اعتقاد
اعتقاد به معنی باور قلبی داشتن است. از این عنوان به مناسبت در باب های طهارت و زکات و نیز در اصول فقه سخن رفته است.
حاج آقا سلام قول داده بودید دو مرتبه به دانشگاه ما تشریف بیاورید. به اون خدایی که شما و بنده بهش اعتقاد داریم؛ درخواست حضور جنابعالی در دانشگاه بسیار است. اجازه می فرمایید برای هماهنگی های بیشتر جهت حضور جنابعالی در این دانشگاه با دفترتان تماس بگیریم
سلام/ در خدمتم جلسه با نشاطی بود و لطفا با دفتر مرکزی نهاد هماهنگ بفرمایید چون دانشگاه بسیار و وقت اندک. دعوت و هماهنگی ...
سلام/ در خدمتم جلسه با نشاطی بود و لطفا با دفتر مرکزی نهاد هماهنگ بفرمایید چون دانشگاه بسیار و وقت اندک. دعوت و هماهنگی ...
عنوان سوال:
حاج آقا سلام قول داده بودید دو مرتبه به دانشگاه ما تشریف بیاورید. به اون خدایی که شما و بنده بهش اعتقاد داریم؛ درخواست حضور جنابعالی در دانشگاه بسیار است. اجازه می فرمایید برای هماهنگی های بیشتر جهت حضور جنابعالی در این دانشگاه با دفترتان تماس بگیریم
پاسخ:
سلام/ در خدمتم جلسه با نشاطی بود و لطفا با دفتر مرکزی نهاد هماهنگ بفرمایید چون دانشگاه بسیار و وقت اندک.
دعوت و هماهنگی ...
- [سایر] سلام یعنی میشه مسجد دانشگاه تهران برای ایام اعتکاف تشریف بیارید... تا حالا که نیومدید؟ من از سال اولی که اعتکاف تو کشور به طور عمومی شروع شد یعنی سال 74 حضور داشتم.... حاج آقا اونجا و هر مسجدی دیگر که معتکفین جمع هستند، ستونهایی از نور به آسمان میتابد... اگه بگم ایکاش یه بار خوندم که نوشته بودید چرا میگید ای کاش ...پس میگم چقدر خوب و عالی میشه اگه مسجد دانشگاه تهران هم تشریف بیارید.. یا علی ... التماس دعا
- [سایر] سلام حاج آقا خسته نباشید میخوام باهاتون دردودل کنم شما هم اگه وقت داشتین کمکم کنید. حاج آقایکیو خیلی دوست دارم اونم همیشه میگه میدونی که خیلی دوست دارم اما حاج آقا یه مشکلی هست میگه عشق زندگی تو این دنیارو نداره میگه خستس از همه میگه خیلیا بهش نارو زدن خلاصش که گله ای از اینا نداره گله از موندنش داره منم روم نمیشه بهش بگم نباشه منم نیستم نمیدونم شاید این حرفارو میزنه تا همینو بشنوه حاج آقا نمیدونم شاید درست نباشه این حرفو بزنم اما هرجا سفره ی دردو دلو با صابخونه دلم باز میکنم نمیدونم چرا همش یادشم .از من دوتا قول گرفته یکی این که حلالش کنم یکیم این که دعا کنم از این دنیا کنده شه میگه وقتی فکر بودن اون ور میفتم لذت میبرم اما من بهش نگفتم وقتی تو اینجا نباشی منم نیستم حاج آقا تروخدا من چیکار کنم که عشق موندن پیدا کنه من خیلی اهل دردودل با خدام خیلی. اصلا یه جورایی حس میکنم همش باهامه تا لب باز میکنم روشو از همه برمیگردونه و به من نگاه میکنه اما دلم میخواد یه درخواستی جلو شما ازش بکنم شما هم آمین آخرشو بگین خدا من خیلی تنهام فقط تورو دارم میخوام ازت دیگه به من گوش ندی فقط دل همرو به عشق خودت رنگیو نورانی کنی که دیگه یه بنده ی خوبت درخواست رفتن نکنه حاج آقا زیاد حرف زدم حاج آقا دعاش کنید خیلی زیاد اما از خدا بخواین تا وقتی من زندم اون به حاجت دلش نرسه. التماس دعا حاج آقا خدانگهدار
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما حاج آقا ما التماس دعا بسیار داریم اگر بلد نیستم نامه اداری خوب بنویسم به بزرگی خودتون این بنده رو ببخشید راستش رو بخوایین من توی دانشگاه علوم تحقیقات هم درس می خونم و هم همکار دانشجو هستم من برای برنامه ریزی سال پیشنهاد دادم که شما رو دعوت کنیم تا برای سالروز ازدواج حضرت زهرا (س)تشریف بیارین و رئیس امور فرهنگی دانشگاه هم با کمال میل پذیرفته حالا موندم که اگه شما مخالفت کنین من چیکار کنم لطفا منو ببخشید و راهنمایی خودتون رو شامل حال من بکنید. ---------------------------------------------- سلام ببخشید دوباره مزاحم شدم حاج آقا لطفا این رو به بی ادبی بنده یا بی مسئولیتی مسئولان دانشگاه نگیرید این کار به عهده من است تا به قول بعضی هانشون بدم که ما جوونا هم می تونیم از یه شخصیت مهم دعوت کنیم و اونا هم به ما اعتماد کرده و دعوت ما رو می پزیرن .جبران می کنم
- [سایر] سلام حاج آقا من یه دختره 17 ساله ام حدود 2سال با یه پسر 19ساله دوست بودم البته دوستی ما اکثرا تلفنی بود در ضمن دوستیم با اون مثل دوستای دخترم بود .الان 6ماه میشه که من دیگه باحاش رابطه ندارم به خاطر حرفای شما و اینکه دیدم در حق مادرم دارم ظلم میکنم چون به اعتمادش خیانت بود.الان با اینکه 6ماه گذشته خیلی دوسش دارم به قول معروف اونم دلبری میکنه ،تو این دوسال اصلا بهش نگفتم که دوسش دارم والانم شخصیتمم اجازه نمیده که بخوام دوباره محلش بدم از شما کمک میخوام که کمکم کنین محکم سر تصمیمم واستم و فراموشش کنم
- [سایر] سلام علیکم حاج آقا نظرم را در مورد خیلی موارد تغییر داده اید و در زندگی بنده یک استاد بزرگوار هستید من دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی هستم سال 90که برای روز مادر به دانشکده دندانپزشکی آمده بودید بعد جلسه درمحوطه دانشگاه با شما صحبت کردم و اظهار تمایل داشتم برای شرکت در کلاسای شما کلاسای مجردها و فرمودید از طریق سایت پیگیر باشم که تا الان امکانش پیش نیومده خواهش میکنم برایم کاری کنید کلاسا رو از طریقی ثبت نام کنم سپاسگزار نیاز دارم به وجود بابرکت جنابعالی
- [سایر] با سلام در پیام ها جستجو کردم، شما تنها به راه برقراری تماس جهت دعوت به دانشگاه ها اشاره فرموده بودید، به همین خاطر پیام ابتدایی دعوت را از این طریق خدمت شما فرستادم. امام جماعت مسجد جامع نارمک حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای جواد صادق زاده از جنابعالی دعوت بعمل می آورد تا در تاریخ شب یکشنبه 24 اسفند ماه برابر با 16 ربیع الاول یا یکشنبه شب 25 اسفندماه برابر 17 ربیع الاول بعد از نماز مغرب و عشاء سخنرانی فرمائید. شایان ذکر است در این مسجد با سابقه شخصیت هایی همچون آیت الله العظمی مکارم شیرازی، شهید مطهری، شهید بهشتی و مرحوم فلسفی سخنرانی داشته اند. خواهشمند است در صورت موافقت اعلام فرمائید تا بنده مراتب را جهت انجام هماهنگی به دفتر مسجد جامع نارمک منعکس نمایم. خواهش می کنم بپذیرید. در پناه حق باشید.
- [سایر] با سلام وخسته نباشید خدمت شما. حاج آقا بنده یک جوان 26 ساله هستم که دو سال پیش ازدواج کردم سر یک سری مسائل و حرفهایی که بیشتر بین خانواده رخ داد. الان حدود 1 ساله که دیگه با خانومم,ارتباطی ندارم و از طریق تماس خودشون و یکی از اقوامشون درخواست طلاق دارن من 1 سال پیگیر این قضییه بودم, ولی تا حالا هیچ جواب قانع کننده ای ازشون دریافت نکردم و حدود 1 ماهه پیش یکی از اقوامشون به منزل ما اومدن و گفتن که ایشون به هیچ وجه نمی خوان با هاتون زندگی کنن. حاج آقا من زندگیمو دوست داشتم,خانوممو دوست دارم و نمی خوام زندگیم از هم بپاشه,ولی از اونجا که نمی خوام کسی رو اذیت کنم,با پیشنهاد اونها به محضر رفتم و حق طلاقو به ایشون و وکیلشون دادم.حاج آقا توی این فرصت کم می خوام منو کمک کنید.مطمئنم حرفای شما روی ایشون تاثیر گذار خواهد بود,انشاءا... حاج آقا من زیاد اهل ایمیل نیستم و شمارمو می زارم و دیشب از طریق برنامه پارک ملتتون متوجه وب سایتتون شدم. حاج آقا بعد ازتوکل به خدا و رضای خدا,امید دارم شما می تونید کمکم کنید.با تشکر تلفن:...
- [سایر] سلام. خدا قوت. عضو کلاس مجردها(لطفا بعضی جاهابه صلاحدیدتان خصوصی شود) 1)متولد 62،مذهبی، ولایی دانشجوی دکتری دانشگاه تهران،در حال نوشتن پایان نامه، مدرس دانشگاه و حوزه ی علمیه. 2) خواستگار بنده متولد 60، مذهبی، ... 3) تصور می کنم، تفاوت در زمینه ی تحصیلات و مالی قابل تامل است و در مسائل دیگر بعد از ارتباطات بیشتر مشخص می شود. 4)حاج آقا آرمان نوجوانی و جوانی من همیشه شهید چمران(ره)( روح بلند و چند بعدی بودن و ...) بوده. تصور می کنم این نوع گزینه ها با آرمان بنده اگر نگویم تفاوت ماهوی، حداقل تفاوت جدی دارند. 5) شما چه می فرمایید؟ با توجه به اینکه در کلاس مجردها گفتید که چه اشکال دارد که یک خانوم دکتر با یک مغازه دارازدواج کند.و این مسئله قابلیت تامل داره.(می دانم در کلاس مفصل بحث خواهد شد، امانمی توانم در پاسخ اولیه به ایشان زمان را باز نگه دارم.) با تشکر از لطفتان
- [سایر] با عرض سلام خدمت حجت السلام والمسلمین حاج آقا شهاب مرادی. حاج آقا من یه سوالی به ذهنم رسیده که تصمیم گرفتم امروز از شما بپرسم حاج آقا من از چکیده جوابهاتون این جوابها رو گرفتم که عاشقی و ازدواج به صورت اینترنتی که اصلا توصیه نمیشود وحتی بد هم هست البته من هم همین عقیده رو دارم وهمینطور از طریق دوستیهای خیابانی که باز هم باهاتون موافقم ومیگفتید که از رابطه دانشگاه و مدرسه هم نمیشه به اون حد رسید که بشه برای ازدواج انتخاب بشه باز هم با شما موافقم و.... ولی میخواستم درمورد موردی که خودم دچارش شدم سوال کنم تو برخی از پیامهاتون دیده میشد که میگید از رابطه های فامیلی ازدواج توصیه نمیشه . اما من این سوال رو ازتون دارم که به قول حاج آقا احمد نزاد که توفیق داشتیم دهه دوم محرو رو در هیئت فاطمیئپون شهرستانمون خدمتشون باشیم که میگفت بیشتر امامان ازدواج فامیلی داشتندو از فامیل زن گرفتند . می خواهم این ر ازتون بپرسم که پس چرا امامان اینگونه ازدواج کردند واما شما این نوع ازدواج رو هم توصیه نمی کنید در ضمن شما در ضمن جوابهاتون تمامی این ازدواجها رو بد میدونستید که البته در بسیاری ازجاها با شما موافق بودم.ولی پس شما چه نوع ازدواجی رو توصیه میکنید با تشکر خدا نگهدار
- [سایر] با سلام من حدود 9 سال پیش تو دانشگاه با شوهرم آشنا شدم بعد از 4 سال رابطه عاشقانه بعد از درخواست من برای ازدواج رابطه مون به بهانه بیکاری تموم کردیم من تو اون مدت خیلی ناراحت بودم و عذاب میکشیدم چند بار با گریه و زاری باهاش تماس گرفتم بعد گذشت چند ماه اود گفت دلیل جداییم رابطه پیدا کردن با دختر عمه مم بود الان پشیمونم کمکم کن تا اون رابطه رو تموم کنم میخوام دوباره با تو باشم گفتم باشه بعد از گذشت چند ماه به محض اینکه سرکار رفت اومد خواستگاریم الان بعداز گذشت چهار سال و نیم از ازدواجمون تحمل کردن اخلاقهای خیلی زشتش دختر عمه ش اومده بهم میگه ما از دوران نامزدی تون باهم ارتباط داریم و به من گفته با جادو مجبور به ازدواجم کرده و منتظرم تو یه فرصت توافقی ازش طلاق بگیرم و تورو بیارم به زنم احساس ندارم و تورو دوست دارم منم بعد از اون جریان بهش گفتم چندنفر بهم خبر دادن به من خیانت میکنی اونم با پرویی زد زیر همه چی ولی چون دخترعمه ش خیلی التماس کرد اسمی از او نیاوردمخواهش میکنم به من بگید چکار کنم ترکش کنم یا دوباره بهش فرصت بدم آیا کار اشتباهی کردم همه آنچه را میدونستم بهش نگفتم و خودمو بی خبر از اون شخص که باهاش رابطه داره نشون دادم .خواهش میکنم جواب سوالم تو بخش عمومی بدید
مسئله مرتبط یافت نشد