من در وجود خدا بشدت شک کردم و زمانی هم که تمامی برهان های مطرح شده بر وجود خدا را با خود مرور می کنم به وجود خدا ایمان پیدا می کنم اما هنوز احساس می کنم برایم کافی نیست و گمان می کنم که حتما باید ملموس تر آن را درک کنم. تاکنون با اساتیدم صحبت کردم و آنها توصیه به شرکت در جلسات مذهبی کردند اما این کار هم اعتقاد مرا بیشتر نکرد و من هر روز به این مسأله فکر می کنم و کتب زیادی خواندم اما احساس می کنم که تفاوتی در اعتقادم مبنی بر وجود خدا ایجاد نکرده.
من در وجود خدا بشدت شک کردم و زمانی هم که تمامی برهان های مطرح شده بر وجود خدا را با خود مرور می کنم به وجود خدا ایمان پیدا می کنم اما هنوز احساس می کنم برایم کافی نیست و گمان می کنم که حتما باید ملموس تر آن را درک کنم. تاکنون با اساتیدم صحبت کردم و آنها توصیه به شرکت در جلسات مذهبی کردند اما این کار هم اعتقاد مرا بیشتر نکرد و من هر روز به این مسأله فکر می کنم و کتب زیادی خواندم اما احساس می کنم که تفاوتی در اعتقادم مبنی بر وجود خدا ایجاد نکرده. یقین و شک متضایف هستند، یعنی به هر مقدار که به یقین دست می یابید از شک شما نسبت به اعتقادات رفع می شود. بنابراین برای مبارزه با شک در اعتقاد به خداوند باید مراتب یقین را در خود تقویت نمایید. یقین علمی و عقلی اگر چه راهگشا است و تا حدی انسان را به آرامش می رساند و باید از آن گذر کرد، ولی آدمی تا به یقین شهودی و قلبی نرسد، به اطمینان و آرامش واقعی دست پیدا نمی کند. یقین به خداوند اقسامی دارد و برای رسیدن به هر یک راهی ویژه را باید پیمود: الف) یقین عقلی و نظری(علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال قوت نظری است. برای رسیدل بهاین مرتبه باید جهاد و خیزش علمی کلامی و فلسفی نمود و با تحقیقات و کاوش‌های پردامنه ادله گوناگون مربوط بهوجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسی و حجاب شبهات را یکی پس از دیگری خرق نمود تا بتوان ازپرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت. ب) یقین قلبی و شهودی: دراین مرحله به جای سیر با پای چوبین استدلال با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل وخبائث؛ از جمله: خودبینی و دنیا پرستی که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت وبندگی خالصانه می‌توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ: شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس ورنه هر کوورقی خواند معانی دانست از این رهگذر به آن جا توان رسید که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: (انی لم اعبد ربا لم اره؛ خدایی را که نبینم بندگی‌اش نمی‌کنم). این کشف شهودی و احساس باطنی نیز مراتبی دارد که اول آن (عین الیقین)و آخر آن (حق الیقین) است وهر یک از آن دو را نیز درجاتی است بیشمار. آن که به چنین جایگاه رفیعی رسید دیگرجهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمی‌دهد؛ بل به کشف لمی با روءیت جمال و کمال حقمخلوقات را که چیزی جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان که ابا عبدالله علیهالسلام در دعای شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: (... کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیکایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک عمیت عین لاتراک علیها رقیبا. چگونه بر توبه چیزی استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهوری افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟راستی کی پنهان گشته‌ای تا نیازمند دلیل برای راهنمایی به سویت باشی؟ و کی دور گشتی تا آثار و نشانه‌ها رساننده بهسویت باشند؟ آه چه نابیناست چشمی که تو را مراقب خود نبیند!). نکته دیگری که در پایان سودمند است این است که لازم است در خود به خوبی این مساله را نکاوید و از احساس عدم کفایت چیست؟ آیا انتظار بیش از حد؟ گرفتاری در دام وسواس فکری و یا درگیری با شبهاتی پاسخ نایافته؟ هر یک از موارد یاد شده روشهایی برای اصلاح دارد. اگر جزئی تر مسأله را برایمان بنویسد می توان به راهکارهای بهتری دست یافت. جهت مطالعه بیشتر ر.ک: 1- بهترین راه شناخت خدا محمدی ری شهری 2- براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپزر، حمیدرضا شاکرین 3- اثبات وجود خدا به قلم، چهل تن از دانشمندان، 4- خدا در قرآن شهید بهشتی 5- اصول فلسفه و روش رئالیسم ج 5 علامه طباطبایی - شهید مطهری 6- علل گرایش به مادیگری شهید مطهری.
عنوان سوال:

من در وجود خدا بشدت شک کردم و زمانی هم که تمامی برهان های مطرح شده بر وجود خدا را با خود مرور می کنم به وجود خدا ایمان پیدا می کنم اما هنوز احساس می کنم برایم کافی نیست و گمان می کنم که حتما باید ملموس تر آن را درک کنم. تاکنون با اساتیدم صحبت کردم و آنها توصیه به شرکت در جلسات مذهبی کردند اما این کار هم اعتقاد مرا بیشتر نکرد و من هر روز به این مسأله فکر می کنم و کتب زیادی خواندم اما احساس می کنم که تفاوتی در اعتقادم مبنی بر وجود خدا ایجاد نکرده.


پاسخ:

من در وجود خدا بشدت شک کردم و زمانی هم که تمامی برهان های مطرح شده بر وجود خدا را با خود مرور می کنم به وجود خدا ایمان پیدا می کنم اما هنوز احساس می کنم برایم کافی نیست و گمان می کنم که حتما باید ملموس تر آن را درک کنم. تاکنون با اساتیدم صحبت کردم و آنها توصیه به شرکت در جلسات مذهبی کردند اما این کار هم اعتقاد مرا بیشتر نکرد و من هر روز به این مسأله فکر می کنم و کتب زیادی خواندم اما احساس می کنم که تفاوتی در اعتقادم مبنی بر وجود خدا ایجاد نکرده.

یقین و شک متضایف هستند، یعنی به هر مقدار که به یقین دست می یابید از شک شما نسبت به اعتقادات رفع می شود. بنابراین برای مبارزه با شک در اعتقاد به خداوند باید مراتب یقین را در خود تقویت نمایید. یقین علمی و عقلی اگر چه راهگشا است و تا حدی انسان را به آرامش می رساند و باید از آن گذر کرد، ولی آدمی تا به یقین شهودی و قلبی نرسد، به اطمینان و آرامش واقعی دست پیدا نمی کند.
یقین به خداوند اقسامی دارد و برای رسیدن به هر یک راهی ویژه را باید پیمود:
الف) یقین عقلی و نظری(علم الیقین): این مرحله اولین مرتبه یقین و نیل به آن کمال قوت نظری است. برای رسیدل بهاین مرتبه باید جهاد و خیزش علمی کلامی و فلسفی نمود و با تحقیقات و کاوش‌های پردامنه ادله گوناگون مربوط بهوجود خدا و مباحث مربوط به صفات و اسما را بررسی و حجاب شبهات را یکی پس از دیگری خرق نمود تا بتوان ازپرتو خورشید تابان معرفت بهره گرفت.
ب) یقین قلبی و شهودی: دراین مرحله به جای سیر با پای چوبین استدلال با بال تزکیه و تصفیه نفس از جمیع رذایل وخبائث؛ از جمله: خودبینی و دنیا پرستی که ام الرذائل است و با آراستن دل به جمیع اوصاف محموده و عبادت وبندگی خالصانه می‌توان خدا را با تمام وجود یافت. به قول حافظ: شرح مجموعه گل مرغ سحر داند و بس ورنه هر کوورقی خواند معانی دانست از این رهگذر به آن جا توان رسید که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: (انی لم اعبد ربا لم اره؛ خدایی را که نبینم بندگی‌اش نمی‌کنم). این کشف شهودی و احساس باطنی نیز مراتبی دارد که اول آن (عین الیقین)و آخر آن (حق الیقین) است وهر یک از آن دو را نیز درجاتی است بیشمار. آن که به چنین جایگاه رفیعی رسید دیگرجهان شگفت خلقت را دلیل و مقدمه بر اثبات وجود خدا قرار نمی‌دهد؛ بل به کشف لمی با روءیت جمال و کمال حقمخلوقات را که چیزی جز فعل او و درعین ربط و تعلق به او نیستند باز خواهد شناخت. چنان که ابا عبدالله علیهالسلام در دعای شریف عرفه به محضر حق عرضه داشت: (... کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیکایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک عمیت عین لاتراک علیها رقیبا. چگونه بر توبه چیزی استدلال شود که در وجود به تو نیازمند است؟! آیا غیر تو ظهوری افزون بر تو دارد تا آشکار کننده تو باشد؟راستی کی پنهان گشته‌ای تا نیازمند دلیل برای راهنمایی به سویت باشی؟ و کی دور گشتی تا آثار و نشانه‌ها رساننده بهسویت باشند؟ آه چه نابیناست چشمی که تو را مراقب خود نبیند!). نکته دیگری که در پایان سودمند است این است که لازم است در خود به خوبی این مساله را نکاوید و از احساس عدم کفایت چیست؟ آیا انتظار بیش از حد؟ گرفتاری در دام وسواس فکری و یا درگیری با شبهاتی پاسخ نایافته؟ هر یک از موارد یاد شده روشهایی برای اصلاح دارد. اگر جزئی تر مسأله را برایمان بنویسد می توان به راهکارهای بهتری دست یافت.

جهت مطالعه بیشتر ر.ک:
1- بهترین راه شناخت خدا محمدی ری شهری
2- براهین اثبات وجود خدا در نقدی بر شبهات جان هاسپزر، حمیدرضا شاکرین
3- اثبات وجود خدا به قلم، چهل تن از دانشمندان،
4- خدا در قرآن شهید بهشتی
5- اصول فلسفه و روش رئالیسم ج 5 علامه طباطبایی - شهید مطهری
6- علل گرایش به مادیگری شهید مطهری.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین