چگونه دختر 9 ساله ام را توجیه کنم که باید جدا بخوابد؟ چند سال تلاش به این کار کردم اما هر بار با سوال های او که چرا باید این طوری باشد دهانم بسته می شود و نمی توانم پاسخ دهم. اصلا چگونه و از چند سالگی باید اتاق خواب بچه را از اتاق والدین جدا کرد؟ خوشحالیم شما مخاطب ما هستید. امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم. در ارتباط با سن جدایی رختخواب کودک از رختخواب والدین مانند سایر موضوعات تربیتی کودک، میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد و هر کدام از آنان سن خاصی را برای این کار تعیین می کنند. بررسی های ما نشان می دهد چهار سالگی سن مناسبی برای این کار می باشد. البته عوامل دیگری مانند تعداد فرزندان، مدل دلبستگی کودک به مادر، ارتباط عاطفی والدین و کودک در این میان تاثیر گذار هستند. با ذکر این مطلب، موضوع مورد نظر شما را بررسی می کنیم : خداوند متعال در سوره نور (آیات 58 و 59)، به مسلمانان یاد آور می شود که فرزندان آنان باید در سه وقت برای ورود به حریم خصوصی والدین اجازه بگیرند. از دیدگاه اسلام باید بین زن و شوهر و فرزندان آنان مرزهای مشخصی باشد و زن و مرد در طول شبانه روز چند نوبت فرصت خلوت با یکدیگر را داشته باشند. از سوی دیگر روان شناسان بر جدا ساختن رختخواب کودک از والدین تاکید می کنند و آن را عاملی برای رشد شخصیت کودک می دانند. از این رو، والدین باید به این امر توجه داشته باشند که بستر کودکانشان را از سنی که قادر به اجازه گرفتن برای ورود به اتاق هستند جدا کنند و کودکان را در اتاق جداگانهای بخوابانند. قبل از اینکه به بررسی راه های جدا کردن اتاق خواب کودک بپردازم لازم است چند نکته را برای شما متذکر شوم : نکته 1- از آنجا که کودک به خوابیدن در کنار والدین خود عادت کرده است، تغییر مکان خواب او برای کودک چندان خوشایند نیست، از این رو ممکن است این امر با مقاومت کودک روبرو شود و از کودک رفتارهای نامناسب دیده شود. برخی از والدین برای رهایی از ناراحتی های هنگام خواب ، در مقابل کودک کوتاه می آیند و او را در تمایلاتش برای خوابیدن در کنار خودشان آزاد میگذارند و احساس میکنند که این بهترین کار برای کودک است. اگر چه این کار برای یکی دو شب قابل توجیه است، مثلاً وقتی که کودک بیمار است یا روحیه نامناسبی دارد؛ اما در بیشتر موارد این عمل مناسب نیست و به کودک می آموزد که با کمی اصرار و بد اخلاقی می تواند (حتی بعد از بزرگ شدن) در کنار والدین خود بخوابد. (در اینجا مادر نقش اساسی دارد و نباید اسیر احساسات مادرانه خود شود). نکته 2- به یاد داشته باشید تغییر مکان خواب کودک یک شبه ایجاد نمی شود و کودکی که نه سال در کنار والدین خود بوده به سادگی مکان جدید را نمی پذیرد، پس برای اینکه تغییر مکان کودک کمترین آسیب را به او برساند صبور باشید و در برابر رفتارهای او تحکمی عمل نکنید. نکته 3- هیچ گاه برای ایجاد این عادت در کودک از تنبیه استفاده نکنید، این امر می تواند آثار بسیار منفی در کودک داشته باشد و حتی ممکن است کودک دچار اختلالات خواب شود. چه باید کرد؟ 1. هیچ گاه کودک خود را به تنهایی برای خوابیدن در اتاق خود نفرستید،زیرا این امر می تواند فشار روانی زیادی را به کودک متحمل کند. بهتر است که ده تا سی دقیقه قبل از خواب را به او اختصاص دهید. میتوانید با او گفتگو یا بازی آرامی کنید یا برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید. هنگامی که چند صفحه به پایان داستان باقی مانده به او تذکر دهید که کم کم وقت تمام میشود و او میبایست بخوابد. از شوخی ها و بازیهای پر تحرک ، تعریف قصههای ترسناک و یا هر عملی که به هنگام خواب هیجان کودک را برانگیزد، اجتناب نمایید. 2. یکی از شرایط برای جدا کردن اتاق خواب، ارتباط عاطفی با کودک است، بنابراین در طول روز با کودک خود ارتباط کلامی بر قرار کنید و در بازی های کودکانه او شرکت کنید. در این صورت کار شما برای جدا کردن او راحت تر خواهد بود. 3. بهتر است والدین در اتاق خواب کودک حضور پیدا کنند تا کودک به خواب رود. حضور والدین در کنار او موجب آرامش روانی کودک می شود و به او این اطمینان را می دهد که اتاق خواب او وحشتی ندارد و هر زمانی که لازم باشد والدین در کنار او خواهند بود. 4. چنانچه کودک تا صبح چند بار از خواب بیدار می شود و میخواهد به رختخواب والدین برگشته و پیش آنها بخوابد، در اینجا مقاومت والدین به ویژه مادر نقش اساسی و مهم را دارد. در چنین موقعیتی مادر باید با آرامش و همراه با نوازش با کودک خود صحبت کند و او را متقاعد کند که به اتاق خود باز گردد. پس از آن مادر باید به همراه کودک به اتاق او برگردد و تا موقع خوابیدن کنار او باقی بماند. اگر مادر این روند را برای مدتی مانند یک ماه ادامه دهد اما تنها یک مرتبه به کودک اجازه خوابیدن در کنار خود را بدهد، تمام زحماتش از بین خواهد رفت. 5. چنانچه به هر دلیلی برای مدتی مجبور شدید که کودک را در کنار خود بخوابانید، به جای اینکه او را به اتاق خواب خود بیاورید، شما به اتاق او بروید و در کنار او (البته با فاصله) بخوابید. 6.بهتر است از جدا کردن مرحله به مرحله استفاده کنید. یعنی کودک در مرحله اول در رختخواب خود در اتاق والدین بخوابد، بعد رختخواب او به تدریج فاصله بیشتری از رختخواب والدین بگیرد تا آنکه به اتاق خودش منتقل شود. 7. اتاق خواب او را با وسائلی که مورد علاقه او می باشد تزیین کنید و اتاق او را به محل خوشایندی برای او تبدیل کنید. 8. با بیان خاطرات شیرین خود و یا دیگران از جدا کردن اتاق خوابتان در دوران کودکی و تعریف داستان هایی در این مورد، زمینه پذیرش را در او بالا ببرید. 9. از او بخواهید احساس خود را بیان کند. زمانی که او احساس خود را بیان می کند احساس او را با تمام وجود بپذیرید و از تمسخر او هنگام بیان احساس پرهیز کنید. 10. مقوایی(با رنگ جذاب) را در اتاق خواب او نصب کنید و عکس کودک خود را بر روی آن بچسبانید. با او قرار بگذارید که هر شبی که او جداگانه و در اتاق خود بخوابد، ستاره ای بر روی مقوا می چسبانید و زمانی که ستاره ها به ده عدد رسید برای او هدیه ای تهیه می کنید. به مرور زمان تعداد تشویق های خود را کاهش دهید تا این امر در درون او نهادینه شود. 11. سعی کنید بسیار طبیعی با این موضوع برخورد کنید و از نشان دادن حساسیت زیاد نسبت به آن خودداری کنید. 12. چنانچه کودک شما از تاریکی می ترسد، در اتاق او چراغ خواب قرار دهید. 13.از همین امشب شروع کنید و به یاد داشته باشید هر چه سن کودک افزایش پیدا کند، مشکلات شما در این مورد بیشتر می شود. موفق و پیروز باشید . منتظر مکاتبات بعدی شما نیز هستیم. نویسنده : محمدصادق آقاجانی
چگونه دختر 9 ساله ام را توجیه کنم که باید جدا بخوابد؟ چند سال تلاش به این کار کردم اما هر بار با سوال های او که چرا باید این طوری باشد دهانم بسته می شود و نمی توانم پاسخ دهم. اصلا چگونه و از چند سالگی باید اتاق خواب بچه را از اتاق والدین جدا کرد؟
چگونه دختر 9 ساله ام را توجیه کنم که باید جدا بخوابد؟ چند سال تلاش به این کار کردم اما هر بار با سوال های او که چرا باید این طوری باشد دهانم بسته می شود و نمی توانم پاسخ دهم. اصلا چگونه و از چند سالگی باید اتاق خواب بچه را از اتاق والدین جدا کرد؟
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید. امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
در ارتباط با سن جدایی رختخواب کودک از رختخواب والدین مانند سایر موضوعات تربیتی کودک، میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد و هر کدام از آنان سن خاصی را برای این کار تعیین می کنند. بررسی های ما نشان می دهد چهار سالگی سن مناسبی برای این کار می باشد. البته عوامل دیگری مانند تعداد فرزندان، مدل دلبستگی کودک به مادر، ارتباط عاطفی والدین و کودک در این میان تاثیر گذار هستند. با ذکر این مطلب، موضوع مورد نظر شما را بررسی می کنیم :
خداوند متعال در سوره نور (آیات 58 و 59)، به مسلمانان یاد آور می شود که فرزندان آنان باید در سه وقت برای ورود به حریم خصوصی والدین اجازه بگیرند. از دیدگاه اسلام باید بین زن و شوهر و فرزندان آنان مرزهای مشخصی باشد و زن و مرد در طول شبانه روز چند نوبت فرصت خلوت با یکدیگر را داشته باشند. از سوی دیگر روان شناسان بر جدا ساختن رختخواب کودک از والدین تاکید می کنند و آن را عاملی برای رشد شخصیت کودک می دانند. از این رو، والدین باید به این امر توجه داشته باشند که بستر کودکانشان را از سنی که قادر به اجازه گرفتن برای ورود به اتاق هستند جدا کنند و کودکان را در اتاق جداگانهای بخوابانند.
قبل از اینکه به بررسی راه های جدا کردن اتاق خواب کودک بپردازم لازم است چند نکته را برای شما متذکر شوم :
نکته 1- از آنجا که کودک به خوابیدن در کنار والدین خود عادت کرده است، تغییر مکان خواب او برای کودک چندان خوشایند نیست، از این رو ممکن است این امر با مقاومت کودک روبرو شود و از کودک رفتارهای نامناسب دیده شود. برخی از والدین برای رهایی از ناراحتی های هنگام خواب ، در مقابل کودک کوتاه می آیند و او را در تمایلاتش برای خوابیدن در کنار خودشان آزاد میگذارند و احساس میکنند که این بهترین کار برای کودک است. اگر چه این کار برای یکی دو شب قابل توجیه است، مثلاً وقتی که کودک بیمار است یا روحیه نامناسبی دارد؛ اما در بیشتر موارد این عمل مناسب نیست و به کودک می آموزد که با کمی اصرار و بد اخلاقی می تواند (حتی بعد از بزرگ شدن) در کنار والدین خود بخوابد. (در اینجا مادر نقش اساسی دارد و نباید اسیر احساسات مادرانه خود شود).
نکته 2- به یاد داشته باشید تغییر مکان خواب کودک یک شبه ایجاد نمی شود و کودکی که نه سال در کنار والدین خود بوده به سادگی مکان جدید را نمی پذیرد، پس برای اینکه تغییر مکان کودک کمترین آسیب را به او برساند صبور باشید و در برابر رفتارهای او تحکمی عمل نکنید.
نکته 3- هیچ گاه برای ایجاد این عادت در کودک از تنبیه استفاده نکنید، این امر می تواند آثار بسیار منفی در کودک داشته باشد و حتی ممکن است کودک دچار اختلالات خواب شود.
چه باید کرد؟
1. هیچ گاه کودک خود را به تنهایی برای خوابیدن در اتاق خود نفرستید،زیرا این امر می تواند فشار روانی زیادی را به کودک متحمل کند. بهتر است که ده تا سی دقیقه قبل از خواب را به او اختصاص دهید. میتوانید با او گفتگو یا بازی آرامی کنید یا برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید. هنگامی که چند صفحه به پایان داستان باقی مانده به او تذکر دهید که کم کم وقت تمام میشود و او میبایست بخوابد. از شوخی ها و بازیهای پر تحرک ، تعریف قصههای ترسناک و یا هر عملی که به هنگام خواب هیجان کودک را برانگیزد، اجتناب نمایید.
2. یکی از شرایط برای جدا کردن اتاق خواب، ارتباط عاطفی با کودک است، بنابراین در طول روز با کودک خود ارتباط کلامی بر قرار کنید و در بازی های کودکانه او شرکت کنید. در این صورت کار شما برای جدا کردن او راحت تر خواهد بود.
3. بهتر است والدین در اتاق خواب کودک حضور پیدا کنند تا کودک به خواب رود. حضور والدین در کنار او موجب آرامش روانی کودک می شود و به او این اطمینان را می دهد که اتاق خواب او وحشتی ندارد و هر زمانی که لازم باشد والدین در کنار او خواهند بود.
4. چنانچه کودک تا صبح چند بار از خواب بیدار می شود و میخواهد به رختخواب والدین برگشته و پیش آنها بخوابد، در اینجا مقاومت والدین به ویژه مادر نقش اساسی و مهم را دارد. در چنین موقعیتی مادر باید با آرامش و همراه با نوازش با کودک خود صحبت کند و او را متقاعد کند که به اتاق خود باز گردد. پس از آن مادر باید به همراه کودک به اتاق او برگردد و تا موقع خوابیدن کنار او باقی بماند. اگر مادر این روند را برای مدتی مانند یک ماه ادامه دهد اما تنها یک مرتبه به کودک اجازه خوابیدن در کنار خود را بدهد، تمام زحماتش از بین خواهد رفت.
5. چنانچه به هر دلیلی برای مدتی مجبور شدید که کودک را در کنار خود بخوابانید، به جای اینکه او را به اتاق خواب خود بیاورید، شما به اتاق او بروید و در کنار او (البته با فاصله) بخوابید.
6.بهتر است از جدا کردن مرحله به مرحله استفاده کنید. یعنی کودک در مرحله اول در رختخواب خود در اتاق والدین بخوابد، بعد رختخواب او به تدریج فاصله بیشتری از رختخواب والدین بگیرد تا آنکه به اتاق خودش منتقل شود.
7. اتاق خواب او را با وسائلی که مورد علاقه او می باشد تزیین کنید و اتاق او را به محل خوشایندی برای او تبدیل کنید.
8. با بیان خاطرات شیرین خود و یا دیگران از جدا کردن اتاق خوابتان در دوران کودکی و تعریف داستان هایی در این مورد، زمینه پذیرش را در او بالا ببرید.
9. از او بخواهید احساس خود را بیان کند. زمانی که او احساس خود را بیان می کند احساس او را با تمام وجود بپذیرید و از تمسخر او هنگام بیان احساس پرهیز کنید.
10. مقوایی(با رنگ جذاب) را در اتاق خواب او نصب کنید و عکس کودک خود را بر روی آن بچسبانید. با او قرار بگذارید که هر شبی که او جداگانه و در اتاق خود بخوابد، ستاره ای بر روی مقوا می چسبانید و زمانی که ستاره ها به ده عدد رسید برای او هدیه ای تهیه می کنید. به مرور زمان تعداد تشویق های خود را کاهش دهید تا این امر در درون او نهادینه شود.
11. سعی کنید بسیار طبیعی با این موضوع برخورد کنید و از نشان دادن حساسیت زیاد نسبت به آن خودداری کنید.
12. چنانچه کودک شما از تاریکی می ترسد، در اتاق او چراغ خواب قرار دهید.
13.از همین امشب شروع کنید و به یاد داشته باشید هر چه سن کودک افزایش پیدا کند، مشکلات شما در این مورد بیشتر می شود.
موفق و پیروز باشید . منتظر مکاتبات بعدی شما نیز هستیم.
نویسنده : محمدصادق آقاجانی
- [سایر] سلام و خسته نباشید سوال من در رابطه باپسر 11 ساله ام هست من دو پسر دارم که مشکل من باپسر بزرگترم که 11 ساله هست میباشد پسر من از سن شش ماهگی در اتاق جدا میخوابید و هیچوقت احساس ترس یا نامنی نمیکرد ولی الان نزدیک یکسال هست که حاضر نیست در اتاق خود بخوابد حتی با وجود برادر 4 اله اش باز نیمه های شب میبینم که امده کنار من وپدرش خوابیده و حتی زمانی که خاله اش که 18 سال سن دارد در اتاق او میخوابید (نزدیک 3 ماه مهمان ما بود) بازم در نیمه های شب به اتاق ما میامد و این مسله خیلی برای ما نگران کننده شده است و مسله دوم که او بسیار دچار اظطراب میشود امتحان دارد یا کلاس زبان یا موسیقی میرود بیشتر مواقع دچار استرس میباشد و این مسله باعث میشود مدام به دستشویی برود وعلت رو من نمیفهم البته بگوییم او خیلی بچه با استعدادی هست و به زبان انگلیسی مثل زبان مادری تسلط کامل دارد و در درس و زن ویلون هم بسیار موفق میباشد ممنون میشوم مرا راهنمایی کنید
- [آیت الله مکارم شیرازی] بین دو طایفه، در محلّی درگیری واقع می شود و چشم پسر بچه ای نابینا می شود، به عنوان وجه المصالحه دختر ده ساله ای را با اجازه ولیّش برای برادر بچه 8 ساله ای که چشمش از بین رفته بود عقد می کنند. خود دختر ادّعا می کند من راضی نبوده و نیستم. در قانون سنّ پسر و دختری که بتوانند مستقلا در کارهای خود مداخله کنند 18 سال است و کمتر از 18 سال باید به دادگاه مراجعه و دادگاه به پزشک متخصص ارجاع می دهد که بالغ و رشیده باشند، چنانچه پزشک متخصص قانونی بر بلوغ و رشد گواهی کند، دادگاه قبل از سن 18 سالگی حکم رشد صادر می کند. در این مورد چنین اقدامی نشده لیکن در سن 16 سالگی صورت جلسه ای بین زوجین به این کیفیت که تا پایان تحصیلات متوسطه زوجین به تحصیل خود ادامه دهند، تنظیم شده است. در همین صورت جلسه نیز دختر ادعا می کند پدر و مادرم تهدیدم کردند من امضاکردم. این ازدواج در بعضی از روستاها مرسوم بوده و هست. در ضمن در مسأله 4 تحریر الوسیله در فصل اولیای عقد آمده است که (یشترط فی صحة تزویج الاب و الجد و نفوذه عدم المفسده) و در آخر مسأله ذکر شده (بل الاحوط مراعات المصلحة) آیا این عدم مفسده و رعایت مصلحت مربوط به دختر می باشد یا به پدر و فامیل دختر؟ آیا چنین عملی اصلا درست است یا نه؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] بین دو طایفه، در محلّی درگیری واقع می شود و چشم پسر بچه ای نابینا می شود، به عنوان وجه المصالحه دختر ده ساله ای را با اجازه ولیّش برای برادر بچه 8 ساله ای که چشمش از بین رفته بود عقد می کنند. خود دختر ادّعا می کند من راضی نبوده و نیستم. در قانون سنّ پسر و دختری که بتوانند مستقلا در کارهای خود مداخله کنند 18 سال است و کمتر از 18 سال باید به دادگاه مراجعه و دادگاه به پزشک متخصص ارجاع می دهد که بالغ و رشیده باشند، چنانچه پزشک متخصص قانونی بر بلوغ و رشد گواهی کند، دادگاه قبل از سن 18 سالگی حکم رشد صادر می کند. در این مورد چنین اقدامی نشده لیکن در سن 16 سالگی صورت جلسه ای بین زوجین به این کیفیت که تا پایان تحصیلات متوسطه زوجین به تحصیل خود ادامه دهند، تنظیم شده است. در همین صورت جلسه نیز دختر ادعا می کند پدر و مادرم تهدیدم کردند من امضاکردم. این ازدواج در بعضی از روستاها مرسوم بوده و هست. در ضمن در مسأله 4 تحریر الوسیله در فصل اولیای عقد آمده است که (یشترط فی صحة تزویج الاب و الجد و نفوذه عدم المفسده) و در آخر مسأله ذکر شده (بل الاحوط مراعات المصلحة) آیا این عدم مفسده و رعایت مصلحت مربوط به دختر می باشد یا به پدر و فامیل دختر؟ آیا چنین عملی اصلا درست است یا نه؟
- [سایر] سلام 1-طلبه هستم 2-21ساله 3-سال 4 4-2 برادر با سن های 11و9 سال 5-از موقعی که به دنیا امدند انگار من یتیم شدم. 6- حتی اگر بپرسی از والدین من نمی دانند که این دوران نوجوانی و جوانی من چگونه گذشت 7- من ... پیدا کردم با کمک خدا نجات پیدا کردم 7- من تا5 الی4 ساله گی نوکر بچه ها بودم. دستشویی وغیره حمام 8-همیشه من فدای این بچه ها بودم .ازخود گذشتگی مال من بود 9- گفتم از اب وگل در بیان تموم می شه ولی نشد 10- باز هم من خورد می شم برای بچه ها 11- الان می خوام تشکیل خانواده بدم ولی باز هم با این همه از خود گذشتگی من بده کارم 12- مادر بدی می کنه پدر ساکته وبالعکس 13-خیلی خدا رحم کرده که تا الان احترام نگه داشتم 14- من رزمی کارم مربی من تا الان جلوی منو گرفته که اشوب درست نکردم
- [سایر] با سلام سوال من در مورد مشکل خواهرمه حدود11 سال از ازدواجشون میگذره و زندگی خوبی با شوهر خواهرم دارن ولی جدیدا یه مشکلی پیدا کردند اونم اینه که خواهرم میگه از صبح تا بعد از ظهر که سر کاره بعد از این که از سر کار میاد یکسره تا موقع خواب پای کامپیوتر میشینه و بازی میکنه خواهرم هم چون از صبح تنهاست از این کار خیلی ناراحت میشه و این موضوع باعث دلخوریشون میشه ضمنا به خواست خودشون فعلا بچه دار نشدن نمیدونم چطور میتونم کمکشون کنم..........چون به هیچ وجه قصد دخالت ندارم ولی دلم برا خواهرم میسوزه با تشکر
- [سایر] با سلام خدمت استاد ارجمند از اینکه وقت پر مایه خود را به پاسخ دادن به این سوال اختصاص میدهید ممنونم. پسری هستم 25 ساله که مشغول ادامه تحصیل در مقطع دکتری مهندسی عمران هستم. پدری دارم که به بیماری وسواس شدید و همین طور اسکیزوفرمی مبتلا است. نمیدانم تا چه حد با بیماری های روان آشنایی دارید. این بیماری به شکلی است که باعث نفرت و انزجار من از پدرم شده به طوری که حتی از دیدن حرکاتش عصبی میشوم. نمی دانم چه کار کنم. لطفا راهنماییم کنید. با تشکر
- [آیت الله مکارم شیرازی] زنی 26 ساله هستم. قبل از ازدواج دردهای شدید ماهیانه داشتم. دکترها گفتند: مشکلات شما با ازدواج و زایمان حل می شود. بدین جهت 6 سال پیش ازدواج کردم، و چون درد زیادی متحمّل می شدم، تصمیم گرفتم که زود بچّه دار شوم، ولی متأسّفانه 9 ماه پس از ازدواج متوجّه شدم شوهرم به طور کامل عقیم است، و اصلاً بچّه دار نمی شود. من که این مسأله برایم خیلی مهم بود، بیش از پیش روحیه خود را از دست دادم. اکنون پزشکان می گویند تنها راه این است که: (اسپرم مرد بیگانه ای با سرنگ به شما تزریق شود). من اوّل به این کار راضی نبودم، چون مقلّد شما هستم، و طبق فتوای شما این کار حرام است. ولی اکنون جانم به لب رسیده است. لطفاً بگویید: چه کنم که هم بچّه دار شوم، و هم مرتکب گناهی نگردم؟
- [سایر] من یه پسر هستم 24ساله و از بدو تولد دارای بیماری تشنج هستم و آخرین باری که تشنج کردم سال 77 بوده اول قرص فنوباربیتال می خوردم اما الان هر شب یه کار بامازپین می خورم.من قصد ازدواج با دختری 21 ساله را دارم و سابقه تشنج داره و مصرف دارو داشته که حدود سال 82 به طور کامل خوب شده و دیگه مصرف دارو نداره .البته من تقریبا در حال بهبود کامل هستم.سوال من اینه که اگر من بخوام با این دختر ازدواج کنم مشکلی برای بچه های ما پیش خواهد آمد یا خیر .لطفا جوابتون کامل باشه.
- [سایر] سلام با تشکر از وقتی که در اختیار بنده میذارید و به سوالم پاسخ میدید. دختر 27 ساله ام کارشناسی ارشد زبان دارم و مشغول بکارم، مدت 8 سال با پسری در ارتباط بودم او هم کارشناسی ارشد دارد (سی ساله) و مشغول خدمت است، اخیرا خواستگاری آمدند، خانواده ای ترک و سنتی هستن که رسم و رسومات زیادی دارند و پابندن، در حالیکه خانواده من فارس هستند و خیلی سنتی نیستن. اختلاف فرهنگی داریم، با اینکه پسر از لحاظ اخلاقی کاملن ایده آل من است و هشت سال منتظر بودیم تا با هم ازدواج کنیم اما تفاوت دو خانواده مرا مردد کرده، ضمن اینکه از لحاظ شرایط مالی خیلی قوی نیست و پدرش او را حمایت می کند در حالیکه من از نظر مالی مستقل هستم ، پدرم را در سن دوازده سالگی از دست دادم برادرم که از من پانزده سال بزرگتر است و مجرد و معتقد است که خواستگار من بخاطر اصلیتش که ترک است و همچنین بخاطر بنیه مالی نه جندان قوی آدم مناسبی برای من نیست، خواهرم هم که ده سال از من بزرگتر است در سن سی و دو سالگی ازدواج کاملن منطقی داشته و همسرش اوضاع مالی خوبی دارد. مادرم هم می گوید چون من خواستگارم را دوست دارم با این ازدواج موافق است. نمیدانم چه تصمیمی درست است ؟ ازدواج کنم یا قید علاقه ام بزنم و بی خیال این شخص شوم؟
- [سایر] با سلامو خسته نباشید من سوال دارم درم ورد بیماری رماتیسم مفصلی ...من با پسری آشنا شده ام که به معیار هایم نزدیک هست.با خانواده هم صحبت کرده است...هم خانواده منو هم خانواده ایشان در جریانند.تنها مشکل من اینست که ایشان عنوان کردندکه بیماری رماتیسم مفصلی دارن طوری که قرص هایی هم مصرف می کنند...می خاستم بدونم ایا ازدواج من با این فرد به صلاح هست؟بیماری ایشان ژنتیکی هست؟ایا در اینده برای بچه ضرر دارد؟ایشان در ضمن معافیت پزشکی دارند ....من دختر خوش قیافه ای هستم 23 سال دارم.ایشان را دوست دارم واو ه