چرا باید مقلد یک مرجع تقلید شد، در حالی که تمام مراجع، صلاحیت تقلید دار شدن را دارد و میتوان در مسائل شرعی به آن¬ها رجوع کرد؟ عقل و منطق حکم می کند انسان در هر کاری به خصوص در امور مهم و سر نوشت ساز(احکام الهی) که سعادت دنیا و آخرت بشر در پرتو آن تحقق می¬یابد، به متخصص ترین و دانا ترین افراد مراجعه نماید. چرا که تنها فتوا، موضوعیت ندارد، بلکه عمل به فتوای فقیه به دلیل این است که ما را در عمل به واقع برساند و فتوای فقیه اعلم به دلیل این که به واقع نزدیک تر است ما را بهتر به هدف می¬رساند. برهمین اساس، روایات زیادی داریم که بر تقدم اعلم و سایر مرجحات دلالت دارند. در مقبوله عمر بن حنظله امام(ع) می¬فرماید:( الحکم ما حکم به اَعدَلُهما و افقههما و اصدقهما فی الحدیث و اَورَعُهما و لایلتفت الی ما حکم به الآخر)(وسائل الشیعة، (کتاب القضاء)، باب 9، ح 1؛ اگر در میان فقیهان و محدثان اختلاف افتاد، حکم و فتوای قابل قبول ویژه عادل ترین، فقیه ترین، راست گوترین و پرهیزکارترین آن¬هاست، آن را بگیر و عمل کن و به حکم و فتوای دیگری توجه نکن). با توجه به همین نکته مهم است که امام علی(ع) به مالک اشتر توصیه می¬کند: برای قضاوت و داوری، بهترین و فاضل ترین افراد را انتخاب کن. فقها نیز به همین دلیل تقلید اعلم را واجب می¬دانند و تقلید غیر اعلم و یا کسی را که در بعضی از مسائل فقهی متخصص است، جایز نمی شمارند. اگر اعلم مشخص نباشد، باید به کسی که نسبت به دیگران ارجحیت دارد، مراجعه شود. اگر از نظر علمی مساوی باشند، آن کس که باتقواتر، زاهدتر و آگاه تر به حال زمان باشد، باید انتخاب شود. اگر بعضی فقها بقای بر تقلید اعلمی را که از دنیا رفته واجب می¬دانند، خواه در زمان حیاتش به تمام مسائل او عمل کرده باشند و یا عمل نکرده باشند، جای تعجب نیست، زیرا ملاک و معیار رسیدن به واقع است و بی شک فتوای اعلم به واقع نزدیک تر می¬باشد. این سخن که (تمام مراجع اعلم هستند) سخن درستی نیست زیرا اعلم در صورتی صدق پیدا می¬کند که دیگران عالم باشند. بنابراین یا یکی از آن¬ها اعلم از دیگران است که به حکم عقل و نقل باید از اعلم تقلید کرد و یا هرکدام از آن¬ها در رشته ای از ابواب فقه اعلم است که در این صورت در همان باب باید از مرجع اعلم تقلید کرد و یا اینکه همه مساوی هستند که در این صورت مکلف اختیار دارد به تعیین مرجع تقلید برای خویش است . بنابراین، داشتن مرجع تقلید که از همه دانا تر باشد یک فرایند عقلی است، زیرا انسان به دنبال حقیقت است(وقتی چند فقیه وجود داشتند که یکی اعلم و آشناتر به فقه است، روش عقلا ترجیح اعلم است؛ چون احتمال این که نظر و رای او به واقع نزدیک تر باشد بیشتر است... مراجعه به اعلم مبتنی بر روش و بنای عقلایی است و عقلا وقتی کسی را حاذق تر و اعلم بدانند به او مراجعه می کنند و تنها در صورت عدم دسترسی به نظریات چنین کسی، به دیگران مراجعه خواهند کرد).(مصباح یزدی، نقش تقلید در زندگی انسان، ص129و 130) البته هرگاه دو مجتهد مساوی باشند، می توان بعضی از مسائل را از یکی و بعضی را از دیگری تقلید کرد.(سید مجتبی حسینی، احکام تقلید و بلوغ، ص 72) بعضی از مراجع تخییر مقلد از دو مجتهد مساوی را تخییر ابتدایی میدانند ؛ یعنی در ابتدا مقلد میتواند از یکی از آن دو تقلید کند، ولی بعد از تقلید از یکی دیگر نمیتواند به مجتهد مساوی دیگر رجوع کند. بعضی دیگر از مراجع، این تخییر را استمراری میدانند ؛ یعنی مقلد همیشه مختار است که از هر یک از آن دو تقلید کند به هر حال مقلد باید در این زمینه به رساله عملیه مرجع فعلی خود رجوع کند.(ر.ک: سید مجتبی حسینی، احکام تقلید و بلوغ، ص 73و 74)
چرا باید مقلد یک مرجع تقلید شد، در حالی که تمام مراجع، صلاحیت تقلید دار شدن را دارد و میتوان در مسائل شرعی به آن¬ها رجوع کرد؟
چرا باید مقلد یک مرجع تقلید شد، در حالی که تمام مراجع، صلاحیت تقلید دار شدن را دارد و میتوان در مسائل شرعی به آن¬ها رجوع کرد؟
عقل و منطق حکم می کند انسان در هر کاری به خصوص در امور مهم و سر نوشت ساز(احکام الهی) که سعادت دنیا و آخرت بشر در پرتو آن تحقق می¬یابد، به متخصص ترین و دانا ترین افراد مراجعه نماید. چرا که تنها فتوا، موضوعیت ندارد، بلکه عمل به فتوای فقیه به دلیل این است که ما را در عمل به واقع برساند و فتوای فقیه اعلم به دلیل این که به واقع نزدیک تر است ما را بهتر به هدف می¬رساند.
برهمین اساس، روایات زیادی داریم که بر تقدم اعلم و سایر مرجحات دلالت دارند. در مقبوله عمر بن حنظله امام(ع) می¬فرماید:( الحکم ما حکم به اَعدَلُهما و افقههما و اصدقهما فی الحدیث و اَورَعُهما و لایلتفت الی ما حکم به الآخر)(وسائل الشیعة، (کتاب القضاء)، باب 9، ح 1؛ اگر در میان فقیهان و محدثان اختلاف افتاد، حکم و فتوای قابل قبول ویژه عادل ترین، فقیه ترین، راست گوترین و پرهیزکارترین آن¬هاست، آن را بگیر و عمل کن و به حکم و فتوای دیگری توجه نکن).
با توجه به همین نکته مهم است که امام علی(ع) به مالک اشتر توصیه می¬کند: برای قضاوت و داوری، بهترین و فاضل ترین افراد را انتخاب کن. فقها نیز به همین دلیل تقلید اعلم را واجب می¬دانند و تقلید غیر اعلم و یا کسی را که در بعضی از مسائل فقهی متخصص است، جایز نمی شمارند. اگر اعلم مشخص نباشد، باید به کسی که نسبت به دیگران ارجحیت دارد، مراجعه شود. اگر از نظر علمی مساوی باشند، آن کس که باتقواتر، زاهدتر و آگاه تر به حال زمان باشد، باید انتخاب شود. اگر بعضی فقها بقای بر تقلید اعلمی را که از دنیا رفته واجب می¬دانند، خواه در زمان حیاتش به تمام مسائل او عمل کرده باشند و یا عمل نکرده باشند، جای تعجب نیست، زیرا ملاک و معیار رسیدن به واقع است و بی شک فتوای اعلم به واقع نزدیک تر می¬باشد.
این سخن که (تمام مراجع اعلم هستند) سخن درستی نیست زیرا اعلم در صورتی صدق پیدا می¬کند که دیگران عالم باشند. بنابراین یا یکی از آن¬ها اعلم از دیگران است که به حکم عقل و نقل باید از اعلم تقلید کرد و یا هرکدام از آن¬ها در رشته ای از ابواب فقه اعلم است که در این صورت در همان باب باید از مرجع اعلم تقلید کرد و یا اینکه همه مساوی هستند که در این صورت مکلف اختیار دارد به تعیین مرجع تقلید برای خویش است .
بنابراین، داشتن مرجع تقلید که از همه دانا تر باشد یک فرایند عقلی است، زیرا انسان به دنبال حقیقت است(وقتی چند فقیه وجود داشتند که یکی اعلم و آشناتر به فقه است، روش عقلا ترجیح اعلم است؛ چون احتمال این که نظر و رای او به واقع نزدیک تر باشد بیشتر است... مراجعه به اعلم مبتنی بر روش و بنای عقلایی است و عقلا وقتی کسی را حاذق تر و اعلم بدانند به او مراجعه می کنند و تنها در صورت عدم دسترسی به نظریات چنین کسی، به دیگران مراجعه خواهند کرد).(مصباح یزدی، نقش تقلید در زندگی انسان، ص129و 130)
البته هرگاه دو مجتهد مساوی باشند، می توان بعضی از مسائل را از یکی و بعضی را از دیگری تقلید کرد.(سید مجتبی حسینی، احکام تقلید و بلوغ، ص 72) بعضی از مراجع تخییر مقلد از دو مجتهد مساوی را تخییر ابتدایی میدانند ؛ یعنی در ابتدا مقلد میتواند از یکی از آن دو تقلید کند، ولی بعد از تقلید از یکی دیگر نمیتواند به مجتهد مساوی دیگر رجوع کند. بعضی دیگر از مراجع، این تخییر را استمراری میدانند ؛ یعنی مقلد همیشه مختار است که از هر یک از آن دو تقلید کند به هر حال مقلد باید در این زمینه به رساله عملیه مرجع فعلی خود رجوع کند.(ر.ک: سید مجتبی حسینی، احکام تقلید و بلوغ، ص 73و 74)
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جلساتی که به شرح و تبیین احکام میپردازند، علیرغم این که حاضران در جلسه، مقلّد مراجع مختلف هستند، بیان فتوای یکی از مراجع محترم، بدون این که نام آن مرجع تقلید را برده شودبر گزار می گردد حال اگر کسانی که مقلّد آن مرجع تقلید نیستند، بدون توجّه به آن فتوا عمل کنند، آیا مسئولیّتی متوجّه گوینده میباشد؟ راه جبرانش چگونه است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] شخصی مرجع تقلید خویش را عوض کرده است و مقلّد مرجع تقلید دیگری شده است به عبارت اخری از مرجع تقلید اوّل خودش عدول کرده و به مرجع تقلید دیگری رجوع کرده است این شخص بابت سهم خمس یک میلیون تومان به مرجع تقلید اوّل باید میپرداخت و دست به دست هم کرده بوده است حال این یک میلیون بدهی خمس را به کدامیک از مراجع باید بدهد از اوّلی که عدول کرده است یا به دوّمی؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] پزشک در برخی از مسائل پزشکی مقلّد یک مرجع، و بیمار مقلّد مرجع تقلید دیگری است. چنانچه نظر آنها متفاوت باشد، کدام نظریّه ملاک عمل است؟
- [آیت الله خامنه ای] در صورتی که مقلد از مرجع تقلید سؤال نماید ولی ایشان به دلایلی پاسخ ندهند و از سایر مراجع نیز جواب های متفاوتی دریافت کرده باشد می تواند با رجوع به عقل خویش اقدام نماید؟
- [آیت الله خامنه ای] اینجانب مقلّد حضرت امام خمینی (ره) می باشم آیا می توانم در صورت لزوم بعضی مسائل جدید به مراجع دیگر مراجع نموده و در حالی که به تقلید خود از حضرت امام (ره) باقی بمانم؟
- [آیت الله بهجت] اگر از کسی مسأله شرعی که مورد اختلاف مراجع معظم تقلید می باشد پرسیده شود، آیا وی موظّف است نظر خود (در صورتی که مجتهد باشد) یا مرجع تقلید خود (در صورتی که مقلّد باشد) را در پاسخ بگوید، یا نظر مرجع تقلید سؤال کننده را؟
- [آیت الله بهجت] فردی وجوهات مالش را با مرجع تقلیدی دستگردان کرده و بعدا مقلّد مرجع تقلید دیگری شده است. آیا برای دادن آن به مرجع تقلید اوّل، نیاز به اذن مرجع تقلید دوّم دارد؟
- [سایر] مقلد یکی از مراجع بودم و پس از وفات او، بدون رجوع به مجتهد زنده، به تقلید از او باقی ماندم ؛ اکنون چه و ظیفهای دارم؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخصی پس از فوت مرجع تقلیدش از مجتهدی تقلید نموده، ولی قبل از عمل به فتوای آن مجتهد مجدداً از مرجع قبلی که فوت نموده تقلید کرده است، آیا عدول با توصیف فوق الذکر جایز می باشد؟ با در نظر گرفتن این که در بعضی از مسائل از جمله در مسائل تقلید، مقلّد همین مجتهد زنده می باشد.
- [سایر] اگر مرجع تقلید حیّ (آیت الله وحید) بقا بر تقلید از میّت اعلم(آیت الله بهجت) در تمام مسائل عمل کرده و نکرده و یا یاد گرفته و نگرفته را واجب می داند، در صورتی که مرجع تقلید میّت(آیت الله بهجت) فقط بقا بر مسائل عمل کرده به فتوا را جایز بداند وظیفۀ مقلّد در این صورت چیست؟ در مسائل عمل کرده بر تقلید میّت باقی بماند یا در تمام مسائل؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] وقتی فتوای مرجع تقلید تغییر کرد عمل کردن مقلّد به فتوای قبلی جایز نیست ولی اگر فتوای قبلی مطابق احتیاط باشد عمل به آن بنابر احتیاط مانعی ندارد.
- [آیت الله بهجت] کسی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او به فتوای مرجعی دیگر به تقلید اول باقی بوده، پس از وفات مرجع دوم، در صورت جواز بقاء، تنها در مسائلی که طبق فتوای مجتهد اول عمل کرده می تواند باقی بماند . و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازین از دیگری تقلید کرده و با اجازه بعدی بر تقلید باقی مانده و در نتیجه از هر مجتهد چند مسأله عمل کرده است، در آن مسائل می تواند بر تقلید مجتهدین قبلی باقی بماند . ولی در هرصورت در مسائلی که عمل نکرده باید به فتوای مجتهد زنده عمل کند.
- [آیت الله مظاهری] انسان باید از مجتهد زنده تقلید کند و اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، میتوان در همه مسائل بر تقلید او باقی بود، گرچه به هیچ یک از فتواهای او عمل نکرده باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مرجع تقلید در مسألهای فتوا دهد, مقلّد او نمیتواند به فتوای مجتهد دیگر عمل کند; ولی اگر فتوا ندهد, بلکه احتیاط کند, مثل اینکه بگوید (احتیاط, آن است فلان طور عمل شود)، مقلد او میتواند به فتوای مجتهد دیگر که دیگر مجتهدان از او اعلم نیستند عمل کند; همچنین است اگرمرجع تقلید بگوید (محلّ تأمل )یا (مورد اشکال) است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مرجع تقلید در مسألهای فتوا دهد و پیش از آن یا پس از آن احتیاط کند، مثلاً بفرماید )نماز جمعه در روز جمعه کافی است و احتیاطاً چهار رکعت ظهر را هم بخواند( که آن را احتیاط مستحب گویند مقلّد او نمیتواند به فتوای مرجع دیگر عمل کند, مگر آنکه فتوای مرجع دیگر به احتیاطْ نزدیکتر باشد.
- [آیت الله مظاهری] در زمانی که در اعلمیّتِ مجتهدین اختلاف باشد یا مجتهدِ اعلم وجود نداشته باشد، مکلّف میتواند از هر مجتهدِ جامع الشرایطی تقلید کند. همچنین در چنین شرایطی از دو مرجع و یا بیشتر میشود تقلید کرد و رجوع از مرجعی به مرجع دیگر نیز جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در مسأله به فتوای مرجع تقلیدی عمل کرد و بعد از وفات وی در همان مسأله به فتوای مجتهد مطلق زنده رفتار نمود، دوباره نمیتواند آن را برابر فتوای مرجع متوفّا انجام دهد, مگر آنکه مجتهد مطلقِ زنده, در آنمسأله, فقط احتیاط کرده و مقلّد مدتی برابر آن عمل کرده باشد; در این حال, مقلّد میتواند دوباره به فتوای مرجع متوفّا رفتار کند.
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله جوادی آملی] .در صورت احتمال زوال برخی از شرایط صحت تقلید, یا احتمال عوض شدن فتوای مرجع, میتوان به فتوای سابق او عمل کرد و جستجو لازم نیست؛ چنانچه بعداً ثابت شود که فتوای مرجع تقلید یا شرایط او عوض شده بود, باید نسبت به گذشته, مطابق فتوای جدید یا فتوای مرجع جدید عمل کرد.