نظر برخی از مراجع عظام تقلید درباره مکث کوتاه پس از قرائت در نماز و حکم قیام متصل به رکوع، به شرح زیر است: دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): ج1) وقف کردن لازم نیست و گفتن تکبیر هم واجب نیست بلکه مستحب است. ج2) قیام متصل به رکوع که رکن است، یعنی از حالت ایستاده به رکوع رفتن؛ همین که عرفاً قبل از رکوع ایستاده باشد و بدن با طمأنینه و آرامش باشد کفایت می‌کند؛ و اما قیام بعد از رکوع، واجب است ولی رکن نیست و ترک آن اگر سهوی باشد، ضرری به صحّت نماز نمی‌زند. دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): 1. واجب نیست. 2. یعنی اگر فراموش کند و به سجود رود باید برگردد و پس از ایستادن به رکوع رود. دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): 1. رفتن به رکوع بدون مکث بعد از قرائت اشکالی ندارد. 2. قیام یعنی ایستادن، در دو جای نماز، واجب و رکن است: هنگام گفتن تکبیرة الاحرام و قیام قبل از رکوع که آن را «قیام متّصل به رکوع» گویند، ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و همچنین بعد از رکوع واجب است، امّا رکن نیست و منظور آن است که رکوع از حالت قیام صورت پذیرد. بنا بر این، کسی که بعد از خواندن سوره برای کشتن حیوان گزنده ای (مثلاً) متصل به رکوع را به جا نیاورده، واجب است کاملاً بایستد و سپس به رکوع برود. دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): 1. گفتن ذکر مستحبی لازم نیست. چند ثانیه مکث، در همان حالت قیام پس از اتمام سوره کافی است. و به آن قیام متصل به رکوع می گویند که رکن است و قیام متصل به رکوع رکن است و دنبالش رکوع واقع می شود؛ مثلاً یکی از احکام آن این است که اگر بعد از خواندن سوره توحید به جهت فراموش کردن رکوع برای انجام سجده خم شود و قبل از رسیدن به سجده یادش بیاید که رکوع نکرده باید بایستد و به رکوع برود. پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است: 1. پس از پایان قرائت می توان رکوع کرد و نیازی به ذکر مستحب وجود ندارد. هر چند ذکر مستحب است. 2. مراد از «قیام متصل به رکوع» این است که باید از حالت قیام، یعنی ایستادن، به رکوع رفت، پس اگر کسی پس از قرائت به اشتباه به سجده رود و قبل از سجده به یاد آورد که رکوع را انجام نداده است، باید بایستد و سپس به رکوع رود، نه این که از حالت سجده به رکوع رود. لینک به سایت استفتاءات (کد 857).
لطفاً به این سؤالات پاسخ دهید: 1. آیا یک وقفه کوچک و لحظه ای انتظار پس از قرائت هر دو سوره و قبل از رفتن به رکوع لازم است؟ یا آن که می توان بلافاصله پس از قرائت سوره ها (حمد و اخلاص) و بدون هیچ وقفه ای و حتی بدون گفتن ذکر مستحب تکبیر به رکوع رفت؟ 2. در خصوص حکم قیام متصل به رکوع توضیحاتی را ارائه فرمایید؟
نظر برخی از مراجع عظام تقلید درباره مکث کوتاه پس از قرائت در نماز و حکم قیام متصل به رکوع، به شرح زیر است:
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
ج1) وقف کردن لازم نیست و گفتن تکبیر هم واجب نیست بلکه مستحب است.
ج2) قیام متصل به رکوع که رکن است، یعنی از حالت ایستاده به رکوع رفتن؛ همین که عرفاً قبل از رکوع ایستاده باشد و بدن با طمأنینه و آرامش باشد کفایت میکند؛ و اما قیام بعد از رکوع، واجب است ولی رکن نیست و ترک آن اگر سهوی باشد، ضرری به صحّت نماز نمیزند.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
1. واجب نیست.
2. یعنی اگر فراموش کند و به سجود رود باید برگردد و پس از ایستادن به رکوع رود.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
1. رفتن به رکوع بدون مکث بعد از قرائت اشکالی ندارد.
2. قیام یعنی ایستادن، در دو جای نماز، واجب و رکن است: هنگام گفتن تکبیرة الاحرام و قیام قبل از رکوع که آن را «قیام متّصل به رکوع» گویند، ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و همچنین بعد از رکوع واجب است، امّا رکن نیست و منظور آن است که رکوع از حالت قیام صورت پذیرد. بنا بر این، کسی که بعد از خواندن سوره برای کشتن حیوان گزنده ای (مثلاً) متصل به رکوع را به جا نیاورده، واجب است کاملاً بایستد و سپس به رکوع برود.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
1. گفتن ذکر مستحبی لازم نیست. چند ثانیه مکث، در همان حالت قیام پس از اتمام سوره کافی است. و به آن قیام متصل به رکوع می گویند که رکن است و قیام متصل به رکوع رکن است و دنبالش رکوع واقع می شود؛ مثلاً یکی از احکام آن این است که اگر بعد از خواندن سوره توحید به جهت فراموش کردن رکوع برای انجام سجده خم شود و قبل از رسیدن به سجده یادش بیاید که رکوع نکرده باید بایستد و به رکوع برود.
پاسخ حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:
1. پس از پایان قرائت می توان رکوع کرد و نیازی به ذکر مستحب وجود ندارد. هر چند ذکر مستحب است.
2. مراد از «قیام متصل به رکوع» این است که باید از حالت قیام، یعنی ایستادن، به رکوع رفت، پس اگر کسی پس از قرائت به اشتباه به سجده رود و قبل از سجده به یاد آورد که رکوع را انجام نداده است، باید بایستد و سپس به رکوع رود، نه این که از حالت سجده به رکوع رود.
لینک به سایت استفتاءات (کد 857).
- [سایر] سلام، 1. جا بجایی عمدی ذکر رکوع و سجود چه حکمی دارد؟ 2. آیا میتوان بعد از سورهی حمد در نماز، به جای سوره، یک بار دیگر حمد را خواند؟ یعنی در هر رکعت دو مرتبه سوره حمد را خواند؟
- [سایر] با توجه به صراحت مصحف شریف در سکوت به هنگام قرائت قران خواهشمند است مشخص فرمائید وظیفه دیگران هنگام قرائت قاری، همراهی در خواندن قرآن است یا سکوت لازم و یا افضل است؟ آیا زمانی که برخی از نمازهای مستحب در مساجد توسط فردی به صورت بلند خوانده می شود وظیفه دیگران سکوت است یا خیر مثلاً "در هنگام نماز غفیله پس از حمد ذکر یونسیه بلند خوانده می شود آیا دیگران باید ساکت شوند یا می توانند آیه را بخوانند و یا به اذکار خود مشغول باشند؟ در ضمن خواهشمند است وظیفه اسلامی در هنگام پخش غیر زنده قرآن توسط رادیو و یا تلویزیون و یا نوار را مشخص فرمائید. با تشکر
- [سایر] مدتی است که در برخی مساجد سطح شهر مشهد ، مسئله گفتن ( الحمدلله رب العالمین) از سوی مأمومین پس از اتمام سوره حمد امام، مطرح شده است که در این باره ابهامات و سوالاتی بوجود آمده که نیازمند پاسخگویی هر چه زودتر به آنها هستیم. 1. آیا جایز است مامومین بعد از تمام شدن قرائت حمد امام ، بصورت جهری (الحمدلله رب العالمین) را بگویند؟ 2. بعد از تمام شدن قرائت حمد اگر امام سکوت کند و مأمومین در هنگام گفتن (الحمدلله رب العالمین) صدایشان به امام برسد آیا کراهت دارد یا نه؟ 3. آیا بلند گفتن (الحمدلله رب العالمین) توسط مأمومین به عنوان شعائر شیعه استحباب دارد یا نه؟ جمعی از طلاب حوزه علمیه مشهد / پایگاه خبری اطلاع رسانی بصیرت www.BasiratNews.com info@basiratnews.com
- [آیت الله جوادی آملی] با احترام به استحضار میرساند، مرکز نابینایان کشور وابسته به موسسه خیریه و نیکوکاری … که از گذشته نسبت به چاپ قرآن کریم به خط بریل جهت استفاده نابینایان کشور اقدام نموده است، در نظر دارد در نحوه کتابت قرآن کریم به خط بریل حتی المقدور از تعداد اشکال (اعم از اعراب، علائم و بعضی حروف که به تلفظ نمیآیند) کاسته شود تا نسخهای کم حجمتر فراهم گردد که قرائت آن برای روشندلان آسان باشد. از جمله: 1 - حذف (الف جمع) مانند حذف الف در کلمات قالوا (قالو) و آمنوا (آمنو) 2 - نوشت (الف) در وسط برخی کلمات قرآن که در رسم الخط نوشته نمی شود مانند نوشتن الف در لمات هذا (هاذا) و ذلک (ذالک) 3 - حذف (واو) در کلماتی مانند أولوا (ألوا) و أولی (ألی) که در تلفظ خوانده نمیشوند. لازم به ذکر است با توجه به این که هر یک از اعراب و حروف در خط بریل با علامت مشخصهای قابل درک میباشد، لذا خواهشمند است در خصوص این رسم الخط رهنمود لازم را مبذول فرمایید.
- [آیت الله جوادی آملی] با احترام به استحضار می رساند، مرکز نابینایان کشور (رودکی) وابسته به موسسه خیریه و نیکوکاری ریحانه که از گذشته نسبت به چاپ قرآن کریم به خط بریل جهت استفاده نابینایان کشور اقدام نموده است، در نظر دارد در نحوه کتابت قرآن کریم به خط بریل حتی المقدور از تعداد اشکال (اعم از اعراب، علائم، و بعضی حروف که به تلفظ نمی آیند) کاسته شود تا نسخه ای کم حجم تر فراهم گردد که قرائت آن برای روشندلان آسان باشد. از جمله: 1- حذف (الف جمع) مانند حذف الف در کلمات قالوا (قالو) و آمنوا (آمنو) 2- نوشت (الف) در وسط برخی کلمات قرآن که در رسم الخط نوشته نمی شود مانند نوشتن الف در کلمات هذا (هاذا) و ذلک (ذالک) 3- حذف (واو) در کلماتی مانند أولوا (ألوا) و أولی (ألی) که در تلفظ خوانده نمی شوند. لازم به ذکر است با توجه به این که هر یک از اعراب و حروف در خط بریل با علامت مشخصه ای قابل درک می باشد، لذا خواهشمند است در خصوص این رسم الخط رهنمود لازم را مبذول فرمایید.
- [سایر] لطفاً به مجموعه سؤالات زیر پاسخ دهید: 1. این جانب برای 13 سال است که به دین اسلام روی آوردم. اما از آن جا که والدینم هندو مذهب هستند می خواهم بدانم آیا غذا خوردن در خانه آنها حرام است؟ 2. من در زامبیا زندگی می کنم و کالاهای اینجا توسط انجمن سنی ها مهر تأیید زده می شود و در سیستم آنها خوردن خرچنگ، کوسه ماهی، اختاپوس، و انواع ماهی های عجیب و غریب حلال است. با این اوصاف حتی علیرغم حلال بودن آنها چگونه می توانیم این نوع خوراکی ها را مصرف کنیم؟ 3. لازم به ذکر است که در اکثر فست فودها و یا رستورانهای اینجا خیلی از آشپزها و یا کمک آشپزها مسلمان و یا حتی مسیحی و یهودی هم نیستند، اما آنها از طرف انجمن سنی ها برای این کار تأییدیه مجاز به کار گرفته اند. در آن صورت آیا غذا خوردن در آنجا حرام است؟ 4. در خصوص سس سویا، چیپس، و اسنک چینی، هندی و ... هستند، آیا خوردن آنها با در نظر گرفتن آنکه آنها دارای گواهی تأیید هستند، حلال است؟
- [آیت الله اردبیلی] من و همسرم هر دو معلم هستیم. بعد از مدتی با فروش زمینی که تازه 3 ماه از خرید آن برای ساختن خانه نگذشته بود و همچنین فروش طلا و هدایایی که به همسرم داده شده و پس انداز همسرم که به من بخشیده شده بود (کمک به من جهت برگزاری مراسم عروسی که پس از عروسی پدرم به من برگرداندند) زمینی را با نام من خریداری نموده و پس از چند سال (به دلیل نداشتن پول و همچنین رفتن به استان دیگر برای ادامه تحصیل) با وامی که از بانک گرفته ایم 3 واحد مسکونی ساخته ایم که به دلیل کوچک بودن واحدها 2 واحد را برای زندگیمان و یک واحد را هم به همسرم بخشیدم. لذا مستدعی است با پیش فرض های فوق الذکر در خصوص مسائل ذیل حکم شرع را بیان فرمایید: 1- آیا به واحد همسرم خمس تعلق می گیرد؟ 2- خمس مبلغ اجاره ای که از واحد همسرم می گیرم. 3- اگر به دلیل مشکلات اقتصادی یکی از واحدهای در نظر گرفته شده برای سکونت خود را اجاره دهم، خمس اصل خانه و مال الاجاره آن چگونه است؟ 4- جهت خرید ماشین در شأن خودم از مستاجران خود پول قرض کردم. (اصطلاحاً منزل خود را رهن دادم) هر ماهه با صرفه جویی، مقداری از حقوقمان را در صندوق های قرض الحسنه جهت دریافت وام و مقداری هم در یک حساب دیگر پس انداز می کنیم که بتوانم قرض خود را ادا، و خانه را از حالت رهن خارج نمایم. حال سر سال خمسی ام می باشد و مبلغ جمع شده نصف مقدار رهن می باشد. آیا به مبلغ جمع شده خمس تعلق می گیرد (لازم به ذکر است که مستأجر کل قرض خود را یکجا می خواهد که به جای دیگر جهت رهن برود).
- [سایر] سلام خدمت حاج آقای مرادی واقعا خسته نباشین ... یه مدته با سایتتون آشنا شدم ... خیلی ازش چیزی یاد گرفتم ... ولی واقعا به قول دکتر خراسانی میترسیم ازین که روزی این دلخوری کاربران از جواب ندادن های شما و گلایه کردنهای نابجا شما رو دلسرد کنه، از طرفی هم ناراحتیم که چرا واقعا این همه سوال تکراری هست و وقت شما رو میگرند تا شما واقعا سوالا و پیامایی که حقشونه خونده بشند و جواب بهشون داده بشه رو نداشته باشین ... و این که درحالی که میشه مشکلاتی حل بشه با این رعایت نکردن های کاربران این امکان از دست بره ... چند پیشنهاد دارم ... 1- میشه امکان ارسال پیام رو محدود کرد ... مثلا فقط هر جمعه از ساعت 8 تا 10 بخش ارسال پیام باز باشه ... و شما در طول هفته به پیامها جواب بدین ... اینجوری بیشتر درک میکنند که وقت شما محدود هست ... و اینکه چون مجبور میشند صبر کنند تا زمان مقرر، مطمئنا به جوابها و یادداشتهای شما برای دیگران مراجعه میکنند و جستجو میکنند و مسلما با این کار تعداد سوالای تکراری خیلی کمتر میشه و خیلی ها جوابشون رو میگیرند و یا متوجه میشن که سوالی که میخوان بپرسن بیهوده یا غیر منطقی هست ... و اونایی که سوالای بیهوده میخوان بپرسند یا هی پیام بدند که چی شد جواب ما و به قول آمارهایی که خودتون میدین به 200 تا 300 پیام هم برسه پیامهاشون فقط صبر کردن رو یاد میگیرند ... و مسلما آرامش شما حفظ خواهد شد ... و در هنگام مراجعه به سایت لذت میبرید تا این که هی حسرت بخورید که چرا اینا اینجوری رفتار میکنند و بازم ...... 2- میشه که شما از بین همین کاربرانی که هی میان سر میزنند به سایتتون چند تا رو انتخاب کنین تا تو اداره سایت به شما کمک کنند، درسته که سایت شخصیه ولی مدیریت با شما باشه ... مثلا سوالاتی که از شما میشه رو دسته بندی کنند و تکراری ها رو خودشون لینک بدند به جوابای مشابه، و گلایه ها رو جواب بدند و جواب سوالای مهمتر و اصلی تر رو به خودتون بسپارند و اینجوری تک تک دقایقی که شما به سایت میاین دیده خواهد شد، و میبینیم که هر دفعه شما پیامی جدید و سوالات نو رو جواب میدید ... این میتونه برای استمرار مراجعه به سایتتون توسط کاربران رو به همراه داشته باشه و اینکه میزان رضایت به حداکثر برسه ... البته که نمیشه همه رو راضی کرد و لازم هم نیست ولی چه خوب میشه که اکثریت که خواسته های منطقی دارند، کاملا راضی باشند 3- چه خوب میشد اگه سایت بخش بندی میشد و هرکس بنا به ابهاماتی که تو اون لحظه تو ذهنش داره به قسمت مورد نظر بره ... در حالی که این میتونه پرداختن به موضوعات مختلف رو برای خودتون هم راحت تر کنه جوری که بین مسائل اصلی بنا به درخواست کاربران و بازدیدها و استقبال مساوات رعایت بشه ... مثلا بخش بندی سایت به این گونه باشه که دینی – فرهنگی – ازدواج – گناه و توبه و خیلی ها که خودتون بیشتر میدونین تقسیم بشه ... شما میتونین با جایگاهی که دارین برای مثال از کلاسهایی که با طلبه های جوان دارید اونایی که بهتر و منطقی تر هستند و از لحاظ علمی پر بارترند و با نت آشنا هستند و علاقه دارند رو برای قسمت دینی خودتون معرفی کنید و اونا سوالات سطحی رو پاسخ بدند و سوالات عمقی رو خودتون پاسخ بدین ... میشه که مثلا در بخش فرهنگی شما بعضی مسائل رو بیان کنین البته به عنوان سوال مثلا همین بنرهای سطح شهر که راجع بهش صحبت کردید یا پیامک یا امثال آن و چند روزی کاربران راجع بهش نظراتشون رو بدند و در پایان یه نفر جمع بندی کلی از نظرات مخالف و موافق رو تیتر وار به شما ارائه بده و شما باتوجه به صحبت بچه ها و طبق تیتر بندی ها بگین کجاها رو دارند اشتباه میکنند و کجاها رو دارند درست میرند ... این کار میتونه به لحاظ فرهنگی هم روی کاربرانتون یک تاثیر فوق العاده بذاره ... مگه خودتون نمیگین به لحاظ فرهنگی کمبود حس میشه، خوب این کمبود میتونه از همین راه ها جبران بشه ... 4- مطمئن باشین خیلی ها اگه شما بخواین دوست دارند که به بهتر شدن سایت شخصی شما و البته کمک به بقیه هموطنان قدمی بردارند، البته اگه شما مایل باشین و با تجاربی که دارین این راه رو موثر بدونین ... مثلا همون کسی که اومده بود کل مطالب سایت و نوشته ها رو تو چند تیتر خلاصه کرده بود ... 5- ثبت نام از کاربران خوب هست ولی تو این سایت برنامه ای نداره، جز این که خودتون آماری از کاربران داشته باشین ... کاش میشد ثبت نام کرد و هر کس با نام کاربری خودش پیام بذاره ... بعد از اون توسط کسانی که خودتون انتخاب کردین تا پیامها رو دسته بندی کنند پیامها خونده بشه و اگه تکراری یا سوال بیهودست تذکر داده بشه ... و اگه سوال مهمی هست نگاه به ارسال پیام بشه که آیا پیام با رعایت کلیه ضوابط فرستاده شده یا نه؟ مثلا مثل من اینقدر طولانی نوشته و ضوابط رو رعایت نکرده، یا اسمش رو بد انتخاب کرده، درمانده، بیچاره، بدبخت، یا از جهنم، از گورستان، و امثال این یا این که فینگیلیش نوشته شده باشه، میشه تمام موارد رو زیر پیامشون ذکر بشه و تحویل شما بشه و شما پاسخ بدین و به رویت کاربران برسه ... بعد به جز امتیاز دادن امتیاز فرهنگی دادن هم باشه، و این امتیازها در مجموع زیر نام کاربری کاربران و همیشه باهاشون باشه ... اینجوری همه تشویق میشند که رعایت کنند و از امتیاز فرهنگی خوبی برخوردار باشند ... بهر حال اینا میتونه انگیزه ای برای کاربران باشه ... البته همه اینها فقط نظر یک کاربر ساده بود ... خودتون بیشتر صلاح میدونین که کدوم به صلاح هست یا نه، بعنوان کسی که یه مدت خیلی کوتاه تجربه وب نویسی رو داشتم اینا به نظرم اومد، و یک سوال چرا نباید وقتی این قدر محبوبیت دارین و استقبال میشه از سایتتون خیلی ها سرخورده برگردند؟ چرا نمیشه که شما حتی یک شرکت کوچک رو راه اندازی کنین و کارمند برای سایتتون استخدام کنین؟ چرا نباید سایت های دینی و اسلامی و فرهنگی و نمونه از هر نظر جزو دسته سایتهایی باشند که توسط یک شرکت 100 نفره و با مدیریت شما مدیریت نشند؟ البته درسته که هنوز واسه همچین حرفایی زوده ولی خودتون هم میدونین که میشه ... خیلی ببخشید که این قدر طولانی شد ... در ضمن خودمم قبلا سوال پرسیده بودم، ولی چون میدونم اصلا وقتش رو ندارین انتظاری واسه جوابش ندارم، ولی کاش میشد که اونایی که سوالای مهمتر دارند جرات سوال پرسیدن داشته باشند و مطمئن باشند که خیلی زود توسط شما جواب داده میشه ... البته یه موضوع رو هم در نظر داشته باشیم، بعضی ها از دوست داشتن زیاد هست که میگردند یه سوالی پیدا میکنند تا بالاخره باشما یه ارتباط کوچیک هم اگه شده با داشته باشند، که البته تعداد زیادیشون به هدفشون نمیرسند و سرخورده میشند و اون قضاوتهای عجولانه رو میکنند، شاید با اون سوالاتی که خودتون مطرح میکنین و میگین که دوستان نظرشون رو بگن و در پایان حرفشون رو تصدیق یا رد میکنین میتونه این نیازشون رو برآورده کنه ... هرجا هستین موفق و پیروز باشین ... اگه سایت به همین منوال باشه، قول میدم دیگه به جز پیگیری برای این مطلبم پیام دیگه ای ندم و فقط خواننده سایت باشم ... خدایی در همین نزدیکیست که نیت خیر شما رو داره میبینه! بازم ممنون ... راستی از خیر سوالای قبلمم گذشتم ... فقط این پیاممو میخوام بخونین ... جواب هم نمیخواد فقط بخونینش ... به هر حال سلیقه و تدبیر و هدف خودتون اصله! خدانگهدار ...
- [سایر] سلام لطفا به این مقاله که در سایت ایرانیکا درج شده بود و توسط رهام برکچی زاده نوشته شده است پاسخ بدهید که به نوعی فلسفه اسلامی را ( به قول نویسنده مقاله ) زیر سؤال می برد. متن مقاله: برهان نظم از منظر شهید مطهری: مقدمه: عمومی ترین و ساده ترین طریقت در اثبات وجود خداوند برهانی است که از آن به برهان نظم یا غایت شناختی یاد می کنند. معمول ترین ادله بر وجود خداوند در تمامی ادیان و مذاهب الهی در طول تاریخ همواره برهان نظم بوده است. از این رو چه در تفکر اسلامی و چه در تفکر غربی مناظرات و جدلهای فراوانی حول این برهان شده است. بسیاری بر این اعتقادند که برهان نظم اساسا یک برهان فلسفی نیست بلکه ریشه و پایه ی تجربی دارد. زیرا اساس شکل گیری برهان نظم را روش تمثیل می دانند. از اینرو ادله ی نظم را دارای استحکام کمتری نسبت به سایر براهین خداشناختی می دانند. ویلیام پالی معاون اسقف کارلیسل و فیلسوف برجسته ی قرن هجدهم برهان نظم را در کتاب " الاهیات طبیعی " اینگونه تقریر کرده است: " فرض کنید در حال عبور از صحرایی پای من به سنگی برخورد کند و با این سوال رو برو شوم که چگونه این سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممکن است پاسخ دهم که تا آنجا که من می دانم، این سنگ همواره اینجا بوده است. احتمالا اثبات نامعقول بودن این پاسخ چندان آسان نخواهد بود. اما فرض کنید که بر روی زمین ساعتی یافته ام و باید بررسی شود که بودن ساعت در آن مکان چگونه اتفاق افتاده است. بسیار بعید است که پاسخ قبلی به ذهن من خطور کند. یعنی اینکه تا آنجا که می دانم این ساعت همواره اینجا بوده است. اما چرا این جواب نباید آنگونه که برای سنگ مفید بود برای ساعت مفید باشد؟ چرا جواب مذکور آنگونه که در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذیرفتنی نیست؟ تنها دلیل آن است که وقتی ساعت را وارسی می کنیم می بینیم اجزای گوناگون آن برای هدفی پرداخته و به یکدیگر مرتبط شده اند. ( چیزی که در مورد سنگ نمی توان کشف نمود. ) مثلا این هدف که اجزای مذکور آنگونه طرح ریزی و به هم پیوند داه شده اند که تولید حرکت کنند و حرکت مذکور چنان تنظیم شده است که زمان را در شبانه روز نشان دهد. یعنی اگر اجزای مختلف به گونه ای متفاوت از آنچه هستند ساخته می شدند، مثلا در اندازه ای متفاوت با آنچه که دارند یا به هر روش یا ترتیب دیگری غیر از وضعیت کنونی تعبیه شده بودند، در این صورت یا اساسا هیچ حرکتی در ساعت به وقوع نمی پیوست و یا هیچ حرکتی که تامین کننده ی کاربرد کنونی آن باشد، واقع نمی شد. " در حقیقت پالی برهان خود را اینگونه مطرح می کند: او می پرسد اگر ساعتی را در بیابان ببینید در مورد آن چه فکری می کنید؟ مسلما هیچوقت فکر شما به این سمت سوق پیدا نمی کند که به طور اتفاقی این ساعت در بیابان و با کمک پدیده های طبیعی ساخته شده است. بلکه تصور می کنید این ساعت با این نظم و هماهنگی بین اعضایش باید صانعی آگاه و مدبر داشته باشد. زیرا عوامل طبیعی دارای خصیصه و ابزار مناسبی برای ایجاد این تدبیر نیستند. مهمترین عاملی که وجود صانع را تایید می کند وجود هدف و غایت به خصوصی ( نمایش زمان ) برای این شئ است که تعیین آن تنها از عهده ی شعوری آگاه بر می آید و امکان شکل گیری تصادفی این ساعت را منتفی می کند. بدین سبب حتی اگر هماهنگی و نظم موجود در شئ تصادفی و وابسته به خصائل ذاتی طبیعت باشد غایتمندی آن تنها می تواند معلول شعوری مدبر باشد. بنابراین هماهنگی ای که غایتمند باشد دلالت بر وجود ناظمی آگاه دارد و این هماهنگی متناسب با نوع و میزان آگاهی و تدبیر ناظم است. در نتیجه نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم آگاه تر است. با توجه به این دانسته ها پیلی به اقامه ی برهانی می پردازد: 1- هر نظمی (هماهنگی غایتمندی ) دال بر وجود ناظمی است و نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم بزرگتر است. 2- با توجه و دقت به ساختار اجزای عالم به این نتیجه می رسیم که نظمی بس عظیم و سترگ در عالم موجوداست. 3- بنابراین وجود عالم حاکی از وجود ناظم بزرگی است. روش تمثیل در تفکر غربی دست مایه ی انتقادات محکم بسیاری از فیلسوفان برجسته ی اروپایی شد و این باعث شد تا از قدرت برهان نظم به مرور زمان بیشتر و بیشتر کاسته شود. بسیاری از فلاسفه از هیوم گرفته تا میل و راسل معتقد بودند که تمثیل مورد استفاده در برهان نظم از لحاظ منطقی، قیاس معتبری نیست و مسلما نمی تواند ضامن یک نتیجه ی یقینی و الزامی باشد. آنها معتقد هستند استفاده از روش تمثیل تنها در شرایطی مقدور است که بتوان از منظر موضوع مورد بحث شباهتی اساسی بین مثال مطرح شده و شئ مورد بررسی پیدا کرد و اگر شباهت اساسی و مبتنی بر موضوع مورد بحث یافت نشود کارآمد نخواهد بود. نظر آنها این است که در برهان نظم این شباهت اساسی میان ساختار عالم و اشیاء مورد بررسی، مانند ساعت مصداق پیدا نمی کند.آنها این عدم شباهت را در نوع تجربه ای می داند که ما از عالم و اشیای مثال زده شده (مثلا ساعت ) داریم. در نگاه این دسته از فلاسفه، تجربه ی ما نسبت به ساعت و دیگر ابزار و مصنوعات انسان ساز پیشینی است اما مسلما ما چنین تجربه ای نسبت به عالم نداریم. مقصود از تجربه ی پیشینی حافظه ی ما درباره ی منشا شئ مورد نظر است. مثلا ما به خوبی می دانیم که ساعت شئی انسان ساز است زیرا واجد این تجربه هستیم که همیشه ساعتها به دست انسان ساخته شده اند و هیچ وقت خلاف این، مشاهده یا گزارش نشده است. بنابراین ذهن ما به روش استقراء و با تکیه بر تجربیات قبلی نتیجه می گیرد که ساعت شئی انسان ساز است و این می تواند ناشی از نظم ذاتی موجود در ساعت نباشد و فقط تجربه ی پیشینیمان ما را به این نتیجه برساند. اما ما هیچ وقت ناظر پیدایش جهان نبوده ایم که چنین تجربه ی پیشینی ای داشته باشیم. در نتیجه دلیلی وجود ندارد که بر مبنای آن نتیجه بگیریم در جهان نوعی نظم ذاتی غایتمند وجود دارد که مصنوع شعور آگاه و مدبر است. از اینرو این عدم مشابهت ضعف بزرگی در برهان نظم به حساب می آید. این دیدگاه خدشه ای به روش استقرائی برهان نظم وارد نمی کند و تنها روش تمثیل را از لحاظ منطقی نامعتبر می شمارد. در نتیجه می توان پذیرفت که احتمال شکل گیری تصادفی عالم بعید است و این هماهنگی و دقت موجود در پدیده ها باید هدفمند باشد. این انتقاد موجب می شود که دیگر دلیلی برای قائل شدن به علت فاعلی برای پدیده های عالم نداشته باشیم و احتمال قائم به ذات بودن پدیده ها را منتفی نشماریم در حالی که فلسفه ی الهی علت غایی را متضمن وجود علت فاعلی قائم به غیر می داند. برای مثال دیوید هیوم، فیلسوف تجربه گرای انگلیسی در کتاب " محاورات درباره ی دین طبیعی " از زبان فیلون شکاک که مظهر دیدگاههای شک گرایانه ی خود هیوم است نظریه ی کلئانتس، شخصیت دیگر داستان را که به برهان نظم معتقد است، چنین نقد می کند: " اگر ما خانه ای ببینیم، کلئانتس! با بزرگترین یقین و اطمینان نتیجه می گیریم که آن خانه معمار یا بنایی داشته، زیرا این دقیقا آن نوع معلولی است که تجربه کرده ایم که از آن نوع علت ناشی و صادر می شود. اما مطمانا تصدیق نخواهیم کرد که جهان چنین شباهتی به یک خانه دارد که ما بتوانیم با همان یقین و اطمینان، یک علت مشابه استنباط کنیم. یا بگوییم شباهت در اینجا تمام و کامل است. این عدم شباهت طوری روشن است که بیشترین ادعایی که می توانی بکنی فقط یک حدس و ظن و فرضی درباره ی یک علت مشابه است. ممکن است ماده، علاوه بر روح، در اصل منشا یا سرچشمه ی نظم در درون خود باشد و تصور اینکه چندین عنصر به واسطه ی یک علت درونی ناشناخته ممکن است به عالی ترین نظم و ترتیب در آید، از تصور اینکه صور و معانی آنها در روح بزرگ جهانی به واسطه ی یک علت درونی ناشناخته ی همانند به نظم و ترتیب درآِید مشکل تر نیست. آیا کسی جدا به من خواهد گفت که یک جهان منظم باید ناشی از فکر و صنعتی انسان وار باشد، زیرا که ما آن را تجربه کرده ایم؟ برای محقق ساختن این استدلال لازم است که درباره ی مبدا جهانها تجربه داشته باشیم و مطمانا این کافی نیست که دیده باشیم که کشتی ها و شهرها ناشی از صنعت و اختراع انسانی است. ...آیا می توانی ادعا کنی که چنین شباهتی را میان ساخت یک خانه و پیدایش یک جهان نشان دهی؟ آیا طبیعت را در چنان وضعی همانند نخستین نظم و ترتیب عناصر دیده ای؟ آیا جهانها زیر چشم تو صورت پذیرفته اند وآیا فرصت و مجال آن را داشته ای که تمام پیشرفت ( فنومن ) را از نخستین ظهور نظم تا کمال نهایی آن مشاهده کنی؟ اگر داشته ای پس تجربه ی خود را ذکر کن و نظریه ی خویش را ارائه ده. ثانیا تو بنا به نظریه ی خودت دلیلی نداری برای اسناد کمال به خدا، یا برای این فرض که او از هر خطا و اشتباه یا بی نظمی در افعال خود منزه و مبرا است... لااقل باید اعتراف کنی که برای ما غیر ممکن است که با افکار و انظار محدود خود بگوییم که آیا این نظام اگر با سایر نظامهای ممکن و حتی واقعی مقایسه شود، شامل اشتباهات و خطاهای بزرگ است یا شایسته ی تحسین و تقدیری شگرف؟ آیا یک روستایی اگر " انئید " ( شعر حماسی ویرژیل ) برای او خوانده شود می تواند اظهار نظر کند که آن شعر مطلقا بی عیب است، یا مقام شایسته ی آن را در میان محصولات هوش انسانی تعیین کند در حالی که وی هیچ محصول دیگری هرگز ندیده است؟ اما اگر این عالم محصول کاملی باشد باز هم نامعلوم و مشکوک است که همه ی خوبی های آن اثر را بتوان به حق به سازنده ی آن نسبت داد. اگر یک کشتی را بررسی کنی، البته اندیشه ی عالی و بلند درباره ی هوشمندی سازنده ی چنین ماشین پیچیده و سودمند و زیبایی پیدا خواهیم کرد، اما وقتی دانستیم که آن مکانیک دان کودنی است که به دیگران تاسی کرده و از صنعتی تقلید نموده که طی ادوار و اعصار متوالی پس از بسی آزمایشها و اشتباهات و تصحیحات و سنجشها و گفتگوها تدریجا اصلاح شده و پیشرفت کرده است، آیا باز نسبت به او همان احساس را خواهیم داشت؟ پیش از اینکه نظام موجود رقم زده شود، ممکن است عوالم بسیار در سراسر ازل سرهم بندی شده باشد و پیشرفت و بهبود، آهسته اما مداوم در طی ادوار و اعصار نامتناهی، صنعت ساخت جهان را پیش برده باشد. در چنین مسائلی چه کسی می تواند تعیین کند که حقیقت چیست و حتی که می تواند حدس بزند که در میان بسی فرضها که ممکن است پیشنهاد یا تصور شود، فرضی که بیشتر احتمال وقوع دارد کدام است؟ ما هیچ معلوماتی برای اظهار نظر درباره ی تکوین جهان ( نظر درباره ی مبادی جهان ) نداریم. تجربه ی ما که خود، هم از جهت قلمرو و هم از حیث دوام و استمرار، این قدر ناقص و محدود است نمی تواند هیچ فرضیه ای درباره ی کل اشیا به ما تلقین کند. اما اگر ما ناگزیر و لزوما باید فرضیه ای برگزینیم، بر حسب چه قاعده ای بایستی انتخاب خود را معیین کنیم؟ آیا قاعده ی دیگری غیر از بیشتر بودن شباهت میان اشیای مورد مقایسه وجود دارد؟ و آیا یک گیاه یا یک حیوان که با رویش و زایش بوجود می آید بیش از یک ماشین مصنوعی که از عقل و تدبیر ناشی می شود، شباهت قوی تری به عالم ندارد؟ استدلال تمثیلی که در آن برهان بکار رفته، به فرض اینکه وجود ناظمی را ثابت کند به هیچ وجه مشعر بر صفات پسندیده ای که به آن ناظم نسبت می دهند نیست. تصور خداوندی نیکوکار و عادل و مهربان از مقایسه ی آثار طبیعی با اعمال انسان نتیجه نمی شود. اگر آن ناظم فرض شود که مانند انسان است، دیگر دلیل نداریم برای این فرض که صفت اخلاقی خاصی وجود دارد که متعلق به خالق طبیعت است. وقتی کسی محصول ( یعنی طبیعت )
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است در رکعت اول، پیش از خواندن حمد بگوید: "أعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیم" و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر "بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم"را بلند بگوید و نیز مستحب است در تمام نمازها حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی: آن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره بمعنای آیه توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت می خواند بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی می خواند، بعد از آن که حمد خودش تمام شد، بگوید: "اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ"، و بعد از خواندن سوره توحید، یک، یا دو، یا سه مرتبه "کَذَلِکَ اللهُ رَبِّی" یا سه مرتبه "کَذَلِکَ اللهُ رَبُّنَا" بگوید، و بعد از خواندن سوره، کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید، یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است در رکعت اوّل، پیش از خواندن حمد بگوید: (أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ). و در رکعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر )بِسْمِ اللَّهِ( را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجّه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت میخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد بگوید: (اَلْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ). و بعد از خواندن سوره توحید، یک یا دو یا سه مرتبه بگوید: (کَذلِکَ اللَّهُ رَبّی). و یا بگوید: (کَذلِکَ اللَّهُ رَبُّنا). و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز آیات دو رکعت است و هر رکعت پنج رکوع دارد و می توان آن را دو گونه به جا آورد: 1 بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره تمام بخواند، باز به رکوع رود، تا پنج بار این کار را انجام دهد، بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را مانند رکعت اول به جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد. 2 بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک قسمت از آن را بخواند و به رکوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را (بدون حمد) بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید و بعد به رکوع رود و رکعت دوم را هم به همین صورت به جا آورد، مثلاً سوره (قلْ هو الله احدٌ) را به ترتیب زیر تقسیم کند: قبل از رکوع اول: (بسْم الله الرحْمن الرحیم) بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید: (قلْ هو الله احدٌ) باز به رکوع رود و سربردارد و بگوید: (الله الصمد)، باز به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: (لمْ یلدْ و لمْ یولدْ) و به رکوع رود و سر بردارد و بگوید: (و لمْ یکنْ له کفواً احدٌ)، بعد به رکوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند و رکعت دوم را نیز مانند رکعت اول به جا آورد و در آخر تشهد بخواند و سلام گوید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] شکل دیگر خواندن نماز آیات این است که انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیههای یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا کمتر یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید؛ مثلاً به قصد سوره توحید، (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد) دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: (اَللَّهُ الصَّمَد) باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: (لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد) و برود به رکوع، باز هم سر بردارد و بگوید: (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد) بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سربرداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد شکل دیگر نماز آیات آن است که سوره را به کمتر از پنج قسمت تقسیم کند، لکن هر وقت سوره را تمام کرد، لازم است حمد را بخواند و سپس تمام یا بعضی از سوره را به شکلی که اشاره شد، بخواند و سپس به رکوع رود.
- [آیت الله بهجت] کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را بهخوبی نمیداند، و میتواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد: 1 اگر در یاد گرفتن کوتاهی کرده، در صورتی که عُسر و حرج نباشد، بنابر اظهر باید نمازش را به جماعت بخواند، یا کسی بخواند و او هم همراه او بخواند یا اگر ممکن است از روی نوشتهای بخواند. 2 اگر کوتاهی نکرده، بنابر احتیاط مستحب این کارها را انجام دهد. اگر کسی از قرآن هیچ نمیداند، به مقداری که واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبیح و تهلیل و تکبیر میگوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چند چیز در سجده به رجاء ثواب الهی مطلوب است: 1 بعد از سر برداشتن از رکوع در حالی که بدن آرام است برای رفتن به سجده تکبیر گوید و همچنین بعد از سجده اول و نیز برای رفتن به سجده دوم. 2 مردان اول دستها را به زمین بگذارند و زنان اول زانوها را. 3 علاوه بر پیشانی، بینی را نیز بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و مقابل گوش رو به قبله بگذارد. 5 در سجده دعا کند و حاجات خود را از خداوند بخواهد و از دعاهای خوب و مناسب این دعا است: (یا خیْر الْمسْؤولین و اوْسع الْمعْطین ارْزقْنی و ارْزقْ عیالی منْ فضْلک فإنک ذوالْفضْل الْعظیم) یعنی: (ای بهترین کسی که مردم از او حاجت می طلبند و ای بهترین بخشندگان، به من و عیالم از فضل خودت روزی بده که تو دارای فضل عظیمی). 6 بعد از سجده روی ران چپ بنشیند، و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد (واین را تورک گویند). 7 در میان دو سجده هنگامی که بدن آرام است (اسْتغْفر الله و اتوب الیْه) گوید. 8 سجده را طولانی کند و تسبیح و حمد و ذکر خدا گوید و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد. 9 در موقع نشستن دستها را روی ران بگذارد. 10 به هنگام بلند شدن، اول زانوها را از زمین بردارد و بعد دستها را.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است امور زیربه امید ثواب الهی در جماعت رعایت شود: 1 اگر مأموم یک مرد است در طرف راست امام، کمی عقب تر از او بایستد و اگر یک زن است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند مرد طرف راست امام و باقی پشت سر امام می ایستند و اگر چند مرد یا چند زن باشند همه پشت سر امام می ایستند و اگر چند مرد و چند زن باشند مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند. 2 اگر امام و مأموم هر دو زن باشند در یک صف می ایستند، ولی امام کمی جلوتر می ایستد. 3 امام در وسط صف بایستد و اهل علم و فضیلت و تقوا در صف اول بایستند. 4 صفهای جماعت منظم باشد آنچنان که شانه های آنان ردیف یکدیگر قرار گیرد و میان کسانی که در یک صف ایستاده اند فاصله ای نباشد. 5 بعد از گفتن (قدْ قامت الصلاة) مأمومین همگی برخیزند و آماده جماعت شوند. 6 امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است رعایت کند و عجله نکند تا افراد ضعیف به او برسند، همچنین رکوع و سجود و قنوت را زیاد طولانی نکند، مگر این که بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند آمادگی دارند. 7 امام جماعت هنگام قرائت حمد و سوره صدای خود را بلند کند تا مأمومین بشنوند ولی نه بیش از اندازه. 8 اگر امام در رکوع بفهمد شخص یا اشخاصی تازه رسیده اند و می خواهند اقتدا کنند رکوع را کمی طول بدهد تا به او برسند، ولی بیش از دو برابر رکوع معمولی طول ندهد، هرچند بداند شخص یا اشخاص دیگری نیز می خواهند اقتدا کنند.
- [آیت الله علوی گرگانی] در سجده چند چیز مستحبّ است: 1 - کسی که ایستاده نماز میخواند، بعد از آن که سر از رکوع برداشت وکاملاً ایستاد و کسی که نشسته نماز میخواند، بعد از آن که کاملاً نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید. 2 - موقعی که مرد میخواهد به سجده برود، اوّل دستها را و زن اوّل زانوها را بر زمین بگذارد. 3 - بینی را به مهر یا چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد. 4 - در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند وبرابر گوش بگذارد، به طوری که سر آنها روبه قبله باشد. 5 - در سجده دعا کند و از خداوند حاجت بخواهد واین دعا رابخواند: )یا خَیْرَ المَسْؤُلینَ وَیا خَیْرَ المُعْطِینَ ارْزُقْنی وَارْزُقْ عِیالِی مِنْ فِضْلِکَ فَاًّنَّکَ ذو الفَضْلِ العَظیم( یعنی ای بهترین کسی که از او سؤال میکنند وای بهترین عطا کنندگان، روزی بده به من وعیال من از فضل خودت، پس بدرستی که تو دارای فضل بزرگی. 6 - بعد از سجدهبر ران چپ بنشیند وروی پایراسترا بر کف پای چپ بگذارد. 7 - بعد از هر سجده وقتی نشست وبدنش آرام گرفت، تکبیر بگوید. 8 - بعد از سجده اوّل بدنش که آرام گرفت )استَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَأَتوبُ اًّلَیْه( بگوید. 9 - سجده را طول بدهد و در موقع نشستن دستها را روی رانها بگذارد. 10 - برای رفتن به سجده دوم، در حال آرامی بدن، )اللّهُ أکْبَر( بگوید. 11 - در سجدهها بعد از ذکر واجب صلوات بفرستد. 12 - در موقع بلند شدن، دستها را بعد از زانوها از زمین بردارد. 13 - مردها آرنجها وشکم را به زمین نچسبانند وبازوها را از پهلو جدا نگاه دارند، و زنها آرنجها وشکم را بر زمین بگذارند واعضأ بدن را بیکدیگر بچسبانند ومستحبّات دیگر سجده در کتابهای مفصّل گفته شده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] قبل از ورود در احکام نماز اشاره به دو نکته لازم است اول اهمیت نماز در قران مجید نزدیک به صد مورد از نماز گفتگو شده و اشاره به دو مورد ان کافیست بعد از ان که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را به مقام نبوت و رسالت و خلت اختیار نمود و به کلمات ازمایش و مبتلا کرد و ان حضرت کلمات را اتمام نمود به مقام امامت نایل شد و ان قدر عظمت مقام امامت بعد از ان همه مقامات در نظرش جلوه کرد که قال و من ذریتی گفت و از برای فرزندان من هم جواب شنید لا ینال عهدی الظالمین پیمان من به ظالمین نمی رسد و در عظمت نماز همین اندازه بس که ان کس که خداوند متعال برای او مقام امامت را خواست و او برای ذریه اش مسالت کرد بعد از طی تمام مقامات در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی پروردگارا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و ذریه مرا و همچنین بعد از ان که ذریه خود را در نزد بیت مسکن داد گفت ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه پروردگار ما هر اینه من از ذریه خودم مسکن دادم به بیابان بدون زرع نزد خانه محترم تو پروردگارا برای این که اقامه نماز بنمایند در قران مجید یک سوره به نام مومنون است و در ان مومنان به خصوصیاتی معرفی شده اند و اول خصوصیتی که به ان ابتدا شده این است که الذین هم فی صلاتهم خاشعون انان که همانا در نمازشان خاشعند و اخر خصوصیتی هم که به ان ختم می شود و الذین هم علی صلواتهم یحافظون و ان چنان کسانی که همانها بر نمازهایشان محافظت دارند پس افتتاح ایمان و ختم ایمان به نماز است و ثمره ان هم این ایه است اولیک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون و از سنت همین اندازه بس است که از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند بعد از معرفت خدا چیزی را افضل از این صلوات پنجگانه نمی دانم و عدم علم از ان حضرت علم به عدم است و این روایت بیان کلام خداست و خداوند متعال هم در قران مجید می فرماید ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه بعد از ایمان به غیب اقامه نماز ذکر شده است و در عظمت نماز همین اندازه کفایت می کند که جامع تر از نماز بین عبادات عبادتی یافت نمی شود زیرا این عبادتی است مشتمل بر عبادت فعلی و بر عبادت قولی و عبادت فعلی ان شامل افعال عبادی از رکوع و سجود و قیام و قعود است و عبادت قولی ان شامل قرایت و ذکر و جامع جمیع معارف الهیه از تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل که ارکان اربعه معارف حضرت حق سبحانه و تعالی است و مشتمل است بر تمام عبادات ملایکه مقربین که عده ای از انها عبادتشان در قیام است و عده ای در قعود و جمعی در رکوع و جمعی در سجود و عناوینی که برای نماز در روایات وارد شده زیاد است که از ان جمله است راس الدین و اخر وصایا الانبیاء و احب الاعمال و خیر الاعمال و قوام الاسلام و استقبال الرحمن منهاج الانبیاء و به یبلغ العبد الی الدرجه العلیا
- [آیت الله مظاهری] نماز جمعه علاوه بر شرایط عمومی نماز شش شرط دیگر هم دارد: اوّل: وقت آن، و آن از اوّل ظهر شرعی است تا وقتی که سایه شاخص دوهفتم شاخص شود (تقریباً یک ساعت و نیم بعد از ظهر) و اگر از این مقدار گذشت باید نماز ظهر خوانده شود. دوّم: خواندن دو خطبه پیش از نماز و آن دو خطبه باید مشتمل بر حمد و ثنای خدا و صلوات بر پیامبر و آل پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و دعوت مردم به تقوا و پرهیزکاری و یک سوره کامل و استغفار برای مؤمنین باشد و لازم نیست دو خطبه به عربی خوانده شود بلکه اگر مستمعین اهل زبانهای مختلف باشند خوب است به همه آن زبانها خوانده شود چنانکه خوب است حمد و ثنای خدا و صلوات بر پیامبر و آل پیامبر به عربی و با ذکر نام آنها باشد و خوب است دعوت به تقوا با لفظ تقوا و استغفار برای مؤمنین با لفظ استغفار باشد و باید خطبهها را خود امام و ایستاده بخواند و میان دو خطبه به نشستن مختصری فاصله شود و باید خطبهها را بلند بخواند و خوب است به نحوی بلند خوانده شود که همه حاضرین بشنوند و خوب است خطبهها بعد از ظهر شرعی خوانده شود و اگر هر دو خطبه قبل از ظهر خوانده شود به طوری که بین دو خطبه و نماز فاصله نشود مانعی ندارد و مستحب است امام جمعه در حال خطبه با طهارت باشد و عمامه بر سر داشته باشد و بر عصا یا سلاحی تکیه کند و خوب است در خطبهها مسائل اجتماعی و سیاسی و مصالح مسلمین مطرح شود، و مستحب مؤکّد است که حاضرین مثل حالِ نماز باشند و خطبهها را گوش دهند و صحبت نکنند حتّی نافله نخوانند و به طرف خطیب بنشینند و به راست و چپ نگاه نکنند و جابه جا نشوند. سوّم: به جماعت خوانده شود پس فرادی صحیح نیست. ولی اگر در رکوع رکعت دوّم نماز جمعه به امام برسد مجزی خواهد بود و رکعت دوّم را خودش میخواند بنابراین اگر کسی به رکعت اوّل یا به خطبهها نرسد گرچه بدون عذر باشد نمازش صحیح است. چهارم: امام و مأموم حدّاقلّ پنج نفر باشند و حتّی اگر چهار نفر مأموم غیربالغ یا مسافر و یا زن باشند کفایت میکند. پنجم: امام جمعه علاوه بر دارا بودن شرایطی که امام جماعت باید داشته باشد، باید یا مجتهد جامع الشرایط و یا منصوب از طرف او باشد و اگر مجتهدی متصدّی شؤون اداری و سیاسی مسلمین است باید منصوب از طرف او باشد. و باید قادر به خواندن خطبه در حال قیام باشد و شایسته است امام جمعه مردی با ورع، شجاع، قاطع، سخنگو و دارای فصاحت و بلاغت و با وقار و آشنا به مصالح اسلام باشد. ششم: بین دو نماز جمعه حدّاقلّ یک فرسخ شرعی (تقریباً 5/5 کیلومتر) فاصله باشد.