آیا وقتی فکر چیزی از ذهن انسان نمی رود به چه مسائلی بستگی دارد؟ آیا به این علت بوده که خود انسان زیاد به آن فکر کرده؟ آیا خواست خداست که فکر آن مسئله از ذهن انسان خارج نشود، آیا در عالم غیر مادی ، کششی از طرف مقابل به سمت ماست که ما را به سوی خود می کشاند؟ پرسش شما گویای این است که ما افتخار ارتباط با جوانی منطقی و آگاه را داریم از اعتمادتان به این نهاد متشکریم.پرسشگر گرامی از آنجا مشاوره موفق منوط به اطلاعات کاملی است که مخاطب در اختیار مشاور قرار می دهد، بهتر بود از کیفیت افکار خود اطلاعات بیشتری را در اختیار ما می گذاشتید تا با توجه به آن بهتر شما را راهنمایی کنیم. به هر حال با توجه به اطلاعات موجود به بررسی سوال شما می پردازیم. جواب را با این جمله آغاز می نماییم اگر می خواهید خوب باشید، خوب بیندیشید اگر می خواهید سخن زشتی بر زبانتان جاری نشود، در ذهنتان را بر زشتی ها و ناشایست ها ببندید و اگر می خواهید درستکار باشد ، درست بیندیشید. آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند، پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند و بتواند بر فکر خود تسلط پیدا نماید لذا یکی از موضوعات مهم در این زمانه مدیریت ذهن و تفکر است. مدیریت فکر مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینهها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع تسلط بر فکر یکی از عوامل تفاوتهای افراد در رسیدن به موفقیت محسوب می شود. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع پیشرفت از زندگی انسان حذف میشود و انسان در اختیار فکر قرار میگیرد و اوست که راهنمای انسان می شود و به هر سمتی که بخواهد انسان را می کشاند. شاید بتوان گفت: هنر کنترل فکر از ژرفترین مسایل انسانها محسوب شده، دستیابی بدان، رمز موفقیت انسان را در منظرهای گوناگون فراهم خواهد آورد و چندان هم مشکل نیست. علت افکار ناخواسته 1. فشارهای روانی می تواند از عوامل عمده بوجود آمدن اینگونه افکار در ذهن انسان باشد. بیشتر افراد زمانی که با مسألهای مواجه میشوند، اگر معتقد باشند زمان کافی برای حل آن ندارند و یا توانایی حل مسأله و کسب توفیق را در خود نبینند، دچار نگرانی و اضطراب میشوند و در نتیجه این نگرانیها، ترس از شکست، افکار مزاحم و منفیگرایانه، را به ذهن انسان سوق می دهد 2. گاهی برخی حوادث و اتفاقات، فضای روانی فرد را دچار اختلال میکند (نظیر آنچه در زندگی شخصی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و... رخ میدهد)، زمینه بروز چنین افکاری را بوجود می آورد. 3. تکثر و تعدد فعالیتهای فرد مخصوصا اگر در توان انسان نباشد، باعث تشویش خاطر و بوجود آمدن افکار ناخواسته در انسان میشود. البته بوجود امدن افکار ناخواسته در ذهن آدمی می تواند دلایل دیگری داشته باشد که ما به دلیل طولانی نشدن پاسخ از ذکر آن خودداری می کنیم اما آنچه ذکرش در اینجا اهمیت دارد این است که گرچه این افکار می تواند علل گوناگونی داشته باشد ولی انسان با قدرت اراده خود می تواند چنین افکاری را تحت اختیار و سیطره خود در آورد، بنابراین شما نیز می توانید با بکار گیری روش های زیر این افکار را کنترل کنید. چه باید کرد 1. انگیزه درونی:شما برای کسب انرژی لازم جهت تمرکز و مدیریت فکر و برای رسیدن به یک هدف باید انگیزه ی قوی داشته باشید. انگیزه زمانی قوی می شود که درونی و خودجوش باشد نه بیرونی و با زور! 2. ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته فکر و خیال هر دم بر سرشاخساری مینشیند. از این رو، افکار انسان خود ناساخته قرار و آرام ندارد. اگر آدمی با دقت در کنترل خیال بکوشد؛ یعنی همواره از آن مراقبت کند و هر گاه به این سوی و آن سوی گریخت، بلافاصله آن را به امور شریف متوجه گرداند، کم کم رام و مطیع میگردد. اگر افکار مزاحم در غیر زمان معین، به سراغتان آمد و باعث حواسپرتی شما شد، میتوانید به خود وعده بدهید که زمان اندیشیدن در این باره، فلان زمان خاص و معین است. تأکید میکنیم برای هر کار و فعالیتی وقت مشخص معین کنید و در آن وقت به هیچ امری غیر از آن کار نپردازید. 3. کنترل حواس: گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد، داده های حواس ظاهری اوست، از اینرو باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و... قرآن در این زمینه می فرماید: (ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند ((اسراء، آیه 36) بنابراین یکی از مهمترین راه های مدیریت فکر، مدیریت بر حواس ظاهری است. 4. از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکاری به سراغ فرد میآید، سعی کنید با یک برنامهریزی دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزی خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و... مشغول باشید و هر گاه بیکار شدید خود را به کاری مشغول سازید. 5. در صورتی که به چنین افکاری اهمیت ندهید مطمئن باشید، پس از چندی نهایتا آن را رها خواهید کرد. 6. هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: (بس است دیگر) و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت. 7. خاطرات تلخ گذشته یا عدم موفقیتهای خود را حتی المقدور فراموش کنید. 8. از منفی گرایی و افکار منفی که احتمالاً به ذهنتان میرسد، دوری کنید و به جای آن افکار مثبت را جایگزین کنید. بدین منظور موضوعات مختلفی را در ذهن یا دفترچهای داشته باشید و به محض ورود افکار ناامید کننده ذهنتان را به آنها منعطف کنید. 9. ورزش به خصوص ورزش دستهجمعی را در برنامه زندگی خود قرار دهید. 10. با افراد با نشاط و امیدوار بیشتر رفت و آمد کنید. 11. روابط خود را با دوستان منفینگر و ناامید... کمتر و یا حذف کنید. 12. برای اوقات شبانهروز خود برنامهریزی نموده و طبق آن عمل کنید. 13. هر روز صبح خود را موفق و کامیاب تلقی کنید و به خود بگوئید روز خوب و موفقیتآمیزی را آغاز کردم. ضمنا برای تسریع بخشیدن و جدیت بیشتر داشتن جهت مقابله با این گونه افکار اگر با مشاور مورد اعتمادتان حضورا و طی جلسات مکرر به گفتگو بنشینید مناسبتر و بهتر خواهد بود. در غیر این صورت با اجرای راهکارهای ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پیگیری نمائید.البته باید توجه داشته باشید که کنترل چنین افکار مزاحم نیازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نباید پنداشت که با بیان یکی دو نکته همه چیز درست میشود . باز با ما سخن بگویید. نویسنده: محمد صادق آقاجانی
آیا وقتی فکر چیزی از ذهن انسان نمی رود به چه مسائلی بستگی دارد؟ آیا به این علت بوده که خود انسان زیاد به آن فکر کرده؟ آیا خواست خداست که فکر آن مسئله از ذهن انسان خارج نشود، آیا در عالم غیر مادی ، کششی از طرف مقابل به سمت ماست که ما را به سوی خود می کشاند؟
آیا وقتی فکر چیزی از ذهن انسان نمی رود به چه مسائلی بستگی دارد؟ آیا به این علت بوده که خود انسان زیاد به آن فکر کرده؟ آیا خواست خداست که فکر آن مسئله از ذهن انسان خارج نشود، آیا در عالم غیر مادی ، کششی از طرف مقابل به سمت ماست که ما را به سوی خود می کشاند؟
پرسش شما گویای این است که ما افتخار ارتباط با جوانی منطقی و آگاه را داریم از اعتمادتان به این نهاد متشکریم.پرسشگر گرامی از آنجا مشاوره موفق منوط به اطلاعات کاملی است که مخاطب در اختیار مشاور قرار می دهد، بهتر بود از کیفیت افکار خود اطلاعات بیشتری را در اختیار ما می گذاشتید تا با توجه به آن بهتر شما را راهنمایی کنیم. به هر حال با توجه به اطلاعات موجود به بررسی سوال شما می پردازیم.
جواب را با این جمله آغاز می نماییم اگر می خواهید خوب باشید، خوب بیندیشید اگر می خواهید سخن زشتی بر زبانتان جاری نشود، در ذهنتان را بر زشتی ها و ناشایست ها ببندید و اگر می خواهید درستکار باشد ، درست بیندیشید. آدمی آن گونه زندگی می کند که می اندیشد. گفتار و رفتار انسان ، خوب یا بد، میوه های شیرین و تلخ باغ اندیشه او هستند، پس اگر طالب میوه های شاداب و پر آب و زیبا است لازم است اندیشه خود را اصلاح کند و بتواند بر فکر خود تسلط پیدا نماید لذا یکی از موضوعات مهم در این زمانه مدیریت ذهن و تفکر است.
مدیریت فکر مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینهها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع تسلط بر فکر یکی از عوامل تفاوتهای افراد در رسیدن به موفقیت محسوب می شود. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع پیشرفت از زندگی انسان حذف میشود و انسان در اختیار فکر قرار میگیرد و اوست که راهنمای انسان می شود و به هر سمتی که بخواهد انسان را می کشاند. شاید بتوان گفت: هنر کنترل فکر از ژرفترین مسایل انسانها محسوب شده، دستیابی بدان، رمز موفقیت انسان را در منظرهای گوناگون فراهم خواهد آورد و چندان هم مشکل نیست.
علت افکار ناخواسته
1. فشارهای روانی می تواند از عوامل عمده بوجود آمدن اینگونه افکار در ذهن انسان باشد. بیشتر افراد زمانی که با مسألهای مواجه میشوند، اگر معتقد باشند زمان کافی برای حل آن ندارند و یا توانایی حل مسأله و کسب توفیق را در خود نبینند، دچار نگرانی و اضطراب میشوند و در نتیجه این نگرانیها، ترس از شکست، افکار مزاحم و منفیگرایانه، را به ذهن انسان سوق می دهد
2. گاهی برخی حوادث و اتفاقات، فضای روانی فرد را دچار اختلال میکند (نظیر آنچه در زندگی شخصی، تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و... رخ میدهد)، زمینه بروز چنین افکاری را بوجود می آورد.
3. تکثر و تعدد فعالیتهای فرد مخصوصا اگر در توان انسان نباشد، باعث تشویش خاطر و بوجود آمدن افکار ناخواسته در انسان میشود. البته بوجود امدن افکار ناخواسته در ذهن آدمی می تواند دلایل دیگری داشته باشد که ما به دلیل طولانی نشدن پاسخ از ذکر آن خودداری می کنیم اما آنچه ذکرش در اینجا اهمیت دارد این است که گرچه این افکار می تواند علل گوناگونی داشته باشد ولی انسان با قدرت اراده خود می تواند چنین افکاری را تحت اختیار و سیطره خود در آورد، بنابراین شما نیز می توانید با بکار گیری روش های زیر این افکار را کنترل کنید.
چه باید کرد
1. انگیزه درونی:شما برای کسب انرژی لازم جهت تمرکز و مدیریت فکر و برای رسیدن به یک هدف باید انگیزه ی قوی داشته باشید. انگیزه زمانی قوی می شود که درونی و خودجوش باشد نه بیرونی و با زور!
2. ضبط قوه خیال: پرنده لجام گسیخته فکر و خیال هر دم بر سرشاخساری مینشیند. از این رو، افکار انسان خود ناساخته قرار و آرام ندارد. اگر آدمی با دقت در کنترل خیال بکوشد؛ یعنی همواره از آن مراقبت کند و هر گاه به این سوی و آن سوی گریخت، بلافاصله آن را به امور شریف متوجه گرداند، کم کم رام و مطیع میگردد. اگر افکار مزاحم در غیر زمان معین، به سراغتان آمد و باعث حواسپرتی شما شد، میتوانید به خود وعده بدهید که زمان اندیشیدن در این باره، فلان زمان خاص و معین است. تأکید میکنیم برای هر کار و فعالیتی وقت مشخص معین کنید و در آن وقت به هیچ امری غیر از آن کار نپردازید.
3. کنترل حواس: گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد، داده های حواس ظاهری اوست، از اینرو باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و... قرآن در این زمینه می فرماید: (ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز بر آنچه علم و اطمینان نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند ((اسراء، آیه 36) بنابراین یکی از مهمترین راه های مدیریت فکر، مدیریت بر حواس ظاهری است.
4. از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکاری به سراغ فرد میآید، سعی کنید با یک برنامهریزی دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزی خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و... مشغول باشید و هر گاه بیکار شدید خود را به کاری مشغول سازید.
5. در صورتی که به چنین افکاری اهمیت ندهید مطمئن باشید، پس از چندی نهایتا آن را رها خواهید کرد.
6. هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: (بس است دیگر) و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبی دیگر خواهید رفت.
7. خاطرات تلخ گذشته یا عدم موفقیتهای خود را حتی المقدور فراموش کنید.
8. از منفی گرایی و افکار منفی که احتمالاً به ذهنتان میرسد، دوری کنید و به جای آن افکار مثبت را جایگزین کنید. بدین منظور موضوعات مختلفی را در ذهن یا دفترچهای داشته باشید و به محض ورود افکار ناامید کننده ذهنتان را به آنها منعطف کنید.
9. ورزش به خصوص ورزش دستهجمعی را در برنامه زندگی خود قرار دهید.
10. با افراد با نشاط و امیدوار بیشتر رفت و آمد کنید.
11. روابط خود را با دوستان منفینگر و ناامید... کمتر و یا حذف کنید.
12. برای اوقات شبانهروز خود برنامهریزی نموده و طبق آن عمل کنید.
13. هر روز صبح خود را موفق و کامیاب تلقی کنید و به خود بگوئید روز خوب و موفقیتآمیزی را آغاز کردم.
ضمنا برای تسریع بخشیدن و جدیت بیشتر داشتن جهت مقابله با این گونه افکار اگر با مشاور مورد اعتمادتان حضورا و طی جلسات مکرر به گفتگو بنشینید مناسبتر و بهتر خواهد بود. در غیر این صورت با اجرای راهکارهای ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پیگیری نمائید.البته باید توجه داشته باشید که کنترل چنین افکار مزاحم نیازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نباید پنداشت که با بیان یکی دو نکته همه چیز درست میشود .
باز با ما سخن بگویید.
نویسنده: محمد صادق آقاجانی
- [سایر] شبهه: انسان با این بدن مادّی نمی تواند با عالم مجردات ارتباط برقرار کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا در مسئله بقاء بر تقلید مجتهد میّت میتوان در مسائلی که انسان به آنها عمل ننموده از میّت تقلید کرد؟
- [سایر] سلام علیکم بنده چند وقتیه به شدت دچار وسواس راجع به نجسی و پاکی شده ام. همه چیزو شک میکنم نجس شده است بیا پاک است. نمازهام چند باره شده. قضای حاجتم گاهی اوقات 20 دقیقه طول میکشد. تقریبا طهارت برایم بی معنا شده. نماز خواندن با این شرایط آنچنان عذابی شده برایم که وقتی زمان نماز میشود غم عالم به دلم میاد.... چکار کنم؟ من توی مسائلی که باید یقین کنم شک میکنم.... همین مسئله داغونم کرده لطفا کمکم کنید
- [آیت الله مکارم شیرازی] تصوری که از بهشت در جاهای مختلف مثل کتاب عین الحیوه مرحوم مجلسی(ره) متصور شده اند باغی پر از درخت با نهر هایی جاری و مملو از خوراکی و حورالعین و دختران زیبا رو هست که بهشتیان فقط میخورند و با حورالعین خود سرگرم هستند اعمالی که خداوند انسان را حتی در این عالم غلیظ و مادی از افراط در این اعمال نهی فرموده چگونه میتوان قبول کرد که در عالم آخرت خداوند اینگونه پاداش بندگان مومن خود را مرحمت فرماید. آیا اینها همان تشبیهات توضیح دادن لذت جماع برای طفل است یا واقعا جنت چنین است؟
- [سایر] با عرض سلام و تحیت به محضر حضرتعالی؛ 1- در مسائلی که بنا بر احتیاط واجب می باشد ، آیا در مراجعه به مجتهد دیگر ، حتما باید رعایت الاعلم فالاعلم شود یا اینکه اگر مجتهد دوم از نظر علمی مساوی با مرجع ما ( یعنی مرجع اول که مسئله را به صورت احتیاط واجب بیان کرده بود ) باشد نیز می توان به آن مراجعه کرد؟ 2- در سوالی که در خصوص رجوع به مرجع مساوی در چند مدت پیش از شما داشتم و حکم آن برایم مشخص شد ، سوالی برایم پیش آمده است و آن اینکه ، اگر انسان برای مدتی از یک مجتهد تقلید کرده باشد و آن مجتهد رجوع به مرجع مساوی را جایز بداند ، آیا می تواند در همان مسائلی که از مرجع اول تقلید کرده ، هم اکنون با اجازه رجوع مرجعش به مجتهد دوم رجوع کند یا اینکه فقط در مسائلی که قبلا تقلید نکرده ( مسائل جدید ) می تواند رجوع کند؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر کاری که انسان برای مردم انجام می دهد از کارهایی باشد که فعالیت بدنی و فکری زیادی نخواهد و هزینه مادی هم نیاز نداشته باشد در صورتی که از طرف نهادهای مربوطه قیمت مشخصی تعیین نشده باشد و میانگین زمان صرف شده برای انجام آنها هم معیار عامی برای قیمت گذاری آنها نباشد، ملاک تعیین دستمزد کارهای مزبور به طوری که منجر به اجحاف به مشتری نشود، چیست؟
- [سایر] آیا اعتقادات ما علم روحی جدید را تایید می کند؟ آیا امکان تجسد ارواح به صورتی که قابل شناسائی زیست شناسی باشند وجود دارد؟ آن چنانکه در علوم روحی جدید ادعا می شود، آیا آیا ارواح قادر به دخل و تصرف در جهان مادی می باشند؟ از حرکت اشیاء گرفته تا تسخیر دیگر ابدان. مکان بدن مثالی جای خاصی است آن چنانچه علم روحی جدید ادعا می کند؟ نیاز به ماده اکتو پلاسم برای احضار ارواح و تجسد آن ها ضروری است؟ آیا مومنین و غیر آن ها در جهان برزخ وضع یکسانی دارند زیرا در کتاب (انسان روح است نه جسد) ظاهراً در تماس با ارواح غیر مسلمانان که گرفته شده این ارواح از غیر مسلمان بودن خود شکایتی نکرده اند و فقط راحتی آن ها در برزخ به نیکو کار بودن آن ها در جهان مادی بستگی داشته است.
- [سایر] خداوند می فرماید: آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل میکند، و آنچه را که در رحم ها(ی مادران) است میداند... خداوند عالم و آگاه است(34) سوره لقمان؛ و انسان از خون لخته شده آفریده شده است. سپس نطفه را به صورت علقه ( خون بسته)، و علقه را بصورت مضغه ( چیزی شبیه گوشت جویده شده)، و مضغه را بصورت استخوان هایی درآوردیم؛ و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است! (14)سوره المؤمنون؛ آیا این با دانش روز مثل هواشناسی و سونوگرافی منافات ندارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چرا خدا با این که حق مطلق هست و همه چیز در حال ستایش اوست انسان که اشرف مخلوقات است حداقل باید دوران طفولیت را بگذراند تا با استفاده از سلولهای مغز به وجود خدا پی ببرد. خدا باید در ذهن دیوانه نیز درک شود چون جز خدا هیچ نیست و اگر عقل بگوید که دیوانه درک نکرده عاقل درک کرده از کجا بدانند که عاقل دیوانه ای با طرز تفکر دیگری نیست؟ کل قوانین عالم یکی است یعنی قوانین طبیعت و انسانی می بینیم که با هم یکی هستند ولی از چگونگی این دو اطلاع نداریم.
- [سایر] با سلام خدمت کارشناس محترم:1 محسن و دانشجوی کاردانی کامپیوتر هستم. 1.من 20 سالمه و بعد از شنیدن مسئله ای با این شرح که بعد از 20و19 سالگی دایره رشد یادگیری انسان متوقف میشه.و من بعد از این مسئله فکر های مزخرفی به ذهن من میاد یعنی من خیلی دوست دارم که پیشرفت کنم و وقتی تصمیم میگیرم که حرکتی یا تعقیری درخود(رفتار /منش/کردار) که باعث پیشرفتم میشه انجام بدم جلوی من رو میگره و اتشم رو سرد میکنه مثل زمان امتحانات دانشگام که درسی داشتم به نام فیزیک الکتریسیته که وقتی می خواستم درس رو بخونم همیشه این فکر تو ذهنم بود "تو نمی تونی درسهایی رو همچون فیزیک و ریاضی و نظیر اونها رو بخونی و یاد بگیری(چون من در دوره تحصیلم ریاضیم خوب نبود و به خاطر پائین بودن سطح علمی خانواده توجهی نمیشد و وقتی که بعد از 2 سال پشت کنکور بودن در یه دانشگاه دولتی که اولویت اولم بود قبول شدم تصمیم گرفتم محکم بخونم که از برنامه گزینه 2 شنیدم که... ) و همین طور هم شد و من درس رو افتادم . حال دامنه شده و در صورتی که در در دوره هنرستانم دروس تخصصی و حفظی من خوب بود ولی با این مسئله بوجود امده حتی این نوع درسها رو هم به زور نمره قبولی میگرفتم. در ادامه من رفتم و تست هوش دادم نمره حد میانئ هوش بالا رو گرفتم ولی باز هم این من رو آزار میده. ذهن من تنبل شده در زمان هر نوع یادگیری مسئله ساز میشه ویاد گیری من رو به صورت وحشتناکی پائین اورده. من هم میدانم این طرز فکر اشتباه است و از شما درخواست دارم که من را کمک کنید که هنوز هم برای یاد گیری دیر نیست هر نوع درسی رو حتی ریاضی که دوستش هم دارم رو یاد بگیرم . با سپاس فراوان
- [آیت الله سیستانی] اگر مال حلالی با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند که صاحب آن از چند نفر معیّن بیرون نیست ولی نتواند بفهمد کیست ، باید به آنها اطلاع دهد ، پس چنانچه یکی گفت که مال من است و دیگران گفتند مال ما نیست ، یا او را تصدیق کردند ، به همان شخص اول بدهد ، و اگر دو نفر یا بیشتر گفتند که آن مال ماست ، چنانچه با مصالحه و مانند آن نزاع آنها حل نشود ، باید برای فیصله نزاع به حاکم شرع مراجعه نمایند ، و اگر همه اظهار بی اطلاعی کردند و حاضر به مصالحه هم نشدند ، ظاهر آن است که صاحب آن مال به قرعه تعیین میشود ، و احتیاط آن است که حاکم شرع یا وکیل او متصدی قرعه باشد . 5 جواهری که بواسطه فرو رفتن در دریا بدست میآید :
- [آیت الله مظاهری] پیش از داخل شدن در حرم مکّه، شهر مکّه، مسجد الحرام، کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و حرم امامانعلیهم السلام، مستحب است انسان غسل کند، و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است، و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکّه و مسجدالحرام و کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسئله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلاً بخوابد، غسل او تا یک شبانه روز باطل نمیشود ولی برای نماز و مانند آن باید وضو بگیرد. _______ 1) شهادت میدهم بر اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست، و بر اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از توبه کنندگان و پاکان قرار ده.
- [امام خمینی] اهمیت نماز: نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود،عبادتهای دیگر هم قبول می شود. و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همانطور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند. و کسی که نماز را پست و سبک شمارد،مانند کسی است که نماز نمی خواند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:"کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است".روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد و مشغول نماز شد، و رکوع و سجودش را کاملا به جا نیاورد. حضرت فرمودند: "اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است". پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگی نماز نخواند، و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند. و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود. چنانچه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیر المؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند بجانیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند. و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند بجا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] حجّ: زیارت کردن خانه خدا وانجام اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود و در تمام عمر بر کسی که این شرائط را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود: اوّل - آن که بالغ باشد; دوم - آن که عاقل وآزاد باشد; سوم - به واسطه رفتن به حجّ مجبور نشود که کار حرامی را که مهمتر از حجّ است انجام دهد، یا عمل واجبی را که اهمیّت بیشتر از حجّ دارد ترک نماید، پس اگر مثلاً مجبور باشد از راه غصبی برود وراه دیگری هم نباشد در صورتی که اهمیّت بیشتر دارد، نباید حجّ برود; چهارم آن که مستطیع باشد، ومستطیع بودن به چند چیز است: اوّل - آن که توشه راه ومرکب سواری یا مالی که بتواند آنها را تهیّه کند داشته باشد; دوم - سلامت مزاج وتوانایی آن را داشته باشد که بتواند مکّه رود وحجّ را بجا آورد; سوم - در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه، جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حجّ بر او واجب نیست ولی اگر از راه دیگریبتواند برود، اگرچه دورتر باشد، باید از آن راه برود; چهارم - بقدر بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد; پنجم - مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن وبچه ومخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند داشته باشد; ششم بعد از برگشتن، کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگریبرای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود بزحمت زندگی کند.
- [آیت الله خوئی] حج: زیارت کردن خانة خدا و انجام اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بهجا آورده شود، و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد یک مرتبه واجب میشود: (اول): آن که بالغ باشد. (دوم): آن که عاقل و آزاد باشد. (سوم): به واسطة رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهمتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید. (چهارم): آن که مستطیع باشد، و مستطیع بودن به چند چیز است: (اول): آن که توش راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند با آن مال آنها را تهیه کند داشته باشد. (دوم): سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بتواند مکه رود و حج را بهجا آورد. (سوم): در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود، یا مال او را ببرند، حج بر او واجب نیست، ولی اگر از راه دیگری بتواند برود، اگرچه دورتر باشد، باید از آن راه برود. (چهارم): به قدر بهجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. (پنجم): مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه، و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم میدانند داشته باشد. (ششم): بعد از برگشتن، کسب یا زراعت، یا عایدی ملک، یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله نوری همدانی] حجّ ؛زیارت کردن خانةخدا وانجام اعمالی است که دستور داده اند ودرانجا بجااورده شودودرتمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد ،یک مرتبه واجب می شود: اوّل :انکه بالغ باشد . دوّم : انکه عاقل وازاد باشد . سوّم : به واسطةرفتن به حجّ مجبور نشود که کار حرامی را که اهمیّتش در شرع از حجّ بیشتر است انجام دهد ؛یا عمل واجبی را که از حجّ مهم تر است ترک نماید . چهارم: انکه مستطیع باشد . و مستطیع بودن چند چیزاست : اوّل :انکه راه وچیزهایی راکه بر حسب حالش در سفر به ان محتاج است ودر کتابهای مفّصل گفته شده دارا باشد ونیز مرکب سواری یا مالی که بتواند انها را تهیّه کند داشته باشد . دوّم :سلامت مزاج وتوانایی آن را داشته باشد که بتواند مکّه رود وحجّ را بجا آورد . سوّم : در راه مانعی ا ز رفتن نباشد واگر باشند ،یا انسان بترسد که در راه از راه دیگری بتواند برود ،اگر چه دورتر باشد درصورتی که مشقّت نداشته باشد وخیلی غیر متعارف نباشد ،باید از آن راه برود . چهارم:بقدر بجا آوردن اعمال حجّ وقت داشته باشد . پنجم : مخارج کسانی را که خرجی انان بر اوواجب است مثل زن وبچّه ومخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم می دانند داشته باشد . ششم :بعد از برگشتن ، کسب ، یا زراعت ، یا عایدی ملک ،یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسأله 2044 – حج، زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور داده اند در آنجا به جا آورده شود. و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد؛ یک مرتبه واجب می شود: اول آنکه بالغ باشد. دوم آنکه عاقل و آزاد باشد. سوم به واسطه رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهمتر است انجام دهد؛ یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید. چهارم آنکه مستطیع باشد. و مستطیع بودن به چند چیز است: اول - آنکه توشه راه و مرکب سواری یا مالی که بتواند با آن مال آنها را تهیه کند داشته باشد. دوم - سلامت مزاج و توانائی آن را داشته باشد که بتواند مکه رود و حج را به جا آورد. سوم - در راه مانعی از رفتن نباشد و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند؛ حج بر او واجب نیست؛ ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد؛ باید از آن راه برود. چهارم - به قدر به جا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد. پنجم - مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج کسانی را که مردم خرجی دادن به آنها را لازم می دانند داشته باشد. ششم - بعد از برگشتن؛ کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد که مجبور نشود به زحمت زندگی کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در چند صورت فقط قضای روزه لازم است و کفاره واجب نیست: 1 در صورتی که در شب ماه رمضان جنب باشد و بخوابد و بیدار شود و برای بار دوم یا سوم بخوابد و بیدار نشود، در این صورت احتیاط واجب قضای روزه است. اما اگر در خواب اول بیدار نشود، قضا ندارد و روزه اش صحیح است. 2 هرگاه کاری که روزه را باطل می کند انجام ندهد، ولی نیت روزه نکرده باشد یا قصد کند که روزه خود را بخورد، یا با ریا روزه را باطل نماید. 3 هرگاه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با همان حال یک یا چند روز روزه بگیرد بنابراحتیاط واجب. 4 در ماه رمضان بدون آن که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، همچنین اگر بعد از تحقیق شک یا گمان کند که صبح شده است; ولی اگر بعد از تحقیق یقین کند صبح نشده، و چیزی بخورد، بعد معلوم شود که صبح بوده، قضا واجب نیست. 5 هرگاه کسی بگوید صبح نشده و هنوز وقت باقی است و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، در اینجا نیز قضا لازم است، ولی اگر بعد از تحقیق یقین کند صبح نشده و چیزی بخورد بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست. 6 کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده. 7 هرگاه شخص عادلی خبر دهد مغرب شده و او افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. 8 هرگاه در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند مغرب شده و افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده. 9 هرگاه برای خنک شدن، یا بدون هدف، آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود باید قضا کند، اما اگر فراموش کرده که روزه است و آب را فرو برد قضا ندارد، همچنین اگر برای وضو آب در دهان کند و بی اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست. 10 کسی که با همسر خود بازی کند بدون این که قصد استمناء داشته باشد و منی از او خارج شود، ولی اگر اطمینان داشت که با این کار منی خارج نمی شود و تصادفا خارج شد روزه اش صحیح است و قضا ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود ولی در خواب سوم احتیاط مستحب مؤکد، کفاره است. دوم عملی که روزه را باطل می کند به جا نیاورد ولی نیت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد، یا قصد کند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد. سوم آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. چهارم آن که در ماه رمضان بدون این که تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، و نیز اگر بعد از تحقیق با این که گمان دارد صبح شده، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روزه بر او واجب است. بلکه اگر بعد از تحقیق شک کند که صبح شده یا نه یا ظن پیدا کند به آن که صبح نشده و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده احتیاط واجب آن است که قضای روزه آن روز را به جا آورد. پنجم آن که کسی بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. ششم آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم آن که کور و مانند آن به گفته دیگری افطار کنند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. هشتم آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است و اگر شک داشته باشد که مغرب شده و افطار کند و معلوم شود مغرب نبوده کفاره هم واجب است. ولی اگر در هوای ابر به گمان این که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. نهم آن که برای خنک شدن، مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود و اگر بی جهت مضمضه کند و فرو رود احتیاط لازم قضا است ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود قضا بر او واجب نیست. دهم آن که روزه دار از جهت اکراه یا اضطرار یا تقیه افطار کند که در این صورت لازم است قضا نماید و کفاره ندارد.
- [آیت الله سبحانی] در چند صورت فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نیست: اول: آن که روزه دار در روز ماه رمضان عمداً قی کند. دوم : آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسأله1278 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود. سوم: عملی که روزه را باطل می کند، به جا نیاورد. ولی نیّت روزه نکند، یا ریا کند، یا قصد کند که روزه نباشد. چهارم : آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت یک روز یا چند روز روزه بگیرد. پنجم: آن که در ماه رمضان بدون اینکه تحقیق کند صبح شده یا نه، کاری که روزه را باطل می کند، انجام دهد. بعد معلوم شود صبح بوده. و نیز اگر بعداز تحقیق با گمان به این که صبح شده، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضای آن روز بر اوواجب است، ولی اگر بعد از تحقیق یقین کند که صبح نشده و چیزی بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نیست، و امّا اگر بعد از تحقیق گمان کند که صبح نشده و یا شک کند که صبح شده یا نه و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضای آن روز واجب است. ششم: آن کسی که مورد اعتماد و اطمینان نیست، بگوید صبح نشده و انسان به گفته او کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آن که کسی بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نکند، یا خیال کند شوخی می کند و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم : آن که نابینا و مانند آن به گفته کس دیگر افطار کند بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آن که در هوای صاف به واسطه تاریکی یقین کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولی اگر در هوای ابری به گمان اینکه مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نیست. دهم : آن که برای خنک شدن، یا بی جهت مضمضه کند یعنی آب در دهان بگرداند و بی اختیار فرو رود ولی اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، یا برای وضو مضمضه کند و بی اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.