ,از جمله مسایل نگران کننده هستند؛ زیرا عموما شناخت بسیار کمی بین طرفین متقاضی ازدواج موقت وجود دارد به طوری که پیشینه‌ی بهداشتی و پزشکی فرد برای طرف مقابل نامشخص است. دوست خوبم، تنها کسانی از ظهر عاشورای دنیا به سلامت عبور خواهند کرد که اهل صبر و بصیرت باشند. باز هم با ما سخن بگویید. عباسعلی هراتیان
عنوان سوال:

اگر انسانی که در اجتماع زندگی می کند ما بین شرع و عرف ناچار بشود یکی را انتخاب کند به نظر شما کدام یک ر ا باید انتخاب کند مثلا صیغه از نظر شرع جایز است ولی در خیلی از جوامع بشری کاری بر خلاف شئونات اجتماعی است و اگر انجام دهد از اجتماع رانده و یا ترک می شود در حالی که آن اجتماع مسلمان هم هستند؟


پاسخ:

اگر انسانی که در اجتماع زندگی می کند ما بین شرع و عرف ناچار بشود یکی را انتخاب کند به نظر شما کدام یک ر ا باید انتخاب کند مثلا صیغه از نظر شرع جایز است ولی در خیلی از جوامع بشری کاری بر خلاف شئونات اجتماعی است و اگر انجام دهد از اجتماع رانده و یا ترک می شود در حالی که آن اجتماع مسلمان هم هستند؟

دوست عزیز، خوشحالیم با جوانی در ارتباطیم که دقت‌های منطقی و مراقبت‌های دینی خود را در موقعیت‌های مختلف از دست نمی‌هد. اعتماد مکررتان به این نهاد را قدر می‌دانیم.
در پاسخ به سوالتان ابتدا باید به این نکته توجه نمایید که وظیفه فرد مسلمان، عمل به دستورات دین است؛ دین که برای کوچکترین رفتارها نیز دارای حکم و نظر است و گاه با احکام اخلاقی، این دقت را به حداکثر می‌رساند. پس هنگامیکه حکم شرعی وجود دارد، حکم ظاهری عقل و عرف بی‌اعتبارند. البته این نکته را نیز باید توجه داشت که تمام احکام عقل، منطقی و معقول است (هرچند عقل کم‌توان بشر در بسیاری موارد به درک این معنا نرسد) و در بسیاری موضوعات، عرف را نیز می‌پذیرد اما به این نکته باید توجه کرد که عرف و عقل، آنگاه مورد اعتناست که امضاء دین پای آن باشد. حال به سوال شما می‌پردازیم.
براشت شما کاملا درست است. این تنافی بین واقعیت جامعه و حکم دین در این موضوع وجود دارد. البته خوب است بدانید که با توجه به درک نادرست از این حکم، اجرای ناقص و عدم توجه به شرایط آن در جامعه، دین را ساکت نگاه نمی‌دارد، بلکه خوف افتادن مومن به گرفتاریهای روانی و جسمی و تبعات منفی اجتماعی برای او، باعث شده است که دین دستور دقت بیشتر و توصیه (و نه حکم) به عدم انجام آن دهد. مگر شرایط بسیار حاد که آسیب‌های بزرگتری را درپی داشته باد؛ آنهم با رعایت شرایطی که تاوان اجتماعی آن را به حداقل برساند. چرا که دین برای سلامت (روانی و جسمی) و آبروی مومن ارزش زیادی قائل است.
خوب است کمی بیشتر در این موضوع با شما سخن گوییم:
بحث ازدواج موقت نیز از بحث‌ها چالش برانگیزیست که حساسیت آن فراتر از این سالهاست و به زمان معصومین بزرگوار (علیهم السلام) می‌رسد. بیانات مختلف و گاه به ظاهر متفاوت ایشان، ذهنی آشنا با مبانی عقلی و نقلی دین را می‌طلبد تا به جمع بندی مناسب و احصاء شرایط و محدودیت‌ها بینجامد.
گفتنی است که اصل ازدواج موقت درجای خود لازم وستودنی است اما ازدواج موقت همانند هر قانون مترقی دیگر نیازمند فرهنگ سازی است وراهکار های اجرایی خاصی لازم دارد . ازدواج موقت از یک طرف چون مورد سوء استفاده های قرار گرفته و از سوی دیگر همانند هر قانون اسلامی دیگر از ناحیه دشمنان دین مورد هجمه واقع شده و تفسیر های منفی و ناروایی بران صورت گرفته است در جامعه اسلامی به طور مطلوب ترویج نشده است و گرنه اصل ازدواج موقت مشکلی ندارد چرا که بررسی و مطالعه ای دقیق در اطراف مسائل حقوقی اسلام , این حقیقت را روشن می سازد ,که قوانین اسلام بر پایه نیازمندیهای انسان در تمام شوون مختلف زندگی , وضع شده است و تناسب مستقیم با احتیاجات بشر دارد . احکام درخشان اسلام در عین اصالت و درستی , جوابگوی خواسته های طبیعی و فطری بشر در ادوار زندگی است . یکی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان، غریزه جنسی است. این غریزه به منظور تولید مثل و تکثیر نسل افراد در انسان آفریده شده است . تشریع قانون ازدواج در اسلام به منظور هدایت این غریزه اصیل در مجرای صحیح و ارضای آن بطور شایسته است . اما چون ازدواج دائم در عین حال که در جلوگیری ازآلودگیها و نگهداری عفت انسان نقش مؤثری به عهده دارد , در تمام شرایط نمی تواند پاسخگوی تمایلات جنسی انسان باشد . از این رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشریع شده است تا با استفاده از آن به خواسته های جنسی در تمام شرایط پاسخ مثبت داده شود .
ازدواج موقت در حقوق اسلام
ازدواج موقت و دائم در بیشتر احکام با هم یکسانند و در قسمتی اختلاف دارند . آنچه در مرحله اول , این دو را از یکدیگر ممتاز می سازد یکی این است که درازدواج موقت زن و مرد تصمیم می گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس ازپایان مدت اگر مایل باشند با قرارداد ثانوی طبق شرایطی که در کتابهای فقهی ذکرشده است پیمان ازدواج را تمدید می کنند . دیگر آنکه ازدواج موقت از لحاظ شرایط , آزادی بیشتری در بردارد از جمله مخارج زن بر مرد در این ازدواج لازم نیست مگر در ضمن عقد با یکدیگر قرارداد کنند و نیز زن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از یکدیگر ارث نمی برند. فرزندی که در این ازدواج بوجود می آید با فرزند ازدواج دائم یکسان است و هیچگونه تفاوتی با هم ندارند در سایر آثار حقوقی این دو نوع ازدواج نیز یکسان می باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نیز در هر دو ازدواج انسان نمی تواند با مادر و دختر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند و همانطور که درازدواج دائم زن باید پس از طلاق عده نگهدارد در این ازدواج نیز پس از پایان مدت باید عده نگهدارد با این تفاوت که عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه یا سه ماه ( در پاره ای از موارد ) می باشد و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روزاست.
فلسفه ازدواج موقت
ازدواج دائم نمی تواند به تنهائی پاسخگوی تمایلات جنسی انسان باشد زیرا در زندگی ضرورتهایی برای بیشتر مردان پیش می آید که معمولا برای مدتی امکان بهره برداری جنسی از همسر خویش از آنان سلب می گردد بدون تردید , در این مدت غریزه جنسی , آنان را در بحران شدیدی قرار می دهد که اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممکن است آلودگیهایی پیش آید . موضوع دیگری که جدا باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد مساله جوانانی است که به سن بلوغ می رسند . اینان با رسیدن به این سن , در آستانه بیدار شدن غریزه جنسی گام می گذارند و معمولا هم نمی توانند به زودی ازدواج کنند . در این سالهاست که جوانان به راههای حرام می افتند.
برتراند راسل می نویسد در دنیای امروز ضرورتها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی بر خلاف تدبیر و میل ما ازدواج جوانان را به تأخیر افکنده است زیرا در صد یا دویست سال پیش مثلا یک دانشجو تحصیلات خود را هیجده و بیست سالگی خاتمه می داد و در آغاز فشار غریزه یااوائل بلوغ برای ازدواج آماده بود و بسیار اندک بودند کسانیکه تا سی و یا چهل سالگی برای رشته های علمی و تخصصی , زحمت می کشیدند . اما در عصر حاضر دانشجویان تازه بعد از بیست سالگی وارد رشته های تخصصی علمی و صنعتی می شوند و پس از فراغت از تحصیل مدتی نیز در جستجوی وسیله تامین معاش برمی آیند معمولا پس از سی و پنج سالگی قادر به ازدواج و تاسیس خانواده خواهند بود . پس جوانان امروز مدتی طولانی را در فاصله میان بلوغ و ازدواج که بخشی بسیار حساس و دوران نمو جنسی و طغیان غریزه و صعوبت مقاومت در برابر هوی و هوس و ظواهر فریبنده زندگی است , می گذارنند . ما نباید این بخش حساس را از حساب عمر و یا نظام اجتماع بشری ساقط کنیم و اگر ما بخواهیم حسابی برای این بخش طولانی و حساس عمر باز نکنیم و فکری در این باره ننماییم نتیجه آن شیوع فساد و بی اعتنایی نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درمیان مردان و زنان اجتماع خواهد بود . پس چه باید کرد؟
برتراند راسل دربرابر این سؤال می گوید: راه صحیح برای حل این مشکل این است که قوانین مدنی برای این بخش حساس از عمر یکنوع ازدواج موقتی را برای دختران و پسران روا دارند که موجب تحمیل بار مشکلات زندگی عائلی و ازدواج دائم نباشد و در عین حال ایشان را از مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحی بار گناه و تخلف از اصول و قوانین و نیز از امراض گوناگون محفوظ دارد این نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نامیده می شود آیا در این شرایط که استفاده از ازدواج دائم امکان پذیر نیست با طغیان غریزه جنسی چه باید کرد ؟ آیا در این زمینه ها باید ریاضت کشید و رهبانیت اختیار کرد؟ و آیا همه جوانان حاضرند تحمل کنند و عفت و پاکی خویش را حفظ کنند ؟ یا بایدفکر دیگری کرد ؟در این جا دو راه پیش روی ماست. یکی اینکه جوانان را بخود واگذاریم تا پسران ودختران با هم روابط نامشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخیم رانادیده بگیریم آیا این راه , راه صحیحی است ؟ آیا این دختران و پسران پس از این همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خویش , دیگر مرد زندگی و زن خانواده خواهند بود ؟راه دیگر اینکه ازدواج موقت را برای آنان تجویز کنیم تا بدین وسیله به غریزه جنسی خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خویش را حفظ کنند . بی شک راه صحیح همین راه دوم است چرا که در غیر این صورت جوانان راهی برای ارضای شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بی عفتی و گناه خواهند زد بهترین شاهد ما آمار فساد و بی عفتی است که در جرائد و مجلات به چشم می خورد: یکی از مجله های آمریکا به نام ویسپرد می نویسد: شماره اطفال غیر قانونی به ده میلیون می رسد و در فرانسه از هر صد کودک هفت نفر آنها غیر مشروع می باشد. بسیار تأسف انگیز است که عده ای در پندار خویش از همین راهها مشکلات جوانان رادر بحران های مذکور حل کرده و ارزشهای اخلاقی آنان را به کلی از نظر دورمی دارند . اینان تجویز می کنند که جوانان در گناه و بی عفتیها فرو روند اما اجازه نمی دهند که از قانون عالی ازدواج موقت استفاده کنند به یقین قضاوتهای بیجا و ایرادهایی هم که کرده اند از آنجا سرچشمه می گیرد که این مسأله مهم (ازدواج موقت) را از دیدگاه مذهب مطالعه ننموده و آن چنانکه باید و شاید از نظر حقوق واجتماعی آن را ارزیابی نکرده اند . لذا بجاست که اهم ادله موافقین ازدواج موقت را یاد آور شویم.
ادله‌ی موافقین ازدواج موقت
1) عده‌ای از موافقین معتقدند که در اجتماعی که دسترسی به ازدواج دائم روز به روز مشکل‌تر می‌شود، ازدواج موقت راهکار مناسبی است تا افراد بتوانند در کنار یکدیگر به آرامش برسند و بدین ترتیب متعه مانع رواج فساد و فحشاء می‌شود.
2. اگر این نوع ازدواج در غیاب نکاح دائم تجویز نشود افراد برای ارضاء روحی و جنسی خویش به روابط آزاد و نامشروع روی می‌آورند و بدیهی است که این روابط آزاد از هیچ انضباط و نظم و تعهدی نمی‌تواند برخوردار باشد. در حالی که نکاح منقطع برای طرفین تعهد و مسؤولیت ایجاد می‌کند. بفرض زن از زوج می‌تواند طلب نفقه کند یا این که مشخص کند اگر فرزندی حاصل شد، تکلیف او چگونه باشد. که هر یک از این مسؤولیت‌ها می‌تواند ضمانت قانونی داشته باشد.
اما در مقابل تصور کنید اگر این ضوابط موجود نباشد، فرزندی که حاصل می‌شود تکلیف‌اش چیست؟ در اینجا مرد می‌تواند این فرزند را به مرد دیگری نسبت دهد و از پذیرفتن مسؤولیت او شانه خالی کند. به همین جهت است که در کشورهای پیشرفته‌ی دنیا کانونهائی وجود دارد تا چنین فرزندانی را سرپرستی کند. آیا این وضع را می‌پسندید؟
3. کسانی که نمی‌توانند بار مسؤولیت پیمان دائم را بر دوش بکشند، عقد منقطع بهترین راه برای ارضاء جنسی آن‌ها است.
4. دختر و پسری که می‌خواهند با یکدیگر ازدواج نمایند، لازم است که هر چه بیشتر و بهتر با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند در همین راستا نکاح منقطع می‌تواند یک دوره‌ی آزمایشی برای ازدواج دائم باشد که افراد سنتی و مذهبی خیلی خوب از این نهاد می‌توانند استفاده کنند. این نوع ازدواج موقت در بین مسیحیان آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفته است. (سید رضی شیرازی، بن بستهای اجتماعی، صفحه‌ 15)
دوست گرامی؛ شما نیز به عنوان جوانی که سالها در این جامعه زندگی کرده اید به این مسأله اذعان می کنید که اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راه‌های انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمی‌توان از بین برد و فرضاً هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی و کمال بهره‌برداری کنیم. از سویی راه صحیح و مناسب ارضای غریزه سرکش جنسی ازدواج است.
اکنون این مسأله پیش می‌آید که در بسیاری از شرایط و محیط‌ها، افرادی به دلایل مختلف موجّه یا غیر موجّه قادر به ازدواج دائم نیستند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی می‌تواند در سن پایین یعنی در داغ‌ترین دوران غریزه جنسی اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبان‌ها و راهبه‌ها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بی‌بند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنه‌های زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بی‌بند و باری جنسی را؟
ازدواج موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است که اگر در غیاب نکاح دائم تجویز نشود، افراد برای ارضای روحی و جنسی خویش به روابط آزاد و نامشروع روی می‌آورند و بدیهی است که این روابط آزاد از هیچ انضباط و نظم و تعهدی برخوردار نیست. عدم وضع و تبیین قوانین کارآمد و در نتیجه عدم اطلاع کافی از مسئولیت ها و احکام از دواج موقت به طوری که برخی فکر می کنند با صرف خواندن یک صیغه کار تمام است ،باعث شده فرهنگ اجتماعی امروز جامعه ما هنوز پذیرای آن نباشد.
از آنجا که مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترسی خواهد بود،اگر بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندی‌های لازم صورت پذیرد، بی‌شک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای فرد و جامعه در بر خواهد داشت.
عدم آشنایی با احکام ازدواج موقت و فراهم نبودن شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز عوارضی را برای ازدواج موقت به دنبال دارد که ما در ادامه به آن اشاره می نماییم.
الف- پیامدهاو عوارض نامطلوب فرهنگی – اجتماعی
1- متاسفانه وضعیت فرهنگی کنونی جامعه به گونه ای است که غالبا مردم به کسانی که مرتکب فحشا می گردند با دید اغماض نگاه می کنند ولی کسی را که ازدواج موقت کرده فرد بی بند وباری تلقی می کنند. درنتیجه متاسفانه ,این مساله عاملی خواهد بود برای ایجاد سوءظن نسبت به کسانی که این شیوه را انتخاب کرده‌اند و این باعث دشواریهایی در ازدواج دائمی آینده خواهد شد.
2- بروز برخی نابسامانی‌های اجتماعی (مثلا بلاتکلیفی اولادی که از این طریق به دنیا می آیند ).
3- عدم پذیرش این نوع ازدواج از سوی خانواده‌ها
4- ممکن است جوانان با عدم اطلاع مناسب از فلسفه چنین ازدواجی و با توجه به شرایط اقتصادی کنونی جامعه بخواهند از این راهکار برای گریز از زیر بار مسئولیت زندگی دائمی بهره جویند و در تشکیل خانواده(از طریق ازدواج دائم) که رکن اصلی جامعه است سست شوند که این اتفاق برای کسانی که غرق ازدواج موقت شده اند، فراوان رخ داده است و این تهدید کانون مهم خانواده است.
5- ممکن است مردانی که زندگانی خود را بر پایه هوی و هوس زود گذر بنا نهادند بخواهند با متعه‌ای که با دادن مهر بسیار اندک انجام می‌دهند، پایشان را از گلیم خود خارج نمایند و زندگی دائمی خود را به جهنمی سوزان و درگیری ها و نزاع ها تبدیل کنند.
6- مواردی زیادی نیز دیده شده که زنانی که به اصطلاح صیغه می شوند دارای شوهر بوده و یا اینکه ممکن است در میان دو ازدواج موقت، از نگه داشتن عده خودداری کرده باشند و این یعنی درگیر یک گناه کبیره شدن.
7- گاه نیز برخی از این زنان سعی می کنند از طرقی خود را به این مردان بچسبانند و آنها را مجبور به ازدواج دایم نموده و یا از آنان اخاذی نمایندالبته در مواردی که طرفین یکدیگر را میپسندند، ازدواج دائم، اتفاق درستی است که می افتد.
ب-عوارض ازدواج موقت (صیغه) از نظر پزشکی
1-احتمال بالای انتقال ایدز و بیماری‌های تناسلی
2-چرخه‌ی پنهان انتقال بیماری‌ها ,از جمله مسایل نگران کننده هستند؛ زیرا عموما شناخت بسیار کمی بین طرفین متقاضی ازدواج موقت وجود دارد به طوری که پیشینه‌ی بهداشتی و پزشکی فرد برای طرف مقابل نامشخص است.
دوست خوبم، تنها کسانی از ظهر عاشورای دنیا به سلامت عبور خواهند کرد که اهل صبر و بصیرت باشند.
باز هم با ما سخن بگویید.
عباسعلی هراتیان





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین