چگونه می توان بصورت مستدل ثابت کرد که وهابیت هم دست اسرائیل است؟ وهابیون همدستان یهود و اسرائیل مقدمه: تحریف حقیقت اسلام و هجمه علیه مقدّسات آن، خنثی کردن و به انحراف کشیدنِ احکامی چون جهاد و فروکاستن دین به نماز، ممانعت از تجمع در زیارتگاهها به عنوان یکی از نمودها و پایگاههای وحدت و قدرت سیاسی مسلمانان و تخریب آنها به عنوان مظاهر شرک، و نیز ایجاد تفرقه و جنگهای داخلی و خونریزی بین مسلمانان از اهداف اصلی استعمار در خلق فرقۀ وهابیت بوده است (اختلاف اهل تشیّع و تسنّن که پیش از ظهور وهابیت، ده درصد بود، با فعالیتهای این فرقه امروز به نود درصد افزایش یافته است). استعمارگران که می دانستند اگر مسلمانان اسلام حقیقی را درک نمایند دیگر تن به استحمار و استثمار نخواهند داد، سیاست ظریفانه و مؤثر تخریب اسلام حقیقی و تقویت اسلامِ کاذبِ خود را در پیش گرفتند (بنا بر ضرب المثل عربیِ (آهن را تنها آهن می تواند ببُرَد) استعمار انگلستان تشخیص داد که تنها راه تخریب اسلام این است که با توسّل به حربۀ مذهب علیه مذهب، خودِ اسلام را وسیلۀ مبارزه با اسلام نماید یعنی همان شیوه ای که معاویه و اخلافش بدان متوسل گردیدند.میرزا ملکم خان، از پیشگامان فراماسونری ایران و مؤسس فراموشخانه می گوید: برای این که دین را از بین ببریم باید از قالب دین استفاده کنیم). استعمارگران با قرار دادن اصل انکار سنّت رسول خدا(ص) و تکیه بر شعار (حسبُنا کتاب اللّه...کتاب خدا ما را بس است) در این فرقۀ نوظهور، مفتیان وهابی را جایگزین اوصیای رسمیِ پیغمبر(ص)کرده و با در دست گرفتن تفسیر قرآن، هدایتِ خوارج عصر جدید را در دست گرفته و توسط ایشان فتوا به تکفیر مسلمانان می دهند. هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با خوارج فرستاد بدو فرمود: (به قرآن بر آنان حجت میاور که قرآن تاب معانیِ گونه گون دارد...لیکن به سنّت و حدیث پیامبر(ص) با آنان گفتگو کن که ایشان را راهی نبود جز پذیرفتن آن). لرد کرزون در توصیف مسلک وهابیت میگوید: (این دین عالیترین و پربهاترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است!). جولد تسهیر، مستشرق یهودی نیز محمدبن عبدالوهاب را پیامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او فرا می خواند. استعمارگران برای نابودی اسلام یک طرح دویست ساله تهیه کرده و به مرحلۀ اجرا نهاده اند. امروز سلفیون و وهابیون با نهادن نام (اسلام) بر تروریسم و سادیسم، به لطف رسانه های صهیونیستی که عبارت (تروریسم اسلامی) را به جای (تروریسم سلفی و وهابی) به کار می برند، به قدری در انجام وظیفۀ خود در ترسیم چهره ای درنده و خونریز از اسلام موفق عمل کرده اند که بسیاری از نوجوانان و جوانان مسلمان از بیان مذهب خود در مدارس و دانشگاههای غرب شرم می کنند (لطفاً رجوع فرمایید به عنوان (سازماندهیِ تروریسم بین المللی برای اعمال فشار بر دولتهای جهان)) آخرین شگرد سازمان القاعده در استفاده از کودکان و نیز زنان روان پریش و عقب افتادۀ ذهنی در عملیات موسوم به انتحاری در عراق و انفجار ایشان با دستگاه کنترل از راه دور و موبایل های تغییر کاربری داده شده به عنوان چاشنیِ انفجاری، نمایانگر اوج توحّش و ورشکستگی اخلاقیِ پیروان ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه است. وهابیت که به عنوان جریانی انحرافی و وابسته به استعمار، وظیفۀ جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته است، تلاش در تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان را به عنوان محور اصلی این جریان دنبال میکند. صهیونیزم و وهابیت که ظلم ستیزی، عدالت طلبی و آرمان خواهیِ تشیع(که ریشه در اعتقاد به مهدویت دارد) را بزرگترین تهدید برای منافع و موجودیت نامشروع خود می دانند امروز با تمام توان می کوشند تا از گسترش این فرهنگ در منطقه و نیز جامعۀ جهانی جلوگیری نمایند. بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل گفت: (بزرگترین نگرانی اسرائیل، ظهور محمد دیگری در منطقه است). وهابیت و یهود: در قرن نهم هجری مطابق با قرن پانزدهم میلادی، فردی به نام مانع احسایی(جد اول خاندان آل سعود) از قبیله یهودی عنیزه، زمینی را در نجد عربستان به دست آورد که پس از او نوۀ پسری اش به نام موسی با جنگ و کشتار و غارت، املاک بسیاری را بر آن افزود. ابراهیم موسی یا ابراهیم موشه پسر موسی نقش مهمی در شکل گیری آل سعود داشت که نوه اش به نام مقرن سعود، رأس این خاندان به شمار می آید. مردخای ابراهیم موشه و فرزندانش با تغییر نام و انتخاب اسامی عربی، خود را در میان مسلمانان جا زدند. ناصر السعید، نویسندۀ سرشناس عربستانی نیز در کتاب (تاریخ آلسعود) که در دهۀ هفتاد میلادی به رشتۀ تحریر در آمد می نویسد: (نام جد یهودی آل سعود که مسلمان شد، مُردخای بن ابراهیم بن موسی از یهودیان بصره بود) (خاندان سعودی را بشناسیم؛ ناصرالسعید، ابومیثم، موسسۀ انتشارات فراهانی، تابستان 1367، ص 26- صفحه عن آل سعود، الوهابیین و آراء علماء السّنه فی الوهابیه). وی همچنین می نویسد: (پدر بزرگ محمد بن عبدالوهاب یک یهودی به نام شولمان قرقوزی بود که از ترکیه به حجاز مهاجرت کرده بود) (منبع پیشین؛ ص 33). (الیاس بن مقرن الیاهو، خاخام یهودیان نجران با شاه سعودی هم عصرش، عبدالعزیز بن عبدالرحمن هم تبار بوده و نسل هر دو به مقرن پسر مردخای می رسد)(صفحه عن آل سعود الوهّابیین وآراء علماء السنة فی الوهّابیّه؛ السید مرتضی الرضوی، چاپ بیروت، صفحات 99 تا 103، به نقل از کتاب تاریخ آل سعود). یهودی بودن شاخه ای از فرزندان مردخای نشان می دهد که اسلام آوردن او ظاهری بوده است. برخی از قصاید عربی سروده شده در شبه جزیرۀ عربستان که از دو سه سدۀ گذشته تا به امروز باقی مانده اند نیز به یهودی بودن آل سعود اشاره کرده اند. یکی از افرادی که به این نسب در اشعار خود اشاره می¬کند، شاعر معروفِ نجدی، (حمیدان الشویعر)(متوفای 1180 ه. ق.) است که اشعار وطن دوستانه اش بسیار معروف است(پیشین؛ ص104). السعید با بررسی شجره نامۀ آل سعود اثبات می کند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه باز می گردد. وی در ادامه، چگونگی حمایت یهودیان از جنبش محمد بن عبدالوهاب را شرح می دهد. وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن، واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به آل سعود که توسط یهودیان طراحی و اجرا شد را توضیح می دهد. ملک فیصل، شاهزادۀ سعودی در فصلی از کتاب خاطراتش می نویسد: (ما و یهود پسر عمو هستیم، لذا راضی نشدیم آن گونه که برخی می خواستند آنها را در دریا غرق کنیم، بلکه می خواهیم با آنها در فضای صلح و امنیت زندگی کنیم)- صفحه عن آل سعود، الوهابیین و آراء علماء السّنه فی الوهابیه. ناصر السعید در کتاب خود همچنین به ارتباط محرمانه و نزدیک آل سعود و بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل اشاره میکند. وی می نویسد: (عبدالعزیزبن عبدالرحمن(بنیانگذار دورۀ جدید سلطنت آل سعود) در سال 1915 به سرپرسی کاکس نمایندۀ انگلستان در خاورمیانه کتباً تعهد داده است که خاک فلسطین را به یهودیان می بخشد!) -پیشین؛ ص 74 ). در سند فوق که برای اولین بار در مجله کویتی العربی در شوال سال 1329 موافق با 1972 میلادی منتشر شده، سلطان عبدالعزیز مینویسد: (من سلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل الفیصل آل سعود هزاران بار نزد سر پرسی کوکس نماینده بریتانیا اقرار و اعتراف کردهام که مخالفتی با دادن فلسطین به یهودیان بینوا یا حتی غیر یهودیان ندارم و در اینباره هیچگاه از فرمان آنها تا قیام قیامت تخطی نخواهم کرد). لازم به ذکر است که فهد بن عبدالعزیز در اکتبر 1981، طی طرحی هشت ماده ای خواهان به رسمیت شناخته شدن موجودیت رژیم اسرائیل در جهان اسلام شد. به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی مجدداً در طرحی دیگر(در سال 1999)از سوی دیگر امیرعبداله ارائه گردید. عربستان همچنین در برابر اشغال دو جزیرۀ تیران و صنافیر توسط رژیم صهیونیستی از سال 1967 سکوت اختیار کرده است. این جزایر با اشراف بر ورودی خلیج عقبه و بندر ایلات دارای موقعیت استراتژیکی حساسی برای کشتیرانی رژیم صهیونیستی هستند. ضمناً عربستان سعودی از بندر ینبع نفت ارزان قیمت به فلسطین اشغالی صادر می کند.در پی ناآرامی های اخیر در خاورمیانۀ عربی، روزنامۀ یدیعوت آحارنوت که معمولاً دیدگاههای دولت صهیونیستی را بیان می کند، به عربستان سعودی پیشنهاد اتحاد استراتژیک داد. وایزمن، یکی از دیگر بنیانگذاران رژیم اسرائیل از قول چرچیل می گوید: (نخستین طرح بریتانیا تأسیس موجودیت سعودی و دومین طرح تشکیل و تأسیس موجودیت صهیونیستی به وسیلۀ بریتانیاست). برآیند جنگ جهانی اول، تأسیس دولت آل سعود و برآیند جنگ جهانی دوم، تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948 بود.حاکمیت آل سعود و وهابیون در سرزمین وحی که زمینه هایش از دو قرن پیش توسط هامفری و ابن عبدالوهاب چیده شده بود ، در بحبوحۀ جنگ جهانی اول توسط توماس ادوارد لارنس، جاسوس نظامی ارتش انگلیس عملی گردید. لارنس همراهی فیصل(از سرکردگان آل سعود) را جذب کرده و او را وادار به همکاری با ژنرال ادموند آلنبی، فرمانده نیروهای انگلیسی در خاورمیانه در هدایت شورش عرب ها علیه ترک های عثمانی با وعدۀ برپایی امپراتوری عرب نمود. اسناد منتشرۀ وزارت امور خارجۀ انگلیس در سال 2000 نشان می دهد که لارنس عامل شبکه جاسوسی صهیونیزم بین المللی بوده است. در این اسناد آمده که رونالد استورس یهودی، لارنس را با شبکۀ جاسوسی نیلی به ریاست آرونسون مرتبط کرد که در تاریخ معاصر از معروف ترین شبکه های صهیونیستی به شمار آمده است. سر مارتین گیلبرت، مورخ یهودی انگلیسی تبار و کارشناس معروف در خصوص مسائل اسرائیل در گفتگو با روزنامه جروزلم پست می گوید: بررسی برخی یادداشتهای لارنس که در مرکز اسناد و اوراق ملّی انگلیس موجود است نشان میدهد او از خواست صهیونیستها حمایت میکرده است. به طور مثال لارنس که در سال 1920 برای وینستون چرچیل کار میکرد به صراحت اعلام داشت که باید اراضی فلسطینی از کرانههای دریای مدیترانه تا رود اردن تحت عنوان سرزمین ملّی یهودیان به رسمیت شناخته شود. وینستون چرچیل در سال 1945 پس از کنفرانس یالته با عبدالعزیز ملاقات نمود و به او گفت: (برای من شرافت بزرگ و سرور فوق سرور است که که با مردی ملاقات نموده ام که حق بزرگی بر گردن من دارد. او دوست صدیقی در گرفتاری ها و سختی هاست و اگر او نبود، یهود به کمترین حق خود نمی رسید). این گفته چرچیل که: (من یک صهیونیست متعصب هستم و بدان افتخار می کنم) بیانگر اوج سرسپردگی وی به صهیونیزم بین المللی است. خاندان چرچیل درتاریخ بریتانیا بسیار بدنام است. به قول گلادستون: (هیچ چرچیلی از خاندان جان مارلبورو برنخاست که به اخلاق یا اصول پای بند باشد). وینستون چرچیل پسر لرد راندولف چرچیل از کارگزاران سرشناس لرد ناتانیل روچیلد بود.(عبدالعزیز که از سال 1902 تا 1953 حکومت را در دست داشت زمانی به سنت جان فیلبی، رابط وزارت امور خارجۀ بریتانیا گفته بود که او مسیحیان را برتر از مسلمانان غیر وهابی می داند. او توضیح داده بود که مسیحیان بر اساس دین خود عمل می کنند، اما مسلمانانی که از استنباط وهابیان دربارۀ توحید پیروی نمی کنند به گناه شرک آلوده اند(!))- Elizabeth Monroe, Philby of Arabia, London,1973,pp.69-70 عبدالعزیز سعودی در سال 1935 به جرگۀ شهسواران طریقت باث (Order of the Bath) پیوست(وهابیگری؛ دکتر حامد الگار، ترجمۀ احمد نمایی، مؤسسۀ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی). ب عبدالعزیز 32 همسر از قبایل پرنفوذ عربستان اختیار کرد و از آنان دارای 34 پسر و 36 دختر گردید. نتیجه زاد و ولد این فرزندان در طی هشتاد سال، شش هزار شاهزاده است که اکنون با استفاده از ثروت بیکران عربستان به عیش و نوش و خوشگذرانی مشغول میباشند. ملک عبدالعزیز منشوری دارد که به (منشور برادری) معروف است و در آن به صورت آشکار و بدون هیچگونه ابهام نحوه جانشینی بعد از خود را مشخص کرده است: (تا زمانی که پسرانم زنده هستند، قدرت به نوههایم نخواهد رسید). پسران وی که به ترتیب وارث پادشاهی شدند: سعود، فیصل، خالد، فهد و پادشاه کنونی عبداله است. با توجه به این که پسران باقی مانده از عبدالعزیز همگی در سن کهولت هستند، مدعیانی در لایه های دوم و سوم خاندان آماده خیز به سوی تخت قدرت گردیده اند. شاهزاده های سعودی که از سه نسل مختلف اند، هر یک در ائتلافهای گوناگون در برابر یکدیگر قرار گرفته اند. تحلیلگران بروز بحران جدّی در نظام سعودی را پس از مرگ عبداله پیش بینی می کنند. شاهزاده طلال بن عبد العزیز، یکی از اعضای برجسته خانوادۀ سلطنتی عربستان تصریح کرده است که سرنوشت این کشور پس از ملک عبداله تاریک و سیاه خواهد بود. *لازم به ذکر است که السعید پس از چاپ و انتشار کتابش، در لبنان ربوده شده و پس از انتقال به عربستان در حوض اسید انداخته شد.
چگونه می توان بصورت مستدل ثابت کرد که وهابیت هم دست اسرائیل است؟
وهابیون همدستان یهود و اسرائیل
مقدمه:
تحریف حقیقت اسلام و هجمه علیه مقدّسات آن، خنثی کردن و به انحراف کشیدنِ احکامی چون جهاد و فروکاستن دین به نماز، ممانعت از تجمع در زیارتگاهها به عنوان یکی از نمودها و پایگاههای وحدت و قدرت سیاسی مسلمانان و تخریب آنها به عنوان مظاهر شرک، و نیز ایجاد تفرقه و جنگهای داخلی و خونریزی بین مسلمانان از اهداف اصلی استعمار در خلق فرقۀ وهابیت بوده است (اختلاف اهل تشیّع و تسنّن که پیش از ظهور وهابیت، ده درصد بود، با فعالیتهای این فرقه امروز به نود درصد افزایش یافته است). استعمارگران که می دانستند اگر مسلمانان اسلام حقیقی را درک نمایند دیگر تن به استحمار و استثمار نخواهند داد، سیاست ظریفانه و مؤثر تخریب اسلام حقیقی و تقویت اسلامِ کاذبِ خود را در پیش گرفتند (بنا بر ضرب المثل عربیِ (آهن را تنها آهن می تواند ببُرَد) استعمار انگلستان تشخیص داد که تنها راه تخریب اسلام این است که با توسّل به حربۀ مذهب علیه مذهب، خودِ اسلام را وسیلۀ مبارزه با اسلام نماید یعنی همان شیوه ای که معاویه و اخلافش بدان متوسل گردیدند.میرزا ملکم خان، از پیشگامان فراماسونری ایران و مؤسس فراموشخانه می گوید: برای این که دین را از بین ببریم باید از قالب دین استفاده کنیم). استعمارگران با قرار دادن اصل انکار سنّت رسول خدا(ص) و تکیه بر شعار (حسبُنا کتاب اللّه...کتاب خدا ما را بس است) در این فرقۀ نوظهور، مفتیان وهابی را جایگزین اوصیای رسمیِ پیغمبر(ص)کرده و با در دست گرفتن تفسیر قرآن، هدایتِ خوارج عصر جدید را در دست گرفته و توسط ایشان فتوا به تکفیر مسلمانان می دهند.
هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با خوارج فرستاد بدو فرمود: (به قرآن بر آنان حجت میاور که قرآن تاب معانیِ گونه گون دارد...لیکن به سنّت و حدیث پیامبر(ص) با آنان گفتگو کن که ایشان را راهی نبود جز پذیرفتن آن).
لرد کرزون در توصیف مسلک وهابیت میگوید: (این دین عالیترین و پربهاترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است!). جولد تسهیر، مستشرق یهودی نیز محمدبن عبدالوهاب را پیامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او فرا می خواند. استعمارگران برای نابودی اسلام یک طرح دویست ساله تهیه کرده و به مرحلۀ اجرا نهاده اند. امروز سلفیون و وهابیون با نهادن نام (اسلام) بر تروریسم و سادیسم، به لطف رسانه های صهیونیستی که عبارت (تروریسم اسلامی) را به جای (تروریسم سلفی و وهابی) به کار می برند، به قدری در انجام وظیفۀ خود در ترسیم چهره ای درنده و خونریز از اسلام موفق عمل کرده اند که بسیاری از نوجوانان و جوانان مسلمان از بیان مذهب خود در مدارس و دانشگاههای غرب شرم می کنند (لطفاً رجوع فرمایید به عنوان (سازماندهیِ تروریسم بین المللی برای اعمال فشار بر دولتهای جهان))
آخرین شگرد سازمان القاعده در استفاده از کودکان و نیز زنان روان پریش و عقب افتادۀ ذهنی در عملیات موسوم به انتحاری در عراق و انفجار ایشان با دستگاه کنترل از راه دور و موبایل های تغییر کاربری داده شده به عنوان چاشنیِ انفجاری، نمایانگر اوج توحّش و ورشکستگی اخلاقیِ پیروان ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه است.
وهابیت که به عنوان جریانی انحرافی و وابسته به استعمار، وظیفۀ جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته است، تلاش در تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان را به عنوان محور اصلی این جریان دنبال میکند. صهیونیزم و وهابیت که ظلم ستیزی، عدالت طلبی و آرمان خواهیِ تشیع(که ریشه در اعتقاد به مهدویت دارد) را بزرگترین تهدید برای منافع و موجودیت نامشروع خود می دانند امروز با تمام توان می کوشند تا از گسترش این فرهنگ در منطقه و نیز جامعۀ جهانی جلوگیری نمایند.
بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل گفت: (بزرگترین نگرانی اسرائیل، ظهور محمد دیگری در منطقه است).
وهابیت و یهود:
در قرن نهم هجری مطابق با قرن پانزدهم میلادی، فردی به نام مانع احسایی(جد اول خاندان آل سعود) از قبیله یهودی عنیزه، زمینی را در نجد عربستان به دست آورد که پس از او نوۀ پسری اش به نام موسی با جنگ و کشتار و غارت، املاک بسیاری را بر آن افزود. ابراهیم موسی یا ابراهیم موشه پسر موسی نقش مهمی در شکل گیری آل سعود داشت که نوه اش به نام مقرن سعود، رأس این خاندان به شمار می آید. مردخای ابراهیم موشه و فرزندانش با تغییر نام و انتخاب اسامی عربی، خود را در میان مسلمانان جا زدند. ناصر السعید، نویسندۀ سرشناس عربستانی نیز در کتاب (تاریخ آلسعود) که در دهۀ هفتاد میلادی به رشتۀ تحریر در آمد می نویسد: (نام جد یهودی آل سعود که مسلمان شد، مُردخای بن ابراهیم بن موسی از یهودیان بصره بود) (خاندان سعودی را بشناسیم؛ ناصرالسعید، ابومیثم، موسسۀ انتشارات فراهانی، تابستان 1367، ص 26- صفحه عن آل سعود، الوهابیین و آراء علماء السّنه فی الوهابیه). وی همچنین می نویسد: (پدر بزرگ محمد بن عبدالوهاب یک یهودی به نام شولمان قرقوزی بود که از ترکیه به حجاز مهاجرت کرده بود) (منبع پیشین؛ ص 33). (الیاس بن مقرن الیاهو، خاخام یهودیان نجران با شاه سعودی هم عصرش، عبدالعزیز بن عبدالرحمن هم تبار بوده و نسل هر دو به مقرن پسر مردخای می رسد)(صفحه عن آل سعود الوهّابیین وآراء علماء السنة فی الوهّابیّه؛ السید مرتضی الرضوی، چاپ بیروت، صفحات 99 تا 103، به نقل از کتاب تاریخ آل سعود). یهودی بودن شاخه ای از فرزندان مردخای نشان می دهد که اسلام آوردن او ظاهری بوده است. برخی از قصاید عربی سروده شده در شبه جزیرۀ عربستان که از دو سه سدۀ گذشته تا به امروز باقی مانده اند نیز به یهودی بودن آل سعود اشاره کرده اند. یکی از افرادی که به این نسب در اشعار خود اشاره می¬کند، شاعر معروفِ نجدی، (حمیدان الشویعر)(متوفای 1180 ه. ق.) است که اشعار وطن دوستانه اش بسیار معروف است(پیشین؛ ص104). السعید با بررسی شجره نامۀ آل سعود اثبات می کند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه باز می گردد. وی در ادامه، چگونگی حمایت یهودیان از جنبش محمد بن عبدالوهاب را شرح می دهد. وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن، واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به آل سعود که توسط یهودیان طراحی و اجرا شد را توضیح می دهد. ملک فیصل، شاهزادۀ سعودی در فصلی از کتاب خاطراتش می نویسد: (ما و یهود پسر عمو هستیم، لذا راضی نشدیم آن گونه که برخی می خواستند آنها را در دریا غرق کنیم، بلکه می خواهیم با آنها در فضای صلح و امنیت زندگی کنیم)- صفحه عن آل سعود، الوهابیین و آراء علماء السّنه فی الوهابیه. ناصر السعید در کتاب خود همچنین به ارتباط محرمانه و نزدیک آل سعود و بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل اشاره میکند. وی می نویسد: (عبدالعزیزبن عبدالرحمن(بنیانگذار دورۀ جدید سلطنت آل سعود) در سال 1915 به سرپرسی کاکس نمایندۀ انگلستان در خاورمیانه کتباً تعهد داده است که خاک فلسطین را به یهودیان می بخشد!) -پیشین؛ ص 74 ).
در سند فوق که برای اولین بار در مجله کویتی العربی در شوال سال 1329 موافق با 1972 میلادی منتشر شده، سلطان عبدالعزیز مینویسد: (من سلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل الفیصل آل سعود هزاران بار نزد سر پرسی کوکس نماینده بریتانیا اقرار و اعتراف کردهام که مخالفتی با دادن فلسطین به یهودیان بینوا یا حتی غیر یهودیان ندارم و در اینباره هیچگاه از فرمان آنها تا قیام قیامت تخطی نخواهم کرد).
لازم به ذکر است که فهد بن عبدالعزیز در اکتبر 1981، طی طرحی هشت ماده ای خواهان به رسمیت شناخته شدن موجودیت رژیم اسرائیل در جهان اسلام شد. به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی مجدداً در طرحی دیگر(در سال 1999)از سوی دیگر امیرعبداله ارائه گردید. عربستان همچنین در برابر اشغال دو جزیرۀ تیران و صنافیر توسط رژیم صهیونیستی از سال 1967 سکوت اختیار کرده است. این جزایر با اشراف بر ورودی خلیج عقبه و بندر ایلات دارای موقعیت استراتژیکی حساسی برای کشتیرانی رژیم صهیونیستی هستند. ضمناً عربستان سعودی از بندر ینبع نفت ارزان قیمت به فلسطین اشغالی صادر می کند.در پی ناآرامی های اخیر در خاورمیانۀ عربی، روزنامۀ یدیعوت آحارنوت که معمولاً دیدگاههای دولت صهیونیستی را بیان می کند، به عربستان سعودی پیشنهاد اتحاد استراتژیک داد.
وایزمن، یکی از دیگر بنیانگذاران رژیم اسرائیل از قول چرچیل می گوید: (نخستین طرح بریتانیا تأسیس موجودیت سعودی و دومین طرح تشکیل و تأسیس موجودیت صهیونیستی به وسیلۀ بریتانیاست). برآیند جنگ جهانی اول، تأسیس دولت آل سعود و برآیند جنگ جهانی دوم، تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948 بود.حاکمیت آل سعود و وهابیون در سرزمین وحی که زمینه هایش از دو قرن پیش توسط هامفری و ابن عبدالوهاب چیده شده بود ، در بحبوحۀ جنگ جهانی اول توسط توماس ادوارد لارنس، جاسوس نظامی ارتش انگلیس عملی گردید. لارنس همراهی فیصل(از سرکردگان آل سعود) را جذب کرده و او را وادار به همکاری با ژنرال ادموند آلنبی، فرمانده نیروهای انگلیسی در خاورمیانه در هدایت شورش عرب ها علیه ترک های عثمانی با وعدۀ برپایی امپراتوری عرب نمود. اسناد منتشرۀ وزارت امور خارجۀ انگلیس در سال 2000 نشان می دهد که لارنس عامل شبکه جاسوسی صهیونیزم بین المللی بوده است. در این اسناد آمده که رونالد استورس یهودی، لارنس را با شبکۀ جاسوسی نیلی به ریاست آرونسون مرتبط کرد که در تاریخ معاصر از معروف ترین شبکه های صهیونیستی به شمار آمده است. سر مارتین گیلبرت، مورخ یهودی انگلیسی تبار و کارشناس معروف در خصوص مسائل اسرائیل در گفتگو با روزنامه جروزلم پست می گوید: بررسی برخی یادداشتهای لارنس که در مرکز اسناد و اوراق ملّی انگلیس موجود است نشان میدهد او از خواست صهیونیستها حمایت میکرده است. به طور مثال لارنس که در سال 1920 برای وینستون چرچیل کار میکرد به صراحت اعلام داشت که باید اراضی فلسطینی از کرانههای دریای مدیترانه تا رود اردن تحت عنوان سرزمین ملّی یهودیان به رسمیت شناخته شود. وینستون چرچیل در سال 1945 پس از کنفرانس یالته با عبدالعزیز ملاقات نمود و به او گفت: (برای من شرافت بزرگ و سرور فوق سرور است که که با مردی ملاقات نموده ام که حق بزرگی بر گردن من دارد. او دوست صدیقی در گرفتاری ها و سختی هاست و اگر او نبود، یهود به کمترین حق خود نمی رسید). این گفته چرچیل که: (من یک صهیونیست متعصب هستم و بدان افتخار می کنم) بیانگر اوج سرسپردگی وی به صهیونیزم بین المللی است. خاندان چرچیل درتاریخ بریتانیا بسیار بدنام است. به قول گلادستون: (هیچ چرچیلی از خاندان جان مارلبورو برنخاست که به اخلاق یا اصول پای بند باشد). وینستون چرچیل پسر لرد راندولف چرچیل از کارگزاران سرشناس لرد ناتانیل روچیلد بود.(عبدالعزیز که از سال 1902 تا 1953 حکومت را در دست داشت زمانی به سنت جان فیلبی، رابط وزارت امور خارجۀ بریتانیا گفته بود که او مسیحیان را برتر از مسلمانان غیر وهابی می داند. او توضیح داده بود که مسیحیان بر اساس دین خود عمل می کنند، اما مسلمانانی که از استنباط وهابیان دربارۀ توحید پیروی نمی کنند به گناه شرک آلوده اند(!))- Elizabeth Monroe, Philby of Arabia, London,1973,pp.69-70
عبدالعزیز سعودی در سال 1935 به جرگۀ شهسواران طریقت باث (Order of the Bath) پیوست(وهابیگری؛ دکتر حامد الگار، ترجمۀ احمد نمایی، مؤسسۀ چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی). ب
عبدالعزیز 32 همسر از قبایل پرنفوذ عربستان اختیار کرد و از آنان دارای 34 پسر و 36 دختر گردید. نتیجه زاد و ولد این فرزندان در طی هشتاد سال، شش هزار شاهزاده است که اکنون با استفاده از ثروت بیکران عربستان به عیش و نوش و خوشگذرانی مشغول میباشند. ملک عبدالعزیز منشوری دارد که به (منشور برادری) معروف است و در آن به صورت آشکار و بدون هیچگونه ابهام نحوه جانشینی بعد از خود را مشخص کرده است: (تا زمانی که پسرانم زنده هستند، قدرت به نوههایم نخواهد رسید). پسران وی که به ترتیب وارث پادشاهی شدند: سعود، فیصل، خالد، فهد و پادشاه کنونی عبداله است. با توجه به این که پسران باقی مانده از عبدالعزیز همگی در سن کهولت هستند، مدعیانی در لایه های دوم و سوم خاندان آماده خیز به سوی تخت قدرت گردیده اند. شاهزاده های سعودی که از سه نسل مختلف اند، هر یک در ائتلافهای گوناگون در برابر یکدیگر قرار گرفته اند. تحلیلگران بروز بحران جدّی در نظام سعودی را پس از مرگ عبداله پیش بینی می کنند. شاهزاده طلال بن عبد العزیز، یکی از اعضای برجسته خانوادۀ سلطنتی عربستان تصریح کرده است که سرنوشت این کشور پس از ملک عبداله تاریک و سیاه خواهد بود.
*لازم به ذکر است که السعید پس از چاپ و انتشار کتابش، در لبنان ربوده شده و پس از انتقال به عربستان در حوض اسید انداخته شد.
- [سایر] چگونه می توان از لحاظ عقلی ثابت کرد که شیعه بر حق است و وهابیت باطل است؟
- [سایر] بین وهابیت و اسرائیل چه رابطه ای وجود دارد؟
- [آیت الله سیستانی] حکم خرید کالا از کشورهایی که بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم از اسرائیل حمایت می کنند چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا می توان بصورت نشسته بر میت نماز خواند؟
- [سایر] آیا می توان وهابیت را با بهائیت برابر دانست؟
- [سایر] راهکارهایی بفرمایید که خلاق باشیم و توان بروز خلاقیت خود را بصورت گسترده داشته باشیم؟
- [سایر] وهابیت در طول تاریخ دست به چه جنایاتی زدند؟
- [سایر] دست دادن با نامحرم در وهابیت چه حکمی دارد؟
- [سایر] وهابیت در مورد دست و روبوسی با زن نامحرم چه حکمی دارند؟
- [سایر] وهابیت در مورد سنت انگشتری در دست راست چه نظری دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] روابط تجاری و سیاسی با بعضی دوَل که آلت دست دوَل بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل ، جائز نیست ، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند ، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمّال اسرائیل روابط تجاری دارند ، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند ، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند ، و آنها را ملزم کنند به توب و ترک روابط با این نحو دولتها .
- [امام خمینی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولتها. مسائل دفاع از جان و عرض در کتاب (تحریر الوسیله) است به آنجا رجوع شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای پوشانیدن عورت از هر چیز می توان استفاده کرد، حتی با دست و آب کدر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] با هر غسلی می توان نماز خواند و وضو واجب نیست، خواه جنابت باشد یا غیر آن، واجب باشد یا مستحبّی که با دلیل معتبر ثابت شده است؛ ولی احتیاط مستحب آن است که در غیر غسل جنابت وضو بگیرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در احکام خرید و فروش گفته شد که در یازده مورد می توان معامله را فسخ کرد در تمام این یازده مورد صلح را نیز می توان فسخ کرد، مگر در مورد خیار مجلس و خیار حیوان و خیار تأخیر، یعنی اگر در مجلس مصالحه بعد از تمام شدن صلح یکی از دو طرف پشیمان شود حق فسخ ندارد، همچنین در مصالحه حیوان حق فسخ در سه روز اول ثابت نیست و نیز اگر جنسی را نقداً مصالحه کند چنانچه در پرداختن عوض تأخیر نماید در همان روز اول حق فسخ برای طرف دیگر ثابت است و احتیاج به گذشتن سه روز ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای مسح سر و روی پاها باید دست را روی آنها بکشد و اگر دست را ثابت نگه دارد و سر یا پا را زیر آن حرکت دهد وضو باطل است بنابر احتیاط واجب، اما اگر مختصری سر یا پا حرکت کند اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که زکات می گیرد باید شیعه دوازده امامی باشد و اگر با حجت شرعی، شیعه بودن کسی ثابت و به او زکات بدهد، و زکات تلف شود بعد معلوم شود شیعه نبوده لازم نیست دوباره زکات بدهد. و در عین حال در صورتی که مصلحت شرعی ایجاب کند می توان از سهم (سبیل الله) به غیر شیعه امامی زکات داد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] به کسی که ادعای احتیاج می کند نمی توان زکات فطره داد، مگر آن که اطمینان حاصل گردد که او فقیر است، یا لااقل از ظاهر حالش گمان پیدا شود و یا بداند سابقاً فقیر بوده و رفع فقر او ثابت نشده باشد.
- [آیت الله سبحانی] تا آنجا که ممکن است باید به خاک پاک تیمم کرد و اگر خاک نباشد می توان بر ریگ و شن و کلوخ و سنگ، در صورتی که به هنگام تیمم گردی از آنها بر دست ها بنشیند، تیمم کرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .داد و ستد گوشت , پیه و پوستی که از دست مسلمان در سرزمین اسلامی گرفته شود , صحیح است و اگر معلوم باشد که مسلمان آن را از کافر بدون بررسی گرفته است , چون کشته شدن آن به دستور اسلامی ثابت نشده، صحیح نیست . البته اگر منفعتی داشته باشد که کاربرد آن , مشروط به پاک بودن نباشد, اشکال ندارد.