خود کشی در اسلام چه جایگاهی دارد؟
من تمایل به خودکشی دارم، گناه آن را برای من شرح دهید. قبل از بیان دیدگاه اسلام درباره خودکشی، بایسته است علل تمایل به این پدیده شوم بررسی شود. به طور کلی خودکشی سه علت عمده دارد: 1. پوچ گرایی و احساس بی‌ارزشی، 2. افسردگی، 3. اعتراض به وضعیت موجود و حاکم بر خانواده یا جامعه. اقدام به این عمل، به هر دلیلی، امری غیرمعقول، غیرمنطقی و احمقانه است و در هیچ فرهنگی پذیرفته نیست. بنابراین فردی که چنین افکاری به ذهن او خطور می‌کند، باید هر چه زودتر به مشاور مراجعه کند تا این تفکرات نادرست اصلاح شود. اگر علت آن افسردگی باشد، باید تحت درمان قرار گیرد و اگر نوعی اعتراض به وضع موجود باشد، باید به او تفهیم شود که خودکشی بدترین نوع اعتراض است و راه‌های منطقی و بهتر و مؤثر وجود دارد و خودکشی هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. اما نظر اسلام درباره خودکشی‌ از دیدگاه اسلام، مالک همه چیز - از جمله انسان - خداوند است و او است که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آنجا که او رخصت دهد، جایز و جایی که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله این موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار و دیگر کشی نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است. خدای سبحان انسان را از این امر برحذر داشته، می‌فرماید: ؛ (مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً)(مائده (5)، آیه 32) (آن کس که انسانی را بدون اینکه قاتل باشد و یا در زمین فساد کند، بکشد گویا همه مردم را کشته است). مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست، ولی شباهتی به آن دارد؛ ازاین‌رو در جایی که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است. در نگرش الهی، از آنجا که خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدا است، هیچ کسی نه حق کشتن دیگری را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهی، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این رو هرگاه این حق، وسیله‌ای برای قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته . حاکم بر جامعه شود و افرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می‌شود.(ر.ک: مائده (5)، آیات 32 و 33 ؛ بقره (2)، آیات 178 و 179 و 217) به طور کلی می‌توان گفت: الف. حیات، موهبتی خداوندی است و حق زندگی برای همه انسان‌ها تضمین شده است و همه دولت‌ها، جمعیت‌ها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حق‌اند و کشتن هیچ کس، بدون مجوز شرعی جایز نیست. ب. استفاده از هر وسیله‌ای، برای نابودی چشمه‌سار حیات بشری، حرام است. ج. حفظ ادامه حیات بشری - تا آنجا که مشیت الهی تعلق گیرد - واجب است ؛ خواه در مقابل تعدّی دیگران و یا تعدی بر خویشتن (مانند خودکشی) و یا محافظت از حیات دیگران. نتیجه آنکه در نگرش الهی (حق حیات)، عطای الهی است که مسئولانه به انسان عطا شده است. پس باید در حفظ آن مراقب بود؛ چه اینکه (حیات)، فقط (حق) نیست؛ بلکه حفظ آن، (تکلیف) است. با توجه به تحلیل مذکور به آیات دیگری از قرآن و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید (خودکشی) اشاره می‌شود. خداوند می‌فرماید: (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً . وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً وَ کانَ‌ (نساء(4)، آیات 29 و 30) (و خود را مکشید، زیرا خداوند به شما مهربان است و ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً) هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتش می‌اندازیم و این کار برای خدا آسان است). به نظر برخی از مفسران مقصود از (أَنْفُسَکُمْ)، نفوس مردم اجتماع است؛ بنابراین معنای آیه چنین می‌شود: (همدیگر را از روی عداوت و ستم مکشید)؛ لکن آیه شامل هرگونه قتل نفس می‌شود و به مقتضای آیه 32 سوره (مائده) هر کس که بی‌گناهی را (بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین) بکشد، مانند آن است که همه انسان‌ها را کشته است. از طرفی امام صادق(ع) با استناد به همین آیه می‌فرماید: (من قتل نفسه متعمداً فهو فی‌(وسائل الشیعه، (باب تحریم قتل الانسان نفسه)، ج 19، ص 13، ح 2 و 3) (هر کس عمداً خودکشی کند، برای همیشه در آتش نار جهنم خالدا فیها قال اللَّه عز وجل: (ولا تقتلوا انفسکم...) (جهنم عذاب خواهد بود). امام باقر(ع) فرموده است: (اِنَّ المُؤمِن یبتلی بِکُلِّ بَلیّة و یَموت بِکُل مَیتَة إِلاّ اِنَّهُ لایقتل نَفسه)(همان) (مؤمن به هر بلایی مبتلا می‌شود و با هر نوعی مرگ می‌میرد؛ ولی خودکشی نمی‌کند). قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است: (أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً)(مائده (5)، آیه 32) (هرکس نفسی را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل این است که همه مردم را کشته است). برخی از مفسران در توجیه این آیه گفته‌اند: کسی که شخصی را به ناحق می‌کشد، در واقع انسان و انسانیت در نزد او بی‌ارزش است و اگر یک نفر را بکشید، مثل این است که همه انسان‌ها را کشته است. همه مفاسد و زیان‌هایی که در کشتن دیگران هست، در خودکشی نیز وجود دارد، از جمله: 1. خودکشی، نافرمانی و سرپیچی از دستور خداوند است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند، مستحق عذاب می‌گردد. 2. خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یأس و نا امید شدن از خدا است و یأس و نا امیدی از (او)، بزرگ‌ترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار دارد. 3. کسی که دست به خودکشی زده - همانند کسی که دیگری را کشته - انسان و انسانیت در نظرش بی‌ارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران، فرقی نیست و همان‌گونه که هر کس، دیگری را بکشد مستحق عقوبت و عذاب می‌گردد؛ انسانی که خودکشی کرده، نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می‌گردد و این با عدالت خدا هیچ گونه منافاتی ندارد. 4. خودکشی، گناهی کبیره است؛ اما اینکه عقوبت آن دقیقاً چیست و آیا موجب عذاب ابدی است یا نه، روشن نیست. چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها، مجازات‌های متفاوتی وجود داشته باشد؛ اما به هر حال خودکشی عملی نادرست است که نه دین بر آن صحّه می‌گذارد و نه عقل و خرد انسانی. 5. در نظام‌های حقوقی جهان، نیز اساساً خودکشی نوعی بزهکاری و جرم تلقی می‌شود؛ از این رو شخصی که به خودکشی کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات می‌شود و این فرع بر جرم بودن . در پایان توصیه می‌شود به نکات و توصیه‌های مشفقانه ما توجه کرده و بکوشید آنها را رعایت کنید: 1. هرگز در طول شبانه‌روز بیکار و تنها نباشید و اگر ناگزیرید ساعاتی را به تنهایی سر کنید، از مطالعه کتاب‌های مفید - به خصوص مذهبی –(مانند تفسیر نمونه و آثار آقای قرائتی) غفلت نکنید. 2. برای تمام اوقات شبانه‌روز، برنامه منظم ریخته و هیچ زمانی بی‌کار نباشید و اوقات فراغت خود را با کارهای مختلف ورزشی، علمی، هنری، کمک به دیگران، دید و بازدیدها و... پر کنید. همچنین در انجام وظایف دینی جدی باشید ؛ به خصوص از نماز اول وقت و جماعت بیشتر بهره جویید. 3. در فعالیت‌های دسته‌جمعی، اردوها، تجمع‌های دوستانه، ورزش دسته‌جمعی و... شرکت فعال داشته باشید. 4. با افراد نماز خوان و متعهد و موفق، بیشتر مرتبط باشید. 5. توانایی‌ها، موفقیت‌ها و نعمت‌های خدادادی را روی کاغذی یادداشت نموده و هر روز و هنگام هجوم افکار منفی، آن را بخوانید. 6. تنها راه خروج از بن بست و مشکلات زندگی، امید و توکل بر خدا، دعا و توسل و توبه است که همه ناشدنی‌ها را ممکن می‌کند و راه رهایی را به روی انسان می‌گشاید. بهترین شاهد هم زندگی آرامش بخش بندگان مؤمن است که به تجربه و واقع رسیده است که ایمان به مبدأ و معاد، سرمایه اصلی سعادت دو گیتی به شمار می‌رود که اگر درست و به صورت منطقی برای آدمی حاصل شود، پوچ گرایی و بیهوده انگاری برای همیشه از بین می‌رود و شکوفه‌های شفابخش و اطمینان آفرین در زندگی پدیدار می‌شود. پس انسان نباید هیچ‌گاه از رحمت و لطف الهی نا امید باشد. برای آگاهی در این زمینه ر.ک: الف. مسائلی از دیدگاه اسلام، ناصر مکارم شیرازی ب. خودکشی: پیدایش، عمل، درمان، پییر مورون، ترجمه مازیار سهند خودکشی است‌ ج. بحران خودکشی، علی اسلامی نسب. نویسنده: ابوالقاسم بشیری
عنوان سوال:

خود کشی در اسلام چه جایگاهی دارد؟


پاسخ:

من تمایل به خودکشی دارم، گناه آن را برای من شرح دهید.

قبل از بیان دیدگاه اسلام درباره خودکشی، بایسته است علل تمایل به این پدیده شوم بررسی شود.
به طور کلی خودکشی سه علت عمده دارد:
1. پوچ گرایی و احساس بی‌ارزشی،
2. افسردگی،
3. اعتراض به وضعیت موجود و حاکم بر خانواده یا جامعه.
اقدام به این عمل، به هر دلیلی، امری غیرمعقول، غیرمنطقی و احمقانه است و در هیچ فرهنگی پذیرفته نیست.
بنابراین فردی که چنین افکاری به ذهن او خطور می‌کند، باید هر چه زودتر به مشاور مراجعه کند تا این تفکرات نادرست اصلاح شود. اگر علت آن افسردگی باشد، باید تحت درمان قرار گیرد و اگر نوعی اعتراض به وضع موجود باشد، باید به او تفهیم شود که خودکشی بدترین نوع اعتراض است و راه‌های منطقی و بهتر و مؤثر وجود دارد و خودکشی هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.
اما نظر اسلام درباره خودکشی‌
از دیدگاه اسلام، مالک همه چیز - از جمله انسان - خداوند است و او است که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آنجا که او رخصت دهد، جایز و جایی که او اذن ندهد، غیرمجاز است. از جمله این موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتی بین انتحار و دیگر کشی نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگری است. خدای سبحان انسان را از این امر برحذر داشته، می‌فرماید: ؛ (مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً)(مائده (5)، آیه 32) (آن کس که انسانی را بدون اینکه قاتل باشد و یا در زمین فساد کند، بکشد گویا همه مردم را کشته است).
مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوی با مرگ و حیات اجتماع نیست، ولی شباهتی به آن دارد؛ ازاین‌رو در جایی که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است.
در نگرش الهی، از آنجا که خداوند خالق انسان است و تمام هستی او از خدا است، هیچ کسی نه حق کشتن دیگری را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهی، حیات موهبتی الهی و حقی خدادادی است. از این رو هرگاه این حق، وسیله‌ای برای قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته . حاکم بر جامعه شود و افرادی در صدد محاربه با نظام الهی برآیند، این حق به نفع دیگران سلب می‌شود.(ر.ک: مائده (5)، آیات 32 و 33 ؛ بقره (2)، آیات 178 و 179 و 217)
به طور کلی می‌توان گفت:
الف. حیات، موهبتی خداوندی است و حق زندگی برای همه انسان‌ها تضمین شده است و همه دولت‌ها، جمعیت‌ها و افراد مکلف به حمایت و دفاع از این حق‌اند و کشتن هیچ کس، بدون مجوز شرعی جایز نیست.
ب. استفاده از هر وسیله‌ای، برای نابودی چشمه‌سار حیات بشری، حرام است.
ج. حفظ ادامه حیات بشری - تا آنجا که مشیت الهی تعلق گیرد - واجب است ؛ خواه در مقابل تعدّی دیگران و یا تعدی بر خویشتن (مانند خودکشی) و یا محافظت از حیات دیگران.
نتیجه آنکه در نگرش الهی (حق حیات)، عطای الهی است که مسئولانه به انسان عطا شده است. پس باید در حفظ آن مراقب بود؛ چه اینکه (حیات)، فقط (حق) نیست؛ بلکه حفظ آن، (تکلیف) است.
با توجه به تحلیل مذکور به آیات دیگری از قرآن و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید (خودکشی) اشاره می‌شود.
خداوند می‌فرماید: (وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً . وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِیهِ ناراً وَ کانَ‌ (نساء(4)، آیات 29 و 30) (و خود را مکشید، زیرا خداوند به شما مهربان است و ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیراً) هر کس چنین کاری را از روی عداوت و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتش می‌اندازیم و این کار برای خدا آسان است).
به نظر برخی از مفسران مقصود از (أَنْفُسَکُمْ)، نفوس مردم اجتماع است؛ بنابراین معنای آیه چنین می‌شود: (همدیگر را از روی عداوت و ستم مکشید)؛ لکن آیه شامل هرگونه قتل نفس می‌شود و به مقتضای آیه 32 سوره (مائده) هر کس که بی‌گناهی را (بدون عنوان قصاص یا افساد در روی زمین) بکشد، مانند آن است که همه انسان‌ها را کشته است.
از طرفی امام صادق(ع) با استناد به همین آیه می‌فرماید: (من قتل نفسه متعمداً فهو فی‌(وسائل الشیعه، (باب تحریم قتل الانسان نفسه)، ج 19، ص 13، ح 2 و 3) (هر کس عمداً خودکشی کند، برای همیشه در آتش نار جهنم خالدا فیها قال اللَّه عز وجل: (ولا تقتلوا انفسکم...) (جهنم عذاب خواهد بود).
امام باقر(ع) فرموده است: (اِنَّ المُؤمِن یبتلی بِکُلِّ بَلیّة و یَموت بِکُل مَیتَة إِلاّ اِنَّهُ لایقتل نَفسه)(همان) (مؤمن به هر بلایی مبتلا می‌شود و با هر نوعی مرگ می‌میرد؛ ولی خودکشی نمی‌کند).
قرآن کریم در مورد قتل نفس فرموده است: (أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً)(مائده (5)، آیه 32) (هرکس نفسی را بدون قصاص و یا فساد در زمین کشت مثل این است که همه مردم را کشته است).
برخی از مفسران در توجیه این آیه گفته‌اند: کسی که شخصی را به ناحق می‌کشد، در واقع انسان و انسانیت در نزد او بی‌ارزش است و اگر یک نفر را بکشید، مثل این است که همه انسان‌ها را کشته است. همه مفاسد و زیان‌هایی که در کشتن دیگران هست، در خودکشی نیز وجود دارد، از جمله:
1. خودکشی، نافرمانی و سرپیچی از دستور خداوند است و کسی که دستور خدا را نادیده انگارد و سرپیچی کند، مستحق عذاب می‌گردد.
2. خودکشی دلیل بر عدم ایمان و یأس و نا امید شدن از خدا است و یأس و نا امیدی از (او)، بزرگ‌ترین گناهان است که گاهی در رتبه شرک و کفر قرار دارد.
3. کسی که دست به خودکشی زده - همانند کسی که دیگری را کشته - انسان و انسانیت در نظرش بی‌ارزش شده است. از این جهت بین خودکشی یا کشتن دیگران، فرقی نیست و همان‌گونه که هر کس، دیگری را بکشد مستحق عقوبت و عذاب می‌گردد؛ انسانی که خودکشی کرده، نیز مستحق عقوبت و عذاب الهی می‌گردد و این با عدالت خدا هیچ گونه منافاتی ندارد.
4. خودکشی، گناهی کبیره است؛ اما اینکه عقوبت آن دقیقاً چیست و آیا موجب عذاب ابدی است یا نه، روشن نیست. چه بسا نسبت به افراد و شرایط آنها، مجازات‌های متفاوتی وجود داشته باشد؛ اما به هر حال خودکشی عملی نادرست است که نه دین بر آن صحّه می‌گذارد و نه عقل و خرد انسانی.
5. در نظام‌های حقوقی جهان، نیز اساساً خودکشی نوعی بزهکاری و جرم تلقی می‌شود؛ از این رو شخصی که به خودکشی کننده در جهت انتحار کمک کند، شریک جرم شناخته شده و مجازات می‌شود و این فرع بر جرم بودن .
در پایان توصیه می‌شود به نکات و توصیه‌های مشفقانه ما توجه کرده و بکوشید آنها را رعایت کنید:
1. هرگز در طول شبانه‌روز بیکار و تنها نباشید و اگر ناگزیرید ساعاتی را به تنهایی سر کنید، از مطالعه کتاب‌های مفید - به خصوص مذهبی –(مانند تفسیر نمونه و آثار آقای قرائتی) غفلت نکنید.
2. برای تمام اوقات شبانه‌روز، برنامه منظم ریخته و هیچ زمانی بی‌کار نباشید و اوقات فراغت خود را با کارهای مختلف ورزشی، علمی، هنری، کمک به دیگران، دید و بازدیدها و... پر کنید. همچنین در انجام وظایف دینی جدی باشید ؛ به خصوص از نماز اول وقت و جماعت بیشتر بهره جویید.
3. در فعالیت‌های دسته‌جمعی، اردوها، تجمع‌های دوستانه، ورزش دسته‌جمعی و... شرکت فعال داشته باشید.
4. با افراد نماز خوان و متعهد و موفق، بیشتر مرتبط باشید.
5. توانایی‌ها، موفقیت‌ها و نعمت‌های خدادادی را روی کاغذی یادداشت نموده و هر روز و هنگام هجوم افکار منفی، آن را بخوانید.
6. تنها راه خروج از بن بست و مشکلات زندگی، امید و توکل بر خدا، دعا و توسل و توبه است که همه ناشدنی‌ها را ممکن می‌کند و راه رهایی را به روی انسان می‌گشاید. بهترین شاهد هم زندگی آرامش بخش بندگان مؤمن است که به تجربه و واقع رسیده است که ایمان به مبدأ و معاد، سرمایه اصلی سعادت دو گیتی به شمار می‌رود که اگر درست و به صورت منطقی برای آدمی حاصل شود، پوچ گرایی و بیهوده انگاری برای همیشه از بین می‌رود و شکوفه‌های شفابخش و اطمینان آفرین در زندگی پدیدار می‌شود. پس انسان نباید هیچ‌گاه از رحمت و لطف الهی نا امید باشد.
برای آگاهی در این زمینه ر.ک:
الف. مسائلی از دیدگاه اسلام، ناصر مکارم شیرازی
ب. خودکشی: پیدایش، عمل، درمان، پییر مورون، ترجمه مازیار سهند
خودکشی است‌
ج. بحران خودکشی، علی اسلامی نسب.
نویسنده: ابوالقاسم بشیری





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین