سلام پسری هستم 17 ساله که واسه کنکور می خونم با خانوادده ای تقریبا مذهبی و مقید پدر و مادرم با دو فرهنگ متفاوت هستند برای همین زیاد با هم دعوا می کنن البته شادی هم تو خانواده ما هست ولی وقتی دعوا ها شروع میشه فضای خانواده واسه 2-3 روزمیشه جهنم منم تو عالم خودم میشینم تو مقام قضاوت که حق با اینه یا اون بعد عصابم خورد میشه واسه دو هفته نمی تونم درس بجونم من باید چیکار کنم؟والدینم بی اهمیت بدونم ؟اصلا وظیفه من در مقابل والینم چیست؟ کمکم کنید
سلام/ پسرم این احساس ناراحتی و تلخی کاملا طبیعی و به جاست. تو مشکلی نداری هر آدم سالمی از دعوا و بگو مگو ناراحت می شود و وقتی این بگو مگوها یک طرفش یا دو طرفش والدین هستند مایه های اضطراب بیشتر می شود. البته این دعواها که حدااقل 17 سال سابقه دارد و منجر به طلاق نشده نباید موجب دلشوره و نگرانی تو شود. دقت کن ناراحت بشو ولی نگران نشو. و چند توصیه:  - خودت بدان که تفاوت با اختلاف فرق دارد و تفاوت مایه ی دعوا نیست و با درک صحیح تفاوت موجب شناخت و تعامل بهتر می شود اگر ملاک برتری، تفاخر و اختلاف قرار نگیرد. حتما این آیه را حفظ هستی؛ یا ایها الناس انّا خلقناکُم من ذکرٍ و اُنثی و جعلناکُم شُعوباً و قبائلَ لِتَعارَفوا انّ اکرمکم عند الله اتقیکم. تازه اگر کسی تقوای خود را مایه برتری خود از سایر مومنین قرار دهد نشانه ی عجب و خطای اوست؛ انّ الله علیمٌ خبیرٌ. کم نیستند خانواده هایی که این وضع را دارند لذا (( فرزندان تنش بین والدین را با دخالت، قضاوت و بزرگی کردن های نابجا، تشدید نکنند! ))  - احساس خودت را در مواقع شادی به پدر و مادرت بگو و شادیت را توصیف کن و از آنها تشکر کن. حتی برخی اوقات از خاطرات شیرینِ لحظات شاد را (بدون کنایه یا اشاره به لحظات تلخ) تعریف کن و به شادی ها و گرمی ها احترام بذار. - در مورد برخی از دعواها تغافل کن و به خودت نیار. این جمله چقدر بد است : باز دوباره دعوا کردید من متوجه شدم از قیافه ات پیداست و... - احسان به والدین را جدی بگیر. - ادامه پاسخ را در این پیام ها بخوان : آریان از تهران و زهرا سادات از تهران
عنوان سوال:

سلام پسری هستم 17 ساله که واسه کنکور می خونم با خانوادده ای تقریبا مذهبی و مقید پدر و مادرم با دو فرهنگ متفاوت هستند برای همین زیاد با هم دعوا می کنن البته شادی هم تو خانواده ما هست ولی وقتی دعوا ها شروع میشه فضای خانواده واسه 2-3 روزمیشه جهنم منم تو عالم خودم میشینم تو مقام قضاوت که حق با اینه یا اون بعد عصابم خورد میشه واسه دو هفته نمی تونم درس بجونم من باید چیکار کنم؟والدینم بی اهمیت بدونم ؟اصلا وظیفه من در مقابل والینم چیست؟ کمکم کنید


پاسخ:

سلام/ پسرم این احساس ناراحتی و تلخی کاملا طبیعی و به جاست. تو مشکلی نداری هر آدم سالمی از دعوا و بگو مگو ناراحت می شود و وقتی این بگو مگوها یک طرفش یا دو طرفش والدین هستند مایه های اضطراب بیشتر می شود. البته این دعواها که حدااقل 17 سال سابقه دارد و منجر به طلاق نشده نباید موجب دلشوره و نگرانی تو شود. دقت کن ناراحت بشو ولی نگران نشو. و چند توصیه:  - خودت بدان که تفاوت با اختلاف فرق دارد و تفاوت مایه ی دعوا نیست و با درک صحیح تفاوت موجب شناخت و تعامل بهتر می شود اگر ملاک برتری، تفاخر و اختلاف قرار نگیرد. حتما این آیه را حفظ هستی؛ یا ایها الناس انّا خلقناکُم من ذکرٍ و اُنثی و جعلناکُم شُعوباً و قبائلَ لِتَعارَفوا انّ اکرمکم عند الله اتقیکم. تازه اگر کسی تقوای خود را مایه برتری خود از سایر مومنین قرار دهد نشانه ی عجب و خطای اوست؛ انّ الله علیمٌ خبیرٌ. کم نیستند خانواده هایی که این وضع را دارند لذا
(( فرزندان تنش بین والدین را با دخالت، قضاوت و بزرگی کردن های نابجا، تشدید نکنند! ))
 - احساس خودت را در مواقع شادی به پدر و مادرت بگو و شادیت را توصیف کن و از آنها تشکر کن. حتی برخی اوقات از خاطرات شیرینِ لحظات شاد را (بدون کنایه یا اشاره به لحظات تلخ) تعریف کن و به شادی ها و گرمی ها احترام بذار. - در مورد برخی از دعواها تغافل کن و به خودت نیار. این جمله چقدر بد است : باز دوباره دعوا کردید من متوجه شدم از قیافه ات پیداست و...
- احسان به والدین را جدی بگیر.
- ادامه پاسخ را در این پیام ها بخوان : آریان از تهران و زهرا سادات از تهران





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین