پاسخ به این سؤالات حکم زندگی دوباره بنده را دارد. 1.من دختری با مسلک اهل حق هستم. قصد دارم با پسر شیعه ازدواج کنم.حکم ازدواج برای ما چگونه خواهد بود، با توجه به اینکه بنده حضرت علی (ع) را تنها به عنوان امام اول قبول داشته و نعوذ بالله خدا نمی دانم؟ 2. آیا من با چنین افکاری کافر محسوب می شوم؟ 3. لطفا کافر را برای بنده تعرف کنید؟
فقیهان شیعه واژه کفر را در پنج معنا به کار برده اند و در مجموع، هفت گروه – با توجه به اختلاف فتاوا – در اصطلاح و کلمات فقها کافر شمرده شده اند: 1. منکران خداوند. 2. مشرکان (یعنی کسانی که برای خداوند متعال شریک و همتا قرار می دهند). 3.پیروان دیگر ادیان آسمانی؛ مثل : اهل کتاب. 4. منکران ضروریات دین با آگاهی از ضروری بودن آن. 5.کسانی که پیغمبری حضرت محمد بن عبدالله (ص) را قبول ندارند. 6. کسانی که به امام معصوم (ع) دشنام دهند یا دشمنش باشند؛ مثل خوارج و ناصبیان. 7. غلاة ( یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگوید خدا در او حلول کرده است).[1] عقاید اهل حق منحصر به چگونگی اعتقاد آنها نسبت به امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) نمی شود، بلکه مسائل متفاوت و مختلفی است که اظهار نظر درباره آنان سرنوشت ساز و مهم است. با توجه به اینکه شما اذعان کرده اید که از گروه اهل حق هستید، لازم است که برخی از عقاید ایشان را در ذیل بیاوریم؛ زیرا به تصریح منصفان زیادی، عقاید این فرقه، رتبه بندی است و به همه پیروان به طور کامل ابلاغ نمی شود. دهخدا در لغت نامه در واژه علی اللهیان درباره آداب و رسوم اهل حق می نویسد: روزه آنان در سال، سه روز است و پایانش جشن خاوندگار، به جای نماز خواندن نیاز یا کردار دارند که شرح این دو گذشت. مراسم عقد در این گروه در روستاها معمولاً به جای خواندن صیغه نکاح، مراسم خاصی دارند و صیغه عقد نمی خوانند ولی در شهرها مانند سایر مسلمانان رفتار می کنند. در خوردنیها و آشامیدنیها، محرّمات ندارند، بنابراین از خوردن گوشت خوک و یا نوشیدن شراب              باکی ندارند، نامهای بچه های خود را معمولاً با نام علی(ع) ختم می کنند. شارب گذاشتن بزرگترین مشخصه و ممیزه ظاهری این قوم است در نزد این گروه زدن شارب گناهی بس بزرگ است. این قوم در دنیا هیچ کس را بد نمی دانند، حتی شیطان را نیز بد نمی دانند. این امر باعث شده است که در میان فرق و مذاهب مختلف آزاد باشند. این قوم تبلیغات مذهبی ندارند، گاهی کلمات شهادت را تکرار می کنند، گاهی هم به زیارت مشاهد مشرفه می روند. بنا به نوشته صاحب "بستان مذاهب" این قوم به مصحف فعلی عقیده ندارند و می گویند که این قرآن، تحریف شده است.[2] البته می پذیریم اموری که از دهخدا ذکر شد مورد توافق همه اهل حقها نیست[3]. بهرحال مذهب ایشان مجموعه‏ای است از آراء و عقاید که تحت تاثیر افکار اسلامی، زردشتی و یهودی و مسیحی و مهرپرستی و مانوی و هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق، اجرای سه بوخت ‏یا سه اصل اخلاقی زردشتی، که «پندار نیک‏» و «گفتار نیک‏» و «کردار نیک‏» باشد از واجبات است. مفهوم این سه اصل در یک بیت‏ به گویش ترکی، از کلام «سرانجام‏» کتاب مقدس اهل حق خلاصه شده است: یاری چارچیون، باوری وجا پاکی و راستی، نیستی وردآ یعنی یاری چهار چیز است و به جای آورید، پاکی و راستی، نیستی و یاری. تناسخ و حلول: «تناسخ‏» یعنی حلول روح از قالبی به قالب دیگر، که در مذهب اهل حق سنگ اساس عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون‏» گویند. بعقیده ایشان در تن هر کس ذره‏ای از ذرات الهی موجوداست، و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش می‏باشد، و آن را گردش مظهر به مظهر نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی اند و می‏گویند هر بار خداوند حق تعالی با چندتن از فرشتگان مقرب خدا، به صورت اتحاد در بدنهای خاکی «حلول‏» می‏نماید، این «حلول‏» به منزله لباس پوشیدن و کندن است، که آن را به فارسی جامه و به ترکی «دون‏» گویند و همانست که در فلسفه برهمایی هندوئی «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام‏» آمده است، «خداوند در ازل درون دری می‏زیست، و سپس برای نخستین بار تجسم یافت، و به صورت شخصی به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد، و بار دوم به صورت علی (ع) ظاهر گشت.» در کتب مذهبی ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید، و باکی از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمی، شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب است. یعنی در جایی پنهان می‏شود، و در جای دیگر سر بر می‏دارد. منظور از این «تناسخ‏» و جای به جای شدن، و از بدنی به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمی از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته‏ای ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آنها را چهار ملک گویند، در ابدان دیگران تجسم می‏پذیرد، همانطور که خداوند در هفت صورت تجلی می‏کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلی نمایند، چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته‏ای به صورت سلمان، و در عهد خاوندگار فرشته‏ای به صورت بنیامین در آمد. در کتاب «سرانجام‏» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند، نخستین ایشان از زیر بغل خاوندگار پیدا شد، دومین آنها از دهان او، سومین آنها از نفسش، چهارمین از عروقش، پنجمین از نورش. در کتاب دیگری آمده است که بنیامین از عرق خاوندگار پیدا شد و آن رمز تواضع و فروتنی است، و داوود از نفس او و وی رمز خشم و غضب است، و موسی از سبلتان او، و وی رمز رحمت است، و رزبار از نبض او، و وی رمز احسان و نیکی است. اهل حق درباره حضرت علی (ع) می‏گویند، که او تجلی ذات خداست، و وی را «مظهر» تمام و کمال خدا می‏دانند، و اوست که در هر دوره و عصری ظهور کرده، و در جسم پاکان و مقدسان از اهل حق تجلی می‏کند. علی (ع) اصول مذهب حق را به سلمان، و به عده‏ای از یاران نزدیک خود بیاموخت. در دعای سفره، خطاب به حضرت علی (ع) گویند: «یا علی ایو الله، الحمد لله رب العالمین، سفره سلطان کرم، خاندان کرم، نور نبی، شکسته، بسته جان مدعی، بر ما حلال بر صاحبانش خیر و برکت‏» . آفرینش جهان: اهل حق معتقدند که آفرینش در دو مرحله اصلی انجام شده است، یکی خلقت «جهان معنوی‏» و دیگری خلقت «جهان مادی‏» . این افسانه‏ها در دفترها و متون دینی ایشان به لهجه گورانی، به صورتهای گوناگون حکایت‏شده است. گویند: در آنگاه اراده خداوند به آفرینش موجودات تعلق گرفت، و نخستین مخلوق پیر بنیامین را از زیر بغل خود خلق کرد، و نام او را جبرائیل گذاشت. پس از خلقت جبرائیل خداوند او را در پهنای دریای محیط رها کرد، هزاران سال گذشت تا به درخواست جبرائیل، شش تن دیگر از بطن در پیدا شدند، که با جبرائیل هفت تن شدند: جبرائیل (پیربنیامین) - اسرافیل (پیر داوود) - میکائیل (پیر موسی) - عزرائیل (مصطفی داوودان) - حور العین (رزباریا رمزبار) - عقیق (شاه ابراهیم) - یقین (شاه یادگار یا بابا یادگار) که او را یادگار حسین نیز گفته‏اند و او مظهر حسین بن علی (ع) است.))[4] آداب و رسوم و باورهای فرقه اهل حق آداب و رسوم و باورهای فرقه اهل حق با مذاهب و ادیان دیگر شباهت هایی دارد که اینک به برخی از آن اشاره می شود. در مسایل مربوط به نذر و قربانی آمده است که آب به جم "جمع" آورده می شود که جم نشینان هر یک جرعه ای از آن را می خورند و اگر کسی تشنه هم نباشد باید حتماً یک قطره بخورد این رسم در آیین زردشتیان و نیز در آیین مسیحیت است. اهل حق در موقع ذبح قربانی و نیز در جم خانه در هنگام انجام مراسم لباس سفید می پوشند و در حالت شبیه همین رسم (لباس سفید در میان زرتشتیان وجود دارد.) در آیین یاری به پیشوایان خود "پیر" خطاب می کنند در آیین مسیحیت نیز چنین است. در آیین یاری مادامی که مرید از عهده امتحان پیر بر نیاید عقاید مذهبی از او مخفی نگاه داشته می شود عین همین مطلب در آیین مهر پرستی (مسیحیت) وجود دارد. - در آیین یاری آمده است که بنیانگذاران این مسلک "شاه خوشین" و "سلطان صحاک" از مادران باکره به دنیا آمده اند، نظیر همین در مسیحیت است. روزه گرفتن در آیین یاری شباهت زیادی به روزه های یهودیان دارد، روزه های یهودی روی علت و حوادث معینی که مربوط به پیشوایان آنها بود برقرار گردید؛ در میان اهل حق، روزه سه روز، دوازدهم تا چهاردهم دی ماه(=روزه مرنو) و نیز پانزدهم تا هفدهم دی ماه (= روزه قولطاسی) روی حوادث و عللی که برای پیشوایان آنان به وجود آمده مرسوم شده است. در مسلک یاری شرط یارستان شدن سرسپردگی است شبیه همین در مسیحیت است که شرط مسیحی شدن غسل تعمید است. در اجرای سنتهای مراسم در ذکر جلی و خفی که بین مسلک یاری رواج دارد، شبیه این در مسلک متصوفه وجود دارد.[5] همه این مطالب نشان می دهد که عقاید ایشان، مخالف دستورات اسلام است. و با این عقاید قطعاً شامل تعریف مراجع محترم از کافر می شوند. مگر آنکه شخص به این عقاید ایمان نداشته باشد و معتقد به معتقدات شیعه شود. برای آگاهی از جواز یا عدم جواز ازدواج نک: نمایه: ازدواج با زن غیر مسلمان، سؤال 1198 (سایت: 1201) .     [1] رساله توضیح المسائل نه مرجع ، تدوین و تطبیق راشدی، لطیف و راشدی، سعید، ص 71 - 73 ، انتشارات پیام عدالت، چاپ اول ، 1385 ش. با استفاده از سؤال 3008 (سایت: 3260) . [2] لغت نامه دهخدا طبع جدید ص 14255 – 14256. [3] واحد پاسخگوی به سؤالات،سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. [4] مشکور،محمد جواد،فرهنگ فرق اسلامی،ص87 [5] واحد پاسخگوی به سؤالات،سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.  
عنوان سوال:

پاسخ به این سؤالات حکم زندگی دوباره بنده را دارد.
1.من دختری با مسلک اهل حق هستم. قصد دارم با پسر شیعه ازدواج کنم.حکم ازدواج برای ما چگونه خواهد بود، با توجه به اینکه بنده حضرت علی (ع) را تنها به عنوان امام اول قبول داشته و نعوذ بالله خدا نمی دانم؟
2. آیا من با چنین افکاری کافر محسوب می شوم؟
3. لطفا کافر را برای بنده تعرف کنید؟


پاسخ:

فقیهان شیعه واژه کفر را در پنج معنا به کار برده اند و در مجموع، هفت گروه – با توجه به اختلاف فتاوا – در اصطلاح و کلمات فقها کافر شمرده شده اند:



1. منکران خداوند.


2. مشرکان (یعنی کسانی که برای خداوند متعال شریک و همتا قرار می دهند).


3.پیروان دیگر ادیان آسمانی؛ مثل : اهل کتاب.


4. منکران ضروریات دین با آگاهی از ضروری بودن آن.


5.کسانی که پیغمبری حضرت محمد بن عبدالله (ص) را قبول ندارند.


6. کسانی که به امام معصوم (ع) دشنام دهند یا دشمنش باشند؛ مثل خوارج و ناصبیان.


7. غلاة ( یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگوید خدا در او حلول کرده است).[1]


عقاید اهل حق منحصر به چگونگی اعتقاد آنها نسبت به امام علی(ع) و دیگر ائمه(ع) نمی شود، بلکه مسائل متفاوت و مختلفی است که اظهار نظر درباره آنان سرنوشت ساز و مهم است.


با توجه به اینکه شما اذعان کرده اید که از گروه اهل حق هستید، لازم است که برخی از عقاید ایشان را در ذیل بیاوریم؛ زیرا به تصریح منصفان زیادی، عقاید این فرقه، رتبه بندی است و به همه پیروان به طور کامل ابلاغ نمی شود.


دهخدا در لغت نامه در واژه علی اللهیان درباره آداب و رسوم اهل حق می نویسد: روزه آنان در سال، سه روز است و پایانش جشن خاوندگار، به جای نماز خواندن نیاز یا کردار دارند که شرح این دو گذشت. مراسم عقد در این گروه در روستاها معمولاً به جای خواندن صیغه نکاح، مراسم خاصی دارند و صیغه عقد نمی خوانند ولی در شهرها مانند سایر مسلمانان رفتار می کنند.


در خوردنیها و آشامیدنیها، محرّمات ندارند، بنابراین از خوردن گوشت خوک و یا نوشیدن شراب              باکی ندارند، نامهای بچه های خود را معمولاً با نام علی(ع) ختم می کنند.


شارب گذاشتن بزرگترین مشخصه و ممیزه ظاهری این قوم است در نزد این گروه زدن شارب گناهی بس بزرگ است. این قوم در دنیا هیچ کس را بد نمی دانند، حتی شیطان را نیز بد نمی دانند. این امر باعث شده است که در میان فرق و مذاهب مختلف آزاد باشند. این قوم تبلیغات مذهبی ندارند، گاهی کلمات شهادت را تکرار می کنند، گاهی هم به زیارت مشاهد مشرفه می روند. بنا به نوشته صاحب "بستان مذاهب" این قوم به مصحف فعلی عقیده ندارند و می گویند که این قرآن، تحریف شده است.[2] البته می پذیریم اموری که از دهخدا ذکر شد مورد توافق همه اهل حقها نیست[3].


بهرحال مذهب ایشان مجموعه‏ای است از آراء و عقاید که تحت تاثیر افکار اسلامی، زردشتی و یهودی و مسیحی و مهرپرستی و مانوی و هندی و افکار فلاسفه قرار گرفته است. در دستورهای دینی اهل حق، اجرای سه بوخت ‏یا سه اصل اخلاقی زردشتی، که «پندار نیک‏» و «گفتار نیک‏» و «کردار نیک‏» باشد از واجبات است. مفهوم این سه اصل در یک بیت‏ به گویش ترکی، از کلام «سرانجام‏» کتاب مقدس اهل حق خلاصه شده است: یاری چارچیون، باوری وجا پاکی و راستی، نیستی وردآ یعنی یاری چهار چیز است و به جای آورید، پاکی و راستی، نیستی و یاری.


تناسخ و حلول: «تناسخ‏» یعنی حلول روح از قالبی به قالب دیگر، که در مذهب اهل حق سنگ اساس عقاید ایشان است. حلول ذات را «دونادون‏» گویند. بعقیده ایشان در تن هر کس ذره‏ای از ذرات الهی موجوداست، و ظهور روحانی حق در صورت جسمانی پاکان و برگزیدگان، همیشه در گردش می‏باشد، و آن را گردش مظهر به مظهر نامند. در این باره آنان معتقد به هفت جلوه پیاپی اند و می‏گویند هر بار خداوند حق تعالی با چندتن از فرشتگان مقرب خدا، به صورت اتحاد در بدنهای خاکی «حلول‏» می‏نماید، این «حلول‏» به منزله لباس پوشیدن و کندن است، که آن را به فارسی جامه و به ترکی «دون‏» گویند و همانست که در فلسفه برهمایی هندوئی «کارما» آمده است. چنان که در کتاب «سرانجام‏» آمده است، «خداوند در ازل درون دری می‏زیست، و سپس برای نخستین بار تجسم یافت، و به صورت شخصی به نام خاوندگار یا کردگار جهان مجسم شد، و بار دوم به صورت علی (ع) ظاهر گشت.» در کتب مذهبی ایشان آمده است که از رنج مرگ نهراسید، و باکی از مرگ نیست، زیرا مرگ آدمی، شبیه به پنهان شدن مرغابی زیر آب است. یعنی در جایی پنهان می‏شود، و در جای دیگر سر بر می‏دارد. منظور از این «تناسخ‏» و جای به جای شدن، و از بدنی به بدن دیگر رفتن، پاک شدن آدمی از گناهان است. هرگاه خداوند به صورت بشر برجسته‏ای ظاهر شود، چهار یا پنج فرشته که آنها را چهار ملک گویند، در ابدان دیگران تجسم می‏پذیرد، همانطور که خداوند در هفت صورت تجلی می‏کند، فرشتگان نیز در هفت صورت تجلی نمایند، چنان که در کتاب عهد سلطان سهاک فرشته‏ای به صورت سلمان، و در عهد خاوندگار فرشته‏ای به صورت بنیامین در آمد.


در کتاب «سرانجام‏» آمده است که فرشتگان صادر از خداوند هستند، نخستین ایشان از زیر بغل خاوندگار پیدا شد، دومین آنها از دهان او، سومین آنها از نفسش، چهارمین از عروقش، پنجمین از نورش.


در کتاب دیگری آمده است که بنیامین از عرق خاوندگار پیدا شد و آن رمز تواضع و فروتنی است، و داوود از نفس او و وی رمز خشم و غضب است، و موسی از سبلتان او، و وی رمز رحمت است، و رزبار از نبض او، و وی رمز احسان و نیکی است.


اهل حق درباره حضرت علی (ع) می‏گویند، که او تجلی ذات خداست، و وی را «مظهر» تمام و کمال خدا می‏دانند، و اوست که در هر دوره و عصری ظهور کرده، و در جسم پاکان و مقدسان از اهل حق تجلی می‏کند. علی (ع) اصول مذهب حق را به سلمان، و به عده‏ای از یاران نزدیک خود بیاموخت. در دعای سفره، خطاب به حضرت علی (ع) گویند: «یا علی ایو الله، الحمد لله رب العالمین، سفره سلطان کرم، خاندان کرم، نور نبی، شکسته، بسته جان مدعی، بر ما حلال بر صاحبانش خیر و برکت‏» .


آفرینش جهان: اهل حق معتقدند که آفرینش در دو مرحله اصلی انجام شده است، یکی خلقت «جهان معنوی‏» و دیگری خلقت «جهان مادی‏» . این افسانه‏ها در دفترها و متون دینی ایشان به لهجه گورانی، به صورتهای گوناگون حکایت‏شده است.


گویند: در آنگاه اراده خداوند به آفرینش موجودات تعلق گرفت، و نخستین مخلوق پیر بنیامین را از زیر بغل خود خلق کرد، و نام او را جبرائیل گذاشت. پس از خلقت جبرائیل خداوند او را در پهنای دریای محیط رها کرد، هزاران سال گذشت تا به درخواست جبرائیل، شش تن دیگر از بطن در پیدا شدند، که با جبرائیل هفت تن شدند: جبرائیل (پیربنیامین) - اسرافیل (پیر داوود) - میکائیل (پیر موسی) - عزرائیل (مصطفی داوودان) - حور العین (رزباریا رمزبار) - عقیق (شاه ابراهیم) - یقین (شاه یادگار یا بابا یادگار) که او را یادگار حسین نیز گفته‏اند و او مظهر حسین بن علی (ع) است.))[4]


آداب و رسوم و باورهای فرقه اهل حق


آداب و رسوم و باورهای فرقه اهل حق با مذاهب و ادیان دیگر شباهت هایی دارد که اینک به برخی از آن اشاره می شود.


در مسایل مربوط به نذر و قربانی آمده است که آب به جم "جمع" آورده می شود که جم نشینان هر یک جرعه ای از آن را می خورند و اگر کسی تشنه هم نباشد باید حتماً یک قطره بخورد این رسم در آیین زردشتیان و نیز در آیین مسیحیت است.


اهل حق در موقع ذبح قربانی و نیز در جم خانه در هنگام انجام مراسم لباس سفید می پوشند و در حالت شبیه همین رسم (لباس سفید در میان زرتشتیان وجود دارد.)


در آیین یاری به پیشوایان خود "پیر" خطاب می کنند در آیین مسیحیت نیز چنین است.


در آیین یاری مادامی که مرید از عهده امتحان پیر بر نیاید عقاید مذهبی از او مخفی نگاه داشته می شود عین همین مطلب در آیین مهر پرستی (مسیحیت) وجود دارد.


- در آیین یاری آمده است که بنیانگذاران این مسلک "شاه خوشین" و "سلطان صحاک" از مادران باکره به دنیا آمده اند، نظیر همین در مسیحیت است.


روزه گرفتن در آیین یاری شباهت زیادی به روزه های یهودیان دارد، روزه های یهودی روی علت و حوادث معینی که مربوط به پیشوایان آنها بود برقرار گردید؛ در میان اهل حق، روزه سه روز، دوازدهم تا چهاردهم دی ماه(=روزه مرنو) و نیز پانزدهم تا هفدهم دی ماه (= روزه قولطاسی) روی حوادث و عللی که برای پیشوایان آنان به وجود آمده مرسوم شده است.


در مسلک یاری شرط یارستان شدن سرسپردگی است شبیه همین در مسیحیت است که شرط مسیحی شدن غسل تعمید است.


در اجرای سنتهای مراسم در ذکر جلی و خفی که بین مسلک یاری رواج دارد، شبیه این در مسلک متصوفه وجود دارد.[5]


همه این مطالب نشان می دهد که عقاید ایشان، مخالف دستورات اسلام است. و با این عقاید قطعاً شامل تعریف مراجع محترم از کافر می شوند. مگر آنکه شخص به این عقاید ایمان نداشته باشد و معتقد به معتقدات شیعه شود.


برای آگاهی از جواز یا عدم جواز ازدواج نک: نمایه: ازدواج با زن غیر مسلمان، سؤال 1198 (سایت: 1201) .
    [1] رساله توضیح المسائل نه مرجع ، تدوین و تطبیق راشدی، لطیف و راشدی، سعید، ص 71 - 73 ، انتشارات پیام عدالت، چاپ اول ، 1385 ش. با استفاده از سؤال 3008 (سایت: 3260) .
[2] لغت نامه دهخدا طبع جدید ص 14255 – 14256.
[3] واحد پاسخگوی به سؤالات،سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
[4] مشکور،محمد جواد،فرهنگ فرق اسلامی،ص87
[5] واحد پاسخگوی به سؤالات،سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

 





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین