با سلام میخواستم اگر ممکنه اون شعری رو که آقای سعید حدادیان در برنامه مردم ایران سلام خوندن را اگر ممکنه شما کاملش رو در سایت بگذارید و از دوستان بخواهید فقط برای چند دقیقه هم که شده به آن فکر کنن که تکمیل کننده خلی حرفهای شما میتونه باشه یک قسمتی از آن شعر فکر کنم اینن بود همیشه آب نطلبیده مراد نیست شاید که آبت دهند تا قربانیت کنند و ........ فعلن با تشکر
سلام/ غزلی بود از آقای فاضل نظری: از باغ میبرند چراغانیت کنند تا کاج جشن های زمستانیت کنند پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار با این بهانه که بارانیت کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار میبرند که زندانیت کنند ای گل گمان نکن به شب جشن میروی شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند امروز شنیدم از این شاعر جوان دفتری به نام "گریه های امپراطور" منتشر شده و من هنوز نخریدم.
عنوان سوال:

با سلام میخواستم اگر ممکنه اون شعری رو که آقای سعید حدادیان در برنامه مردم ایران سلام خوندن را اگر ممکنه شما کاملش رو در سایت بگذارید و از دوستان بخواهید فقط برای چند دقیقه هم که شده به آن فکر کنن که تکمیل کننده خلی حرفهای شما میتونه باشه یک قسمتی از آن شعر فکر کنم اینن بود همیشه آب نطلبیده مراد نیست شاید که آبت دهند تا قربانیت کنند و ........ فعلن با تشکر


پاسخ:

سلام/ غزلی بود از آقای فاضل نظری:

از باغ میبرند چراغانیت کنند
تا کاج جشن های زمستانیت کنند

پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
با این بهانه که بارانیت کنند

یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیت کنند

ای گل گمان نکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند


امروز شنیدم از این شاعر جوان دفتری به نام "گریه های امپراطور" منتشر شده و من هنوز نخریدم.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین