زنهای حائض بر شش قسمند :
اول : صاحب عادت وقتیّه و عددیّه : و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند ، و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد ، مثل آنکه دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببیند .
دوم : صاحب عادت و قتیّه : و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد ، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند ، ولی ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود .
سوم : صاحب عادت عددیّه : و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد ، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد ، مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم ، و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند .
چهارم : مضطربه : و آن زنی است که چند ماه خون دیده ولی عادت معینی پیدا نکرده ، یا عادتش بهم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است .
پنجم : مبتدئه : و آن زنی است که دفعه اول خون دیدنِ اوست .
ششم : ناسیه : و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است .
و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته میشود .
1 صاحب عادت وقتیّه و عددیّه :
- زنی که در حیض عادت دارد ، چه در وقت حیض عادت داشته باشد چه در عدد حیض ، یا هم در وقت و هم در عدد آن ، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونی ببیند که وقت آن یا شماره روزهای آن ، یا هم وقت و هم شماره روزهای آن یکی باشد ، عادتش بر می گردد به آنچه در این دو ماه دیده است ، مثلاً اگر از روز اول ماه تا هفتم خون می دیده و پاک می شده ، چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه خون ببیند و پاک شود ، از دهم تا هفدهم عادت او می شود .
- صاحب عادت وقتیّه نمی تواند حیض را در غیر وقت عادت خود قرار دهد ، پس اگر ابتدای زمان عادت او معلوم باشد مثل اینکه هر ماه از روز اول خون می دیده و گاهی روز پنجم و گاهی روز ششم پاک میشده ، چنانچه یک ماه دوازده روز خون ببیند و نتواند با نشانههای حیض شماره آن را معین نماید باید اول ماه را حیض قرار دهد ، و در شماره به آنچه در مسأله پیش گفته شد رجوع نماید ، و اگر وسط یا آخر عادت او معلوم باشد ، چنانچه خون او از ده روز تجاوز بکند باید آن شماره را طوری قرار دهد که آخر یا وسط آن موافق با وقت عادتش باشد .
- زنهائی که عادت وقتیّه و عددیّه دارند دو دستهاند : اول : زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و در وقت معین هم پاک شود ، مثلا دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند و روز هفتم پاک شود که عادت حیض این زن از اول ماه تا هفتم است . دوم : زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند ، و بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دید یک روز یا بیشتر پاک شود و دوباره خون ببیند و تمام روزهائی که خون دیده با روزهائی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود ، و در هر دو ماه همه روزهائی که خون دیده و روزهائی که در و سط پاک بوده روی هم یک اندازه باشد ، که عادت او به اندازه روزهائی است که خون دیده است نه به ضمیمه روزهائی که در وسط پاک بوده است ، پس لازم است که روزهائی که خون دیده و روزهائی که در و سط پاک بوده در هر دو ماه به یک اندازه باشند ، مثلاً اگر در ماه اول و همچنین در ماه دوم از روز اول ماه تا سوم خون ببیند ، و سه روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببیند ، عادت این زن شش روز متفرق میشود و در سه روز پاکی که در وسط است بنابر احتیاط واجب محرمات حائض را ترک و اعمال مستحاضه را انجام دهد ، و چنانچه مقدار روزهائی که در ماه دوم خون دیده بیشتر یا کمتر باشد ، این زن صاحب عادت وقتیّه است نه عددیّه .
- زنهائی که عادت وقتیّه دارند و او ل عادت آنها معین باشد دو دستهاند : اول : زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و بعد از چند روز پاک شود ، ولی شماره روزهای آن در هر دو ماه یک اندازه نباشد ، مثلاً دو ماه پشت سر هم روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اول روز هفتم ، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود ، که این زن باید روز اول ماه را عادت حیض خود قرار دهد . دوم : زنی که دو ماه پشت سر هم در وقت معین سه روز یا بیشتر خون حیض ببیند و بعد پاک شود ، و دو مرتبه خون ببیند و تمام روزهائی که خون دیده با روزهائی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود ، ولی ماه دوم کمتر یا بیشتر از ماه اول باشد ، مثلاً در ماه اول هشت روز ، و در ماه دوم نُه روز باشد . ولی در هر دو ماه از اول ماه خون دیده باشد ، که این زن هم باید روز اول ماه را روز اول عادت حیض خود قرار دهد .
- زنی که عادت وقتیّه دارد و بیشتر از ده روز خون ببیند و نتواند آن را به آنچه در مسأله (479) گفته شد معین نماید ، مخیّر است که از سه روز تا ده روز هر شمارهای را که مناسب مقدار حیضش میبیند حیض قرار دهد ، و بهتر آن است که هفت روز قرار دهد در صورتی که آن را مناسب خود ببیند ، البته باید شمارهای را که حیض قرار میدهد موافق با وقت عادتش باشد ، آنطوری که در مسأله پیش گفته شد . 3 صاحب عادت عددیّه : اول : زنی که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم یک اندازه باشد ولی وقت خون دیدن او یکی نباشد ، که در این صورت هر چند روزی که خون دیده عادت او میشود . مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا پنجم ، و ماه دوم از یازدهم تا پانزدهم خون ببیند ، عادت او پنج روز میشود . دوم : زنی که دو ماه پشت سر هم سه روز یا بیشتر خون ببیند ، و یک روز یا بیشتر پاک شود و دو مرتبه خون ببیند ، و وقت دیدن خون در ماه اول با ماه دوم فرق داشته باشد ، که اگر تمام روزهائی که خون دیده و روزهائی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر نشود ، و شماره روزهائی که خون دیده به یک اندازه باشد ، تمام روزهائی که خون دیده عادت حیض او میشود ، و باید در روزهای وسط که پاک بوده احتیاطاً کارهائی که بر زن غیر حائض واجب است انجام دهد ، و کارهائی که بر حائض حرام است ترک نماید ، مثلاً اگر ماه اول از روز اول تا سوم خون ببیند و دو روز پاک شود و دوباره سه روز خون ببیند و ماه دوم از یازدهم تا سیزدهم خون ببیند و دو روز پاک شود ، و دوباره سه روز خون ببیند عادت او شش روز میشود . و امّا اگر در یک ماه مثلاً هشت روز خون ببیند ، و در ماه دوم چهار روز خون دیده و پاک شود و دوباره خون ببیند و مجموع ایام خون با پاکی وسط هشت روز باشد ، در این صورت این زن صاحب عادت عددیّه نیست ، بلکه مضطربه حساب میشود ، که حکمش خواهد آمد .
- ناسیه یعنی زنی که مقدار یا زمان عادت خود را یا هر دو را فراموش کرده است ، این زن اگر خونی ببیند که کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد همه آن حیض است ، ولی اگر بیشتر از ده روز باشد موارد آن بر چند قسم است : 1 آن که عادت وقتیه یا عددیه یا هر دو داشته است ، ولی آن را به کلی فراموش کرده است که حتی به نحو اجمال هم زمان یا عدد آن را به یاد نمی آورد ، که این زن حکم مبتدئه را دارد که گذشت . 2 آن که عادت وقتیه دارد چه عددیه باشد چه نباشد ، ولی از وقت عادت خود به نحو اجمال چیزی به یاد دارد ، مثلاً میداند که فلان روز جزء عادت او بوده یا عادت او در نیمه اول ماه بوده است ، چنین زنی نیز حکم مبتدئه را دارد ، ولی نباید حیض را در زمانی قرار دهد که یقیناً خلاف عادت او است ، مثلاً اگر بداند روز هفدهم ماه جزء عادت او بوده یا عادت او در نیمه دوم بوده است و اکنون از اول تا بیستم ماه خون دیده است ، نمی تواند عادت خود را در دهه اول قرار دهد حتی اگر به نشانههای حیض باشد و دهه دوم به نشانه های استحاضه . 3 آن که صاحب عادت عددیّه بوده و مقدار عادت خود را فراموش کرده باشد ، این زن نیز حکم مبتدئه را دارد ، ولی نباید مقداری را که حیض قرار میدهد کمتر از مقداری باشد که میداند شماره حیض او کمتر از آن نیست . و همچنین نمی شود بیشتر از مقداری قرار دهد که میداند شماره عادتش بیش از آن نیست . و شبیه این امر را باید در عادت عددیّه ناقصه هم مراعات کرد ، یعنی زنی که شماره عادتش مردد است بین دو عدد ، زیادتر از سه روز و کمتر از ده روز ، مثل آنها در هر ماه یا شش روز خون میبیند یا هفت روز ، نمی تواند بواسطه نشانههای حیض یا ملاحظه عادت بعضی از خویشانش و یا به اختیار عدد در صورتی که بیش از ده روز خون ببیند کمتر از شش روز یا بیشتر هفت رو ز را حیض قرار دهد . مسائل متفرقه حیض
- زنی که در حیض عادت عددیه دارد ، اگر بعد از زائیدن تا یک ماه یا بیشتر از یک ماه پی در پی خون ببیند ، به اندازه روزهای عادت او نفاس است ، و خونی که بعد از نفاس تا ده روز می بیند اگر چه عادت و قتیه هم داشته باشد و خون در روزهای عادت ماهانهاش باشد ، استحاضه است ، مثلاً زنی که عادت حیض او از بیستم هر ماه تا بیست و هفتم آن ماه است اگر روز دهم ماه زائید و تا یک ماه یا بیشتر پی در پی خون دید ، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتّی خونی که در روزهای عادت خود که از بیستم تا بیست و هفتم است می بیند ، استحاضه می باشد ، و بعد از گذشتن ده روز اگر عادت وقتیه داشته باشد و خونی را که می بیند در روزهای عادتش نباشد باید منتظر روزهای عادتش شود هر چند که انتظارش یک ماه یا بیشتر طول بکشد ، هر چند که خون در این مدت دارای نشانههای حیض باشد . و اگر صاحب عادت وقتیّه نباشد باید حیض خود را چنانچه ممکن است با نشانههای آن تعیین کند روش آن در مسأله (479) گذشت و اگر ممکن نیست مثل اینکه همه خونی را که ده روز بعد از نفاس می بیند یکسان باشد و یک ماه یا چند ماه به همین صفت ادامه پیدا کند ، باید در هر ماه حیض بعضی از خویشان خود را برای خویش حیض قرار دهد ، به تفصیلی که در مسأله (479) گذشت . و اگر ممکن نیست عددی را که مناسب با خود می داند اختیار نماید ، و توضیح آن در مسأله (481) گذشت .
- مضطربه یعنی زنی که دو ماه پشت سر هم خون دیده است ولی با اختلاف هم از جهت وقت و هم از جهت عدد اگر بیش از ده روز خون ببیند و همه خونهائی که دیده یک جور باشد ، به این معنی که همه آنها یا دارای نشانههای حیض یا دارای نشانههای استحاضه باشد ، حکم او بنابر احتیاط حکم صاحب عادت وقتیّه است که در غیر وقت عادت خود خون ببیند و به نشانه نتواند حیض را از استحاضه تمیز بدهد ، که باید عادت بعضی از خویشان خود را حیض قرار دهد ، و در صورتی که ممکن نباشد عددی بین سه و ده روز را برای خود حیض قرار دهد ، به بیان و شرحی که در مسأله (479) و (481)گذشت .
- زنی که عادت دارد ، اگر بعد از آنکه سه روز یا بیشتر خون دید پاک شود ، و دوباره خون ببیند و فاصله بین دو خون کمتر از ده روز باشد و همه روزهائی که خون دیده با روزهائی که در وسط پاک بوده از ده روز بیشتر باشند ، مثل آنکه پنج روز خون ببیند و پنج روز پاک شود ، و دوباره پنج روز خون ببیند ، چند صورت دارد : 1 آنکه تمام خونی که دفعه اول دیده یا مقداری از آن در روزهای عادت باشد ، و خون دوم که بعد از پاک شدن میبیند در روزهای عادت نباشد ، در این صورت باید همه خون اول را حیض ، و خون دوم را استحاضه قرار دهد . مگر این که خون دوم نشانههای حیض را داشته باشد که در این صورت قسمتی از آن که با احتساب خون اول و پاکی بعد از آن مجموعاً از ده روز تجاوز نمیکند حیض است ، و ما بقی استحاضه است . مثلاً اگر سه روز خون ببیند و سه روز پاک شود ، و سپس پنج روز خون ببیند و نشانههای حیض را داشته باشد سه روز اول و چهار روز از خون دوم حیض است و در پاکی وسط باید بنابر احتیاط واجب واجبات غیر حائض را انجام ، و محرمات حائض را ترک کند . 2 آنکه خون اول در روزهای عادت نباشد ، و تمام خون دوم یا مقداری از آن در روزهای عادت باشد ، که باید همه خون دوم را حیض ، و خون اول را استحاضه قرار دهد . 3 آنکه مقداری از خون اول و دوم در روزهای عادت باشد ، و خون اوّلی که در روزهای عادت بوده از سه روز کمتر نباشد ، و با پاکی وسط و مقداری از خون دوم که آن هم در روزهای عادت بوده از ده روز بیشتر نباشد ، در این صورت هر دو خون حیض است و احتیاط واجب آن است که در پاکی وسط ، کارهائی که بر غیر حائض واجب است انجام دهد و محرمات بر حائض را ترک کند و مقداری از خون دوم که بعد از روزهای عادت بوده استحاضه است . و امّا مقداری از خون اول که قبل از روزهای عادت بوده چنانچه عرفاً بگویند که عادتش جلو افتاده محکوم به حیض است ، مگر آنکه حیض قرار دادن آن باعث آن شود که بعضی از خون دوم که نیز در روزهای عادت بوده یا تمام آن از ده روز حیض خارج شود ، که در این صورت محکوم به استحاضه است ، مثلاً اگر عادت زن از سوم ماه تا دهم بوده ، در صورتی که یک ماه از اول تا ششم خون ببیند و دو روز پاک شود و بعد تا پانزدهم خون ببیند ، خونهائی که از اول تا دهم دیده حیض است ، و خونهائی که از یازدهم تا پانزدهم دیده استحاضه میباشد . 4 آنکه مقداری از خون اول و دوم در روزهای عادت باشد ، ولی آن مقدار از خون اول که در روزهای عادت بوده از سه روز کمتر باشد ، در این صورت باید سه روز آخر خون اول را حیض قرار دهد ، و همچنین از خون دوم را که مجموعاً با سه روز اول و پاکی وسط ده روز باشند ، و مازاد بر آن استحاضه است . و اگر پاکی او هفت روز باشد خون دوم همه استحاضه است ، و در بعضی موارد باید تمام خون اول را حیض قرار دهد ، و این به دو شرط است . اول : آنکه به مقداری بر عادت مقدم باشد که بگویند عادتش جلو افتاده . دوم : آنکه اگر آن را حیض قرار بدهد لازم نیاید که مقداری از خون دوم که در عادت واقع شده از ده روز حیض خارج شود ، مثلاً اگر عادت زن از سوم ماه تا دهم بوده ، و اکنون از اول ماه تا آخر روز چهارم خون دیده و دو روز پاک بوده و بعد دو باره تا پانزدهم خون دیده ، تمام خون اول حیض است ، و همچنین خون دوم تا آخر روز دهم .
- در بعضی روایات چند چیز در کشتن حیوانات مکروه شمرده شده است : 1 پیش از بیرون آمدن روح ، پوست حیوان را بکنند . 2 در جائی حیوان را بکشند که حیوان دیگر که از جنس اوست آن را ببیند . 3 در شب ذبح کنند یا پیش از ظهر روز جمعه ، ولی در صورت احتیاج کراهت ندارد . 4 خود انسان چهارپائی را که پرورش داده است بکشد . احکام شکار کردن با اسلحه مسأله ???? اگر حیوان حلالگوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند و بمیرد، با پنج شرط، حلال و بدنش پاک است: اوّل: آنکه اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر باشد که بدن حیوان را پاره میکند، و در قسم دوّم اگر سلاح سرنیزه نداشته باشد، شرط حلال شدن این است که بدن حیوان را مجروح و پاره کند، و اگر سرنیزه داشته باشد کافی است که آن را بکشد هرچند مجروح نسازد، و اگر بهوسیله دام یا چوب، و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند و بمیرد پاک نمیشود، و خوردن آن هم حرام است. و همچنین است بنا بر احتیاط واجب اگر با چیز تیزی که سلاح نیست مانند سوزنهای بزرگ یا چنگال، یا سیخ کباب و مانند آن حیوان را شکار کنند، و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله آن در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند، پاک و حلال است، چه گلوله تیز و مخروطی باشد چه نباشد، و لازم نیست گلوله از جنس آهن باشد، ولی اگر گلوله در بدن حیوان فرو نرود بلکه آن را به سبب فشار بکشد، یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و حیوان بمیرد، پاک و حلال بودنش اشکال دارد. دوّم: کسی که شکار میکند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد، و اگر کافر غیر کتابی، یا کسی که در حکم کافر است مانند نواصب حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست، بلکه کافر کتابی هم اگر حیوانی را شکار کند و نام خدا را هم ببرد، آن حیوان بنا بر احتیاط واجب حلال نمیشود. سوّم: اسلحه را برای شکار کردن حیوان بکار برد، و اگر مثلاً جایی را نشانه بگیرد و اتفاقاً حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست، و خوردن آن هم حرام است، ولی اگر به قصد شکار حیوان بخصوصی تیراندازی کند و بجای آن دیگری را بکشد، حلال است. چهارم: در وقت بکار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه پیش از خوردن به هدف نام خدا را ببرد نیز کافی است، و اگر عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمیشود، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم: وقتی صیاد به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است بهاندازه سربریدن آن وقت نباشد، و چنانچه بهاندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است. مسأله ???? اگر دو نفر حیوانی را شکار کنند، و یکی از آنان شرایط گذشته را رعایت کند، ولی دیگری رعایت نکند، مثلاً یکی از آن دو نام خدا را ببرد، و دیگری عمداً نام خدا را نبرد، آن حیوان حلال نیست. مسأله ???? اگر بعد از آنکه حیوانی را تیر زدند مثلاً در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان به واسطه هر دو تیر و افتادن در آب جان داده است، حلال نیست، بلکه اگر نداند که جان دادن آن فقط به واسطه تیر بوده است، نیز حلال نمیباشد. مسأله ???? اگر با سگ غصبی یا اسلحه غصبی، حیوانی را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او میشود، ولی گذشته از اینکه گناه کرده، باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد. مسأله ???? اگر با وسیله شکار چون شمشیر بعضی از اعضای بدن حیوان مانند دست و پا را از او جدا کنند، آن عضو حرام میباشد، ولی چنانچه آن حیوان را با مراعات شرایط گذشته در مسأله (????) سر ببرند، باقیمانده بدن او حلال میشود؛ و اما اگر وسیله شکار با شرایط گذشته بدن حیوان را دو قسمت کند، و سر و گردن در یک قسمت بماند، و انسان وقتی برسد که حیوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است. و همچنین است اگر حیوان زنده باشد ولی بهاندازه سربریدن وقت نباشد، اما اگر بهاندازه سربریدن وقت باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند، قسمتی که سر و گردن ندارد، حرام، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر سر آن را به دستوری که قبلاً گذشت ببرند، حلال، وگرنه آن هم حرام میباشد. مسأله ???? اگر با چوب یا سنگ، یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح نیست حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام است، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر زنده باشد و ممکن باشد که مقداری زنده بماند و سر آن را به دستوری که قبلاً گذشت ببرند، حلال، وگرنه آن قسمت هم حرام میباشد. مسأله ???? اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه زندهای از آن بیرون آید، چنانچه آن بچه را به دستوری که قبلاً گذشت سر ببرند، حلال، وگرنه حرام میباشد. مسأله ???? اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه مردهای از شکمش بیرون آورند، در صورتی که مردن بچه پیش از کشتن آن حیوان نباشد، و همچنین به سبب دیر بیرون آوردنش از شکم آن حیوان نمرده باشد، چنانچه خلقت آن بچه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده باشد، پاک و حلال است. شکار کردن با سگ شکاری مسأله ???? اگر سگ شکاری، حیوان وحشی حلالگوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اوّل: سگ بهطوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود، و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، ولی اگر پس از نزدیک شدن به شکار و دیدن آن نتوان از او جلوگیری کرد، ضرر ندارد، و اگر عادتش این باشد که پیش از رسیدن صاحبش از شکار میخورد، ضرر ندارد، و همچنین اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد، اشکال ندارد، ولی بنا بر احتیاط واجب شرط است که عادتش چنین باشد که اگر صاحبش خواست شکار را از او بگیرد به ممانعت و ستیز برنخیزد. دوّم: صاحبش آن را بفرستد، و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش صدا بزند که زودتر آن را به شکار برساند، اگرچه به واسطه صدای صاحبش شتاب کند بنا بر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری نماید. سوّم: کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد، به تفصیلی که در شرایط شکار با اسلحه گذشت. چهارم: شکارچی وقت فرستادن سگ، یا پیش از رسیدنش به حیوان، نام خدا را ببرد، و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد. پنجم: شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده است بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست. ششم: کسی که سگ را فرستاده است، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است بهاندازه سربریدن آن وقت نباشد ولی نه از جهت تأخیر غیر معمول در رسیدن به شکار اما اگر وقتی برسد که بهاندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست. مسأله ???? کسی که سگ را فرستاده اگر وقتی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد، چنانچه به واسطه تهیه مقدمات آن مانند بیرون آوردن کارد وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد، حلال است، ولی اگر چیزی همراه او نباشد که با آن سر حیوان را ببرد و حیوان بمیرد بنا بر احتیاط واجب حلال نمیشود، البته در این حال اگر آن حیوان را رها کند که سگ او را بکشد، حلال میشود. مسأله ???? اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که در مسأله (????) گفته شد بودهاند، شکار حلال است، و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است. مسأله ???? اگر سگ را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ حیوان دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است، و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دوی آنها حلال و پاک میباشد. مسأله ???? اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکی از آنها عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، و نیز اگر یکی از سگهایی را که فرستادهاند بهطوری که در مسأله (????) گفته شد تربیت شده نباشد، آن شکار حرام میباشد. مسأله ???? اگر باز، یا حیوان دیگری غیر سگ شکاری، حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی اگر وقتی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که قبلاً گذشت سر آن را ببرند، حلال است. صید ماهی و ملخ مسأله ???? اگر ماهیای که در اصل خلقتش فلس دار باشد هرچند از جهت عارضی فلس از او جدا شده باشد زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است. و چنانچه در آب بمیرد پاک است، ولی خوردن آن حرام میباشد، هرچند با وسیلهای مانند زهر بمیرد، مگر اینکه در تور ماهیگیر در آب بمیرد که در این صورت خوردنش حلال است. و ماهی بیفلس را اگرچه زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است. مسأله ???? اگر ماهی از آب بیرون بیفتد، یا موج آن را بیرون بیندازد، یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند، چنانچه پیش از آنکه بمیرد، با دست یا بهوسیله دیگر کسی آن را بگیرد، بعد از جان دادن حلال است، و اگر قبل از گرفتن بمیرد، حرام است. مسأله ???? کسی که ماهی را صید میکند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید ببیند، یا از راه دیگری اطمینان داشته باشد که او را زنده از آب گرفته، یا آنکه در تور او در آب مرده است. مسأله ???? ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد و در آن تصرفی میکند که دلیل بر حلال بودن آن است مانند فروختن یا خوردن، حلال است، و اگر در دست کافر باشد، اگرچه بگوید آن را زنده گرفتهام، حرام میباشد، مگر آنکه انسان اطمینان کند که او را زنده از آب گرفته یا آنکه در تور او در آب مرده است. مسأله ???? خوردن ماهی زنده جایز است. مسأله ???? اگر ماهی زنده را بریان کنند، یا در بیرون آب پیش از جان دادن بکشند، خوردنش جایز است. مسأله ???? اگر ماهی را بیرون آب دو قسمت کنند، و یک قسمت آن در حالی که زنده است در آب بیفتد، خوردن قسمتی را که بیرون آب مانده جایز است. مسأله ???? اگر ملخ را با دست یا بهوسیله دیگری زنده بگیرد، بعد از جان دادن آن حلال است، و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد، و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولی اگر ملخ مردهای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته است یا نه، اگرچه بگوید زنده گرفتهام حرام است. مسأله ???? خوردن ملخی که بال درنیاورده است و نمیتواند پرواز کند، حرام است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنهای حائض بر شش قسمند: اوّل: صاحب عادت وقتیه و عددیه; و آن زنی است که دو ماه پشت سرهم در وقت معین خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سرهم از اول ماه تا هفتم خون ببیند. دوّم: صاحب عادت وقتیه، و آن زنی است که دو ماه پشت سرهم در وقت معین، خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اوّل روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. سوّم: صاحب عادت عددیه، و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سرهم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آن که ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. چهارم: مضطربه و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معیّنی پیدا نکرده یا عادتش بهم خورده و عادت تازه ای پیدا نکرده است. پنجم: مبتدئه، و آن زنی است که دفعه اول خون دیدن او است. ششم: ناسیه، و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته می شود. 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه
- [آیت الله علوی گرگانی] زنهای حائض بر شش قسمند: اوّل صاحب عادت وقتیه وعددیّه، و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معیّن خون حیض ببیند وشماره روزهای حیض او هم در هر ماه یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سر هم از اوّل ماه تا هفتم خون ببیند. دوم صاحب عادت وقتیّه و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معیّن، خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببیند ولی ماه اوّل روز هفتم وماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. سوم صاحب عادت عددیّه و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آن که ماه اوّل از پنجم تا دهم وماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. چهارم مضطربه و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معیّنی پیدا نکرده، یا عادتش به هم خورده مثلاً سه دفعه یا بیشتر خون مختلف دیده بر خلاف عادت سابقه وعادت تازهای پیدا نکرده است. پنجم مبتدئه و آن زنی است که دفعه اوّل خون دیدن او است. ششم ناسیه و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است، و هرکدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن های حایض بر شش قسمند: اول صاحب عادت وقتیه و عددیه و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در آن دو ماه یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببیند. دوم صاحب عادت وقتیه و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در آن دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. سوم صاحب عادت عددیه و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد مثل آن که ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. چهارم مضطربه و آن زنی است که چند ماه خون دیده ولی عادت معینی پیدا نکرده، یا عادتش به هم خورده و عادت تازه ای پیدا نکرده است. پنجم مبتدئه و آن زنی است که دفعه اول خون دیدن او است. ششم ناسیه و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته می شود.
- [آیت الله مظاهری] زنهای حائض شش دستهاند: اوّل: صاحب عادت وقتیه و عددیه، و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معیّن خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشت سر هم از اوّل تا هفتم خون ببیند. دوّم: صاحب عادت وقتیه، و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معیّن خون حیض ببیند ولی شماره روزهای عادت او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببیند ولی ماه اوّل روز هفتم و ماه دوّم روز هشتم از خون پاک شود. سوّم: صاحب عادت عددیه و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماهپشت سر هم به یک اندازهباشد، ولی وقتدیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آنکه ماه اوّل از پنجم تا دهم و ماه دوّم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. چهارم: مضطربه و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معیّنی پیدا نکرده یا عادتش بهم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است. پنجم: مبتدئه و آن زنی است که دفعه اوّل خون دیدن اوست. ششم: ناسیه و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله بهجت] زنهای حائض بر شش قسمند: 1 صاحب عادت وقتیه و عددیه؛ و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آنکه دو ماه پشت سر هم از اوّل ماه تا هفتم آن خون ببیند. 2 صاحب عادت وقتیه؛ و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببیند، ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. 3 صاحب عادت عددیه؛ و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. 4 مضطربه؛ و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معینی پیدا نکرده، یا عادتش بههم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است. 5 مبتدئه؛ و آن زنی است که دفعه اولِ خون دیدن او است. 6 ناسیه؛ و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام از اینها احکامی دارند که در مسائل بعدی گفته میشود.
- [امام خمینی] زنهای حائض بر شش قسمند: اول: صاحب عادت وقتیه و عددیه، و آن زنی است که دو ماه پشت سرهم در وقت معین خون حیض ببیند و شمار? روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببیند. دوم: صاحب عادت وقتیه، و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین، خون حیض ببیند ولی شمار? روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سرهم از روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اول روز هفتم، و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. سوم: صاحب عادت عددیه، و آن زنی است که شمار? روزهای حیض او در دو ماهِ پشت سرهم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. چهارم: مضطربه، و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معینی پیدا نکرده یا عادتش بهم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است. پنجم: مبتدئه، و آن زنی است که دفع? اول خون دیدن او است. ششم: ناسیه، و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زنهای حائض بر شش قسماند: اول: صاحب عادت وقتیه و عددیه و آن زنیست که دو ماه پشت سر هم از وقت معیّن خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه به یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون حیض ببیند. دوم: صاحب عادت وقتیه و آن زنیست که دو ماه پشت سر هم از وقت معیّن حیض ببیند، ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه به یک اندازه نباشد؛ مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند، ولی ماه اول روز ششم و ماه دوم روز هفتم از خون پاک شود. سوم: صاحب عادت عددیه و آن زنیست که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد، مثل آن که ماه اول از اول ماه تا آخر روز هفتم و ماه دوم از هفتم تا آخر روز سیزدهم خون ببیند. چهارم: مبتدئه و آن زنیست که دفعه اول خون دیدن او است. پنجم: مضطربه و آن زنیست که چند ماه خون دیده ولی عادت معیّنی پیدا نکرده، یا عادتش بهم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است. ششم: ناسیه و آن زنیست که عادت خود را فراموش کرده است. و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته میشود:
- [آیت الله سبحانی] زنان حائض بر شش گونه هستند: 1 صاحب عادت وقتیّه و عددیّه; و آن زنی است که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد، مثل آن که دو ماه پشت سرهم از اول ماه تا هفتم خون ببیند. 2 صاحب عادت وقتیّه; و آن زنی است که دو ماه پشت سرهم در وقت معیّن، خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد; مثلا دو ماه پشت سرهم از روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود. 3 صاحب عادت عددیه و آن زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سرهم به یک اندازه باشد; ولی وقت دیدن آن دو خون یکی نباشد; مثل آنکه ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند. 4 مضطربه; و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معیّنی پیدا نکرده یا عادتش به هم خورده; مثلا سه دفعه یا بیشتر بر خلاف عادت سابقه حائض شده و عادت تازه ای پیدا نکرده است. 5 مبتدئه; و آن زنی است که برای اولین بار حائض می شود. 6 ناسیه; و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است. هر کدام از اینها احکامی دارند که در مسایل آینده گفته می شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] زنهای حایض بر شش قسمند اول صاحب عادت وقتیه و عددیه و ان زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و شماره روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازه باشد مثل ان که دو ماه پشت سر هم از اول ماه تا هفتم خون ببیند دوم صاحب عادت وقتیه و ان زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند ولی شماره روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد مثل ان که دو ماه پشت سر هم از روز اول ماه خون ببیند ولی ماه اول روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود سوم صاحب عادت عددیه و ان زنی است که شماره روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد ولی وقت دیدن ان دو خون یکی نباشد مثل ان که ماه اول از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند و تحقق عادت به دیدن خون در یک ماه دو مرتبه به یک اندازه محل اشکال است مثل ان که اول ماه پنج روز و بعد از ده روز یا بیشتر پنج روز دیگر خون ببیند چهارم مضطربه و ان زنی است که چند ماه خون دیده ولی عادت معینی پیدا نکرده یا عادتش بهم خورده و عادت تازه ای پیدا نکرده است پنجم مبتدیه و ان زنی است که دفعه اول خون دیدن او است ششم ناسیه و ان زنی است که عادت خود را فراموش کرده است و هر کدام از اینها احکامی دارند که در مسایل اینده بیان می شود
- [آیت الله بروجردی] زنهای حائض بر شش قسمند:اوّل:صاحب عادتِ وقتیه و عددیه: و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند و شمارهی روزهای حیض او هم در هر دو ماه یک اندازهی باشد، مثل آن که دو ماه پشت سر هم از اوّل ماه تا هفتم خون ببیند.دوم:صاحب عادت وقتیه: و آن زنی است که دو ماه پشت سر هم در وقت معین خون حیض ببیند، ولی شمارهی روزهای حیض او در هر دو ماه یک اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببیند ولی ماه اوّل روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاک شود.سوم:صاحب عادت عددیه: و آن زنی است که شمارهی روزهای حیض او در دو ماه پشت سر هم به یک اندازه باشد، ولی وقت دیدنِ آن دو خون یکی نباشد، مثل آن که ماه اوّل از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببیند.چهارم:مضطربه: و آن زنی است که چند ماه خون دیده، ولی عادت معینی پیدا نکرده، یا عادتش به هم خورده و عادت تازهای پیدا نکرده است.پنجم:مبتدئه: و آن زنی است که دفعهی اوّل خون دیدن او است.ششم:ناسیه: و آن زنی است که عادت خود را فراموش کرده است و هر کدام اینها احکامی دارند که در مسائل آینده گفته میشود.