دختری 30 ساله هستم که در حال حاضر به عنوان دانشجوی دکترا مشغول تحصیل هستم. در خانواده و دانشگاه، فرد مناسب از نظر سنی برای ازدواجم وجود ندارد. نمی دانم چگونه می توانم فرد مناسب از نظر دینی و اخلاقی با خودم بیابم. راهنماییم کنید. از اینکه برای بیان دغدغه های فکری زندگی تان ما را امین خود دانسته اید سپاسگذاریم و امیدواریم همراه و راهنمای خوبی برای رسیدن به پاسخ سوال تان باشیم. پرسشگر محترم؛ یکی از مهمترین ارکان مشاوره، مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. مثلا ای کاش شما اشاره ای به خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای خود و خانواده تان می کردید و یا اشاره ای به این مطلب می کردید که آیا تا به حال هیچ خواستگاری نداشته اید یا اینکه قبلاً خواستگارانی داشته اید اما به نتیجه نرسیده و در حال حاضر هم خواستگاری ندارید. با این حال با توجه به لحن سوال، بنا را بر نداشتن خواستگار در حال حاضر می گذاریم و مطالب زیر را تقدیمتان می کنیم : پرسشگر محترم؛ هر چند دغدغه ازدواج در سنین جوانی برای جوانان عزیز و گرامی امری طبیعی است، ولی با توجه به عواملی که سن ازدواج را افزایش داده و موانعی که بر سر راه ازدواج برای جوانان وجود دارد، نباید عدم توفیق در ازدواج موجب نگرانی و اضطراب شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را تغییر دهد یا موجب مشکلات روحی و بیماری گردد؛ زیرا نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود، نداشتن حتی یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمیرسد، چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایستهای هستیم که به هر دلیلی حتی یک خواستگار نداشتهاند. همانطور که ذکر شد امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبیعتاً دخترها هم دیرتر ازدواج می کنند. این واقعیت اجتماعی مطلوب نیست و باید در پی کاهش آن بود؛ اما باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور پذیرفته شود. در جامعه ما برخی دختران حتی در سنین بالاتر از 30 سال ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. بنابراین، باید گفت: کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور. لذا با توجه به آنچه گفته شد گمان نکنید که تعدد خواستگار، نشانه یا دلیل برتری یا داشتن کمال است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه دختران دارای خواستگارهای متعدد چنین و چنان باشند. خیلی از خانمهای متأهل که در زندگی مشترک خود نیز خوشبخت هستند، میگویند شوهر من اولین و آخرین خواستگارم بود. پس کثرت خواستگاران خیلی مهم نیست. *** نکاتی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد توصیه های ما برای کاستن نگرانی شما از وضعیت پیش آمده و حل این مسئله است : 1. اولین نکته ای که شایسته است بدان توجّه داشته باشید آن است که باید ببینید دلایل نداشتن خواستگار و موانع ازدواج شما چیست؟ و با دقت این موانع را شناسایی و برای رفع آنها تلاش کنید. گاهی وقتها راهی جز این نیست که شما یک تغییری در خود و یا در ساختار خانواده ایجاد کنید. یعنی بررسی کنید که علت این رخداد چیست؟ اگر خود یا خانواده تان مقصر هستید آن را مرتفع سازید؛ مثلاً ممکن است اگر بافت خانواده تغییر نکند همچنان این مشکل باقی باشد. برای ایجاد تغییر، باید راهکار مناسب پیدا کرد؛ مثلا اگر افرادی را در فامیل می شناسید که می توانند نقش مؤثر داشته باشند مشکل را با آنها در میان بگذارید تا مشکل گشایی کنند و با بصیرت دادن به پدر و مادرتان شرایط را تغییر دهند. گاهی اوقات نیز خانواده باید در رفتارهای اجتماعی خود تجدید نظر کنند؛ چه بسا برخی از اشتباهات گذشته به ساختار خانواده شما و همچنین به وجهه اجتماعی آن آسیب وارد کرده؛ باید نقاط ضعفی که باعث این آسیب ها شده شناسایی و سپس در صورت امکان جبران کرد. 2. به اندازه دیده شوید. تصدیق می کنید که مردم که نمی توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو کنند؛ پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شأن و حرمت تان حفظ می شود به اندازه لازم حضور داشته باشید؛ به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها، البته با نیت جلب رضایت خداوند نه صرفاً جهت دیده شدن. این را گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با تلویزیون و تلفن و اینترنت مشغولند یا برعکس دائما بدون رعایت شأن و منزلتشان در کوچه و خیابان و سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستند که در هر دو صورت مردم در موردشان قضاوت خوبی نخواهند داشت. پس برای حضور در اجتماع تعادل را حفظ کنید. 3. درست دیده شوید. مطمئناً شما هم خوب می دانید که حتی ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که البته خدای متعال، به استناد آیه 26 سوره مبارکه نور مانع چنین ازدواجی می شود) لذا همچنان در انظار مردم، عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی یا چادری هستید، لطفاً کامل از این دو پوشش استفاده کنید، چون معنی ندارد دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا دخترخانمی مانتو تنگ و کوتاه و نامناسب به تن کند یا روسری را آنچنان به سر کند که نیمی از موی سرش را بیشتر نپوشاند. اینها را گفتم که بگویم مردم از کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند. 4. مؤدب باشید. من که تا به حال کسی را ندیده ام که معتقد باشد که کم ادب است، اما حتماً شما هم اطرافتان انسان های مؤدب زیادی را دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید (آدمهای متملق را نمی گویم)؛ در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصاً اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است. حالا برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید. از خدا خواهیم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب. 5. سطح توقعات خود را پایین بیاورید. یکی از مشکلات اصلی برخی از دختران که سال ها از سن ازدواجشان می گذرد و گاهی به همین دلیل هرگز موفق به ازدواج نمی شوند ایراد گرفتن های زیاد از خواستگاران است. البته هیچ دختری در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت بیشتر این دخترها که بنشینید می شنوید : (مگر من چه توقعی دارم؟ من که خانه و ویلا و مهریه و شیربها نخواستم. همین قدر که پسری مرد زندگی باشد برای من کافی است)؛ اما خیلی از همین دختران، پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس های بیهوده می شوند: (نکند تک پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند پرجمعیت بودن خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این خواستگار را نمی پسندم چون چاق است و ...؛ این یکی پدرش را از دست داده و باید سرپرست خانواده خودش هم باشد ...؛ مگر می شود با پسری که دانشجو است ازدواج کرد؟ سطح تحصیلات این یکی با تحصیلات من جور در نمی آید! مگر می شود با کسی که تحصیلاتش پایین تر است ازدواج کرد؟ و...) همین وسواس هایی که به نظر خیلی از خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهایت نبود خواستگار می شود. بنابراین سعی کنید تا خواستها و تمایلات خود را در سطح تواناییها و امکانات تان تنزل داده و سطح توقعاتتان را اندکی پایین بیاورید و از بعضی معیارهای سخت گیرانه چشم پوشی کنید، مثل معیارهایی که بیشتر ذوقی و سلیقه ای هستند و خیلی برای ازدواج اولویت ندارند؛ مثلاً تحصیلات عالی؛ به این ترتیب دامنه انتخاب بزرگتر می شود. این مسئله را که سطح توقعات شما برای ازدواج بالا نیست در جمع ها و مناسبت های مختلف بیان کنید. 6. مرد رؤیاهایتان را فراموش کنید. دختران معمولاً در خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند، برعکس پسران، اما این خیالات خصوصاً در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود. این را گفتم که خواهش کنم اگر پسری از راه صحیح به خواستگاری تان آمد بی جهت و بدون تحقیق در احوالاتش جواب رد ندهید. صرفاً چون شبیه مرد رویاهایتان نیست. چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید. بدانید هیچ زنی تا به حال با مرد رویاهایش ازدواج نکرده، شما هم منتظرش نباشید. 7. اگر زیبارو هستید، زیبا خو هم باشید. خصوصیت منفی غرور و از خود راضی بودن بعضاً دامن گیر کسانی که چهره زیبائی دارند می شود (مرد و زن هم ندارد)؛ اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره زیبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود، چون با این خصوصیت یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های دوست و فامیل محبوب و مورد احترام می شود. افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است. 8. هنر بیاموزید. خود شما هم اگر قرار باشد برای برادرتان به دنبال همسری شایسته باشید، دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و آشپزی و ... را خوب فرا گرفته یا خط خوشی دارد و احیاناً نقاشی هم می کند در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند. یادتان هست که : هنر برتر از گوهر آمد پدید. 9. نباید از مسائلی که زمینه ساز خواستگاری است غفلت کنید؛ مثلاً پاکیزگی و نظافت، شادابی، خوش اخلاقی، خوش سخن بودن، شوخی های به جا میان همجنسان، رعایت کردن فرهنگ صحیح جامعه، و پرهیز از : گرفتگی چهره و عبوس بودن، ابتذال اخلاقی، ژولیدگی و اظهارات دلسرد کننده، حالات افسردگی و.... . بنابراین ضمن رعایت حجاب و مسائل شرعی ، سعی کنید با اقوام و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و خویشاوندی و دوستانه حضوری فعال داشته باشید؛ خصوصاً در مجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید، به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر برسید و از شلختگی اجتناب کنید، البته با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم. 10. همواره این نکته را بخاطر داشته باشید که خوشبختی و عاقبت بخیری صرفاً در گروی ازدواج نیست. انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر خود را بداند، به ویژه ایام مجردی را چون فردا روز حسرتش را می خورید. چون اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد، پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید؛ آنگاه وظیفه همسرداری و تربیت اولاد و احیاناً کار و درس، شما را گاهی به این حسرت وا می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم. تازه این در صورتی است که ازدواج موفقی داشته باشید و الّا خدای نکرده ازدواجی که منجر به جدائی بشود که هیچ. اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده که دخترانی که با نظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند در ازدواج هم موفق ترند. اگر به اطرافتان وسیعتر و دقیقتر نگاه کنید، می بینید دختران بسیاری هستند چون شما که هنوز همسر مناسبی نصیبشان نشده ولی آرام و نجیب، دوران تجرد خود را با رضایت و نشاط در سایه تسلیم به درگاه الهی می گذرانند و هیچ شکایتی هم ندارند. خواندن کتابهای خوب، انجام عبادات و ارتباط قلبی با خدا، رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان، صرف وقت با دوستان شایسته و پاک، انجام ورزش های سالم، تفریحات شرعی و سالم، مسافرت و فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست . 11. انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق ( و من یتق الله یجعل له مخرجا ... ) را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید. مطمئن باشید که مجرد ماندن بسی بهتر است از ازدواجی ناموفق و نامناسب داشتن. 12. برای همسریابی به جای اینکه منفعل باشید تا کسی بیاید و شما را بیابد، سعی کنید بر تلاش های فعالانه خود در جهت انتخاب بیفزائید. مثلاً استفاده از واسطه برای ازدواج امر پسندیده ای است؛ از این رو چنانچه در اطراف خود شخص متدینی را سراغ دارید که به او علاقمند هستید یا احساس می کنید می تواند همسر مناسبی برای شما باشد، از فردی آگاه، مورد اعتماد، با تجربه، رازدار و دارای نفوذ و موجه بخواهید که با آن شخص و یا خانواده او صحبت کند و به صورت غیر مستقیم (به گونه ای عمل کند که گویی شما اصلاً از این ماجرا خبر ندارید) شما را به عنوان یکی از گزینه های ازدواج به او معرفی کند. 13. همچنین شما برای رسیدن به یک ازدواج خوب می توانید، در مکانهای سالم مثل مساجد در رفت و آمد باشید، در کانون های مذهبی فعالیت کنید و در مجالس مذهبی بیشتر شرکت کنید. افراد مؤمن اکثراً در این مکانها در رفت و آمد هستند. از این رو بستر مناسبی است، برای یک ازدواج مناسب انشاءالله. 14. به این نکته هم توجه داشته باشید که درست است که در جامعه ما این فرهنگ جا افتاده که سن مرد در زمان ازدواج از زن بیشتر باشد و به دلایلی مشاروان ازدواج هم این امر را توصیه می کنند، اما باید گفت این یک قاعده و اصل اساسی در ازدواج نیست. لذا اگر خواستگاری داشتید که سنش از شما کمتر بود اما حدود 60 تا 70 درصد ملاکها و معیارهای یک همسر مناسب را داشت و تفاوت سنی برایش اهمیتی نداشت ( و البته خود شما هم بتوانید با این مسئله کنار بیایید) ازدواج با ایشان را قبول کنید و بقیه مسائل را با هنرمندی خود در طول زندگی مشترک با تفاهم و توافق حل کنید. *** نکته پایانی : خواهر گرامی؛ توصیه نهایی ما به شما این است که وسواس را کنار بگذارید. محافظه کاری های بی مورد را کنار بگذارید و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نکنید. اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف هایشان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستان تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می کنند اما شما اهمیتی نمی دهید، باید کمی در نگاه تان تجدید نظر کنید. شاید یکی از همین موارد بتواند همسر ایده آلی برای شما باشد. از خواستگاران خود نترسید و تحت نظارت خانواده ها، چند جلسه ای با آنان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید، مشکلات کوچک خواستگارانتان را ،بهانه (نه) گفتن نکنید. فراموش نکنید که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می توان از آن ها ایراد گرفت. شما نمی توانید یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسر تان انتخاب کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد؛ اما سعی کنید فردی را انتخاب کنید که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی نشوید. موفق باشید؛ باز هم با ما مکاتبه کنید. نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
دختری 30 ساله هستم که در حال حاضر به عنوان دانشجوی دکترا مشغول تحصیل هستم. در خانواده و دانشگاه، فرد مناسب از نظر سنی برای ازدواجم وجود ندارد. نمی دانم چگونه می توانم فرد مناسب از نظر دینی و اخلاقی با خودم بیابم. راهنماییم کنید.
دختری 30 ساله هستم که در حال حاضر به عنوان دانشجوی دکترا مشغول تحصیل هستم. در خانواده و دانشگاه، فرد مناسب از نظر سنی برای ازدواجم وجود ندارد. نمی دانم چگونه می توانم فرد مناسب از نظر دینی و اخلاقی با خودم بیابم. راهنماییم کنید.
از اینکه برای بیان دغدغه های فکری زندگی تان ما را امین خود دانسته اید سپاسگذاریم و امیدواریم همراه و راهنمای خوبی برای رسیدن به پاسخ سوال تان باشیم.
پرسشگر محترم؛ یکی از مهمترین ارکان مشاوره، مخصوصاً در زمینه راهنمایی که باعث می گردد نتیجه مطلوبی از آن حاصل گردد میزان اطلاعاتی است که شما باید در اختیار مشاور قرار دهید؛ زیرا به هر حال تفاوت های فردی افراد در وضعیت و شرایط خانوادگی، محیطی، شخصیتی و ... ایجاب می کند که مشاوره ها با فرد مورد نظر و شرایط وی مطابقت داشته باشد. مثلا ای کاش شما اشاره ای به خصوصیات اخلاقی و ویژگیهای خود و خانواده تان می کردید و یا اشاره ای به این مطلب می کردید که آیا تا به حال هیچ خواستگاری نداشته اید یا اینکه قبلاً خواستگارانی داشته اید اما به نتیجه نرسیده و در حال حاضر هم خواستگاری ندارید. با این حال با توجه به لحن سوال، بنا را بر نداشتن خواستگار در حال حاضر می گذاریم و مطالب زیر را تقدیمتان می کنیم :
پرسشگر محترم؛ هر چند دغدغه ازدواج در سنین جوانی برای جوانان عزیز و گرامی امری طبیعی است، ولی با توجه به عواملی که سن ازدواج را افزایش داده و موانعی که بر سر راه ازدواج برای جوانان وجود دارد، نباید عدم توفیق در ازدواج موجب نگرانی و اضطراب شدید شود و نگرش فرد به جهان و نظام آفرینش را تغییر دهد یا موجب مشکلات روحی و بیماری گردد؛ زیرا نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود، نداشتن حتی یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمیرسد، چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایستهای هستیم که به هر دلیلی حتی یک خواستگار نداشتهاند.
همانطور که ذکر شد امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبیعتاً دخترها هم دیرتر ازدواج می کنند. این واقعیت اجتماعی مطلوب نیست و باید در پی کاهش آن بود؛ اما باید به عنوان یک واقعیت تلخ و رنج آور پذیرفته شود. در جامعه ما برخی دختران حتی در سنین بالاتر از 30 سال ازدواج می کنند و ازدواج موفقی هم دارند. بنابراین، باید گفت: کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.
لذا با توجه به آنچه گفته شد گمان نکنید که تعدد خواستگار، نشانه یا دلیل برتری یا داشتن کمال است و نداشتن آن نشانه نقص و ضعف. چنان نیست که همه دختران دارای خواستگارهای متعدد چنین و چنان باشند. خیلی از خانمهای متأهل که در زندگی مشترک خود نیز خوشبخت هستند، میگویند شوهر من اولین و آخرین خواستگارم بود. پس کثرت خواستگاران خیلی مهم نیست.
*** نکاتی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد توصیه های ما برای کاستن نگرانی شما از وضعیت پیش آمده و حل این مسئله است :
1. اولین نکته ای که شایسته است بدان توجّه داشته باشید آن است که باید ببینید دلایل نداشتن خواستگار و موانع ازدواج شما چیست؟ و با دقت این موانع را شناسایی و برای رفع آنها تلاش کنید. گاهی وقتها راهی جز این نیست که شما یک تغییری در خود و یا در ساختار خانواده ایجاد کنید. یعنی بررسی کنید که علت این رخداد چیست؟ اگر خود یا خانواده تان مقصر هستید آن را مرتفع سازید؛ مثلاً ممکن است اگر بافت خانواده تغییر نکند همچنان این مشکل باقی باشد. برای ایجاد تغییر، باید راهکار مناسب پیدا کرد؛ مثلا اگر افرادی را در فامیل می شناسید که می توانند نقش مؤثر داشته باشند مشکل را با آنها در میان بگذارید تا مشکل گشایی کنند و با بصیرت دادن به پدر و مادرتان شرایط را تغییر دهند. گاهی اوقات نیز خانواده باید در رفتارهای اجتماعی خود تجدید نظر کنند؛ چه بسا برخی از اشتباهات گذشته به ساختار خانواده شما و همچنین به وجهه اجتماعی آن آسیب وارد کرده؛ باید نقاط ضعفی که باعث این آسیب ها شده شناسایی و سپس در صورت امکان جبران کرد.
2. به اندازه دیده شوید. تصدیق می کنید که مردم که نمی توانند بیایند یکی یکی درب خانه ها را بزنند و دختران جوان دم بخت را جستجو کنند؛ پس لازم است شما در محافل و مجامعی که در آن شأن و حرمت تان حفظ می شود به اندازه لازم حضور داشته باشید؛ به ویژه در محافل مذهبی مثل مساجد و حسینیه ها، البته با نیت جلب رضایت خداوند نه صرفاً جهت دیده شدن. این را گفتم چون بعضی از دختر خانم ها یا در کنج خانه با تلویزیون و تلفن و اینترنت مشغولند یا برعکس دائما بدون رعایت شأن و منزلتشان در کوچه و خیابان و سلف سرویس دانشگاه و امثالهم مشغول جلوه نمائی هستند که در هر دو صورت مردم در موردشان قضاوت خوبی نخواهند داشت. پس برای حضور در اجتماع تعادل را حفظ کنید.
3. درست دیده شوید. مطمئناً شما هم خوب می دانید که حتی ناپاک ترین پسران هم برای ازدواجشان به دنبال دخترانی پاک می گردند (که البته خدای متعال، به استناد آیه 26 سوره مبارکه نور مانع چنین ازدواجی می شود) لذا همچنان در انظار مردم، عفیف و پاک حاضر شوید و در صورتیکه مانتوئی یا چادری هستید، لطفاً کامل از این دو پوشش استفاده کنید، چون معنی ندارد دختر خانمی چادر را مثل شنل به سر کند در حالیکه مانتوی قرمزش زیر آن جلوه نمائی کند یا موهایش از زیر چادر به وضوح در معرض دید نامحرم باشد یا دخترخانمی مانتو تنگ و کوتاه و نامناسب به تن کند یا روسری را آنچنان به سر کند که نیمی از موی سرش را بیشتر نپوشاند. اینها را گفتم که بگویم مردم از کیفیت پوشش شما در موردتان قضاوت می کنند.
4. مؤدب باشید. من که تا به حال کسی را ندیده ام که معتقد باشد که کم ادب است، اما حتماً شما هم اطرافتان انسان های مؤدب زیادی را دیده اید و از نوع کلام و برخوردشان لذت برده اید (آدمهای متملق را نمی گویم)؛ در هر صورت هر چقدر بیشتر مراقب اعمال و گفتارتان باشید خصوصاً اینکه تمرین کنید خوب و بجا و به اندازه سخن بگویید برایتان بهتر است. حالا برای اینکه متوجه شوید که چقدر مودب هستید کافیست نگاهی به رفتار و گفتارتان با پدر و مادر و اطرافیانتان بیاندازید. از خدا خواهیم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب.
5. سطح توقعات خود را پایین بیاورید. یکی از مشکلات اصلی برخی از دختران که سال ها از سن ازدواجشان می گذرد و گاهی به همین دلیل هرگز موفق به ازدواج نمی شوند ایراد گرفتن های زیاد از خواستگاران است. البته هیچ دختری در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت بیشتر این دخترها که بنشینید می شنوید : (مگر من چه توقعی دارم؟ من که خانه و ویلا و مهریه و شیربها نخواستم. همین قدر که پسری مرد زندگی باشد برای من کافی است)؛ اما خیلی از همین دختران، پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس های بیهوده می شوند: (نکند تک پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند پرجمعیت بودن خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این خواستگار را نمی پسندم چون چاق است و ...؛ این یکی پدرش را از دست داده و باید سرپرست خانواده خودش هم باشد ...؛ مگر می شود با پسری که دانشجو است ازدواج کرد؟ سطح تحصیلات این یکی با تحصیلات من جور در نمی آید! مگر می شود با کسی که تحصیلاتش پایین تر است ازدواج کرد؟ و...) همین وسواس هایی که به نظر خیلی از خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهایت نبود خواستگار می شود. بنابراین سعی کنید تا خواستها و تمایلات خود را در سطح تواناییها و امکانات تان تنزل داده و سطح توقعاتتان را اندکی پایین بیاورید و از بعضی معیارهای سخت گیرانه چشم پوشی کنید، مثل معیارهایی که بیشتر ذوقی و سلیقه ای هستند و خیلی برای ازدواج اولویت ندارند؛ مثلاً تحصیلات عالی؛ به این ترتیب دامنه انتخاب بزرگتر می شود. این مسئله را که سطح توقعات شما برای ازدواج بالا نیست در جمع ها و مناسبت های مختلف بیان کنید.
6. مرد رؤیاهایتان را فراموش کنید. دختران معمولاً در خیالاتشان برای جزئیات زندگی آینده شان طرح و نقشه ها دارند، برعکس پسران، اما این خیالات خصوصاً در مورد مرد زندگی شان گاهی دردسر ساز می شود. این را گفتم که خواهش کنم اگر پسری از راه صحیح به خواستگاری تان آمد بی جهت و بدون تحقیق در احوالاتش جواب رد ندهید. صرفاً چون شبیه مرد رویاهایتان نیست. چون امکان دارد خیلی گزینه ها متعدد نباشد و بی همسر بمانید. بدانید هیچ زنی تا به حال با مرد رویاهایش ازدواج نکرده، شما هم منتظرش نباشید.
7. اگر زیبارو هستید، زیبا خو هم باشید. خصوصیت منفی غرور و از خود راضی بودن بعضاً دامن گیر کسانی که چهره زیبائی دارند می شود (مرد و زن هم ندارد)؛ اما شایسته است دختر خانمی که از نعمت چهره زیبا برخوردار است مراقب باشد در دام غرور و تکبر بیجا گرفتار نشود، چون با این خصوصیت یا منزوی می شود یا دشمنان زیادی پیدا می کند و بالعکس چنین دختری اگر مسیر افتادگی و خضوع را در پیش گیرد به سرعت در بین خانم های دوست و فامیل محبوب و مورد احترام می شود. افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
8. هنر بیاموزید. خود شما هم اگر قرار باشد برای برادرتان به دنبال همسری شایسته باشید، دختری که فنون خانه داری اعم از خیاطی و آشپزی و ... را خوب فرا گرفته یا خط خوشی دارد و احیاناً نقاشی هم می کند در اولویت قرار می دهید تا دختری که بدون هیچ هنر و سررشته خاصی منتظر است پسرها درب منزلشان را از پاشنه در بیاورند. یادتان هست که : هنر برتر از گوهر آمد پدید.
9. نباید از مسائلی که زمینه ساز خواستگاری است غفلت کنید؛ مثلاً پاکیزگی و نظافت، شادابی، خوش اخلاقی، خوش سخن بودن، شوخی های به جا میان همجنسان، رعایت کردن فرهنگ صحیح جامعه، و پرهیز از : گرفتگی چهره و عبوس بودن، ابتذال اخلاقی، ژولیدگی و اظهارات دلسرد کننده، حالات افسردگی و.... . بنابراین ضمن رعایت حجاب و مسائل شرعی ، سعی کنید با اقوام و خویشان و دوستان ارتباط بیشتری داشته باشید و در جلسات خانوادگی و خویشاوندی و دوستانه حضوری فعال داشته باشید؛ خصوصاً در مجالس زنانه با ظاهری آراسته و زیبا حاضر شوید، به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر برسید و از شلختگی اجتناب کنید، البته با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم.
10. همواره این نکته را بخاطر داشته باشید که خوشبختی و عاقبت بخیری صرفاً در گروی ازدواج نیست. انسان باید قدر لحظه لحظه های عمر خود را بداند، به ویژه ایام مجردی را چون فردا روز حسرتش را می خورید. چون اگر توفیق ازدواج برایتان ممکن شد، پس از طی شدن دوران شیرین اول زندگی خیلی مسائل برایتان عادی می شود و طعم روزمرگی را خواهید چشید؛ آنگاه وظیفه همسرداری و تربیت اولاد و احیاناً کار و درس، شما را گاهی به این حسرت وا می دارد که ای کاش قدر آرامش مجردی را بیشتر می دانستم. تازه این در صورتی است که ازدواج موفقی داشته باشید و الّا خدای نکرده ازدواجی که منجر به جدائی بشود که هیچ. اگر هم ازدواج مقدر شما نباشد که باز پشیمان می شوید که چرا ایام خوش نوجوانی و جوانی ام را به جای اینکه به انجام وظائف و کارهای روزانه ام بپردازم به فکر و خیال و حرص و جوش ازدواج گذشت و البته تجربه نشان داده که دخترانی که با نظم فکری و روحی و به روال معمول زندگی می کنند در ازدواج هم موفق ترند. اگر به اطرافتان وسیعتر و دقیقتر نگاه کنید، می بینید دختران بسیاری هستند چون شما که هنوز همسر مناسبی نصیبشان نشده ولی آرام و نجیب، دوران تجرد خود را با رضایت و نشاط در سایه تسلیم به درگاه الهی می گذرانند و هیچ شکایتی هم ندارند. خواندن کتابهای خوب، انجام عبادات و ارتباط قلبی با خدا، رفتار خوب با پدر و مادر و اطرافیان، صرف وقت با دوستان شایسته و پاک، انجام ورزش های سالم، تفریحات شرعی و سالم، مسافرت و فراگیری هنر و علم را می توان از مصادیق یک زندگی مجردی خوب دانست .
11. انتهای آیه دوم و آیه سوم سوره مبارکه طلاق ( و من یتق الله یجعل له مخرجا ... ) را بخوانید و به آن ایمان داشته باشید. مطمئن باشید که مجرد ماندن بسی بهتر است از ازدواجی ناموفق و نامناسب داشتن.
12. برای همسریابی به جای اینکه منفعل باشید تا کسی بیاید و شما را بیابد، سعی کنید بر تلاش های فعالانه خود در جهت انتخاب بیفزائید. مثلاً استفاده از واسطه برای ازدواج امر پسندیده ای است؛ از این رو چنانچه در اطراف خود شخص متدینی را سراغ دارید که به او علاقمند هستید یا احساس می کنید می تواند همسر مناسبی برای شما باشد، از فردی آگاه، مورد اعتماد، با تجربه، رازدار و دارای نفوذ و موجه بخواهید که با آن شخص و یا خانواده او صحبت کند و به صورت غیر مستقیم (به گونه ای عمل کند که گویی شما اصلاً از این ماجرا خبر ندارید) شما را به عنوان یکی از گزینه های ازدواج به او معرفی کند.
13. همچنین شما برای رسیدن به یک ازدواج خوب می توانید، در مکانهای سالم مثل مساجد در رفت و آمد باشید، در کانون های مذهبی فعالیت کنید و در مجالس مذهبی بیشتر شرکت کنید. افراد مؤمن اکثراً در این مکانها در رفت و آمد هستند. از این رو بستر مناسبی است، برای یک ازدواج مناسب انشاءالله.
14. به این نکته هم توجه داشته باشید که درست است که در جامعه ما این فرهنگ جا افتاده که سن مرد در زمان ازدواج از زن بیشتر باشد و به دلایلی مشاروان ازدواج هم این امر را توصیه می کنند، اما باید گفت این یک قاعده و اصل اساسی در ازدواج نیست. لذا اگر خواستگاری داشتید که سنش از شما کمتر بود اما حدود 60 تا 70 درصد ملاکها و معیارهای یک همسر مناسب را داشت و تفاوت سنی برایش اهمیتی نداشت ( و البته خود شما هم بتوانید با این مسئله کنار بیایید) ازدواج با ایشان را قبول کنید و بقیه مسائل را با هنرمندی خود در طول زندگی مشترک با تفاهم و توافق حل کنید.
*** نکته پایانی :
خواهر گرامی؛ توصیه نهایی ما به شما این است که وسواس را کنار بگذارید. محافظه کاری های بی مورد را کنار بگذارید و با ازدواج، وسواس گونه برخورد نکنید. اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف هایشان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستان تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می کنند اما شما اهمیتی نمی دهید، باید کمی در نگاه تان تجدید نظر کنید. شاید یکی از همین موارد بتواند همسر ایده آلی برای شما باشد. از خواستگاران خود نترسید و تحت نظارت خانواده ها، چند جلسه ای با آنان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید، مشکلات کوچک خواستگارانتان را ،بهانه (نه) گفتن نکنید. فراموش نکنید که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می توان از آن ها ایراد گرفت. شما نمی توانید یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسر تان انتخاب کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد؛ اما سعی کنید فردی را انتخاب کنید که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرشان افسرده یا عصبانی نشوید.
موفق باشید؛ باز هم با ما مکاتبه کنید.
نویسنده : فاطمه سادات حسین پور
- [سایر] سلام. من 22 ساله و از خدمت سربازی معافم و یکسال به پایان تحصیلم مونده (لیسانس) و یه شغل موقتی هم دارم.و از نظر خانه هم مشکلی نیست خانواده من یه دختر با تفاوت سنی 8 سال رو به من معرفی کردند که از نظر اخلاقی و کفو بودن و اهل درک و منطق بودن و... خوبه حالا میخام بدونم معایب این ازدواج چیه؟
- [سایر] با سلام دختری 29 ساله هستم که چندی قبل با یک پسر 26 ساله با قصد ازدواج آشنا شدم از نظر معیارهای ازدواج مناسب همدیگر هستیم و تمام شرایط ازدواج را داریم از نظر تحصیلی هم در یک سطح هستیم تنها مشکل ما از نظر سنی و اینکه چگونه این موضوع را به خانواده ها بگوییم است مساله دیگری که وجود دارد من از نظر ظاهری اصلا به یک دختر 29 ساله نمیخورم و همه فکر میکنند من یک جوان 22 یا 23 ساله هستم و به همین خاطر همیشه خواستگارانی با سن کمتر از خودم دارم طرف مقابلم هم بخاطر جسه بزرگ 28 یا 29 ساله میخورد از نظر اینکه
- [سایر] به نام خدا با سلام در زمان دانشجویی با دختری در دانشگاه آشنا شدم. در مورد همه چیز تفاهم نظر داریم. تنها مسأله ای که ذهنم رو مشغول کرده و نگران هستم بزرگتربودن حدود یک سال و نیم اون دختر از خودم هست. این نگرانی هم از هشدارهای مداوم کارشناسان بوده که سالها توی گوشم مثل زنگ صدا میکرده. میخواستم ببینم این اختلاف سنی میتواند در زندگی بعد از ازدواج تأثیر منفی بگذارد؟ لازم به ذکر است که با خانوادم درباره اون دختر صحبت کردم و نظر مثبت تلویحی اونها رو جلب کردم. ولی از این اختلاف سنی از ترس مخالفتشان حرفی به میان نیاوردم. لطفا راهنماییم کنید با تشکر با تشکر
- [سایر] با سلام می خواستم ببینم من 23 ساله با دختری که اختلاف سنی اش با من 8 سال می باشد چطور است؟از نظر عقاید ایمانی هر دو در درجه بالایی قرار داریم ، مخصوصا دختر خانم!
- [سایر] با سلام من 18 سال تمام دارم.آیا سن خوبی برای ازدواج هست؟ آیا اگر من و همسر آینده 10 سال با هم اختلاف سنی داشته باشیم مشکلاتی در زندگی آینده پیش خواهد آمد؟ ضمنا فرد مورد نظر از همه ی جهات :دین و ایمان-اصالت خانوادگی-جایگاه اجتماعی-شغل-اخلاق و رفتا و فرهنگ،بدون ایراد بوده و مورد تآیید من و خانواده ام است. فقط مشکل من اختلاف سنی فرد مقابل با من است.لطفآ راهنمایی کنید تا تصمیم درست را بگیرم.با تشکر
- [سایر] اینجانب دانشجوی کارشناسی ارشد می باشم و شاغل در حال حاضر همراه درس دانشگاهی می خواهم در حوزه علمیه شروع به تحصیل در دوره بلند مدت نمایم دفترچه ثبت نام را دریافت کردم ولیکن شرایط سنی آن به اینجانب نمی خورد و یکی از شروط آن هم این بود که درس را در دانشگاه باید ترک کرده سئوال من این است اگر آنچه در حوزه تدریس می شود علم است چرا شرایط سنی دارد و اگر آنچه در حوزه تدریس می شود علم است چرا باید منافات داشته باشد با تحصیل در دانشگاه زیرا هیچ دو علمی با هم منافات ندارد در ضمن اگر مشکل این است که فکر می کنند در صورت درس خواندن در دانشگاه زمان کم می آید برای تحصیل در حوزه که این مشکل اینجانب است و از نظر من این مشکل نیست از شما تقاضا دارم هر چه سریعتر پاسخم را دهید.
- [سایر] به نام خدا سلام خدا قوت 1- من دختری 24 ساله ، اهل تهران، ساکن تهران ،فارغ التحصیل کارشناسی ارشد، مشغول به تحصیل برای دکتری هستم( در حال رفتن به خارج برای دکتری بودم اما بدلیل نگرانی خانواده منصرف شدم) 2- این اواخر یک پسر 30 ساله، دارای مدرک کارشناسی ، اهل سبزوار ، ساکن تهران که سابقا در شرکت پدرم کار می کردند پیشنهاد ازدواج با من را به پدرم داده اند. 3- خانوادهام تمام ویزگی های پسر را مثبت ارزیابی می کنند و با توجه به بالا رفتن سن من پاسخ منفی من را نادرست می دانند. 4- حقیقت این است که برای من مسایل تحصیلاتی و فرهنگی بسیار اهمیت دارد ؛ هر چند معتقدم ایشان پسر خوبی هستند اما برای ازدواج مناسب نمی دانم و حاضر به صحبت اولیه هم نیستم اگر راهنمایی کنید ممنون می شوم
- [سایر] پسری 20ساله هستم که قصد ازدواج با دختری 24ساله را دارم -سربازی نرفتم- وضعیت مالی متوسطی دارم-وهمچنان مشغول تحصیل هستم لطفا راهنمایی کنید؟ با این وضعیتی که دارم ایا تصمیم عجولانه ایه؟ اصلا اختلاف سنی بهم میخوره؟ لطف میکنید اگه بیشتر توضیح بدید0
- [سایر] سلام حاج آقا.اعیاد گذشته مبارک. برای دومین بار مشکلم مطرح می کنم امیدوارم این دفعه جواب بگیرم. 1- دختری 26 ساله مجرد از خانواده ای متدین هستم که مشغول به تدریس در دانشگاه هستم. 2- این ترم دانشجویی 27 ساله دارم. که متاسفانه علاقه مند به استاد خود شده است. 3- از طرفی نمی خواهم نشان بدهم که معنای حرف ها و رفتار او را می فهم و از طرفی نمی دانم که با او چگونه باید برخورد کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید.
- [سایر] با سلام بنده 23 سال سن دارم و در حال تحصیل در دانشگاه هستم و در 25 سالگی فارق التحصیل میشوم و میخواستم بعد از ان وارد حوزه شوم. از نظر سنی مشکلی ندارم؟ در ضمن بنده خدمت سربازی نرفته ام و معاف نیستم.