من یه پسر هستم 24ساله و از بدو تولد دارای بیماری تشنج هستم و آخرین باری که تشنج کردم سال 77 بوده اول قرص فنوباربیتال می خوردم اما الان هر شب یه کار بامازپین می خورم.من قصد ازدواج با دختری 21 ساله را دارم و سابقه تشنج داره و مصرف دارو داشته که حدود سال 82 به طور کامل خوب شده و دیگه مصرف دارو نداره .البته من تقریبا در حال بهبود کامل هستم.سوال من اینه که اگر من بخوام با این دختر ازدواج کنم مشکلی برای بچه های ما پیش خواهد آمد یا خیر .لطفا جوابتون کامل باشه. دوست خوبم؛ در پاسخ به سؤال مهم شما، مطالبی را به نقل از پایگاه انجمن صرع ایران تقدیمتان مینمایم. امیدوارم با مطالعه این نوشته و مشورت با پزشکتان به تصمیم درستی برسید. در گذشته مبتلایان به صرع از بسیاری حقوق اجتماعی خود از جمله ازدواج کردن محروم بودند. اما با گذشت زمان و شناخت هر چه بیشتر این بیماری، نگرش جامعه نسبت به بیماری صرع تغییر یافت و در نهایت ازدواج و تشکیل خانواده در این افراد، امری عادی شد.اغلب افراد مصروع می توانند ازدواج کنند و فرزندان سالمی داشته باشند و از زندگی فعال و پر ثمری لذت ببرند . با مصرف منظم دارو و خودداری از اشتغال در بعضی کارها، بدون آنکه برای سلامتی شما مشکلی پیش آید، می توانید تمام ایام را به کار ادامه دهید و از خانواده خود مراقبت کنید. اگر قصد ازدواج دارید و مدتی طولانی است که دچار صرع هستید و صرع شما خوب کنترل نشده است، با پزشک خود مشورت نموده و علت کنترل نشدن حملات صرعی را بیابید. معمولا درمان نادرست یا مصرف نامرتب داروها عامل ادامه حملات صرع است. پس از اطمینان از کنترل بیماری اقدام به ازدواج نمائید. پیش از آنکه تصمیم نهایی را در مورد ازدواج بگیرید، بهتر است مشکل صرع خود را با شخص مورد نظر در میان بگذارید. اگر چه هستند افرادی که مبتلا به صرع بوده و آن را مخفی می کنند. شما نه تنها آن را مخفی نکنید، بلکه صادقانه مشکل خود را با طرف مقابل در میان بگذارید و او را با مشاوره با پزشک معالج خویش، قانع کنید که با کنترل صرع می توان یک زندگی سالم داشت. توجه داشته باشید که مواردی دیده شده است که همسری به بهانه بی اطلاعی از بیماری صرع همسر خود تقاضای طلاق کرده است. هرچند دختر مورد نظر شما، طبق گفته شما در سلامتی کامل است اما برای افزایش آگاهیتان، مطالب ذیل تقدیم میگردد. صرع و بارداری با توجه به این که 50% بیماران مصروع را خانمهای در سنین باروری تشکیل می دهند، با این حال هنوز به طور دقیق تاثیر صرع، حملات تشنجی و داروهای ضد صرع بر بارداری شناخته نشده است. اکثر خانمهای مبتلا به صرع ، دوران بارداری طبیعی را طی کرده و زایمان بی خطری خواهند داشت. در بیش از نیمی از مبتلایان به صرع در دوران بارداری، هیچگونه تغییری در حملات تشنجی پیدا نمی کنند و حتی گروهی، از تعداد حملاتشان کاسته می گردد. اما در عده ای دیگر تشدید حملات مشاهده می شود. در عین حال بر طبق مطالعات انجام شده، گزارش شده است که بارداری تاثیر بسیار ناچیزی بر صرع دارد. در ضمن لازم است زنان مبتلا به صرع مانند تمام زنان باردار در این دوران مراقبتهای جسمی و روانی لازم نظیر استراحت کافی، توجه دقیق به امر تغذیه، دوری از هیجان ، عصبانیت و پرهیز از کم خوابی را رعایت نمایند. بدیهی است یک خانم مبتلا به صرع هنگام بارداری ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. لذا باید مرتبا با پزشک خود در تماس باشد، زیرا به دنیا آوردن یک نوزاد سالم ارزش این مراقبت را دارد. خوشبختانه بیش از 90% خانم های مبتلا به صرع بارداری موفقی خواهند داشت و فرزندان سالمی به دنیا خواهند آورد. یکی از خطرات دوران بارداری، عوارض مصرف داروهای ضد صرع است، زیرا برخی از این داروها اثرات منفی بر روی جنین دارند. خوشبختانه داروهای کم ضرری برای مادران باردار وجود دارد که جهت اطلاع بیشتر باید با پزشک معالج خود مشورت کنند. هرگونه کاهش یا قطع خود سرانه دارو در طول بارداری نه تنها خطرات را کم نمی کند، بلکه موجب افزایش خطر تشنج نیز می شود. صرع و داروهای ضد بارداری عده ای از متخصصین عقیده دارند که مصرف قرص های ضد بارداری در بعضی از بیماران ممکن است باعث ذخیره شدن آب در بافتهای بدن گردد، و از این طریق باعث تغییراتی در حملات گردد. از طرفی بعضی داروهای ضد صرع مانند فنی توئین، فنوباربیتال، اتوسوکسیماید و کاربامازپین باعث تضعیف اثرات داروهای ضد بارداری می شوند. بنابراین با توجه به نظرات مختلف پزشکان در این مورد بهتر است که روش جلوگیری از حاملگی برای هر فرد مصروع با مشورت پزشک انجام گیرد. امروزه چندین روش موفق و مطمئن جلوگیری از بارداری وجود دارد. مصرف قرص های ضد بارداری، استفاده از دستگاه (I.U.D)، تزریق آمپول، کاشتن قرص زیر پوست، استفاده از کاندوم و بستن لوله ها در مردان و زنان روش های متفاوتی است که باید تحت نظر متخصصین زنان و زایمان و همچنین پزشک معالج انجام گیرد. با مشورت و همکاری بدون هیچ مشکلی سلامت بارداری تامین می شود. • حتی الامکان فاصله گذاری بین فرزندان را رعایت کنید و فرزند کمتری داشته باشید. صرع و شیردهی اظهار نظر در مورد این سوال که آیا مادران مصرف کننده داروهای ضد صرع، می توانند به نوزادان خود شیر بدهند، تا اندازه زیادی بستگی به منافع جسمی و روانی شیردهی، آرزوهای مادر، وضعیت سلامت نوزاد و مقدار استفاده مادر از این داروها دارد. طبق منابع موجود، تمامی انواع داروهای ضد صرع وارد شیر مادر شده و از این طریق به نوزادان انتقال می یابد ولی خوشبختانه مقدار دارویی که از طریق شیر مادر به نوزاد می رسد زیاد نبوده و قابل چشم پوشی است. لذا شیردهی را نباید برای مادران مبتلا به صرع ممنوع کرد. متذکر می شویم که شیر مادر مبتلا به صرع با وجود مصرف داروهای ضد صرع برای نوزاد، کاملا سالم و بی خطر بوده و توصیه می شود که طبق روال عادی شیردهی ادامه داشته باشد. توصیه می شود اگر بیداری در شب برای مادر مبتلا به صرع مناسب نیست و باعث تشدید حملات می گردد، می تواند شیر را دوشیده و پدر آنرا به کودک بدهد. دوست عزیز؛ زندگی پربار و موفقی را برایتان آرزومندیم و منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم. نویسنده: عباسعلی هراتیان
من یه پسر هستم 24ساله و از بدو تولد دارای بیماری تشنج هستم و آخرین باری که تشنج کردم سال 77 بوده اول قرص فنوباربیتال می خوردم اما الان هر شب یه کار بامازپین می خورم.من قصد ازدواج با دختری 21 ساله را دارم و سابقه تشنج داره و مصرف دارو داشته که حدود سال 82 به طور کامل خوب شده و دیگه مصرف دارو نداره .البته من تقریبا در حال بهبود کامل هستم.سوال من اینه که اگر من بخوام با این دختر ازدواج کنم مشکلی برای بچه های ما پیش خواهد آمد یا خیر .لطفا جوابتون کامل باشه.
من یه پسر هستم 24ساله و از بدو تولد دارای بیماری تشنج هستم و آخرین باری که تشنج کردم سال 77 بوده اول قرص فنوباربیتال می خوردم اما الان هر شب یه کار بامازپین می خورم.من قصد ازدواج با دختری 21 ساله را دارم و سابقه تشنج داره و مصرف دارو داشته که حدود سال 82 به طور کامل خوب شده و دیگه مصرف دارو نداره .البته من تقریبا در حال بهبود کامل هستم.سوال من اینه که اگر من بخوام با این دختر ازدواج کنم مشکلی برای بچه های ما پیش خواهد آمد یا خیر .لطفا جوابتون کامل باشه.
دوست خوبم؛ در پاسخ به سؤال مهم شما، مطالبی را به نقل از پایگاه انجمن صرع ایران تقدیمتان مینمایم. امیدوارم با مطالعه این نوشته و مشورت با پزشکتان به تصمیم درستی برسید.
در گذشته مبتلایان به صرع از بسیاری حقوق اجتماعی خود از جمله ازدواج کردن محروم بودند. اما با گذشت زمان و شناخت هر چه بیشتر این بیماری، نگرش جامعه نسبت به بیماری صرع تغییر یافت و در نهایت ازدواج و تشکیل خانواده در این افراد، امری عادی شد.اغلب افراد مصروع می توانند ازدواج کنند و فرزندان سالمی داشته باشند و از زندگی فعال و پر ثمری لذت ببرند . با مصرف منظم دارو و خودداری از اشتغال در بعضی کارها، بدون آنکه برای سلامتی شما مشکلی پیش آید، می توانید تمام ایام را به کار ادامه دهید و از خانواده خود مراقبت کنید. اگر قصد ازدواج دارید و مدتی طولانی است که دچار صرع هستید و صرع شما خوب کنترل نشده است، با پزشک خود مشورت نموده و علت کنترل نشدن حملات صرعی را بیابید. معمولا درمان نادرست یا مصرف نامرتب داروها عامل ادامه حملات صرع است. پس از اطمینان از کنترل بیماری اقدام به ازدواج نمائید.
پیش از آنکه تصمیم نهایی را در مورد ازدواج بگیرید، بهتر است مشکل صرع خود را با شخص مورد نظر در میان بگذارید. اگر چه هستند افرادی که مبتلا به صرع بوده و آن را مخفی می کنند. شما نه تنها آن را مخفی نکنید، بلکه صادقانه مشکل خود را با طرف مقابل در میان بگذارید و او را با مشاوره با پزشک معالج خویش، قانع کنید که با کنترل صرع می توان یک زندگی سالم داشت.
توجه داشته باشید که مواردی دیده شده است که همسری به بهانه بی اطلاعی از بیماری صرع همسر خود تقاضای طلاق کرده است.
هرچند دختر مورد نظر شما، طبق گفته شما در سلامتی کامل است اما برای افزایش آگاهیتان، مطالب ذیل تقدیم میگردد.
صرع و بارداری
با توجه به این که 50% بیماران مصروع را خانمهای در سنین باروری تشکیل می دهند، با این حال هنوز به طور دقیق تاثیر صرع، حملات تشنجی و داروهای ضد صرع بر بارداری شناخته نشده است.
اکثر خانمهای مبتلا به صرع ، دوران بارداری طبیعی را طی کرده و زایمان بی خطری خواهند داشت.
در بیش از نیمی از مبتلایان به صرع در دوران بارداری، هیچگونه تغییری در حملات تشنجی پیدا نمی کنند و حتی گروهی، از تعداد حملاتشان کاسته می گردد. اما در عده ای دیگر تشدید حملات مشاهده می شود. در عین حال بر طبق مطالعات انجام شده، گزارش شده است که بارداری تاثیر بسیار ناچیزی بر صرع دارد. در ضمن لازم است زنان مبتلا به صرع مانند تمام زنان باردار در این دوران مراقبتهای جسمی و روانی لازم نظیر استراحت کافی، توجه دقیق به امر تغذیه، دوری از هیجان ، عصبانیت و پرهیز از کم خوابی را رعایت نمایند.
بدیهی است یک خانم مبتلا به صرع هنگام بارداری ممکن است با مشکلاتی مواجه شود. لذا باید مرتبا با پزشک خود در تماس باشد، زیرا به دنیا آوردن یک نوزاد سالم ارزش این مراقبت را دارد.
خوشبختانه بیش از 90% خانم های مبتلا به صرع بارداری موفقی خواهند داشت و فرزندان سالمی به دنیا خواهند آورد.
یکی از خطرات دوران بارداری، عوارض مصرف داروهای ضد صرع است، زیرا برخی از این داروها اثرات منفی بر روی جنین دارند. خوشبختانه داروهای کم ضرری برای مادران باردار وجود دارد که جهت اطلاع بیشتر باید با پزشک معالج خود مشورت کنند.
هرگونه کاهش یا قطع خود سرانه دارو در طول بارداری نه تنها خطرات را کم نمی کند، بلکه موجب افزایش خطر تشنج نیز می شود.
صرع و داروهای ضد بارداری
عده ای از متخصصین عقیده دارند که مصرف قرص های ضد بارداری در بعضی از بیماران ممکن است باعث ذخیره شدن آب در بافتهای بدن گردد، و از این طریق باعث تغییراتی در حملات گردد.
از طرفی بعضی داروهای ضد صرع مانند فنی توئین، فنوباربیتال، اتوسوکسیماید و کاربامازپین باعث تضعیف اثرات داروهای ضد بارداری می شوند. بنابراین با توجه به نظرات مختلف پزشکان در این مورد بهتر است که روش جلوگیری از حاملگی برای هر فرد مصروع با مشورت پزشک انجام گیرد.
امروزه چندین روش موفق و مطمئن جلوگیری از بارداری وجود دارد. مصرف قرص های ضد بارداری، استفاده از دستگاه (I.U.D)، تزریق آمپول، کاشتن قرص زیر پوست، استفاده از کاندوم و بستن لوله ها در مردان و زنان روش های متفاوتی است که باید تحت نظر متخصصین زنان و زایمان و همچنین پزشک معالج انجام گیرد. با مشورت و همکاری بدون هیچ مشکلی سلامت بارداری تامین می شود.
• حتی الامکان فاصله گذاری بین فرزندان را رعایت کنید و فرزند کمتری داشته باشید.
صرع و شیردهی
اظهار نظر در مورد این سوال که آیا مادران مصرف کننده داروهای ضد صرع، می توانند به نوزادان خود شیر بدهند، تا اندازه زیادی بستگی به منافع جسمی و روانی شیردهی، آرزوهای مادر، وضعیت سلامت نوزاد و مقدار استفاده مادر از این داروها دارد. طبق منابع موجود، تمامی انواع داروهای ضد صرع وارد شیر مادر شده و از این طریق به نوزادان انتقال می یابد ولی خوشبختانه مقدار دارویی که از طریق شیر مادر به نوزاد می رسد زیاد نبوده و قابل چشم پوشی است. لذا شیردهی را نباید برای مادران مبتلا به صرع ممنوع کرد.
متذکر می شویم که شیر مادر مبتلا به صرع با وجود مصرف داروهای ضد صرع برای نوزاد، کاملا سالم و بی خطر بوده و توصیه می شود که طبق روال عادی شیردهی ادامه داشته باشد.
توصیه می شود اگر بیداری در شب برای مادر مبتلا به صرع مناسب نیست و باعث تشدید حملات می گردد، می تواند شیر را دوشیده و پدر آنرا به کودک بدهد.
دوست عزیز؛ زندگی پربار و موفقی را برایتان آرزومندیم و منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نویسنده: عباسعلی هراتیان
- [سایر] سلام چند وقتیه که برای یکی از دوستام مشکلی پیش اومده و ازم خواسته که کمکش کنم موضوع ، اختلاف پدر و مادرش هست. اون میگفت که وقتی پدر مادرم با هم هستن ، با همدیگه خوبن اما وقتی یه نفر(یکی از آشناهای دو طرف) میاد زیراب یکی(پدر یا مادر) رو میزنه، بهم میریزن و میوفتن به جون هم! به گفته دوستم، معمولاً پدرش زودتر ناراحت میشه و دعوا رو اون شروع میکنه. معمولاً توی یه ماه 3-4 باری به جون هم میوفتن. خوشبختانه کمتر پیش اومده که دعواشون به کتک کاری بکشه! ناگفته نمونه که رفیقم و پدرش سابقه بیماری قلبی دارن و هر دوشون یه باری عمل قلب داشتن. در ضمن خانواده رفیقم (یه دختر 23 ساله هست که یه پسر 1ساله داره و خونشون کناره خونه پدر-مادرش هست) و (یه دختر 16 ساله که رفیق بنده هست) و (یه پسر 16 ساله داشتن که 4 سال پیش تو تصادف فوت کرد) هستن. و بنده 17 سالمه. تنها راهی که به ذهن من رسید برای حل این مشکل ، صحبت کردن با فرد خاطی(جناب زیراب زن! ) با لحنی نسبتاً تند هست که احتمال میدم در حضور خونواده یا همسر-شوهر خودش باشه بهتر اثر کنه ، هست. البته این راهی بود که به ذهن من خطور کرده. به نظر شما برای این که تنش بین این خونواده کمتر بشه، چیکار باید کرد؟؟؟ در ضمن اگه سوالم تکراری هست لطف کنید کد یه سوال مشابه رو بدید. ممنون میشم برای حل این مشکل دوستم کمکش کنید
- [سایر] سلام من همیشه به سایت شما زیاد سر میزنم سوالم مثل سوال خودم زیاد دیدم ولی مثل خیلی ها فکر میکنم مورد من فرق داره .من دختر 19 ساله ای هستم که از 3 سال پیش با یک پسری که الان 21 سالشه اشنا شدم (با چت) من از مشهد اون از یزد تا الانم 2 بارم حضوری هم دیدیم. مهر سال پیش بود که من می خواستم تموم کنم برم که اون گفت من به قصد ازدواج با تو اشنا شدم... دیگه نمیدونم چی شد که موندم تا الان. ما هر دو تامون بچه های مثبتی بودیم بزرگترین خلافمون چت بود متاسفانه کاش نبود که به اینجا برسیم .اون الان سال اول دانشگاه مهندسی سربازیم نرفته. منم واسه کنکور میخونم .خانواده هر 2 تامونم با این روشا مخالفن شدید خبرم ندارن. منم خواستگارایی که دارم شرایطشون با این پسر قابل مقایسه نیست خیلی بهتر از این هستن. اون الان یه وابستگی خیلی زیادی به من پیدا کرده اگه یه روز با من صحبت نکنه دیونه میشه بعضی روزا 100 اس ام اس بیشتر به هم میزنیم من اونقدری که دوستم داره دوسش ندارم شاید به بودنش عادت کردم . دیگه من الان حرف اینکه نباشم جرات ندارم بگم. اون تا چند سال دیگه شرایط ازدواج نداره من می ترسم الان جدا بشم اون یه بلایی سر خودش بیاره یا اینکه یه کار عجولانه کنه بیاد خواستگاری ابرمونو ببره . کمکم کنید بگید چی کار کنم؟ اقای مرادی خیلی ذهنم درگیر شده ؟ یه راه حل عملی به من بگید
- [سایر] سلام آقای مرادی اول یه تشکر ازتون بکنم که معنای واقعی روحانی بودن رو به مردم نشون دادید. بعد یه راهنمایی ازتون می خواستم راجع به این که من یه دختر 18 ساله اگه عاشق یه پسر 18 ساله شده باشم و اونم 100 برابر بیشتر عاشق من شده باشه و تا حالا هیچ رابطه ای بین ما وجود نداشته و فقط از یک رابط اینو تونستم بفهمم و مطمئنم که اون منو دوست داره ولی نمی دونه که منم دوسش دارم فقط اینو می خوام بدونم که من می تونم روی یک پسر 18 ساله حساب کنم البته با وجود این که خیلی دوسش دارم اون اصلا قصد دوست شدن با من رو نداره فقط قصدش ازدواج هست از نظر خانواده و دیگر مسائل هم موقعیت خوبی داره . آقای مرادی با این تفاسیر من باید چه جوابی بهش بدم؟ چون خوانوادش رو در جریان گذاشته این قضیه برام خیلی مهمه یه چیزی هم که توی دل منه اینه که من میگم مگه عشق سن و سال میخواد خیلی ها سنشون زیاده ولی هنوز معنای واقعی عشق رو نفهمیدن. نظر شما برام خیلی مهمه. منتظرم
- [سایر] سلام آقای مرادی .امروز برنامتونو توی شبکه 2 دیدم. می خواستم باهاتون مشورت کنم. من 2 ساله با یکی از همکلاسی هام آشنام و شناخت زیادی ازش دارم. 1 سال پیش به شرط ازدواج با هم دوست شدیم .توی این مدت شناخت کافی از ایشون و خونوادش پیدا کردم و ایشون هم از خونواده ی من. 2 هفته پیش مراسم رسمی خواستگاری رو انجام دادیم چون من به این نتیجه رسیده بودم که ایشون مورد مناسبی برای من هستند .البته ناگفته نماند که شدیدا به یکدیگر علاقه داریم.بعد از تحقیق و بررسی در مورد خونوادشون که بابام انجام داد فهمیدیم که آدمای خوبی هستند و کارشون به کار کسی نیست. اما تو این مسئله یه مشکل وجود داره و اون اینه که ایشون 2 سال از من بزرگترند.البته من این موضوع رو می دونستم و هیچ مشکلی از این بابت ندارم و برام مهم نیست. اما بقیه یه کم منو می ترسونند.سوالی که داشتم اینه 1- مسئله بزرگتر بودن دختر از پسر اونم 2 سال خیلی مهمه ؟ 2- اگه این ازدواج صورت بگیره از این بابت سن چند سال بعد مشکل خواهیم داشت؟ من 21 سالمه و ایشون 23 سال
- [سایر] با سلام من 19 سالمه و برای اولین بارعاشق شدم من در دانشگاه عاشق همکلاسیم شدم که اون هم همسن منه چون تا حالا عشق رو تجربه نکرده بودم متوجه احساسم نشده بودم و سعی کردم اونو فراموش کنم اما یکسال گذشت و من نتونستم این کار رو بکنم تا این که این مسئله رو با همکلاس پسر کلاسمون(دوست صمیمیم) در میون گذاشتم من خیلی خجالتی بودم و گفتم نمبتونم رودرو برم جلو و ازش خواستگاری گنم دوستمم سعی کرد شمارشو بگیره تا تلفنی بهش بگم که دوسش دارم اما به هر دری زد نشد دیگه داشتم نا امید میشدم و از خدا خواستم که به یاری من برسه تا اینکه دوستم مشکل منو به یکی از همکلاسی های دختر کلاس گفت و اونم رفت با دختری که من دوسش دارم صحبت کرد و گفت که فلانی بهت علاقه مند شده و اومد بهم گفت که اون فقط لبخند زده وهیچی نگفته که منو دوست داره یا نه(اینو فهمیدم که شاید اون با این لبخند بهم علاقه داره) بنابراین خودم دل به دریا زدم و رفتم جلو وازش خواستگاری کردم اون اول به من گفت دوسم داره وبه چشم برادر بهم نگاه میکنه منم بهش گفتم هیچ وقت به یه پسر نگو به چشم برادر تو رو نگاه میکنم بدجور اذیت میشه اون گفت نمیخواد با هیچ پسری دوست بشه چون این کار آخر عاقبت نداره و منم درجا بهش گفتم اصلا قصد دوستی با شما رو ندارم و واقعا هم نداشتم من بهش گفتم شما که بلاخره باید ازدواج کنی خوب چرا نمیخوای با کسی که دوستون داره ازدواج کنی اون گفت الان قصد ازدواج نداره و هر وقت وقتش که بشه میاد و به من میگه و اینم بگم که این خانوم تو کلاس تا حالا با هیچ پسری حرف نزده ودر طول این مدت تنها پسری که باهاش حرف زده من بودم حتی منم صحبتو شروع نکرده بودم باهاش خودش باهام حرف زده بود و درباره مسائل درسی باهم صحبت کرده بودیم حالا سوال من اینه اگه این خانوم مثلا یه دو سه سال دیگه بیاد به من بگه که آمادگی ازدواج دارم منی که کار فعلا ندارم و مادرم هم همیشه میگه تو تا 25 سالت نشه برات زن نمیگیرم چی باید جوابش بگم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام از دستش بدم میترسم اگه بهش بگم که آمادگی ازدواج ندارم و مجبوریم صبر کنیم دیگه فراموشم کنه و با یکی دیگه ازدواج کنه لطفا کمکم کنید بذارید اینا رو هم بگم من یه آدمی هستم که نماز میخونم و روزه هامم میگیرم اونم همین و با حجابه و در کل بگم از نظر دینی و مذهبی و فرهنگی به هم میخوریم
- [سایر] ا عرض سلام و خسته نباشید خدمت حاج آقامرادی 1-من دختری 21 ساله دانشجوی رشته کامپیوتر از شیراز هستم. 2-خواستگاری دارم 27 ساله از ...(یکی از شهرستانهای استان ...) که عموی دوستم میشه خانواده دار هستند و پسر خوبی به نظر میرسه دیپلم داره و شغلش هم آزاد هست 3-مراحل خواستگاری 3 جلسه طول کشید ودر 2 جلسه اخر با هم صحبت کردیم 4-اما حاج آقا من نمیتونم راجع بهش نظر قطعی بدم نه میتونم جواب مثبت بدم نه منفی البته میزان رضایتم بیشتر از نارضایتیم هست 5-تا یکی دو هفته دیگه باید جواب نهایی رو بدم 6-حاج آقا من همیشه دوست داشتم کسی که منو میخواد اگر یکبار بهش نه گفتم ول نکنه بره دلم میخواد بدونم چقدر براش ارزش دارم؟حاضر هست یکبار دیگه ازم خواستگاری کنه یا نه؟حالا هم قصدم اینه که به ایشون جواب منفی بدم ببینم مجددا ازم خواستگاری میکنه یا نه ؟ برای چیزی که میخواد تلاش میکنه یا نه ؟اصلا واقعا منو میخواد یا فقط اومده که یه زنی گرفته باشه؟ و اگه من نشدم عیب نداره یکی دیگه؟ 7- حالا سوالم از شما اینه که به نظرتون اینجور امتحان کردن درسته یا نه ؟ با توجه به این که اونا مال یه شهر دیگه هستن و باید خیلی سفت و سخت امتحان شن.به قول حافظ شیراز که میگه: در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن کس عیار زر خالص نشناسد چو محک حاج آقا یه تفال به حافظ زدم همین غزل که یه بیتشو واستون نوشتم اومد البته میدونم آدم آیندشو دسته فال نمیده ولی خوب فال آدمو یه دل تر میکنه گاهی میگم اگر برگشت که جواب مثبت رو بهش میدم ولی اگر برنگشت چیزی از دست نخواهم داد بازم موقعیت های خوب یا شاید بهتر برام میادتازه اگر واقعا قسمتم با ایشون باشه هیچ چیز جلوی این ازدواجو نمیتونه بگیره و اون دوباره میاد من خیلی به قسمت تو ازدواج اعتقاد دارم 8-حاج آقا واقعا نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید و اگر جایی دارم اشتباه میکنم بهم بگید درک میکنم که سرتون خیلی شلوغه باور کنید من سعی کردم همیشه تو سایت جستجو کنم و کمتر مزاحم وقت شما بشم و جواب سوالاتم رو هم با جستجو کردن میگیرم ولی لطفا اینو جواب بدید اگر قابل جواب دادن هم نیست حداقل یه جواب بدید که من بفهمم درست تو سایت عضو شدم لطفا اگر جواب دادید شهر محل سکونت آقا پسر رو نقطه چین کنید وقتتون رو خیلی گرفتم شرمنده- سایت فوق العاده ای دارید من که هر وقت میرم تو سایت زودتر از یکی دو ساعت نمیتونم بیرون بیام از بس که جالب و خوب هست-سپاسگذارم موفق باشید
- [سایر] سلام. خسته نباشید. من دختری 20 ساله ام در حال حاضر بابام زندانه و متاسفانه حکم اعدام به او دادن. در این دوسال که بابام زندانه شرایط سختی دارم دلم میخواد به یه نفر تکیه کنم و درد و دل کنم باهاش ولی کسی نیس خیلی ها خواستن باهام دوست بشن ولی من از هیچ کدوم خوشم نمی اومد قبول نمیکردم از یه طرف آبروم برام مهمه از طرف دیگه هم خیلی ها ازم تعریف میکنن که خوشگلی همین باعث میشه وسوسه بشم که بخوام برم سراغ پسرا . یکی از دوستان بابام از من خیلی خوشش میاد هروقت میبینه منو کلی تعریف میکنه ازم یه پسر 23 ساله داره که اونم خوشتیپ و خوش اخلاقه یجورایی حس میکنم از من خوشش میاد چون خیلی بیشتر از قبل هروقت منو میبینه گرم میگیره و احوال پرسی میکنه. خیلی دلم میخواد باهاش یه دوستی داشته باشم شایدم آخر این دوستی به ازدواج ختم بشه ولی در کل از نظر خانوادگی خیلی خوبن . چند روزه وسوسه شدم بهش یا پیام بدم یا زنگ بزنم و حرف بزنم. ولی نمیدونم به صورت ناشناس باهاش دوست بشم یا از اول خودمو معرفی کنم؟ خیلی دلم میخواد یکی کنارم باشه موقعیت ازدواجم ندارم. اینم بگم این دوست بابام از نظر مالی ده درجه بهتر از ما هستن. بنظر شما چیکار کنم؟ تورو خدا زود جواب بدید تا کار احمقانه ایی نکردم.
- [سایر] با عرض سلامو خسته نباشید (خصوصی) من یه دختر 21 ساله ام درست هفت سال پیش با یه پسر دوست شدم زمانی که خیلی بچه بودم همیشه از این رابطه ناراحت بودم و اونی نبود که من میخواستم همیشه دنبال بهونه میگشتم تا ازم دور بشه اما از اونجایی که یه دختر خیلی احساسی ام هیچ وقت دلم راضی به این کار نشد حتی اینقدر از مامانم دور بودم که نتونستم باهاش حرف بزنم تا اینکه پنج سال گذشت آره خیلیه اما مثل یه چشم بهم زدن بود بابا و مامانم از رابطه ما با خبر شدن بابام یه آدم تعصبیه باید بگم که زندگیم مثل جهنم شدسختی های زیادی کشیدم اما بهترین موقعیت بود که برای همیشه از زندگیم بره و من کم کم فراموشش کردم البته الان که دارم برای شما مینویسم دانشگاه رفتم ودو سال گذشته و من دیگه توی این مدت باهاش حرف نزدم و زندگیم هم خیلی بهتر شده دوباره تونستم اعتماد خانوادم رو جلب کنم اما بعد از این مدت از طریق یک دوست ازم خواسته که یه بار دیگه باهاش حرف بزنم میخواد علت جداییمون رو بدونه میترسم که باحرف زدن من همه چیز دوباره خراب بشه و لزومی نمیبینم . اما الان از اون روز تا حالا که حدود شش ماه میگذره اکثر شبا میاد در خونمن و رد میشه.احساس خوبی ندارم گناهی کردم که تابانش[تاوانش] به قیمت گزافیه .در حالی که خواستگارهای زیادی دارم شاید امروز شاید فردا شاید هم یک ماه دیگه کسی رو برای زندگی انتخاب کنم اما همه هراسم از اینه که اون هیچ وقت از زندگی من نره البته باید بگم که اون هیچ وقت ازم خواستگاری رسمی نکرده . نمیدونم چرا دختری مثل من که توی دانشگاه زبان زد و اونهمه اعتبار داره باید به خاطر یه اشتاه بچه گونه ندونه که چکار کنه هنوز هم نمیتونم با مامانم درباره اون حرف بزنم. از اینکه میخواد دوباره باهام حرف بزنه. میدونم ببخشید خیلی طولانی شد این حرفا خیلی وقته توی دلمه و نمیتونستم به کسی بگم حالا از شما میخوام که بهم کمک کنید.متشکرم از لطف شما
- [سایر] باسلام لطفاسوال من رو در پست عمومی قرار دهید..دختری 24 ساله هستم 3 سال پیش با فردی رابطه ازدواجی داشتم حالا که امده خواستگاری با مخالفت شدید خانواده ام روبرو شده منم هم بانظرخانواده ام موافقم در این بین خواستگاری داشتم که 5 سال پیش از من خواستگاری کرده بود ولی من به آن جواب رد دادم و حالا دو باره اقدام کرده ار لحاظ اخلاق و رفتار واقعا با هم تفاهم داریم موقعیت خوبی هم داره. ولی نمی دونم چه جوری از شر خواستگار اولم راحت شم ، از ترس خواستگار اولم اجازه به این خواستگارم نداده ام که به خانواده من اقدام کنن،ونظربراین دارم که او کامل از زندگیم بره بیرون بعد به این خواستگارم اجازه اقدام بدم نمیدونم دارم کار درستی انجام میدم یا نه ؟چون خواستگاراولم مرا تهدید می کند که نمی گذارد با کس دیگه ای ازدواج کنم.می ترسم صدام رو ضبط کرده باشه یا پیام هام رو داشته باشه وبیشترین ترسی که دارم از این است که این دو خواستگارم اقوام دور می باشند، می ترسم اگر به این دومی جواب دهم بعدا در زندگیم مشکلی پیش بیاید، اما واقعا دوست دارم که بهش برسم،و اینکه من جریان خواستگار اولم را به این خواستگارم به طورخلاصه گفته ام و این رانیز کامل گفته ام که خانواده ام تمام فامیلمان از این جریان آگاهن،وسوال دیگرم اینه که تاچه میزان درمورد رابطه ی قبلیم با خواستگار الانم اطلاعات بدم؟ واقعا نمی دانم چی کار کنم خواهش می کنم راهی جلوپام بذارین.باتشکر
- [سایر] با سلام خدمت شما و تشکر از اینکه به سوالات ما پاسخ می دهید نمی دونم که از کجای مشکلم باید بگم فقط اینو می دونم که من خیلی بدم. من همین امروز با مادر و پدرم دعوایم شد البته موضوع جدیدی نیست. میدونم که در هر شرایطی من مقصرم چون دینمون گفته ولی دیگه خسته شدم. مامانم میگه تو از سه سالگیت با من لجبازی می کردی و به خاطر دوستات جلوی من می ایستادی. هر چی بهشون میگم آخه مگه بچه سه ساله چیزی میفهمه گوش نمیدن. من سال 82 شهرستان دانشگاه قبول شدم و رفتم وقتی برگشتم مشکلات ما چندین برابر شده بود و تا الان هم ادامه داره مامانم میگه یزد منو خراب کرده ولی من میگم تربیت 22 سال یک طرف و تربیت 2 سال یک طرف. پس تربیت اونا مشکل داشته . وقتی مامانم تو چشمای من نگاه می کنه و منو نفرین می کنه چرا من باید دوسش داشته باشم سر هر موضوعی که دعوا میشه من نفرین میشم .دیگه خسته شدم و تحمل هیچ چیزی رو ندارم. فقط از شما می خوام به من جواب بدین که بچه سه ساله می تونه از روی عقل با مادرش سر دوستاش لجبازی کنه یا یه کمبودی باعث این موضوع میشه. دوم اینکه من 2 سال رفتم شهرستان به قول مامانم سرکش شدم اون نباید یه کاری می کرد اعتماد من بهشون جلب بشه نه اینکه با دعوا و نفرین و نکته سنج شدن هر روز منو از خودش دورتر کنه. امروز به من میگه برو برای خودت یه زندگی مستقل درست کن . آخه آدم به دختر جوونش این حرفو میزنه؟ وقتی هم که گفتم باشه میرم بابام عصبانی شد و گفت دیگه حق ندارم برم سر کار البته از دبستان تا من کار اشتباهی میکردم کیف و کتابم جمع میشد و دیگه نباید می رفتم مدرسه دیگه عادت کردم. من هم بد میکنم ولی نه اونقدر. اونام خیلی نسبت به من نکته سنجی می کنن من هم دیگه خسته شدم. این یک اپسیلون از حرفای منه ببخشید که وقتتون را گرفتم