بر فرض سؤال که سخن ناحقی را نسبت به آن شخص بیان نمودید، لازم است، در حد امکان گفته‌های خود را برای هر کس که بیان کردید، تکذیب کنید و از شخصی که به او اهانت شده به نحوی(مانند آنچه در سؤال ذکر شده) رضایت بگیرید، ولی لازم نیست بگویید بابت چیست. در هر حال از توبه و استغفار در درگاه الهی نباید غافل بود و استغفار برای طرف مقابل نیز یکی از عوامل تخفیف‌دهنده گناه است. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1] حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): باید گفته‌های خود را به هر کس که رساندید تکذیب کنید و از شخصی که به او اهانت کرده‌اید به نحوی تحصیل رضایت نمایید و لازم نیست بگویید بابت چیست. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): می‌توانید. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): مانعی ندارد. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): در صورت امکان از صاحبان حق حلالیت بطلبید و اگر این کار ممکن نیست برای آنها کار خیر کنید تا آنها از شما راضی شوند. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی): لازم است برای خودتان استغفار کنید و برای وی نیز استغفار کنید و در شرائط مطلوب از وی حلالیت بطلبید. [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
با سلام، من حدود 5 سال قبل به فردی تهمت ناروایی زدم. گرفتن حلالیت از آن شخص برایم اصلاً مقدور نیست چراکه ممکن است دعوا و اختلاف بزرگی در خانواده بوجود بیاید و زندگی مشترک خودم لطمه ببیند. حال عذاب وجدان بسیاری دارم، آیا الآن به بهانه سفر حج میتوانم با بیان این جمله که (مرا حلال میکنید)، به صورت کلی از آن شخص حلالیت بخواهم؟
بر فرض سؤال که سخن ناحقی را نسبت به آن شخص بیان نمودید، لازم است، در حد امکان گفتههای خود را برای هر کس که بیان کردید، تکذیب کنید و از شخصی که به او اهانت شده به نحوی(مانند آنچه در سؤال ذکر شده) رضایت بگیرید، ولی لازم نیست بگویید بابت چیست.
در هر حال از توبه و استغفار در درگاه الهی نباید غافل بود و استغفار برای طرف مقابل نیز یکی از عوامل تخفیفدهنده گناه است.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
باید گفتههای خود را به هر کس که رساندید تکذیب کنید و از شخصی که به او اهانت کردهاید به نحوی تحصیل رضایت نمایید و لازم نیست بگویید بابت چیست.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
میتوانید.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
مانعی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
در صورت امکان از صاحبان حق حلالیت بطلبید و اگر این کار ممکن نیست برای آنها کار خیر کنید تا آنها از شما راضی شوند.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
لازم است برای خودتان استغفار کنید و برای وی نیز استغفار کنید و در شرائط مطلوب از وی حلالیت بطلبید. [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی) توسط سایت اسلام کوئست.
- [سایر] ما سال 85ازدواج کرده ایم هر دو دارای مدرک فوق لیسانس مهندسی و شاغل می باشیم و هر دو از خانواده های متوسطی بوده و از نظر قومیت، سطح طبقاتی ،فرهگی و مذهبی کاملاً مشابه می باشیم همسرم 3 سال بزرگتر از من است . از طریق یک سایت اجتماعی با هم آشنا شدیم،بعد از 3 ماه ارتباط کاملاً معمولی اینترنتی، با هم ملاقات کردیم و بعد از چند بار ملاقات که حدود 3 ماه به طول انجامید ،خواستگاری و بعد از یکسال عقد ،زندگی مشترکمان را شروع کردیم. در ابتدای ازدواجمان ،همسرم از نظر مالی هیچ سرمایه ای نداشت و کل مخارج اولیه را من دادم ، و خانواده ها از این موضوع مطلع نبودند،زندگی مشترکمان را با قناعت کامل ولی سرشار از عشق شروع کردیم خلاصه به شکل خیلی عجیبی حتی بدون داشتن وسایل اولیه زندگی مثلاً تلویزیون، لباسشویی ،فرش و ... ،زندگیمان را شروع کردیم ناگفته نماند که درآمدمان در طول یکسال دوران عقد را خرج خرید یک آپارتمان کوچک کرده بودیم،(آغاز زندگی مشترک) در طول این چند سال با تلاش هردویمان توانستیم رفاه قابل قبولی برای خود فراهم کنیم و هیچ مشکل مالی ای نداریم. 3 سال اول زندگی بسیار شیرینی داشتیم ولی از 2 سال پیش احساس می کنم که عشق در زندگیمان کمرنگ شده است. چند سال اول ازدواجمان همیشه موبایلش را چک می کردم و بهش گیر می دادم ولی الان بیش از 6 ماه است که اصلاً موبالیلش را چک نکرده ام حال مشکل من با همسرم اینست که 2 سال پیش از طرف محل کارش رفته بود چین و بعد از برگشتن از چین به طور اتفاقی ایمیلش را با یک دختر چینی دیدم ،به بهانه یاد گرفتن زبان چینی با او وارد صحبت شده بود و چند تا جمله دوستانه برای او نوشته بود که من بسیار ناراحت شدم، موضوع را بهش گفتم و او هم کلی معذرت خواهی کرد ولی بی اعتمادی در من ریشه کرد، پارسال رفت روسیه(ماموریت کاری) که باز هم متوجه شدم که با یک خانم روسی که در آن شرکت روسی بود با کلمات محبت آمیز اس ام اس داده است و باز هم به او گفتم و باز معذرت خواهی کرد تا اینکه چند روز پیش خودش گفت چند ماهی است با یک خانم مجردی که قبلاً همکارش بوده و مشکل پیدا کردن کار داشته است وارد صحبت شده و چند جا آن خانم را برای پیدا کردن کار معرفی کرده است و در طول این چند ماه با آن خانم همصحبت شده و گاهی اوقات هم کلمات محبت آمیز رد و بدل شده و الان آن خانم همسر من را از خود رانده و همسر من هم دچار عذاب وجدان شده و موضوع را به من گفت. خودش می گوید به قصد کمک به آن خانم بود و قصد بدی نداشته و...(ارتباطاش صرفاً ایمیل و تلفنی بوده) خلاصه دنیا روی سرم خراب شده ،دیگر اصلاً انگیزه زندگی کردن باهاش رو ندارم،خواهش کرد که ببخشمش و بهش فرصت جبران بدم . چه جوری می تونم دوباره بهش اعتماد کنم؟ ولی نمی دانم الان چیکار کنم؟
- [سایر] با سلام و احترامو عرض خسته نباشیدممنون از این که وقت می گذارید و پاسخ اینجانب را می دهیدبنده و همسرم حدود 5 ماه است که ازدواج کردیم و تقریبا هر سه یا چهار روز با هم دعوا داریم. علی رغم این که یک سال با هم عقد بوده ایم اما حالا که وارد زندگی مشترک شده ایم می بینم کلی اختلاف داریم. من از بچگی روی پای خودم ایستاده ام و در یک خانواده پدر سالار بزرگ شده ام. دبیر هستم و دانشجوی ترم سوم دکتری هستم. همسرم فوق لیسانسه اما نمیدونم چرا حرف من رو نمی فهمه. همسرم در یک خانواده زن سالار و فرزند سالار بزرگ شده و پدرش همیشه پیرو حرفهای بچه هایش و زنش بوده است.همسرم مانتویی بود و زیاد به حجابش حساس نبود اما اهل نماز روزه است. قبل از ازدواج گفتم باید چادر بپوشی و حجابت رو بیشتر رعایت کنی اون موقع ها می گفت مشکلی ندارم و دوران قبل از عقد بخوبی اجرا می کرد اما از بعد از عقد تا کنون ربانم مو درآورد بسکه بهش تذکر میدم فلان جاتو بپوشون و ...به همسرم میگم موقع احوالپرسی با مردها یا پدر و برادرم سنگین تر برخورد کن بیشتر و کاملتر احوالپرسی کن اجتماعی تر باش اما اصلا به حرف من توجهی نمی کند می گوید تو غیر عادی هستی همه دوستام مثل من و بدتر از من هستندبهش میگم پیش پدر و مادرم اگر حتی غمگین و ناراحت هستی احترام نگه دار و خوش برخورد باش اما افسوسوقتی تو خونه داره کار نظافت و آشپزی رو برای خودمون دونفر انجام میده بعدا سرکوفت میزنه میگه من شدم نوکر تو این خونهتو فامیلای ما همه از لحاظ تحصیلی پایین تر هستند و شوهراشون کارگر یا بنا هستند ولی همه شوهراشونو با لفظ آقا صدا می کننند اما چند بار از همسرم خواستم که به من هم در جمع آقا رضا بگوید اما بهانه می آورد انگار که باعث کسر شانش می شودپدرومادرم بارها از من خواستند تا این نکاتی را که برای شما گفتم به او تذکر بدهم اما خودم چندین بار گفتم افاقه نکرد. فکر کردم که اگر این حرفها را پدرم بگوید چون بزرگتر است همسرم قبول کند و نصیحتش را بپذیرد اما افسوس که کار بدتر هم شدهمسرم 26 ساله است اما انگار 12 سالشه و مثل بچه ها رفتار میکنه. هنوز بزرگ نشدهنصیحت پذیر نیست.تورو خدا راهنماییم کنید. بدجوری به هم ریختم. اصلا نمیدونم چی کار کنم. می ترسم زندگیم از هم بپاشه. نمیدونم راه حل این مساله چیهممنون از لطف شماتشکر
- [سایر] بنده دختری هستم 23 ساله ساکن شهر ملبورن در کشور استرالیا که از سن 5 سالگی همراه با خانواده ام در این شهر زندگی می کنم. حدود چهارده ماه قبل به عقد دایم نامزدم در آمدم. پس از گذشت مدتی متوجه مداخلات بعضی از اعضای خانواده وی و تغییراتی در رفتار نامزدم نیز گردیدم که باعث سردی روابط میان ما گردید. از چند ماه بدین سو تقریباً رابطه ای میان ما وجود نداشته است، در صورتیکه پدر و مادرم همیشه تلاش داشتند تا با همکاری خانواده نامزدم روابط ما را دوباره برقرار و مشکلات ما را حل کنند. دوماه قبل فامیل نامزدم با مراجعه به شخصی که مرا به عقد دایم نامزدم در حضور بیشتر از 200 تن از مهمانان در محفل نامزدی مان نموده بود از وی خواستند تا صیغه طلاق را جاری کنید که نامبرده با رد این مطلب گفته بود که قبل از هر اقدامی می بایست با دختر و پسر مستقیماً صحبت نماید. لهذا ایشان یعنی شخص عاقد با پدرم تماس گرفته و از وی خواستند تا دختر و پسر را برای صحبت نزد ایشان ببرند. پدر با قبول این مطلب با پدر نامزدم تماس گرفته و گفتند که آقای ..... می خواهند دخترم و پسر شما را از نزدیک ببیند . اما پدر نامزدم در جواب گفته بودند که ما چه وقت بیاییم؟ پدرم در پاسخ گفتند که ما و شما نمی رویم و فقط من دخترم را می رسانم و پسر شما نیز بیاید . وقتی پدرم مرا به منزل شخص عاقد که محل ملاقات ما تعیین شده بود بردند متوجه شدیم که نامزدم با پدر و دایی اش آمده است. اما پدرم مرا آنجا گذاشته و از ایشان نیز خواستند که بگذارند دختر و پسر با آقای عاقد صحبت نمایند. اما آنها بدون توجه به این مطلب وارد منزل آقای عاقد شده و با مداخلات در صحبت ها سعی بر محکوم کردن من داشتند . من ناگزیز شدم به پدرم که از آنجا رفته بودند تا ما آزادانه صحبت های خویش را بنماییم زنگ زدم که شما نیز بیایید ، چون اینها آمده اند . پدرم پس از چند دقیقه آمدند و صحبت هایی صورت گرفت. آقای .... ( شخص عاقد) گفتند که خوشبختانه دلایل کافی برای انجام طلاق ندارید و از والدین هردوی ما خواستند تا با تلاش و دادن فرصت به این دو جوان سعی در حل مشکلات شان نمایند و از دایی نامزدم نیز خواستند تا با صحبت با خانواده خودش و خانواده ما میانجی شده و برای حل این مشکلات تلاش کند . اما با تأسف هیچ گونه تماسی صورت نگرفت تا اینکه دوشب قبل پدر نامزدم برای پدرم زنگ زده و گفت که دختر شما آزاد است چون ما به مراجعه به عالم دینی صیغه طلاق را جاری ساختیم ، پدرم با تعجب از این خبر بسیار ناراحت شدند و گفتند آیا دخترم هیچ گونه حق و حقوقی نداشته است که شما خودسرانه چنین کاری را انجام دادید و آیا لازم نبود که ما را در جریان می گذاشتید؟ و از آنها خواهان دادن نام شخصی را که ایشان ادعای عالم بودنش را داشتند و نام شاهدین را خواستند، اما ایشان با رد این مطلب گفتند شما می خواهید با دختر تان تجارت کنید!!!! حال از حضرت عالی می خواهم با رهنمایی های عالمانه تان مرا یاری رسانیده و از این سردرگمی برهانید: 1 – آیا آنها این حق را داشتند که بدون اجازه من و خانواده ام اقدام به این کار نمایند؟ 2 – آیا شخص عالمی که صیغه طلاق را جاری ساخته است نمی بایست از من و یا پدرم اجازه بگیرد؟ 3 – آیا نداشتن عذر شرعی دختر در هنگام طلاق یکی از شرایط اصلی انجام طلاق نیست؟ در حالیکه من واقعآ در هنگام انجام این کار عذر شرعی داشتم. 4 – آیا هیچ گونه حق و حقوقی برای من تعلق نمی گیرد ، در حالیکه در هنگامی که من به عقد دایم نامزدم در آمدم و در حضور بیشتر از 200 تن از مهمانان وی پذیرفت که مرا در قبال یک جلد کلام الله مجید به خط عثمان طاها ، چهارده شاخه گل محمدی به عشق چهارده معصوم ، یکصد سکه طلای تمام عیار بهار آزادی و همچنین یک سفر حج که به درخواست مادر نامزدم به آن افزوده شد به عقد دایم خود درآورد؟ آیا نداشتن روابط زنا شویی این حقوق را از من سلب می کند؟ در حالیکه ما در دوران نامزدی قرار داشتیم؟!!!! چون وقتی پدرم برای شان گفتند که شما با وجود اینکه دوبار به زیارت خانه خدا مشرف شدید، حق و حقوق دخترم را پایمال کردید، آنها گفتند چون عروسی نکرده بودند و همخوابی صورت نگرفته هیچگونه حقی ندارد!!!! با آرزوی سلامتی حضرت عالی منتظر نظر عالمانه تان هستم تشکر