واجب معین
پس از شروع در اعتکاف در صورتی که ان اعتکاف واجب معین مثل ان که نذر کرده باشد در زمان معینی اعتکاف نماید نباشد تا دو روز نگذشته باشد می تواند از اعتکاف رجوع کند و ان را بهم بزند ولی اگر هنگام نیت شرط کرده باشد که اگر برایش اتفاقی بیفتد بتواند رجوع کند بعد از گذشت دو روز هم می تواند رجوع نماید
عنوان مسئله:
پس از شروع در اعتکاف در صورتی که ان اعتکاف واجب معین مثل ان که نذر کرده باشد در زمان معینی اعتکاف نماید نباشد تا دو روز نگذشته باشد می تواند از اعتکاف رجوع کند و ان را بهم بزند ولی اگر هنگام نیت شرط کرده باشد که اگر برایش اتفاقی بیفتد بتواند رجوع کند بعد از گذشت دو روز هم می تواند رجوع نماید
پرسشهای مرتبط از این مرجع
سوال مرتبط یافت نشد
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی شرط کند اگر کاری برایش پیش آمد اعتکاف خود را (اگر چه در روز سوم) بهم بزند آیا میتواند در روز سوم اعتکاف خود را بهم بزند و آیا قضای آن لازم میآید یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر کسی شرط کند اگر کاری برایش پیش آمد اعتکاف خود را (اگر چه درروز سوم باشد) بهم بزند آیا میتواند در روز سوم اعتکاف خود را بهم بزند و آیا قضای آن لازم میآید یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا انسان میتواند از آغاز هنگام نیت شرط کند که اگر برایش اتفاقی افتاد، یا مشکلی پیش آمد â مثلا بگوید اگر هوا سرد شد â اعتکاف را رها میکنم حتی در روز سوم؟ آیا لازم است اتفاق یا مشکل خاصی را در نظر بگیرد یا نیازی نیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] آیا انسان میتواند از آغاز، هنگام نیّت، شرط کند که اگر برایش اتّفاقی افتاد یا مشکلی پیش آمد- مثلاً بگوید اگر هوا سرد شد- اعتکاف را رها میکنم حتی در روز سوّم؟ آیا لازم است اتّفاق یا مشکل خاصّی را در نظر بگیرد یا نیازی نیست؟
- [آیت الله سبحانی] فقهاء فرموده اند: کسی که روزه قضا دارد نمی تواند روزه مستحبی بگیرد حال اگر شخصی به خاطر ندانستن این مساًله روزه مستحبی نیّت کند و معتکف شود و قبل از غروب روز دوم متوجه شود وظیفه اش چیست؟ آیا قضای این اعتکاف در صورتی که نذر معین باشد واجب است؟ و اگر روز سوم متوجه مساًله شود قضای آن واجب چیست؟
- [آیت الله سبحانی] اگر معتکف در روز سوم مریض شود و یا ضرورتی پیش آید که باید برود و قبلاً هم شرط نکرده بود آیا می تواند اعتکافش را بهم بزند؟ (در اعتکاف واجب و مستحبی). اگر قبلا شرط کرده بود چطور؟ از حیث قضاء و کفّاره چه وظیفه ای دارد؟
مسائل مرتبط از این مرجع
- اگر اعتکاف را به یکی از اموری که ذکر شد باطل کند در صورتی که اعتکاف واجب غیر معین باشد مثل ان که اعتکاف را بدون ان که در وقت معینی باشد نذر کند باید دوباره به جا اورد و در صورتی که واجب معین باشد مثل ان که در وقت معینی اعتکاف را نذر کند یا اعتکاف مستحب باشد وانجام ان مبطل بعد از دو روز باشد بنا بر احتیاط واجب اعتکاف را قضا کند واگر در اعتکاف مستحب قبل از دو روز باشد قضا ندارد
- انچه در مساله قبل گذشت که روزه واجب معین را باطل می کند در روزه واجبی که وقت ان معین نباشد مانند روزه کفاره یا نذر غیر معین مبطل نیست و چنانچه پیش از ظهر دوباره به نیت خود برگردد روزه او صحیح است
- اگر غیر روزه ماه رمضان روزه معین دیگری بر انسان واجب باشد اگر ان وجوب از جهت حق الناس باشد مثل این که اجیر شده باشد که روز معینی را روزه بگیرد نمی تواند در ان روز مسافرت کند و همچنین است بنابر احتیاط واجب روزه واجب معین به غیر نذر مانند روز سوم اعتکاف و اما در صورتی که به سبب نذر معین شده باشد اقوی این است که می تواند سفر کند و روز دیگری را به جای ان روز روزه بگیرد
- کسی که پیش از اذان صبح بدون نیت روزه خوابیده است اگر پیش از ظهر بیدار شود و نیت روزه کند چنانچه روزه واجبی باشد که وقت ان معین است چه روزه ماه رمضان و چه غیر ان مثل این که نذر کرده باشد روز معینی را روزه بگیرد صحت روزه اش محل اشکال است و اگر روزه واجبی باشد که وقت معین ندارد صحیح است و در صورتی که بعد از ظهر بیدار شود نمی تواند نیت روزه واجب کند هر چند غیر معین باشد ولی در قضای روزه ماه رمضان عدم جواز بعد از ظهر تا عصر بنابر احتیاط است
- می توان تمام اقسام عقد بیمه را از باب تعهد بیمه کننده و بیمه شونده به پرداخت خسارت و مال معین قرار داد هرچند احوط ان است که مثلا بیمه شونده مال معینی به بیمه کننده صلح کند به شرط ان که بیمه کننده خسارت احتمالی که معین شده جبران نماید و بر بیمه کننده جبران واجب می شود و همچنین در صورتی که مال معین از طرف بیمه شونده عین باشد می توان عقد بیمه را به عنوان هبه به شرط تحمل خسارت احتمالی از جانب بیمه کننده انجام داد که بر بیمه کننده وفای به شرط واجب است
- اگر غیر از روزه ماه رمضان روزه معین دیگری بر انسان واجب باشد مثلا نذر کرده باشد که روز معینی را روزه بگیرد چنانچه عمدا تا اذان صبح نیت نکند روزه اش باطل است و همچنین است بنابر احتیاط اگر نداند که روزه ان روز بر او واجب است یا فراموش کند هر چند پیش از ظهر یادش بیاید و کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد
- زنی که عادت وقتیه و عددیه دارد اگر در وقت عادت یا جلوتر خون ببیند به قدری که عرفا بگویند عادتش جلو افتاده اگر چه ان خون نشانه های حیض را نداشته باشد باید به احکامی که برای زن حایض گذشت عمل کند و چنانچه بعد بفهمد حیض نبوده مثل این که پیش از سه روز پاک شود باید عبادتهایی را که به جا نیاورده قضا نماید و همچنین است در صورتی که از اول ایام عادت تاخیر بیفتد ولی خارج از عادت نباشد و اما خونی که خارج ایام عادت ببیند و دارای نشانه های حیض نباشد در صورتی که دو روز یا بیشتر از اخر ایام عادت متاخر باشد حیض نیست و در کمتر از دو روز بنابر احتیاط واجب جمع کند بین تروک حایض و اعمال مستحاضه
- در مساله قبل گذشت که حکم قرض دادن به بانک مانند حکم قرض گرفتن از بانک است و چنانچه در قرارداد وام شرط فایده و سود شده باشد ربا و حرام است و فرق نمی کند پولی که به بانک داده می شود به نحو سپرده ثابت باشد یعنی صاحب پول بر حسب قرار داد تا مدت معینی نمی تواند از پول خود استفاده نماید یا به نحو حساب در گردش باشد که هر موقع بخواهد می تواند از پول خود استفاده کند ولی چنانچه شرط سود نشود و خود را طلب کار نداند اگرچه بانک به او سود بدهد گذاشتن پول نزد ان بانک جایز است و در بانک های دولتی و مشترک که به شرکت دولت و مردم تاسیس شده است بنابر احتیاط واجب یک پنجم ان سود را به نیت مافی الذمه به سادات فقیر بدهد و بقیه از منافع ان سال می باشد که اگر در موونه ان سال صرف نشود باید خمس ان را بپردازد
- در مزارعه اموری معتبر است اول ایجاب از مالک و قبول از زارع به این که مالک زمین مثلا به زارع بگوید زمین را برای زراعت به تو واگذار کردم و زارع هم بگوید قبول کردم یا بدون این که حرفی بزنند مالک زمین را به زارع به قصد زراعت واگذار کند و زارع تحویل بگیرد و جایز است ایجاب از زارع و قبول از مالک باشد دوم صاحب زمین و زارع هر دو عاقل و بالغ باشند و باید کسی انها را به ناحق اکراه بر مزارعه نکرده باشد و مالک از تصرف در مال خود شرعا ممنوع نباشد مانند سفیه و کسی که از طرف حاکم شرع از تصرف در مال خود به جهت افلاس منع شده است و همچنین زارع مفلس در صورتی که مزارعه از طرف او مستلزم تصرف در مالش باشد و مزارعه با سفیه بدون اذن ولی جایز نیست سوم ان که حاصل زمین بین هر دو مشترک باشد پس اگر شرط کنند که تمام حاصل یا انچه اول یا اخر می رسد مال یکی از انان باشد مزارعه باطل است چهارم ان که سهم هر کدام به نحو کسر مشاع باشد مانند نصف یا ثلث حاصل پس اگر مالک بگوید در این زمین زراعت کن و هر چه می خواهی به من بده یا مقدار معینی مثلا ده من از حاصل را برای زارع یا مالک قرار دهند مزارعه باطل است پنجم ان که مدتی را که باید زمین در اختیار زارع باشد معین کنند و باید مدت به قدری باشد که در ان مدت به دست امدن حاصل ممکن باشد و اگر اول مدت را روز معینی و اخر مدت را رسیدن حاصل قرار دهند کافیست ششم ان که زمین قابل زراعت باشد و اگر زراعت در ان ممکن نباشد ولی بتوانند کاری کنند که زراعت ممکن شود مزارعه صحیح است هفتم ان که اگر منظور هر کدام انان زراعت مخصوصی است چیزی را که زارع باید بکارد معین کنند ولی اگر زراعت معینی را در نظر ندارند یا زراعتی را که هر دو در نظر دارند معلوم است لازم نیست ان را معین نمایند هشتم ان که مالک زمین را معین کند به گونه ای که مورد معامله مردد نباشد و ظاهر این است که تعیین به نحو کلی در معین کفایت می کند هر چند قطعات زمین با یکدیگر تفاوت داشته باشند نهم ان که خرجی را که هر کدام از انان باید بکنند معین نمایند ولی اگر خرجی را که هر کدام باید بکند معلوم باشد لازم نیست ان را معین نمایند
- استفاده ای که مال را برای ان اجاره می دهند چهار شرط دارد اول ان که حلال باشد بنابراین اجاره دادن دکان مثلا برای شراب فروشی و اجاره دادن وسیله حمل و نقل برای حمل شراب باطل است دوم ان که پول دادن برای ان استفاده سفهی و غیر عقلایی نباشد و همچنین ان عمل در شرع به طور مجان واجب نباشد پس اجیر شدن مثلا برای تجهیز اموات جایز نیست سوم ان که اگر چیزی را که اجاره می دهند چند فایده داشته باشد استفاده ای که مستاجر از ان می کند باید معین نمایند مثلا اگر حیوانی را که سواری می دهد و بار می برد اجاره دهند باید معین کنند که فقط سواری یا باربری ان مال مستاجر است یا همه استفاده های ان چهارم ان که مدت استفاده را معین نمایند و اگر مدت معلوم نباشد و به تعیین عمل رفع جهالت بشود کافیست مثلا کسی را اجیر کنند برای خیاطی به مدت ده روز و یا با خیاط قرار بگذارند که لباس معینی را به طور مخصوصی بدوزد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله سبحانی] اگر اعتکاف به یکی از چیزها باطل شود، اگر واجب بوده باید قضا کند، مگر این که در صیغه نذر یا به هنگام شروع، با خدا شرط کند که هر موقع بخواهد، اعتکاف را بر هم بزند.
- [آیت الله سیستانی] - انسان میتواند از آغاز هنگام نیتِ اعتکاف در غیر اعتکافِ واجبِ معین شرط کند که اگر مشکلی پیش آمد اعتکاف را رها کند. بنابراین وی میتواند با قرار دادن این شرط، در وقت پیش آمدن مشکل و مانع، اعتکاف را رها کند و اشکالی هم ندارد حتّی در روز سوّم، اما اگر معتکف شرط کند بدون عارض شدن هیچ سببی بتواند اعتکاف را قطع نماید، صحّت چنین شرطی، محلّ اشکال است. شایان ذکر است قرار دادن شرط مذکور (شرط رها کردن اعتکاف در اثنای آن) بعد از شروع اعتکاف یا قبل از شروع آن صحیح نیست بلکه باید همزمان و مقارن با نیت اعتکاف باشد.
- [آیت الله سیستانی] - اگر زنی که معتکف شده است بعد از اتمام روز دوّم اعتکاف، حائض شود واجب است فوراً از مسجد خارج شود و قضاء اعتکاف بر او بنا بر احتیاط واجب لازم میباشد، مگر آنکه در ابتدای اعتکاف شرط رجوع (شرط رها نمودن اعتکاف در اثنای آن) کرده باشد که تفصیل آن در مسأله (1759) گذشت.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است انسان، به هنگام شروع در اعتکاف، با خدا شرط کند که هر موقع که خواست مخیّر باشد که، اعتکاف را به هم بزند، خواه برای بر هم زدن، عذری باشد یا نباشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر اجاره دهنده یا مستأجر بفهمد که مغبون شده است ، چنانچه در موقع اجاره نمودن ملتفت نباشد که مغبون است ، میتواند اجاره را بهم بزند به تفصیلی که در مسأله (2083) گذشت . ولی اگر در قرار داد اجاره شرط کنند که اگر مغبون هم باشند حقّ بهم زدن معامله را نداشته باشند ، نمیتوانند اجاره را بهم بزنند .
- [آیت الله سیستانی] - اگر شخص معتکف به وسیله ارتکاب یکی از مُفسداتی که در مسائل پیش بیان شد، اعتکافش را باطل کند، پس اگر اعتکاف واجبِ معین باشد، بنا بر احتیاط واجب باید اعتکاف را قضاء کند، و اگر اعتکاف واجبِ غیر معین باشد مثل آنکه اعتکاف را بدون آنکه در وقت معیّنی باشد نذر کند، واجب است که اعتکاف را دوباره از سر گیرد، و اگر در اعتکاف مستحب باشد و بعد از اتمام روز دوّم اعتکاف را باطل کند، بنا بر احتیاط وجوبی اعتکاف را قضاء کند و اگر قبل از اتمام روز دوم، اعتکاف مستحب را باطل کند، چیزی بر عهده او نیست و قضاء ندارد. دهم: معتکف در مکان اعتکاف باقی بماند و از آن خارج نشود مگر در مواردی که خروج شرعاً جایز است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پیش از شروع مدّت اجاره ملک به طوری خراب شود که هیچ قابل استفاده نباشد یا قابل استفاده ای که شرط کرده اند نباشد، اجاره باطل می شود. و پولی که مستأجر به صاحب ملک داده، به او بر می گردد، بلکه اگر طوری باشد که بتواند استفاده مختصری هم از آن ببرد، می تواند اجاره را بهم بزند.
- [آیت الله سیستانی] تا وقتی خریدار و فروشنده از هم جدا نشدهاند ، میتوانند معامله را بهم بزنند ، و نیز اگر مشتری حیوانی را بخرد ، تا سه روز حقّ بهم زدن معامله را دارد . وهمچنین اگر پول جنسی را که خریده تا سه روز ندهد و جنس را تحویل نگیرد ، همانگونه که در مسأله (2083) گذشت ، فروشنده میتواند معامله را بهم بزند ، ولی کسی که مالی را صلح میکند ، در این سه صورت حقّ بهم زدن صلح را ندارد ، امّا در صورتی که طرف مصالحه در پرداخت مال المصالحه از حد متعارف تأخیر کند ، یا اینکه شرط شده باشد که مثلاً مال المصالحه را نقد بدهد و طرف عمل به شرط ننماید ، در این صورت میتواند صلح را بهم بزند ، و همچنین در بقیه صور دیگر که در احکام خرید و فروش گفته شد نیز میتواند صلح را بهم بزند ، در صورتی که یکی از دو طرف مصالحه مغبون باشد ، و اگر صلح برای رفع نزاع باشد نمیتواند صلح را بهم بزند ، بلکه در غیر این صورت نیز بنابر احتیاط واجب نباید مغبون معامله را بهم بزند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در روزه واجب معینی مثل روزه رمضان از نیت روزه گرفتن برگردد، روزه اش باطل است ولی چنانچه نیت کند که چیزی را که روزه را باطل می کند انجام دهد در صورتی که آن را انجام ندهد روزه اش صحیح است. همین طور در روزه مستحبی و روزه واجب غیر معین اگر پیش از ظهر بعد از این که از نیت روزه برگشت دوباره نیت روزه کند، روزه او صحیح است. چیزهایی که روزه را باطل می کند
- [آیت الله نوری همدانی] اگر غیر از روزة ماه رمضان روزة معین دیگری بر انسان واجب باشد ، مثلاً نذر کرده باشد که روز معینی را روزه بگیرد ، چنانچه عمداً تا اذان صبح نیت نکند ، روزه اش باطل است و اگر نداند که روزة آن روز بر او واجب است یا فراموش کند و پیش از ظهر یادش بیاید ، چنانچه کاری که روزه را باطل می کند ، انجام نداده باشد و نیت کند روزة او صحیح و گرنه باطل می باشد .