آیا امام خمینی می گوید: گریه و عزاداری بر سیدالشهداء امام حسین(ع) و اقامه مجالس حسینی، سبب بقای دین از چهارده قرن پیش تا کنون است؟ به چه دلیل؟
امام خمینی (ره)، بارها بر نقش فداکاری امام حسین(ع) در حفظ اسلام تأکید نموده و به دنبال آن، حفظ یاد و خاطره آن حضرت را از طریق مجالس و عزاداری ها و ... در ادامه راهشان و مبارزه با انحرافات مؤثر دانسته اند. به عنوان نمونه، ایشان بیان داشته اند: "این اجتماع عاشورا و این برگزاری عزای شهید، بزرگتر شهید عالم، این آنقدر برکات دارد".[1] "این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- ع - که با ذکر مصائب اهل بیت- ع - زنده مانده است این مذهب تا حالا......محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است".[2] و ... . ایشان دلیل چنین تفکری را در سخنرانی های مختلف خود ارائه نموده اند. به بخشی از یک سخنرانی ایشان توجه فرمایید: "در ایام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارک، می‏ترسند. این مجالس است که مردم را دور هم جمع کرده است. و اگر یک مطلبی بخواهد برای اسلام خدمتی بکند و شخصی بخواهد که مطلبی را بگوید، سرتاسر کشور به واسطه همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر می‏شود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این می‏شود که سازمان داده شده باشد. اگر قدرتهای بزرگ در منطقه‏های خودشان بخواهند که یک اجتماعی ایجاد کنند، با فعالیتهای زیادی که شاید چند روز یا چند دهه می‏کنند، در یک شهری، یک عده- فرض کنید- صدهزار نفری، پنجاه هزار نفری با خرجهای زیاد و زحمتهای زیاد مجتمع می‏شوند و به قول آن کسی که می‏خواهد صحبت کند، گوش می‏دهند. لکن شما می‏بینید که برای خاطر همین مجالسی که مردم را به هم پیوند داده است، این مجالس عزایی که مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اینکه یک مطلبی پیش می‏آید، در یک شهر نه، در سرتاسر کشور، تمام قشرهای مردم و عزاداران حضرت سیدالشهدا مجتمع می‏شوند و احتیاج به اینکه زیاد زحمت کشیده بشود و تبلیغات بشود ندارد؛ با یک کلمه، وقتی مردم ببینند که این کلمه از حلقوم سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- بیرون می‏آید همه با هم مجتمع می‏شوند. اینکه بعضی از ائمه- شاید امام باقر بوده، من الآن خوب یادم نیست- می‏فرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی‏ بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، (1) نه این است که حضرت باقر- سلام اللَّه علیه- احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایده‏ای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی‏ آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم می‏آید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را- مثلا- به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسئله موجی باشد در همه دنیا. شاید غربزده‏ها به ما می‏گویند که «ملت گریه» و شاید خودیها نمی‏توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است. یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد. نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهایی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهایی که برای دو سطر دعا ذکر شده است. نمی‏توانند این را ادراک کنند و هضم کنند. جهت سیاسی این دعاها و این توجه به خدا و توجه همه مردم را به یک نقطه، این، این است که یک ملت را بسیج می‏کند برای یک مقصد اسلامی. مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند- البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند- بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش را کشیده‏اند که تا آخر باشد و آن، این [که‏] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمی‏تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند .. شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود، 15 خرداد پیش می‏آمد. هیچ قدرتی نمی‏توانست 15 خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خون سیدالشهدا. و هیچ قدرتی نمی‏تواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیده‏اند، این توطئه‏ها را خنثی کند، الّا همین مجالس عزا. در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی برای سید مظلومان و اظهار مظلومیت؛ یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است، اینطور ساخته جوانانی را که می‏روند در جبهه‏ها و شهادت را می‏خواهند و افتخار به شهادت می‏کنند و اگر شهادت نصیبشان نشود متأثر می‏شوند و آنطور مادران را می‏سازد که جوانهای خودشان را از دست می‏دهند و باز می‏گویند باز هم یکی دو تا داریم. این مجالس عزای سیدالشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که می‏سازد این جمعیت را اینطور، و اساس را اسلام از اول بنا کرده است به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود. و چنانچه، واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را «ملت گریه» نمی‏گویند، ما را «ملت حماسه» می‏خوانند. اگر بفهمند آنها که حضرت سجاد- سلام اللَّه علیه- که همه چیزش را در کربلا از دست داد و در یک حکومتی بود که قدرت بر همه چیز داشت، این‏ ادعیه‏ای که از او باقی مانده است، چه کرده است و چطور می‏تواند تجهیز بکند، به ما نمی‏گفتند که ادعیه برای چیست؟ اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعی‏اش چیست، نمی‏گویند که برای چه این کار را بکنیم. تمام روشنفکرها و تمام غربزده‏ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند، نمی‏توانند یک 15 خرداد را ایجاد کنند. آنچه این قدرت را دارد آن است که در تحت لوای او همه مجتمعند ..... ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه می‏دارد ملتها را. در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه، هفته‏ها هست و جنبشهای این طوری هست. اگر بُعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس بپا می‏کنند و عزاداری می‏کنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس بر پا باشد. و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تأثیر دارد. آن که ایستاده پای منبر چند شعر می‏گوید و چند شعر می‏خواند با آن که در منبر است و خطیب است، اینها هر دو در این مسئله تأثیر دارند؛ تأثیر طبیعی دارند. گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه می‏کنند، مِنْ حِیْثُ لا یَشْعُرْ .. تقریباً ما به این مرتبه رسیده‏ایم که ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملتی که همه چیزش وابسته بود و این رژیم سابق همه چیز این را از دست داده بود و همه شرافت انسانی این کشور را از دست‏ داده بود و همه چیز ما را وابسته کرده بود، یکدفعه یک انفجاری حاصل شد که این انفجار در برکت همین مجالسی بود که همه کشور را، همه مردم را دور هم جمع می‏کرد و همه به یک نقطه نظر می‏کردند. این مسئله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بیشتر از آن قدری که من می‏دانم، برای مردم تشریح کنند تا اینکه گمان نکنند که ما یک ملت گریه هستیم. ما یک ملتی هستیم که با همین گریه‏ها، یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم ."[3] در ارتباط با فلسفه عزاداری بر امام حسین(ع)، مباحث دیگری در همین پایگاه مطرح شده است که به عنوان نمونه، می توانید پرسشهای 2302 (سایت: 2518) را مطالعه فرمایید.     [1] صحیفه امام، ج 13، ص 326، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ چهارم، 1386 ش. [2] همان، ج 15، ص 330. [3] همان، ج 16، 348-344.  
عنوان سوال:

آیا امام خمینی می گوید: گریه و عزاداری بر سیدالشهداء امام حسین(ع) و اقامه مجالس حسینی، سبب بقای دین از چهارده قرن پیش تا کنون است؟ به چه دلیل؟


پاسخ:

امام خمینی (ره)، بارها بر نقش فداکاری امام حسین(ع) در حفظ اسلام تأکید نموده و به دنبال آن، حفظ یاد و خاطره آن حضرت را از طریق مجالس و عزاداری ها و ... در ادامه راهشان و مبارزه با انحرافات مؤثر دانسته اند. به عنوان نمونه، ایشان بیان داشته اند: "این اجتماع عاشورا و این برگزاری عزای شهید، بزرگتر شهید عالم، این آنقدر برکات دارد".[1]



"این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- ع - که با ذکر مصائب اهل بیت- ع - زنده مانده است این مذهب تا حالا......محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است".[2] و ... .


ایشان دلیل چنین تفکری را در سخنرانی های مختلف خود ارائه نموده اند. به بخشی از یک سخنرانی ایشان توجه فرمایید:


"در ایام عاشورا و در دو ماه محرم و صفر و در ماه مبارک، می‏ترسند. این مجالس است که مردم را دور هم جمع کرده است. و اگر یک مطلبی بخواهد برای اسلام خدمتی بکند و شخصی بخواهد که مطلبی را بگوید، سرتاسر کشور به واسطه همین گویندگان و خطبا و ائمه جمعه و جماعت یکدفعه منتشر می‏شود و اجتماع مردم در تحت این بیرق الهی، این بیرق حسینی، اسباب این می‏شود که سازمان داده شده باشد. اگر قدرتهای بزرگ در منطقه‏های خودشان بخواهند که یک اجتماعی ایجاد کنند، با فعالیتهای زیادی که شاید چند روز یا چند دهه می‏کنند، در یک شهری، یک عده- فرض کنید- صدهزار نفری، پنجاه هزار نفری با خرجهای زیاد و زحمتهای زیاد مجتمع می‏شوند و به قول آن کسی که می‏خواهد صحبت کند، گوش می‏دهند. لکن شما می‏بینید که برای خاطر همین مجالسی که مردم را به هم پیوند داده است، این مجالس عزایی که مردم را به هم جوش داده است، به مجرد اینکه یک مطلبی پیش می‏آید، در یک شهر نه، در سرتاسر کشور، تمام قشرهای مردم و عزاداران حضرت سیدالشهدا مجتمع می‏شوند و احتیاج به اینکه زیاد زحمت کشیده بشود و تبلیغات بشود ندارد؛ با یک کلمه، وقتی مردم ببینند که این کلمه از حلقوم سیدالشهدا- سلام اللَّه علیه- بیرون می‏آید همه با هم مجتمع می‏شوند. اینکه بعضی از ائمه- شاید امام باقر بوده، من الآن خوب یادم نیست- می‏فرماید که برای من یک نفر نوحه سرا در منی‏ بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، (1) نه این است که حضرت باقر- سلام اللَّه علیه- احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایده‏ای داشته است، لکن جنبه سیاسی او را ببینید. در منی‏ آن وقتی که از همه اقطار عالم آدم می‏آید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحه سرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را- مثلا- به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسئله موجی باشد در همه دنیا.


شاید غربزده‏ها به ما می‏گویند که «ملت گریه» و شاید خودیها نمی‏توانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است. یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد. نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهایی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهایی که برای دو سطر دعا ذکر شده است. نمی‏توانند این را ادراک کنند و هضم کنند. جهت سیاسی این دعاها و این توجه به خدا و توجه همه مردم را به یک نقطه، این، این است که یک ملت را بسیج می‏کند برای یک مقصد اسلامی. مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند- البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند- بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش را کشیده‏اند که تا آخر باشد و آن، این [که‏] اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمی‏تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند ..


شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود، 15 خرداد پیش می‏آمد. هیچ قدرتی نمی‏توانست 15 خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خون سیدالشهدا. و هیچ قدرتی نمی‏تواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیده‏اند، این توطئه‏ها را خنثی کند، الّا همین مجالس عزا. در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی برای سید مظلومان و اظهار مظلومیت؛ یک کسی که برای خدا و برای رضای او جان خودش و دوستان و اولاد خودش را فدا کرده است، اینطور ساخته جوانانی را که می‏روند در جبهه‏ها و شهادت را می‏خواهند و افتخار به شهادت می‏کنند و اگر شهادت نصیبشان نشود متأثر می‏شوند و آنطور مادران را می‏سازد که جوانهای خودشان را از دست می‏دهند و باز می‏گویند باز هم یکی دو تا داریم. این مجالس عزای سیدالشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که می‏سازد این جمعیت را اینطور، و اساس را اسلام از اول بنا کرده است به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود. و چنانچه، واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را «ملت گریه» نمی‏گویند، ما را «ملت حماسه» می‏خوانند. اگر بفهمند آنها که حضرت سجاد- سلام اللَّه علیه- که همه چیزش را در کربلا از دست داد و در یک حکومتی بود که قدرت بر همه چیز داشت، این‏


ادعیه‏ای که از او باقی مانده است، چه کرده است و چطور می‏تواند تجهیز بکند، به ما نمی‏گفتند که ادعیه برای چیست؟ اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که این مجالس و این دعاها و این ذکرها و این مجالس مصیبت جنبه سیاسی و اجتماعی‏اش چیست، نمی‏گویند که برای چه این کار را بکنیم. تمام روشنفکرها و تمام غربزده‏ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند، نمی‏توانند یک 15 خرداد را ایجاد کنند. آنچه این قدرت را دارد آن است که در تحت لوای او همه مجتمعند .....


ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه می‏دارد ملتها را. در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر این ایام متبرکه، هفته‏ها هست و جنبشهای این طوری هست. اگر بُعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزده‏ها هم مجلس بپا می‏کنند و عزاداری می‏کنند، چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هرچه بیشتر و هرچه بهتر این مجالس بر پا باشد. و از خطبای بزرگ تا آن نوحه خوان در این تأثیر دارد. آن که ایستاده پای منبر چند شعر می‏گوید و چند شعر می‏خواند با آن که در منبر است و خطیب است، اینها هر دو در این مسئله تأثیر دارند؛ تأثیر طبیعی دارند.


گرچه خود بعضی اشخاص هم ندانند دارند چه می‏کنند، مِنْ حِیْثُ لا یَشْعُرْ ..


تقریباً ما به این مرتبه رسیده‏ایم که ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود. یک ملتی که همه چیزش وابسته بود و این رژیم سابق همه چیز این را از دست داده بود و همه شرافت انسانی این کشور را از دست‏ داده بود و همه چیز ما را وابسته کرده بود، یکدفعه یک انفجاری حاصل شد که این انفجار در برکت همین مجالسی بود که همه کشور را، همه مردم را دور هم جمع می‏کرد و همه به یک نقطه نظر می‏کردند. این مسئله را باید آقایان خطبا و ائمه جماعت و ائمه جمعه درست بیشتر از آن قدری که من می‏دانم، برای مردم تشریح کنند تا اینکه گمان نکنند که ما یک ملت گریه هستیم. ما یک ملتی هستیم که با همین گریه‏ها، یک قدرت 2500 ساله را از بین بردیم ."[3]


در ارتباط با فلسفه عزاداری بر امام حسین(ع)، مباحث دیگری در همین پایگاه مطرح شده است که به عنوان نمونه، می توانید پرسشهای 2302 (سایت: 2518) را مطالعه فرمایید.
    [1] صحیفه امام، ج 13، ص 326، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ چهارم، 1386 ش.
[2] همان، ج 15، ص 330.
[3] همان، ج 16، 348-344.

 





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین