ما اهل بیت علیهم السلام را معصوم می دانیم پس این همه اقرار به گناهان در دعاهای مختلف، برای چیست و چه مفهومی دارد؟
ما اهل بیت علیهم السلام را معصوم می دانیم پس این همه اقرار به گناهان در دعاهای مختلف، برای چیست و چه مفهومی دارد؟ انسانها از لحاظ گستره و ظرفیّت وجودی ، در یک سطح نیستند. لذا انتظار خداوند متعال از آنها نیز یکسان نیست. خداوند متعال آن انتظاری را که از چهارده معصوم دارد از انبیاء و اولیای دیگر ندارد. همچنین آن انتظاری را که از انبیای اولوالعزم دارد از غیر اولوالعزم ندارد. به همین ترتیب انتظار خدا از انبیاء غیر اولوالعزم خیلی بیشتر از علمای ربّانی و از علمای ربّانی بیش از علمای عادی ، و از علما بیش از غیر علماست. لذا بازتاب رفتارهای اقشار گوناگون بندگان از جانب خدا نیز متفاوت است. آن کیفیّت از یک عمل که برای عوام کمال محسوب می شود چه بسا برای عالم نقص شمرده شود. و آنچه برای عالم عادی کمال فرض می شود چه بسا برای عالم ربّانی نقصان تلقّی گردد. و به همین ترتیب حسنات عالم ربّانی سیئات انبیاء و حسنات انبیاء سیئات اولوالعزم ، و حسنات اولوالعزم سیئات اهل بیت(ع) قلمداد می شود. همانگونه که در نزد عرف ، اگر فردی عادی کنار خیابان ساندویچ بخورد ، کار او چندان قبیح تلقّی نمی شود در حالی که اگر عالمی یا استاد دانشگاه معروفی چنین عملی را انجام دهد ، کارش به شدّت زشت شمرده می شود تا آنجا که اگر عالمی دینی چنین رفتاری از خود نشان دهد اقتداء به او در نماز جماعت مشکل است. بر این اساس ، به صرف اینکه امام معصوم که عصمتش با برهان عقلی اثبات می شود در مقابل خدا اعتراف به قصور نموده و توبه و استغفار می نماید نمی توان حکم نمود که وی معاذ الله مرتکب گناه شرعی شده است. باید توجّه داشت که اوّلاً گناه شأنی غیر از گناه شرعی و اصطلاحی است و ثانیاً بین گناهکار دانستن خود و گناهکار بودن تفاوت است. توبه و استغفار انبیاء یا از روی گناهکار دانستن خود بوده که شرط اخلاص در بندگی و اعتراف به کوچکی و قصور خود در مقابل عظمت الهی است یا توبه از گناه شأنی بوده نه از گناه شرعی ؛ و آنچه با عصمت لازم برای نبی ، در تقابل است گناه شرعی است نه گناه شأنی ؛ چرا که گناه شأنی حقیقتاً گناه نیست بلکه کارخیری که مناسب شأن و رتبه ی وجودی نبی نیست ؛ برای مثال اینکه کسی نجات فرزند خویش را از خدا طلب نماید گناه نیست ولی کسی چون حضرت نوح نباید بی اذن خاصّ خدا چنین طلبی داشته باشد لذا وقتی چنین طلبی نمود مورد مؤاخذه ی خدا قرار گرفت و طلب استغفار نمود (ر.ک: سوره هود آیه 46 و 47) . البته گناه شأنی نیز بسته به رتبه ی وجودی افراد متفاوت است لذا آنچه چهارده معصوم آن را برای خود گناه محسوب داشته از آن استغفار می نمودند برای انبیای اولوالعزم کار خیر محسوب می شود کجا رسد برای انبیای دیگر و افراد غیر معصوم. لذا همانگونه که در روایت نبوی آمده است که ( حسنات الابرار سیئات المقرّبین ) بر همان مبنا می توان گفت: ( حسنات الانبیاء سیئات اهل البیت). حال بر مبنای این مقدّمه ی کلّی به نکاتی جزئی تر نیز می پردازیم 1 توبه و استغفار همیشه به معنای بازگشت از گناه نیست بلکه هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را که همراه با اعتراف به ناتوانی خود از به جا آوردن حقّ بندگی است ، شامل می‌شود. از این رو توبه و استغفار به خودی خود، یکی از عبادت‌های بزرگ و از مصادیق بارز تعظیم خداست و هیچ دلالتی بر گناهکار بودن استغفار کنننده ندارد. بلکه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ایمان و شرط بندگی است و آنکه مداومت براستغفار نداشته باشد در منطق قرآن کریم و اهل بیت (ع) نه تنها نمی تواند امام یا نبی باشد بلکه حتّی مومن حقیقی هم نیست. امام صادق (ع) فرمودند: (الاستغفار، و قول ( لا إله إلّا اللّه) خیر العبادة استغفار و قول لا إله إلّا اللّه بهترین عبادت است) و رسول اللّه (ص) فرمودند:(خیر الدّعاء الاستغفار بهترین دعاها استغفار است). خداوند متعال نیز در قرآن کریم ، مؤمنان راستین را چنین توصیف می‌کند:(الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ آنان شکیبایان ، راستگو ، فرمانبرداران ، انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرگاهان هستند.) ( آل عمران:17) .و در جای دیگر می‌فرماید: (کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ شبانگاه اندکی می‌آرَمَند و سحرگاهان به استغفار می‌پردازند) (ذاریات:17). اگر استغفار اینان از گناه بود نباید آن را به سحرگاهان می انداختند بلکه از پس گناه باید استغفار می نمودند ؛ لکن استغفار شبانه ی اینها جزء عبادتهای دائمی آنهاست 2 استغفار و توبه ، دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه ی گنهکاران، از گناه و توبه اهل انس با عبادت ، از ترک مستحبّ و توبه اهل انس با معبود ، از غفلت آنی از یاد خداست. امّا توبه و استغفار اولیای الهی و معصومان، نه از گناه شرعی است و نه از غفلت آنی از خدا ، بلکه از این است که بی اذن خاصّ خدا توجّه به وسائط فیض داشته باشد ؛ لذا حضرت یوسف (ع) وقتی بدون فرمان خاصّ خدا ، کسی را واسطه قرار داد تا بی گناهی خود را به گوش حاکم مصر برساند خود را گناهکار محسوب داشت و با تضرّع دست به توبه برداشت ؛ در حالی که این کار گناه شرعی نیست و چه بسا برای افراد عادی واجب باشد ؛ امّا با شأن حضرت یوسف سازگار نبود. امّا برای چهارده معصوم توبه و استغفار از هیچکدام این امور معنی ندارد ؛ شأن این بزرگواران برتر از آن است که بی اذن خاصّ خدا دست به کاری زنند. استغفار این خلفای تامّ الهی از توجّه به کثرت خلقی در مقام انجام وظیفه ی تبلیغ دین است. امام صادق (ع) فرمودند:( إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- کُلَّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ. همانا رسول خدا هر روز هفتاد بار توبه می نمود بدون هیچ گناهی.)( بحار الأنوار ، ج‌44 ،ص275) رسول خدا نیز فرمودند:( إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَی قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِینَ مَرَّة . همانا ابری بر قلبم می نشیند و من هر روز هفتاد بار استغفار می کنم.)(بحار الأنوار ، ج‌25،ص 204 ) باز امام صادق (ع) فرمودند: (إن رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله کان لا یقوم من مجلس و إن خفّ حتّی یستغفر اللّه عزّ و جلّ خمسا و عشرین مرّة رسول خدا (ص) همواره چنین بود که هیچ گاه از مجلسی بر نمی خواست اگر چه مجلسی کوتاه مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار می نمود ) (تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج‌4، ص: 60) یعنی حضرت خاتم الانبیاء (ص) دائماً نور وجه حضرت احدیّت را بی واسطه مشاهده می نمودند ؛ لکن گاه به هنگام مجالست با مردم و تبلیغ دین ، خلق یا وجود خود آن حضرت ، حجاب آن نور می شد و همانگونه که نور خورشید از پشت ابر دیده می شود آن حضرت نیز نور خدا را در حجاب خلق می دیدند ؛ لذا هفتاد بار استغفار می نمودند تا آن حالت برطرف شود. امام خمینی‌ قُدّس سرّه در شرح این گونه احادیث می‌نویسد: (اولیای خدا همواره انقطاع به سوی خدا دارند؛ ولی به جهت مأموریت الهی خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق می‌کنند و همین، نزد آنان کدورت محسوب شده و برای زدودنش استغفار می‌کنند. ) (صحیفه نور، ج 20، ص 268 - 269 ؛ نیز همان، ج 19، ص 120) 3 توبه و استغفار و استغاثه دائمی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان‌ علیهم السلام در پیشگاه خدا ، نقش عملی را در تربیت امّت نیز دارد و به دیگران می‌آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره‌ای از اعمال نیک ، مغرور نگشته و به خاطر اعمالی که هیچ در خور خداوندی خدا نیست خود را از خدا طلبکار ندانند و همواره خود در به جا آوردن حقّ بندگی خدا قاصر و مقصّر بدانند که این عالی ترین اعتراف به عظمت بی منتهای حضرت پروردگار است. آیا کسی که ناله‌ها و گریه‌های اطاعت و بندگی (امیرمؤمنان‌(علیه السلام)) را ببیند و بشنود، با خود نمی‌گوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است، این چنین توبه می‌کند؛ پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهی نکنم!؟
عنوان سوال:

ما اهل بیت علیهم السلام را معصوم می دانیم پس این همه اقرار به گناهان در دعاهای مختلف، برای چیست و چه مفهومی دارد؟


پاسخ:

ما اهل بیت علیهم السلام را معصوم می دانیم پس این همه اقرار به گناهان در دعاهای مختلف، برای چیست و چه مفهومی دارد؟

انسانها از لحاظ گستره و ظرفیّت وجودی ، در یک سطح نیستند. لذا انتظار خداوند متعال از آنها نیز یکسان نیست. خداوند متعال آن انتظاری را که از چهارده معصوم دارد از انبیاء و اولیای دیگر ندارد. همچنین آن انتظاری را که از انبیای اولوالعزم دارد از غیر اولوالعزم ندارد. به همین ترتیب انتظار خدا از انبیاء غیر اولوالعزم خیلی بیشتر از علمای ربّانی و از علمای ربّانی بیش از علمای عادی ، و از علما بیش از غیر علماست. لذا بازتاب رفتارهای اقشار گوناگون بندگان از جانب خدا نیز متفاوت است.
آن کیفیّت از یک عمل که برای عوام کمال محسوب می شود چه بسا برای عالم نقص شمرده شود. و آنچه برای عالم عادی کمال فرض می شود چه بسا برای عالم ربّانی نقصان تلقّی گردد. و به همین ترتیب حسنات عالم ربّانی سیئات انبیاء و حسنات انبیاء سیئات اولوالعزم ، و حسنات اولوالعزم سیئات اهل بیت(ع) قلمداد می شود. همانگونه که در نزد عرف ، اگر فردی عادی کنار خیابان ساندویچ بخورد ، کار او چندان قبیح تلقّی نمی شود در حالی که اگر عالمی یا استاد دانشگاه معروفی چنین عملی را انجام دهد ، کارش به شدّت زشت شمرده می شود تا آنجا که اگر عالمی دینی چنین رفتاری از خود نشان دهد اقتداء به او در نماز جماعت مشکل است.
بر این اساس ، به صرف اینکه امام معصوم که عصمتش با برهان عقلی اثبات می شود در مقابل خدا اعتراف به قصور نموده و توبه و استغفار می نماید نمی توان حکم نمود که وی معاذ الله مرتکب گناه شرعی شده است. باید توجّه داشت که اوّلاً گناه شأنی غیر از گناه شرعی و اصطلاحی است و ثانیاً بین گناهکار دانستن خود و گناهکار بودن تفاوت است. توبه و استغفار انبیاء یا از روی گناهکار دانستن خود بوده که شرط اخلاص در بندگی و اعتراف به کوچکی و قصور خود در مقابل عظمت الهی است یا توبه از گناه شأنی بوده نه از گناه شرعی ؛ و آنچه با عصمت لازم برای نبی ، در تقابل است گناه شرعی است نه گناه شأنی ؛ چرا که گناه شأنی حقیقتاً گناه نیست بلکه کارخیری که مناسب شأن و رتبه ی وجودی نبی نیست ؛ برای مثال اینکه کسی نجات فرزند خویش را از خدا طلب نماید گناه نیست ولی کسی چون حضرت نوح نباید بی اذن خاصّ خدا چنین طلبی داشته باشد لذا وقتی چنین طلبی نمود مورد مؤاخذه ی خدا قرار گرفت و طلب استغفار نمود (ر.ک: سوره هود آیه 46 و 47) . البته گناه شأنی نیز بسته به رتبه ی وجودی افراد متفاوت است لذا آنچه چهارده معصوم آن را برای خود گناه محسوب داشته از آن استغفار می نمودند برای انبیای اولوالعزم کار خیر محسوب می شود کجا رسد برای انبیای دیگر و افراد غیر معصوم. لذا همانگونه که در روایت نبوی آمده است که ( حسنات الابرار سیئات المقرّبین ) بر همان مبنا می توان گفت: ( حسنات الانبیاء سیئات اهل البیت).
حال بر مبنای این مقدّمه ی کلّی به نکاتی جزئی تر نیز می پردازیم
1 توبه و استغفار همیشه به معنای بازگشت از گناه نیست بلکه هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را که همراه با اعتراف به ناتوانی خود از به جا آوردن حقّ بندگی است ، شامل می‌شود. از این رو توبه و استغفار به خودی خود، یکی از عبادت‌های بزرگ و از مصادیق بارز تعظیم خداست و هیچ دلالتی بر گناهکار بودن استغفار کنننده ندارد. بلکه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ایمان و شرط بندگی است و آنکه مداومت براستغفار نداشته باشد در منطق قرآن کریم و اهل بیت (ع) نه تنها نمی تواند امام یا نبی باشد بلکه حتّی مومن حقیقی هم نیست. امام صادق (ع) فرمودند: (الاستغفار، و قول ( لا إله إلّا اللّه) خیر العبادة استغفار و قول لا إله إلّا اللّه بهترین عبادت است) و رسول اللّه (ص) فرمودند:(خیر الدّعاء الاستغفار بهترین دعاها استغفار است). خداوند متعال نیز در قرآن کریم ، مؤمنان راستین را چنین توصیف می‌کند:(الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ آنان شکیبایان ، راستگو ، فرمانبرداران ، انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرگاهان هستند.) ( آل عمران:17) .و در جای دیگر می‌فرماید: (کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ شبانگاه اندکی می‌آرَمَند و سحرگاهان به استغفار می‌پردازند) (ذاریات:17). اگر استغفار اینان از گناه بود نباید آن را به سحرگاهان می انداختند بلکه از پس گناه باید استغفار می نمودند ؛ لکن استغفار شبانه ی اینها جزء عبادتهای دائمی آنهاست
2 استغفار و توبه ، دارای مراتب و درجاتی متناسب با عاملان آن است. توبه ی گنهکاران، از گناه و توبه اهل انس با عبادت ، از ترک مستحبّ و توبه اهل انس با معبود ، از غفلت آنی از یاد خداست. امّا توبه و استغفار اولیای الهی و معصومان، نه از گناه شرعی است و نه از غفلت آنی از خدا ، بلکه از این است که بی اذن خاصّ خدا توجّه به وسائط فیض داشته باشد ؛ لذا حضرت یوسف (ع) وقتی بدون فرمان خاصّ خدا ، کسی را واسطه قرار داد تا بی گناهی خود را به گوش حاکم مصر برساند خود را گناهکار محسوب داشت و با تضرّع دست به توبه برداشت ؛ در حالی که این کار گناه شرعی نیست و چه بسا برای افراد عادی واجب باشد ؛ امّا با شأن حضرت یوسف سازگار نبود. امّا برای چهارده معصوم توبه و استغفار از هیچکدام این امور معنی ندارد ؛ شأن این بزرگواران برتر از آن است که بی اذن خاصّ خدا دست به کاری زنند. استغفار این خلفای تامّ الهی از توجّه به کثرت خلقی در مقام انجام وظیفه ی تبلیغ دین است. امام صادق (ع) فرمودند:( إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- کُلَّ یَوْمٍ سَبْعِینَ مَرَّةً مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ. همانا رسول خدا هر روز هفتاد بار توبه می نمود بدون هیچ گناهی.)( بحار الأنوار ، ج‌44 ،ص275) رسول خدا نیز فرمودند:( إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَی قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِینَ مَرَّة . همانا ابری بر قلبم می نشیند و من هر روز هفتاد بار استغفار می کنم.)(بحار الأنوار ، ج‌25،ص 204 ) باز امام صادق (ع) فرمودند: (إن رسول اللّه صلی اللّه علیه و اله کان لا یقوم من مجلس و إن خفّ حتّی یستغفر اللّه عزّ و جلّ خمسا و عشرین مرّة رسول خدا (ص) همواره چنین بود که هیچ گاه از مجلسی بر نمی خواست اگر چه مجلسی کوتاه مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار می نمود ) (تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم، ج‌4، ص: 60)
یعنی حضرت خاتم الانبیاء (ص) دائماً نور وجه حضرت احدیّت را بی واسطه مشاهده می نمودند ؛ لکن گاه به هنگام مجالست با مردم و تبلیغ دین ، خلق یا وجود خود آن حضرت ، حجاب آن نور می شد و همانگونه که نور خورشید از پشت ابر دیده می شود آن حضرت نیز نور خدا را در حجاب خلق می دیدند ؛ لذا هفتاد بار استغفار می نمودند تا آن حالت برطرف شود. امام خمینی‌ قُدّس سرّه در شرح این گونه احادیث می‌نویسد: (اولیای خدا همواره انقطاع به سوی خدا دارند؛ ولی به جهت مأموریت الهی خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق می‌کنند و همین، نزد آنان کدورت محسوب شده و برای زدودنش استغفار می‌کنند. ) (صحیفه نور، ج 20، ص 268 - 269 ؛ نیز همان، ج 19، ص 120)
3 توبه و استغفار و استغاثه دائمی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان‌ علیهم السلام در پیشگاه خدا ، نقش عملی را در تربیت امّت نیز دارد و به دیگران می‌آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره‌ای از اعمال نیک ، مغرور نگشته و به خاطر اعمالی که هیچ در خور خداوندی خدا نیست خود را از خدا طلبکار ندانند و همواره خود در به جا آوردن حقّ بندگی خدا قاصر و مقصّر بدانند که این عالی ترین اعتراف به عظمت بی منتهای حضرت پروردگار است. آیا کسی که ناله‌ها و گریه‌های اطاعت و بندگی (امیرمؤمنان‌(علیه السلام)) را ببیند و بشنود، با خود نمی‌گوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است، این چنین توبه می‌کند؛ پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهی نکنم!؟





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین