خانواده
خانواده، اولین نهاد اجتماعی و کوچکترین واحد تشکیل دهنده جامعه است.
سلام بسیار زیاد شرمنده ام و حرفی برای گفتن ندارم. در جمع چهار نفره خانواده غیبت شما رو کردم که الان فکر می کنم با تهمت هم همراه بوده. شرمنده ام. قصد خیر داشتم مثلا! به بزرگی خودتون ببخشید و حلال کنید. بخشش از بزرگان است...
سلام/ یعنی فقط و فقط پشت سر من حرف زدید؟! اگر این طور است حتما می بخشم و حلال فقط در همان جمع اصلاح کنید. اما اگر معمولا غیبت می کنید و خدای نکرده عادت شده باید ترسید چون گناهان به هم راه دارند -مثل کوچه های یک محله- و غیبت، دروغ و تهمت را با خود می آورد و ... باید چاره ای برای ترک این عادت ناپسند کرد. به هر حال من می بخشم خدا هم همه ی ما را ببخشد. غفرالله لنا و لکم
سلام/ یعنی فقط و فقط پشت سر من حرف زدید؟! اگر این طور است حتما می بخشم و حلال فقط در همان جمع اصلاح کنید. اما اگر معمولا غیبت می کنید و خدای نکرده عادت شده باید ترسید چون گناهان به هم راه دارند -مثل کوچه های یک محله- و غیبت، دروغ و تهمت را با خود می آورد و ... باید چاره ای برای ترک این عادت ناپسند کرد. به هر حال من می بخشم خدا هم همه ی ما را ببخشد. غفرالله لنا و لکم
عنوان سوال:
سلام بسیار زیاد شرمنده ام و حرفی برای گفتن ندارم. در جمع چهار نفره خانواده غیبت شما رو کردم که الان فکر می کنم با تهمت هم همراه بوده. شرمنده ام. قصد خیر داشتم مثلا! به بزرگی خودتون ببخشید و حلال کنید. بخشش از بزرگان است...
پاسخ:
سلام/ یعنی فقط و فقط پشت سر من حرف زدید؟! اگر این طور است حتما می بخشم و حلال فقط در همان جمع اصلاح کنید.
اما اگر معمولا غیبت می کنید و خدای نکرده عادت شده باید ترسید چون گناهان به هم راه دارند -مثل کوچه های یک محله- و غیبت، دروغ و تهمت را با خود می آورد و ...
باید چاره ای برای ترک این عادت ناپسند کرد. به هر حال من می بخشم خدا هم همه ی ما را ببخشد. غفرالله لنا و لکم
- [سایر] با سلام، من حدود 5 سال قبل به فردی تهمت ناروایی زدم. گرفتن حلالیت از آن شخص برایم اصلاً مقدور نیست چراکه ممکن است دعوا و اختلاف بزرگی در خانواده بوجود بیاید و زندگی مشترک خودم لطمه ببیند. حال عذاب وجدان بسیاری دارم، آیا الآن به بهانه سفر حج میتوانم با بیان این جمله که (مرا حلال میکنید)، به صورت کلی از آن شخص حلالیت بخواهم؟
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما حاج آقا ما التماس دعا بسیار داریم اگر بلد نیستم نامه اداری خوب بنویسم به بزرگی خودتون این بنده رو ببخشید راستش رو بخوایین من توی دانشگاه علوم تحقیقات هم درس می خونم و هم همکار دانشجو هستم من برای برنامه ریزی سال پیشنهاد دادم که شما رو دعوت کنیم تا برای سالروز ازدواج حضرت زهرا (س)تشریف بیارین و رئیس امور فرهنگی دانشگاه هم با کمال میل پذیرفته حالا موندم که اگه شما مخالفت کنین من چیکار کنم لطفا منو ببخشید و راهنمایی خودتون رو شامل حال من بکنید. ---------------------------------------------- سلام ببخشید دوباره مزاحم شدم حاج آقا لطفا این رو به بی ادبی بنده یا بی مسئولیتی مسئولان دانشگاه نگیرید این کار به عهده من است تا به قول بعضی هانشون بدم که ما جوونا هم می تونیم از یه شخصیت مهم دعوت کنیم و اونا هم به ما اعتماد کرده و دعوت ما رو می پزیرن .جبران می کنم
- [سایر] با سلام و خسته نباشید! ببخشید من یک مشکل بزرگی توی خانواده ما افتاده اگه ممکن است کمک کنید! من یک دختری رو میخوام! این موضوع رو هم به مادرم گفتم! حدود 4 ماه پیش! که گفت دختر خوبیه! منم قبولش دارم اما العان زود! این قضیه شد واسه 1 ماه قبل عید که یک دعوای خانوادگی بین خانواده ما و اونا افتاد! آخه فامیل میشیم! از اون موقع تا حالا نمیدونم چه کنم!
- [سایر] با یاد حق سلام حاج آقامن یکی از حاضران توی جشن دخترانه هستم که با ذوق وشوق زیاد همراه خانواده اومدم تا از صحبتهای شیرین شما استفاده کنم اما متاسفانه به همون دلایلی که خودتون میدونید نشد،ولی دوست دارم انشاءالله دفعه بعد که اومدید حتماًیه سر به مسجدصاحب الزمان محله آیت الله غفاری بزنید، حاج اقا این مسجد در عین سادگیش با همه ی مسجدا فرق میکنه اهالیش مشتاقانه منتظر حضور شما وشنیدن حرفای قشنگتون هستند.حق نگهدارتون،یا علی
- [سایر] سلام حاج آقا فکر نمیکردم شما به قولتون عمل نکنید! خودتون گفتید بچه های خوبی هستید حتما میام دانشگاتون خودتون گفتید اگه حتی یه چهره گناه آلود بینتون ببینم دیگه نمیام یعنی ما اینقدر گناه آلودبودیم که دیگه نیومدید؟ یعنی حتی یه نفر توی اون جمع نبود که به احترامش بازم بیاید ؟خود حضرت آقا اون شب بین روحانیون گفت روحانیت مسئول دینداری مردم هستند ما تازه داشتیم به شوق این کلاس چهار تا چیز اضافه یادمیگرفتیم تازه داشتیم یه نگاه جدید نسبت به دینمون پیدا میکردیم بچه ها خیلی دوست دارند شما بازم بیاید اگه خطایی از ما سرزده به حرمت فاطمه زهرا ببخشید وبیاید دیگه بقیه اش با خودتونه ما هنوز شاگرد شماییم وبه شما مدیون. دمی با نیک خواهان متفق باش/ غنیمت دان امور اتفاقی
- [سایر] سلام : من دختری 26 ساله ام. پدرم کارمند بازنشسته و مادرم خانه دار است .دارای لیسانس ریاضی محض از دانشگاه دولتی ام. 2برادر و 1خواهر دارم. سختی درسها را با امید به اینکه روزی کمک پدر میشوم با شیرینی به ا تمام رساندم. حال 3سال است که بیکارم با اینکه رتبه 2 بین هم دوره ایهایم داشتم و در ارزوی یک لحظه تدریسم با اینکه خیلی دنبال کار بوده ام اما حتی به عنوان حق التدریس نیز مشغول به کار نشده ام و شرمنده خستگی ها و زحمات پدرم هستم. شما خودتون میدونید که چرخوندن زندگی 6 نفره با حقوق ناچیز بازنشستگی سخته وپدرم روزانه 8 ساعت کار میکند وما از دیدن خستگیهای او ناراحت میشویم و کاری از دست ما بر نمی اید . خواستگار خوبی هم نداشتم که باری از دوش پدرم بردارم قصدم ناامیدی نیست چون بزرگترین گناه است.در این زمانه دخترای خوب تو خونه میمونند . امیدم به خدا و راهنمایی شماست.
- [سایر] سلام حاج آقا، گفته بودین بیشتر توضیح بدم. حقیقتش تنها دارائیم که با کلی زحمت جمع کرده بودم و کاملا\" حلال بود در یک سرمایه گذاری به باد رفت و مشکلات مالی فراوانی برایم ایجاد شده. از طرفی هم هنوز همسرم موضوع را نمی داند و بدلیل مسائل مالی که داریم جرأت بیانش را ندارم. احساس می کنم خدا نمیخواد کمکم کنه چون کمی بی عقلی کردم بخاطر همین نمیتونم درست و با اطمینان نماز بخونم از خدا شرمنده ام و نمیدونم باید چه کار کنم.
- [سایر] سلام. وظیفه ما دانش آموزها چیه؟ باور کنید بدجور سردرگمم. منو بچه حساب نکنید، من با دانشجوها معاشرت می کنم.هرکی یه چیزی میگه.من واقعا دنبال خدا و امام زمان می گردم. الان یه راهنما میخوام که بدونم دقیقا باید چیکار کنم اولویت با چیه؟ درس؟ کسب مهارت؟ ورزش؟ کار توی خونه (دخترهستم)؟ دشمن شناسی؟ دنبال دین رفتن؟ خواهش می کنم نگید همش باهم. چون نمیشه یعنی امتحان کردم نشده. من میخوام بدونم چه جوری باشم که اسلام به من افتخار کنه. خانواده ام اصلا اصلا باهام همراه نیستند خودتون درک کنید اصلا یه برنامه روزانه میخوام، تمام حرفم همین بود و این مورد آخر برام مهمه.
- [سایر] با سلام. من با نامزدم همیشه سر خونه بحث میکنیم. نامزدم خیلی به مادرش وابسته هست و تنها پسر خانواده و از من میخاد که همراه پدر و مادرش تو یه آپارتمان زندگی کنیم مثلا مادرش بالا و ما پایین. ولی من اصلا دلم نمیخاد اینجوری زندگی کنم چون احساس میکنم مستقل نیستم و حس میکنم اینجوری همسرم هنوز به خانوادش وابسته هست. ازش میخام که کلا از همه جدا زندگی کنیم ولی قبول نمیکنه. خودشم با نظر من موافقه ولی میگه نمیخام دل مادرمو بشکنم . بهش میگم باید جوری که خودمون میخایم زندگی کنیم ولی هر حرفی بهش میزنم ه
- [سایر] جناب حجةالاسلام آقای مرادی با سلام و احترام 1- حقیقتا از روی شما شرمنده هستم. تاکنون پیامهایی برایتان ارسال کرده ام که هم بی احترامی به شما بوده و هم بی نوجهی به ضوابط (با این که فکر می کردم دارم ضوابط را رعایت می کنم!) 2- اکنون فقط شرمسارم و عذرخواه. و امیدوارم مرا ببخشید 3- در این مدت 40 صفحه از پیامهای پربازدید + همه ی پیامهای ارسالی را خواندم و هر لحظه بیشتر خجالت کشیدم به خاطر پیامهایم. 4- می توانم از شما تقاضا کنم اگر مرا لایق بخشش میدانید و از خطایم می گذرید، همه ی پیامهایی را که با این ایمیل برایتان ارسال کرده ام پاک کنید و این سوء سابقه ی مرا از یاد ببرید؟ 5- باز هم معذرت می خواهم و امیدوارم مرا ببخشید. 6- از شما بی نهایت ممنونم. سلامتی و توفیق هر چه بیشتر شما را از خدای مهربان خواستارم و التماس دعا دارم. ببخشید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 18بهمن90 - تهران
مسئله مرتبط یافت نشد