آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟
آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟ بحث از فلسفه احکام در منابع اسلامی بازگو شده و در عصر ایمه(ع) بحث رایج بوده است، زیرا روش قرآن یک روش استدلالی و منطقی است به گونه که پیوسته پیروانش را به تدبر، تفکر و استدلال دعوت می نماید. فلسفه احکام و گفت و گو درباره دستورات الهی را می توان در چند گروه تقسیم بندی کرد: 1 احکامی که از همان آغاز بعثت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فلسفه آن برهمه آشکار بوده و مردم به تناسب فکر و معلومات خود هر کدام چیزی از آن را درک می کردند و برای این که مردم را به طور عموم موظف به رعایت آن ها کنند شکل قانونی و الزامی به آن بخشیدند. مانند تحریم دروغ، خیانت، تهمت، قتل نفس، سرقت، ظلم و ستم، کم فروشی و تقلب؛ و امر به عدالت، پاکی، درستی، کمک به ستم دیدگان، کوشش و کار، نیکی به پدر و مادر و بستگان و همسایگان و مانند این¬ها که هر کس در هر پایه از معلومات باشد، فلسفه و سر این احکام را در می یابد، گو این که هر قدر بر میزان دانش و آگاهی انسان نسبت به مسائل زندگی افزوده شود اهمیت و اثر این دستورها را بهتر درک می کند. 2 احکامی که فلسفه آن بر توده مردم و گاهی بر دانشمندان آن زمان نیز روشن نبوده و در متن قرآن کریم یا سخنان پیشوایان بزرگ دین اشاراتی به اسرار آن ها شده است؛ مثلا، شاید مردم آن عصر از فلسفه سه گانه (اخلاقی، اجتماعی، بهداشتی) روزه بی خبر بودند، لذا یک جا قرآن اشاره به تأثیر تربیتی و اخلاقی آن کرده و می فرماید: (لعلکم تتقون)(بقره(2)، آیه 183) و در جای دیگر امام صادق (علیه السلام) اشاره به تأثیر اجتماعی آن کرده و بیان می دارد (لیستوی به الفقیر و الغنی)(علامه جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 20، ص 111)؛ (تا ثروتمندان و مستمندان یکسان زندگی کنند) و ثروتمندان از حال گرسنگان آگاه شوند و به کمک آن ها بشتابند. و در مورد دیگر پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم می فرماید: (صوموا تصحوا)؛ (روزه بگیرید تا تن شما سالم گردد) (و مواد مزاحم مصرف نشده از بین برود). نظیر این احکام، فراوان است که در متون آیات و احادیث پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام به اسرار آنها اشاره شده است، ولی توجه به این نکته لازم است که ذکر این اسرار و منافع، با توجه به این که متناسب با سطح فکر مردم بوده به معنی انحصار و محدود بودن فلسفه های حکم در آن چه ذکر شده نمی باشد و مانع از به کار انداختن اندیشه برای درک اسرار بیشتر نخواهد بود.(ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه) 3 احکامی که با گذشت زمان و پیشرفت آگاهی بشر پرده از روی اسرار آن ها برداشته شده و چهره آن ها نمایان گشته است و ما می توانیم آن ها را سندهای زنده ای بر عظمت و اصالت این احکام آسمانی بدانیم. مثلا آثار زیانبار جسمی و روحی و اجتماعی مشروبات الکلی و حتی آثار منفی آن روی ژن ها و جنین ها که امروزه از زبان آمار می توان شنید و یا هیجانات عصبی و مرگ و میرهای ناشی از آن به خاطر جلسات قمار و یا خطراتی که بر اثر تقسیم غیرعادلانه ثروت دامنگیر اجتماعات می گردد و یا زیان های غیر قابل انکار اقتصادی و اخلاقی رباخواری که همه را با آمار و ارقام می توان منعکس نمود که گذشت زمان و بالا رفتن سطح فکر بشر پرده از روی فلسفه آن ها کنار زده است و ما می توانیم به طور حسی آن ها را درک کنیم ولی توجه به یک موضوع نهایت ضرورت را دارد و آن این که هرگونه افراط و تند روی و پیش داوری های غلط و کوتاه نظری ها و بینش های کاذب و از همه مهم تر فرضیه های ثابت نشده علمی را به حساب قوانین مسلم علمی گذاردن، ما را در این قسمت فرسنگ ها از حقیقت دور می سازد و به جای این که به اسرار و فلسفه احکام آشناکند، در بیراهه های خطرناکی سرگردان می نماید، بنابر این تا زمانی که علم، چیزی را بطور قطع و مسلم اثبات نکند و صورت حسی به خود نگیرد، نباید به عنوان فلسفه حکم مورد بحث قرار گیرد. در آنجا که علم قطعی نداریم اصرار به فلسفه گویی نداشته باشیم و در آنجا هم که علم قطعی داریم، هرگز فلسفه حکم را منحصر و محدود در آن معرفی نکنیم. 4 برخی دیگر از احکام است که به طور روشن فلسفه آنها بیان نشده است، مانند تعداد رکعات نمازها، یا حد نصاب اجناس نه گانه زکات و یا بعضی از مناسک حج که باید منتظر بود که با پیشرفت های جدید علم و دانش پرده از روی این حقایق برداشته شود و یا آخرین وصی پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم مأمور توضیح و تفسیر آن ها باشد که آیا این ها فقط جنبه انضباطی دارد؟ آیا از اسراری است که نارسایی علم و دانش بشر شاید در آینده هم توان پرده برداری کامل از روی فلسفه آن ها نداشته باشد؟ هیچ کدام بر ما معلوم نیست همین قدر می دانیم که دسته چهارم از احکام، به اندازه سه دسته پیشین برای ما قابل احترام و لازم الاجراست چه این که همه از یک منبع سرچشمه گرفته و ماموریت آورنده آن ها با دلایل قطعی بر ما ثابت شده است. علت های بیان شده در کتاب علل الشرایع علت های بیان شده در کتاب علل الشرایع، عمدتاً حکمت هایی است که براساس نقل و روایت بیان شده اند و می توان به سنت استناد داد. اما منظور شما از دلایل علمی چیست؟ اگر منظور از علم، علوم تجربی است که علوم تجربی به طور کامل صلاحیت تبیین و بیان علل احکام و دستورهای دینی را ندارند و تنها می تواند بعضی حکمت ها در مورد جنبه مادی (بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و...) بعضی احکام را درک کند اما اگر منظور از دلایل علمی، دلایل یقینی است. دلایلی که در قرآن و سنت آمده است علمی ترین و یقینی ترین دلایل هستند، زیرا از سوی آفریننده جهان هستی و آگاهترین به اسرار موجودات به ما رسیده است. البته درباره روایات به دو نکته باید توجه کرد: 1. برخی از روایات وارد شده مشکل سندی دارند و به اصطلاح علماء رجال و حدیث، مورد اطمینان نیستند. احتمال این که برخی از روایات جزء اسرائیلیات باشد یعنی از جعلیاتی باشد که برخی از پیروان یهود وارد روایات و احادیث کرده اند نیز هست. علماء ما برای مشخص کردن صحت و سقم روایات، روش علمی و دقیق دارند. بنابراین درستی و نادرستی هر روایت را بایست از اهل فن پرسید. 2. فهم برخی روایات نیز مشکل است و حتما باید از عالمان متخصص، معنا و مفاد آن ها را پرسید و بدون استاد آشنا با علوم اسلامی و فلسفه احکام نمی توان آن را فهمید.
عنوان سوال:

آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟


پاسخ:

آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟

بحث از فلسفه احکام در منابع اسلامی بازگو شده و در عصر ایمه(ع) بحث رایج بوده است، زیرا روش قرآن یک روش استدلالی و منطقی است به گونه که پیوسته پیروانش را به تدبر، تفکر و استدلال دعوت می نماید.
فلسفه احکام و گفت و گو درباره دستورات الهی را می توان در چند گروه تقسیم بندی کرد:
1 احکامی که از همان آغاز بعثت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فلسفه آن برهمه آشکار بوده و مردم به تناسب فکر و معلومات خود هر کدام چیزی از آن را درک می کردند و برای این که مردم را به طور عموم موظف به رعایت آن ها کنند شکل قانونی و الزامی به آن بخشیدند. مانند تحریم دروغ، خیانت، تهمت، قتل نفس، سرقت، ظلم و ستم، کم فروشی و تقلب؛ و امر به عدالت، پاکی، درستی، کمک به ستم دیدگان، کوشش و کار، نیکی به پدر و مادر و بستگان و همسایگان و مانند این¬ها که هر کس در هر پایه از معلومات باشد، فلسفه و سر این احکام را در می یابد، گو این که هر قدر بر میزان دانش و آگاهی انسان نسبت به مسائل زندگی افزوده شود اهمیت و اثر این دستورها را بهتر درک می کند.
2 احکامی که فلسفه آن بر توده مردم و گاهی بر دانشمندان آن زمان نیز روشن نبوده و در متن قرآن کریم یا سخنان پیشوایان بزرگ دین اشاراتی به اسرار آن ها شده است؛ مثلا، شاید مردم آن عصر از فلسفه سه گانه (اخلاقی، اجتماعی، بهداشتی) روزه بی خبر بودند، لذا یک جا قرآن اشاره به تأثیر تربیتی و اخلاقی آن کرده و می فرماید: (لعلکم تتقون)(بقره(2)، آیه 183) و در جای دیگر امام صادق (علیه السلام) اشاره به تأثیر اجتماعی آن کرده و بیان می دارد (لیستوی به الفقیر و الغنی)(علامه جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 20، ص 111)؛ (تا ثروتمندان و مستمندان یکسان زندگی کنند) و ثروتمندان از حال گرسنگان آگاه شوند و به کمک آن ها بشتابند. و در مورد دیگر پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم می فرماید: (صوموا تصحوا)؛ (روزه بگیرید تا تن شما سالم گردد) (و مواد مزاحم مصرف نشده از بین برود).
نظیر این احکام، فراوان است که در متون آیات و احادیث پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام به اسرار آنها اشاره شده است، ولی توجه به این نکته لازم است که ذکر این اسرار و منافع، با توجه به این که متناسب با سطح فکر مردم بوده به معنی انحصار و محدود بودن فلسفه های حکم در آن چه ذکر شده نمی باشد و مانع از به کار انداختن اندیشه برای درک اسرار بیشتر نخواهد بود.(ر.ک: شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه)
3 احکامی که با گذشت زمان و پیشرفت آگاهی بشر پرده از روی اسرار آن ها برداشته شده و چهره آن ها نمایان گشته است و ما می توانیم آن ها را سندهای زنده ای بر عظمت و اصالت این احکام آسمانی بدانیم. مثلا آثار زیانبار جسمی و روحی و اجتماعی مشروبات الکلی و حتی آثار منفی آن روی ژن ها و جنین ها که امروزه از زبان آمار می توان شنید و یا هیجانات عصبی و مرگ و میرهای ناشی از آن به خاطر جلسات قمار و یا خطراتی که بر اثر تقسیم غیرعادلانه ثروت دامنگیر اجتماعات می گردد و یا زیان های غیر قابل انکار اقتصادی و اخلاقی رباخواری که همه را با آمار و ارقام می توان منعکس نمود که گذشت زمان و بالا رفتن سطح فکر بشر پرده از روی فلسفه آن ها کنار زده است و ما می توانیم به طور حسی آن ها را درک کنیم ولی توجه به یک موضوع نهایت ضرورت را دارد و آن این که هرگونه افراط و تند روی و پیش داوری های غلط و کوتاه نظری ها و بینش های کاذب و از همه مهم تر فرضیه های ثابت نشده علمی را به حساب قوانین مسلم علمی گذاردن، ما را در این قسمت فرسنگ ها از حقیقت دور می سازد و به جای این که به اسرار و فلسفه احکام آشناکند، در بیراهه های خطرناکی سرگردان می نماید، بنابر این تا زمانی که علم، چیزی را بطور قطع و مسلم اثبات نکند و صورت حسی به خود نگیرد، نباید به عنوان فلسفه حکم مورد بحث قرار گیرد. در آنجا که علم قطعی نداریم اصرار به فلسفه گویی نداشته باشیم و در آنجا هم که علم قطعی داریم، هرگز فلسفه حکم را منحصر و محدود در آن معرفی نکنیم.
4 برخی دیگر از احکام است که به طور روشن فلسفه آنها بیان نشده است، مانند تعداد رکعات نمازها، یا حد نصاب اجناس نه گانه زکات و یا بعضی از مناسک حج که باید منتظر بود که با پیشرفت های جدید علم و دانش پرده از روی این حقایق برداشته شود و یا آخرین وصی پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم مأمور توضیح و تفسیر آن ها باشد که آیا این ها فقط جنبه انضباطی دارد؟ آیا از اسراری است که نارسایی علم و دانش بشر شاید در آینده هم توان پرده برداری کامل از روی فلسفه آن ها نداشته باشد؟ هیچ کدام بر ما معلوم نیست همین قدر می دانیم که دسته چهارم از احکام، به اندازه سه دسته پیشین برای ما قابل احترام و لازم الاجراست چه این که همه از یک منبع سرچشمه گرفته و ماموریت آورنده آن ها با دلایل قطعی بر ما ثابت شده است.
علت های بیان شده در کتاب علل الشرایع
علت های بیان شده در کتاب علل الشرایع، عمدتاً حکمت هایی است که براساس نقل و روایت بیان شده اند و می توان به سنت استناد داد. اما منظور شما از دلایل علمی چیست؟ اگر منظور از علم، علوم تجربی است که علوم تجربی به طور کامل صلاحیت تبیین و بیان علل احکام و دستورهای دینی را ندارند و تنها می تواند بعضی حکمت ها در مورد جنبه مادی (بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و...) بعضی احکام را درک کند اما اگر منظور از دلایل علمی، دلایل یقینی است. دلایلی که در قرآن و سنت آمده است علمی ترین و یقینی ترین دلایل هستند، زیرا از سوی آفریننده جهان هستی و آگاهترین به اسرار موجودات به ما رسیده است.
البته درباره روایات به دو نکته باید توجه کرد:
1. برخی از روایات وارد شده مشکل سندی دارند و به اصطلاح علماء رجال و حدیث، مورد اطمینان نیستند. احتمال این که برخی از روایات جزء اسرائیلیات باشد یعنی از جعلیاتی باشد که برخی از پیروان یهود وارد روایات و احادیث کرده اند نیز هست. علماء ما برای مشخص کردن صحت و سقم روایات، روش علمی و دقیق دارند. بنابراین درستی و نادرستی هر روایت را بایست از اهل فن پرسید.
2. فهم برخی روایات نیز مشکل است و حتما باید از عالمان متخصص، معنا و مفاد آن ها را پرسید و بدون استاد آشنا با علوم اسلامی و فلسفه احکام نمی توان آن را فهمید.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین