ائمه شیعه از اعمال شیعیان مانند برگزاری مراسمات عزاداری یا بر پایی جشن برای آنها، در آخرت تبری می جویند و هیچگونه رضایتی بر چنین بدعتهای ندارد؟
ائمه شیعه از اعمال شیعیان مانند برگزاری مراسمات عزاداری یا بر پایی جشن برای آنها، در آخرت تبری می جویند و هیچگونه رضایتی بر چنین بدعتهای ندارد؟ جواب اجمالی: اولا: باید گفت خود ائمه اطهار(علیهم السلام) سفارش به عزاداری نمودند، و همچنین فرموده اند در شادی ما شاد باشید و ثانیاً قرآن سفارش به تعظیم شعائر (که عزاداری ها و جشن های مربوط به ائمه (علیهم السلام) مصداقی از آن می باشد) نموده است. جواب تفصیلی: در ابتدا به چند نکته اشاره می شود: 1 اشک و گریه در قرآن درباره حضرت یعقوب می خوانیم که در فراق یوسف شب و روز می گریست تا آنجا که بینائی خود را از دست داد (و ابیضت عیناه من الحزن([1])) و گفت (و اسفابر یوسف! و چشمان او از گریه و اندوه سفید شد. در آیه ی 86 می خوانیم (گفت من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم و شکایت نزد او می برم و از خدا چیزهای می دانم که شما نمی دانید) حتی خود برادرها به ظاهر گریه کردند، و حضرت یعقوب آنها را منع نکرد، (و جائو اباهم عشاءً یبکون([2])) شب هنگام گریان به سراغ پدر آمدند. 2 نمونه های از حزن و اندوه و گریه و اشک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در داغ عزیزان: در مرگ قاسم پسرش فرمود: (یا جبل لوان هابی بک لهدک) ای کوه اگر آنچه بمن رسید، به تو می رسید تو را خورد می کرد([3]). در مرگ خدیجه و ابوطالب فرمود: (اجتمعت علی هذه الامّة فی هذه الایام مصیبتان لا ادری بایهما انا اشدّ جزعاً([4])) و در این روزها بر این امت دو مصیبت وارد گشته است که نمی دانم بر کدام یک بیشتر جزع و بی تابی کنم، پس معلوم می شود. حضرت در عزای آن دو، ناله و گریه کرده است، چنانکه فاطمه زهرا (س) به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) می آویخت و می گریست و می گفت مادرم کجاست، مادرم کجاست([5])؟ در شهادت حمزه در حالی که سخت بیتابی می کرد گفت: (لن اصاب بمثلک([6])) هرگز بمصیتی مانند تو گرفتار نخواهم شد. در شهادت جعفر سخت بی تاب شد و گفت (علی مثل جعفر فلتبک البواکی([7])) بر مانند جعفر، باید زنان نوحه گر گریه کنند و همچنین فاطمه در رحلت پدر گریه نمود و علی (ع) در مصیبت زهرا (س) اشک ریخت. 3 اثر اشک از نظر بعضی از دانشمندان: اوید روسی می گوید: در گریستن لذتی است زیرا اندوه ها و تأثرات درونی که در اعماق روح و قلب انسان است با سیلاب و اشک بیرون آمده و نابود می شوند) و دیگری می گوید: قطره های اشک بدون اینکه به کوشش ما برای جلوگیری از آن توجهی کند فرو ریخته و با افتادن خود روح پر شکنجه ما را آسوده می کنند([8]). 4 انواع جشن ها و عزاداری ها; عزاداری و جشن بر دو قسم است: الف) مراسمی که توأم با افعال حرام و نامناسب است. ب) مراسمی که هیچگونه حرامی در آن صورت نمی گیرد. بعد از این مقدمه، اولا باید گفت شما از کجا چنین نسبتی را به ائمه (ع) می دهید، از آخرت که ما خبر نداریم (شما هم حتماً) آیا مدرک شما سخنانی ازخود ائمه می باشد؟ در کدام کتاب، و کدام روایتی چنین سخنی فرموده اند؟ یقیناً نمی توانید چنین روایتی پیدا کنید. (صاحب البیت ادری بما فی البیت) ثانیاً بر عکس آنچه از گفتار ائمه (ع) در دست ما می باشد تشویق به عزاداری نموده اند، و پاداشهای زیادی برای آن بیان نموده اند، که به بعضی از آنها اشاره می شود. 1 امام صادق (ع) رئیس مکتب جعفری می فرماید (شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنو بماء و لایتنا یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا) پیروان ما که از طنیت ما ساخته شده اند و با آب ولایت ما خمیر مایه آنهاسرشته شده است در حزن و اندوه ما ناراحتند و در شادیهای ما شاد شد([9]). این روایت چه می گوید؟ آیا اگر شیعه در مصیبت امام حسین (ع) و...اشک ریخت و در روز ولادت یکی از امام ها شاد بود و این شادی را ابراز داشت، این روایت شامل آن نمی شود؟ بهترین مصداق برای روایت فوق چیست؟ غیر از آن است که ما گفتیم؟ 2 امام صادق (ع) فرمود: (من دمعت عیناه فینا دمعة لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالی بها فی الجنة حقباً([10])) کسی که قطره اشکی درباره ما بریزد، بخاطر خونی که از ما ریخته شده و یا حقی که از ما غصب شده است و یا آبرویی که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جای می هد، ثالثاً چنانکه در مقدمه بیان شد مگر حضرت یعقوب (ع) در مرگ احتمالی یوسف (ع) اشک نریخت؟ و پیامبر اسلام (ص) در مرگ خدیجه و ابوطالب، حمزه و جعفر، بی تابی و گریه نکردند؟ و مگر فاطمه زهرا (ع) در فراق پدر و علی در هجران زهرا (س) اشک نریختند؟ و رابعاً گریه بر امامان شهید، شرکت در حماسه آنها و هماهنگی با روح آنها و موافقت با نشاط آنها و حرکت در موج آنها است([11])، این گریه ها است که حسین (ع) و یارانش را در اعماق جان ملت ها زنده نگهداشته است. همیشه ستمگران خود خواه چه در حیطه شاهان شیعه و چه عامه با عزاداری بر اهلبیت مبارزه نموده اند، و نوعاً کسانی این سؤال را مطرح کرده اند مانند محمد بن عبدالوهاب ها و محمد حامد فقی ها که با بیرون از مرزهای اسلامی بی ارتباط نبوده اند چگونه شما می گویید ائمه (ع) از اشک و عزاداری که مردم را در مسیر و اهداف ائمه (ع) حرکت می دهد تبری می جوید؟ و خامساً: مودت و محبت اهلبیت را همه فرقهای اسلامی فرض و لازم می دانند چون قرآن بر آن تصریح دارد([12]) اگر انسان بخواهد به این فریضه عمل کند، جز این است که در روزهای شادمانی آنان شادمان و در ایام غم و اندوه آنان اندوهناک گردد. امثال محمد حامد فقی ها باید جواب دهند که این محبت ها چگونه باید ابراز شود؟ خوب است پرسشگر محترم لحظه ای تصور کند، آیا انسان در مرگ عزیزترین بستگانش اشک نمی ریزد؟ و بستگان دور هم جمع نمی شوند اظهار تأسف و ناراحتی نمی کنند؟ و آیا در تولد فرزندی که مدت ها در انتظارش بوده (مخصوصاً اگر پسر باشد، برای آنها که بر اثر فکر جاهلی از نوزاد دختر نفرت دارند) شاد نمی شود؟ و سادساً: عزاداری ها خود نوعی از شعائر اسلامی است که در قرآن بر آن سفارش شده است (من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب([13])). اما جواب: از مساله برپائی جشن ها، علاوه بر آنچه که گذشت یعنی اولا خود ائمه اطهار (علیهم السلام) سفارش کرده اند، که در شادی ما شاد باشید([14]) و ثانیاً کاخ کسری و.... در مقابل ولادت پیامبر (ص) عکس العمل نشان دادند و پدرش عبدالله خوشحال شد([15])، و ثانیاً: از شعائر به حساب می آید که قبلا اشاره شد دلائلی دیگری داریم و رابعاً قرآن می گوید (فالذین آمنوا و عَزّروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون ([16])) آنان که به پیامبر ایمان آورده و او را گرامی داشته و او را یاری کرده اند، و از نوری که (قرآن) به او فرستاده شده است پیروی کنند رستگارانند. جمله (غزّروه) که به معنای تعظیم و تکریم است([17]) به زمان پیامبر (ص) اختصاص ندارد و بر پائی مراسم جشن در روزهای بعثت، و ولادت آن حضرت و ائمه طهار (علیهم السلام) و ایراد سخنرانی و قرائت شعار سازنده، مصداق روشن تعظیم و تکریم آن حضرت و اهل بیت است. و خامساً: مودتی را که همه فرقه های اسلامی نسبت به اهلبیت فرض و لازم می دانند، یکی از راههای اظهار آن، برپائی مجالس جشن است که در آن تاریخ زندگی، شجاعت ها و فداکاری های آنها بازگو می شود([18]). سادساً مسیحی ها روز ولادت حضرت مسیح (ع) را جشن می گیرند، و خود حضرت مسیح از خداوند مائده آسمانی می طلبد و روز نزول آن را روز عید معرفی می کند و می فرماید: (ربنا انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیداً لاولنا و آخرنا([19])) پروردگار را مائده ای از آسمان بر ما بفرست تاعیدی برای اول و آخر ما باشد... آیا ارزش وجود پیامبر (ص) و ائمه (ع) کمتر از یک مائده آسمانی است که نتوان روز ولادت آنها را عید و روز شادی اعلام نمود؟ و سابعاً قرآن کریم می فرماید: (و رفعنالک ذکرک([20])) آوازه ترا در جهان بلند کردیم، آیا ترتیب مجالس جشن در روز ولادت حضرت و ائمه (ع) جز بالابردن نام و نشان آنها نتیجه ای دیگر دارد؟ خلاصه ی جوابها درباره عزاداری این شد که اولا شما دلیلی بر تبری اهلبیت ندارید. ثانیاً خود آنها تشویق به عزاداری نموده اند و ثالثاً پیامبر (ص) در سوگ عزیزان خود ناله و گریه نمود و رابعاً اقتضای مودت این است که برای آنها عزاداری کنیم. و خامساً مصداق شعائر است. اما درباره جشن ها، جواب این شد که اولا خود ائمه (ع) سفارش نموده که در شادی ما شاد باشید، ثانیاً هستی در ولادت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) عکس العمل نشان داد و خود نوعی از شعائر است. رابعاً قرآن سفارش به تعظیم و بلند نمودن نام حضرت نموده است. سایت اندیشه قم پی نوشت: [1] یوسف/84. [2] یوسف/16. [3] ابن واضح یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی (مرکز انتشارات علمی و فرهنگی آموزش عالی چاپ سوم، 1363) ج1، ص/390 [4] تاریخ یعقوبی، (پیشین) ج1، ص394. [5] تاریخ یعقوبی، (پیشین) ج1، ص392. [6] همان مدرک، ص407. [7] همان، ص427. [8] ر ک محمد تقی عطار نژاد نسخه عطار (کتابفروشی افتخاری) نل از ره توشه راهیان نور شماره 32، ص 180. [9] علیرضا صابری، الحکم الزاهرة (مؤسسه النشر الاسلامی، جامعه مدرسین قم، 1405 ه ق، 1363 ش) ج 1، ص238، روایت .1277 [10] محمد بن نعمان مفید، الامالی (مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) ص175، روایت 5. [11] ر.ک: استاد مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید (انتشارات حکمت، صدرا، چاپ پنجم 1398) ص121. [12] شوری/23. [13] حج/32. [14] روایاتی که از الحکم الزاهرة نقل شد، ج1، ص238. [15] تاریخ یعقوبی (پیشین) ج1، ص359. [16] اعراف/157. [17] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (دفتر نشر کتاب چاپ دوم، 1404 ه) ص333، عین عبارت این است (النصرة مع التعظیم). [18] آئین وهابیت (پیشین) ص182. [19] مائده/114. [20] انشراح/4.
عنوان سوال:

ائمه شیعه از اعمال شیعیان مانند برگزاری مراسمات عزاداری یا بر پایی جشن برای آنها، در آخرت تبری می جویند و هیچگونه رضایتی بر چنین بدعتهای ندارد؟


پاسخ:

ائمه شیعه از اعمال شیعیان مانند برگزاری مراسمات عزاداری یا بر پایی جشن برای آنها، در آخرت تبری می جویند و هیچگونه رضایتی بر چنین بدعتهای ندارد؟

جواب اجمالی:
اولا: باید گفت خود ائمه اطهار(علیهم السلام) سفارش به عزاداری نمودند، و همچنین فرموده اند در شادی ما شاد باشید و ثانیاً قرآن سفارش به تعظیم شعائر (که عزاداری ها و جشن های مربوط به ائمه (علیهم السلام) مصداقی از آن می باشد) نموده است.

جواب تفصیلی:
در ابتدا به چند نکته اشاره می شود:
1 اشک و گریه در قرآن درباره حضرت یعقوب می خوانیم که در فراق یوسف شب و روز می گریست تا آنجا که بینائی خود را از دست داد (و ابیضت عیناه من الحزن([1])) و گفت (و اسفابر یوسف! و چشمان او از گریه و اندوه سفید شد. در آیه ی 86 می خوانیم (گفت من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم و شکایت نزد او می برم و از خدا چیزهای می دانم که شما نمی دانید) حتی خود برادرها به ظاهر گریه کردند، و حضرت یعقوب آنها را منع نکرد، (و جائو اباهم عشاءً یبکون([2])) شب هنگام گریان به سراغ پدر آمدند.
2 نمونه های از حزن و اندوه و گریه و اشک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در داغ عزیزان:
در مرگ قاسم پسرش فرمود: (یا جبل لوان هابی بک لهدک) ای کوه اگر آنچه بمن رسید، به تو می رسید تو را خورد می کرد([3]).
در مرگ خدیجه و ابوطالب فرمود: (اجتمعت علی هذه الامّة فی هذه الایام مصیبتان لا ادری بایهما انا اشدّ جزعاً([4])) و در این روزها بر این امت دو مصیبت وارد گشته است که نمی دانم بر کدام یک بیشتر جزع و بی تابی کنم، پس معلوم می شود. حضرت در عزای آن دو، ناله و گریه کرده است، چنانکه فاطمه زهرا (س) به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) می آویخت و می گریست و می گفت مادرم کجاست، مادرم کجاست([5])؟
در شهادت حمزه در حالی که سخت بیتابی می کرد گفت: (لن اصاب بمثلک([6])) هرگز بمصیتی مانند تو گرفتار نخواهم شد.
در شهادت جعفر سخت بی تاب شد و گفت (علی مثل جعفر فلتبک البواکی([7])) بر مانند جعفر، باید زنان نوحه گر گریه کنند و همچنین فاطمه در رحلت پدر گریه نمود و علی (ع) در مصیبت زهرا (س) اشک ریخت.
3 اثر اشک از نظر بعضی از دانشمندان: اوید روسی می گوید: در گریستن لذتی است زیرا اندوه ها و تأثرات درونی که در اعماق روح و قلب انسان است با سیلاب و اشک بیرون آمده و نابود می شوند) و دیگری می گوید: قطره های اشک بدون اینکه به کوشش ما برای جلوگیری از آن توجهی کند فرو ریخته و با افتادن خود روح پر شکنجه ما را آسوده می کنند([8]).
4 انواع جشن ها و عزاداری ها; عزاداری و جشن بر دو قسم است: الف) مراسمی که توأم با افعال حرام و نامناسب است. ب) مراسمی که هیچگونه حرامی در آن صورت نمی گیرد.
بعد از این مقدمه، اولا باید گفت شما از کجا چنین نسبتی را به ائمه (ع) می دهید، از آخرت که ما خبر نداریم (شما هم حتماً) آیا مدرک شما سخنانی ازخود ائمه می باشد؟ در کدام کتاب، و کدام روایتی چنین سخنی فرموده اند؟ یقیناً نمی توانید چنین روایتی پیدا کنید. (صاحب البیت ادری بما فی البیت) ثانیاً بر عکس آنچه از گفتار ائمه (ع) در دست ما می باشد تشویق به عزاداری نموده اند، و پاداشهای زیادی برای آن بیان نموده اند، که به بعضی از آنها اشاره می شود.
1 امام صادق (ع) رئیس مکتب جعفری می فرماید (شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنو بماء و لایتنا یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا) پیروان ما که از طنیت ما ساخته شده اند و با آب ولایت ما خمیر مایه آنهاسرشته شده است در حزن و اندوه ما ناراحتند و در شادیهای ما شاد شد([9]).
این روایت چه می گوید؟ آیا اگر شیعه در مصیبت امام حسین (ع) و...اشک ریخت و در روز ولادت یکی از امام ها شاد بود و این شادی را ابراز داشت، این روایت شامل آن نمی شود؟ بهترین مصداق برای روایت فوق چیست؟ غیر از آن است که ما گفتیم؟
2 امام صادق (ع) فرمود: (من دمعت عیناه فینا دمعة لدم سفک منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا اولا حَد من شیعتنا بواه الله تعالی بها فی الجنة حقباً([10])) کسی که قطره اشکی درباره ما بریزد، بخاطر خونی که از ما ریخته شده و یا حقی که از ما غصب شده است و یا آبرویی که از ما هتک شده است و... خداوند در قبال این اشک سالیان دراز او را در بهشت جای می هد، ثالثاً چنانکه در مقدمه بیان شد مگر حضرت یعقوب (ع) در مرگ احتمالی یوسف (ع) اشک نریخت؟ و پیامبر اسلام (ص) در مرگ خدیجه و ابوطالب، حمزه و جعفر، بی تابی و گریه نکردند؟ و مگر فاطمه زهرا (ع) در فراق پدر و علی در هجران زهرا (س) اشک نریختند؟ و رابعاً گریه بر امامان شهید، شرکت در حماسه آنها و هماهنگی با روح آنها و موافقت با نشاط آنها و حرکت در موج آنها است([11])، این گریه ها است که حسین (ع) و یارانش را در اعماق جان ملت ها زنده نگهداشته است. همیشه ستمگران خود خواه چه در حیطه شاهان شیعه و چه عامه با عزاداری بر اهلبیت مبارزه نموده اند، و نوعاً کسانی این سؤال را مطرح کرده اند مانند محمد بن عبدالوهاب ها و محمد حامد فقی ها که با بیرون از مرزهای اسلامی بی ارتباط نبوده اند چگونه شما می گویید ائمه (ع) از اشک و عزاداری که مردم را در مسیر و اهداف ائمه (ع) حرکت می دهد تبری می جوید؟
و خامساً: مودت و محبت اهلبیت را همه فرقهای اسلامی فرض و لازم می دانند چون قرآن بر آن تصریح دارد([12]) اگر انسان بخواهد به این فریضه عمل کند، جز این است که در روزهای شادمانی آنان شادمان و در ایام غم و اندوه آنان اندوهناک گردد. امثال محمد حامد فقی ها باید جواب دهند که این محبت ها چگونه باید ابراز شود؟ خوب است پرسشگر محترم لحظه ای تصور کند، آیا انسان در مرگ عزیزترین بستگانش اشک نمی ریزد؟ و بستگان دور هم جمع نمی شوند اظهار تأسف و ناراحتی نمی کنند؟ و آیا در تولد فرزندی که مدت ها در انتظارش بوده (مخصوصاً اگر پسر باشد، برای آنها که بر اثر فکر جاهلی از نوزاد دختر نفرت دارند) شاد نمی شود؟
و سادساً: عزاداری ها خود نوعی از شعائر اسلامی است که در قرآن بر آن سفارش شده است (من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب([13])).
اما جواب: از مساله برپائی جشن ها، علاوه بر آنچه که گذشت یعنی اولا خود ائمه اطهار (علیهم السلام) سفارش کرده اند، که در شادی ما شاد باشید([14]) و ثانیاً کاخ کسری و.... در مقابل ولادت پیامبر (ص) عکس العمل نشان دادند و پدرش عبدالله خوشحال شد([15])، و ثانیاً: از شعائر به حساب می آید که قبلا اشاره شد دلائلی دیگری داریم و رابعاً قرآن می گوید (فالذین آمنوا و عَزّروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون ([16])) آنان که به پیامبر ایمان آورده و او را گرامی داشته و او را یاری کرده اند، و از نوری که (قرآن) به او فرستاده شده است پیروی کنند رستگارانند. جمله (غزّروه) که به معنای تعظیم و تکریم است([17]) به زمان پیامبر (ص) اختصاص ندارد و بر پائی مراسم جشن در روزهای بعثت، و ولادت آن حضرت و ائمه طهار (علیهم السلام) و ایراد سخنرانی و قرائت شعار سازنده، مصداق روشن تعظیم و تکریم آن حضرت و اهل بیت است.
و خامساً: مودتی را که همه فرقه های اسلامی نسبت به اهلبیت فرض و لازم می دانند، یکی از راههای اظهار آن، برپائی مجالس جشن است که در آن تاریخ زندگی، شجاعت ها و فداکاری های آنها بازگو می شود([18]). سادساً مسیحی ها روز ولادت حضرت مسیح (ع) را جشن می گیرند، و خود حضرت مسیح از خداوند مائده آسمانی می طلبد و روز نزول آن را روز عید معرفی می کند و می فرماید: (ربنا انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیداً لاولنا و آخرنا([19])) پروردگار را مائده ای از آسمان بر ما بفرست تاعیدی برای اول و آخر ما باشد... آیا ارزش وجود پیامبر (ص) و ائمه (ع) کمتر از یک مائده آسمانی است که نتوان روز ولادت آنها را عید و روز شادی اعلام نمود؟
و سابعاً قرآن کریم می فرماید: (و رفعنالک ذکرک([20])) آوازه ترا در جهان بلند کردیم، آیا ترتیب مجالس جشن در روز ولادت حضرت و ائمه (ع) جز بالابردن نام و نشان آنها نتیجه ای دیگر دارد؟
خلاصه ی جوابها درباره عزاداری این شد که اولا شما دلیلی بر تبری اهلبیت ندارید. ثانیاً خود آنها تشویق به عزاداری نموده اند و ثالثاً پیامبر (ص) در سوگ عزیزان خود ناله و گریه نمود و رابعاً اقتضای مودت این است که برای آنها عزاداری کنیم. و خامساً مصداق شعائر است.
اما درباره جشن ها، جواب این شد که اولا خود ائمه (ع) سفارش نموده که در شادی ما شاد باشید، ثانیاً هستی در ولادت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) عکس العمل نشان داد و خود نوعی از شعائر است. رابعاً قرآن سفارش به تعظیم و بلند نمودن نام حضرت نموده است.
سایت اندیشه قم
پی نوشت:
[1] یوسف/84.
[2] یوسف/16.
[3] ابن واضح یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی (مرکز انتشارات علمی و فرهنگی آموزش عالی چاپ سوم، 1363) ج1، ص/390
[4] تاریخ یعقوبی، (پیشین) ج1، ص394.
[5] تاریخ یعقوبی، (پیشین) ج1، ص392.
[6] همان مدرک، ص407.
[7] همان، ص427.
[8] ر ک محمد تقی عطار نژاد نسخه عطار (کتابفروشی افتخاری) نل از ره توشه راهیان نور شماره 32، ص 180.
[9] علیرضا صابری، الحکم الزاهرة (مؤسسه النشر الاسلامی، جامعه مدرسین قم، 1405 ه ق، 1363 ش) ج 1، ص238، روایت .1277
[10] محمد بن نعمان مفید، الامالی (مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) ص175، روایت 5.
[11] ر.ک: استاد مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید (انتشارات حکمت، صدرا، چاپ پنجم 1398) ص121.
[12] شوری/23.
[13] حج/32.
[14] روایاتی که از الحکم الزاهرة نقل شد، ج1، ص238.
[15] تاریخ یعقوبی (پیشین) ج1، ص359.
[16] اعراف/157.
[17] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (دفتر نشر کتاب چاپ دوم، 1404 ه) ص333، عین عبارت این است (النصرة مع التعظیم).
[18] آئین وهابیت (پیشین) ص182.
[19] مائده/114.
[20] انشراح/4.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین