مسلمان به خدای خود و هندو نیز به بت خود و هر کس به دین و آیین و اله خود توسّل می‌جوید و پاسخ می‌گیرد و این امر باعث تقویت اعتقاد فرد می‌شود؛ در همه اینها باور انسان مشترک است. حال آیا چیزی فراتر از باور انسان وجود دارد؟
مسلمان به خدای خود و هندو نیز به بت خود و هر کس به دین و آیین و اله خود توسّل می‌جوید و پاسخ می‌گیرد و این امر باعث تقویت اعتقاد فرد می‌شود؛ در همه اینها باور انسان مشترک است. حال آیا چیزی فراتر از باور انسان وجود دارد؟ واقعیت داشتن خدا سخن از باور، اعتقاد و ایمان، مجالی وسیع و زمینه‌ای دیگر می‌طلبد. همین‌قدر باید گفت که آنچه انسان به آن اعتقاد و باور دارد، بحثی جدا و برآورده شدن حاجت‌ها و بهره بردن از توسّلات، سخنی دیگر است. نکته قابل توجّه اینکه آیا ممکن است چیزی فراتر از (باور انسانی) وجود نداشته باشد؛ ولی حوایج و خواسته‌های انسانی، در پاره‌ای از موارد برآورده شود؟ آیا آنچه (نیست)، می‌تواند به خواسته‌های ما جامه (وجود) بپوشاند؟ ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش‌ حال این (حقیقت موجود) چیست و کدام یک از ادیان و کیش‌های مختلف، حقانیت مطلق را از آن‌خویش ساخته است؟ باید در جای خود، از آن سخن گفت. اما چگونه است که (توسّل)- حتی با برداشتن مقداری خاک- حاجتی را روا و دردی را شفا می‌بخشد؟ گفتنی است طبق پاره‌ای از روایات و احادیث قدسی، یکی از موهبت‌ها و الطاف الهی نسبت به بندگان، اثر بخشیدن به (حسن ظن) و (گمان نیک) آنان است. خداوند، مقرر فرموده که در دو بخش (1. نسبت به وجود مقدس خود او، 2. نسبت به هر امر یا هر شیئی دیگر)، هر کس گمان نیکی ببرد، آن گمان را جامه عمل بپوشاند و انسان را ناامید نکند. براساس بعضی از روایات، به ما امر شده که هم به خداوند و هم به امور دیگری که با آن سر و کار داریم، حسن ظن داشته باشیم. بنا بر روایتی (تأثیر تفأل، متناسب با اعتقاد آدمی است؛ یعنی، اگر حادثه و مصیبتی را سخت [و وقوعش را حتمی‌] دید، برای او سخت خواهد بود و اگر آن را سبک گرفت، آسان خواهد بود و اگر به آن اعتنایی نکرد، بر او نخواهد بود (اثری نخواهد داشت)). (1) امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: (هرکس گمان خیری نسبت به تو داشت، گمانش را تصدیق نما و آن طور که درباره‌ات گمان داشت، با او رفتار کن). (2) ما علاوه بر اینکه نسبت به دیگران، حسن ظن داریم، باید به این نکته نیز توجّه کنیم که (حسن ظن)، به عنوان بابی برای برآورده شدن خواسته‌هایمان، به روی ما گشوده شده است. از روایات چنین برمی‌آید که: (حق‌تعالی، حسن ظن به هر چیزی را [نه فقط به خداوند] تصدیق کرده و امر را بر وفق گمان نیک وی پیش می‌برد). (3) گویا چنین گمان نیکی، مصداق حسن ظن به خداوند است؛ هر چند گمان برنده، اصلًا به خداوند اعتقاد نداشته و به قول شما (هندو) باشد. اما در واقع، چون عالم وجود، هستی خویش را از خداوند یافته است؛ هر خیری هم که از ناحیه شخصی یا شیئی، به کسی می‌رسد، به خداوند متصل بوده و از جانب او رسیده است. پس هر گمان نیک، نهایتاً حسن‌ظن به خداوند است؛ یعنی، خداوند این خیر و نیکی را در آن شخص یا شی‌ء، به ودیعت نهاده‌است؛ آن‌گاه خداوند هم به این گمان جامه عمل خواهد پوشاند. این معنا به طور صریح در روایت آمده است: (هر کس گمان نیکی به سنگی برد، خداوند در آن سرّی قرار خواهد داد. [راوی با تعجب‌] گفت: به سنگی؟ امام فرمود: مگر حجرالاسود را نمی‌بینی؟) (1) پس اعتقادات و باورهای مردم جهان که باعث توسّل آنان به خاک، سنگ، درخت، شخص و یا هر چیز دیگری شده است؛ دارای واقعیت است اما دلیل بر حقانیت آن اعتقاد نیست. چنان که برنیامدن حاجت‌ها نیز دلیل بر باطل بودن اعتقادات ما نمی‌باشد؛ بلکه این دستیابی به حوایج، از باب لطف و توجّه خداوند به بندگان خویش است که اسباب و علل را در عالم، طبق ظن نیکوی آنان، هموار و مهیا می‌سازد. او زبحر عذب آب شور خورد تا که آب شور او را کور کرد بحر می‌گوید به دست راست خور زآب من ای کور! تا یابی بصر هست دست راست اینجا ظن راست کاو بداند نیک و بد را کز کجاست (2)
عنوان سوال:

مسلمان به خدای خود و هندو نیز به بت خود و هر کس به دین و آیین و اله خود توسّل می‌جوید و پاسخ می‌گیرد و این امر باعث تقویت اعتقاد فرد می‌شود؛ در همه اینها باور انسان مشترک است. حال آیا چیزی فراتر از باور انسان وجود دارد؟


پاسخ:

مسلمان به خدای خود و هندو نیز به بت خود و هر کس به دین و آیین و اله خود توسّل می‌جوید و پاسخ می‌گیرد و این امر باعث تقویت اعتقاد فرد می‌شود؛ در همه اینها باور انسان مشترک است. حال آیا چیزی فراتر از باور انسان وجود دارد؟

واقعیت داشتن خدا
سخن از باور، اعتقاد و ایمان، مجالی وسیع و زمینه‌ای دیگر می‌طلبد.
همین‌قدر باید گفت که آنچه انسان به آن اعتقاد و باور دارد، بحثی جدا و برآورده شدن حاجت‌ها و بهره بردن از توسّلات، سخنی دیگر است.
نکته قابل توجّه اینکه آیا ممکن است چیزی فراتر از (باور انسانی) وجود نداشته باشد؛ ولی حوایج و خواسته‌های انسانی، در پاره‌ای از موارد برآورده شود؟ آیا آنچه (نیست)، می‌تواند به خواسته‌های ما جامه (وجود) بپوشاند؟
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش‌

حال این (حقیقت موجود) چیست و کدام یک از ادیان و کیش‌های مختلف، حقانیت مطلق را از آن‌خویش ساخته است؟ باید در جای خود، از آن سخن گفت.
اما چگونه است که (توسّل)- حتی با برداشتن مقداری خاک- حاجتی را روا و دردی را شفا می‌بخشد؟
گفتنی است طبق پاره‌ای از روایات و احادیث قدسی، یکی از موهبت‌ها و الطاف الهی نسبت به بندگان، اثر بخشیدن به (حسن ظن) و (گمان نیک) آنان است. خداوند، مقرر فرموده که در دو بخش (1. نسبت به وجود مقدس خود او، 2. نسبت به هر امر یا هر شیئی دیگر)، هر کس گمان نیکی ببرد، آن گمان را جامه عمل بپوشاند و انسان را ناامید نکند. براساس بعضی از روایات، به ما امر شده که هم به خداوند و هم به امور دیگری که با آن سر و کار داریم، حسن ظن داشته باشیم. بنا بر روایتی (تأثیر تفأل، متناسب با اعتقاد آدمی است؛ یعنی، اگر حادثه و مصیبتی را سخت [و وقوعش را حتمی‌] دید، برای او سخت خواهد بود و اگر آن را سبک گرفت، آسان خواهد بود و اگر به آن اعتنایی نکرد، بر او نخواهد بود (اثری نخواهد داشت)). (1) امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: (هرکس گمان خیری نسبت به تو داشت، گمانش را تصدیق نما و آن طور که درباره‌ات گمان داشت، با او رفتار کن). (2) ما علاوه بر اینکه نسبت به دیگران، حسن ظن داریم، باید به این نکته نیز توجّه کنیم که (حسن ظن)، به عنوان بابی برای برآورده شدن خواسته‌هایمان، به روی ما گشوده شده است. از روایات چنین برمی‌آید که: (حق‌تعالی، حسن ظن به هر چیزی را [نه فقط به خداوند] تصدیق کرده و امر را بر وفق گمان نیک وی پیش می‌برد). (3)
گویا چنین گمان نیکی، مصداق حسن ظن به خداوند است؛ هر چند گمان برنده، اصلًا به خداوند اعتقاد نداشته و به قول شما (هندو) باشد. اما در واقع، چون عالم وجود، هستی خویش را از خداوند یافته است؛ هر خیری هم که از ناحیه شخصی یا شیئی، به کسی می‌رسد، به خداوند متصل بوده و از جانب او رسیده است. پس هر گمان نیک، نهایتاً حسن‌ظن به خداوند است؛ یعنی، خداوند این خیر و نیکی را در آن شخص یا شی‌ء، به ودیعت نهاده‌است؛ آن‌گاه خداوند هم به این گمان جامه عمل خواهد پوشاند.
این معنا به طور صریح در روایت آمده است: (هر کس گمان نیکی به سنگی برد، خداوند در آن سرّی قرار خواهد داد. [راوی با تعجب‌] گفت: به سنگی؟ امام فرمود: مگر حجرالاسود را نمی‌بینی؟) (1) پس اعتقادات و باورهای مردم جهان که باعث توسّل آنان به خاک، سنگ، درخت، شخص و یا هر چیز دیگری شده است؛ دارای واقعیت است اما دلیل بر حقانیت آن اعتقاد نیست. چنان که برنیامدن حاجت‌ها نیز دلیل بر باطل بودن اعتقادات ما نمی‌باشد؛ بلکه این دستیابی به حوایج، از باب لطف و توجّه خداوند به بندگان خویش است که اسباب و علل را در عالم، طبق ظن نیکوی آنان، هموار و مهیا می‌سازد.
او زبحر عذب آب شور خورد تا که آب شور او را کور کرد
بحر می‌گوید به دست راست خور زآب من ای کور! تا یابی بصر
هست دست راست اینجا ظن راست کاو بداند نیک و بد را کز کجاست (2)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین