پسر دو و نیم ساله ای دارم که موقع بازی کردن تمام اسباب بازیهایش را اطراف خودش پخش می کند، می خواستم ببینم چگونه می توانم به او نظم یاد بدهم؟ مسأله دیگر در مورد توالت رفتن پسرم است که اولین باری که عادتش دادم دستشویی اش را بگوید خیلی راحت با من کنار آمد و مرتب دستشویی اش را می گفت اما بعد از گذشت بیست روز به یک مسافرت شش روزه رفتیم که من اون را در این سفر پوشک کردم و از روزی که از مسافرت برگشته ایم، دیگر دستشویی اش را نمی گوید و هر کار می کنم اون در شلوارش دستشویی می کند و می گوید مامان در پوشک دستشویی کردم. الان حدود دو ماه است که اون دیگه دستشویی اش را نمی گوید، چه کنم؟ پاسخ: با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با این مرکز در ارتباط هستید تشکر می کنیم، پرسشگر محترم توجه شما به آموزش نظم در کودکتان ستودنی است . قبل از اینکه به بررسی سوا ل شما بپردازیم ذکر دو نکته لازم است : - با شلخته خواندن کودکی که اسباب بازی های خود را جمع نمی کند وسایل او جمع نخواهد شد و این بر چسب به وی نظم و ترتیب را نمی آموزد، پس به جای اینکه با بر چسب زدن به کودک خود سعی کنید تا نظم را به او آموزش دهید، تلاش کنید تا به صورت عملی او را به طرف نظم پیدا کردن در زندگی سوق دهید. - افراط و تفریط در نظم آموزی پرهیز کنید : از اینکه بخواهیم با ترساندن انضباط را به کودک آموزش بدهیم ، یا او را به حال خود رها کنیم تا هر چه دلش خواست انجام بدهد ؛ جدا پرهیز کنیم بلکه باید نظم را در کودک درونی کنیم . اصول نظم آموزی به کودکان : 1. ابراز محبت به کودک به کسی که به او مهر می ورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیر خواه ، قدر شناس و قابل اعتماد می داند و به سخن او بهتر گوش می دهد . 2. تناسب قوانین با سن و شرایط : قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچه ها تغییر کند . 3. استفاده از تشویق در نظم آموزی : تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است . 4. تبیین و تحلیل مسائل و آگاه ساختن فرزندان : برای پدید آمدن انضباط در کودکان لازم است فوائد انضباط و پیامدهای بی انضباطی را برای آنا ن تشریح کنیم تا آنان این گوهر گران بها را بشناسند . 5. الگو دهی به کودکان : والدین علاوه بر آگاه ساختن باید در ارائه ی رفتار درست ومقررات خود بهترین نمونه برای او باشند زیرا پدر و مادر نخستین الگوی رفتار کودک اند . 6. پرهیز از خشم و زور گوئی : انضباطی که بر پایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانه ای است که بر پایه هایی سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم می پاشد و فرو می ریزد . ایجاد انضباط از راه زور پیامدهای زیانباری در پی دارد که می توان به مقاومت ، بی اعتنایی ، پر خاشگری ، بدخلقی ، دروغ گویی، انزوا طلبی ، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد . 7. ثبات و پرهیز از تردید و دودلی : سستی و سهل انگاری والدین موجب بی انضباطی می شود و والدین را از هدف باز می دارد . اگر فرزندان از تردید و دو دلی والدین با خبر باشند از رعایت مقررات سر باز می زند و به بحث و جدل می پردازند و همچنین ممکن دچار سردرکمی شوند . 8 . رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار : کسب عادت های درست به وقت نیازمند است و یکباره امکان پذیر نیست در این راه ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی کودک را در نظر بگیرید . 9. تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط : گر چه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز دارد . 10 . استفاده از اصل تغافل : بنابر اصل تغافل مربی یا پدر و مادر در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می گیرد و به گونه ای رفتار می کند که گویا از چیزی خبر ندارد این عمل دو نتیجه دارد : اول: حرمت کودک محفوظ می ماند و فرصتی برای تجدید نظر به او داده می شود . دوم: قدر و منزلت مربی نزد کودک محفوظ می ماند . چند گام عملی در نظم آموزی را برای شما اشاره می کنیم : 1. رفتاری را که می خواهید تغییر دهید مشخص کنید. 2. به کودک بگویید انتظار شما از او چیست و چگونگی انجام آن را به او نشان دهید . 3. دستورات را به صورت بازی در آورید مثلا : چقدر طول می کشه رختخوابت را مرتب کنی؟ فکر می کنی تو زودتر می تونی لباسهایت را توی کمد بگذاری یا مامان غذا درست کنه ؟ 4. رفتار کودک ( نه خود کودک ) را مورد تشویق یا انتقاد قرار دهید. به جای این که بگویید : حالا بچه خوبی شدی . به او بگویید :چقدر خوب است که آرام نشسته ای . یا بگویید چقدر مرتب لباسهایت را تمیز نگه داشته ای . 5. پاداش و تشویق های شما برنامه ریزی شده نباشد. نباید بگویید : اگر رختخوابت را جمع کردی تو رو پارک می برم . بلکه بدون اعلام قبلی باشد و بعد از پاداش دادن بگویید به خاطر فلان کارت ما شما را به پارک بردیم . 6. تا زمانی که رفتار جدید نیازمند پشتیبانی است به تشویق ادامه دهید . اما آنر ا کم کم که به تثبیت رفتار مورد نظر می رسید نسبت به ان رفتار کم کنید . 7. از جنگ قدرت با کودک خود بپرهیزید . 8. رفتار های نادرست او را یاد آوری نکنید. 9 از داد و فریاد استفاده نکنید . پس به کودک خود احترام بگذارید و از امر و نهی صرف پرهیز کنید. به انها حق سخن گفتن بدهید، دلیل مقررات را توضیح دهید و منظورتان را به روشنی بیان کنید . ضمنا برخی از اوقات فراغت کودکتان را با ارتباط و رفت و امد با دیگران و همسایه ها باید پر کنید. با اطرافیانی که با شما هم سطح هستند و خانوادهای سالمی می باشند که تاثیرات منفی برای کودک شما ندارند رفت و آمد داشته باشید. با همکاران و دوستان خود در ارتباط باشید خصوصا آن دسته از خانوادهایی که کودک هم سن کودک شما دارند . در مورد قسمت دوم سوال شما در ابتدا لازم است بگوئیم که روانشناسان در صورتی دفع مدفوع در لباس یا مکانهای نا مناسب را اختلال می دانند که سن زمانی و عقلی کودک حداقل 4 سال باشد ( روانشناسی مرضی کودک ص 182 ) بیشتر کودکان تا 3 سالگی توانایی کنترل روده را بدست می آورند اگر کودک گاهی پس از این سن خود را کثیف کند معمولا نباید موجب نگرانی شود .( همه کودکان سالمند ص 169 .) پس نگران نباشید و با راهکارهای ذیل این مساله را حل کنید: - تنبیه ممکن است مساله را بدتر کند با ملایمت اما با قاطعیت کودک را تشویق کنید زیاد به توالت برود . پژوهشهایی که عمدتا از بررسی مربوط به آموزش کنترل ادرار و مدفوع تشکیل می شود قویا مبین آن است که آموزش توام با سختگیری و تنبیه منجر به ایجاد خصومت در کودکان می شود . به همین جهت برنامه ریزی و شناخت مساله بدون سخت گیری یا بی قیدی در این زمینه توصیه می شود .( روانشناسی مرضی کودک ص 185 ) - امروزه به نظر می رسد که هیچ روشی به اندازه روش شرطی کردن مستقیم در آموزش کودک برای نگه داشتن خود موثر نبوده است ( لوویباند ، به نقل از روانشناسی مرضی کودک ص 189 ) پس روشهای پاداش دهی و فنون آرامش بخشی در این زمینه توصیه می شود . می توانید تقویمی روی دیوار نصب کنید که کودک هر موقع خود را خیس نکرد و اطلاع داد یک ستاره برای او در تقویم بگذارید . این کار ممکن است به کودک انگیزه مثبت بدهد . - پس از خوردن یا نوشیدن می توان کودک را تشویق به نشستن روی لگن کرد و باید برای او کتاب برای نگاه کردن یا اسباب بازی برای بازی کردن در اختیارش گذاشت و به وی در نشستن و ماندن روی لگن کمک کرد . اگر کودک علاقه نشان نداد نباید نگران شد بلکه باید روز بعد این کار را تکرار کرد . - هر بار که در توالت مدفوع کرد او را تحسین کنید یا پاداش دهید ( دفعه اول موفقیت بسیار مهم می باشد) نویسنده: محمود خلیلیان
پسر دو و نیم ساله ای دارم که موقع بازی کردن تمام اسباب بازیهایش را اطراف خودش پخش می کند، می خواستم ببینم چگونه می توانم به او نظم یاد بدهم؟ مسأله دیگر در مورد توالت رفتن پسرم است که اولین باری که عادتش دادم دستشویی اش را بگوید خیلی راحت با من کنار آمد و مرتب دستشویی اش را می گفت اما بعد از گذشت بیست روز به یک مسافرت شش روزه رفتیم که من اون را در این سفر پوشک کردم و از روزی که از مسافرت برگشته ایم، دیگر دستشویی اش را نمی گوید و هر کار می کنم اون در شلوارش دستشویی می کند و می گوید مامان در پوشک دستشویی کردم. الان حدود دو ماه است که اون دیگه دستشویی اش را نمی گوید، چه کنم؟
پسر دو و نیم ساله ای دارم که موقع بازی کردن تمام اسباب بازیهایش را اطراف خودش پخش می کند، می خواستم ببینم چگونه می توانم به او نظم یاد بدهم؟ مسأله دیگر در مورد توالت رفتن پسرم است که اولین باری که عادتش دادم دستشویی اش را بگوید خیلی راحت با من کنار آمد و مرتب دستشویی اش را می گفت اما بعد از گذشت بیست روز به یک مسافرت شش روزه رفتیم که من اون را در این سفر پوشک کردم و از روزی که از مسافرت برگشته ایم، دیگر دستشویی اش را نمی گوید و هر کار می کنم اون در شلوارش دستشویی می کند و می گوید مامان در پوشک دستشویی کردم. الان حدود دو ماه است که اون دیگه دستشویی اش را نمی گوید، چه کنم؟
پاسخ:
با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی از اینکه با این مرکز در ارتباط هستید تشکر می کنیم، پرسشگر محترم توجه شما به آموزش نظم در کودکتان ستودنی است .
قبل از اینکه به بررسی سوا ل شما بپردازیم ذکر دو نکته لازم است :
- با شلخته خواندن کودکی که اسباب بازی های خود را جمع نمی کند وسایل او جمع نخواهد شد و این بر چسب به وی نظم و ترتیب را نمی آموزد، پس به جای اینکه با بر چسب زدن به کودک خود سعی کنید تا نظم را به او آموزش دهید، تلاش کنید تا به صورت عملی او را به طرف نظم پیدا کردن در زندگی سوق دهید.
- افراط و تفریط در نظم آموزی پرهیز کنید : از اینکه بخواهیم با ترساندن انضباط را به کودک آموزش بدهیم ، یا او را به حال خود رها کنیم تا هر چه دلش خواست انجام بدهد ؛ جدا پرهیز کنیم بلکه باید نظم را در کودک درونی کنیم .
اصول نظم آموزی به کودکان :
1. ابراز محبت به کودک به کسی که به او مهر می ورزد علاقه پیدا کرده او را فردی خیر خواه ، قدر شناس و قابل اعتماد می داند و به سخن او بهتر گوش می دهد .
2. تناسب قوانین با سن و شرایط : قواعد و محدودیتها باید متناسب با سن بچه ها تغییر کند .
3. استفاده از تشویق در نظم آموزی : تشویق غذای روح و روان است و برای پیش بردن کارها بسیار ضروری است .
4. تبیین و تحلیل مسائل و آگاه ساختن فرزندان : برای پدید آمدن انضباط در کودکان لازم است فوائد انضباط و پیامدهای بی انضباطی را برای آنا ن تشریح کنیم تا آنان این گوهر گران بها را بشناسند .
5. الگو دهی به کودکان : والدین علاوه بر آگاه ساختن باید در ارائه ی رفتار درست ومقررات خود بهترین نمونه برای او باشند زیرا پدر و مادر نخستین الگوی رفتار کودک اند .
6. پرهیز از خشم و زور گوئی : انضباطی که بر پایه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاکم شود همچون خانه ای است که بر پایه هایی سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم می پاشد و فرو می ریزد . ایجاد انضباط از راه زور پیامدهای زیانباری در پی دارد که می توان به مقاومت ، بی اعتنایی ، پر خاشگری ، بدخلقی ، دروغ گویی، انزوا طلبی ، لج بازی و فقدان اعتماد به نفس در کودک اشاره کرد .
7. ثبات و پرهیز از تردید و دودلی : سستی و سهل انگاری والدین موجب بی انضباطی می شود و والدین را از هدف باز می دارد . اگر فرزندان از تردید و دو دلی والدین با خبر باشند از رعایت مقررات سر باز می زند و به بحث و جدل می پردازند و همچنین ممکن دچار سردرکمی شوند .
8 . رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار : کسب عادت های درست به وقت نیازمند است و یکباره امکان پذیر نیست در این راه ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی کودک را در نظر بگیرید .
9. تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط : گر چه ممکن است کار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نیاز دارد .
10 . استفاده از اصل تغافل : بنابر اصل تغافل مربی یا پدر و مادر در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می گیرد و به گونه ای رفتار می کند که گویا از چیزی خبر ندارد این عمل دو نتیجه دارد :
اول: حرمت کودک محفوظ می ماند و فرصتی برای تجدید نظر به او داده می شود .
دوم: قدر و منزلت مربی نزد کودک محفوظ می ماند .
چند گام عملی در نظم آموزی را برای شما اشاره می کنیم :
1. رفتاری را که می خواهید تغییر دهید مشخص کنید.
2. به کودک بگویید انتظار شما از او چیست و چگونگی انجام آن را به او نشان دهید .
3. دستورات را به صورت بازی در آورید مثلا : چقدر طول می کشه رختخوابت را مرتب کنی؟ فکر می کنی تو زودتر می تونی لباسهایت را توی کمد بگذاری یا مامان غذا درست کنه ؟
4. رفتار کودک ( نه خود کودک ) را مورد تشویق یا انتقاد قرار دهید. به جای این که بگویید : حالا بچه خوبی شدی . به او بگویید :چقدر خوب است که آرام نشسته ای . یا بگویید چقدر مرتب لباسهایت را تمیز نگه داشته ای .
5. پاداش و تشویق های شما برنامه ریزی شده نباشد. نباید بگویید : اگر رختخوابت را جمع کردی تو رو پارک می برم . بلکه بدون اعلام قبلی باشد و بعد از پاداش دادن بگویید به خاطر فلان کارت ما شما را به پارک بردیم .
6. تا زمانی که رفتار جدید نیازمند پشتیبانی است به تشویق ادامه دهید . اما آنر ا کم کم که به تثبیت رفتار مورد نظر می رسید نسبت به ان رفتار کم کنید .
7. از جنگ قدرت با کودک خود بپرهیزید .
8. رفتار های نادرست او را یاد آوری نکنید.
9 از داد و فریاد استفاده نکنید .
پس به کودک خود احترام بگذارید و از امر و نهی صرف پرهیز کنید. به انها حق سخن گفتن بدهید، دلیل مقررات را توضیح دهید و منظورتان را به روشنی بیان کنید . ضمنا برخی از اوقات فراغت کودکتان را با ارتباط و رفت و امد با دیگران و همسایه ها باید پر کنید. با اطرافیانی که با شما هم سطح هستند و خانوادهای سالمی می باشند که تاثیرات منفی برای کودک شما ندارند رفت و آمد داشته باشید. با همکاران و دوستان خود در ارتباط باشید خصوصا آن دسته از خانوادهایی که کودک هم سن کودک شما دارند .
در مورد قسمت دوم سوال شما در ابتدا لازم است بگوئیم که روانشناسان در صورتی دفع مدفوع در لباس یا مکانهای نا مناسب را اختلال می دانند که سن زمانی و عقلی کودک حداقل 4 سال باشد ( روانشناسی مرضی کودک ص 182 ) بیشتر کودکان تا 3 سالگی توانایی کنترل روده را بدست می آورند اگر کودک گاهی پس از این سن خود را کثیف کند معمولا نباید موجب نگرانی شود .( همه کودکان سالمند ص 169 .) پس نگران نباشید و با راهکارهای ذیل این مساله را حل کنید:
- تنبیه ممکن است مساله را بدتر کند با ملایمت اما با قاطعیت کودک را تشویق کنید زیاد به توالت برود . پژوهشهایی که عمدتا از بررسی مربوط به آموزش کنترل ادرار و مدفوع تشکیل می شود قویا مبین آن است که آموزش توام با سختگیری و تنبیه منجر به ایجاد خصومت در کودکان می شود . به همین جهت برنامه ریزی و شناخت مساله بدون سخت گیری یا بی قیدی در این زمینه توصیه می شود .( روانشناسی مرضی کودک ص 185 )
- امروزه به نظر می رسد که هیچ روشی به اندازه روش شرطی کردن مستقیم در آموزش کودک برای نگه داشتن خود موثر نبوده است ( لوویباند ، به نقل از روانشناسی مرضی کودک ص 189 ) پس روشهای پاداش دهی و فنون آرامش بخشی در این زمینه توصیه می شود . می توانید تقویمی روی دیوار نصب کنید که کودک هر موقع خود را خیس نکرد و اطلاع داد یک ستاره برای او در تقویم بگذارید . این کار ممکن است به کودک انگیزه مثبت بدهد .
- پس از خوردن یا نوشیدن می توان کودک را تشویق به نشستن روی لگن کرد و باید برای او کتاب برای نگاه کردن یا اسباب بازی برای بازی کردن در اختیارش گذاشت و به وی در نشستن و ماندن روی لگن کمک کرد . اگر کودک علاقه نشان نداد نباید نگران شد بلکه باید روز بعد این کار را تکرار کرد .
- هر بار که در توالت مدفوع کرد او را تحسین کنید یا پاداش دهید ( دفعه اول موفقیت بسیار مهم می باشد)
نویسنده: محمود خلیلیان
- [سایر] سلام.خسته نباشین. من چند روز پیش به طور اتفاقی به مدت 10 دقیقه برنامه شما را دیدم و خوشم اومد. نمیدونم سیستم برنامتون چطوره.اما راجع به رابطم سوالی ازتون داشتم.ممنون میشم اگر در ایمیلم بهم پاسخ بدین. با یک پسری دوست هستم به مدت تقریبا 2 سال.من 24 ساله و اون 23 سالشه. از بچگی سختی کشیده.در سن 2 سالگی مادر و پدرش از هم جدا شدند.و بعد ها پیش نامادری و بعد پیش فامیل زندگی میکرده. من تجربه سکس تا به حال نداشتم.اما به دلیل علاقه ای که توی ماه های اول دوستی برام اتفاق افتاد سکس را تجربه کردم. و الان این آقا خونه مستقل خودش رو داره و تقریبا زندگی خوبی داره. ما در طی این مدت هر روز همدیگرو میدیدیم یعنی این مساله ای بود که ایشون میخواستن که ما دوست فابریکی باشیم.تقریبا از اول دوستی ایشون زود رنج بودن.سر هر مساله ای ناراحت میشدن و برای من به عنوان یک دختر خیلی سخت بود که بخام از دلش در بیارم.تا یک سال اول آشتیه بعد از قهر شیرین بود اما بعد از مدتی دیگه کار من سخت شد.و هر دفعه که ناراحتی پیش میومد حرف تموم کردن دوستی زده میشد. تنها مشکلمون توی دوستی همین مساله بود و اینکه انقدر این قعر و سرسنگین بودن رو ادامه میداد تا سرد میشدیم. الان که یه مدتیه از دوستی گذشته نسبت به من سرد شده ولی من همچنان دوسش دارمو ناراحتیش برام زجر آوره و چطور میشه فهمید پسری سر سکس با شما دوسته؟ و در ضمن ناز کشیدن دختر رو بلد نیست .میخوام طوری رفتار کنم که هم علاقش بیشتر بشه هم اهمیت و خیلی مسائل دیگه شایذ اون سیاست رو بلد نیستم... قبلا نسبت به خرج کردن و شام بیرون رفتن خیلی آدم دست و دل بازی بود.اما الان اگر بگم بریم جای خوب غذا بخوریم بهم میگه پر توقعی و مثلا تخم مرغ تو یخچال هست بخور. یا معمولا بعد از دانشگاه که میاد دنبالم بهم میگه قبلش یه چیزی بخور که من مجبور نباشم چیزی بخرم. در صورتی که پول داره و در ضمن همیشه در حال خریدن لباس و این جور چیزا برای خودشه خانم دکتر الان 2و3 روزه دوستی رو سر این قضیه با هام تموم کرده و من واقعا طاقت ندارم . در ضمن همیشه منتظره که من برگردم.البته پند دفعه ای شده که اون برگشته بعد 2 هفته. آدم مغروریه. نمیدونم زمان ناراحتی چه طور باهاش رفتارکنم و چه کار کنم که رابطه گرمتر بشه و حتی نسبت به غذا خریدن اصلا چیزی بگم یا نه؟ ممنون میشم.
- [سایر] من مدت 1سال و نیم هست که با دختری آشنا شدم که 1سال از من کوچکتره.اوایل دوستی به اون شخص هیچگونه حس و علاقه ای نداشتم و تا اینکه به مرور با چت کردنای شبانه که 1-2ماه بود یکم بهش وابسته شدم و البته یکبار هم که حالش بد بود گفت زنگ بزن حرف بزنیم که داشت گریه میکرد و صدای گریه هایش باعث شد هنوزم به گریه هاش حساسم.بعد اون قرار شد دیگه چت نداشته باشیم که وابستگی ازبین بره اون تا حدی وابسته بود که خواسته اش انیبود که محرم میبودیم اما اوایل آشنایی بود و من کاملا به دخترا بی اعتماد تا اینکه حدود 7-8 ماه گذشت و خواستم که اگه مایله مادرم رو ببینه و اون گفت فقط به مادرت بگو که قصدی نداشته باشه و دیدار هم اسفند 92 انجام شد و موقع برگشت تا مترو کمی تو فکر بود و بعدش بعد سال تحویل مادرم بهش سال جدید رو تبریک و گفت و اون هم اس داد به مادرم اما رسمی بعد اون حدود 3ماه ندیدمش تا اینکه قبل از ماه رمضون دیدمش و رفتیم بیرون تو کافی شاپ و حرف زدیم و خوش بودیم میگفت و میخندید حتا عکس بچگیش و خود و بردارش رو که تو جشن تولد بود رو بهم نشون داد.تو این مدت هم عکسش رو هربار که درخواست کردم ارسال کرد 1بار هم عکس با بردارش رو داد.دختر چادری و مودبی بود.هفته پیش روز 3شنبه خواستم بهش خواسته ام و بگم که میخامش و دوس ندارم از دستش بدم،توی کافه حدود 2ساعت نشستیم و حرف زدیم و شاد بودیم و آرامش داشتم حتا طبق برناممون عکس پدر و مادرش رو هم آورد و نشون داد اما در آخرش که پیشنهادم رو بیان کردم کاملا دگرگون شد و حتا تو مسیر برگشت تا پایانه تاکسیرانی هم یواشکی گریه میکرد و اشکاشو پاک میکرد که برای اولین بار تو عمرم بدترین لحظه ام بود هربار یادش میفتم گریه ام میگیره؛نمیدونم شاید جای انسانیت و مهربونی دیگه تو کشور ما نیست.2شب پیش هم بهش ایمیل دادم که کاملا توضیح بدم راجب پیشنهادم و گفتم هیچ حس بدی نداشتم و ندارم بهت و فقط نمیخام از دستت بدم که باتو حس خاصی رو داشتم"فقط تصویری که تو ذهنم میاد انگار تو یه اتاق سفید و نور پردازی ملایم سفید با هوای اکسیژن خالص هستم که تمام مشکل و غم و سختیا اون لحظه همه چی از بین میره و همشون ساکتن" اما با این حال امروز پاسخ ایمیلم رو داد و گفت تو که منو میشناختی برنامم نیست ازدواج کنم و میخام برم از ایران(بورسیه داره واسه کار و درس تو استرلیا برای 2 سال بعد) وگفت :حتی اگه از نظر بقیه کارت اشتباه نبوده از نظر من اشتباهه چون تو دوست من بودی و لا غیر و چون تو ایمیل گفته بودم حداقل یکدفعه نرو میترسم سست شم و کاری دستم بدم.نوشت:میتونم مثل قبل باشم ولی دیدار دیگه وجود نخواهد داشت. خواهش میکنم کمکم کنید،یعنی بخاطر 1خارج از ایران رفتن و آینده شغلی راحت بذارم بره؟!راهی جلو پام بذارید تورو مقدساتتون
- [سایر] باز هم سلام شما جواب سلام و احوالپرسی و حرف های نه چندان مهم و..رو میدید اما اگه یکی یه سؤال مهم داشته باشه هزار بار باید براتون پیام بفرسته تا شاید جواب بدین. میدونم طولانیه و پیامها زیاد و وقت شما برای پاسخگویی کم، اما ما هم به جواب شما نیاز داریم. باور کنید کسی رو ندارم که باتجربه باشه وگرنه مزاحم شما نمی شدم. دوباره می فرستم به امید اینکه این بار جوابمو بدین: (لطفا همه پیام رو در سایت نذارید) من دختری 23 ساله هستم و خانواده ای مذهبی دارم(البته نه از نوع افراطیش). سال گذشته در راه دانشگاه پسری که اصلا نمی شناختمش جلوی من را گرفت و گفت که از در خانه تا اینجا(یعنی نزدیک دانشگاه)دنبال من برای امر خیر اومده و من به او گفتم که خیلی کار اشتباهی کرده و گذاشتم رفتم. حدود 1 ماه بعد خواهرش را فرستاد دم در خانه و با مادرم صحبت کرد و معلوم شد که خواهرش در کوچه ما می نشیند و این آقا حدود 1 ماه من را تحت نظر داشته و بعد برای خواستگاری اقدام کرده. آن زمان ما جواب رد دادیم به خاطر اینکه می خواستم درس بخوانم و قصد ازدواج نداشتم اما ناگفته نماند که بدم نمی آمد یک بار بیایند و بیشتر درباره اش بدانم و درباره اش فکر کنم. چون تقریبا موارد ظاهری و اولیه اش خوب بود: به گفته خواهرش فوق دیپلم ریاضی داشت و در یک شرکت عمرانی کار می کرد،اهل رفیق بازی و سیگار نبود و نماز و روزه اش هم به جا بود. یک خانه و ماشین هم داشت. اما مهم ترین دلیل ما برای رد کردن او این بود که من را در خیابان دیده و انتخاب کرده بود و این شیوه انتخاب او از نظر من و خانواده ام اصلا درست نبود. به نظر ما کسی که اینقدر راحت و از روی ظاهر همسرش رو انتخاب کنه و درباره زندگیش تصمیم بگیره، درباره مسائل مهمتر زندگیش هم مسلما همین طور تصمیم خواهد گرفت. خلاصه که گذشت و من پیش خودم فکر کردم که حتما کس دیگری رو میبینه و دنبال اون میره. اما بعد از یک سال دوباره دو تا از خواهرهاش اومدند دم در خانه(البته خودش و مادرش هم آمده بودند اما جلو نیامدند) و دوباره همان حرف ها را به مادرم زدند. نگو که آقا تو این 1 ساله تو فکر من بوده و هرچی دخترای دیگه رو بهش پیشنهاد می دادند قبول نمیکرده و خواهرش رو مقصر میدونسته که ما جواب رد دادیم وگفته که حتما خواهرش طوری صحبت کرده که ما قبول نکردیم. مادرم طبق حرف هایی که همیشه وقتی حرف ازدواج به میان می آمد، من می گفتم، به آنها گفته بود که من قصد ازدواج ندارم(اما مدتی است که این نظر من عوض شده ولی به مادرم هنوز نگفته ام). خلاصه، قرار شد که مادرم با من صحبت کند و به آنها جواب دهد. وقتی موضوع را با من درمیان گذاشت ازش پرسیدم نمیشه حالا بیایند و صحبت کنیم و درباره اش فکر کنیم؟ دلیلم هم این بود که مسائل اولیه که لازم است را ظاهرا این شخص دارد، و مادرم موافقت کرد اما وقتی موضوع را با پدرم درمیان گذاشت او مخالفت کرد و گفت کسی که همین طوری یکی رو می بینه و به همین راحتی انتخاب می کنه به درد زندگی نمی خوره. پدرم همون دلیلی رو آورد که پارسال خودم آوردم ولی الان اصلا بهش فکر نکردم. به نظر شما آیا این تفکر درسته؟ از طرفی فکر می کنم که کسی که یک سال سر تفکرش مونده و با اینکه جواب رد شنیده باز هم نظرش عوض نشده این انتخابش از روی احساس نبوده، چون بالاخره رفتار من رو در مدتی که تحت نظرم گرفته بوده، دیده و همین هم، تا حدی ولو کم، خصوصیات من رو نشونش داده. اما از طرفی هم حرف پدرم درست به نظر می رسه و الان نمیدونم چی کار کنم؟ 1- من چادری هستم و وقتی بیرون می روم آرایش نمی کنم و کلا ظاهری ندارم که توجه دیگران را جلب کنم و فکر نمی کنم که این آقا از روی قیافه من را انتخاب کرده باشد، و مسلما یکی از ملاک های ایشان همین چادری بودنم است و...، کسی را بخاطر چادرش و مذهبی بودنش انتخاب کند، لا اقل ارزش فکر کردن را دارد. آیا این نظرم درست است؟ 2- آیا پدرم درست میگه و دیگر نباید به این آقا فکر کنم یا اینکه نظر پدرم درست نیست و باید روی این مورد کمی بیشتر فکر کنیم؟ 3- اگر نظر پدرم (که زمانی نظر من هم بود و الان هم تا حدودی هست)درست نیست چه دلایل منطقی می تونم برایش بیارم تا هم خودم مطمئن تر قدم بردارم و هم پدرم راضی بشه که آنها بیایند و بیشتر با هم آشنا بشیم و بعد تصمیم بگیریم. پدرم آدم منطقی است و با دلیل و برهان میشه راضی اش کرد. 4- از طرفی اطراف ما در فامیل پسری که سن و سالش به من بخوره وجود نداره و کسی که در آینده همسر من میشه مسلما از فامیل نیست، یا از همکارانم خواهد بود که فعلا همچین آدمی در محل کارم نیست، یا از هم دانشگاهی هام، یا کسانی که توی مجالس و جاهای دیگه من رو می بینند، می خوام بگم این اتفاق ممکنه باز هم برام بیفته و بالاخره یکی از همین آدم هایی که یا خودشون یا خانواده شان منو می بینند و می پسندند، همسرم میشه و اگه ما بخوایم همشونو با همین تفکر رد کنیم که نمیشه، درسته؟ بالاخره یک اولین باری باید وجود داشته باشه، نه ؟ 5- یک مشکل دیگه هم دارم و اون اینه که چطوری می تونم به مادرم بگم که نظر من درباره ازدواج فرق کرده و قصد ازدواج دارم؟ نمی دونم چه طوری بهش بگم که خواستگارام رو رد نکنه، آخه همشونو که مثل این مورد من نمی فهمم که بخوام نظرم رو بگم. اصلا روم نمیشه و نمیدونم که چه طوری باهاش این موضوع رو مطرح کنم که یه وقت فکر نکنه من برای ازدواج عجله دارم و هول شدم. در ضمن اصلا دوست ندارم که دیر ازدواج کنم، چون در اطرافم می بینم کسانی که سنشون بالاست و هنوز ازدواج نکردند اولا توقعاتشون بالاتر میره یا اینکه از لحاظ فکری توی انتخاب دچار وسواس میشن، ثانیا افرادی که می آیند خواستگاریشون اغلب کسانی هستند که سنشون خیلی از اون ها بیشتره و من اصلا با فاصله سنی زیاد نمی تونم کنار بیام، ثالثا این افراد آخرش هم کسی رو که انتخاب می کنند کسی نیست که همیشه می خواستند، و من نمی خوام دچار این مشکلات بشم. باز هم متشکرم. اجرتون با خدا، چه جوابمو بدید چه نه.
- [سایر] سلام حاج آقا من برنامه های شما را به صورت مرتب دنبال میکنم و در حال حاضر شدیدا احتیاج به مشاوره شما دارم .من مدت کوتاهی است که با آقا پسری اشنا شدم که این اشنایی در محل کار من صورت گرفت و این اشنایی منجر به یک دوستی 3 ماهه البته فقط با اطلاع مادرم بوده این آقا به من پیشنهاد ازدواج داده بود به همین علت برای اشنایی بیشتر من حاضر شدم که با این آقا صحبتی چند ماه داشته باشم . الان از این دوستی 3 ماه میگذره که البته این اقا با خانوادشون هم به خواستگاری من آمده اند و تقریبا دیگه خانوادهها از ارتباط ما باهم اطلاع دارند مسئله من اینه که ما از لحاظ مادیات خیلی بالاتر از این خانواده قرار داریم من دختری هستم که در حال حاضر اصلا مشکلی مادی ندارم اما این اقا از لحاظ مادی در حد صفر که سرمایه ایشون در حال حاضر 7 میلیون بیشتر نیست که اونم وام گرفته البته ما از لحاظ فرهنگی یا از لحاظ اخلاقی و مذهبی با هم تفاوت زیادی نداریم حتی با امدن ایشون تو زندگی من باعث شد که من از لحاظ نوع پوشش خیلی خیلی تغییر کنم در صورتی که قبل از امدن این اقا من دختری بودم که هر مدلی که دلم میخواست بیرون میرفتم زیادم اهل نماز نبودم ولی با امدن این اقا تشویقم کرد که نماز بخونم .درکل من از لحاظ اخلاقی هیچ مشکلی با ایشون ندارم تحقیقم که رفتیم جز خوبی چیزی از این خانواده من نشنیدم تنها مسئله که بین ما هست از لحاظ مادیات با توجه به شرایط کنونی جامعه با تورم نمیشه مسائل مادی رو در نظر نگرفت انسانیت و خوبی و معرفت یک طرف قضیست ولی مادیات هم تاثیر به سزایی در شروع یک زندگی میتونه داشته باشه.شایان ذکر است که من دختری 20 ساله هستم و ایشون هم 26 ساله که از لحاظ تحصیلیم هم دارای مدرک لیسانس هستند و من دیپلم .در حال حاضر هم هم من کارمندم و هم این اقا که کارشون حسابرسی است و که ما با هم در ماه برجی 700 هزار تومن دارم .ولی باز هم با این خرجها و قیمتهایی که سر به فلک گذاشته آیا میشه یه زندگی درست کرد؟من 50 درصد به خاطر عشق و علاقه و خصوصیات خوبی که این اقا دارند حاضرم که زنشون بشم 50 درصدم به خاطر پشتیبانی پدرم هست که مطمئنن پشت منو خالی نمیکه اگه بخوام کمک مالیم به من میکنه ولی شاید غرور و شخصیت یک انسانی چنین قضیه رو برندارد من اگه میگم کمک از سر تکبر نمیگم اگه پدرم چیزی میگه یا کمکیم میکنه از سر دلسوزی پدرانه میگه و این نیست که من بخوام به اون احساس ترحم یا اینکه بخوام منتی سرش بزارم باشه این پسر از لحاظ خانواده هیج پشتوانه مالی نداره اینها یک خانوداه ای هستند که فقط از لحاظ فرهنگی و درس پیشرفت کردند و بچه ها هیچ چشم داشتی به کمک پدر و مادر ندارن ولی اگه من میخوام که این اقا را به همسری بپذیرم به کمک پدرم دلخشوم ولی تا الان این مسئله رو به ایشون نگفتم .این خانواده از روزی که به خواستگاری من امدند تا الان ما تا حالا به خونه اینها نرفتیم ولی پدر و مادر منم اصرار دارند که چون شما خودتون با هم اشنا شدید با شناخت بیشتر بشه بد وکه تا دیروز وقتی پدر و مادر من برای تحقیق برن این اقا و مادرشون رو جلوی در ببیند و به منزلشان بروند که طبق گفته های پدر و مادرم میگفتند که احساس خجالت میکردند که بد از برگشت این اقا با تماس گرفت و به خاطر اینکه پدر و مادر من اتفاقی به منزلشون رفتن و اینها وسایلی برای پذیرایی نداشتن کلی عذر خواهی کرد که از لحن صحبتش متوجه شدم که احساس میکرد پدر من با دیدن وضعیت زندگی اینها پشمون بشه در صورتی که خانواده من از این قبیل ادم های ظاهر بین نیستند .با توجه به توضیحات لازم به نظر شما این ازدواج با این فاصله طبقاتی و این خصوصیات اخلاقی مشترک و همچنین اینکه نظر پدر من در مورد این ازدواج 5050است صحیح است یا خیر ؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.