من دختری را دوست دارم مادرم مخالف است چون یکی خواهراش طلاق گرفته چیکار کنم؟ مکاتبه شما با این مرکز گویای حُسن اعتماد شما به ماست. قدر این اعتماد را می دانیم و امیدواریم راهنمای خوبی برای تصمیم گیری در رابطه با مهمترین مسئله زندگی شما بوده و در این وضعیت کمک یار شما باشیم.برادر گرامی همانطور که می دانید دانستن سن، تحصیلات و بسیاری جزییات دیگر در ارایه راهنمایی و مشاوره بهتر نقش دارند. با این حال برحسب وظیفه مطالب و رهنمودهایی را با توجه به مقدار آشنایی که از طریق متن ارسالیتان با وضعیت شما کسب می کنیم ارائه می دهیم و این شما هستید که باید با تطبیق آنها بر وضعیت خود برنامه مناسب را در پیش بگیرید. پرسشگر گرامی، قبل از بیان راهکار ها توجه شما را به نکاتی جلب می نماییم. نکته1. ازدواج مهمترین و سرنوشت سازترین مسئله گستره زندگی هر انسان است. طبیعی است که اگر این امر مهم با در نظر گرفتن همهی جوانب آن و بر اساس تحقیق، آگاهی و شناخت لازم و با رعایت کردن نکات مهمی که در انتخاب همسر باید مدّ نظر قرار گیرد، انجام شود باعث خوشبختی و سعادت انسان در زندگی میگردد و اگر با این مسئله سطحی و از روی احساسات، که عمری بسیار کوتاه دارد و در عرض چند هفته یا چند ماه شعلههای کاذب آن فرو مینشیند برخورد شود پیآمدهای ناگواری ببار خواهد آورد. نکته 2. ازدواج فقط پیوند دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است. بنابراین وقتی دو نفر میخواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید از جهات گوناگون کفو و همتای یکدیگر باشند تا تعادل بین آن دو و خانواده آنها برقرار شود والاّ مشکلات فراوانی را در پی خواهد داشت. منظور از کفو بودن به طور کلی یعنی این دو نفر از نظر فکری - اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تحصیلی، سنّی، قیافهی ظاهری و خانوادگی به یکدیگر نزدیک باشند و ناهمگونی در موارد فوق میتواند برای زندگی آینده مسئله ساز باشد. نکته 3. در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباختهی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزهای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است. اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی را دارد از جمله اینکه عشقهای این چنینی ( که معمولا جنبهی شهوانی و احساسی دارند ) علیرغم اینکه پایدار نیستند اما موجب میشوند که ما فرد مورد نظر را بخوبی نتوانیم ارزیابی کنیم و نتوانیم جنبههای مثبت و منفی او را شناسایی نمائیم لذا چنین عشقهایی میتواند بطور کلی قدرت انتخاب را از انسان سلب کند. بنابراین علاقههای اولیه را باید مهار کرد. اگر بعد از تحقیقات لازم انسان به این نتیجه رسید که فلان مورد مناسب است آنگاه باید علاقهها را تقویت کرد ولی اگر مورد مناسب نیست یعنی کفو نیست و فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما سایر شرایط را ندارد و حتی اعضاء خانواده نیز موافق نیستند، طبیعی است که در این صورت باید آن علاقههای خام اولیه را نیز از صفحهی دل زدود زیرا دلیلی ندارد به فردی که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقهی او را در دل خود جای دهیم. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق میدهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر میتوان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. اما همانطور که ذکر شد آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاریهای مختلف روحی و جسمی دچار سازد. چرا که (دوست داشتن و عشق ورزیدن) اگر از مسیر معیّن، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند. نکته4. اینکه پدر و مادر غالباً دلسوز فرزندان خود هستند. موافقت و مخالفت والدین در ازدواج از دیدگاههای مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسی قرار می گیرد و هر یک از این علوم نیز از دریچه ای ویژه به آن می نگرند. به تعبیری دیگر این موضوع یک بحث بین رشته ای است و در علم فقه، حقوق، روان شناسی و جامعه شناسی خانواده مد نظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است بررسی تأثیر روان شناختی این عنصر در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق می باشد. از دیدگاه روان شناختی نه تنها عدم مخالفت و یا حتی موافقت والدین ضرورت یک ازدواج موفق است بلکه شرط انجام یک ازدوج موفق رضایت و همراهی مستمر والدین است. چه بدون تحصیل رضایت والدین هر یک از دختر و پسر در انجام این عمل خطیر که نیازمند همراهی و تأیید دیگران است، بدون پشتوانه می مانند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. چه بسا فرزندانی که با وجود فراهم بودن تمام شرائط یک ازدواج موفق، مثل رضایت والدین، نمی توانند یک زندگی شیرین و همراه با پیشرفتی را پیش روی داشته باشند. بهره مندی از رضایت والدین از نظر ارزشی و فرهنگی حداقل یک پشتوانه روحی برای جوانان در مسیر ازدواج است تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمی کامل طی نمایند. از دیدگاه روان شناختی جلب رضایت والدین در ازدواج یک ضرورت بی تردید است و حضور این عامل موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون گشته و راه بهره مندی از پشتوانه والدینی و تجارب آنها و دلسوزی و نیک اندیشی آنها را هموار می نماید و خرمنی از خوبیها و علم و دانش و تجربه و مصلحت اندیشی دلسوزانه و حتی پشتوانه اقتصادی را فرا روی دو جوان نیازمند تمام این نیکیها می گذارد و مخالفت والدین با ازدواج یعنی محرومیت از تمام این خوبیها و از دست دادن این عناصر ضروری که نمی توان حتی از یکی از آنها چشم پوشید. پر واضح است که ازدواج بی بهره از سرمایه رضایت والدین در واقع به نوعی ازدواج بی بهره از موفقیت کامل خواهد بود. اما آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با ازدواج باید از آن دست شست؟ نه، بلکه باید در تحصیل رضایت آنها کوشید. باید بررسی کرد که علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنها دلیل قانع کننده ای برای مخالفت خود دارند؟ باید فارغ از هرنوع محبت و عشقی ببینید که مخالفت مادرتان بجا و مقتضی اندیشه و محصول عاقبت اندیشی پیران تجربه است یا نه؟... اکنون در عمق نهان خانه ی وجدان آنگاه که با خود خلوت می کنید بدون در نظر گرفتن عشق و علاقه به آن دختر نگاه نمایید و ببینید آیا او مطابق معیارها و ملاکهای شما هست و یا اینکه این علاقه عاملی برای نادیده گرفتن این اصول در انتخاب شده است. حال این نتیجه را با مخالفت مادرتان کنار هم قرار دهید پس اگر این مخالفت را بجا می شمارید، تسلیم حق شوید و اصرار بر تصمیم غلط خود نداشته باشید و لیکن اگر مخالفت وی را بی مورد می شمارید هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و دو جبهه در برابر هم تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مشت مکوبید بلکه در صدد جلب رضایت ایشان برآئید. برای تحصیل رضایت والدین از چند راهکار میتوانید بهره گیرید: 1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛ اتفاقی که برای دیگری افتاده ارتباطی به زندگی شما نداره و می توانید با منطق این توضیح را به والدینتان بدهید که : اولا: طلاق یک چیز ارثی نیست و واگیر هم ندارد که چون برای برادر و یا خواهر او اتفاق افتاده حتما به خود وی هم سرایت می کند، ثانیا : طلاق وقتی اتفاق می افتد که تناسبها در ازدواج رعایت نشود و اختلافات شدیدی را پیش بیارورد پس شما در صورتی باید رد کنید که ما تناسبها را نداشته باشیم اما اگر ما تناسب لازم را داشته باشیم چه دلیلی برای رد کردن هست ؟ همچنین طلاق در خانواده ممکن است دلیل ضعف پسر باشد اما دلیل ضعف دختر نیست چون در مورد پسر ممکن است گفته شود بخاطر وجود طلاق در خانواده شان شاید او هم همسرش را طلاق بدهد اما در مورد دختر چنین چیزی نیست چون اختیار طلاق دست مرد است نه زن، بنابراین از این جهت مشکلی نیست. ( البته این مسئله از این نظر که طلاق چه اثر فکری و روحی روانی بر این دختر داشته قابل بررسی است. پس قبل از هر اقدامی باید معلوم شود که علت اختلاف و طلاق خواهرش چه بوده و آیا این مسئله تاثیری بر روحیه وی داشته یا خیر؟ ) 2. استفاده از همکاری و میانجیگری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنان؛ 3. اصرار و پافشاری که البته باید آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق باشد. 4. گاهی اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، میتواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتی بگذرد. امید است بتوانید قلب والدین را به اعلام رضایت خاطر آن هم از صمیم دل نرم سازید. در عین حال اگرآن دختر را واقعا مناسب همسری خود می دانید سعی کنید با گفتگوی منطقی و نیز با کمک گرفتن از بزرگان فامیل آنان را راضی کنید. لازم به یادآوری است که اگر آنها علی رغم سعی و تلاش شما رضایت ندادند، به مصلحت شماست که فعلا از این ازدواج دست بکشید و از گذر زمان به عنوان یک عامل مؤثر و هموار کننده و مسیر نیل به هدف بهره بگیرید. به هرحال توصیه اکید ما این است که بدون رضایت والدین هیچ اقدامی نکنید و از هر گونه تماس با آن شخص اعم از حضوری، مکاتبه ای و یا تلفنی جدا خودداری کنید و بیش از این محبت وی را در دلتان جای ندهید مگر آنکه مخالفت والدین تان را برطرف ساخته و به رضایت بکشانید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است نه مخالفت منطقی در این صورت همان طور که گفتیم از همکاری افراد خیرخواه و آگاه و صاحب نفوذ، به عنوان واسطه، در رفع این حالت کمک بگیرید. البته ما فکر میکنیم والدینتان در مخالفت با این ازدواج دلیل دارند هر چند دلیل آنان مورد قبول شما نباشد. بنابراین سعی کنید به سخنان آنان توجه کنید و از آنان به عنوان مشاورانی دلسوز و باتجربه بهره بگیرید. نکته پایانی اینکه به این نکته بسیار مهم هم توجه داشته باشید که دوستی با نامحرم ولو به قصد ازدواج، حرام است و پیامدهای ناگواری برای فرد به دنبال دارد. لذا توصیه اکید می کنیم فورا به این دوستی خاتمه دهید. فاطمه سادات حسین پور
من دختری را دوست دارم مادرم مخالف است چون یکی خواهراش طلاق گرفته چیکار کنم؟
مکاتبه شما با این مرکز گویای حُسن اعتماد شما به ماست. قدر این اعتماد را می دانیم و امیدواریم راهنمای خوبی برای تصمیم گیری در رابطه با مهمترین مسئله زندگی شما بوده و در این وضعیت کمک یار شما باشیم.برادر گرامی همانطور که می دانید دانستن سن، تحصیلات و بسیاری جزییات دیگر در ارایه راهنمایی و مشاوره بهتر نقش دارند. با این حال برحسب وظیفه مطالب و رهنمودهایی را با توجه به مقدار آشنایی که از طریق متن ارسالیتان با وضعیت شما کسب می کنیم ارائه می دهیم و این شما هستید که باید با تطبیق آنها بر وضعیت خود برنامه مناسب را در پیش بگیرید.
پرسشگر گرامی، قبل از بیان راهکار ها توجه شما را به نکاتی جلب می نماییم.
نکته1. ازدواج مهمترین و سرنوشت سازترین مسئله گستره زندگی هر انسان است. طبیعی است که اگر این امر مهم با در نظر گرفتن همهی جوانب آن و بر اساس تحقیق، آگاهی و شناخت لازم و با رعایت کردن نکات مهمی که در انتخاب همسر باید مدّ نظر قرار گیرد، انجام شود باعث خوشبختی و سعادت انسان در زندگی میگردد و اگر با این مسئله سطحی و از روی احساسات، که عمری بسیار کوتاه دارد و در عرض چند هفته یا چند ماه شعلههای کاذب آن فرو مینشیند برخورد شود پیآمدهای ناگواری ببار خواهد آورد.
نکته 2. ازدواج فقط پیوند دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است. بنابراین وقتی دو نفر میخواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید از جهات گوناگون کفو و همتای یکدیگر باشند تا تعادل بین آن دو و خانواده آنها برقرار شود والاّ مشکلات فراوانی را در پی خواهد داشت. منظور از کفو بودن به طور کلی یعنی این دو نفر از نظر فکری - اعتقادی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تحصیلی، سنّی، قیافهی ظاهری و خانوادگی به یکدیگر نزدیک باشند و ناهمگونی در موارد فوق میتواند برای زندگی آینده مسئله ساز باشد.
نکته 3. در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباختهی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزهای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است. اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی را دارد از جمله اینکه عشقهای این چنینی ( که معمولا جنبهی شهوانی و احساسی دارند ) علیرغم اینکه پایدار نیستند اما موجب میشوند که ما فرد مورد نظر را بخوبی نتوانیم ارزیابی کنیم و نتوانیم جنبههای مثبت و منفی او را شناسایی نمائیم لذا چنین عشقهایی میتواند بطور کلی قدرت انتخاب را از انسان سلب کند. بنابراین علاقههای اولیه را باید مهار کرد. اگر بعد از تحقیقات لازم انسان به این نتیجه رسید که فلان مورد مناسب است آنگاه باید علاقهها را تقویت کرد ولی اگر مورد مناسب نیست یعنی کفو نیست و فقط ظاهر او چشم انسان را گرفته اما سایر شرایط را ندارد و حتی اعضاء خانواده نیز موافق نیستند، طبیعی است که در این صورت باید آن علاقههای خام اولیه را نیز از صفحهی دل زدود زیرا دلیلی ندارد به فردی که همسر آینده ما نیست عشق بورزیم و علاقهی او را در دل خود جای دهیم. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق میدهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر میتوان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. اما همانطور که ذکر شد آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاریهای مختلف روحی و جسمی دچار سازد. چرا که (دوست داشتن و عشق ورزیدن) اگر از مسیر معیّن، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند.
نکته4. اینکه پدر و مادر غالباً دلسوز فرزندان خود هستند.
موافقت و مخالفت والدین در ازدواج از دیدگاههای مختلف و در چندین علم و دانش مورد بررسی قرار می گیرد و هر یک از این علوم نیز از دریچه ای ویژه به آن می نگرند. به تعبیری دیگر این موضوع یک بحث بین رشته ای است و در علم فقه، حقوق، روان شناسی و جامعه شناسی خانواده مد نظر دانشمندان هر یک از این علوم است و در این میان آنچه هم اکنون مورد توجه است بررسی تأثیر روان شناختی این عنصر در تشکیل خانواده و انجام یک ازدواج موفق می باشد. از دیدگاه روان شناختی نه تنها عدم مخالفت و یا حتی موافقت والدین ضرورت یک ازدواج موفق است بلکه شرط انجام یک ازدوج موفق رضایت و همراهی مستمر والدین است. چه بدون تحصیل رضایت والدین هر یک از دختر و پسر در انجام این عمل خطیر که نیازمند همراهی و تأیید دیگران است، بدون پشتوانه می مانند و این خود آغاز اضطراب ناخواسته و ورود آفت است. چه بسا فرزندانی که با وجود فراهم بودن تمام شرائط یک ازدواج موفق، مثل رضایت والدین، نمی توانند یک زندگی شیرین و همراه با پیشرفتی را پیش روی داشته باشند. بهره مندی از رضایت والدین از نظر ارزشی و فرهنگی حداقل یک پشتوانه روحی برای جوانان در مسیر ازدواج است تا این راه را با اطمینان خاطر و پشت گرمی کامل طی نمایند.
از دیدگاه روان شناختی جلب رضایت والدین در ازدواج یک ضرورت بی تردید است و حضور این عامل موجب دلگرمی جوانان به ازدواج و برخورداری آنها از اطمینان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سکون گشته و راه بهره مندی از پشتوانه والدینی و تجارب آنها و دلسوزی و نیک اندیشی آنها را هموار می نماید و خرمنی از خوبیها و علم و دانش و تجربه و مصلحت اندیشی دلسوزانه و حتی پشتوانه اقتصادی را فرا روی دو جوان نیازمند تمام این نیکیها می گذارد و مخالفت والدین با ازدواج یعنی محرومیت از تمام این خوبیها و از دست دادن این عناصر ضروری که نمی توان حتی از یکی از آنها چشم پوشید. پر واضح است که ازدواج بی بهره از سرمایه رضایت والدین در واقع به نوعی ازدواج بی بهره از موفقیت کامل خواهد بود.
اما آیا مفهوم این سخن آن است که به محض مخالفت والدین با ازدواج باید از آن دست شست؟ نه، بلکه باید در تحصیل رضایت آنها کوشید. باید بررسی کرد که علت مخالفت آنها چیست؟ آیا آنها دلیل قانع کننده ای برای مخالفت خود دارند؟ باید فارغ از هرنوع محبت و عشقی ببینید که مخالفت مادرتان بجا و مقتضی اندیشه و محصول عاقبت اندیشی پیران تجربه است یا نه؟... اکنون در عمق نهان خانه ی وجدان آنگاه که با خود خلوت می کنید بدون در نظر گرفتن عشق و علاقه به آن دختر نگاه نمایید و ببینید آیا او مطابق معیارها و ملاکهای شما هست و یا اینکه این علاقه عاملی برای نادیده گرفتن این اصول در انتخاب شده است. حال این نتیجه را با مخالفت مادرتان کنار هم قرار دهید پس اگر این مخالفت را بجا می شمارید، تسلیم حق شوید و اصرار بر تصمیم غلط خود نداشته باشید و لیکن اگر مخالفت وی را بی مورد می شمارید هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسیم نشوید و دو جبهه در برابر هم تشکیل ندهید و هر یک بر طبل رأی خود مشت مکوبید بلکه در صدد جلب رضایت ایشان برآئید.
برای تحصیل رضایت والدین از چند راهکار میتوانید بهره گیرید:
1. صحبت همراه با احترام و محبت با والدین بدون اصرار و سماجت؛ اتفاقی که برای دیگری افتاده ارتباطی به زندگی شما نداره و می توانید با منطق این توضیح را به والدینتان بدهید که :
اولا: طلاق یک چیز ارثی نیست و واگیر هم ندارد که چون برای برادر و یا خواهر او اتفاق افتاده حتما به خود وی هم سرایت می کند،
ثانیا : طلاق وقتی اتفاق می افتد که تناسبها در ازدواج رعایت نشود و اختلافات شدیدی را پیش بیارورد پس شما در صورتی باید رد کنید که ما تناسبها را نداشته باشیم اما اگر ما تناسب لازم را داشته باشیم چه دلیلی برای رد کردن هست ؟
همچنین طلاق در خانواده ممکن است دلیل ضعف پسر باشد اما دلیل ضعف دختر نیست چون در مورد پسر ممکن است گفته شود بخاطر وجود طلاق در خانواده شان شاید او هم همسرش را طلاق بدهد اما در مورد دختر چنین چیزی نیست چون اختیار طلاق دست مرد است نه زن، بنابراین از این جهت مشکلی نیست. ( البته این مسئله از این نظر که طلاق چه اثر فکری و روحی روانی بر این دختر داشته قابل بررسی است. پس قبل از هر اقدامی باید معلوم شود که علت اختلاف و طلاق خواهرش چه بوده و آیا این مسئله تاثیری بر روحیه وی داشته یا خیر؟ )
2. استفاده از همکاری و میانجیگری خیراندیشان و خویشاوندان نزدیک و صاحب نفوذ بر روی آنان؛ 3. اصرار و پافشاری که البته باید آمیخته به محبت و فرمانبری و دعا به درگاه حضرت حق باشد. 4. گاهی اوقات صبر و تحمل و گذر زمان، خود به عنوان یک عامل مؤثر، میتواند شما را در رسیدن به هدفتان یاری دهد. پس صبر و تحمل داشته باشید و عجولانه عمل نکنید؛ بلکه اجازه بدهید مدتی بگذرد.
امید است بتوانید قلب والدین را به اعلام رضایت خاطر آن هم از صمیم دل نرم سازید. در عین حال اگرآن دختر را واقعا مناسب همسری خود می دانید سعی کنید با گفتگوی منطقی و نیز با کمک گرفتن از بزرگان فامیل آنان را راضی کنید. لازم به یادآوری است که اگر آنها علی رغم سعی و تلاش شما رضایت ندادند، به مصلحت شماست که فعلا از این ازدواج دست بکشید و از گذر زمان به عنوان یک عامل مؤثر و هموار کننده و مسیر نیل به هدف بهره بگیرید.
به هرحال توصیه اکید ما این است که بدون رضایت والدین هیچ اقدامی نکنید و از هر گونه تماس با آن شخص اعم از حضوری، مکاتبه ای و یا تلفنی جدا خودداری کنید و بیش از این محبت وی را در دلتان جای ندهید مگر آنکه مخالفت والدین تان را برطرف ساخته و به رضایت بکشانید. و چنانچه احساس کردید لجاجت در کار است نه مخالفت منطقی در این صورت همان طور که گفتیم از همکاری افراد خیرخواه و آگاه و صاحب نفوذ، به عنوان واسطه، در رفع این حالت کمک بگیرید. البته ما فکر میکنیم والدینتان در مخالفت با این ازدواج دلیل دارند هر چند دلیل آنان مورد قبول شما نباشد. بنابراین سعی کنید به سخنان آنان توجه کنید و از آنان به عنوان مشاورانی دلسوز و باتجربه بهره بگیرید.
نکته پایانی اینکه به این نکته بسیار مهم هم توجه داشته باشید که دوستی با نامحرم ولو به قصد ازدواج، حرام است و پیامدهای ناگواری برای فرد به دنبال دارد. لذا توصیه اکید می کنیم فورا به این دوستی خاتمه دهید.
فاطمه سادات حسین پور
- [سایر] دختری دانشجو هستم مادرم میگه اول دانشگاتو تموم کن بعد ازدواج کن من خیلی نیاز جنسی دارم، شبا خیلی حالم بد میشه چیکار کنم؟
- [سایر] سلام . من عاشق دختری شدم که 5 سال از من بزرگتره و هر دو همدیگه رو خیلی دوست داریم و درک میکنیم و طرز فکر جفتمون هم مثل همدیگه هستش ... تو رو خدا کمک کنید چیکار باید بکنم ؟
- [سایر] من دختری 24 ساله هستم و خواستگاری دارم که 22 سالشه همه شرایطش خوبه خیلی هم منو دوست داره ولی من به خاطر سنش تردید دارم به نظر شما چیکار باید کرد؟
- [سایر] والدینم با ازدواج برادرم مخالف هستند زیرا این دختر فرزند طلاق است . آیا این درست است ؟
- [سایر] من 19 ساله هستم و دختری را دوست دارم . او هم مرا خیلی دوست دارد. ما می خواهیم برای هم محرم بشیم ولی نمی خواهیم کسی(پدر و مادر) بداند، فقط می خواهیم وقتی با هم هستیم مرتکب گناه نشویم. چه راه حلی برای ما پیشنهاد می کنید؟ (مادران هر دو طرف می دانند که ما همدیگر را دوست داریم و مخالف نیستند فقط می گویند هنوز خیلی زود است که ازدواج کنید).
- [سایر] من خیلی دوست دارم شوهرم همیشه به من توجه داشته باشه نه به خانوادش با این مشکلم چیکار کنم؟
- [سایر] عشق ورزیدن به شخصیتهای معنوی و دینی جنس مخالف و دوست داشتن آنها از روی محبت الهی چه حکمی دارد؟
- [سایر] اظهار دوستی به جنس مخالف در این حد که بگوید من تو را دوست دارم، چه حکمی دارد؟
- [سایر] دختری19 ساله و دانشجو هستم مادرم میگه اول دانشگاتو تموم کن بعد ازدواج کن من خیلی نیاز جنسی دارم، شبا خیلی حالم بد میشه چیکار کنم؟
- [سایر] با دختری آشنا شدهام و میخواهم با او ازدواج کنم؛ ولی پدر و مادرم رضایت نمیدهند، علت چیست؟
- [آیت الله مظاهری] مردی که زن خود را طلاق میدهد باید رشید باشد و به اختیار خود طلاق دهد، و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نیز بایدقصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخی بگوید صحیح نیست.
- [آیت الله سبحانی] مردی که زن خود را طلاق می دهد، باید عاقل و بالغ باشد و به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد; پس اگر صیغه طلاق را به شوخی بگوید، صحیح نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مردی که زن خود را طلاق می دهد؛ باید بالغ و عاقل باشد و به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد؛ پس اگر صیغه طلاق را مثلا به شوخی بگوید صحیح نیست.
- [آیت الله بروجردی] مردی که زن خود را طلاق میدهد باید بالغ و عاقل باشد و به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغهی طلاق را به شوخی بگوید، صحیح نیست.
- [امام خمینی] مردی که زن خود را طلاق می دهد، باید عاقل و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد و به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخی بگوید صحیح نیست.
- [آیت الله خوئی] نزدیکی با دختری که بالغ نشده حرام است ولی اگر کسی دختر نابالغی را برای خود عقد کند و پیش از آن که نه سال دختر تمام شود، با او نزدیکی کند، اظهر آن است که بعد از بلوغ دختر نزدیکی با او حرام نیست اگرچه افضاء نموده باشد (معنای افضاء در مسألة (2389) گذشت) ولی احوط این است که او را طلاق دهد.
- [آیت الله اردبیلی] دختری که برای ازدواج، باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد، چنانچه بدون اجازه گرفتن از آنان با مردی ازدواج کند و پس از ازدواج، پدر یا جدّ پدری اجازه دهند، ازدواج وی صحیح است وگرنه بنابر احتیاط واجب باید با طلاق از آن مرد جدا شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] مردی که زن خودرا طلاق می دهد باید بالغ باشد هر چند صحت طلاق پسر ده ساله خالی از وجه نیستولی باید مراعات احتیاط شود و عاقل باشد و به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد پس اگر صیغه طلاق را مثلا به شوخی بگوید صحیح نیست
- [آیت الله سیستانی] مردی که زن خود را طلاق میدهد ، باید بالغ ، و عاقل باشد ، ولی اگر بچه ده ساله زن خود را طلاق دهد باید مراعات احتیاط در مورد آن ترک نشود ؛ و همچنین باید مرد با اختیار خود طلاق دهد ، و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد ، طلاق باطل است ، و نیز باید قصد طلاق داشته باشد ، پس اگر صیغه طلاق را مثلاً به شوخی ، یا در حال مستی بگوید صحیح نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] مالی را که شوهر برای طلاق مبارات می گیرد ، باید بیشتر از مهر نباشد ولی در طلاق خُلع اگر بیشتر باشد اشکال ندارد . احکام مُتفرّقه طلاق