با توجّه به این‌که تمام سخنان پیامبر و ائمّه حقّ و حجّت هستند و لازم الاطاعة، فرق بین وحی (که همان قرآن باشد) و سایر سخنان ایشان چه خواهد بود؟ یعنی مثلاً در مورد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، چه فرقی بین اوقاتی که سخنی را به عنوان وحی بیان می‌کردند و وقتی که سخنان غیر از آن را بیان می‌فرمودند وجود دارد؟ و نیز در مورد سخنان ائمّه علیهم السّلام؟ آیا صِرفاً تفاوت در فصاحت و ترتیب الفاظ است یا این‌که از نظر معنا، محتوا، التزام، مسؤولیّت هم فرق می‌کند؟ به عبارت دیگر، آیا سخنان آنان گر چه همگی عین حقّ و حجّت هستند امّا در عین حال دارای مراتبی هستند (که وحی بالاترین آن باشد) یا این‌که تمام سخن در یک سطح هستند؟ و اگر مراتبی وجود دارد چه مراتبی است و تفاوت از چه جهت است؟
بطور کلی مطالبی که از جانب پیامبر(ص) به ما رسیده است به چهار قسم تقسیم می شود:   1. وحی : عبارتست از دستوراتی که هم لفظ آن و هم معنای آن از خداست و پیامبر آنرا به عنوان تحدی و معجزه مطرح کرده است .   2. حدیث قدسی : عبارتست از دستوراتی که هم لفظ آن و هم معنای آن از خداست ولی پیامبر آنرا به عنوان تحدی و معجزه مطرح نکرده است .   3. حدیث غیر قدسی : عبارتست از دستوراتی که معنای آن از خداست ولی لفظ آن از پیامبر است .   4. مطالب روزمره : عبارتست از مطالبی که در وقایع و حوادث روزمره زندگی شخصی آن حضرت از ایشان صادر می شده است و ربطی به اموردین واحکام و دستورات آن ندارد.   از میان این چهار قسم ، سه قسم اول آن ججیت دارد زیرا ما عقیده داریم که همه پیامبران الهی و همچنین امامان معصوم (ع) در امور دین و احکام و دستورات آن هرگز از خود سخنی نمی گویند. آنچه پیامبر اسلام (ص) به عنوان احکام و دستورات دین بیان کرده اند تماماً چیزهایی بوده که از جانب خداوند به ایشان وحی شده است چه در قالب آیات قرآن باشد یا احادیث قدسی. البته مراد آن احادیث قدسی است که یقین به صدور آنان داریم. (برای آشنایی با انواع وحی به نمایه: پیامبران و انواع وحی، سؤال 4979 (سایت: 5354)  مراجعه فرمائید.)   در این صورت این سخنان از نظر حجیت، یکسان می باشند چون همه آنها کلام خدا هستند.   اما کلمات و سخنانی که امامان به عنوان احکام و دستورات دین بیان کرده اند تماماً چیزهایی بوده که هر امام از امام قبل از خود گرفته تا می رسد به امام علی (ع) و آن حضرت نیز از پیامبر اکرم (ص) دریافت کرده اند. بنا براین گرچه هیچ گاه به امامان (ع) وحی نشده و با رحلت پیامبر اکرم (ص) وحی قطع شده است. اما کلمات امامان (ع) در بیان احکام و معارف، همگی دستورات الهی است که از طریق پیامبر (ص) به آنها رسیده است و از این جهت همه این نوع دستورات بعد از اثبات صدور آنها از معصومان، از نظر اعتبار و حجیت در یک رتبه هستند.   البته این احتمال مردود است که حرف های عادی و اوامر و نواهی معصومان در امور فردی و خانوادگی، مثل این که پیامبر به همسرش بگوید، آن ظرف آب را به من بده، و... از روی هوای نفس بوده باشد،[1] پیامبر (ص) و امامان (ع) در این نوع سخنان نیز از پشتوانه عصمت برخوردار بودند و خطا و اشتباه نداشته اند.[2] لذا از گفتار و عمل[3] آن حضرات در چنین موضوعاتی، جواز و عدم منافات داشتن آن را با رضایت الاهی، استفاده می کنیم؛ زیرا اگر این اعمال اشکال داشت پیامبر و امامان آن را انجام نمی دادند.[4]   برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراجعه فرمائید.   1. سؤال 253 (سایت: 1959) ، نمایه: کلمات پیامبر (ص) و وحی.   2.  سؤال 6924 (سایت: 7028) ، نمایه: حجیت اعمال و اقوال معصومین.     [1] دقت شود که گفتار ما بالاتر از این سخن است که بعضی گفته اند که  بدون تردید، وجود پیامبر اکرم (ص) علاوه بر ویژگی رسالت و نازل شدن وحی بر آن وجود مبارک، خود از افراد برجسته و ممتاز و با تجربه عصر و زمان خود بوده است. بنابراین می توانند دارای دو نوع سخن و گفتار باشد: الف- سخنان و گفتار وحیانی مانند آیات قرآن و احادیث قدسی. ب- سخنان حکیمانه عقلانی که از شخصیت ممتاز و عقلانی آن حضرت سرچشمه گرفته است. [2]  اگر چه نتوان دینی بودن آن را اثبات نمود و ملازمه ای بین آن دو قایل شد؛ یعنی گفته شود معصوم در هیچ موردی گرفتار غفلت، خطا، نسیان، و عصیان نمی‏شود، چه گفتار و رفتار او مربوط به یک امر دینی باشد و چه آنچه می‏گوید یا انجام می‏دهد، امری غیر دینی باشد. بنابراین اگر معصوم حقیقتی را بیان نماید که عنصر دینی نباشد - مثلاً از یک مطلب علمی سخن بگوید -، قطعاً سخن او مطابق با واقع است. همان گونه که اگر مطلبی شرعی و دینی را بیان نماید، هیچ خطایی در سخن او نیست.  تأملات در علم اصول فقه، کتاب اول، دفتر پنجم، مبادی صدوری سنت، مرتبه و دامنه‏ی عصمت، ص 35. [3]  از آیه "و ما ینطق عن الهوی" استفاده می شود که رفتار و سیره ی پیامبر (ص) هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچ گاه بدون اذن وحی نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه استنباط کنیم از آیات دیگری مثل آیه ی 50 سوره ی انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار می شود. جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی فرآن، سیره ی رسول اکرم (ص) در قرآن، ج 8، ص 33. [4] . اقتباس از  سؤال 253 (سایت: 1959)، نمایه: کلمات پیامبر (ص) و وحی.  
عنوان سوال:

با توجّه به این‌که تمام سخنان پیامبر و ائمّه حقّ و حجّت هستند و لازم الاطاعة، فرق بین وحی (که همان قرآن باشد) و سایر سخنان ایشان چه خواهد بود؟ یعنی مثلاً در مورد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، چه فرقی بین اوقاتی که سخنی را به عنوان وحی بیان می‌کردند و وقتی که سخنان غیر از آن را بیان می‌فرمودند وجود دارد؟ و نیز در مورد سخنان ائمّه علیهم السّلام؟ آیا صِرفاً تفاوت در فصاحت و ترتیب الفاظ است یا این‌که از نظر معنا، محتوا، التزام، مسؤولیّت هم فرق می‌کند؟ به عبارت دیگر، آیا سخنان آنان گر چه همگی عین حقّ و حجّت هستند امّا در عین حال دارای مراتبی هستند (که وحی بالاترین آن باشد) یا این‌که تمام سخن در یک سطح هستند؟ و اگر مراتبی وجود دارد چه مراتبی است و تفاوت از چه جهت است؟


پاسخ:

بطور کلی مطالبی که از جانب پیامبر(ص) به ما رسیده است به چهار قسم تقسیم می شود:   1. وحی : عبارتست از دستوراتی که هم لفظ آن و هم معنای آن از خداست و پیامبر آنرا به عنوان تحدی و معجزه مطرح کرده است .   2. حدیث قدسی : عبارتست از دستوراتی که هم لفظ آن و هم معنای آن از خداست ولی پیامبر آنرا به عنوان تحدی و معجزه مطرح نکرده است .   3. حدیث غیر قدسی : عبارتست از دستوراتی که معنای آن از خداست ولی لفظ آن از پیامبر است .   4. مطالب روزمره : عبارتست از مطالبی که در وقایع و حوادث روزمره زندگی شخصی آن حضرت از ایشان صادر می شده است و ربطی به اموردین واحکام و دستورات آن ندارد.   از میان این چهار قسم ، سه قسم اول آن ججیت دارد زیرا ما عقیده داریم که همه پیامبران الهی و همچنین امامان معصوم (ع) در امور دین و احکام و دستورات آن هرگز از خود سخنی نمی گویند. آنچه پیامبر اسلام (ص) به عنوان احکام و دستورات دین بیان کرده اند تماماً چیزهایی بوده که از جانب خداوند به ایشان وحی شده است چه در قالب آیات قرآن باشد یا احادیث قدسی. البته مراد آن احادیث قدسی است که یقین به صدور آنان داریم. (برای آشنایی با انواع وحی به نمایه: پیامبران و انواع وحی، سؤال 4979 (سایت: 5354)  مراجعه فرمائید.)   در این صورت این سخنان از نظر حجیت، یکسان می باشند چون همه آنها کلام خدا هستند.   اما کلمات و سخنانی که امامان به عنوان احکام و دستورات دین بیان کرده اند تماماً چیزهایی بوده که هر امام از امام قبل از خود گرفته تا می رسد به امام علی (ع) و آن حضرت نیز از پیامبر اکرم (ص) دریافت کرده اند. بنا براین گرچه هیچ گاه به امامان (ع) وحی نشده و با رحلت پیامبر اکرم (ص) وحی قطع شده است. اما کلمات امامان (ع) در بیان احکام و معارف، همگی دستورات الهی است که از طریق پیامبر (ص) به آنها رسیده است و از این جهت همه این نوع دستورات بعد از اثبات صدور آنها از معصومان، از نظر اعتبار و حجیت در یک رتبه هستند.   البته این احتمال مردود است که حرف های عادی و اوامر و نواهی معصومان در امور فردی و خانوادگی، مثل این که پیامبر به همسرش بگوید، آن ظرف آب را به من بده، و... از روی هوای نفس بوده باشد،[1] پیامبر (ص) و امامان (ع) در این نوع سخنان نیز از پشتوانه عصمت برخوردار بودند و خطا و اشتباه نداشته اند.[2] لذا از گفتار و عمل[3] آن حضرات در چنین موضوعاتی، جواز و عدم منافات داشتن آن را با رضایت الاهی، استفاده می کنیم؛ زیرا اگر این اعمال اشکال داشت پیامبر و امامان آن را انجام نمی دادند.[4]   برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراجعه فرمائید.   1. سؤال 253 (سایت: 1959) ، نمایه: کلمات پیامبر (ص) و وحی.   2.  سؤال 6924 (سایت: 7028) ، نمایه: حجیت اعمال و اقوال معصومین.     [1] دقت شود که گفتار ما بالاتر از این سخن است که بعضی گفته اند که  بدون تردید، وجود پیامبر اکرم (ص) علاوه بر ویژگی رسالت و نازل شدن وحی بر آن وجود مبارک، خود از افراد برجسته و ممتاز و با تجربه عصر و زمان خود بوده است. بنابراین می توانند دارای دو نوع سخن و گفتار باشد: الف- سخنان و گفتار وحیانی مانند آیات قرآن و احادیث قدسی. ب- سخنان حکیمانه عقلانی که از شخصیت ممتاز و عقلانی آن حضرت سرچشمه گرفته است. [2]  اگر چه نتوان دینی بودن آن را اثبات نمود و ملازمه ای بین آن دو قایل شد؛ یعنی گفته شود معصوم در هیچ موردی گرفتار غفلت، خطا، نسیان، و عصیان نمی‏شود، چه گفتار و رفتار او مربوط به یک امر دینی باشد و چه آنچه می‏گوید یا انجام می‏دهد، امری غیر دینی باشد. بنابراین اگر معصوم حقیقتی را بیان نماید که عنصر دینی نباشد - مثلاً از یک مطلب علمی سخن بگوید -، قطعاً سخن او مطابق با واقع است. همان گونه که اگر مطلبی شرعی و دینی را بیان نماید، هیچ خطایی در سخن او نیست.  تأملات در علم اصول فقه، کتاب اول، دفتر پنجم، مبادی صدوری سنت، مرتبه و دامنه‏ی عصمت، ص 35. [3]  از آیه "و ما ینطق عن الهوی" استفاده می شود که رفتار و سیره ی پیامبر (ص) هم علاوه بر گفتار آن جناب، هیچ گاه بدون اذن وحی نبوده است و اگر هم فرضا چنین معنای فراگیری را نتوانیم از این آیه استنباط کنیم از آیات دیگری مثل آیه ی 50 سوره ی انعام و آیات دیگر، چنین چیزی استظهار می شود. جوادی آملی عبدالله، تفسیر موضوعی فرآن، سیره ی رسول اکرم (ص) در قرآن، ج 8، ص 33. [4] . اقتباس از  سؤال 253 (سایت: 1959)، نمایه: کلمات پیامبر (ص) و وحی.  





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین