آیا فلسفه احکام در فقه اهل سنت هم بحث شده است یاخیر، لطفاً به نمونه¬های از آن اشاره نمایید ؟ بحث فلسفه احکام به صورت اختصار ابتدا در فقه اهل سنت و سپس در فقه شیعه مورد بحث قرار گرفته است.(ر.ک: فلسفه احکام در قرآن) بهرامی- ربانی، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3)) الف) فلسفه احکام در فقه اهل سنت شناخت فلسفه احکام از نظر فقها، به ویژه در نگاه فقهای اهل سنت که به دلیل کمبود منابع روایی، ناگزیر به گسترش احکام و قیاس موارد مشابه بوده اند همیشه تلاشی ارزشمند بوده است. فقهای اهل سنّت، آن دسته از فلسفه احکامی که در قرآن و روایات آمده، به عنوان مصالح قطعیه به شمار آورده اند و در قیاس ازآن بهره جسته اند و آن دسته از فلسفه احکامی که دلیلی شرعی بر اعتبارش نیافته اند، به عنوان مصالح مرسله مورد استفاده قرار داده اند.(عبدالکریم زیدان، الوجیز فی اصول الفقه / 238) مصالح قطعیه و مرسله که از فلسفه و حکمت احکام به دست می آید، یکی از مباحث اصولی است که اهل سنت برای دریافت و استخراج احکام الهی از آن استفاده می نمایند، از این رو، استفاده از فلسفه احکام در اصول اهل سنت، گاه جنبه استقلالی و در برخی موارد غیراستقلالی دارد. لازم به یادآوری است که اهل سنت فلسفه احکام را منحصر به حکمت احکام نمی داند بلکه منظور آنان از فلسفه احکام اعم از حکمت ها و علت ها است. برهمین اساس شناخت علّت احکام نیز به عنوان پایه قیاس، یکی دیگر از کاربردهای فلسفه احکام در اصول اهل سنّت است تا با استفاده و شناخت ازآن بتوانند قیاس را به کارگیرند. (برخی ادعا دارند که فلسفه احکام یکی از راه های رسیدن به علّت حکم است و دلایلی اقامه کرده اند).(فخررازی، المحصول، 2 / 319) این که فخررازی نظریه مزبور را مورد نقد قرار نمی دهد حاکی از این است که خود ایشان نیز معتقد است که می توان از رهگذر بررسی فلسفه احکام به علت احکام رسید و در موارد مشابه تحقق علت، احکام مشابه را جاری ساخت. علاوه براین، اهل سنّت فلسفه احکام را شرط علّت حکم می دانند و می گویند:( این که علت باید شامل بر حکمت و مصلحتی باشد که بتواند دلیل ارتباط حکم به علت گردد و در عین حال، مکلف را وادار به پیروی از حکم کند، مثلاً قتل عمد از روی دشمنی، علت وجوب قصاص است وحکمت و مصلحتی که درآن موجود است، حفظ نفوس و تأمین حیات و زندگی افراد مردم می باشد…).(شافعی، اصول فقه / 169 - 170) پس فلسفه احکام در دیدگاه اهل سنت کارکردهای مهم و مختلف داشته و در مجموع می تواند در شکل گیری قیاس، مصالح قطعیه و مرسله و استنباط احکام الهی نقش ایفا نماید. برای نمونه به مواردی از فقه و فقهای اهل سنّت که به بحث فلسفه احکام پرداخته است، اشاره می کنیم: جصاص از علمای قرن چهارم، فلسفه قصاص را حفظ و پاسداری از جان مردم می داند: (اگر کسی قصد کشتن دیگری را داشته باشد، وقتی بداند اگر او را بکشد قصاص می شود، دست از قتل بر می دارد). برهمین اساس ایشان از فلسفه قصاص در چند مورد برای استنباط احکام فقهی استفاده کرده است.(جصاص، احکام القرآن، 1/196) ابن عربی، در شهادت بر زنا می نویسد: (از آیه شریفه: (واللاّتی یأتین الفاحشة… فاستشهدوا علیهنّ أربعة منکم…)(نساء/15) استفاده می شود که در شهادت بر زنا، چهار شاهد لازم است... اگر کسی اشکال کند که در قتل، با این که حرمتش بیشتر از زناست، دو شاهد کافی است، پس چرا در زنا چهار شاهد لازم است؟ علمای ما در جواب گفته اند: حکمت خداوند اقتضا کرده است که موضوع زنا فاش نشود و مستور بماند. بدین جهت، آوردن چهار شاهد را لازم دانسته است تا آبروی مردم حفظ شود ….)(محی الدین ابن عربی، احکام القرآن، 1 / 356) ابن قدامه در المغنی به بیان چرای قانون جزیه پرداخته چنین می نویسد:( فلسفه تشریع جزیه، حفظ جان اهل ذمّه است. بنابراین، از کودکان و دیوانگان و زنان نباید جزیه گرفت، زیرا جان آنان بدون جزیه هم باید حفظ شود).(ابن قدامه، المغنی، 10 / 582) ب) بحث فلسفه احکام در فقه شیعه فقهای شیعه در بسیاری ابواب فقه به بیان فلسفه احکام و استفاده از آن رغبت نشان داده اند، مانند بحث و گفت و گو درباره فلسفه صلح با کفّار، تعیین مقدار جزیه، شهادت و قضاوت زنان و….، اما در عین حال، از نظر فقها تحقیق در فلسفه احکام، مانند شناخت احکام واجب نیست. ابن ادریس می نویسد: (سید (مرتضی) معتقد است که شناخت فلسفه احکام و علل آن مشخصاً واجب نیست، هرچند در مجموع با علل و فلسفه احکام آشنایی داریم و می دانیم که آنچه از سوی شرع، واجب یا مستحب اعلام شده، دارای مصلحتی بوده است).(ابن ادریس، السرائر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1 / 134) به عبارت دیگر سید مرتضی داشتن علم اجمالی به فلسفه احکام را کافی می داند و به نظر ایشان نیاز نیست که انسان به دنبال دانستن فلسفه تفصیلی احکام برود:(احکام شرعی بر پایه مصالح بنا شده است، مصالحی که برای خداوند مشخص و معلوم است، ولی برای ما مجهول. بلی ما علم اجمالی به فلسفه احکام داریم، ولی علم تفصیلی نخواهیم داشت).(سید مرتضی، رسائل شریف مرتضی، قم، دارالقرآن الکریم، 2 / 350) به نمونه های از بحث فلسفه احکام در کلام فقهای امامیه به صورت فهرست وار اشاره می شود: شیخ مفید از فقهای قرن پنجم (م: 413) درباره فلسفه تشریح جزیه می نویسد: (فلسفه تشریع جزیه، حفظ جان و مال اهل ذمه است. علاوه براین، جزیه باعث می شود آنان برده به شمار نیایند).(مفید، محمدبن محمدبن نعمان، المقنعة، (قم، دفتر انتشارات اسلامی) / 269) در مقابل، شیخ طوسی از علمای همین قرن (م:460) فلسفه جزیه را ملتزم شدن اهل کتاب به احکام اسلام و اجرای آنها بیان می کند.(شیخ طوسی، المبسوط، (تهران، مرتضوی)، 2 / 43) علامه حلی یکی دیگر از فقهای بزرگ شیعه در قرن هشتم(م: 726) در بحث جزیه، فلسفه جزیه را خوار کردن و اهانت به اهل کتاب و ترغیب آنان به اسلام یاد کرده است.(علامه حلی، مختلف الشیعه، (قم، دفتر انتشارات اسلامی)، 4 / 440) و فلسفه زکات را پاکی و تزکیه صاحب مال می داند. شهید اول یکی دیگر از علمای همین قرن، تقسیم بندی عبادات و معاملات را بر اساس فلسفه احکام می داند:(هرگاه مهم ترین غرض در یک حکم، مربوط به امور اخروی باشد، آن حکم از عبادات به شمار می آید. و اگر غرض اهم، دنیا باشد از معاملات به شمار می آید. در ادامه می نویسد: فلسفه حکم، ممکن است حفظ جان یا دین یا عقل یا نسب و یا مال باشد…. فلسفه قصاص یا دیه یا دفاع، حفظ نفس است و فلسفه جهاد و کشتن مرتد، حفظ دین و فلسفه تحریم مسکرات و حدّ در آن،حفظ عقل و فلسفه تحریم زنا و نزدیکی با حیوانات و قذف و حدّ و تعزیر، حفظ نسب و فلسفه تحریم غصب و سرقت وخیانت و راهزنی و حدّ وتعزیر برآنها حفظ مال است).(مکی عاملی، محمدبن جمال الدین(شهید اول)، القواعد و الفوائد، 1 / 34 - 38) در دوره های بعد، فاضل مقداد و ابن فهد حلی، از علمای قرن نهم به بیان فلسفه احکام پرداخته اند. فاضل مقداد در کتاب دَیْن می نویسد: (أن تضلّ إحداهما فتذکّر إحداهما الأخری) در آیه شریفه: (یاایّها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین…)(بقره، آیه 282) اشاره است به جواب سؤال مقدر و آن این است که چگونه خداوند شهادت دو زن را به جای شهادت یک مرد قرار داده است؟ زنان ]اکثراً[ سردمزاج هستند و سردمزاجی ]به طور معمول[ سبب نسیان است، لذا ما شهادت دو زن را در نظر گرفتیم، تا اگر یک زن غفلت کرد، دیگری وی را یادآور شود).(سیوری حلی، فاضل مقداد، کنز العرفان، تهران، مرتضوی، 2 / 52)و حکمت اینکه چه بسا زنان سردمزاج هستند این است که زنان در ابراز شهوت شروع کننده نباشند و حیا و متانت آنان بیشتر حفظ شود. همو در باب نکاح، فلسفه حرمت ازدواج با مشرکان را دعوت مشرکان، به کفر و آتش ذکر می کند.(همان، 2 / 200) ابن فهد حلی(م: 771) در بحث عده صغیره و یائسه می نویسد: (مشهور اعتقاد دارند فلسفه عده، استعلام پاکی رحم از حمل است).(حلی، ابن فهد، مهذب البارع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 3 / 488) در قرن دهم، شهید ثانی، فلسفه تشریع نکاح را استمرار و بقای نسل می داند.(عاملی ، زین الدین بن علی،(شهید ثانی)، الروضة البهیة، شرح کلانتر، 5/102) در همین قرن، محقق اردبیلی فلسفه لزوم شهادت دو زن در باب دیْن را چنانکه فاضل مقداد گفته بود، می نویسد.(محقق اردبیلی، زبدةالبیان فی احکام القرآن، (تهران، مرتضوی) / 446) در قرن یازدهم فاضل جواد فلسفه برخی از احکام را یاد آور می شود؛ مثل فلسفه لزوم شهادت دو زن در دیْن.(فاضل جواد، مسالک الافهام، تهران، مرتضوی، 3 / 61) محدث بحرانی در قرن دوازدهم به بیان پاره ای از فلسفه احکام می پردازد، مثلاً، در کتاب زکات، نخست تحت عنوان (علّة تشریع الزّکاة)، چندین روایت می آورد که بازگوکننده فلسفه تشریع زکات است.(بحرانی، یوسف بن حسن، الحدائق الناضرة، قم، دفتر انتشارات اسلامی،12 / 10 - 11) در قرن سیزدهم، فقهای بسیاری به بیان فلسفه احکام پرداخته اند که یکی از آنان صاحب جواهر است. او در باب نظر به همسرآینده، چندین روایت بیان می کند که در آن ها فلسفه حلیت نظر به همسر آینده، ایجاد مودّت و الفت، بازگو شده است.(نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، (تهران، دارالکتب الاسلامیة)، 29 / 64 - 65) وی در بحث جهاد، دو روایت برای فلسفه حرمت فرار از جنگ می آورد که یکی از حضرت علی(ع) است و دیگری از امام رضا(ع).(همان، 21 / 56) در قرن چهاردهم، که جست و جوگری انسان برای فهم اسرار طبیعت و نیز فلسفه احکام به اوج خود رسیده است، پرسش های فراوان، فقها را واداشته است تا به صورت گسترده تری به بیان فلسفه احکام بپردازند.(ر.ک: بهرامی- ربانی، (فلسفه احکام در قرآن)، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3)، و پاسخ به پرسشهای مذهبی - نویسندگان: آیات عظام ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی)
آیا فلسفه احکام در فقه اهل سنت هم بحث شده است یاخیر، لطفاً به نمونه¬های از آن اشاره نمایید ؟
آیا فلسفه احکام در فقه اهل سنت هم بحث شده است یاخیر، لطفاً به نمونه¬های از آن اشاره نمایید ؟
بحث فلسفه احکام به صورت اختصار ابتدا در فقه اهل سنت و سپس در فقه شیعه مورد بحث قرار گرفته است.(ر.ک: فلسفه احکام در قرآن) بهرامی- ربانی، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3))
الف) فلسفه احکام در فقه اهل سنت
شناخت فلسفه احکام از نظر فقها، به ویژه در نگاه فقهای اهل سنت که به دلیل کمبود منابع روایی، ناگزیر به گسترش احکام و قیاس موارد مشابه بوده اند همیشه تلاشی ارزشمند بوده است. فقهای اهل سنّت، آن دسته از فلسفه احکامی که در قرآن و روایات آمده، به عنوان مصالح قطعیه به شمار آورده اند و در قیاس ازآن بهره جسته اند و آن دسته از فلسفه احکامی که دلیلی شرعی بر اعتبارش نیافته اند، به عنوان مصالح مرسله مورد استفاده قرار داده اند.(عبدالکریم زیدان، الوجیز فی اصول الفقه / 238) مصالح قطعیه و مرسله که از فلسفه و حکمت احکام به دست می آید، یکی از مباحث اصولی است که اهل سنت برای دریافت و استخراج احکام الهی از آن استفاده می نمایند، از این رو، استفاده از فلسفه احکام در اصول اهل سنت، گاه جنبه استقلالی و در برخی موارد غیراستقلالی دارد.
لازم به یادآوری است که اهل سنت فلسفه احکام را منحصر به حکمت احکام نمی داند بلکه منظور آنان از فلسفه احکام اعم از حکمت ها و علت ها است. برهمین اساس شناخت علّت احکام نیز به عنوان پایه قیاس، یکی دیگر از کاربردهای فلسفه احکام در اصول اهل سنّت است تا با استفاده و شناخت ازآن بتوانند قیاس را به کارگیرند. (برخی ادعا دارند که فلسفه احکام یکی از راه های رسیدن به علّت حکم است و دلایلی اقامه کرده اند).(فخررازی، المحصول، 2 / 319) این که فخررازی نظریه مزبور را مورد نقد قرار نمی دهد حاکی از این است که خود ایشان نیز معتقد است که می توان از رهگذر بررسی فلسفه احکام به علت احکام رسید و در موارد مشابه تحقق علت، احکام مشابه را جاری ساخت.
علاوه براین، اهل سنّت فلسفه احکام را شرط علّت حکم می دانند و می گویند:( این که علت باید شامل بر حکمت و مصلحتی باشد که بتواند دلیل ارتباط حکم به علت گردد و در عین حال، مکلف را وادار به پیروی از حکم کند، مثلاً قتل عمد از روی دشمنی، علت وجوب قصاص است وحکمت و مصلحتی که درآن موجود است، حفظ نفوس و تأمین حیات و زندگی افراد مردم می باشد…).(شافعی، اصول فقه / 169 - 170) پس فلسفه احکام در دیدگاه اهل سنت کارکردهای مهم و مختلف داشته و در مجموع می تواند در شکل گیری قیاس، مصالح قطعیه و مرسله و استنباط احکام الهی نقش ایفا نماید.
برای نمونه به مواردی از فقه و فقهای اهل سنّت که به بحث فلسفه احکام پرداخته است، اشاره می کنیم: جصاص از علمای قرن چهارم، فلسفه قصاص را حفظ و پاسداری از جان مردم می داند: (اگر کسی قصد کشتن دیگری را داشته باشد، وقتی بداند اگر او را بکشد قصاص می شود، دست از قتل بر می دارد). برهمین اساس ایشان از فلسفه قصاص در چند مورد برای استنباط احکام فقهی استفاده کرده است.(جصاص، احکام القرآن، 1/196)
ابن عربی، در شهادت بر زنا می نویسد: (از آیه شریفه: (واللاّتی یأتین الفاحشة… فاستشهدوا علیهنّ أربعة منکم…)(نساء/15) استفاده می شود که در شهادت بر زنا، چهار شاهد لازم است... اگر کسی اشکال کند که در قتل، با این که حرمتش بیشتر از زناست، دو شاهد کافی است، پس چرا در زنا چهار شاهد لازم است؟ علمای ما در جواب گفته اند: حکمت خداوند اقتضا کرده است که موضوع زنا فاش نشود و مستور بماند. بدین جهت، آوردن چهار شاهد را لازم دانسته است تا آبروی مردم حفظ شود ….)(محی الدین ابن عربی، احکام القرآن، 1 / 356)
ابن قدامه در المغنی به بیان چرای قانون جزیه پرداخته چنین می نویسد:( فلسفه تشریع جزیه، حفظ جان اهل ذمّه است. بنابراین، از کودکان و دیوانگان و زنان نباید جزیه گرفت، زیرا جان آنان بدون جزیه هم باید حفظ شود).(ابن قدامه، المغنی، 10 / 582)
ب) بحث فلسفه احکام در فقه شیعه
فقهای شیعه در بسیاری ابواب فقه به بیان فلسفه احکام و استفاده از آن رغبت نشان داده اند، مانند بحث و گفت و گو درباره فلسفه صلح با کفّار، تعیین مقدار جزیه، شهادت و قضاوت زنان و….، اما در عین حال، از نظر فقها تحقیق در فلسفه احکام، مانند شناخت احکام واجب نیست.
ابن ادریس می نویسد: (سید (مرتضی) معتقد است که شناخت فلسفه احکام و علل آن مشخصاً واجب نیست، هرچند در مجموع با علل و فلسفه احکام آشنایی داریم و می دانیم که آنچه از سوی شرع، واجب یا مستحب اعلام شده، دارای مصلحتی بوده است).(ابن ادریس، السرائر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1 / 134) به عبارت دیگر سید مرتضی داشتن علم اجمالی به فلسفه احکام را کافی می داند و به نظر ایشان نیاز نیست که انسان به دنبال دانستن فلسفه تفصیلی احکام برود:(احکام شرعی بر پایه مصالح بنا شده است، مصالحی که برای خداوند مشخص و معلوم است، ولی برای ما مجهول. بلی ما علم اجمالی به فلسفه احکام داریم، ولی علم تفصیلی نخواهیم داشت).(سید مرتضی، رسائل شریف مرتضی، قم، دارالقرآن الکریم، 2 / 350)
به نمونه های از بحث فلسفه احکام در کلام فقهای امامیه به صورت فهرست وار اشاره می شود:
شیخ مفید از فقهای قرن پنجم (م: 413) درباره فلسفه تشریح جزیه می نویسد: (فلسفه تشریع جزیه، حفظ جان و مال اهل ذمه است. علاوه براین، جزیه باعث می شود آنان برده به شمار نیایند).(مفید، محمدبن محمدبن نعمان، المقنعة، (قم، دفتر انتشارات اسلامی) / 269)
در مقابل، شیخ طوسی از علمای همین قرن (م:460) فلسفه جزیه را ملتزم شدن اهل کتاب به احکام اسلام و اجرای آنها بیان می کند.(شیخ طوسی، المبسوط، (تهران، مرتضوی)، 2 / 43) علامه حلی یکی دیگر از فقهای بزرگ شیعه در قرن هشتم(م: 726) در بحث جزیه، فلسفه جزیه را خوار کردن و اهانت به اهل کتاب و ترغیب آنان به اسلام یاد کرده است.(علامه حلی، مختلف الشیعه، (قم، دفتر انتشارات اسلامی)، 4 / 440) و فلسفه زکات را پاکی و تزکیه صاحب مال می داند.
شهید اول یکی دیگر از علمای همین قرن، تقسیم بندی عبادات و معاملات را بر اساس فلسفه احکام می داند:(هرگاه مهم ترین غرض در یک حکم، مربوط به امور اخروی باشد، آن حکم از عبادات به شمار می آید. و اگر غرض اهم، دنیا باشد از معاملات به شمار می آید. در ادامه می نویسد: فلسفه حکم، ممکن است حفظ جان یا دین یا عقل یا نسب و یا مال باشد…. فلسفه قصاص یا دیه یا دفاع، حفظ نفس است و فلسفه جهاد و کشتن مرتد، حفظ دین و فلسفه تحریم مسکرات و حدّ در آن،حفظ عقل و فلسفه تحریم زنا و نزدیکی با حیوانات و قذف و حدّ و تعزیر، حفظ نسب و فلسفه تحریم غصب و سرقت وخیانت و راهزنی و حدّ وتعزیر برآنها حفظ مال است).(مکی عاملی، محمدبن جمال الدین(شهید اول)، القواعد و الفوائد، 1 / 34 - 38)
در دوره های بعد، فاضل مقداد و ابن فهد حلی، از علمای قرن نهم به بیان فلسفه احکام پرداخته اند. فاضل مقداد در کتاب دَیْن می نویسد: (أن تضلّ إحداهما فتذکّر إحداهما الأخری) در آیه شریفه: (یاایّها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین…)(بقره، آیه 282) اشاره است به جواب سؤال مقدر و آن این است که چگونه خداوند شهادت دو زن را به جای شهادت یک مرد قرار داده است؟ زنان ]اکثراً[ سردمزاج هستند و سردمزاجی ]به طور معمول[ سبب نسیان است، لذا ما شهادت دو زن را در نظر گرفتیم، تا اگر یک زن غفلت کرد، دیگری وی را یادآور شود).(سیوری حلی، فاضل مقداد، کنز العرفان، تهران، مرتضوی، 2 / 52)و حکمت اینکه چه بسا زنان سردمزاج هستند این است که زنان در ابراز شهوت شروع کننده نباشند و حیا و متانت آنان بیشتر حفظ شود.
همو در باب نکاح، فلسفه حرمت ازدواج با مشرکان را دعوت مشرکان، به کفر و آتش ذکر می کند.(همان، 2 / 200) ابن فهد حلی(م: 771) در بحث عده صغیره و یائسه می نویسد: (مشهور اعتقاد دارند فلسفه عده، استعلام پاکی رحم از حمل است).(حلی، ابن فهد، مهذب البارع، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 3 / 488)
در قرن دهم، شهید ثانی، فلسفه تشریع نکاح را استمرار و بقای نسل می داند.(عاملی ، زین الدین بن علی،(شهید ثانی)، الروضة البهیة، شرح کلانتر، 5/102) در همین قرن، محقق اردبیلی فلسفه لزوم شهادت دو زن در باب دیْن را چنانکه فاضل مقداد گفته بود، می نویسد.(محقق اردبیلی، زبدةالبیان فی احکام القرآن، (تهران، مرتضوی) / 446)
در قرن یازدهم فاضل جواد فلسفه برخی از احکام را یاد آور می شود؛ مثل فلسفه لزوم شهادت دو زن در دیْن.(فاضل جواد، مسالک الافهام، تهران، مرتضوی، 3 / 61)
محدث بحرانی در قرن دوازدهم به بیان پاره ای از فلسفه احکام می پردازد، مثلاً، در کتاب زکات، نخست تحت عنوان (علّة تشریع الزّکاة)، چندین روایت می آورد که بازگوکننده فلسفه تشریع زکات است.(بحرانی، یوسف بن حسن، الحدائق الناضرة، قم، دفتر انتشارات اسلامی،12 / 10 - 11)
در قرن سیزدهم، فقهای بسیاری به بیان فلسفه احکام پرداخته اند که یکی از آنان صاحب جواهر است. او در باب نظر به همسرآینده، چندین روایت بیان می کند که در آن ها فلسفه حلیت نظر به همسر آینده، ایجاد مودّت و الفت، بازگو شده است.(نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، (تهران، دارالکتب الاسلامیة)، 29 / 64 - 65) وی در بحث جهاد، دو روایت برای فلسفه حرمت فرار از جنگ می آورد که یکی از حضرت علی(ع) است و دیگری از امام رضا(ع).(همان، 21 / 56)
در قرن چهاردهم، که جست و جوگری انسان برای فهم اسرار طبیعت و نیز فلسفه احکام به اوج خود رسیده است، پرسش های فراوان، فقها را واداشته است تا به صورت گسترده تری به بیان فلسفه احکام بپردازند.(ر.ک: بهرامی- ربانی، (فلسفه احکام در قرآن)، فصلنامه پژوهشهای قرآنی (3)، و پاسخ به پرسشهای مذهبی - نویسندگان: آیات عظام ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی)
- [سایر] احکام مطهرات و نجاسات در فقه شیعه با فقه اهل سنت، چه تفاوتهایی دارد؟
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] بحث با اهل سنت در مورد اصل امامت نیازمند چه اصولی است؟
- [سایر] اهمیت و فلسفه دعا در چیست؟ اهل سنت چه دیدگاهی در مورد دعا دارند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر یک فرد سُنّی در میان شیعیان از دنیا برود باید طبق احکام فقهی اهل سنت عمل نمود؟
- [سایر] اختلافات احکام زکات بین شیعه و اهل سنت در چیست؟
- [سایر] آیا فلسفه احکام در متون دینی بررسی شده است و آیا علت¬های بیان شده در کتاب علل الشرایع علمی است یا با استناد به سنت است و بدون دلایل علمی؟ اصولاً، روش¬های مطمین بررسی فلسفه احکام چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] پدر و مادر به فرزندانشان در چه سنی احکام شرعی و عبادات را باید تعلیم دهند؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت درباره (تزاحم) در علم اصول فقه چیست؟
- [سایر] تفاوتهای مهم شیعه و سنی در چیست؟ چه تفاوتی بین احکام فقهی آنها وجود دارد؟
- [آیت الله سبحانی] بنابر احتیاط واجب کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، نباید امام جماعت شود. احکام جماعت:
- [آیت الله نوری همدانی] بنابر احتیاط واجب کسی که مرض خورده یا پیسی دارد ، نباید امام جماعت شود . احکام جماعت
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله بهجت] اگر شک داشته باشد که لباسی از مو یا پشم یا کرک حیوان حلالگوشت است یا حرامگوشت، چه در کشورهای اسلامی تهیه شده باشد، چه در کشورهای غیر اسلامی، نماز خواندن با آن مانعی ندارد؛ و اگر جنس آن از پوست و چرم و مانند آن باشد حکم آن در احکام طهارت، بحث مردار، گفته شد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چهارم: نجس کردن مسجد حرام است و پاک کردن آن واجب است و شرح این مسأله در بحث احکام مسجد در مکان نمازگزار به خواست خدا خواهد آمد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعی خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنت های بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلت هایی که شده و وابسته به بانک ها گردیده است، تا بانک ها وضع خود را با تعالیم اقتصادی اسلامی تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکن با همکاری یکدیگر مؤسسات قرض الحسنه اسلامی تأسیس کنند و این مخالفت علنی با احکام خدا را به اطاعت احکام او مبدل سازند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.