اگر قدرت تفکر،تعقل و اندیشه ورزی در یک انسانی زنده و شکوفا نشود چطور می تواند،علم بیاموزد و آن را در خدمت کمال خود قرار دهد.
اگر قدرت تفکر،تعقل و اندیشه ورزی در یک انسانی زنده و شکوفا نشود چطور می تواند،علم بیاموزد و آن را در خدمت کمال خود قرار دهد. کسی که نمیتواند تعقل و اندیشه ورزی کند، دو حالت در مورد او می‌توان تصور کرد: 1- ایشان توان و استعداد عقلی ، هوشی و اندیشه ورزی را دارد اما این استعداد هنوز شکوفا نشده است. 2- یا اینکه شخص اصلا استعداد و توان تعقل ندارد مثلا هوشبهر وی کمتر از 20بوده وعقب مانده شدید است. ظاهرا سوال شما در موردگروه اول است؛ یعنی افرادی است که این استعداد را دارند ولی هنوز آن را شکوفا نکرده‌اند. در چنین مواردی راه حل منطقی شکوفا کردن این استعداد است. توضیح روشن است که اگر قدرت تفکر و تعقل در انسان شکوفا نگردد ، نمیتواند حقایق را آنطور که بایسته است درک کند؛ در چنین مواردی راه حل منطقی این است که فرد به دنبال شکوفا کردن عقل و قدرت تفکر باشد. تا بتواند بوسیله ان حقایق را بهتر درک کرده و آن را در خدمت کمال قرار دهد. در اینجا چند نمونه از راههایی که برای شکوفا کردن عقل ذکر شدن است را می آوریم امیدواریم با مطالعه دقیق آنها بتوانید به پاسخ خود دست یابید. راههای شکوفا کردن عقل گوهر عقل، ارزشمندترین نعمت الاهی برای بشریت است و به همین جهت است که انسان اشرف مخلوقات نامیده شده است. به واسطه این نعمت بزرگ است که انسان می تواند خیر را از شر، هدایت را از ضلالت، دوست را از دشمن، نور را از ظلمت و... تمیز دهد و از آفات و خطرات مصون و محفوظ بماند. در مکتب حیات بخش اسلام، عقل دارای جایگاه رفیع و بلندی است. در کلام الاهی تأکیدات زیادی بر تعقل و تفکر شده است و بشارت های فراوانی به صاحبان فکر و اندیشه داده شده است. امام صادق (ع) در باره عقل می فرماید: به واسطه عقل است که خداوند پرستش و بهشت دست یافتنی می شود....[ الکافی، ج 1، ص 11، حدیث 3 ) علامه طباطبائی (ره) در وصف عقل می گوید: عقل شریف ترین نیرو در وجود انسان است.[ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 3، ص 57.] گر چه عقل به تنهایی نمی تواند عمق همه حقایق را درک کند و برای فهم و درک عمیق به وحی نیاز مبرم دارد. اما پرورش آن و کسب استقلال فکری، انسان را در مسیر رشد و تعالی حرکت داده و بصیرت او را بالا می برد. راه های زیادی برای پرورش عقل و فکر و کسب استقلال فکری وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم: 1- استفاده از معلم و استاد دلسوز؛ امام علی (ع) یکی از گروه های سعادت مند را دانشجویانی می داند که درپی یافتن راه از طریق تعلیم و بهره گیری از اساتید و معلمان دلسوز هستند ( النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاع. نهج‌البلاغة، ص 496) 2. ارتباط با کتاب و مطالعه؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود: (مطالعه فراوان در مطالب علمی عقل را باز و شکوفا می سازد).[ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ، ج 5، ص 413.] 3. سیر و سفر در زمین و مطالعه تاریخ گذشتگان؛ قرآن در موارد متعددی انسان را امر به مسافرت های تحقیقاتی کرده و فرموده است: (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ بگو: روی زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیب‌کنندگان آیات الهی چه شد؟!)( انعام،11) ؛ (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمین َ بگو: در روی زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!) (نمل،69) ؛ (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ینْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ- بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد می‌کند یقیناً خدا بر هر چیز توانا است!( عنکبوت ،20 ) ؛ (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکینَ بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند!( روم،42) 4. پرهیز از تقلید کورکورانه؛ قرآن مشرکان را که به تقلید کورکورانه از پدران مشرک خود می پرداختند به شدت مذمت می نماید و می فرماید: و هنگامی که کار زشتی انجام می‌دهند می‌گویند: پدران خود را بر این عمل یافتیم و خداوند ما را به آن دستور داده است! ( وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون ‌ بگو: خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمی‌دهد! آیا چیزی به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟!( اعراف،28 ) 5. ارتباط با خردمندان و دانشمندان و دانایان؛ امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: قطع ارتباط از خردمند مساوی با پیوستن به نادان است .[ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ، ج 5، ص 114.] و یا در بخشی از حدیث پیامبر اکرم (ص) آمده است: شایسته است که شخص خردمند عاقل شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: بخشی را به همنشینی با دانشمندی که او را در امر دینش یاری دهد، صرف نماید.[ همان، ص 113.] (ر.ک: پایگاه اسلام کوئست وسایت (www.hawzah.net 6- عمل کردن به دانسته راه شکوفا شدن عقل آن است که انسان به آن مقدار که علم دارد عمل نماید ؛ آنگاه عقل نیز تا حدودی شکوفا می گردد و بیشتر می فهمد. وقتی بیشتر فهمید باز باید به فهمیده ها عمل نماید تا باز عقلش بیشتر شکوفا گردد. و به این طریق عقل و عمل هر دو باهم پیش می روند تا آدمی را به مقام قلب برسانند ؛ که از آنجا به بعد دیگر تنها رفتن نیست بلکه انسان یک قدم می رود و صد قدم او را می برند. پس رشد وجودی با عقل حاصل می گردد ؛ و عقل نیز با عمل به دانسته ها رشد می کند. البته هر کسی آن عقل اوّلیه و به تعبیری عقل فطری را دارد و خوب و بدهایی اوّلیه را هم می شناسد که باید عمل کند تا عقلش به کارافتد. البته کمال عقل را نیز علائمی است که رصد نمودن آنها می توان میزان عقل حقیقی اشخاص را سنجید. حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: ( مؤمن به ایمان کامل نمی‌رسد مگر اینکه عقلش کامل باشد و عقلش به کمال نخواهد رسید مگر اینکه در او ده خصلت باشد ؛ خیرش به همه برسد و مردم از شرش در امان باشند، کارهای نیک را از خود اندک بداند و کارهای اندک دیگران را بسیار بشمارد. اگر اندک کار زشتی از او پیدا شد او را زیاد بداند، و اگر زشتیهای زیادی از دیگران مشاهده نمود آنها را اندک بداند، اگر مردم از وی حاجات زیادی خواستند خسته نشود و در تمام عمرش از طلب علم دست باز ندارد و خسته نشود، خواری نزد او گرامی‌تر از عزت و فقر در نزد او از ثروت محبوب‌تر باشد. او در دنیا به روزی اندک قناعت کند، دهمی نداشته باشد، می‌دانی که دهمی چیست؟ آن این است که با هر کس برخورد کرد بگوید: او از من بهتر و متقی‌تر است مردم دو نفر بیشتر نیستند، مردی از وی بهتر و تقوایش بیشتر است، و دیگری بدتر و پست‌تر می‌باشد و هر گاه با کسی که از او متقی‌تر است ملاقات کرد در برابر او تواضع کند. اما اگر با کسی که بدتر از او باشد برخورد کرد، با خود گوید شاید این مرد در ظاهر بد می‌باشد و باطنش خوب است، و هر گاه در جامعه چنین فکر کند بر مردمان عصرش برتری پیدا می‌کند و به آنان ریاست می‌نماید.) ( بحار الأنوار ،ج‌64، ص: 297) 7- استفاده از حواس و همچنین دقت به مثل ها به منظور درک بهتر پدیده‌ها الف- خوب دیدن: 1- آیا آنان به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده است؟ و به آسمان نگاه نمی کنند که چگونه برافراشته شده؟ و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب گردیده !و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته .( غاشیعه/17الی20) 2- همان کسی که هفت آسمان را برفراز یکدیگر آفرید. در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبی نمی بینی. بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکافی و خللی مشاهده می کنی ؟ بار دگر ( به عالم هستی ) نگاه کن، سرانجام چشمانت ( درجستجوی خلل و نقصان ناکام مانده ) به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان است(ملک/3) ب- خوب گوش کردن: همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند.( قصص /43) ج- استفاده از عبارات حسی و تصویری در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند و در آن هنگام که کوه ها به حرکت درآیند و در آن هنگام که با ارزش ترین اموال به دست فراموشی سپرده شود و در آن هنگام که وحوش جمع شوند و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند.... و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود. (تکویر/1الی6) د- مثل های قرآنی : 1- مثل آنان مثل کسی است که به زحمت آتشی بیفروخت و همین که اطراف وی را روشن ساخت، خدا نورشان را برد و در تاریکی ها رهایشان کرد که نبینند. (بقره/17) 2- و مثل تو در دعوت کافران مثل کسی است که بر حیوان زبان بسته ای که جز صدا و ندایی نشنود بانگ زند. اینها نیز چنین اند کرانند و گنگانند و کورانند, پس نمی اندیشند. (بقره/ 171)) توجه به این امور چهار گانه در رشد قوه ی تفکر اهمیت دارد. به راستی چرا ساعتی اندیشه بهتر از یک سال عبادت است؟!! بشوی اوراق اگر هم درس مایی- که علمِ عشق در دفتر نباشد منابع جهت مطالعه ی بیشتر؛ 1. میزان الحکمه، ج9، محمدی ری شهری، دارالحدیث. 2. بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری. 3- تربیت عقلانی انسان از دیدگاه قرآن و حدیث ، محمدجواد نعمتی.
عنوان سوال:

اگر قدرت تفکر،تعقل و اندیشه ورزی در یک انسانی زنده و شکوفا نشود چطور می تواند،علم بیاموزد و آن را در خدمت کمال خود قرار دهد.


پاسخ:

اگر قدرت تفکر،تعقل و اندیشه ورزی در یک انسانی زنده و شکوفا نشود چطور می تواند،علم بیاموزد و آن را در خدمت کمال خود قرار دهد.


کسی که نمیتواند تعقل و اندیشه ورزی کند، دو حالت در مورد او می‌توان تصور کرد: 1- ایشان توان و استعداد عقلی ، هوشی و اندیشه ورزی را دارد اما این استعداد هنوز شکوفا نشده است. 2- یا اینکه شخص اصلا استعداد و توان تعقل ندارد مثلا هوشبهر وی کمتر از 20بوده وعقب مانده شدید است.
ظاهرا سوال شما در موردگروه اول است؛ یعنی افرادی است که این استعداد را دارند ولی هنوز آن را شکوفا نکرده‌اند. در چنین مواردی راه حل منطقی شکوفا کردن این استعداد است.
توضیح
روشن است که اگر قدرت تفکر و تعقل در انسان شکوفا نگردد ، نمیتواند حقایق را آنطور که بایسته است درک کند؛ در چنین مواردی راه حل منطقی این است که فرد به دنبال شکوفا کردن عقل و قدرت تفکر باشد. تا بتواند بوسیله ان حقایق را بهتر درک کرده و آن را در خدمت کمال قرار دهد.
در اینجا چند نمونه از راههایی که برای شکوفا کردن عقل ذکر شدن است را می آوریم امیدواریم با مطالعه دقیق آنها بتوانید به پاسخ خود دست یابید.
راههای شکوفا کردن عقل
گوهر عقل، ارزشمندترین نعمت الاهی برای بشریت است و به همین جهت است که انسان اشرف مخلوقات نامیده شده است. به واسطه این نعمت بزرگ است که انسان می تواند خیر را از شر، هدایت را از ضلالت، دوست را از دشمن، نور را از ظلمت و... تمیز دهد و از آفات و خطرات مصون و محفوظ بماند. در مکتب حیات بخش اسلام، عقل دارای جایگاه رفیع و بلندی است. در کلام الاهی تأکیدات زیادی بر تعقل و تفکر شده است و بشارت های فراوانی به صاحبان فکر و اندیشه داده شده است. امام صادق (ع) در باره عقل می فرماید: به واسطه عقل است که خداوند پرستش و بهشت دست یافتنی می شود....[ الکافی، ج 1، ص 11، حدیث 3 ) علامه طباطبائی (ره) در وصف عقل می گوید: عقل شریف ترین نیرو در وجود انسان است.[ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ج 3، ص 57.] گر چه عقل به تنهایی نمی تواند عمق همه حقایق را درک کند و برای فهم و درک عمیق به وحی نیاز مبرم دارد. اما پرورش آن و کسب استقلال فکری، انسان را در مسیر رشد و تعالی حرکت داده و بصیرت او را بالا می برد. راه های زیادی برای پرورش عقل و فکر و کسب استقلال فکری وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1- استفاده از معلم و استاد دلسوز؛ امام علی (ع) یکی از گروه های سعادت مند را دانشجویانی می داند که درپی یافتن راه از طریق تعلیم و بهره گیری از اساتید و معلمان دلسوز هستند ( النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاع. نهج‌البلاغة، ص 496)
2. ارتباط با کتاب و مطالعه؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود: (مطالعه فراوان در مطالب علمی عقل را باز و شکوفا می سازد).[ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ، ج 5، ص 413.]
3. سیر و سفر در زمین و مطالعه تاریخ گذشتگان؛ قرآن در موارد متعددی انسان را امر به مسافرت های تحقیقاتی کرده و فرموده است: (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ بگو: روی زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیب‌کنندگان آیات الهی چه شد؟!)( انعام،11) ؛ (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمین َ بگو: در روی زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!) (نمل،69) ؛ (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ ینْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ کُلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ- بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد می‌کند یقیناً خدا بر هر چیز توانا است!( عنکبوت ،20 ) ؛ (قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکینَ بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند!( روم،42)
4. پرهیز از تقلید کورکورانه؛ قرآن مشرکان را که به تقلید کورکورانه از پدران مشرک خود می پرداختند به شدت مذمت می نماید و می فرماید: و هنگامی که کار زشتی انجام می‌دهند می‌گویند: پدران خود را بر این عمل یافتیم و خداوند ما را به آن دستور داده است! ( وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا یأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون ‌ بگو: خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمی‌دهد! آیا چیزی به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟!( اعراف،28 )
5. ارتباط با خردمندان و دانشمندان و دانایان؛ امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: قطع ارتباط از خردمند مساوی با پیوستن به نادان است .[ طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ، ج 5، ص 114.] و یا در بخشی از حدیث پیامبر اکرم (ص) آمده است: شایسته است که شخص خردمند عاقل شبانه روز خود را به چهار بخش تقسیم کند: بخشی را به همنشینی با دانشمندی که او را در امر دینش یاری دهد، صرف نماید.[ همان، ص 113.] (ر.ک: پایگاه اسلام کوئست وسایت (www.hawzah.net

6- عمل کردن به دانسته
راه شکوفا شدن عقل آن است که انسان به آن مقدار که علم دارد عمل نماید ؛ آنگاه عقل نیز تا حدودی شکوفا می گردد و بیشتر می فهمد. وقتی بیشتر فهمید باز باید به فهمیده ها عمل نماید تا باز عقلش بیشتر شکوفا گردد. و به این طریق عقل و عمل هر دو باهم پیش می روند تا آدمی را به مقام قلب برسانند ؛ که از آنجا به بعد دیگر تنها رفتن نیست بلکه انسان یک قدم می رود و صد قدم او را می برند.
پس رشد وجودی با عقل حاصل می گردد ؛ و عقل نیز با عمل به دانسته ها رشد می کند. البته هر کسی آن عقل اوّلیه و به تعبیری عقل فطری را دارد و خوب و بدهایی اوّلیه را هم می شناسد که باید عمل کند تا عقلش به کارافتد. البته کمال عقل را نیز علائمی است که رصد نمودن آنها می توان میزان عقل حقیقی اشخاص را سنجید.
حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: ( مؤمن به ایمان کامل نمی‌رسد مگر اینکه عقلش کامل باشد و عقلش به کمال نخواهد رسید مگر اینکه در او ده خصلت باشد ؛ خیرش به همه برسد و مردم از شرش در امان باشند، کارهای نیک را از خود اندک بداند و کارهای اندک دیگران را بسیار بشمارد. اگر اندک کار زشتی از او پیدا شد او را زیاد بداند، و اگر زشتیهای زیادی از دیگران مشاهده نمود آنها را اندک بداند، اگر مردم از وی حاجات زیادی خواستند خسته نشود و در تمام عمرش از طلب علم دست باز ندارد و خسته نشود، خواری نزد او گرامی‌تر از عزت و فقر در نزد او از ثروت محبوب‌تر باشد. او در دنیا به روزی اندک قناعت کند، دهمی نداشته باشد، می‌دانی که دهمی چیست؟ آن این است که با هر کس برخورد کرد بگوید: او از من بهتر و متقی‌تر است مردم دو نفر بیشتر نیستند، مردی از وی بهتر و تقوایش بیشتر است، و دیگری بدتر و پست‌تر می‌باشد و هر گاه با کسی که از او متقی‌تر است ملاقات کرد در برابر او تواضع کند. اما اگر با کسی که بدتر از او باشد برخورد کرد، با خود گوید شاید این مرد در ظاهر بد می‌باشد و باطنش خوب است، و هر گاه در جامعه چنین فکر کند بر مردمان عصرش برتری پیدا می‌کند و به آنان ریاست می‌نماید.) ( بحار الأنوار ،ج‌64، ص: 297)
7- استفاده از حواس و همچنین دقت به مثل ها به منظور درک بهتر پدیده‌ها
الف- خوب دیدن:
1- آیا آنان به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده است؟ و به آسمان نگاه نمی کنند که چگونه برافراشته شده؟ و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب گردیده !و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته .( غاشیعه/17الی20)
2- همان کسی که هفت آسمان را برفراز یکدیگر آفرید. در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبی نمی بینی. بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکافی و خللی مشاهده می کنی ؟
بار دگر ( به عالم هستی ) نگاه کن، سرانجام چشمانت ( درجستجوی خلل و نقصان ناکام مانده ) به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان است(ملک/3)
ب- خوب گوش کردن:
همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند.( قصص /43)
ج- استفاده از عبارات حسی و تصویری
در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند و در آن هنگام که کوه ها به حرکت درآیند و در آن هنگام که با ارزش ترین اموال به دست فراموشی سپرده شود و در آن هنگام که وحوش جمع شوند و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند.... و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود. (تکویر/1الی6)
د- مثل های قرآنی :
1- مثل آنان مثل کسی است که به زحمت آتشی بیفروخت و همین که اطراف وی را روشن ساخت، خدا نورشان را برد و در تاریکی ها رهایشان کرد که نبینند. (بقره/17)
2- و مثل تو در دعوت کافران مثل کسی است که بر حیوان زبان بسته ای که جز صدا و ندایی نشنود بانگ زند. اینها نیز چنین اند کرانند و گنگانند و کورانند, پس نمی اندیشند. (بقره/ 171))
توجه به این امور چهار گانه در رشد قوه ی تفکر اهمیت دارد. به راستی چرا ساعتی اندیشه بهتر از یک سال عبادت است؟!!
بشوی اوراق اگر هم درس مایی- که علمِ عشق در دفتر نباشد
منابع جهت مطالعه ی بیشتر؛
1. میزان الحکمه، ج9، محمدی ری شهری، دارالحدیث.
2. بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری.
3- تربیت عقلانی انسان از دیدگاه قرآن و حدیث ، محمدجواد نعمتی.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین