من مشکلی در مورد طرز تفکر شوهرم دارم. شوهر من ضرورتی در مورد گفتن مسایل پیش آمده در خانواده خود ندارد و من مسایل اتفاق افتاده را خیلی دیر می فهمم. مثلاً بارداری خواهر شوهرم را من دیرتر از همه فهمیدم. آن هم از طریق مادر شوهرم! در مورد مسایل دیگر هم این گونه است و شوهرم ضرورتی برای گفتن نمی بیند. مثلاً وقتی ما تازه ازدواج کرده بودیم من متوجه شدم که دو خاله شوهرم با هم قهر هستند، در حالی که وقتی من به شوهرم گفتم او انکار کرد و وقتی من از یک خاله اش حال دیگری را پرسیدم متوجه شدم که بی گدار به آب زده ام. واقعاً نمیدانم چه کار کنم. از شما تقاضای راهنمایی دارم.
من مشکلی در مورد طرز تفکر شوهرم دارم. شوهر من ضرورتی در مورد گفتن مسایل پیش آمده در خانواده خود ندارد و من مسایل اتفاق افتاده را خیلی دیر می فهمم. مثلاً بارداری خواهر شوهرم را من دیرتر از همه فهمیدم. آن هم از طریق مادر شوهرم! در مورد مسایل دیگر هم این گونه است و شوهرم ضرورتی برای گفتن نمی بیند. مثلاً وقتی ما تازه ازدواج کرده بودیم من متوجه شدم که دو خاله شوهرم با هم قهر هستند، در حالی که وقتی من به شوهرم گفتم او انکار کرد و وقتی من از یک خاله اش حال دیگری را پرسیدم متوجه شدم که بی گدار به آب زده ام. واقعاً نمیدانم چه کار کنم. از شما تقاضای راهنمایی دارم. دانشجوی گرامی؛ فقط شما نیستید که با چنین مسأله ای در رابطه با شوهرتان مواجهید. ما نیز وضعیتی را که با آن مواجه هستید به خوبی درک کرده و خوب می دانیم که ممکن است این رفتار شوهرتان شما را آزرده باشد؛ اما از مجموع مطالبی که بیان نمودید، به نظر می رسد مسایلی نظیر دانستن یک یا چند ماه زودتر بارداری خواهرشوهرتان، آنچنان برایتان مهم نیست که ندانستنش را مشکلی برای زندگیتان قلمداد نمایید. به نظر می رسد مسأله اصلی اینجاست که شما دوست دارید چنین مواردی را از زبان شوهر خود بشنوید نه افرادی نظیر مادر شوهر و ... . در واقع به نظر می رسد شما بیان این جور مسائل را از سوی شوهرتان به عنوان اعتماد به خود دانسته و چنین فکر می کنید که اگر شوهرم این مسأله را با من در میان نگذارده لابد نشانه آن است که به من اطمینان نداشته است. چنین برداشتی بی پایه و اساس نیست. روانشناسی می گوید:( اگر همسری پس از کشف رازی که شما مخفی کرده بودید عصبانی شد، به این دلیل است که شما به او اطمینان نکرده اید).[1] اما چه خوب است از نگاه همسرتان نیز به این امور بنگرید. شایسته است این حق را نسبت به خواهرشوهر و یا خاله های شوهرتان قائل باشید که تمایل نداشته باشند مثلاً تا موعد خاصی سایرین از اطلاعاتی که مربوط به آنهاست مطلع گردند. در واقع به نظر می رسد اگر شوهرتان چنین مسایلی را بدون رضایت افراد ذی حقی که بدانها اشاره شد، با شما در میان می گذاشت در واقع نوعی تجاوز به حریم خصوصی آنها به شمار می رفت. یک اصل کلی در ارتباطات وجود دارد و آن این که: انسانهایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگر اعضای خانواده {از جمله همسر خود} دارند، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و شادتر بوده و راحت تر می توانند به خواسته های خود برسند؛ لذا شایسته است فارغ از دلایل موجّه یا غیر موجّهی که ممکن است شوهرتان برای این رفتار خود داشته باشد، به این نکته توجه داشته باشید که ذهن افراد همانند رایانه ای است که باید برنامه داشته باشد. پس بیایید بهترین انتظارات خود را به همسرتان منتقل نمایید تا با طراحی بهترین برنامه برای وی و آینده زندگی مشترکتان، فکرتان را از بابت آن راحت نمایید و فقط گاهگاهی با برنامه های تازه شارژش نمایید. شایسته است در اوایل زندگی مشترکتان بهترین تلقینات و انتظارات را به یکدیگر بگویید تا سنگ بنایی باشد برای یک عمر زندگی با عزّت در کنار یکدیگر. مطمئن باشید که اگر شما امروز از همسرتان انتظار داشته باشید هر چه در خانواده اش اتفاق می افتد با شما در میان بگذارد، قطعاً در او نیز چنین توقعی نسبت به شما و خانواده تان ایجاد خواهد شد؛ در حالی که تجربه نشان داده( اغلب همسران از اسرار به عنوان حربه ای علیه یکدیگر استفاده می کنند)[2] و این یعنی متزلزل ساختن روابط شما با یکدیگر. ارتباط میان فردی مؤثر با همسر زمانی برقرار می شود که از مثبت گرایی نسبی بهره مند باشید. واقعیت این است که هر اندیشه مثبت یا منفی که در ذهن انسان جاری می شود بر سرنوشت او اثر می گذارد؛ لذا توصیه ما این است که علاوه بر اینکه روی نکات مثبت همسر خود تکیه داشته و با برجسته سازی این نکات، به نوعی باعث تشویق وی برای استمرار و تعمیق رفتارها و باورهای مثبت وی در محیط خانواده می گردید از این زاویه نیز به خصوصیت همسرتان بنگرید که روحیه ای که همسرتان دارد و برای اطلاعات مربوط به محیط های خانواده مستقل خود، خانواده پدری و فامیلش مرزی را مشخص کرده در خیلی از موارد زیربنای خوبی است برای تحکیم پایه های زندگی مشترکتان. نکته پایانی هیچ کس دقیقاً همان چیزی نیست که خواهان آن هستید. گاه افراد با اعمالشان شما را ناامید می‌کنند. یک رابطه سالم به این معناست که دیگران را به همان صورتی که هستند بپذیرید و قصد تغییر آنها را نداشته باشید. بسیاری از ما سعی می‌کنیم افراد و موقعیتها را تابع خواسته‌های خویش سازیم و طبیعی است وقتی آنها به شیوه خود عمل می‌کنند ما آمادگی آن را نداشته و احساس نگرانی، غم و حتی خشم می‌کنیم. اختلاف نظر با همسر در چنین مواردی که بدان اشاره نمودید، طبیعی است، سعی نمایید با مدیریت صحیح چنین مسائلی به سازگاری مطلوبی با همسرتان دست یابید. مطمئن باشید که گرچه انسان نمی‌تواند تمام شرائط و امکانات را بر وفق مراد خود فراهم نماید ولی می‌تواند خود را با شرائط موجود به گونه ای فعال وفق داده و هماهنگ سازد. تنها کاری که باید بکنید این است که متفاوت بودن سلیقه شوهرتان را در چنین مسائلی با سلیقه خود بپذیرید و به رسمیت بشناسید. هر انسانی در مغز خود منبع معنی خاص خود را دارد و بر اساس آن ارتباط برقرار می سازد.[3] سعی کنید تا جایی که می توانید با همسرتان مدارا نمایید. مدارا با یکدیگر از لوازم زندگی است و بدون آن روابط انسانها سست می شود و لذّت و آرامش به مقدار زیادی کاهش می یابد. حریم خصوصی شوهر و خانواده اش را حفظ کرده و با وی خوش رفتار باشید تا به حسن نیّت شما در بیان نظراتتان پی ببرد و جستجوها و کنکاش های شما را در مورد مسائلی که بدان اشاره نمودید، به حساب کنجکاوی های معمولی که در اغلب زنان وجود دارد، نگذارد. 1.ازدواج آگاهانه، زندگی شادمانه ٌ ص 88. 2. همان.ص 88. 3. اصول و تکنیک های بر قراری ارتباط مؤثر با دیگران ،‌قادر باستانی نویسنده: رضا وظیفه مند
عنوان سوال:

من مشکلی در مورد طرز تفکر شوهرم دارم. شوهر من ضرورتی در مورد گفتن مسایل پیش آمده در خانواده خود ندارد و من مسایل اتفاق افتاده را خیلی دیر می فهمم. مثلاً بارداری خواهر شوهرم را من دیرتر از همه فهمیدم. آن هم از طریق مادر شوهرم! در مورد مسایل دیگر هم این گونه است و شوهرم ضرورتی برای گفتن نمی بیند. مثلاً وقتی ما تازه ازدواج کرده بودیم من متوجه شدم که دو خاله شوهرم با هم قهر هستند، در حالی که وقتی من به شوهرم گفتم او انکار کرد و وقتی من از یک خاله اش حال دیگری را پرسیدم متوجه شدم که بی گدار به آب زده ام. واقعاً نمیدانم چه کار کنم. از شما تقاضای راهنمایی دارم.


پاسخ:

من مشکلی در مورد طرز تفکر شوهرم دارم. شوهر من ضرورتی در مورد گفتن مسایل پیش آمده در خانواده خود ندارد و من مسایل اتفاق افتاده را خیلی دیر می فهمم. مثلاً بارداری خواهر شوهرم را من دیرتر از همه فهمیدم. آن هم از طریق مادر شوهرم! در مورد مسایل دیگر هم این گونه است و شوهرم ضرورتی برای گفتن نمی بیند. مثلاً وقتی ما تازه ازدواج کرده بودیم من متوجه شدم که دو خاله شوهرم با هم قهر هستند، در حالی که وقتی من به شوهرم گفتم او انکار کرد و وقتی من از یک خاله اش حال دیگری را پرسیدم متوجه شدم که بی گدار به آب زده ام. واقعاً نمیدانم چه کار کنم. از شما تقاضای راهنمایی دارم.

دانشجوی گرامی؛ فقط شما نیستید که با چنین مسأله ای در رابطه با شوهرتان مواجهید. ما نیز وضعیتی را که با آن مواجه هستید به خوبی درک کرده و خوب می دانیم که ممکن است این رفتار شوهرتان شما را آزرده باشد؛ اما از مجموع مطالبی که بیان نمودید، به نظر می رسد مسایلی نظیر دانستن یک یا چند ماه زودتر بارداری خواهرشوهرتان، آنچنان برایتان مهم نیست که ندانستنش را مشکلی برای زندگیتان قلمداد نمایید.
به نظر می رسد مسأله اصلی اینجاست که شما دوست دارید چنین مواردی را از زبان شوهر خود بشنوید نه افرادی نظیر مادر شوهر و ... . در واقع به نظر می رسد شما بیان این جور مسائل را از سوی شوهرتان به عنوان اعتماد به خود دانسته و چنین فکر می کنید که اگر شوهرم این مسأله را با من در میان نگذارده لابد نشانه آن است که به من اطمینان نداشته است. چنین برداشتی بی پایه و اساس نیست. روانشناسی می گوید:( اگر همسری پس از کشف رازی که شما مخفی کرده بودید عصبانی شد، به این دلیل است که شما به او اطمینان نکرده اید).[1] اما چه خوب است از نگاه همسرتان نیز به این امور بنگرید.
شایسته است این حق را نسبت به خواهرشوهر و یا خاله های شوهرتان قائل باشید که تمایل نداشته باشند مثلاً تا موعد خاصی سایرین از اطلاعاتی که مربوط به آنهاست مطلع گردند. در واقع به نظر می رسد اگر شوهرتان چنین مسایلی را بدون رضایت افراد ذی حقی که بدانها اشاره شد، با شما در میان می گذاشت در واقع نوعی تجاوز به حریم خصوصی آنها به شمار می رفت.
یک اصل کلی در ارتباطات وجود دارد و آن این که: انسانهایی که ارتباطات سالم و درستی با دیگر اعضای خانواده {از جمله همسر خود} دارند، استرس کمتری را تجربه می‌کنند و شادتر بوده و راحت تر می توانند به خواسته های خود برسند؛ لذا شایسته است فارغ از دلایل موجّه یا غیر موجّهی که ممکن است شوهرتان برای این رفتار خود داشته باشد، به این نکته توجه داشته باشید که ذهن افراد همانند رایانه ای است که باید برنامه داشته باشد. پس بیایید بهترین انتظارات خود را به همسرتان منتقل نمایید تا با طراحی بهترین برنامه برای وی و آینده زندگی مشترکتان، فکرتان را از بابت آن راحت نمایید و فقط گاهگاهی با برنامه های تازه شارژش نمایید. شایسته است در اوایل زندگی مشترکتان بهترین تلقینات و انتظارات را به یکدیگر بگویید تا سنگ بنایی باشد برای یک عمر زندگی با عزّت در کنار یکدیگر. مطمئن باشید که اگر شما امروز از همسرتان انتظار داشته باشید هر چه در خانواده اش اتفاق می افتد با شما در میان بگذارد، قطعاً در او نیز چنین توقعی نسبت به شما و خانواده تان ایجاد خواهد شد؛ در حالی که تجربه نشان داده( اغلب همسران از اسرار به عنوان حربه ای علیه یکدیگر استفاده می کنند)[2] و این یعنی متزلزل ساختن روابط شما با یکدیگر.
ارتباط میان فردی مؤثر با همسر زمانی برقرار می شود که از مثبت گرایی نسبی بهره مند باشید. واقعیت این است که هر اندیشه مثبت یا منفی که در ذهن انسان جاری می شود بر سرنوشت او اثر می گذارد؛ لذا توصیه ما این است که علاوه بر اینکه روی نکات مثبت همسر خود تکیه داشته و با برجسته سازی این نکات، به نوعی باعث تشویق وی برای استمرار و تعمیق رفتارها و باورهای مثبت وی در محیط خانواده می گردید از این زاویه نیز به خصوصیت همسرتان بنگرید که روحیه ای که همسرتان دارد و برای اطلاعات مربوط به محیط های خانواده مستقل خود، خانواده پدری و فامیلش مرزی را مشخص کرده در خیلی از موارد زیربنای خوبی است برای تحکیم پایه های زندگی مشترکتان.
نکته پایانی
هیچ کس دقیقاً همان چیزی نیست که خواهان آن هستید. گاه افراد با اعمالشان شما را ناامید می‌کنند. یک رابطه سالم به این معناست که دیگران را به همان صورتی که هستند بپذیرید و قصد تغییر آنها را نداشته باشید. بسیاری از ما سعی می‌کنیم افراد و موقعیتها را تابع خواسته‌های خویش سازیم و طبیعی است وقتی آنها به شیوه خود عمل می‌کنند ما آمادگی آن را نداشته و احساس نگرانی، غم و حتی خشم می‌کنیم.
اختلاف نظر با همسر در چنین مواردی که بدان اشاره نمودید، طبیعی است، سعی نمایید با مدیریت صحیح چنین مسائلی به سازگاری مطلوبی با همسرتان دست یابید. مطمئن باشید که گرچه انسان نمی‌تواند تمام شرائط و امکانات را بر وفق مراد خود فراهم نماید ولی می‌تواند خود را با شرائط موجود به گونه ای فعال وفق داده و هماهنگ سازد. تنها کاری که باید بکنید این است که متفاوت بودن سلیقه شوهرتان را در چنین مسائلی با سلیقه خود بپذیرید و به رسمیت بشناسید. هر انسانی در مغز خود منبع معنی خاص خود را دارد و بر اساس آن ارتباط برقرار می سازد.[3] سعی کنید تا جایی که می توانید با همسرتان مدارا نمایید. مدارا با یکدیگر از لوازم زندگی است و بدون آن روابط انسانها سست می شود و لذّت و آرامش به مقدار زیادی کاهش می یابد.
حریم خصوصی شوهر و خانواده اش را حفظ کرده و با وی خوش رفتار باشید تا به حسن نیّت شما در بیان نظراتتان پی ببرد و جستجوها و کنکاش های شما را در مورد مسائلی که بدان اشاره نمودید، به حساب کنجکاوی های معمولی که در اغلب زنان وجود دارد، نگذارد.
1.ازدواج آگاهانه، زندگی شادمانه ٌ ص 88.
2. همان.ص 88.
3. اصول و تکنیک های بر قراری ارتباط مؤثر با دیگران ،‌قادر باستانی
نویسنده: رضا وظیفه مند





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین