با توجه به این که بعد از بخشش آن اموال به شما و پذیرفتن شما، آن مال به ملکیت شما در آمده و جزء اموال شما محسوب می شود و فرض هم این است که شما با این اموال مستطیع شده اید، از این رو در صورت دارا بودن سایر شرایط استطاعت، حج بر شما واجب است و در این مورد فرقی بین این که هدیه دهنده همسر انسان باشد یا دیگران و هدیه گیرنده زن باشد یا غیر زن نیست، بله در صورتی که هدایایی که به زن می دهند زیور و جزء زینت آلات مخصوص زنان است و در شأن او باشد حج بر او واجب نمی شود. مراجع تقلید می فرمایند: اگر مالی که برای حج کفایت می‏کند را به او ببخشند برای این که حج به جا آورد باید قبول کند و حج به جا آورد، و هم چنین اگر واهب بگوید مخیّری بین این که حج به جا آوری یا نه. ولی اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نیست. [1] نمایه های مربوط: سؤال 1754 (سایت: 1745) (ارث و استطاعت در حج). سؤال 6217 (سایت: 6655) (صرف هزینه های حج در امور خیر). [1] مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 33، م 34.
همسرم هدایایی که در مراسم عروسی آورده بودند به من هدیه کرد این هدایا به مقداری است که برای هزینه حج کافی است. من مقداری از آن هدایا (سکه ها) را تبدیل به پول کردم آیا به خاطر این هدایا که مال من شده است حج بر من واجب می شود؟ به طور کلی به خاطر هدایایی که همسر یا دیگران در اختیار انسان قرار می دهند حج بر زنان واجب می شود یا خیر؟
با توجه به این که بعد از بخشش آن اموال به شما و پذیرفتن شما، آن مال به ملکیت شما در آمده و جزء اموال شما محسوب می شود و فرض هم این است که شما با این اموال مستطیع شده اید، از این رو در صورت دارا بودن سایر شرایط استطاعت، حج بر شما واجب است و در این مورد فرقی بین این که هدیه دهنده همسر انسان باشد یا دیگران و هدیه گیرنده زن باشد یا غیر زن نیست، بله در صورتی که هدایایی که به زن می دهند زیور و جزء زینت آلات مخصوص زنان است و در شأن او باشد حج بر او واجب نمی شود. مراجع تقلید می فرمایند: اگر مالی که برای حج کفایت میکند را به او ببخشند برای این که حج به جا آورد باید قبول کند و حج به جا آورد، و هم چنین اگر واهب بگوید مخیّری بین این که حج به جا آوری یا نه. ولی اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نیست. [1] نمایه های مربوط: سؤال 1754 (سایت: 1745) (ارث و استطاعت در حج). سؤال 6217 (سایت: 6655) (صرف هزینه های حج در امور خیر). [1] مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 33، م 34.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که مقداری مال دارد و برای انجام دادن حج، بدون احتساب پول قربانی کافی است و میتواند به جای قربانی کردن روزه بگیرد، آیا مستطیع محسوب میشود؟
- [سایر] با سلام؛ من و همسرم قرار بوده 19 اسفند ماه مراسم عروسی خود را برگزار کنیم اما به دلیل اختلافات خانوادگی،مراسم کنسل شد! خانواده همسرم ارتباط ما را محدود کردند و حتی اجازه این که ما همدیگر را بیرون از منزل ببینیم،نمیدهند! در حالی که همسر شرعی و قانونی من است! آیا بنده میتوانم به ایشان بگویم که بدون اجازه من نباید مسافرت بروی و یا مواردی از این قبیل؟ پس به طور کلی؛ زمانی که دختر عقد شده در خانه پدرش است، برای اموری مثل آموزش، بیرون رفتن از خانه، مسافرت و .. باید از پدرش اجازه بگیرد یا از شوهرش؟
- [سایر] مرحوم مادرم دو وصیت داشته است یکی انجام حج واجب و دیگری تهیه یک تکه از جهیزیه یک دختر سادات. آن چه که مهم است مادر من مقداری عتیقه دارد که به عنوان جهیزیه، هدیه یا ارث از مادر و پدرش به او رسیده است هم چنین مادرم حدود ششصد هزار تومان پول نزد کسی دارد که برای او جهت تأمین مخارجش به خصوص دوا و درمان استفاده می کرد و ما قصد داریم با فروش مقداری از آنها هزینه حج، تهیه جهیزیه و مراسم سالگرد او را فراهم نماییم هم چنین مبلغی را که درنزد آن شخص بوده از او گرفته و نهایتا برای مادرم خرج و خیرات نماییم سؤال من اینست که آیا ما بابت این چیزهایی که گفتم خمس باید بدهیم یا خیر با توجه به این که پدرم نیز سید است.
- [آیت الله خامنه ای] شخصی به پسر بزرگ خود وصیّت کرده است که قطعه معیّنی از زمین های او را بفروشد و با پول آن از طرف او حج بجا بیاورد و او هم متعهد شده که این کار را برای پدرش انجام دهد، ولی با توجه به اینکه نتوانسته به موقع، مجوّز سفر حج را از سازمان حج و زیارت بگیرد و اخیراً هزینه های آن هم افزایش یافته است، به طوری که پول آن زمین برای انجام سفر حج کفایت نمی کند، عمل به وصیّت توسط خود او غیر ممکن شده است، در نتیجه مجبور شده جهت انجام حج برای پدرش کسی را نائب بگیرد، ولی پول زمین برای اجرت نیابت کافی نیست، آیا بر بقیه ورثه واجب است که برای عمل به وصیّت پدر با او همکاری کنند یا آنکه انجام آن فقط وظیفه پسر بزرگتر است زیرا به هر حال او باید از طرف پدرش فریضه حج را انجام دهد؟
- [آیت الله اردبیلی] من و همسرم هر دو معلم هستیم. بعد از مدتی با فروش زمینی که تازه 3 ماه از خرید آن برای ساختن خانه نگذشته بود و همچنین فروش طلا و هدایایی که به همسرم داده شده و پس انداز همسرم که به من بخشیده شده بود (کمک به من جهت برگزاری مراسم عروسی که پس از عروسی پدرم به من برگرداندند) زمینی را با نام من خریداری نموده و پس از چند سال (به دلیل نداشتن پول و همچنین رفتن به استان دیگر برای ادامه تحصیل) با وامی که از بانک گرفته ایم 3 واحد مسکونی ساخته ایم که به دلیل کوچک بودن واحدها 2 واحد را برای زندگیمان و یک واحد را هم به همسرم بخشیدم. لذا مستدعی است با پیش فرض های فوق الذکر در خصوص مسائل ذیل حکم شرع را بیان فرمایید: 1- آیا به واحد همسرم خمس تعلق می گیرد؟ 2- خمس مبلغ اجاره ای که از واحد همسرم می گیرم. 3- اگر به دلیل مشکلات اقتصادی یکی از واحدهای در نظر گرفته شده برای سکونت خود را اجاره دهم، خمس اصل خانه و مال الاجاره آن چگونه است؟ 4- جهت خرید ماشین در شأن خودم از مستاجران خود پول قرض کردم. (اصطلاحاً منزل خود را رهن دادم) هر ماهه با صرفه جویی، مقداری از حقوقمان را در صندوق های قرض الحسنه جهت دریافت وام و مقداری هم در یک حساب دیگر پس انداز می کنیم که بتوانم قرض خود را ادا، و خانه را از حالت رهن خارج نمایم. حال سر سال خمسی ام می باشد و مبلغ جمع شده نصف مقدار رهن می باشد. آیا به مبلغ جمع شده خمس تعلق می گیرد (لازم به ذکر است که مستأجر کل قرض خود را یکجا می خواهد که به جای دیگر جهت رهن برود).
- [آیت الله وحید خراسانی] اینجانب سال گذشته به حج مشرف شدم و با توجه به فتوای حضرت عالی که فرموده اید طلابی که به شهریه حوزه نیاز دارند مستطیع نیستند و در صورتی مستطیع می شوند که از وجوه شرعیه مستغنی باشند لذا اینجانب مقدار پولی با افراد ذی حق پدر و همسایه مبادله و دستگردان کردم و به عنوان این که نسبت به بنده ذی حق هستند به انان بخشیدم و ایشان ان را جهت مخارج حج به من برگرداندند من هم در تمام اعمال و مناسک حج نیت حجه الاسلام کردم ایا این حج برای اینجانب کفایت از حجه الاسلام می کند یا نه ضمنا لازم به تذکر است که در ثبت نام عمومی سال پول به حساب ریختم و ان موقع فتوای فوق را ندیده بودم و پولی که دستگردان شده بود جایگزین ان پولی که در حساب واریز کرده بودم قرار گرفت بفرمایید ایا عین پول مبذول باید هزینه باشد یا بذل ان کافی است
- [آیت الله جوادی آملی] اینجانب در زمانی که دانشجو بودهام مبلغی پول پس انداز نمودهام و در همان سالها هزینه شد این پول هدیههای پدرم بود و قسمتی هم وام دانشجویی به صورت وام بوده است با توجه به اینکه یقین ندارم که سال بر آن پول گذشته یا نه و اصل پولها هدیه و وام بود چه حکمی دارد یا مشمول خمس میگردد یا نه؟ سؤال 2: اینجانب منزلی جهت سکونت خود خریدهام و برای پول آن فرشهای منزل خود که به آنها نیاز بود فروختم که مشکل مسکن حل گردد و در آینده فرش تهیه نمایم، با توجه به اینکه یقین ندارم که از زمان خرید تا فروش آن فرشها سال گذشته یا نه آیا فرشهای مذکور مشمول خمس میگردد یا نه؟ سؤال 3: اینجانب مبلغ 200 هزار تومان به صورت رهن و اجاره جهت تهیه منزل مسکونی (قبل از خریدن خانه) در اختیار @ردی صاحب خانه گذاشتم، این پول یک سال در رهن منزل بود حال با توجه به اینکه یقین دارم قبل از رهن سال بر پول نگذشته بود و بعد از رهن و تمام شدن مدت فوراً پول را برای خرید مسکن هزینه نمودم آیا پول مذکور با این شرایط مشمول خمس میگردد یا نه؟ سؤال 4: اگر کسی پولی را برای امری در گرو بگیرند و صاحب پول آن کار را انجام ندهد مثلاً پولی در گرو سندی باشد و مدتی بگذرد و پول دست نخورده بماند آیا خمس پول در گردن کیست؟ سؤال 5: آیا اگر از پول بین سال منزلی تهیه گردد که به آن نیاز است خمس دارد یا نه؟ سؤال 6: آیا اگر کسی منزلی داشته باشد و به دلایلی مثلاً عدم امنیت محل آن فعلاً (مثلاً یک سال) آن را اجاره دهد و خودش در محلی دیگر با اجارهی بیشتری منزل اجاره نماید آن منزل آیا مشمول خمس میگردد یا نه؟ سؤال 7: آیا اگر کسی خانه داشته باشد و از درآمد بین سال خریداری نماید و مشمول خمس نگردد و بعد از چند سال به دلایلی مجبور باشد آن خانه را بفروشد و با پول آن خانه دیگری بخرد که به آن خانه نیاز دارد، آیا پول فروش منزل مشمول خمس میگردد یا نه؟ و اگر قیمت آن بالا رود چه حکمی دارد؟ سؤال 8: آیا هدیههای عروسی که از طرف پدر یا پدر همسر و فامیل هدیه میگردد مشمول خمس میگردد یا نه؟ اگر حتی یک سال مورد استفاده نگیرد در این صورت چطور؟ آیا هدیه دیگر مشمول خمس است یا نه؟ سؤال 9: اگر کسی منزلی داشته باشد که نیاز به تعمیر دارد و در حد شأن خود میخواهد آن را تعمیر نماید (این فرد حساب سال دارد ) و از اول سال مثلاً تا 10 ماه پول جمع آوری نمایند و پولها را هزینه نماید آیا آن پولها مشمول خمس میگردد یا نه؟
- [امام خمینی] زن شوهر داری که تمام مخارج او بر عهده شوهرش میباشد، در حال حیات شوهر، این زن مقداری مال و زمین مزروعی را به ارث میبرد که در هر مقطع از زمان با در نظر گرفتن قیمت آن زمین، شرائط استطاعت برایش کافی بوده، ولی زن موصوفه، جاهل به حکم بوده و از مسأله استطاعت غفلت استفتائات، ص: 441 داشته و مدت چند سال زمین را شوهرش زراعت مینموده و بعد از آن زمین را به دو دخترش هبه نموده و در حین هبه با داماد بزرگش شرط کرده که او را به زیارت کربلا ببرد و قبل از تحقق شرط، آن زن وفات کرده و داماد بزرگش را ناظر، و پسر خود را وصی قرار داده وصیّت برای حج نیابتی هم نکرده- با این تفصیلات- آیا زن مذکور از نظر شرعی مستطیعه بوده است یا خیر؟ و بر فرض استطاعت، هبه زمین موروثی صحیح است یا خیر؟ و بر فرض استقرار وجوب حج، و عدم صحت هبه زمین، آیا بعد از وفاتش نائب حجّ بلدی برای او بگیرند یا میقاتی؟ و ثانیا زمین مال کسی است که اجرت نائب را میدهد و یا این که زمین مال همه ورثه و اجرت نائب بر عهده همه آنهاست؟
- [سایر] من اواخر 23 سال هستم و همسرم سه سال از من کوچیکتره و تازه عقد کردیم، در ضمن همسرم دختر عمومه، قراره که تا 1.5 سال دیگه که درسش تموم میشه عقد بمونیم قرار برم سربازی، الان کم و بیش به صورت پروژه ای کار میکنم و تا حدی خانوادم هم حمایت مالیم میکنن و توی ماه حدودا 300 هزار تومن درامد دارم از لحاظ تحصیلات و درآمد خانواده هامون تقریبا در یک حدن تو جلسات خواستگاری در مورد مسئله مالی زیاد صحبت کردیم و به نتیجه تقریبی رسیدیم و همسرم به من گفت که مثل خانواده خودش خیلی اهل ول خرجی نیست ولی الان که حدودا یک ماه از عقدمون میگذره به مشکلاتی برخوردیم مشکل اینه که تفکرمون در نحوه خرج کردن پول با هم خیلی فرق میکنه مثلا خانومم خیلی دوست داره هم واسه خودش لباس زیاد بخره و هم واسه من، یعنی تقریبا 2 برابر چیزی که من میگم خوبه بخریم یا هر مناسبتی مثل تولد، سالگرد ازدواج و ... که توی سال اتفاق میافته دوست داره واسه خانواده خودش ، یعنی خانواده خواهر بزرگتر و پدر و مادرش کادو بخره، قبل از ازدواج میدونستم تا حدی اینطورین و عموم خیلی واسه این قر و پزهاشون پول خرج میکنه، ولی الان میبینم که بیشتر از اون چیزیه که فکر میکردم ایشون هم تو خواستگاری بارها به من گفته که اونقدرا هم اهل بریز و بپاش نیست، ولی ظاهرا بریز و بپاش از نظر خانومم با من فرق داره خانواده من هم خسیس نیستن، ولی تا حد متوسط صرفه جو هستن و من تفکری بین خانواده خودم و عموم رو می پسندم مثلا من فکر میکنم که میشه با یکم صرفه جویی زودتر ماشین خرید یا خونه دار شد، یا حتی گوشی موبایل بهتر و کارامد تر خرید، ولی خانومم همش به فکر خرید لباس، و کادو خریدن و امثال اینهاست و اگه بخوام پا به پای این درخواست هاش پول خرج کنم، شاید بعد از مراسم عروسیمون مجبور بشم که ماهی حداقل 300 هزار فقط برای خرج سر و پز خانوم کنار بزارم خیلی هم به خوانوادش وابستس و یه جورایی دوست داره منم مثل داماد اول خونوادشون همش خونه مامانش اینا باشم، چون داماد اول تقریبا 4 تا 5 روز به جای خونه خودشون خونه مادر زنشه و تقریبا خونه مادر خودش در ماه 1 یا 2 روز میره! ولی من تو خواستگاری هم بهش گفتم که حداکثر 2 روز میتونم تو هفته خونه مامانت اینا بیام و تو هم باید بعد از عروسی همین کارو کنی و قبول کرده، ولی توی عمل به نظرم خیلی بیشتر وابستس خلاصه من سر این چیزا مشکل دارم، خودم فکر میکنم که اگه درامدم بیشتر بشه و وابستگی زنم به خوانوادش کمتر بشه شاید مشکل حل بشه چون خیلی همو دوست داریم و نمیخوایم به خاطر این مشکل زندگیمون سرد بشه لطفا راهنماییم کنید
- [سایر] روزگاری تصور می شد زمین در مرکز عالم قرار دارد و تخت است بعضی ها آنرا بر شاخ گاوی تصور می کردند و برای طول و عرض آن چه اوهامی که از خود نبافته بودند. روزگاری تصور می شد هنگامی که قطره بارانی در دهان یک صدف فرو افتد مروارید تشکیل می گردد. زمانی مردم عقیده داشتند سنگهای عالم در اثر سختیهائی که متحمل می شوند تبدیل به طلا می گردنند و در زمانی دیگر.... و عده ای اینها را به عنوان علوم حفظ می کردنند و کتابها درباره آن می نوشتند و اباطیل دیگری به آنها می افزودند. اما وقتی حقیقت روشن شد تمامی علم آنها تبدیل به جهل شد و معلوم گردید آنها در ظلماتی سخت به سر می بردند. پس حفظ اباطیل و انباشتن آنها در مغز علم نیست. اینکه عالم با قوانینی تغییر ناپذیر اداره می شود و برای وجود هر شئ بدنبال طرف مقابلی پیش از آن شئ می گردیم اثبات گر حاکمیت اصلی واحد بر جهان است . اصلی که همه اشیاء در دایره آن قرار دارند و خروج از آن ناممکن می باشد و آن اصل چیزی جز عدل نیست. پس عالم عدل محور است و در واقع عدل (اصل ما سوی الله) است و به خاطر وجود همین اصل بزرگ است که ما می توانیم صاحب علم باشیم چرا که هر اتفاقی در جهان بر اساس قانونی ثابت به وقوع می پیوندد که بر اشیاء مختلف در موقعیت های یکسان بصورت یکسان اعمال می شود. و وقتی ما از قوانین مطلع شدیم می فهمیم در گذشته برای اشیا چه پیش آمده و چه شیئی چه مسیری را چگونه طی کرده در کجا هست و به کجا و چگونه خواهد رفت و از برخورد اشیاع مختلف در آینده چه پیش خواهد آمد . و با استفاده از این دانش می توانیم دست به ساخت وسائل مختلف بزنیم و اشیا را در اختیار خود گرفته و آینده آنها را آنگونه که می خواهیم رقم بزنیم ودر نهایت می توانیم راه درست را برای رسیدن به موقعیت بهتر پیدا کنیم. و اگر اصول ثابت عالم نبودند و هر اتفاقی بر اثر یک قانون منحصر به فرد و یا بدون قانون به وقوع می پیوست ما هرگز قادر به جمع آوری علم نبودیم و هیچگاه نمی توانستیم وسیله ای بسازیم و هرگز برای آینده خود نمی توانستیم تصمیمی بگیریم. چرا که در آن صورت هیچ واقعه ای با واقعهٌ دیگر تشابهی نداشت و هرگز این همه موجودات همگون وجود نداشتند و ما هم اگر وجود داشتیم هرگز قادر به درک چیزی نبودیم و نمی توانستیم علوم را گردآوری کنیم چون دانسته های ما به درد دیگران نمی خورد چون برای آنها اتفاقات به گونه ای دیگر به وقوع می پیوست پس به واسطه اصل عدل است که عالم استوار گردیده و علوم شکل می گیرند. اما قوانین عالم به دو بخش عمده تقسیم می شوند که عبارتند از قوانین حاکم بین اشیاء عالم که بشر قدرت دخل و تصرف و تغیر آن را ندارد مانند ریاضیات و معادلات آن و قوانین فیزیک شیمی و....که می توان به آن قوانین تکوینی اطلاق کرد. و دیگر قوانین تشریعی که تنظیم کننده رفتار بشر در مورد خود و سایر اشیاء عالم وروابط بین آنهاست.و مجموعه ای است از دستوراتی مبنی بر بایدها و نبایدها که برسر راه حرکت بشر مانند تابلوهای راهنمائی نصب شده اند و پرتگاهها ومسیرهای انحرافی و پرخطر را نشان می دهند و مانع از گم شدن و سقوط و هلاکت او می شوند و آزادی او را تداوم می بخشند. که اتفاقا این قوانین نیز به طور ثابت در جهان وجود دارد وخالق هستی با اشراف کاملی که بر بشر داشته آن را برای سعادت آدمی وضع نموده و به بشر ارئه داشته. اما انسان از روی بی اطلاعی و عدم علم کافی برای ارتباط دهی خود با دیگران دست به وضع قوانینی ناقص زده که موجبات رنج ودر نهایت شقاوت خود را فراهم کرده. قوانین تشریعی قابل نقض شدن ورعایت نکردن می باشند و برای اینکه اصل کلی عالم یعنی عدل به هم نریزد، قوانین دیگری در ادامه قوانین تشریعی به وجود آمده که می توان به آنها قوانین کیفری اطلاق کرد. به عبارت دیگر می توان قوانین تشریعی را به صورت دوتائی در نظر گرفت که یکی به انسان می گوید چه کاری باید بکند ویا انجام ندهد ودیگری می گوید در صورتی که آن قانون اولی شکسته شود برای انسان چه اتفاقی خواهد افتاد. پس علم انسان در مورد قوانین عالم همانگونه که حضرت امام صادق می فرمایند به دو بخش تقسیم می گردد. العلم علمان علم الادیان و علم الابدان و می توان شرافت علم الادیان را بر دیگری بدون ورود خدشه به اهمیت علم الابدان به راحتی فهمید چرا که این متضمن سلامت و سعادت انسان است و انسان را به سوی رستگاری هدایت می کند و از سقوط و هلاکت او جلو گیری می کند. اما دانستن آن یکی هم به انسان توانائی و قدرت می بخشد و یقین او را می افزاید و عطش اورا برای دانستن سیراب می سازد و کمک می کند تا آسان تر به مقصد برسد.
- [آیت الله سیستانی] اگر مقداری مال که برای حج کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکه به کسی که مال را داده خدمت بنماید ، حج بر او واجب نمیشود .
- [امام خمینی] اگر مقداری مال که برای حج کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکه خدمت کسی که مال را داده بنماید، حج بر او واجب نمی شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مقداری مال که برای حجّ کافی است، به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکّه خدمت کسی که مال را داده بنماید، حجّ بر او واجب نمیشود.
- [آیت الله خوئی] اگر مقداری مال که برای حج کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکه به کسی که مال را داده خدمت بنماید، حج بر او واجب نمیشود.
- [آیت الله بهجت] کسی که حج و زکات بر عهده دارد، اگر بمیرد و مالش برای هر دو کافی نباشد، چنانچه مالی که متعلق زکات است باقی باشد ادای زکات مقدم است، وگرنه مالش بین حج و زکات تقسیم میشود، و این در صورتی است که سهم حج برای کمترین مراتب حج کافی باشد، و اگر کافی نباشد احتمال دارد بین ادای زکات و انجام حج مخیر باشند، اگرچه احتیاط واجب در اختیار نمودن حج است، خصوصاً اگر با انجام حج مقداری مال برای زکات باقی بماند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مقداری مال که برای حج کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکه خدمت کسی که مال را داده بنماید، قبول کردن آن مال بر او واجب نمی شود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مقداری مال که برای حجّ کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکّه خدمتگزاری کسی که مال را داده بنماید، واجب نیست آن را قبول نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مقداری مال که برای حج کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکّه خدمت کسی که مال را داده بنماید، حج بر او واجب نمی شود ولی اگر قبول کند و خدمت، منافات با انجام مناسک حج نداشته باشد حجّ واجب می شود.
- [آیت الله بهجت] اگر مقداری مال، که برای حج کافی است به کسی بدهند و با او شرط کنند که در راه مکه به کسی که مال را داده خدمت نماید، لازم نیست قبول کند، ولی اگر قبول کرد حج بر او واجب میشود.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان مالی داشته باشد که قیمتش از فطره بیشتر است ، چنانچه فطره را ندهد و نیّت کند که مقداری از آن مال برای فطره باشد بنابر احتیاط واجب کافی نیست .