سلام حاج آقامن دارم دقیقاضوابط ارسال رورعایت میکنم دلیل اینهمه پیگیریم هم اینه که شماجوابموکامل ندادین وحتی توی دومین جواب جلوی کلمه عرف ؟گذاشتین حالامن... - پرسش و پاسخ

ارسال

یکی از معانی ارسال، فرستادن است و در باب‌های صلات، حج و ... به کار رفته است.

بدین

بُدین (بُدون/ بِدین/ بِدون/ بُدیم، از صورت اسلاویِ بُدین)، در لاتینی و مجاری بُدا، هسته بخشی از بوداپست کنونی در ساحل راست رودخانه دانوب می‌باشد.

اینه

آیینه جسم صیقلى و شفاف منعکس کننده صورت اشیاء هست؛ و در باب‌هاى طهارت، صلات، حج و دیات به مناسبت از آن سخن رفته است.

عرف

ـــ عُرف، شیوه متعارف و پذیرفته شده نزد همه یا گروهی از مردم می باشد. ـــ شیوه مستمر میان همه یا بیشتر مردم یا گروه خاص را عرف گویند.

خواستگاری

خواستگاری‌ از مقدمات ازدواج است. از آن در باب حج و نکاح سخن رفته است.

ازدواج

می‌توانید با اصلاح نحوهٔ ارجاع به منابع بر طبق شیوه‌نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی‌شیعه کمک کنید.

تاخیر

به عقب انداختن عمل از اوّل وقت امکان آن را تأخیر می‌گویند که از عنوان تأخیر در بیشتر ابواب فقه ـ اعم از عبادات و معاملات ـ به مناسبت سخن رفته و احکامی بر آن مترتّب شده است.

تشدید

رعایت تشدید که بر اثر ادغام بر حرف عارض می شود در قرائت نماز واجب است که ترک عمدی آن نماز را باطل می کند.

شرایط

شرط امری محتمل الوقوع در آینده که طرفین حدوث اثر حقوقی را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع می‌نمایند. شرط در علم اصول به معنای هر امری که وجود آن برای تحقق امر دیگری لازم است و در اصطلاح حقوق و فقه به معنی مطلق تعهد است اعم از اینکه در ضمن عقد باشد یا مستقل از عقد. به طور کلی در تعریف شرط به معنای حقوقی و نه معنای منطقی و اصولی در فقه چنین آمده است " الشرط امر زاید علی الثمن و المثمن علی وجه التزام دون التعلیق.... " [۱]

علاقه

رفاقت و برقرار کردن ارتباط عاطفی با یکدیگر را دوستی (دوست داشتن، محبّت) گویند. از دوستی به معنای نخست در بابهای حج، اطعمه و اشربه و شهادات سخن گفته‌اند. از دوستی به معنای دوم در بابهای صدقات و نکاح سخن گفته‌اند.

عوامل

عوامل، گاوها یا شتران به کار‌ گرفته در کارهایی چون شخم زدن، خرمن کوبیدن و آب کشیدن از چاه را گويند. [۱] [۲]

دختر

دختر دو معنا دارد یکی به معنای فرزند مونث است که در مقابل پسر می باشد و دیگری به معنای دوشیزه و باکره است

رایج

رایج به معنای معمول ومتداول است که در ابواب مختلف فقه کاربرد دارد.

تفکر

اندیشیدن را تفکّر گویند و از این عنوان به مناسبت در باب‌های طهارت، صلات، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر یاد شده است.

پسر

ابن (= پسر، فرزند)، واژه کهن‌ سامی‌ می‌باشد و از احکام فقهی آن به مناسبت در باب‌های صلاة، صوم، نکاح و ارث سخن رفته است.

جدی

جدی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • جدی (بزغاله نر)، به فتح جیم و سکون دال؛ اطلاق شده به بزغاله نر• جدی (مقابل شوخی)، به کسر جیم و تشدید دال؛ حالت انسان در مقابل شوخی• جدی (ستاره قطبی)، به ضم جیم و فتح دال؛ به معنای ستاره قطبی

عرض

عرض ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • عرض (فقه)، به فتح عین و سکون راء، به معنای پهنا، مقابل طول، دارای کاربرد فقهی• عرض (فلسفه)، به فتح عین و راء، در مقابل جوهر و از اصطلاحات فلسفی

عرف

ـــ عُرف، شیوه متعارف و پذیرفته شده نزد همه یا گروهی از مردم می باشد. ـــ شیوه مستمر میان همه یا بیشتر مردم یا گروه خاص را عرف گویند.

عشق

محبت وقتی که به آن حالت برسد " عشق " نامیده می‌شود، به یک حالتی که زمام فکر و اراده انسان را می گیرد، بر عقل و بر اراده تسلط پیدا می‌کند و لهذا حالتی می‌شود شبه جنون ، یعنی عقل را دیگر در آن جا حکمی نیست: قیاس کردم تدبیر عقل در ره عشق ••• چو شبنمی است که بر بحر می کشد رقمی