مطابق با آموزههای دینی، نماز اولین فعل عبادی در میان اعمال دینی ما است؛ یعنی پس از اصول اعتقادی (اصول دین)، در مرحله عمل (که از آن به فروع دین تعبیر میشود)، اولین چیزی که موضوعیت دارد، نماز است که از آن به ستون و عمود دین تعبیر شده است. نیز در تعابیر روایات آمده است که اگر نماز انسان مورد پذیرش واقع شود، دیگر اعمال عبادی هم پذیرفتنی است و اگر نماز رد شود سایر اعمال هم رد می شوند. [1] در احکام عبادی، نماز دارای آن چنان جایگاهی است که در هیچ حالی ترک آن جایز نیست. مگر در حال اغما و بی هوشی که آن جا دیگر جای تکلیف نیست. نماز تبلور و نمود خضوع و تسلیم در برابر حق است و شیطان نیز از همین ناحیه ضربه خورده است؛ چرا که در برابر فرمان الاهی و در برابر سجده ... سر تسلیم فرود نیاورد. [2] با بیان این مقدمه در ضمن دو نکته به پاسخ پرسش فوق می پردازیم. 1. صحیح یا باطل بودن یک عبادت، ارتباطی با سایر عبادات ندارد، مگر عملی باشد که مقدمه عبادتی دیگر باشد (مانند وضو برای نماز)؛ یعنی ممکن است کسی نمازش صحیح باشد، امّا به دلیل ندانستن و رعایت نکردن مسائل روزه، روزه او باطل باشد. و چه بسا عکس این امر اتفاق می افتد که فردی روزه اش صحیح است، اما نمازش صحیح نیست یا اصلا نماز نمی خواند. 2. صحت یک عمل و عبادت، امری جدا از قبولی آن عبادت می باشد؛ یعنی چه بسا اعمالی صحیح باشد و نیازی به قضای آن نباشد، اما به عللی مورد پذیرش حق تعالی قرار نگیرد و ما موظفیم عبادات را، به شکل صحیح و با نیتی خالصانه و با حفظ تمام شرایط ظاهری و باطنی انجام دهیم بعد هم حال قبولی یا عدم قبولی آن را به خداوند کریم محوّل کنیم. این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد. [1] "... إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا..."، کلینی، کافی، ج 2، 268، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. [2] اقتباس از پاسخ 13737 (سایت: 13451) .
با عرض سلام. امیدوارم در این ماه مبارک درهای رحمت الهی به روی شما گشوده شود و نماز و روزه هایتان مورد قبول درگاه حق واقع شود. خواستم بدانم آیا روزه بدون خواندن نماز صحیح و قبول است یا باطل؟ اگر از امامان شیعه نیز منبع بیاورید متشکر می شوم.
مطابق با آموزههای دینی، نماز اولین فعل عبادی در میان اعمال دینی ما است؛ یعنی پس از اصول اعتقادی (اصول دین)، در مرحله عمل (که از آن به فروع دین تعبیر میشود)، اولین چیزی که موضوعیت دارد، نماز است که از آن به ستون و عمود دین تعبیر شده است. نیز در تعابیر روایات آمده است که اگر نماز انسان مورد پذیرش واقع شود، دیگر اعمال عبادی هم پذیرفتنی است و اگر نماز رد شود سایر اعمال هم رد می شوند. [1] در احکام عبادی، نماز دارای آن چنان جایگاهی است که در هیچ حالی ترک آن جایز نیست. مگر در حال اغما و بی هوشی که آن جا دیگر جای تکلیف نیست. نماز تبلور و نمود خضوع و تسلیم در برابر حق است و شیطان نیز از همین ناحیه ضربه خورده است؛ چرا که در برابر فرمان الاهی و در برابر سجده ... سر تسلیم فرود نیاورد. [2] با بیان این مقدمه در ضمن دو نکته به پاسخ پرسش فوق می پردازیم. 1. صحیح یا باطل بودن یک عبادت، ارتباطی با سایر عبادات ندارد، مگر عملی باشد که مقدمه عبادتی دیگر باشد (مانند وضو برای نماز)؛ یعنی ممکن است کسی نمازش صحیح باشد، امّا به دلیل ندانستن و رعایت نکردن مسائل روزه، روزه او باطل باشد. و چه بسا عکس این امر اتفاق می افتد که فردی روزه اش صحیح است، اما نمازش صحیح نیست یا اصلا نماز نمی خواند. 2. صحت یک عمل و عبادت، امری جدا از قبولی آن عبادت می باشد؛ یعنی چه بسا اعمالی صحیح باشد و نیازی به قضای آن نباشد، اما به عللی مورد پذیرش حق تعالی قرار نگیرد و ما موظفیم عبادات را، به شکل صحیح و با نیتی خالصانه و با حفظ تمام شرایط ظاهری و باطنی انجام دهیم بعد هم حال قبولی یا عدم قبولی آن را به خداوند کریم محوّل کنیم. این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.
[1] "... إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا..."، کلینی، کافی، ج 2، 268، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. [2] اقتباس از پاسخ 13737 (سایت: 13451) .
- [آیت الله خامنه ای] با عرض سلام و تحیت، در آستانه ماه شریف و مبارک رمضان و با توجه به توسعه شهرها وعدم امکان تشخیص دقیق لحظه طلوع فجر، خواهشمند است نظر شریف خود را در مورد زمان امساک برای روزه و اقامه نماز صبح اعلام فرمایید.
- [سایر] با سلام و خسته نباشید امیدوارم که نماز و روزهاتون مورد قبول درگاه احدیت واقع شده باشه میخاستم بدونم برای از بین بردن اثرات خود ارضایی که فرمودین با تغذیه مناسب و ورزشهای سبک قابل رفع چه چیزایی رو توصیه میکنین ی سری از اثرات این کار مثل گوشه گیری و زود رنجی رو باید چطور باهاشون مبارزه کنم؟ ببخشید که اینارو اینجا مطرح میکنم میدونم که این بخش مربوط به ی چیز دیگس ولی متاسفانه بخشی که مربوط به این کار بود فعلا از کار افتاده بازم ببخشید
- [سایر] سلام؛ من دختری شیعه هستم که میخواهم با پسری اهل حق ازدواج کنم. ایشان یگانگی خدا(توحید) روز قیامت(معاد) و پیامبری حضرت محمد(نبوت) را قبول دارند و حضرت علی را هم خدا نمیدانند اما نماز نمی¬خوانند و سه روز روزه مخصوص خودشان را می¬گیرند. بسیار با اخلاق و خانواده دوست هستند. از نظر تحصیلات و سطح طبقه اجتماعی متناسب با هم هستیم. ایشان به اعتقادات من بسیار احترام می¬گذارند و بسیاری از مواقع مرا به خواندن نماز اول وقت و داشتن حجاب تشویق میکنند. درضمن برادر کوچکتر ایشان هم با یک دختر شیعه ازدواج کرده است. می-خواستم بپرسم ازدواج ما مشکلی ندارد؟ در سایت آیت ا... مکارم خواندم که اگر انکار ضروریات دین به انکار نبوت نیانجامد و خدا و پیامبر را قبول داشته باشد، ازدواج مانعی ندارد؟
- [سایر] با عرض سلام و دعای خیر پدر اینجانب در 17 محرم به رحمت خدا رفتند و سال خمسی ایشان اول محرم بوده چند سوال داشتم اول اینکه اگر احتیاطا مبلغی را به عنوان خمس ایشان بدهیم خمس از گردن ایشان ساقط می شود دوم این که سال ها پیش کفن خریده اند که فکر می کنم خمس آن رو داده باشند ولی اگه احتیاطا بخواهیم خمس بدهیم خمس آن چه قدر می شود (در مورد دارایی های بعد فوت : حدود شصت یا هفتاد هزار تومان اجناس باقی مانده داخل خانه و حدود یک یا یک میلیون و نیم حقوق بازنشستگی ماه قبل فوت و کاری که کردند و قرضی که یک ماه قبل از فوتشان برای عروسی برادرمان کردند حدود دو یا سه میلیون بوده که از خواهرم قرض کردند )سوم اینکه آیا به پارچه های داخل مغازه خیاطی ایشان خمس تعلق می گیرد چهارم اینکه کسی که خودش نماز قضا داشته باشه می تونه نماز قضای ایشان رو بخوند پنجم اینکه گرفتن قضای روزه ایشون کافی است یا کفاره هم باید داد ششم اینکه از پولی که بعد فوت برای ایشان مانده می شود خرج مراسمات و کفن و دفن ایشان کرد یا فرزندان ایشان باید این خرج ها رو بدهند در مورد بدهی هایشان آیا باید از پول خودشان باشد با تشکر التماس دعا مقلد رهبری هستند
- [سایر] سلام حاج آقا آنقدر گفتید کوتاه بنویسید که مجبورم همه اش را فاکتور بگیرم ولی 1- حتما لطف خاص خدا همراهتان است که افرادی که همواره از روحانیت فراری بوده اند و آنها را قبول نداشته اند(از اقوام نزدیک) حالا شما را آقا شهاب گل می خوانند و مشتاقانه برنامه هایتان را می بینند، پس لطفا مهمات امور دین را هم تذکر دهید نماز خواندن و دروغ نگفت و... 2- در مورد مسجد: من از بچگی به خاطر اهمیتی که پدرم به مسجد می داد خیلی به مسجد علاقه مند بوده ام و خواندن نماز فرادی برایم کاری سخت بود، اما پس از ازدواج همسرم که به نماز اول وقت خیلی اهمیت می دهد، از مسجد گریزان است و با اکراه و با درخواست دخترم به مسجد می آید. او می گوید مسجد برای بیکارها خوب است نه من و تو که دانشجوی دکتری هستیم، وسط نماز بسیار طول می کشد، ... خلاصه .. 3- سمت راست امام جماعت بیشترین ثواب را دارد ولی قسمت نماز خواهران اغلب سمت چپ محل امام جماعت است. فرشهای قسمت بانوان تفاوت زیادی با قسمت آقایان دارد. خانمها اکثرا پادرد دارند ولی محل نماز بانوان در طبقات دوم با پله های با طول و عرض کم است و در برخی مساجد برای خانمهایی که پادرد دارند در طبقه دوم میز و صندلی گذاشته اند. اکثر طبقات مساجد، حسینیه است و لذا ثواب مسجد را ندارد. دربهای مساجد بسیار کوچک است و به سختی دو نفر باهم می توانند باهم وارد شوند خلاصه اینها را هم من گفتم تا اگر خواستید در برنامه مردم ایران سلام مطرح کنید. در پایان حاج آقا خیلی برای همه دعا کنید برای من هم دعا کنید که بتوانم در انجام پروژه دکترایم موفق باشم. راستی به طور مخصوص این را بگویم که اگر توانستید جایی مطرح کنید. متاسفانه تعداد دختران مجرد دانشجوی دکترا در دانشکده های فنی _مهندسی (مثالهایش دوستانم در دانشگاه امیرکبیر) رو به ازدیاد است و با توجه به پر مشقت بودن این دوره اگر کسی قبل از دوره ازدواج نکرده باشد، باید حداقل تا حدود 30 سالگی صبر کند. (4 سال کارشناسی + 2 سال ارشد + حداقل 4 تا 6 سال برای دکترا ) و نتیجه اینکه قشر تحصیل کرده زندگی بهم ریخته خانوادگی خواهند داشت. ببخشید طولانی شد بسیار بسیار التماس دعا. امیدوارم این برنامه تان مثل برنامه تانیایش که در اوجش تمام شد نباشد و همیشه ما مذکِری (تذکر دهنده ای) مثل شما را داشته باشیم.
- [سایر] سلام-(خصوصی)از کی بورد عربی استفاده میکنم. درد دل دارم. شاید تو ضوابطتون نکنجد. ولی میخوام نظر خدای سبحان را از شما که بیشتر با حرفهای خدای سبحان آشنا هستید سوال کنم. اوایل انقلاب بود(حال و هوای عجیتی داشت: امام خمینی, مردم, ایثار, جبهه, جنک , شهادت و...) تو این حال و هوا برای من هم خواستکار میومد. من از خدا خواسته بودم که شوهر آینده من کسی باشد که ایمان خود را با عملش ثابت کرده باشد. کسی که جان خود را بخواهد در راه خدای سبحان بدهد از آزمایش الهی موفق به در آمده. بنابراین شرط من شد: جبهه رو بودن شوهر آینده ام. همین و بس. فکر کردم کسی که برای خدای سبحان جانبازی کند حتما با زن و بجه هایش با رضای خدای سبحان رفتار میکند. و با این فرد(بعد از ارائه نطراتم در مورد اسلام و ولایت فقیه و...) ازدواج کردم. بعد از جند ماه دیدم بحثهایش مثل کروه جنبش مسلمانان مبارز و بیمان و منافقین است. زندکیم شد بحث و جدل.حتی امامان معصوم را قبول نداشت. این باعث اختلاف در زندکیمون شد و من روحیه برخاشکر بیداکردم. اون هم مرا روحا و عمدا اذیت میکرد. تا اینکه بعد از 14 سال زندکی و 2 بجه جدا شدیم. وقتی حدیثهای رسول اکرم و ائمه را میخوانم احساس کناه میکنم و با خود میکویم که باید صبر میکردم و این هم جهاد من بود. از روز قیامت میترسم که برای این طلاق بازخواست شوم. نظرتان برایم مهم است. متشکرم. البته اضافه کنم که من اول خودمونی بیشنهاد طلاق کردم ولی بعد ندامت خود را بهش نشون دادم ولی او فقط یر طلاق تکیه کرد و کوتاه نیامد.
- [سایر] با عرض سلام وتحیت به محضر حضرتعالی با توجه به مطلب زیر لطفا به سوالات بنده حقیر پاسخ دهید : بنده مقلد مقام معظم رهبری هستم ، ایشان بنابر احتیاط واجب ، رجوع به مرجع مساوی را جایز نمی دانند ، همچنین اطلاع دارم که حضرت آیت الله سیستانی ، صریحا فتوا داده اند که رجوع به مرجع مساوی جایز است ، با توجه به اینکه مقام معظم رهبری احتیاط واجب دارند و آیت الله سیستانی فتوای صریح داده اند ، پس بنده می توانم که در این مسئله به آیت الله سیستانی مراجعه کنم ، حال سوالات بنده به شرح زیر می باشد : 1- وقتی بنده در این مسئله به نظر آقای سیستانی مراجعه کردم ، آیا باید در مباحث فقهی مورد نظرم از خود ایشان حتما تقلید کنم یا اینکه طبق نظر ایشان که گفته اند رجوع به مرجع مساوی جایز است ، می توانم به مراجع مساوی دیگر ، مثلا آیت الله صافی گلپایگانی یا آیت الله مکارم شیرازی مراجعه کنم ؟ 2- اگر بنده طبق موارد گفته شده فوق ، خواستم در مباحث مربوط به روزه از آیت الله خامنه ای تقلید نکرده بلکه رجوع به مرجع دیگر کنم ، آن مرجع جدید ، در کل مباحث فقهی مرجع من خواهد شد ؟ ( یعنی دیگر مقام معظم رهبری مرجع من نخواهد بود ) ، یا اینکه فقط در مباحث روزه از ایشان تقلید می کنم و در سایر مباحث از مقام معظم رهبری ؟ ( در واقع می خواهم بدانم که مسئله رجوع به مرجع مساوی ، فقط مربوط به یک یا چند مسئله است یا اینکه همان عدول از یک مرجع به طور کامل به مرجع دیگر می باشد ) ؟ 3- اگر در یک مسئله از مقام معظم رهبری به مرجع مساوی دیگر رجوع کردم ، آیا بعد از مدتی می توانم دوباره از رهبری تقلید کنم یا اینکه دیگر برای همیشه باید از مرجع جدید در آن مسئله تقلید نمایم ؟ 4- آیا در کل ، در خصوص مسئله رجوع به مرجع مساوی ، فقط در یک مسئله می توان به مرجع جدید رجوع کرد یا اینکه در یک مبحث کلی ( مثلا کل مبحث روزه ، یا کل مبحث نماز )هم می توان رجوع و تقلید کرد ؟ 5- در سوال پایانی از شما تقاضا دارم که نظر تمامی مراجع اعلام شده توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را در خصوص رجوع به مرجع مساوی بیان کنید. با تشکر فراوان، و من الله التوفیق
- [سایر] با عرض سلام خدمت شما مشاور محترم: با شخصی در دانشگاه آشنا شدم که حال هر دو فارغ التحصیل شدیم. از معیارهای من برای ازدواج معتقد بودن به مسائل دینی است که همین باعث شده اکثر مواردی که برای ازدواج پیش می امده نپذیرم، چرا که باوجود اینکه انسانهای خوبی بودند، خیلی موظف به انجام نماز و روزه و .... نبودند. یکی از مواردی که باعث شد که مورد حاضر رو بپذیرم برای آشنایی بیشتر، پایبند بودن به مسایل اعتقادی اون هم نه فقط برای رفع تکلیف، بلکه با یک اعتقاد عمیق قلبی بود. در این مدت برخورد های مختلفی با ایشون داشتم، میتونم بگم که شناخت نسبتا خوبی ازشون به دست آوردم که از نظر اخلاقیات و رفتار و کردار، خودشون و خانوادشون مورد پسند هستند (صحبت هام هم بر اساس نتیجه گیری خودم و هم صحبت هایی که با خانواده ام داشتم هست). "تنها" مسئله ای که فکرو ذهن من رو (نه ایشون رو) مشغول کرده تفاوت بین حجاب مادرانمون هست. مادر من چادر سرشون میکنن و مقید هستن، مادر ایشون با یک ظاهر معمولی ای هستن بدون چادر که کمی هم به خودشون میرسن. مثلا توی مهمونی ها مادر من با چادر هستن و مادر ایشون با پیراهن و دامن و روسری که فقط در رابطه با 3،2 تا از اقوام خیلی نزدیکشون روسری سرشون نمی کنن. هستن تو فامیل خودمون کسایی که حجابشون همینطوره و ما با اونها ارتباط داریم، ولی خب از طرفی هم قرار نیست ما با اونها ازدواج کنیم! حجاب من و خواهر ایشون در یک حده و خانواده ام من رو قبول دارند. خانواده داماد اونها پدرشون فوق العاده مذهبیه، مادر دامادشون تقریبا با مادر شخص مورد نظر من در یک سطح هستن کمی پوشیده تر. با توجه به اینکه کفویت شرعی نسبی باید باشه، الان خیلی موارد دیگه ای هست که واقعا خوبه، شاید بشه با اونها از این تفاوت چشم پوشی کرد. اما مدام دلهره دارم ،اگه واقعا موضوع مهمه و انتخابم مشکل داره بیشتر از این ادامه ندم، ولی خب با این کارم چشم رو خیلی چیزهای خوب دیگه میبندم که تا الان تو بین اطرافیانم و موردهایی که برای ازدواج برایم پیش اومده همه رو یک جا با هم ندیدم... با مادرم هم مطرح کردم ، ایشون گفتن بستگی داره در چه حدی باشن، و یعنی تا 9-10 ماه دیگه چیزی مشخص نمیشه....( زمان مورد توافق 2 طرف برای خواستگاری) من هم به فکر پذیرش خانواده ام هستم و هم اینکه در آینده برای خود من مشکلی بوجود نیاد. در مورد حجاب خودم هم با اون شخص صحبت کردم ، حجابی که الان دارم رو قبول دارن .من چادر سر نمیکنم اما ساده و آراسته ام.... متشکرم....
- [سایر] با سلام و احترامو عرض خسته نباشیدممنون از این که وقت می گذارید و پاسخ اینجانب را می دهیدبنده و همسرم حدود 5 ماه است که ازدواج کردیم و تقریبا هر سه یا چهار روز با هم دعوا داریم. علی رغم این که یک سال با هم عقد بوده ایم اما حالا که وارد زندگی مشترک شده ایم می بینم کلی اختلاف داریم. من از بچگی روی پای خودم ایستاده ام و در یک خانواده پدر سالار بزرگ شده ام. دبیر هستم و دانشجوی ترم سوم دکتری هستم. همسرم فوق لیسانسه اما نمیدونم چرا حرف من رو نمی فهمه. همسرم در یک خانواده زن سالار و فرزند سالار بزرگ شده و پدرش همیشه پیرو حرفهای بچه هایش و زنش بوده است.همسرم مانتویی بود و زیاد به حجابش حساس نبود اما اهل نماز روزه است. قبل از ازدواج گفتم باید چادر بپوشی و حجابت رو بیشتر رعایت کنی اون موقع ها می گفت مشکلی ندارم و دوران قبل از عقد بخوبی اجرا می کرد اما از بعد از عقد تا کنون ربانم مو درآورد بسکه بهش تذکر میدم فلان جاتو بپوشون و ...به همسرم میگم موقع احوالپرسی با مردها یا پدر و برادرم سنگین تر برخورد کن بیشتر و کاملتر احوالپرسی کن اجتماعی تر باش اما اصلا به حرف من توجهی نمی کند می گوید تو غیر عادی هستی همه دوستام مثل من و بدتر از من هستندبهش میگم پیش پدر و مادرم اگر حتی غمگین و ناراحت هستی احترام نگه دار و خوش برخورد باش اما افسوسوقتی تو خونه داره کار نظافت و آشپزی رو برای خودمون دونفر انجام میده بعدا سرکوفت میزنه میگه من شدم نوکر تو این خونهتو فامیلای ما همه از لحاظ تحصیلی پایین تر هستند و شوهراشون کارگر یا بنا هستند ولی همه شوهراشونو با لفظ آقا صدا می کننند اما چند بار از همسرم خواستم که به من هم در جمع آقا رضا بگوید اما بهانه می آورد انگار که باعث کسر شانش می شودپدرومادرم بارها از من خواستند تا این نکاتی را که برای شما گفتم به او تذکر بدهم اما خودم چندین بار گفتم افاقه نکرد. فکر کردم که اگر این حرفها را پدرم بگوید چون بزرگتر است همسرم قبول کند و نصیحتش را بپذیرد اما افسوس که کار بدتر هم شدهمسرم 26 ساله است اما انگار 12 سالشه و مثل بچه ها رفتار میکنه. هنوز بزرگ نشدهنصیحت پذیر نیست.تورو خدا راهنماییم کنید. بدجوری به هم ریختم. اصلا نمیدونم چی کار کنم. می ترسم زندگیم از هم بپاشه. نمیدونم راه حل این مساله چیهممنون از لطف شماتشکر
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند